تئوری بیگ بنگ و مفهوم جهان های موازی
زمانی که صحبت از منشا حیات می شود یا آن چه که معتقدیم ”واقعیت“ باشد، با تئوری های متعددی مواجه هستیم. علی رغم پیدا کردن پاسخی قطعی برای این سوال، همواره نظریه های جدیدی برای یافتن بسیاری از ناشناخته هایی که باید آنها را درک و کشف کنیم ارائه می شود. هر چند یک امر قطعی است: با وجود این که در این حوزه تکلیف بسیاری از مسائل حل نشده را باید مشخص کرد اما نمی توان منکر گام های بسیار بزرگی شد که برای درک و فهم ماهیت واقعی مان برداشته شده اند.
گویا آی تی – تئوری بیگ بنگ این طور می گوید که هر آن چه به وجود آمده صرفا نتیجه اتفاقی است که موجب خلق تمام جهان شده و هر آن چه که در حال حاضر وجود دارد زمانی بخشی از آن چه بوده که با عنوان تکینگی (Singularity) از آن یاد می شود.
البته این مساله سوال دیگری را به وجود می آورد که: اگر جهان حاصل انفجار بیگ بنگ است، چه کسی یا چه چیزی بیگ بنگ را به وجود آورد؟ و چه کسی یا چه چیزی به وجود آورنده عامل بیگ بنگ بوده است؟
با این اوصاف و تفاسیر تئوری بیگ بنگ همچنان محبوب ترین نظریه منشا جهان است. این نظریه حاصل این مشاهده است که سایر کهکشان ها در تمام جهت ها با سرعت بسیار زیادی در حال دور شدن از ما هستند و به نظر می رسد با یک نیروی بسیار قدرتمند در حال حرکت رو به جلو هستند.
معتقدان به نظریه بیگ بنگ می گویند که این اتفاق ۱۵ میلیارد سال پیش با یک منشا ناشناخته انرژی اتفاق افتاده است.
وب سایت نشنال جئوگرافیک این طور توضیح می دهد که طبق این نظریه: در یک لحظه بسیار کوتاه (یک تریلیون تریلیونیم ثانیه) بعد از بیگ بنگ، جهان با سرعتی غیرقابل باور از اندازه اولیه بسیار کوچک خود وسعتی نجومی پیدا کرد. طی میلیاردها سال بعد این انبساط و گسترش با سرعت کمتری ادامه پیدا کرده است.
این نظریه ابتدا توسط جرج لومتر کشیش بلژیکی مطرح شد که معتقد بود جهان حاصل یک اتم نخستین واحد است. بعد از این که مشاهدات ادوین هابل نشان داد که سایر کهکشان ها در حال دور شدن از ما هستند این تئوری طرفداران بیشتری پیدا کرده است.
اگر چه بیگ بنگ تنها یک نظریه است اما با این وجود بسیاری آن را به عنوان یک واقعیت علمی پذیرفته اند. اما حقیقت این است که ما شواهد متقنی در مورد چگونگی پیدایش جهان نداریم و تنها می توانیم با استفاده از یک سری اصول حدس و گمان هایی علمی بزنیم. هنوز برای بسیاری از سوالات بزرگ پاسخی پیدا نکرده ایم.
در کتاب ”گرانش“ که توسط سه نفر به نام های «ویلر، ثورن و مجسنر» تالیف شده و یکی از بنیادی ترین کتاب ها در فیزیک به شمار می رود مساله منشا پیدایش جهان مطرح شده است. مطالعه این کتاب برای بسیاری از دانشجویان جدیدالورود به دنیای فیزیک اجباری است. در صفحه ۷۱۹ این کتاب از مدل فعلی و پذیرفته شده جهان شناخته شده صحبت شده، طبق مدل استاندارد، که تصویر مردی در حال باد کردن بادکنکی که تعداد زیادی سکه به آن چسبیده اند را نشان می دهد. بادکنک نشان دهنده جهان است که با بادن شدن توسط مرد در حال بزرگ تر شدن است و سکه های چسبیده به آن همزمان که بادکنک بیشتر باد می شود (انبساط بیشتری پیدا می کند) از یکدیگر فاصله بیشتری می گیرند.
با این وجود طبق نظر ”نسیم حرمین“، مدیر پژوهشی پروژه Resonance این طور می گوید:
”اگر برای عمل یک عکس العمل ضد و برابر وجود داشته باشد، پس چرا هیچ صحبتی درباره انقباض بزرگ نشنیدهایم؟!
برای هر کنش یک واکنش مساوی و مخالف آن وجود دارد؛ این یکی از اساسی ترین قوانین ثابت شده در دنیای فیزیک است. بنابراین، اگر جهان در حال منبسط شدن است پس آن مرد (یا هر موجود دیگری که پشت بادکنک قرار دارد) باید ریه های بسیار بزرگی داشته باشد که در حال منقبض شدن هستند.“
این ها مواردی است که نسیم حرمین در زمان ارائه نظریه خود برای توضیح منشا پیدایش جهان آنها را مورد بررسی قرار داده و برخی اشکالات را به آنها وارد دانسته است.
وی معتقد است پروسه انبساط جهان نیازمند یک پدیده بنیادین و فراگیر است که در جهت عکس منقبض شود و نظریه فعلی هیچ اشاره ای به این مساله ندارد. تلاش های وی منجر به توسعه نظریه ”میدان متحد“ شده که توضیح معقولی برای انبساط جهان دارد. آن چه که در حال انقباض است و امکان انبساط جهان را فراهم می کند خود فضا است؛ البته بر خلاف نظریه انیشتین فضا انحنا پیدا نکرده و بلکه هر لحظه با حرکتی حلقه وار به سمت یگانگی پیش می رود.
در این ویدئو می توانید صحبت های جالب وی را در رابطه با این مساله تماشا کنید. به نظر می رسد علوم غیر مادی یک کلید اساسی در کشف منشا جهان ما باشد. بخش بسیار بزرگی از واقعیت فیزیکی زاییده واقعیت غیرفیزیکی یا به عبارتی دیگر ”فضای خالی“ است.
”هیچ مساله دیگری مهم تر از این نکته نیست که فضای خالی بر خلاف تصور ما خالی نیست. این فضا جایگاه علم فیزیک مهارنشدنی است.“ «جان آرکی بالد ویلر»
”فضا، خالی نیست و برخلاف تصور رایج پر از انرژی است. انرژی موجود در فضا کم نیست و بلکه بسیار زیاد است. ما عملا می توانیم مقدار انرژی موجود در فضا را محاسبه کنیم و ممکن است با این واقعیت تکان دهنده رو به رو شویم که هر آن چه که می بینیم عملا ریشه در آن فضا دارد.“ «نسیم حرمین»
یکی دیگر از فاکتورهای پشتیبان نظریه بیگ بنگ، درهم تنیدگی کوانتومی است؛ پدیده ای که به تعبیر انیشتین آن چنان اسرار آمیز است که نمی تواند صحت داشته باشد. این پدیده این طور می گوید که ”فضای“ بین اشیا فیزیکی آن گونه که ما تصور می کنیم عملا خالی نیست، یا اطلاعات با سرعتی بیشتر از سرعت نور یا بهتر بگوییم به صورت آنی، جا به جا می شوند و ”زمان“ هیچ نقشی در این میان ندارد. این پدیده تاکید می کند که همه چیز به هم مرتبط است و اگر بیگ بنگی وجود داشته باشد زمانی رخ داده که تمام ماده فیزیکی یک عنصر واحد بوده اند و سپس در قالب قطعاتی کوچک در کهکشان منتشر شده اند. بخش جالبی که درک آن دشوار به نظر می رسد مطرح کردن این مساله است که تمام آن قطعات کوچک یعنی تمام سیاره ها، ستاره ها و زندگی هوشمندی که شکل گرفته به نوعی همچنان با یکدیگر ارتباط دارند و ما هنوز موفق به کشف این رابطه نشده ایم.
آن مرد (یا زن) یا منبع حیات چیست؟ در این میان آگاهی چه نقشی دارد؟
همیشه نظریه های جدیدی درباره منشا پیدایش جهان مطرح می شود. برای مثال گروهی از دانشگاهیان کانادایی پژوهشی را در ژورنال Physics Letters B منتشر کرده و این طور نتیجه گیری کرده اند که مساله یکپارچگی نظریه بیگ بنگ با مدل جدید آنها که بر پایه عدم وجود مبدا و مقصد برای جهان است، قابل حل به نظر می رسد.
”طبق مشاهدات ما از آن جایی که نقاط مختلف جهان در گذشته عملا با یکدیگر تقاربی نداشته اند، پس جهان سرآغازی نداشته است. جهان ما تا ابد باقی خواهد بود و البته هیچ پایانی هم نخواهد داشت. به عبارت دیگر چیزی به نام تکینگی و یکپارچگی وجود ندارد. شاید جهان در گذشته هم قابلیت جاودانه بودن را داشته است. جهان می توانست وارد چرخه های متعددی از کوچک و بزرگ شدن شود. یا می توانست مدت ها پیشتر از آن چه که ما فکر می کنیم خلق شود.“
«پژوهشگران داانشگاه لث بریج آلبرتا در کانادا»
احتمالا درک و هضم مسائل مطرح شده از سوی پژوهشگران کانادایی برایتان مشکل باشد، این طور نیست؟
مساله جالب این است که این نظریه چندین هزار سال قدمت دارد. ارسطو فیلسوف معروف یونایی معتقد بود که جهان تا همیشه وجود خواهد داشت و در حقیقت خبری از برچیده شدن آن نخواهد بود. امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی هم در مورد مساله آغاز خلقت هم نظرات جالبی ارائه کرده است.
این موضوع در طول قرن های گذشته هموار مورد بحث و مناقشه بوده و اگر نگاه دقیق تری به گذشته داشته باشیم خواهیم دید که همواره صحبت از یک ”منبع“، یک ”خالق“ یا یک ”خدا“ بوده است.
به عبارت دیگر بارها و بارها از ”خدا“ و مذهب به روش های گوناگون و با دلایل متعدد برای تاثیرگذاری روی انسان استفاده شده است. این حرف ها به معنی نادرستی باور به خدا یا مذهب نیست بلکه منظور ما عمیق بودن این مساله است که در این مطلب کوتاه قطعا نمی توان زوایای آن را به خوبی مورد کاوش قرار داد.
در این رابطه فیزیکدان معروف استفان هاوکینگ این طور توضیح می دهد:
”انبساط جهان یکی از مهم ترین اکتشافات فکری قرن بیستم و شاید بهتر است بگوییم تمام قرن ها بوده است. این کشف بحث و گفتگو درباره آغاز پیدایش جهان را به طور کلی متحول کرد. اگر در حال حاضر کهکشان ها در حال جدا شدن از یکدیگر هستند، حتما در گذشته به یکدیگر نزدیک تر بوده اند. اگر در گذشته سرعت آنها بسیار زیاد بوده باشد احتمالا ۱۵ میلیارد سال قبل همه آنها روی یکدیگر قرار داشته اند. آیا این آغاز جهان بوده است؟ بسیاری از دانشمندان این توضیح که جهان آغازی داشته را دوست ندارند زیرا به نظر می رسد خلاف قوانین فیزیک باشد. شاید افراد برای راحتی خود دست یک عامل خارجی مثلا خدا را در آغاز جهان دخیل دانسته و از این رو اقدام به بسط و توسعه نظریه هایی کنند که اگر چه در آنها جهان فعلی همچنان در حال انبساط و بزرگ تر شدن بیشتر است اما فاقد هر گونه آغاز بوده است. یکی از آنها نظریه حالت پایدار (Steady State) است که در سال ۱۹۴۸ توسط باندی، گلد و هویلی مطرح شد.
تکلیف جهان غیرمادی و آگاهی چیست؟
بسیاری از دانشمندان مرتبا اقدام به برگزاری گردهمایی کرده و روی این مساله تاکید می کنند که ”ماده“ تنها واقعیت موجود نیست و آگاهی می تواند نقش بسیار مهمی در خلقت ماده داشته باشد.
تقریبا تمام اعضای بنیانگذار مکانیک کوانتوم به دفعات روی این مساله تاکید داشته اند؛ برای مثال مکس پلانک (نظریه پرداز اصلی تئوری کوانتوم) در این رابطه گفته بود: ”من ماده را پدیده ای مشتق شده از آگاهی می دانم، هر آن چه درباره آن صحبت می کنیم و لازمه وجود هر آن چه که واژه موجود را به آن اطلاق می کنیم، آگاهی است.“
در سال ۲۰۱۰ رابرت لانزا، یکی از برجسته ترین دانشمندان جهان کتابی با عنوان ”زیست محوری: چگونه زندگی و آگاهی کلیدهای فهم ماهیت حقیقی جهان هستند“ را منتشر کرد.
وی که از متخصصان برجسته پزشکی باز زاینده و مدیر علمی شرکت Advanced Cell Technology است علاقه خاصی به مکانیک کوانتوم و فیزیک نجومی دارد؛ علاقه ای که موجب شده وی قدم در راه توسعه نظریه خودش از زیست محوری بگذارد: این نظریه که زندگی و آگاهی دو رکن اساسی درک ماهیت وجودی مان بوده و در این میان وجود آگاهی قبل از ایجاد جهان مادی قرار می گیرد.
مثال های بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد.
آیا این به این معنی است که کاتالیزور بیگ بنگ یک ”مشاهده گر“ آگاه بوده است؟ یا آن توده بزرگ ماده به طریقی خودآگاه است؟ کدام یک از آنها در ابتدا به وجود آمده، آگاهی یا واقعیت ماده فیزیکی؟ آیا اصلا واقعیت ماده فیزیکی وجود دارد یا همان گونه که فیزیک جدید تصریح می کند، چیزی جز توهم محض نیست؟ آیا ما در حال زندگی در یک جهان هولوگرافیک نیستیم؟
آیا ما همگی از یک منبع نشات گرفته ایم؟ آیا جهان های دیگر وجود دارند که ما از آنها بی اطلاعیم؟ اگر چیزی به نام روح وجود دارد این پدیده در چه ”جهانی“ زندگی می کند؟ تعدادی از مشاهدات درون حوزه ای در علومی مثل عصب شناسی و مکانیک کوانتوم این طور می گویند که آگاهی محصول بدن نیست و وجود آن متعلق به مکان دیگر و خارج از بدن مادی است. اگر چنین چیزی درست باشد آیا جهان یا مکانی که در حال حاضر قادر به درک آن نیستیم نقشی در خلقت جهان فیزیکی مان دارد یا خیر؟-
در مورد دیگر ابعاد چه؟ مساله جهان های موازی را چگونه هضم کنیم؟ اگر جهان های موازی وجود دارند آیا همه آنها یک بیگ بنگ ایجاد شده اند؟ یا این که یک بیگ بنگ بسیار بزرگ موجب ایجاد چندین جهان با چندین بیگ بنگ مستقل شده است؟
لیست چنین سوالاتی تمام نیست به این زودی به انتهای خود برسد اما معتقدیم که حقیقت منشا آن چه که با نام واقعیت از آن یاد می کنیم درون علوم غیر مادی قرار دارد و بررسی جنبه های مختلف این واقعیت غیرفیزیکی به این سادگی ها امکان پذیر نیست.
”روزی که علم شروع به مطالعهی پدیدههای غیرفیزیکی نماید، در طی یک دهه پیشرفتهایی برابر با تمام دستاوردهایش از ابتدای پیدایش خواهد کرد.“ «نیکلا تسلا»
برای درک زوایای پنهان این پدیده علم باید به طور کلی متحول شود و باید مسیری به سوی چشم انداز معنوی در پیش گیرد. همان طور که نسیم حرمین می گوید: ”جستجو به دنبال آگاهی در مغز شبیه جدا کردن قطعات رادیو برای دیدن گوینده است.“
بهتر است بگوییم هنوز دانش ما در این زمینه کافی نیست. موشکافی جهان از نقطه نظر مادی و فیزیکی به ما اجازه نخواهد داد یک توضیح مناسب برای منشا واقعیت وجودی مان پیدا کنیم.
اگر ما واقعا معتقد به جهان معنوی هستیم با نگاهی به نظریه های ارائه شده در زمینه چگونگی پیدایش جهان متوجه می شویم که از نکات بسیار مهمی به سادگی عبور کرده و آنها را دست کم گرفته ایم. شاید منشا آغاز جهان، دنیا یا دنیاهای غیرفیزیکی باشد و ما تا زمانی که در این بدن مادی قرار داریم قادر به درک آنها نخواهیم بود.
مطلب را با نقل قولی بسیار زیبا از «آر.سی. هنری» پروفسور فیزیک و نجوم دانشگاه جان هاپکینز به پایان می بریم:
”طبق نظر یکی از فیزیکدان پیشگام به نام «سر جیمز جینز»: جریان دانش به سمت واقعیت غیر مکانیکی در حال حرکت است؛ جهان بیشتر از آن که شبیه یک ماشین بزرگ باشد مشابه یک فکر بزرگ است. به نظر نمی رسد که ذهن یک مزاحم تصادفی باشد که وارد جهان ماده شده… ما باید قبول کنیم که ذهن سازنده و حاکم قلمروی ماده است… جهان، غیر مادی است چه از نظر ذهنی و چه از نظر معنوی. زندگی کنید و لذت ببرید.“