بررسی گوشی پن‌تک Sky IM-100: من بازگشتم!

بررسی گوشی پن‌تک Sky IM-100: من بازگشتم!

اگر از کسانی هستید که حداقل در سومین دهه از زندگانی خود به‌سر می‌برید، بایستی نام پَنتک را به‌خاطر داشته باشید، شرکتی که در روزگار اولیه رونق گرفتن گوشی‌های موبایل در بازار، با گوشی‌های خاص و زیبایش، طرفداران بسیار زیادی در کشور ما پیدا کرده بود.

شاید تبلیغات تلویزیونی آن دوران که با شعار «بابایی گوشی رو بردار» و صدای یک بچه پخش می‌شد، برای بسیاری یک نوستالژی باشد اما این شرکت کره‌ای، مانند بسیاری از هم‌ رزمانش چون نوکیا، ساژم، زیمنس و… عمر چندان طولانی‌ای در بازار نداشت و ابتدا از بازار داخلی و سپس از سایر نقاط دنیا رخت بربست و در آخرین گام، از کشور مقصد یعنی کره نیز خارج شد تا نزدیک به ۲ سال، هیچ خبر خاصی از آن نباشد و کم کم شروع به محو شدن از خاطرات نماید.

اما به‌نظر می‌رسد که این کمپانی قصد ندارد تا به این راحتی‌ها دست از سر بازار بردارد، معرفی یک اسمارت‌فون جدید در سال جاری میلادی که از طراحی خاصی هم بهره می‌برد، نشان از عزم جزم آن برای بازگشت داشت. جالب اینجاست که نام این گوشی هم به‌صورت هوشمندانه‌ای IM 100 انتخاب شده است، چراکه واژه ۱۰۰ در زبان کره‌ای بسیار شبیه به کلمه Back (بازگشت) تلفط می‌شود و هنگامی که کنار IM قرار می‌گیرد، مفهموم «من بازگشتم» را می‌دهد.

حال به ما فرصتی دست داد تا با این اصیل زاده کره‌ای از نزدیک ملاقاتی داشته باشیم و به بهانه آنکه به‌زودی این محصول را با گارانتی شرکت یاس در بازار کشورمان خواهیم دید، یک بررسی تخصصی از آن را برای شما تهیه کنیم و ببینیم که آیا این یک بازگشت با شکوه خواهد بود یا آنکه به‌زودی مرثیه وداع را دوباره باید برای پن‌تک بخوانیم؟

تفاوت در اینجاست!

محصول جدید پنتک، یک گوشی میان رده است و قاعدتا نباید از آن انتظار چندان متفاتی داشت! شاید جمله فوق، چیزی باشد که از ذهن بسیاری عبور کرده باشد اما همین ابتدا بگویم که بایستی خط بطلانی بر روی آن بکشید! در واقع یکی از دلایل اصلی که سبب شد تا بخواهم این گوشی ناشناخته را بررسی کنم، همین چهره متفاوتش بود. نخستین چیزی که در طراحی IM 100 خودنمایی می‌کند، وجود یک تریگر یا گرداننده فلزی است که اندازه‌ای چون ۵ ریالی‌های کوچک و قدیمی دارد (ریال هم که ظاهرا داره منقرض می‌شه!). این گرداننده، اول از همه من را به یاد گوشی‌های قدیمی سونی انداخت که از طریق این تریگرها، قابلیت حرکت در منو را برای کاربر فراهم می‌کرد؛ اگرچه عملکرد آن در محصول پنتک، تا حد زیادی متفاوت است.

اجازه دهید زیاد هیجان زده نشویم و از همان چهره روبه‌رویی دستگاه شروع کنیم، جایی که به نظر می‌رسد طراح با به‌دست گرفتن یک خط کش و تداعی کردن یک آجر کاملا مستطیلی شکل، گوشی را ساخته باشد. البته همین نکته شاید آغازگر همین تفاوت‌ها باشد، چرا که سازندگان در این روزها تلاش می‌کنند تا هرچه بیشتر لبه‌های دستگاه را گرد کرده و حتی اگر این گرد شدن هم برایشان کافی نبود، به انحنای نمایشگر بپردازند و خلاصه آن قدر همه‌چیز را خم کرده و منحنی می‌سازند تا به علت کمبود جا منفجر شود! (کسی نوت ۷ را صدا زد؟)

وقتی از جلو به گوشی نگاه می‌کنید، با آنکه زیاد از حد چارگوش است اما هارمونی خوبی در ساخت دارد. بیشترین چیزی که در این بین جلب توجه می‌کند، چهره نسبتا عجیب بلندگوی مکالمه است که شما را یاد شماره‌گیر تلفن‌های قدیمی و در ابعادی مینیاتوری می‌اندازد! با توجه به آنکه نسبت به سطح گوشی کمی گودتر هم ساخته شده، بسته به جهت برخورد نور به آن دارای سایه شده و فکر می‌کنید که نامتوازن است (در صورتی‌که نیست) و در کل این جینگول بازی سازنده را چندان در این بخش نپسندیدم!

وقتی به سمت چپ گوشی نگاه می‌کنید، هیچ چیزی را نخواهید دید و برعکس در بخش راست، همه چیز را می‌بینید! تک کلید پاور در اینجا قرار گرفته و محل ورودی سیم کارت و حافظه میکرو اس‌دی در بالاترین قسمتش قرار گرفته و در بین این دو، همان تریگر معروف خودنمایی می‌کند. در بالا جک استاندارد ۳.۵ میلی‌متری حضور دارد و در بخش پایینی، محل اتصال شارژر در بین حفره‌های ریزی قرار گرفته که بایستی اسپیکر باشند. اما یکی از آن‌ها نقش بلندگو را داشته و دیگری محل حضور میکروفن در هنگام مکالمه است و صدایی از خود خارج نمی‌کند!

وقتی گوشی را به پشت برمی‌گردانید، لنز دوربین، به همراه تک فلاش LED و البته چهره پررنگ‌تر تریگر را می‌بینید که در امتدادش با حفره‌های ریزی امتداد یافته و حتما لبخندی بر لب خواهید آورد که به به، عجب اسپیکری دارم! اما لبخند را خیلی سریع محو کنید چرا که همچون برخی از خودروهای چینی که برای اسپرت نشان دادن چهره محصول‌شان، اگزوز نمادین در پشت آن نصب می‌کنند، اینجا هم شاهد اسپیکر نمادین هستیم و هیچ صدایی از آن خارج نمی‌شود. البته پنتک برای آنکه شما را نا امید نکند، در پس این حفره‌های فراوان، از ال‌ای‌دی‌های رنگی استفاده کرده که نقش نوتیفیکیشن را دارد و البته با توجه به حضور چراغ مجزای نوتیفیکیشن در جلوی دستگاه، پس رسما با یک چراغانی کامل روبه‌رو هستیم و شاید بتوان به عنوان رقص نور هم از IM 100 استفاده کرد!

شاید یکی از عجیب‌ترین موارد برای این محصول، عدم درج نام سازنده در هیچ کجای آن باشد! در واقع پنتک به دلایلی که برای خودم هم نامعلوم است، به‌جز جعبه دستگاه، در هیچ کجای بدنه اسمی از خودش نیاورده و تنها با فونتی ریز در پشت دستگاه، از Designed by Sky استفاده کرده، شاید به این امید که شما حدس بزنید نام محصولات این برند است و به همین خاطر به یاد پنتک بیفتید، برندی که نه تنها چند سال در کشور ما حضور نداشته بلکه ۲ سالی هم می‌شود از بازارهای جهانی خارج شده و این همه اعتماد به نفس، به‌راستی ستودنی است؛ چیزی که تنها در محصولات اپل می‌بینیم و البته تیم کوک باز از ترس فراموش نشدن، حداقل لوگوی سیب گاز زده را در پشت دستگاه‌هایش می‌اندازد، اما در اینجا، همان را هم نداریم.

بچرخ تا دنیا به کامت بچرخد!

سیاست‌گذاران پنتک به طور حتم برای بازگشت پر قدرت به بازار، نیاز به یک کار انقلابی داشتند. قاعدتا عرضه یک پرچم‌دار تمام عیار، آن هم در شرایطی که سازندگان بزرگ هم برای موفقیت‌شان دچار مشکلات عدیده‌ای هستند، نمی‌توانست یک راهکار قابل اجرا برای این کمپانی باشد. از سوی دیگر، عرضه گوشی میان رده هم سر و صدایی ایجاد نمی‌کند، پس پنتک تصمیم گرفت یک گوشی با مشخصات میان رده اما چهره‌ای انقلابی را عرضه کند، تا شاید به مانند نقش چگوارا در بین گوشی‌ها بوده و تبدیل به کالایی پر سر و صدا شود. پس در گام نخست، به سراغ تریگر یا همان کلید چرخنده آمد تا بتواند نظرها را به سمت محصول خودش جلب کند (برای من که کارساز بود).

این کلید در اصل به‌جای دکمه‌های صدا قرار گرفته و در وهله نخست، همان مسئولیت کم و زیاد کردن صدا را برعهده دارد. عملکرد آن بسیار روان بوده و می‌توانید به داخل نیز فشارش بدهید. حساسیت تریگر به‌قدری است که حتی می‌توانید درجه صدا را به صورت دانه دانه از ۱ تا ۱۰۰ تغییر دهید و اگر سرعت چرخش را بیشتر کنید، این عمل به‌صورت دهگان انجام خواهد شد.

اما توانایی‌های این تریگر تنها به این بخش محدود نمی‌شود، اگر آن را به داخل فشار دهید، به صورت خودکار وارد ترک‌های موسیقی شده و با یک رابط کاربری دوست داشتنی، می‌توانید بین آهنگ‌ها سوییچ کرده و موسیقی مورد علاقه‌تان را انتخاب و پخش نمایید.

اگر در بخش دوربین باشید، وظیفه این کلید به شاتر دوربین تغییر کرده و با چرخاندن آن، تایمر بین سه حالت ۳، ۵ و ۱۰ ثانیه شروع به عوض شدن می‌کند و یا اگر وارد پلیر پخش فیلم شوید، وظیفه جلو و عقب بردن آن را نیز می‌تواند بر عهده بگیرد.

در حالت کلی اگر از من بپرسید همان کلیدهای معمول صدا را ترجیح می‌دهم و یا دوست دارم که چنین تریگری را استفاده کنم، با یک لحظه مکث، تریگر را اعلام می‌کنم، زیرا هم متفاوت است و هم تجربه کاربری خوبی دارد. اما چرا کمی مکث کردم؟ چون اعتقاد دارم که این کلید چرخان می‌توانست همچنان عملکردهای بیشتری داشته باشد، مثلا در منوها هم بتوان به گشت و گذار پرداخت و بالاتر از آن، عملکردش را شخصی سازی کرد. به طور قطع قرار دادن چنین امکاناتی که چندان سخت و دور از ذهن هم نیست، آن مکث کوچکم را هم از بین می‌برد و با صدای بلند می‌گفتم که یک تریگر، بهتر از کلیدهای معمول و تکراری صداست.

انقلاب نیاز به سنگ دارد!

تصور نکنید منظور ما از تیتر این بخش چنین بوده که بایستی با پرتاب سنگ و به نوعی اغتشاش به پیروزی در انقلاب رسید (شاید هم ایهام داشته!)، بلکه غرض از اشاره به سنگ، دستگاه جداگانه‌ای است که همراه با گوشی عرضه شده و نام Stone (سنگ) توسط پنتک برای آن انتخاب گشته است. در واقع سازنده تلاش کرده تا با استفاده از این وسیله جالب، انقلاب خودش را تکمیل کرده و یک گوشی کاملا متفاوت را به شما هدیه دهد. اما استون چیست؟

این دستگاه دو وظیفه اصلی برعهده دارد، اول شارژر بی‌سیم است و دوم یک پخش کننده موسیقی یا همان اسپیکر بلوتوث خودمان! زمانی که استون به برق متصل است، اگر گوشی را بر روی آن بگذارید، شروع به شارژ شدن می‌کند و از طریق ارتباط بلوتوث یا NFC هم می‌توان ارتباط این دو یار جدا ناشدنی را با یکدیگر برقرار ساخت تا نوای جان IM 100 در روح استون دمیده شده و این بار با صدایی رساتر پخش شود. دو اسپیکر ۳ واتی، وظیفه چنین عملی را برعهده دارند که بایستی اذعان کرد برای یک محیط نسبتا کوچک خانگی، عملکرد آن قابل قبول است. البته استون یک باتری ۲۲۰۰ میلی‌آمپری نیز دارد تا بتواند به صورت خودکفا وظیفه اسپیکرش را نیز انجام دهد. یک کلید بزرگ چرخان هم در کنارش تعبیه شده تا علاوه بر نقش دکمه پاور، صدا را نیز بتوان با آن کم و زیاد کرد.

اما این همه آن چیزی نیست که این سنگ زییا دارد، یک لایه شیشه‌ای در بالای دستگاه تعبیه شده که با نورهای رنگارنگ LED می‌درخشد و شما می‌توانید به‌خوبی آن را شخصی سازی کنید. بر فرض تنظیم کنید که با صدای موسیقی به رقص در بیاید و یا اگر تماسی با شما گرفته شد و پیغامی برایتان آمد، شروع به درخشش کند. در واقع پنتک تلاش زیادی کرده تا با یک تیر، چند نشان بزند و استون را تبدیل به سنگی کند که نه برای پرتاب کردن بر سر کسی، بلکه به عنوان نگین انگشتری و یک جواهر بر دستان شما بدرخشید.

حالا دوباره از من بپرسید، آیا استون را دوست دارم؟ اگر بخواهم صادقانه جواب بدهم، دوستش دارم اما عاشقش نیستم! در واقع این حرکت پنتک ستودنی است اما مانند تریگر، می‌توانست بهتر باشد و به نوعی خالی از ایراد نیست. بر فرض خیلی بهتر بود که پنتک به آن نقش پاور بانک را هم اعطا می‌کرد تا اگر در جایی و به دور از پریز برق بودیم، گوشی را شارژ کنیم، بالاخره باتری دستگاه اصلی، به‌خصوص در شرایط مهم و اضطراری، مهم‌تر از گوش به دادن به موسیقی است. یا آنکه سرعت شارژ از طریق بی‌سیم، خیلی پایین‌تر از شارژ شدن به صورت مستقیم است و گوشی را هم بایستی حتما با دقت و ظرافت بر روی استون قرار دهید وگرنه ناز کرده و شارژ نمی‌شود! بعضی وقت‌ها هم پیش آمد که جفت شدن این دو با همدیگر کمی طول کشیده و یا نیاز به انجام دوباره کاری داشت، انگار که خیلی زود با هم قهر می‌کنند و همین مورد هم یک نقطه ضعف محسوب می‌شود.

اما با تمام این احوالات، استون هم مانند تریگر است و به شخصه بودنش را دوست دارم، بالاخره هر انقلابی بدون خسارت و نقص نیست و بدون شک پننک اگر هم بخواهد در چنین حرکتی به پیروزی برسد، نیاز است تا انتقادات را شنیده و در مسیر صحیح گام بردارد، حتی اگر این سنگ، شیشه خودش را هم بشکاند!

چهره گلگون خبر می‌دهد از سِرِ درون!

یک نمایشگر با ابعاد ۵.۲ اینچی و وضوح فول اچ‌دی، به نظر من که یک حد استاندارد و مناسب برای اکثر افراد است. چه آن‌هایی که دستان کوچکی دارند و چه آن‌هایی که می‌خواهند گوشی راحت درون جیب‌شان برود! خلاصه در روزگاری که استانداردترین سایزهای موبایل بین ۵ تا ۵.۵ اینچ قرار می‌گیرد، قاعدتا حد وسط نشان می‌دهد که سازنده نخواسته از ایده‌آل‌های خریداران چندان دور شود.

وقتی هم که میزان وضوح تصویر به فول اچ‌دی می‌رسد، یعنی تعداد پیکسل‌ها از مقدار مورد نیاز چشم انسان برای تشخیص فراتر رفته و این نمایشگر LCD در این بخش خوب عمل کرده است، اگرچه نه سایز، نه فناوری و نه حتی وضوح تصویر، هیچ‌کدام انقلابی نیست تا بفهمیم که پنتک در این بخش، وارد فاز منطق شده است، چرا که می‌داند چنین بخش حساسی، شوخی بردار نیست!

وقتی به نمایشگر از روبه‌رو و در تصاویر مختلف نگریستم، کیفیت آن را در حد قابل قبولی ارزیابی کردم، رنگ‌ها نه آن قدر گرم و غلیظ هستند که به درستی تصویر شک کنید و نه آن قدر سرد و خنک که از دیدن‌شان بیزار شوید! میزان روشنایی هم وقتی به انتها می‌رسد، در حد مناسبی قرار می‌گیرد و در نگاه از زاویه‌ها هم خوشختانه IM 100 به هیچ عنوان قالب تهی نکرده و خیلی محکم، کیفیت رنگ‌ها را حفظ می‌کند.

زور انقلاب کم است!

وقتی به بخش سخت‌افزاری می‌رسیم، نیاز داریم تا کمی وا برویم! چرا؟ برای آنکه از نظر توانایی سخت‌افزاری پنتک نه تنها از چیپست میان رده بهره نگرفته، بلکه سمت و سویش به پایین‌رده‌ها میل می‌کند و اگر رم ۲ گیگابایتی و حافظه داخلی ۳۲ گیگابایتی نبود، بی‌تردید لقب یک میان رده را نیز نمی‌توانستیم بر روی آن قرار بدهیم.

چیپست اسنپدراگون ۴۳۰ تنها یک جا برای خوشحالی دارد و آن هم اسم کوالکام به عنوان سازنده‌اش است، چرا که حداقل متوجه می‌شویم مانند بسیاری از کمپانی‌های دیگر، پنتک حداقل به سمت مدیاتک نرفته و اگر نخواسته تا شما را سوار یک بنز لوکس ۲۰۱۶ کند، حداقل سوار یک تویوتا کرولا کرده و سبب شده تا از لیفان و زوتی و برلیانس فاصله بگیرید! از ماشین سواری بگذریم و نگاه نزدیک‌تری به درون این گوشی بیندازیم، جایی که حسرت خوردیم کاش حداقل از سری ۶ اسنپدراگون همچون ۶۵۲ استفاده شده بود، سری ۸ که پیشکش!

این چیپست برخلاف چیزی که به‌نظر می‌رسد، از ۸ هسته استفاده می‌کند و ساختار ۶۴ بیتی دارد. هسته‌های کورتکس A53 قادر هستند تا در حداکثر فرکانس ۱.۴ گیگاهرتز فعالیت کرده و مجهز به واحد گرافیکی آدرنو ۵۰۵ هستند. خوشبختانه این چیپست توانایی پشتیبانی از شبکه پر سرعت LTE را هم فراهم می‌کند و با اینکه کلی غر زدیم چنان است و بهمان، اما می‌تواند نیاز اکثریت کاربران را برطرف سازد، به‌خصوص در روزگاری که بیشتر افراد به داشتن یک تلگرام و اینستاگرام در کنار بازی‌هایی چون کلش آف کلنز راضی هستند، چرا به دنبال موتور اضافی باشیم؟

برای آنکه بتوانیم بهتر و حداقل در بازی با اعداد کارکرد این گوشی را بسنجیم، آن را وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان کرده و چند تست مختلف را از گوشی گرفتیم تا ببنیم چند مرده حلاج است.

ابتدا به سراغ انتوتو رفتیم که تست‌های گوناگونی را بر روی گوشی انجام می‌دهد، نتیجه را در مقایسه با سایر محصولات در تصویر زیر مشاهده می‌کنید. در واقع این محصول کره‌ای در قیاس با رقبای هم‌رده‌اش، عملکرد قابل قبولی داشته است.

آزمون بعدی مربوط به گیک بنچ بود که توانایی دستگاه را در حالت تک هسته‌ای و چند هسته‌ای می‌سنجد، در کل عملکرد پنتک در این قسمت نیز راضی کننده بود.

مرحله آخر مربوط به اپلیکیشن بونسای و تست واحد گرافیکی بود، ظاهرا گوشی کره‌ای کمی در این بخش خسته بود و البته نبایستی از یاد ببریم که وضوح تصویر، تاثیر زیادی در عملکرد واحد گرافیکی دارد.

دوربینی که می‌خواهد در خاطره‌ها بماند!

وقتی به بخش مهمی چون دوربین می‌رسیم، سازنده حداقل در تئوری چیز چندان دندان گیری را برای شما نگذاشته است. استفاده از یک لنز ۱۳ مگاپیکسلی در پشت که البته می‌تواند تا وضوح ۴K هم فیلم‌برداری کند و یک نمونه ۵ مگاپیکسل برای تجربه سلفی، همه آن چیزی است که می‌توان در نگاه نخست دید. البته به این مجموعه بایستی تک فلاش LED را هم افزود که در محیط‌های تاریک کمک چندان شایانی هم نمی‌کند، اما رسم است که حداقل یکی از این دیودهای نوری همیشه باشد.

بهترین فاکتور برای بررسی دوربین، امتحان عملی شخص است! برای همین گوشی مستطیلی را در دست گرفتم و در چندین موقعیت مختلف مشغول به عکاسی شدم، حتی یک عکس سه نفره سلفی هم گرفتم و خلاصه نتیجه این شد که این دوربین حداقل برای یک محصولی که ادعای پرچم‌داری ندارد، قابل قبول ارزیابی بوده و می‌توان بر رویش حساب باز کرد، اگرچه این حساب ویژه نیست اما باز در حدی هست که بتوانید تصاویری خاطره انگیز با آن بگیرید.

البته رابط کاربری دوربین را به شخصه دوست داشتم، به‌خصوص کلید مجازی عکس گرفتن که با کشیدن آن به مرکز صفحه، در نقش سلف تایمر عمل کرده و می‌توانید در ۳ حالت مختلف، دوربین را زمان بندی کنید، امری که به‌خصوص برای عکس‌های سلفی کاربردی است.

صدایی که باید از بیرون شنید!

هنوز نمی‌دانم چرا پنتک این حفره‌های ریز را در کنار تریگر کار گذاشته تا صرفا کاربر را در نگاه اول فریب دهد که شاید از این بخش هم صدایی در می‌آید! با دیدن این موضوع به یاد یکی از ماشین‌های چینی افتادم که در عقب خودرویش دو جفت اگزوز اسپرت کار گذاشته بود، درصورتی‌که یکی از آن‌ها فقط به سپر متصل بود و حتی هوا نیز در باطنش جریان نداشت (چه برسد به دود!).

صدا از پایین گوشی و فقط یکی از حفره‌ها خارج می‌شود که طبیعتا مونو خواهد بود، اما شدت و قدرت آن در حد مطلوبی است ولی اگر بخواهید که از شنیدن صدا لذت ببرید، بایستی گوشی را بر روی استون قرار داده و آن گاه کیفیت به طور چشم‌گیری بالا می‌رود.

نمایشگر ۵.۲ اینچی کیفیت قابل قبولی برای تماشای ویدئوها دارد اما پلیر در بسیاری از موارد در پخش کلیپ‌ها عاجز می‌ماند و علی‌رغم آنکه سیستم عامل به‌خوبی از زبان فارسی پشتیبانی می‌کند، اما پلیر قادر به پخش زیرنویس‌ها نیست.

خلاصه در بخش مالتی مدیا، اوضاع کاملا میان رده گونه است و ظاهرا سازنده دستگاه پیش از تولید، سری به کشور چین زده و بخش‌های فِیک اسپیکر را از آن‌ها الهام گرفته است!

فارسی را پاس بداریم!

زمانی که گوشی را برای بار نخست روشن کردم، علی‌رغم آنکه عادت به استفاده از زبان فارسی ندارم اما بر روی زبان مادری تنظیم کردم تا ببینم به چه میزان این محصول پنتک با آن سازگار است. حقیقتا از این میزان شگفت زده شدم و تقریبا در همه بخش‌ها، توضیحات خوبی به زبان فارسی داده شده است، به اندازه‌ای که برندهای مثلا ایرانی هم میزان فارسی بودنشان تا این مقدار نیست (البته در بطن آن‌ها چینی، حتی بیشتر از انگلیسی وجود دارد!).

رابط کاربری با آنکه ساده است اما دارای مواردی دوست داشتنی بوده که سبب می‌شود تا اینترفیس دستگاه به صورت به اصطلاح مِلو دستخوش برخی تغییرات شود. استفاده از اندروید نسخه ۶، آن هم در شرایطی که ماه‌ها از عرضه این گوشی به بازار می‌گذرد، نشان می‌دهد که به صورت کاملا آپدیت شده محصول پنتک برای ورود به بازار آماده شده بود اما از سوی دیگر، واقعا نمی‌توان امید چندانی به ارایه آپدیت‌های بعدی چون اندروید نوقا را داشت؛ بالاخره هر کاری که بکنیم، آخر سر یک میان رده است!

حافظه‌ام را دستکم نگیر!

پنتک خوشبختانه از حافظه داخلی ۳۲ گیگابایتی برای محصولش بهره گرفته، امری که حداقل بین گوشی‌های میان رده چندان مرسوم نیست و حتی تا همین سال پیش، یک کمپانی سیب ساز گوشی میلیونی خودش را با حافظه ۱۶ گیگابایتی عرضه می‌کرد، بدون آنکه امکان پشتیبانی از کارت حافظه را داشته باشد؛ امری که در IM-100 به‌خوبی رعایت شده و به همین خاطر توانایی افزایش حافظه داخلی وجود دارد.

باتری مورد استفاده یک نمونه ۳۰۰۰ میلی‌آمپری است و با آنکه یک شاهکار محسوب نمی‌شود اما برای محصولی با اسنپدراگون ۴۳۰ و نمایشگر ۵.۲ اینچی، قابل قبول بوده و می‌تواند تا حداقل یک روز کامل را برای شما دوام بیاورد.

کانکتور شارژ میکرو یو‌اس‌بی است و پنتک تمایلی به استفاده از تایپ C نگرفته است، امری که می‌توانست محصولش را مدرن‌تر نشان داده و قاعدتا خریداران را برای خریدش بیشتر ترغیب کند.

سخن پایانی

روزی که می‌خواستم محصول IM-100 را برای بار نخست در دست بگیرم، بسیار مشتاق و حتی هیجان زده بودم که سرانجام با محصولی روبه‌رو می‌شوم که حرف‌های متفاوتی برای گفتن دارد، اما زمانی که در حال جدایی بودیم، اشتیاق خیلی زیادی برای دیدار دوباره‌اش در خودم نمی‌دیدم! نه آنکه دوستش نداشته باشم یا حتی از آن بدم آمده باشد، بیشتر بدین خاطر که با آن چیزی که در ذهنم متصور بودم تا حدی فاصله داشت و یا شاید هم خیلی زودتر از آنکه فکر می‌کردم دلم را زده بود!

گوشی جدید پنتک را بایستی یک گوشی میان رده اما متفاوت دانست، محصولی که لذت بخشی پرچم‌داران را ندارد اما برای کسانی که به دنبال تلفن همراهی با ظاهر متفاوت و یک سنگ جادویی و رنگین در کنارش می‌گردند، می‌تواند انتخابی خاص باشد. هنوز بهای این محصول هم در کشور ما مشخص نیست اما می‌توان با توجه به قیمت جهانی، مبلغ ۱ تا ۱.۲۰۰ را برای آن پیش بینی کرد که البته با پک کامل و همراهی استون است.

نوشته بررسی گوشی پن‌تک Sky IM-100: من بازگشتم! اولین بار در پدیدار شد.