تغییرات آب و هوایی، عامل ورود گونههای مهاجم به اقیانوس منجمد شمالی!
اقیانوس منجمد شمالی با وسعتی بیش از 14 میلیون کیلومتر مربع، کوچکترین و کمعمقترین اقیانوسهای جهان است. این اقیانوس همچنین جزو سردترین اقیانوسها نیز است. سکوی یخ گسترده دریایی در نزدیکی مرکز آن شناور است که در زمستان طولانی، سرد و تاریک منبسط میشود و در تابستان منقبض میشود، زیرا خورشید در ارتفاع بیشتری در آسمان قرار دارد. هر ساله معمولا در ماه سپتامبر (مهرماه)، پوشش یخ دریا به کمترین سطح خود میرسد. آمار آن در سال 2020 معادل 3.74 میلیون کیلومتر مربع بود، که شامل دومین و کوچکترین اندازهگیری در 42 سال گذشته بوده و تقریبا نصف اندازهای که در سال 1980 داشته است، شده است. هر ساله با گرم شدن آب و هوا، قطب شمال یخهای کمتری را در خود نگه میدارد. در ادامه با آیتیرسان همراه باشید تا دلایل و اثرات تغییرات آب و هوایی بر اقیانوس منجمد شمالی را مشاهده کنید.
اثرات گرم شدن کره زمین در سراسر جهان احساس میشود، اما در هیچ کجای کره زمین به اندازه قطب شمال چشمگیر نیستند. قطب شمال دو تا سه برابر سریعتر از هر مکان دیگر روی زمین گرم میشود و تغییرات گستردهای را در اقیانوس منجمد شمالی، اکوسیستمهای آن و 4 میلیون نفری که در قطب شمال زندگی میکنند، آغاز میکند.
برخی از آنها غیر منتظره هستند. آب گرمتر برخی از گونهها را به سمت شمال و به عرضهای جغرافیایی بالاتر میکشاند. یخ نازکتر، افراد بیشتری را از طریق قطب شمال با کشتیهای تفریحی، کشتیهای باری و کشتیهای تحقیقاتی حمل میکند. یخ و برف تقریباً میتوانند آب زیر آن از بین ببرند، اما تغییرات آب و هوایی اجازه میدهد تا نور بیشتری در آن جاری شود.
نور مصنوعی در شبهای قطب
نور در قطب شمال بسیار مهم است. جلبکهایی که پایه و اساس شبکه غذایی اقیانوس منجمد شمالی را تشکیل میدهند، نور خورشید را به قند و چربی تبدیل میکنند که در نتیجه ماهیها و در نهایت نهنگها، خرسهای قطبی و انسان از آن تغذیه میکنند. در عرضهای جغرافیایی زیاد در قطب شمال در اعماق زمستان، خورشید به مدت 24 ساعت در زیر افق باقی میماند. به آن شب قطبی میگویند. در قطب شمال، در یک سال شش ماه روز طول میکشد و شب نیز به همان اندازه طولانی خواهد بود.
محققانی که اثرات از دست دادن یخ را مطالعه میکردند، رصدخانه ها را در پاییز سال 2006، قبل از یخزدگی فیبورد، در قطب شمال مستقر کردند. هنگامی که نمونهبرداری در بهار سال 2007 آغاز شد، تقریباً 6 ماه در آنجا مستقر شدند و دادهها را در طول شبی طولانی و تلخ قطبی جمعآوری کردند.
آنچه آنها تشخیص دادند، باعث شد همه چیز تغییر کند!
زندگی در تاریکی
دانشمندان در آن زمان تصور کردند که شب قطبی پدیده جالبی نیست. آنها میگفتند که آن مانند دوره مردهای است که در آن زندگی جریان ندارد و اکوسیستم در یک حالت تاریک و سرد قرار میگیرد. انتظار نمیرفت که مقدار زیادی از این اندازهگیریها انجام شود، بنابراین محققان وقتی دادهها را مشاهده کردند، بسیار متعجب شدند و متوجه شدند که جریان زندگی اصلا توقف نمیکند!
زئوپلانکتونهای قطبی یا همان حیوانات ریز میکروسکوپی کوچکی که جلبک میخورند، در چیزی به نام مهاجرت عمودی در زیر یخ و در شبهای قطبی حرکت میکنند. موجودات دریایی در تمام اقیانوسهای جهان این کار را انجام میدهند، در طول روز برای پنهان شدن از چشم شکارچیان احتمالی، در تاریکی به عمق آب اقیانوس میروند و شبها برای تغذیه روی خشکی و زمین ظاهر میشوند.
ارگانیسمها برای این کار از نور به عنوان نشانه استفاده میکنند، بنابراین نمیتوانند در طول شب قطبی به تغذیه نپردازند. در حال حاضر میدانیم که شب قطبی شورشی علیه فعالیتهای اکولوژیکی است. ریتمهای طبیعی زندگی روزمره در تاریکی همچنان ادامه دارد. صدفها از نظر چرخهای باز و بسته میشوند، پرندگان دریایی تقریباً در تاریکی مطلق شکار میکنند، میگوهای نامرئی و حلزونهای دریایی برای تولیدمثل در جنگلهای دریایی جمع میشوند و گونههای آبهای عمیق مانند عروس دریایی در هنگام تاریکی هوا به اندازه کافی تاریک میشوند تا از شکارچیان در امان بمانند.
برای بیشتر موجودات فعال در این دوره، ماه، ستارهها و شفق قطبی نشانههای مهمی هستند که رفتار آنها را به ویژه در مناطقی از قطب شمال که تحت پوشش یخ دریا نیست، هدایت میکند. اما با گرم شدن آب و هوای قطب شمال و افزایش فعالیتهای انسانی در منطقه، این منابع نور طبیعی در بسیاری از نقاط نامرئی خواهند بود و توسط نور مصنوعی بسیار قویتر از بین میروند.
نور مصنوعی
تقریباً یک چهارم کل موجودات زمین در معرض نور مصنوعی پراکنده در شب قرار دارند، زیرا از جو به زمین بازتاب میشود. تعداد کمی مکان تاریک باقی مانده است و نور شهرها، خطوط ساحلی، جادهها و کشتیها تا فضای خارج از فضای زمین قابل مشاهده است.
حتی در مناطق کمجمعیت قطب شمال، آلودگی نوری قابلتوجه است. مسیرهای حمل و نقل، اکتشاف نفت و گاز و شیلات با عقبنشینی یخ دریا به منطقه گسترش مییابد و نور مصنوعی را در شب تاریک قطبی میفرستد.
هیچ موجودی فرصت سازگاری مناسب با این تغییرات را نداشته است، تکامل در مقیاس زمانی بسیار طولانیتری امکانپذیر است. در همین حال، حرکات موزون زمین، ماه و خورشید نشانههای خوبی را برای حیوانات قطب شمال طی هزارهها ارائه داده است. بسیاری از رویدادهای بیولوژیکی، مانند مهاجرت، جستجوی غذا و تولید مثل، بسیار قابل پیشبینی هستند.
در مطالعه اخیر انجام شده در مجمعالجزایر مرتفع قطب شمال سوالبارد، بین سرزمین اصلی نروژ و قطب شمال، مشخص شد که چراغهای داخل کشتی تحقیقاتی بر روی ماهی و زئوپلانکتون حداقل 200 متر پایین تأثیر میگذارد. موجوداتی که در زیر سطح میچرخند و از نفوذ ناگهانی نور آشفته شدهاند، به طرز چشمگیری واکنش نشان میدهند، برخی به سمت پرتو شنا میکنند و برخی دیگر با خشونت به اطراف دیگر شنا میکنند.
پیشبینی تأثیر نور مصنوعی از کشتیهایی که اخیرا در قطب شمال بدون یخ حرکت میکنند، بر اکوسیستمهای شبهای قطب که تاریکی را برای مدت طولانیتری از انسان میدانند، دشوار است. اینکه چگونه حضور سریع انسان در قطب شمال بر اکوسیستم تأثیر میگذارد نگرانکننده است، اما سوالات ناخوشایندی نیز برای محققان وجود دارد. اگر بسیاری از اطلاعاتی که درباره قطب شمال جمعآوری کردهایم، از دانشمندان مستقر در قایقهایی با نور روشن بدست آمده باشد، وضعیت اکوسیستم چقدر میتواند طبیعی باشد؟
علوم دریایی قطب شمال در حال ورود به سکوهای دوری هستند که بدون هیچگونه نور و اندازهگیری نمیتوانند در تاریکی کامل دوام بیاورند.
جنگلهای زیر آب
با عقبنشینی یخهای دریایی از سواحل گرینلند، نروژ، آمریکای شمالی و روسیه، دورههای آبهای آزاد طولانیتر میشوند و نور بیشتری به کف دریا میرسد. ناگهان، اکوسیستمهای ساحلی که دویست هزار سال زیر یخ پنهان شدهاند، اکنون دوباره برگشتهاند. این میتواند خبر خوبی برای گیاهان دریایی مانند جلبک دریایی باشد، جلبکهای دریایی قهوهای بزرگ که در آب سرد با نور و مواد مغذی کافی رشد میکنند.
برخی از گونههای ماهی دریایی که در کف دریا بودهاند و با موج و جریان شناور هستند، میتوانند تا 50 متر (175 فوت) تقریباً با همان ارتفاع ستون Nelson’s در میدان ترافالگار لندن رشد کنند. اما جلبک دریایی به دلیل سایه ایجاد شده توسط یخ دریا و شستشوی آن بر بستر دریا معمولا از بالاترین عرضهای جغرافیایی از بین میروند. این جنگلهای سرسبز زیر آب قرار است با کوچک شدن یخ دریا توسعه یافته و رشد کنند. با این حال کلپها ورود جدیدی به قطب شمال نیستند. آنها زمانی بخشی از رژیم سنتی گرینلند بودند و محققان و کاوشگران قطبی بیش از یک قرن پیش آنها را در سواحل شمالی مشاهده کردند.
برخی از گونههای ماهی دریایی ممکن است پس از آخرین عصر یخبندان در سواحل قطب شمال پخش شده باشند. اما بیشتر جنگلهای دریایی قطب شمال در مقایسه با تودههای وسیع جلبک دریایی که مانند ساحلهای کالیفرنیا در آمریکا قرار دارند، کوچکتر و نسبت به تکههایی در آبهای عمیقتر هستند، محدودترند.
شواهد اخیر از نروژ و گرینلند نشان میدهد که جنگلهای دریایی کلپها در حال گسترش هستند و دامنههای آنها را به سمت قطب افزایش میدهد. انتظار میرود این گیاهان اقیانوس با گرم شدن قطب شمال بزرگتر شده و رشد بیشتری داشته و باعث ایجاد نقاط بیشتری برای زندگی گونهها در اطراف شوند. گستردگی کامل جنگلهای دریایی کلپ قطب شمال تا حد زیادی دیده و ثبت نشده است، اما مدلسازی میتواند به تعیین میزان تغییر و رشد آنها از سال 1950 در قطب شمال کمک کند.
حفره جدید کربن
اگرچه جلبکهای دریایی بزرگ به هر شکل و اندازهای وجود دارند، اما بسیاری از آنها به طرز قابل توجهی شبیه درختان هستند. بدن آنها دارای تنههای بلند، مانند تنه درخت اما انعطافپذیرتر است. پوشش گیاهی جنگل کلپ مانند برگ با تیغههای مسطح پر شده است، در حالی که پایهها با وصل شدن جلبک دریایی به سنگهای زیرین مانند ریشه عمل میکنند.
برخی از انواع کلپهای دریایی قطب شمال میتوانند بیش از ده متر رشد کرده و تاج پوششی بزرگ و پیچیدهای را به حالت معلق در ستون آب تشکیل دهند که دارای یک طبقه زیر سایه و محافظت شده است. این جنگلهای دریایی دقیقاً مانند جنگلهای در خشکی میتوانند مانند زیستگاهها، مناطق پرورشی و منابع تغذیهای برای بسیاری از حیوانات و ماهیان از جمله ماهی، پولاک، خرچنگ، خرچنگ دریایی و جوجه تیغی دریایی را فراهم کنند.
جلبک دریایی یک پرورشدهنده سریع است و کربن را در بافت چرممانند خود ذخیره میکند. بنابراین گسترش آنها در قطب شمال برای آب و هوای جهانی چه معنایی دارد؟ پرورش جنگلهای زیر دریای کلپ مانند احیای جنگلها در خشکی، میتواند با هدایت کربن از جو، به کاهش تغییرات آب و هوایی کمک کند.
اگر بخواهیم به چیز بهتری اشاره کنیم، برخی از مواد کلپ از دریچه دریایی قطع شده و از آبهای کمعمق ساحلی خارج میشود و به اعماق اقیانوس جایی که به طور موثر از چرخه کربن زمین خارج میشود، میرود. گسترش جنگلهای کلپ دریایی در امتداد سواحل قطب شمال زمین میتواند به یک حفره برای گرفتن کربن در حال رشدی که توسط انسان با انتشار دی اکسید کربن تولید میشود، تبدیل شده و در اعماق دریا نگه داشته شود.
آنچه در دریای قطب شمال اتفاق میافتد کاملاً بینظیر است؛ این جنگلهای اقیانوسی در بیشتر مناطق دیگر جهان وجود دارند. به طور کلی، میزان جهانی جنگلهای کلپ دریایی به دلیل موج گرما در اقیانوسها، آلودگی، گرم شدن درجه حرارت و شیوع چرندهها مانند جوجه تیغیهای دریایی روند نزولی دارد.
اصلا جای تعجبی ندارد که همه خبرها خوب نیستند. تجاوز به جنگلهای دریایی کلپ میتواند حیات وحش بینظیر را در قطب شمال از بین ببرد. جلبکهایی که زیر یخ زندگی میکنند، جایی برای رفتن نخواهند داشت و ممکن است به کلی نابود شوند. گونههای دریایی کلپ سازگارتری ممکن است جایگزین ماهیهای کلپ دریایی قطب شمال مانند Laminaria solidungula شوند. اما جلبک دریایی مجموعهای از گونههاست که با ذوب شدن یخها بیشتر به اعماق مناطق میروند.
تعرض به قطب شمال
میلن اینلت، در شمال جزیره بافین، نوناووت، کانادا، بیش از هر بندر دیگر در قطب شمال کانادا شاهد ترافیک دریایی است. بیشتر روزها در طول دوره آب آزاد، کشتیهایی به طول 300 متر بندر مملو از سنگ آهن را از معدن رودخانه ماری در نزدیکی ترک میکنند. سالانه بین 71 تا 82 کشتی از این منطقه عبور میکنند که بیشتر آنها به بندرهای شمال اروپا میروند یا از بندرها به اینجا میآیند.
کشتیهای مسافرتی، کشتیهای گارد ساحلی، قایقهای تفریحی، یخ شکنهای تحقیقاتی، کشتیهای باری و قایقهای محکم بادی پر از گردشگر نیز در این منطقه مستقر هستند. گرم شدن بیسابقه هوا و کاهش یخ دریا صنایع جدید و سایر فعالیتها را به قطب شمال جذب کرده است. جوامعی مانند Pond Inlet در دو دهه گذشته شاهد سه برابر شدن ترافیک دریایی بودهاند.
این کشتیها با حمل انبوهی از مسافران بینراهی که از روتردام، هامبورگ، دانکرک و جاهای دیگر سوار میشوند، از سراسر جهان به قطب شمال میآیند. این گونهها که بعضی از آنها برای مشاهده با چشم غیرمسلح خیلی کوچک هستند، در آب و ماسه پمپاژ شده در مخازن داخل کشتی نگه داشته میشوند. آنها همچنین به بدنه و سایر سطوح بیرونی میچسبند که آلودگی بیولوژیکی یا بیوفولینگ نامیده میشود.
برخی از آنها از سفر به قطب شمال جان سالم به در میبرند و با تخلیه آب و بارگیری آن در محیط آزاد میشوند. کسانی که زنده میمانند، ممکن است تخمک، اسپرم یا لارو آزاد کنند.
بسیاری از این موجودات بیضرر هستند، اما برخی ممکن است مهاجمان تازهای باشند که ممکن است آسیبزا باشند. تحقیقات در کانادا و نروژ نشان داده است که گونههای غیر بومی مهاجم مانند اسب کهر و سرخاب (جانوری که از جنس سخت پوستان است و به سنگهای ساحلی و ته کشتی و غیره میچسبد و به شکل بلوط است) میتوانند از حمل و نقل کشتی به قطب شمال زنده بمانند. این امر با توجه به اینکه گونههای مهاجم یکی از مهمترین دلایل انقراض در سراسر جهان است، اکوسیستمهای قطب شمال را به خطر میاندازد.
مسیرهای گسترده
نگرانی در مورد گونههای مهاجم بسیار فراتر از Pond Inlet رفته است. حدود 4 میلیون نفر در قطب شمال زندگی میکنند. بسیاری از آنها در امتداد سواحل مواد مغذی و زیستگاه حیاتی را برای حیوانات گستردهای مانند نوعی ماهی قطب شمال، خوک دریایی، خرس قطبی، نهنگ و میلیونها پرنده مهاجر فراهم میکنند.
با گرم شدن آب، فصل حمل و نقل طولانیتر میشود و مسیرهای جدید مانند گذرگاه شمال غربی و مسیر دریای شمال (در امتداد سواحل قطب شمال روسیه) در حال باز شدن هستند. برخی از محققان انتظار دارند که مسیری در قطب شمال تا اواسط قرن قابل عبور باشد. افزایش ترافیک کشتی تعداد و انواع موجودات منتقل شده به آبهای قطب شمال را بزرگتر میکند و به تدریج شرایط مناسبتر احتمال بقای آنها را بهبود میبخشد.
پیشگیری، اولین راه برای جلوگیری از ورود گونههای مهاجم به قطب شمال است. اکثر کشتیها باید آب کشتی خود را با استفاده از مواد شیمیایی یا فرآیندهای دیگر تصفیه کنند و یا آن را عوض کنند تا حرکت موجودات مضر به مکانهای جدید محدود شود. طبق دستورالعملها به کشتیها توصیه میشود که از پوششهای ویژهای روی بدنه استفاده کرده و آنها را مرتباً تمیز کنند تا از سوختگیری زیستی جلوگیری کنند. اما این اقدامات پیشگیرانه همیشه قابل اعتماد نیستند و تأثیر آنها در محیطهای سردتر به خوبی درک نشده است.
بهترین روش بعدی، شناسایی سریع مهاجمان پس از ورود آنها است. آنها پس از ورود باید به وسیله ناظران پاکسازی شوند. اما تشخیص زودهنگام نیاز به نظارت گستردهای دارد که میتواند در قطب شمال چالش برانگیز باشد. مراقبت از ورود گونه جدید میتواند شبیه جستجوی سوزن در انبار کاه باشد، اما جوامع شمالی ممکن است راهحلی ارائه دهند.
محققان در نروژ، آلاسکا و کانادا راهی را برای آسانتر کردن جستجوی گونههایی پیدا کردهاند که باعث آسیب به جاهای دیگر شدهاند و میتوانند شرایط محیطی قطب شمال را تحمل کنند. نزدیک به دوازده مهاجم شانس زیادی برای تسخیر در قطب شمال کانادا دارند.
در این میان خرچنگ بزرگ قرمز، بومی دریای ژاپن، دریای برینگ و اقیانوس آرام شمالی با سرما سازگار است. این موجود در سال 1960 برای بهبود صنعت ماهیگیری به عمد به دریای بارنتس وارد شد و اکنون در امتداد سواحل نروژ و دریای سفید به جنوب گسترش مییابد. این موجود یک شکارچی بزرگ و پرشور است که در کاهش صدفهای برداشت شده، جوجه تیغیهای دریایی و دیگر گونههای آهستهرو نقش دارد. امکان دارد خرچنگ بزرگ قرمز در آب آوردهشده کشتیها نیز سالم بماند.
نوع دیگری از این موجودات، صدف پیرابند است که بر روی گیاهان آبزی سرسبز در زیستگاههای ساحلی میچسبد و سنگهای برهنه را پشت سر میگذارد. همچنین این موجود در سواحل شرقی آمریکای شمالی انگلی ایجاد کرده است که باعث بیماری لکههای سیاه در ماهیها میشود، و ماهیهای بالغ را تحت فشار قرار داده و باعث بیماری آنها میشود، موجودات نابالغ را بکشد و باعث آسیب رودهای به پرندگان و پستانداران که آنها را میخورند، میشود.
ردیابی بقایای ژنتیکی
اگر این گونههای جدید به Pond Inlet وارد شوند، ممکن است بر ماهیان و پستاندارانی که آنها را شکار میکنند و میخورند، تاثیر بگذارد. پس از چندین سال که تعداد کمی از گونههای غیربومی مانند نوعی کرم به نام (Marenzellaria viridis) و آمفیپود ساکن که احتمالا قبلا کشف شده است، اکنون جزو گونههای تهاجمی به شمار میروند. مشخص شده است که هر دوی این موجودات به چگالی بالا میرسند، ویژگیهای رسوب کف دریا را تغییر میدهند و با گونههای بومی رقابت میکنند.
بافین لند شرکتی است که معدن Mary River را اداره میکند. این شرکت اکنون در تلاش است تا تولید سالانه سنگ آهن خود را دو برابر کند. در صورت پیشروی، 176 حامل سنگ معدن در فصل آبهای آزاد از ورودی میلن عبور میکنند.
اگرچه آینده حمل و نقل قطب شمال اکنون نامشخص است، اما این یک روند صعودی است که باید آن را مشاهده کرد. محققان در کانادا در حال کار با شرکای بومی در جوامع با فعالیت حمل و نقل بالا از جمله چرچیل، مانیتوبا، Pond Inlet ،Iqaluit در نوناووت؛ Salluit، کبک و نائین، نیوفاندلند هستند تا یک شبکه نظارت بر گونههای مهاجم را ایجاد کنند. یکی از این روشها شامل جمعآوری آب و آزمایش آن برای بقایای ژنتیکی از فلس، مدفوع، اسپرم و سایر مواد بیولوژیکی است.
این دیانای محیطی (eDNA) به راحتی جمع میشود و میتواند به شناسایی موجوداتی کمک کند که گرفتن آنها دشوار است یا فراوانی کمی دارند. این تکنیک همچنین دانش پایهای راجع به تنوع زیستی ساحلی در مناطق دیگر با کشتیرانی بالا، که یک گام اساسی در تشخیص تغییرات آینده است، بهبود یافته است. برخی از گونههای غیربومی قبلاً در بندر چرچیل با استفاده از نظارت eDNA و سایر روشهای نمونهگیری از جمله ماهیهای دریایی، نوعی ماهی رنگینکمانی و گونههای تهاجمی پاروپا شناسایی شدهاند.
اکنون اقداماتی برای گسترش شبکه در سراسر قطب شمال به عنوان بخشی از استراتژی شورای گونههای مهاجم غیربومی قطب شمال برای کاهش گسترش گونههای مهاجم در حال انجام است.
برخی قطب شمال را اغلب خط مقدم بحران آب و هوا مینامند و به دلیل سرعت گرمایش، این منطقه درگیر هر نوع تهاجم، از گونههای جدید تا مسیرهای حمل و نقل جدید شده است. این نیروها میتوانند حوضه اقیانوس را به طور کامل بازسازی کنند. قطب شمال سریعتر از آنچه دانشمندان بتوانند حتی آن را درک کنند، در حال تغییر است. با این وجود فرصتهایی مانند رشد حفرههای کربنی وجود دارد که میتواند به نفع حیاتوحش و افرادی باشد که در آنجا زندگی میکنند. همه تغییرات در جهان در حال گرم شدن کاملا منفی نخواهند بود. در قطب شمال نیز مانند هرجای دیگر، برندگان و بازندگانی در این راه وجود خواهد داشت.
نوشته تغییرات آب و هوایی، عامل ورود گونههای مهاجم به اقیانوس منجمد شمالی! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.