فیلترینگ بدون توجه به افکار عمومی ممنوع

فیلترینگ یکباره اپلیکیشن‌ها آن هم به بدون اقناع افکار عمومی بویژه جوانان تنها یک کارکرد دارد و آن وارد کردن ضربات مهلک بر پیکره سرمایه اجتماعی است.
 
معاون دادستانی کل کشور: بسیاری از علما خواهان فیلترینگ اینستاگرام هستند
در چند ماه اخیر بویژه پس از ماجرای دختر و پسر سیرجانی بحث فیلترینگ یکی از اپلیکیشن‌های پرطرفدار این روزهای ایران یعنی اینستاگرام دوباره از سوی مدیران مربوطه مطرح شد. بحثی که در چندین سال گذشته پیش از فیلتر شدن یک اپلیکیشن اجتماعی در فضای عمومی جامعه طرح شده و در نهایت بدون اقناع کردن مخاطبان و کاربران فضای مجازی به فیلتر شدن این اپلیکیشن منتهی شد. در این میان این بار بحث فیلتر کردن اینستاگرام با واکنش‌های گسترده‌ای در بین کاربران در داخل خود فضای اینستاگرام روبه‌رو شده است، آنچنان که بسیاری از کاربران با هجوم به پیج‌های برخی از مدیران مربوطه، خواستار عدم فیلترینگ اینستاگرام شدند.
 
واکنش‌ها به یک موضوع پرحاشیه
عموم واکنش‌ها در این باره را می‌توان به چند دسته تقسیم‌بندی کرد؛ دسته اول کاربرانی بودند که این روزها اینستاگرام در شرایطی که اکثر سرگرمی‌ها گران محسوب می‌شوند، برایشان در حکم یک سرگرمی ارزان قیمت است. در دسته دوم کاربرانی جای می‌گیرند که پس از وقت گذاری‌های طولانی در فضای مجازی و اینستاگرام موفق به کسب درآمد از این راه شدند و حالا هم دوست نداشتند که هر چه رشته بودند با فیلترینگ اینستاگرام پنبه شود. اما دسته سوم کارشناسانی هستند که راه حل معضلات و رفتارهای نادرست اجتماعی را فیلترینگ اینستاگرام نمی‌دانند! دسته سوم از مهم‌ترین اقشار صاحب اندیشه محسوب می‌شوند که تا به امروز در مقابل پدیده فیلترینگ مقاومت کرده اند.
 
مدیران به چه فکر می‌کنند؟
در سوی مقابل مدیران با تکیه بر چند دلیل و استدلال همچنان بر فیلترینگ اینستاگرام و لزوم محدودسازی دیگر اپلیکیشن‌های اجتماعی تأکید می‌کنند. اول آنکه اینستاگرام به محلی برای شکل‌گیری روابط خارج از عرف مبدل شده است. دومین مسأله هم این موضوع است که در چندین سال گذشته فضای اینستاگرام نقش مهمی در هتک حرمت افراد جامعه و تجاوز به حریم خصوصی آنان داشته است. استدلال سوم مدیران و مسئولان ذیربط این است که فضای اینستاگرام فضای شایعه‌سازی‌هایی است که در مجموع به ضرر جامعه ایرانی است و در نهایت دلیل دیگر لزوم فیلترینگ اینستاگرام از سوی مدیران و مسئولان مسائل امنیتی است که به باور آنها برای کل جامعه ایران مضر خواهد بود.
 
کارنامه‌ای ناموفق پس از سال‌ها
در سوی مقابل همه این دلایل و توجیهات، کارنامه فیلترینگ در ایران قرار دارد. کارنامه‌ای که با فیلترینگ توئیتر و فیس بوک و فلیک و حتی کلوب (به صورت مقطعی) امتیازهای منفی بسیاری را از نهادهای تعیین‌کننده سطح آزادی اینترنت دریافت کرد. هرچند که برخی همچون حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، فیلترینگ در فضای مجازی را ادامه محدودیت‌هایی همچون منع ویدئو می‌دانند. اما به هر ترتیب در باب فیلترینگ اپلیکیشن‌های اجتماعی، به نظر می‌رسد که اولین اپلیکیشن مهمی که به دلایل فرهنگی فیلتر شد را باید وی چت دانست؛ اپلیکیشنی که با قابلیت look around این امکان را در اختیار کاربرش قرار می‌داد تا به همه کاربران هم جنس یا غیر همجنس خودش پیام بفرستد. در آن مقطع زمانی برخی نهادهای فرهنگی و قضایی براین باور بودند که این اپلیکیشن موجب گسترش رابطه نامشروع و حتی افزایش رابطه‌های فرازناشویی شده است. در گام بعد اپلیکیشن‌های دیگری همچون وایبر (برای مقطعی)، بدوو، بی‌تاک هم به دلایل مشابه دلایل فیلترینگ وی چت، فیلتر شدند. تا اینکه در چند ماه اخیر نوبت به فیلترینگ تلگرامی رسید که برای بسیاری از کاربران علاوه بر استفاده به‌عنوان یک پیام رسان، بهره‌های مالی هم داشت و بسیاری از این راه درآمد به دست می‌آورند. فیلترینگ تلگرام هم مانند دیگر فیلترینگ‌ها به یکباره و با سرعت و بدون اقناع کردن کاربران صورت گرفت. آن چنان که به‌دلیل همین نارضایتی و اقناع نشدن، تنها نتیجه آنها تصمیم مخاطبان برای خریداری و نصب فیلترشکن‌ها برای نشان دادن نوعی نافرمانی به این تصمیم بود؛ موضوعی که جز هزینه برای کشور چیزی تا به امروز در برنداشته است. همچنان که آمار کاربران ایرانی تلگرام هم کاهش نیافته است.
حالا اما کار به فیلترینگ اپلیکیشنی رسیده که بسیاری از مدیران و مسئولان در رده‌های بالای کشور هم در آن پیج دارند و اتفاقاً بسیار هم در آن فعالند. هم به صورت تصویری در آن پیام می‌گذارند و هم پست‌های نوشتاری درآن را با دیگر کاربران به اشتراک می‌گذارند.
 
شائبه‌های بی‌پاسخ
در کنار همه این موضوعات در چندین ماه اخیر در بین کاربران این قضاوت جا افتاده که فیلترینگ تلگرام به‌دلیل افشاگری‌هایی است که علیه فرزندان برخی مدیران اقتصادی یا حساب‌ها و برخی رفتارهای پنهان دراین فضا شده است، حالا هم همان افرادی که مورد مظان این افشاگری‌ها بوده‌اند با فشار بسیار درصدد فیلترکردن آنها هستند. موضوعی که دست به دست در بین کاربران فضای مجازی می‌چرخد و بسیاری معاندان هم از این فرصت سوء‌استفاده کرده و قصد دارند این مسأله را القا کنند که تمام هدف‌ها ازاین فیلترینگ امری سیاسی و در جهت جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات است.
حالا با در نظر گرفتن استدلال مدیران و حوادث ناخوشایندی که اخیرا در فضای واقعی بواسطه فضای مجازی رخ داد، سؤال این است که چقدر استدلال‌های مدیران و مسئولان برای فیلتر شدن از منظر کارشناسی قابل پذیرش است؟ چرا که اگر این استدلال‌ها در گام اول، کارشناسان اجتماعی و فرهنگی را قانع کند آنها هم برای راضی کردن و قانع کردن بدنه عامه به طور جد به میدان خواهند آمد و وقتی بدنه عام جامعه از فیلترینگ قانع شوند آن گاه فیلترینگ با تمام هزینه‌هایی که تا به امروز برای آن شده، امری موفقیت‌آمیز خواهد بود و به نوعی هدر رفتن سرمایه ملی محسوب نمی‌شود.
 
نیازهای بی‌پاسخ جامعه جوان
در باب استدلال اولی که مدیران مطرح می‌کنند و براین باورند که اپلیکیشن‌ها سبب افزایش خیانت و روابط نامشروع شده‌اند برخی از جامعه شناسان این تعبیر را به نوعی درست نمی‌دانند. به باور این دست کارشناسان این اپلیکیشن‌ها در این زمینه تنها وضعیت موجود را عریان‌تر کرده‌اند، یعنی آنچه که هست را به صورت آشکارتری در پیش چشم همه به نمایش گذاشته‌اند؛ چرا که وقتی در یک جامعه 16 میلیون جوان مجرد وجود دارد که بخشی از آنها در حال ورود به سن تجرد قطعی هستند نمی‌توان انتظار شکل‌گیری روابط نامشروع را نداشت. وقتی الگویی از یک ازدواج صحیح و اقتصادی برای جوانان وجود ندارد، آنها به سوی برقراری روابط می‌روند چه از طریق اپلیکیشن‌ها و چه از طریق تلفن و صدها راه دیگری که وجود دارد. سازمان ملل در سال‌های گذشته نیازهای حیاتی بشر را دوباره بازنگری کرد و در کنار نیازهایی همچون خوراک و پوشاک و مسکن، نیازهای عاطفی و جنسی را هم جزء نیازهای حیاتی بشر قلمداد کرد. موضوعی که بارها مورد تأکید شرع مقدس هم قرار گرفته است. پس نمی‌توان در جامعه جوان انتظار این را داشت که در صورت کاهش آمار ازدواج، رابطه نامشروع رشد نداشته باشد.
 
علت خیانت در جایی دیگر
همچنین که روانشناسان بارها براین مسأله تأکید می‌کنند که علت رشد روابط فرازناشویی در جامعه ایران و افزایش خیانت در افراد متأهل مسائل پیش پاافتاده‌ای مانند فضای مجازی نیست و ربط دادن این مسأله به فضای مجازی اشتباهی مهلک است که سبب محاسبات اشتباه و سرمایه‌گذاری نادرست برای حل آن می‌شود. به باور این دست روانشناسان، زوجینی که دست از محیط خانه شسته‌اند هر لحظه امکان لغزش دارند. حال این لغزش یا در فضای مجازی رخ می‌دهد یا در خارج از فضای مجازی! پس راه حل را باید در آموزش‌های پیش از ازدواج و سرمایه‌گذاری در این زمینه دید نه اینکه علت آن را در مسائلی همچون فضای مجازی جست جو کرد.
 
افراد در فضای مجازی مختار هستند
دومین مسأله‌ای که مدیران از آن به‌عنوان دلیلی برای لزوم اعمال فیلترینگ یاد می‌کنند مسأله نقض حریم خصوصی است. به باور آنان فضای مجازی به محلی برای نقض حریم افراد تبدیل شده است. این استدلال هم بارها از سوی کارشناسان فنی رد شده است. آنها تأکید دارند که امکان دسترسی خود به خودی از طریق این اپلیکیشن‌ها به فضای خصوصی افراد وجود ندارد و تا زمانی که فرد خودش، عکس‌هایش یا مسائل خصوصی زندگی خود را در این فضا منتشر نکند، اصلاً دسترسی به آن از طریق این اپلیکیشن‌ها محال است. ضمن اینکه حالت خصوصی یا در اصطلاح (private) از تمهیداتی است که در این اپلیکیشن‌ها برای حفظ حریم خصوصی در نظر گرفته شده و فردی با ابتدایی‌ترین آشنایی با نحوه کار این اپلیکیشن‌ها می‌تواند با این ابزار از اشتراکات خود محافظت کند.
 
لطفاً روی دیگر سکه را هم ببینید
سومین استدلالی که مدیران به کار می‌برند آن است که فضای مجازی به محلی برای کلاه‌برداری و سودجویی تبدیل شده است. در این باره جامعه شناسان به مدیران بارها گوشزد کرده‌اند که باید آن سوی ماجرا را هم دید؛ جایی که افراد می‌توانند در این فضا در این وضعیت بد اقتصادی به کسب درآمد بپردازند یا استعدادهای خود را به نمایش بگذارند و دیده شوند. به شکلی که همین مسأله مانع از شکل‌گیری عقده‌های ناشی از ندیده شدن می‌شود. همچنین که درباب سودجویی هم کارشناسان و حتی خود فعالان فضای مجازی روزهایی را به مدیران یادآوری می‌کنند که موبایل بتازگی به زندگی ایرانیان وارد شده بود و بسیاری با استفاده از همین وسیله، سودجویی و کلاهبرداری می‌کردند. حساب افراد را با تماس و بیان مطالب دروغین خالی می‌کردند و یا فریب می‌دادند و هزاران نوع سودجویی دیگر که بیانش طولانی خواهد بود. به این ترتیب می‌توان گفت که برای سودجویان همیشه وسیله‌ای وجود دارد یک روز موبایل، یک روز فضای مجازی و شاید روز دیگر وسیله‌ای تازه‌تر را به کار گیرند.
در کنار همه این استدلال‌ها که پاسخ به آن یک بحث و گفت‌وگوی دو طرفه مدیران و کارشناسان را می‌طلبد، بارها صاحب‌نظران از مدیران درخواست کرده‌اند که پیش از هر نوع فیلترینگی باید این تعامل دو طرفه برقرار شود. همچنین که باید به موضوعی بسیار حائز اهمیت توجه داشت. آن هم افکار نسل جوان درباره فیلترینگ است. واقعیت این روزهای جامعه جوان ایرانی بیانگر این مسأله است که نسل جوان احساس می‌کند از او در چنین زمینه‌هایی نظرخواهی نمی‌شود؛ نسل جوانی که به فضای مجازی علاقه دارد و کاملاً نسبت به برخوردی قیم مآبانه با علایقش وارد مخالفت می‌شود و حتی گارد می‌گیرد. پس فیلترینگ یکباره اپلیکیشن‌ها آن هم به بدون اقناع افکار عمومی بویژه جوانان تنها یک کارکرد دارد و آن وارد کردن ضربات مهلک بر پیکره سرمایه اجتماعی است.