بررسی گوشی اچتیسی ۱۰: خشتِ خام!
اولین نکتهای که در خرید یک گوشی اکثر کاربران در نظر میگیرند، بحث طراحی و ظاهر است. آنها ابتدا یک گوشی را بایستی از نظر دیزاین بپسندند و سپس به سراغ سایر مشخصات و تواناییهایش بروند. پس خشت اول را سازندگان بایستی بر پایه طراحی کاربر پسند بگذارند، چیزی که این روزها اکثر کمپانیها به توانایی لازم برای بنا نهادنش رسیدهاند.
البته تا چند سال پیش، معماران کمی بودند که بتوانند یک گوشی با ظاهری بسازند که کاربر را انگشت به دهان گذاشته و لب به تحسین تمام قد آن بگشاید. یکی از این اوستا معمارهای قدیم، اچتیسی بود! سازندهای که با ورود گوشی وان M7 به بازار، کاری کرد تا یک استاندارد جدید در ساخت گوشیهای هوشمند تعریف شود و آن چیزی نبود جز فلز! البته تا پیش از آن هم گوشیهای فلزی در بازار وجود داشت اما خوش ساختی و زیبایی پرچمدار این کمپانی به حدی بود که دیگر امروز گلکسیها و جیها و میتها، همگی با چنین بدنهای وارد مارکت میشوند، زیرا میدانند سلیقه مخاطبان به سمت یک گوشی استایلیش با بدنه خوش ساخت فلزی و طراحی لوکس متمایل شده و چارهای جز پاسخ به این خواسته نمیبینند.
اما این اوستا معمار ما در طی این یکی دو سال اخیر، وضعیت چندان به سامانی ندارد و از لحاظ معیشتی به مشکل خورده، چرا که معمارهای دیگر، موفق شدند تا علاوه بر رسیدن به سطح کیفی وی، در برخی از فاکتورهای دیگر نیز از او پیشی بگیرند و برای همین اوستا مانده و حوضش! دیگر نه آن مشتری سابق را دارد و نه درآمد گذشته و بیشتر به دنبال راهی برای حداقل درآمد جهت کفاف زندگی میگردد. به همین خاطر، پس از عرضه ناموفق وان M9، اوستا تصمیم گرفت تا به کل روند کاریاش را عوض کند و دست به انقلاب در طراحی بزند. اول از همه به سراغ A9 رفت که بسیاری انگ تقلید از محصول کمپانی سیب نشان را بر او زدند و در آخرین اقدام، یک گوشی با نام یک عدد را معرفی کرد. به این امید که شاید ۱۰ بتواند مانند ۱ (وان) در اولین گام موفق عمل کند، اما آیا اچتیسی ۱۰، شایسته کسب یک پیروزی برای این کمپانی است؟
خشتی که هنوز نپخته است
سال گذشته بود که برای چند صباحی، از اچتیسی وان M9 به عنوان یار همراهم استفاده کردم، محصولی که در پشت سرش انواع و اقسام حرفها شنید میشد و یکی از داغیاش مینالید و دیگری از کیفیت پایین دوربین؛ من هم پس از چندین ماه همنشینی، زمانی که متوجه شدم کمالش در من اثری نخواهد کرد، عطایش را به لقایش بخشیدم و تنها خاطره خوشی که از آن روزها برایم ماند، رخسار زیبا و رنگ گلگونش است. اما وقتی اچتیسی ۱۰ را در دست گرفتم، حتی این خاطرات خوش هم در ذهنم رنگ باخت! اوستا معمار برای رهایی از نحسی وان که گریبانش را گرفته بود، ظاهر ۱۰ را تا حد امکان عوض کرد اما غافل از آنکه این خشت، آن چیزی نیست که بهدنبالش بوده و اگر آن را کج بگذارد، تا ثریا همین گونه رفته و چه بسا که همان باقیماندههای کاخ قبلی را نیز فرو بریزد.
چرا دروغ بگویم؟ از ظاهر اچتیسی ۱۰ خوشم نیامد! حاشیههای زیاد در بالا و پایین نمایشگر که این بار حتی از آن دو اسپیکر دوست داشتنی هم اثری نبود و کلید زیر نمایشگر که نه کامل فیزیکی است و نه لمسی، خام بودنِ خشتِ این محصول جدید را بیشتر از قبل بر من نمایان کرد. انگار اوستا معمار خواسته بود برای آنکه یک محصول خاص داشته باشد، خشت نیم پخته را عرضه کند اما دریغا که نه استحکام خشت پخته را دارد و نه انعطاف نپخته را؛ نتیجهاش هم چیزی میشود که حداقل من دوستش ندارم (البته بحث ظاهر تا حد زیادی سلیقگی است و بسیاری ممکن است آن را دوست داشته باشند).
واقعا برایم سوال است که چرا اچتیسی دست به چنین انتخابی زده است! کلید زیر نمایشگر که بیشتر از همه به محصولات سری گلکسی شبیه است، قابلیت فشرده شدن را نداشته و بایستی انگشت خودتان را تنها بر روی آن بکشید و به نظرم این یک کج سلیقگی است! چرا که اگر کاربر میخواست دستش را تنها بر روی آن بکشد، چه نیازی به تعبیه مجزا و گرفتن فضای اضافی بود؟ خب آن را درون نمایشگر میگذاشت و در نهایت سنسور اثر انگشت را هم به پشت منتقل میکرد، مکانی که همین کمپانی در اچتیسی وان مکس انجام داده بود و مشخص نیست چرا این بار تکرارش نکرد! ظاهرا در نظر اوستای ما، استفاده از تجربههای قدیم ممنوع است و در این بین، تَر و خشک بایستی با هم بسوزند!
در کنار این دکمه دوست نداشتنی، اچتیسی پس از سالها از دو کلید لمسی استفاده کرده که سامسونگ بیش از همه به استفاده از آنها شهره است، اما شاید برای آنکه انگ تقلید به معمار نخورد، جای کلید بازگشت و مالتی تسکینگ را عوض کرده تا به این شکل، رژه مجددی بر اعصاب کاربرانش برود. میپرسید چرا؟ برای آنکه دکمه بازگشت در سمت چپ قرار گرفته و از آنجایی که اکثر کاربران راست دست هستند، قاعدتا استفاده از این کلید در بخش چپ، کمی حالگیری خواهد بود! در بالای نمایشگر هم یک حفره نسبتا بزرگ که محل دوربین سلفی است، خودنمایی کرده و در کنارش اسپیکر دستگاه قرار دارد. تا پیش از این به دیدن حفرههای زیاد در داخل بدنهای فلزی عادت کرده بودیم اما این بار با یک سطح شیشهای و نواری خطی روبهرو هستیم؛ این مدل از طراحی در رنگ سفید دستگاه بیشتر در ذوق میزند و گوشی مشکی تا حدی زیباتر است.
اما هرچه از نمای روبهرویی دستگاه جدا شویم، به قسمتهای پختهتر این خشت میرسیم تا بلکه هنوز امیدی در دل طرفداران این اوستای کهنهکار باقی بماند. در سمت راست، کلید یکپارچه صدا در کنار دکمه پاور قرار گرفته که سطحش بهقدری زبر است که از آن به عنوان سوهان هم میتوانید استفاده کنید! البته این زبری سبب میشود تا به خوبی از پس تشخیص آن بر بیایید و بهشخصه پسندیدمش (بالاخره یک چیزی برای دوست داشتن یافت شد!). اسلات ورودی سیمکارت نیز در همین بخش وجود دارد و ورود کارت حافظه در قسمت مقابل تعبیه شده است.
در بالا و درست میانه دستگاه، ورودی هدفون دیده میشود و بخش پایینی به اسپیکر دیگر دستگاه، یک میکروفن و محل اتصال شارژ اختصاص یافته که از استاندارد جدید تایپ C بهره میگیرد.
وقتی که گوشی را به پشت برمیگردانید، سرخی پخته شدن در چشمانتان خواهد زد. البته دوربینی که کمی از بدنه بیرون زده، شاید در ذوق بزند ولی کیفیت بالای فلز و ترکیب رنگ شیک آن، لبخندی را حداقل برای دقایقی بر چهرهتان خواهد نشاند. اچتیسی در بخش پایینی، یک کار غیر معمول نیز انجام داده و عبارت Made in Taiwan را در این بخش گنجانده است، انگار میخواسته به کاربر بفهماند که چین با تایوان خیلی فرق دارد و برای همین به جای جعبه، بر روی بدنه گوشی اقدام به حکاکی کرده و حتی تذکر داده که از تامین کننده برق مناسب هم برای شارژ دستگاه استفاده کنید! خلاصه کارهای عجیب و غریب اوستا معمار انگار به بخش پخته خشت هم سرایت کرده است.
اما بیایید کمی از ظاهر این محصول فاصله بگیریم و پی به سِرِ درون آن ببریم.
نمایشگری که این بار سرشار از پیکسل است
اچتیسی تا سال گذشته مقاومت زیادی درباره استفاده از صفحه نمایش QHD میکرد و با آنکه در پرچمدار اصلی همچنان نمایشگر یک نمونه فول اچدی بود، اما در نسخه پلاس، از وضوح بالاتر بهره گرفت که اگر بخواهم صادقانه بگویم، کوچکترین تفاوتی را بین این دو کیفیت ندیدم!
اما امسال سرانجام اچتیسی به جمع بیهودگان پیوست! یعنی از وضوحی بهره برد که هیچ چشمی قادر به مشاهده آن نیست تا در این بین، اپل و هواوی (و البته اوپو) تنها کمپانیهای مشهوری باشند که همچنان بر روی بیاستفاده بودن این وضوح در پرچمدارانشان (بهدرستی) پافشاری میکنند.
شاید اوستا معمار ما با این کار تنها خواست نشان دهد که در مقابل سایر پرچمداران مشهور، هیچ چیزی کم ندارد و حتی اگر بحث عدد و رقم هم باشد، باز پا به پای آنها حرکت میکند. برایش هم مهم نیست که پیکسل بیشتر منجر به مصرف باتری بیشتری خواهد شد، اینجا عصر رقابت است و حتی در بیهودهها نیز بایستی جنگید!
چنین وضوح بر روی یک نمایشگر ۵.۲ اینچی، باعث به ارمغان آوردن چگالی پیکسلی ۵۶۵ شده است (هورای الکی بکشید!) و بهرهگیری از فناوری سوپر السیدی ۵ با محافظ گوریلا گلس نسخه ۴، موجب میشود تا از همین ابتدا بدانید که در هنگام روشن بودن نمایشگر، بایستی به آن لبخند بزنید. کیفیت نمایش رنگها خیلی خوب است و در واقع چیزی میبینید که از یک استادکار انتظار دارید. در زیر نور آفتاب هم میتوانید به چهره اچتیسی ۱۰ نگاه کنید اما در نور مستقیم، ممکن است کمی از درجه لبخندتان کاسته شود.
برای مقایسه بهتر، این گوشی را در کنار سامسونگ گلکسی اس۷ قرار دادیم تا چهره خندانشان را در کنار یکدیگر دیده و ببینید کدامیک ملیحتر به شما لبخند میزنند (گوشی سمت راست، همان خشتِ ماست!).
محصولی که اینبار نمیخواهد داغ کند!
یکی از دلایلی که پرچمدار قبلی یعنی M9 را خیلی به چالش کشید، مساله پردازنده و مشکل داغی اسنپدراگون ۸۱۰ بود، موردی که این سازنده به روشهای مختلفی چون پایین آوردن فرکانس هستهها تلاش کرد تا آن را برطرف کند اما نتوانست. اچتیسی حتی مثل سامسونگ یا هواوی هم نبود که پردازنده اختصاصی خودش را بر روی پرچمدارش بیندازد و مثل سونی نیز ادعای تعبیه خنک کننده بر روی محصولش را نداشت! مجبور شد بسوزد و بسازد و حتی در نسخههای پلاس و E9 روی به استفاده از مدیاتکی آورد که بیشتر از همه، به استفاده بر روی گوشیهای میان رده شهره است.
اما این بار معمار ما، با خیالی آسودهتر به سراغ اسنپدراگون رفت. کوالکام هم دقت بیشتری کرده بود و برای همین دیگر اچتیسی ۱۰ آن تجربه تلخ را تکرار نمیکرد، بلکه به سختافزاری مجهز شد که یکی از بهترینهاست. جایی که کوالکام هم به خوبی فهمید چاره کار برای قدرت بیشتر (آن هم در وسیلهای چون موبایل) افزودن به تعداد هستهها نیست، بلکه بهینه کردن همان هستههای موجود است و به همین خاطر با یک چیپست ۴ هستهای وارد کارزار شد که از هستههای توانمند کریو بهره میبرد و دو تای آنها در فرکانس ۲.۱۵ و دو تای دیگر در فرکانس ۱.۶ گیگاهرتز کار میکنند. واحد گرافیکی آدرنو ۵۳۰ در کنار ۴ گیگابایت رم، این بسته سختافزاری را تکمیل میکند.
البته برای بررسی بهتر، ما تصمیم گرفتیم تا این خشت را کمی بپزیم و برای همین آن را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم.
در مرحله نخست از آخرین نسخه انتوتو کمک گرفتیم تا ببینم که گوشی در مواجهه با آزمونهای سنگین و چند مرحلهای، چه امتیازی را کسب میکند.
برنامه بعدی هم Vellamo بود که خودش از ۳ برنامه بسیار خوب دیگر برای سنجش توانایی دستگاه بهره گرفته و در پایان، به صورت آنلاین نیز توان آن را رتبه بندی میکند.
اگر اهل گیم هم هستید، تردید نکنید که اچتیسی ۱۰ یک گزینه ایدهآل برای شماست. این گوشی دیگر مثل سابق داغ نمیکند و بسته سختافزاری آن قادر است تا سالها خیال شما را از بابت اجرای بازی و برنامههای روز، مطمئن نگاه دارد.
دوربینی که دیگر نقطه ضعف نیست!
بیایید برایتان یک داستان تعریف کنم! قصه از کجا شروع شد؟ از زمانی که اوستا معمار ما تصمیم گرفت تا در یک حرکت به قول خودش یونیک، اقدام به عرضه یک گوشی با پیکسلهایی با نام اولترا کند، جایی که اندازه هر پیکسل را تا ۴ برابر بزرگتر کرده و ادعا داشت این بزرگ شدن باعث افزایش کیفیت عکس نهایی میشود. اما هر چه گذشت، عکس این قضیه اثبات گشت و اصرار اچتیسی بر استفاده از همین مدل لنز در پرچمدار بعدی یعنی M8 سبب شد تا این گوشی زیبا به واسطه همین نقطه ضعف، موفقیتی که سزاوارش بود را کسب نکند. در زمان تولید M9 اچتیسی که دیگر فهمیده بود باید بیخیال این پیکسلهای اولترا شود، آن را به دوربین سلفی منتقل کرد و از یک نمونه ۲۰ مگاپیکسلی در پشت بهره گرفت، اما ظاهرا اوستا، یادش رفته بود که چگونه میتوان یک دوربین باکیفیت داشت و همین امر M9 را تبدیل به یکی از بدترین عکاسان در بین پرچمداران کرد و زمینه ضرردهی بالای اچتیسی و سقوطش را فراهم ساخت.
حال در اچتیسی ۱۰، اوستا معمار هرچه که دیگر در چنته داشت رو کرده و هم اولتراپیکسل (نسخه دوم) را به همراه دارد و هم تعداد پیکسل بالا! هم رابط کاربری خوب دارد و هم لرزشگیر اپتیکال. فوکوس لیزری با فلاشهای الایدی دو رنگ، دوربین سلفی عالی که برای نخستین بار لرزشگیر اپتیکال هم دارد و خلاصه آن قدر بر روی این بخش کار کرده که حتی سایت DxOmark هم برای دادن نمره بالا به آن قانع شده است. لنز ۱۲ مگاپیکسلی (اولتراپیکسلی) با سایز ۱.۵۵میکرون (مشابه با نکسوسهای جدید) برای هر پیکسل و F/1.8 به همراه سنسور BSI، آخرین پرچمدار اچتیسی در بخش عکاسی و فیلمبرداری را تبدیل به یک بازیگر اصلی در صحنه کرده است، بازیگری که چند سالی است بهخاطر برخی سیاستهای اشتباه، از آن حذف شده بود.
یکی از نکات جالب که در هنگام کار با دوربین به آن برمیخورید، اخطار دادن دستگاه، زمانی است که انگشت شما بر روی سنسور فوکوس لیزری قرار میگیرد، این امر سبب میشود تا از پایین آمدن کیفیت فوکوس به صورت ناخواسته، جلوگیری شود. در ادامه برخی از تصاویر شکار شده با این دوربین را مشاهده میکنید.
در بخش دوربین سلفی، اوضاع برای اچتیسی هیچوقت بد نبود و این بار هم از یک نمونه ۵ مگاپیکسلی استفاده کرده که سایز پیکسلهایش ۱.۳۴ میکرون است، عددی که پیش از این برای اولتراپیکسلهای قبلی به ۲ میرسید. حضور لرزش گیر اپتیکال در کنار f/1.8 کیفیت این دوربین را در حالت کلی، در سطح مطلوبی قرار میدهد.
برای فیلمبرداری، اچتیسی ۱۰ تمام توانش را برای ضبط تصاویری با کیفیت بهکار میگیرد تا بلکه برای سالیان گذشته جبران مافات کرده باشد. البته سرعت فریم قابل تغییر نیست و شما یا بایستی در حالت عادی فیلم بگیرید و یا به سراغ اسلوموشن بروید که البته در هر دو حالت، دوربین عملکرد مطلوبی را از خود نشان میدهد. لرزشگیر اپتیکال بهخوبی از پس کاهش تکانهای شدید دست بر میآید و از سوی دیگر تصاویر با نویز کم و روانی مناسب ضبط میشود. ۵ وضوح تصویر مختلف نیز برای کاربر در نظر گرفته شده که حد اعلای آن به ۴K ختم میگردد.
صدایی که میخواهد متفاوت باشد
اچتیسی از زمان تولید نخستین گوشی وان، توجه ویژهای را بر روی اسپیکرهایش گذاشت. به طوریکه بالا و پایین نمایشگر را تبدیل به جایگاه اختصاصی این اسپیکرها کرده و به همین خاطر همیشه صدایی مطلوب از دل این بلندگوها به گوش میرسید. حال این صدا ساخته دست بیتس باشد یا بوم ساند فرق چندانی نمیکند، در هر صورت خوب است!
اما از آنجایی که اوستا معمار تصمیم گرفته بود امسال هرچیزی را عوض کند، در نسخه ۱۰ نیز شاهد تغییر و تحولات زیادی هستیم. این بار هر اسپیکر عملکرد متفاوتی را از خودش نشان میدهد و حتی جایگاه مجزایی دارد، یکی در بالای نمایشگر و با یک خط ساده دیده میشود و دیگری در پایین دستگاه با ۵ حفره مستطیلی شکل و ترکیب صدای تولید شده از این دو، بایستی کاربر را به وجد بیاورد. اما آیا این گونه است؟
پاسخ به این سوال برایم کمی سخت است! با گوشی چندین موزیک مختلف گوش دادم، ویدئو کلیپ و فیلم دیدم و بازی کردم، اما هنوز نمیدانم باید از این ترکیب متفاوت راضی باشم یا نه! گاهی تفکیک صداها به جذابیت آن میافزود (بهخصوص در تماشای فیلم) و گاهی از لذت آن میکاست (در موسیقیهایی با ریتم تند). در کل حس گوش دادن به این اسپیکرها متفاوت است و با اینکه هر کدام صدای مجزایی تولید میکنند، اما ترکیب خوبی را بهوجود میآورند، اگرچه شما هرچقدر به گوشی نزدیکتر باشید و یا فاصله یک اسپیکر نسبت به دیگری بیشتر باشد، بر نحوه شنیدنتان از صدا موثر خواهد بود. اگر بخواهم رک بگویم، همان اسپیکرهای قبلی با آن دیزاین دوست داشتنیشان را بیشتر میپسندم، اگرچه این مدل فعلی هم از نظر کیفیت و بلندی برای خودش یَلی است!
در بخش رابط کاربری ویدئوها، بایستی گوش اوستا معمارمان را کمی بپیچانیم! در واقع اچتیسی برخی از سرویسهایش را با گوگل یکی کرده و به قول خودش، آنها را بهینه نموده تا کاربر الکی از دو تا برنامه با کارایی مشابه استفاده نکند. تا اینجای کار همه چیز خوب است اما اگر وارد برنامه پخش ویدئو شوید که همان Photos است، میبینید که عملکرد آن نسبت به پلیر بسیاری از پرچمداران امروز ضعیفتر است. نه زوم میتوانید بکنید و نه صدا و نور تصویر را با شورتکاتهای لمسی کم و زیاد نمایید. در کل انقدر بیخود است که اگر من یک اچتیسی ۱۰ داشتم، اولین کاری که میکردم نصب یک پلیر مجزا بود!
راستی، در آخر به این نکته هم اشاره کنم که کیفیت نمایشگر در پخش ویدئو تاثیر بسیار مثبتی دارد و صدای پخش شده در هدفونها هم عالیست! بهخصوص نمونهای که اچتیسی در پک دستگاه گذاشته، یکی از بهترینهای بازار است.
سنسی که احساس ندارد!
از زمانی که تولید کنندگان اسمارتفونها به شکل جدی وارد بخش طراحی رابط کاربری برای گوشیها شدند، اچتیسی با سنس یکی از برترینها بود. اما هرچه زمان جلوتر رفت، این سنس عقبتر ماند و اکنون به نقطهای رسیدهایم که سنس برخلاف اسمش که باید بسیار پر احساس باشد، خالی از جذابیتهای لازم است. شاید با خود بگویید که این نویسنده چقدر به اوستا معمار گیر میدهد! حقیقتش اگر اچتیسی لقب اوستا را نداشت، شاید انقدر بر روی کارهایش دقیق نمیشدم اما این کمپانی یکی از کهنهکاران بازار است و به همین خاطر ضعفهای کوچک آن، بزرگتر از حد معمول بهنظر میرسد.
از آنجایی که چندین ماه پیش از این با پوسته سنس کار کرده بودم، با آن آشنایی زیادی داشتم و قاعدتا انتظار هم نمیکشیدم که اچتیسی ۱۰ در این بخش دچار تغییرات شگرفی شده باشد. رابط کاربری تا حد زیادی گویاست، شما نمیتوانید به آن تهمتهایی چون سنگینی، شلوغ بودن و حتی شباهت زیاد به اندروید خام بزنید، بلکه تنها میتوان گفت که این سنس، سنس (احساس) ندارد! حال میخواهد همراه با اندروید کیت کت و آبنبات چوبی باشد یا به همراه مارشمالو، فرقی ندارد، انقدری شیرین نیست که از مزه آن سرشار شوید، اما از طرفی دلتان را هم سریع نمیزند و فقط میدانید که یک رابط کاربری گویا دارید و نباید انتظار دلپذیری چندانی را ازش بکشید.
باتریای که میخواهد خوب باشد!
باتری یکی از آن بخشهایی است که با توجه به افزایش مصرف کاربران از گوشیهای خودشان، روز به روز مهمتر میشود. حال برخی از کمپانیها مثل اپل کلا بیخیال این بخش هستند و سیب پرستان بدون توجه به چنین گزینه مهمی، باز هم آن را میخرند و یا بعضی مثل سامسونگ و هواوی، بر روی توانمندتر کردن آن فوکوس کرده و یا مانند اوپو، فرآیندهای شارژ ۱۵ دقیقهای میسازند. خلاصه همه اینها را گفتیم تا بگوییم اچتیسی نه میلی به سیب دارد و نه راهی به سمت دیگر اندرویدیها برده است، فقط در این وسط حرکت میکند و افزایش ظرفیت باتری از ۲۸۴۰ میلیآمپر در M9 به ۳۰۰۰ هزار میلیآمپر در ۱۰، نشان میدهد حداقل بر روی کاغذ، تفاوتهای آن چنانی را نبایستی انتظار بکشیم. زیرا از طرفی اندازه نمایشگر به ۵.۲ اینچ افزایش یافته و از سوی دیگر وضوح تصویر هم دو برابر شده است، شاید چشم امید اچتیسی در این بین به مصرف بهینهتر اندروید مارشمالو و چیپست بهتر اسنپدراگون بازگردد.
در عمل هم میتوان بهبودهای کوچکی را در اچتیسی ۱۰ نسبت به اسلاف خودش دید اما این پیشرفتها به اندازهای نیست که کلاهمان را برای اوستا معمار برداریم و فقط میتوانیم بگوییم که ملات کار کمی بهتر شده است! در حالت کلی شما میتوانید بر روی یک روز کار کردن با دستگاه حساب باز کنید اما اگر کاربر پر مصرفی مثل من هستید که از گوشی به عنوان هات اسپات هم گاهی اوقات استفاده میکند، شارژرتان در جیبتان باشد! البته، مهمتر از شارژر، کابلتان در جیب باشد چرا که اچتیسی نیز مانند نکسوسها به سراغ پورت تایپ C رفته و به همین خاطر یافتن کابل مناسب برای آن کاری بس دشوار است.
اچتیسی ۱۰ از نسخه سوم کوئیک شارژ هم پشتیبانی میکند و بدین خاطر قادر است تا در عرض ۳۰ دقیقه، تا نصفه شارژ شود!
چیزهایی که دارد و دیگر ندارد!
یکی از بخشهایی که معمار حذف کرده، درگاه مادون قرمز است، بخشی که به شخصه به آن علاقه زیادی دارم و واقعا نمیدانم چرا سازندگان یکی پس از دیگری، اقدام به حذف آن میکنند! ضمن آنکه گوشی در دو نسخه ۳۲ و ۶۴ گیگابایت با توانایی پشتیبانی از کارت حافظه جانبی تا ۲۰۰ گیگابایت عرضه میشود. از نظر امکانات ارتباطی هم برای یک گوشی پرچمدار، لازم به ذکر نکته خاصی نیست اما یک قضیه برایم جالب بود که باید بگویم!
در دفتر کارم، چند وقتی مجبور به استفاده از اینترنت سیم کارت بودم و به همین خاطر از گوشی به عنوان هات اسپات استفاده میکردم. ابتدا از الجی G3 بهره میگرفتم که دائما با مشکل کم شدن سیگنال و قطعی آنتن روبهرو بود. پس از آن از S7 استفاده کردم که هیچ بهبودی حاصل نشد. اما در قدم آخر به سراغ اچتیسی ۱۰ آمدم و در کمال تعجب دیدم که از نظر آنتن دهی و ارتباط با اینترنت ۴G بسیار عالی عمل میکند! در واقع کیفیت ارتباط به نحو چشمگیری افزایش یافت و همین امر بهخوبی ثابت کرد که محصول اچتیسی از نظر آنتندهی، یکی از خوبهای بازار است.
سخن پایانی
این روزها دیگر همه میدانند که اچتیسی از نظر مالی، اوضاع چندان خوبی ندارد. ضرردهی فراوان به همراه از دست دادن سهم بازار، چیزی بود که این معمار خوش نام در سال گذشته تجربه کرد. حال باید پرسید که اچتیسی ۱۰، میتواند برگ برنده این کمپانی برای جلوگیری از سقوط بیشتر باشد؟
به شخصه این گوشی را بیشتر یک خشت خام و یا نیم پخته میدانم که از یک کمپانی با چنین سابقه بالایی، انتظاری فراتر داشتم، در بخشهایی چون طراحی یا رابط کاربری، اوستا معمار ما میتوانست قطعا بهتر عمل کند اما عملکرد خوب در دوربین و سختافزار، همچنان بارقههای امید را زنده نگاه داشته است. البته باید به این نکته اشاره کرد که قیمت بالای گوشی (بیش از ۲.۳۰۰.۰۰۰ تومان در بازار) میتواند نقش آب سردی بر روی آتش نیمه جان اچتیسی را بازی کند، امری که به نظر میرسد خود سازنده به عنوان منبعش عمل کرده و هیچ سیاست درستی در قیمت گذاری ندارد. اوستا معمار باید نیک بداند که اگر جنسی که گران است را نمیخرند، با گرانتر کردنش، بیشتر نخواهند خرید؛ پس چه بهتر این خشتی که هنوز خام است را با اتخاذ سیاستهایی بهتر، به سمت پخته شدن سوق دهد تا بلکه بتواند به کمک استحکام آن، پل نجات قابل اطمینانی برای خودش بسازد.
نوشته بررسی گوشی اچتیسی ۱۰: خشتِ خام! اولین بار در - آیتیرسان پدیدار شد.