تولید محتوا در کنار آموزش راه صیانت از کودکان در فضای مجازی است
تجربههای زیسته و روزمره من با کودکانم، نمیگذارند دغدغه کودک در فضای مجازی برایم هیچوقت کم شود و البته همین تجربه است که مرا در حیرت از نگاههای سادهانگارانه برخی میبرد.
سینا با من قهر میکند گاهی که چرا پینگ بازیهایش بالاست، علی در مورد پلتفرم آموزش مدرسهاش توضیح میدهد و همین چند روز پیش محمد مرا نشانده و یادم میدهد تا از فیلیمو برایش کارتون بگذارم. با تعجب که نگاهش میکنم میپرسد: تو با بابایت نمینشستی کارتون ببینی؟ اینها تجربههای زیسته و روزمره من است با کودکانم. تجربههایی که شاید نمیگذارند دغدغه کودک در فضای مجازی برایم هیچوقت کم شود و البته همین تجربه زیسته است که مرا در حیرت از نگاههای سادهانگارانه برخی میبرد.
پایداری کارها و برنامهها برآمده از نگاه سیستمی به موضوعات است. نگاه سیستمی است که امکان ایجاد و ساخت سیستمی پایدار و خوداتکا را فراهم میکند. کم نیستند برنامههای دولتی که وابسته میماند به یک مدیر، با آمدنش شروع میشود و با رفتناش تمام. این نگاه سیستمی به موضوع است که مفهوم اکوسیستم را تولید میکند. میزان سیستمی نگاه کردن ما به موضوعات است که در راهحلها و دعواهایمان نمایش داده میشود.
وقتی به موضوع کودک در فضای مجازی نگاه میشود دوباره ما با همین دو نوع نگاه روبهرو هستیم. نگاه اول، نگاه قطع و فیلتر است که نه متوجه آن میشود که آموزش مجازی برای کودک امروز بخشی از سواد است. سوادی که در دنیای ما یعنی سواد پرسشگری، یعنی سواد دسترسی و در یک کلام یعنی بدون آموزش مجازی ما هیچ سوادی نداریم. آنها همچنین فراموش میکنند که تنها راه پیشرفت یعنی جامعه آینده برخوردار از نسلی کارآفرین باشد.
اما نگاه سیستمی یعنی درنظر گرفتن اجزای مختلفی که بدون من و ما و بدون بودجه دولتی میتواند دوام بیاورد. به همین دلیل بود که از همان ابتدای کارم از مفهوم «اکوسیستم کودک» استفاده کردم. برای اکوسیستم کودک برنامهای داشتیم و آه اگر نگاههای تنگنظرانه نبودند! در کنار اکوسیستم استارتاپی که در این سالها شکل گرفت و حالا سهمی از اقتصاد دارد و سهمی بزرگتر از زندگی روزمره ایرانیان، شاید امروز اکوسیستم کودک نیز وضعیت قابل توجهی داشت؛ اگر آن نگاههای تنگنظرانه کمی آگاهتر، کمی مسئولیتپذیرتر و کمی بیشتر این، جهان را میشناختند.
برای اکوسیستمسازی چند گام کلیدی را در نظر داشتیم که در ادامه آوردهام تا شاید به اشتراکگذاریاش راه را برای تحققاش و رشدش بیشتر کند.
گام۱: برجستهسازی مسأله کودک
مسأله کودک فراتر از دسترسی است. کودک در دنیای امروز که به نام دنیای تولیدمصرفگر (ترجمهای برای Prosumer از ترکیب دو واژه تولیدکنند+مصرفکننده) شناخته میشود؛ کودک فقط مصرفکننده محتوای کودک نیست، بلکه درست در زمانی که مصرف میکند در حال تولید محتوا نیز هست. اینترنت فقط رسانه نیست که تنها بهدنبال سواد رسانهای باشیم، بلکه محلی برای شکوفایی خلاقیت و کارآفرینی هم هست. کودک امروز اصلاً تنها خودش را مصرفکننده نمیداند. در روزهای ابتدایی نشستنم بر صندلی وزارت از بازیگران اکوسیستم استارتاپی دعوت کردم تا در مورد اکوسیستم کودک صحبت کنیم. برجستهسازی مسأله کودک و تبدیل آن به یک دستور کار برای خودم و برای اکوسیستم را از آن زمان شروع کردم. در آن نشست تخصصی از بازیگران مختلف خواستم تا بخش کودک را یا بهصورت مستقل یا بهصورت بخش ویژه برنامهریزی کنند. مثلاً فیلیمو بخش جدید کودک راهاندازی کند، یا کافهبازار بخش اپهای کودک و...
به موازات از آموزش و پرورش خواستم تا سیمکارت کودک را به رسمیت بشناسد. مجوز فروش سیمکارت به نام دانشآموز و آمدن محتوای آموزشی روی اینترنت. سختافزار کودک هم مورد توجه بود، برای همین در نخستین بازدیدهای رسمیام به سراغ انارستان رفتم. به موازات این آمادهسازی ذهنی در رسانهها در موردش صحبت میکردم. راهاندازی رویدادهای دانشآموزی نیز در همین راستا بود. انواع رویدادهای دانشآموزی با همکاری آموزش و پرورش.
گام۲: داستانهای موفقیت
برای شکلگیری یک اکوسیستم و ایجاد هویت برای آن نیاز به شناسایی بازیگران پیشرو است؛ همان بازیگرانی که زودتر از دیگران دست به کار ساخت اکوسیستم کودک میشوند. بههمین دلیل بود که جشنواره «کودکآنلاین» را حمایت کردم. جشنوارهای که تلاش داشت کارهای بهتر را شناسایی و معرفی کند و زمینه را برای شکلگیری اکوسیستم کودک فراهم آورد. در دور نخست از انیمیشن شروع شد و در دوره دوم قرار بود اپلیکیشنها و خدمات کودک نیز به آن افزوده شود اما در همین نقطه بود که انحصارگران و تنگنظران مانعگذاری را آغاز کردند.
آنها شیفته قطع و فیلتر هستند، آنها هنوز نمیخواهند قبول کنند که تا زمانی که محتوای مناسب تولید نشود، هردسترسی میتواند به معنای گسترش محتوای نامناسب باشد.
جشنواره کودکآنلاین را متوقف کردند و شکایتها بردند. جشنوارهای که میتوانست به جای مخالفتها با مشارکتها بهبود یابد. برای مدارس نیز بر اساس همان رویکرد تولیدمصرفگر، آموزشهایی برای دانشآموزان در نظر گرفته شد. دوباره همانها شروع به حمله کردند تا آن را هم محدود کنند. رویدادهایی که در آن آموزشهای کارآفرینی به گروههای دانشآموزی و به تفکیک مدارس دخترانه و پسرانه ارائه میشد و نهایتاً تیمهای برتر وارد دورههای آموزشی پیشرفتهتر میشدند.
همانهایی که با شکایتها، جلو کار وزارتخانه را میگرفتند و میگفتند محتوای فضای مجازی ربطی به شما ندارد و شما فقط مسئول سیم و کابل هستید؛ همانها در رسانههایشان از فضای نامطلوب مجازی برای کودکان میگفتند. با وجود همه موانع ما ادامه دادیم، با نیرویی کمتر، با تأثیر کمتر و با افسوس بزرگتر!
گام۳: نهادسازی
برای گسترش اکوسیستم کودک نیاز بود تا نهادهایی ایجاد شود که برخی از آنها را در ادامه آوردهام. هرچند بهدلیل سنگاندازیها رویکرد از سمت محتوا به خدمات تغییر یافت.
شتابدهنده: یکی از مهمترین نیازها شتابدهندههای تخصصی کودک است. کمک کردیم تا اولین شتابدهنده محتوای انیمیشن کودک ایجاد شود. یکی از ساختمانهای وزارتخانه را در اختیار تیم مجری قرار دادیم تا بتواند فراتر از آنکه تولید محتوا کند، در حقیقت تولیدکنندگان محتوا خروجیاش باشد.
وام ارزان: برای حوزه کودک و حوزه آموزش دستورالعمل خاصی برای وام وجوه ادارهشده در نظر گرفتیم و البته یک قید مهم: اگر هر استارتاپی در حوزه کودک باشد میتواند ۲۰درصد افزون بر سقف، وام دریافت کند.
آموزش کارآفرینی و استارتاپی: از نخستین گروههای آموزش کودکان حمایت کردیم و آموزش ۳۰۰۰ دانشآموز را به این گروهها سپردیم. با کمک آموزش و پرورش به بسیاری از شهرها گسترش دادیم.
رویداد رقابتی: در حاشیه الکاماستارز که رقابت میان استارتاپها برقرار است، رویدادی خاص برای گروههای دانشآموزی ایجاد کردیم که امسال جایزهاش به ۶۰۰ میلیون تومان رسیده است و تیمهای استارتاپی دانشآموزی در آن با هم رقابت میکنند.
مدارس تابستانی: چند دوره مدارس تابستانی فناوری اطلاعات برگزار شد. مدارس تابستانی که در آن در هر دوره ۱۰روزه دانشآموزان و کودکان با کدنویسی آشنا میشدند.
هنرستان فناوری اطلاعات: بر اساس توافقی که با آموزش و پرورش امسال انجام شد، هنرستانهای تخصصی فناوری اطلاعات امکان تحقق یافتند. در این چند ماه بیش از ۱۰ درخواست تأسیس این هنرستانها برای ما ارسال شده است و امیدوارم تا پیش از شروع سال تحصیلی آینده یکی از آنها آغاز بهکار کند.
زیرساخت شبکه دانا: اما شاید کلیدیترین کاری که میتوانست و میتواند تحول جدی در این حوزه ایجاد کند شبکه اختصاصی مدارس کشور با نام دانا است. شبکه دانا یک شبکه اختصاصی است که اکنون بیش از ۹۰درصد مدارس (۷۶۴۰۰ مدرسه) به آن متصل هستند. اتصال و مصرف دو سال (در سقف مشخص) بهصورت رایگان برای مدارس بوده است. این شبکه میتواند سیاستهای دسترسی مستقل داشته باشد و شاید اگر کسانی مشغول منفعت شخصی و گروهی نبودند، راهکار بهتری برای اتصال دانشآموزان بود.
سخن آخر
سنگاندازیهای بسیاری را در این مدت دیدم. اما اگر بخواهم تجربهام را خلاصه کنم در این جملات هستند.
سیاست تولید محتوای مناسب و در کنار آن آموزش به کودکان و والدین، تنها راه محافظت از کودکان در فضای مجازی است. با سیاست قطع و محدودیت تنها مشکلات است که دوچندان میشود؛ از دسترسی به محتوای نامناسبتر تا مشکلات سوءاستفاده از کودک. کودک تنها مصرفکننده نیست، بلکه تولیدمصرفگر است، یعنی خود کودک بهعنوان تولیدکننده فردا، باید از امروز آموزش ببیند؛ آموزش کارآفرینی تا تولیدمحتوا.
شبکههای اختصاصی (مانند دانا) راهحل آزموده شدهای در جهان امروز است؛ بهتر است این راهحل را بیش از گذشته مورد توجه قرار دهیم. مسئولیت و اختیار را در فضای مجازی متناسب کنیم. اگر مسئول محتوا وزارت ارتباطات است، پس اختیار تولید محتوا را هم باید داشته باشد. نگاه سیاستزدهای که این تناسب را بر هم میزند شاید در کوتاهمدت بر ناآگاهی سوار شود؛ اما در بلندمدت نظام حکمرانی و سرمایه اجتماعی را با چالش روبهرو میکند. به جای کارهای مقطعی باید با نگاهی سیستمی یک اکوسیستم کودک ساخت. اکوسیستم کودک بر اساس الگوی رشد موفق اکوسیستم استارتاپی امکانپذیر است.