بررسی راز ساده ی ۴ کارآفرین برتر دنیا

 وقتی سر از کار افراد موفق در بیاوریم، و به توصیه های انان گوش کنیم، تقریبا نیمی از راه موفقیت مان را پشت سر نهاده ایم. افراد تاثیر گذاری در حوزه تجارت و کسب و کار بوده اند که توشه ی بزرگ موفقیت شان را در اختیار دیگران قرار داده اند تا از این فرصت استفاده کنند و به موفقیت برسند. در این مقاله گویا آی تی به بررسی ۴ مورد از آن ها پرداخته است که توصیه می کنیم تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.

 

بیل گیتس:   

بیل گیتس در ابتدا شرکتش را با کمک و همکاری سایر شرکت های قدر، رشد داد. به خاطر دارم در جایی گفته بود که با MITS کارش را شروع کرد و بعد از آن بارها و بارها در شراکت با سایر شرکت ها وارد شد و به توسعه کسب و کار خود کمک کرد اما بیل می دانست باید دقیقا از این شراکت ها چه چیزی بدست آورد. در واقع کمبود های سایر شرکت ها، درسی برای بیل بود تا بتواند آن ها را پیاده سازی کند.

بیل گیتس

او هیچ گاه مسئولیت های اصلی را بر عهده نمی گرفت بلکه تنها به مدیریت بخشی از طرح مشغول می شد تا تجربه ای مکفی بدست آورد. جالب است که خیلی از شرکت هایی که بیل جزیی کوچک از آن ها بود حالا واقعا وجود ندارند اما بیل شرکت بزرگش را همچنان با قدرت اداره می کند. از کار بیل گیتس چه درسی یاد گرفتید؟

آمانسیو اورتگا  

من همیشه داستان ثروتمند شدن آمانسیو اورتگا را دوست داشته ام. شاید روی بسیاری از لباس های تان علامت برند زارا یا ZARA را دیده باشید. زارا متعلق به  آمانسیو اورتگا است.

  آمانسیو اورتگا

 حدود سال ۱۹۷۵ بود که مارک زارا وارد بازار شد. آمانسیو اورتگا توانست این برند را به عنوان یک مدل خوش قیمت و ارزشمند در میان مردم جا بیندازد. هدف این بود که بیشتر به نیاز مشتری توجه شود.  در واقع هوش او موجب شد که بر خلاف بسیاری از کسب وکارها او به دنبال نیاز مشتری و شناختن مشتری باشد.

 “مشتری باید مرکز اصلی توجه ما هم در ایجاد مدل‌های جدید و طراحی فروشگاه ما باشد …”

وارن بافت

وارن بافت

وارن بافت را به عنوان بزرگترین مشوق ها در کسب و کار ها به شمار آورد. او اعتقاد داشت که آینده ای خوب خواهد داشت. او بعد از اینکه مالک شرکت شخصی اش شد وارد برنامه مدیریت های کوچک شد تا از این طریق شغل های زیادی ایجاد کند. این بود که زیر مجموعه ای بزرگ ایجاد کرد که هرکس فکر می کرد می تواند در این مجموعه فعالیتی در دست بگیرد. او معتقد بود نیروی انسانی باید آزاد باشند و بیاموزند. کارمندان او افرادی آزاد بودند که این روال کاری به آن ها کمک می کرد تصمیمات اثر گذاری بگیرند.

کارلوس اسلیم هیلو

اسلیم هیلو هم فردی است که اولین شرکتش در زمینه مخابرات بود. او  حدود سه سال در این حیطه فعالیت داشت که به زمان دور و دراز هم بر نمی گردد. مالکیت او به سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ باز می گردد. اعتقاد اسلیم هیلو مبنی بر این بود که باید رقابت داشت. هر چه رقابت بیشتر باشد موفقیت بیشتر است رقابت در جایی که همیشه رقیب برنده است هم می تواند به بهبود اوضاع شما کمک کند.او ایده جالبی دارد که طی آم رقیب را باید به طور کامل پذیرفت و سعی در از بین بردن آن نداشت.

 کارلوس اسلیم هیلو

او معتقد است که رقابت باید ادامه پیدا کند تا نتیجه ای حاصل شود.  رقابت از نظر او موجب گرفتن روحیه می شود  و کاری می کند که همیشه با انرژی در مسیر حضور داشته باشیم. این دیدگاه طوفانی اوست که موجب شد کسب و کاری موفق داشته باشد.

نظر شما در این باره چیست؟ روش کدام یک از این ۴ فرد را عملی تر می دانید؟ دیگاه خود را با ما در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.