بررسی بازی Kingdom Come: Deliverance؛ انتقام از گذشته تلخ!
اغلب بازیهای نقشآفرینی نوید حضور در یک دنیای فانتزی و خارقالعاده را میدهند که خرق عادتهای زیبا در کنار قابلیتهای مثالزدنی شخصیتهای اصلی داستان، انگیزه زیادی را برای تجربه یک دنیای تازه ارایه میکند. عناوینی همانند سری بازی محبوب ویچر یا هِل بلید که بارها تحسین گیمرها و منتقدان زیادی را برانگیخته و طرفداران دو آتیشهای را برای خودشان دست و پا کردند.
باوجود اینکه بازیها اکثرا به دنیای تخیلی و قابلیتهای منحصر به فرد تکیه میکنند، اما آیا فرصت قرار گرفتن در یک دنیای کاملا واقعگرایانه و به دور از فانتریهای مختلف تجربهای جالب و دوست داشتنی خواهد بود؟ بازی Kingdom Come: Deliverance با صرف یک بودجه سنگین به دنبال کسب عنوان AAA بوده و در این مقاله قصد داریم بررسی کنیم استودیوی سازنده تا چه میزان در راه رسیدن به عرضه یک بازی متفاوت و جذاب موفق بوده است. تا پایان با آیتیرسان همراه شوید.
در همان ابتدا با ورود به بازی، اتفاقات داستان اصلی بازی، تنها چیزی است که بهطرز چشمگیری خودنمایی و شما را میخکوب میکنند تا برای ادامه بازی اشتیاق بیشتری داشته باشید. استودیوی Warhorse در بازی Kingdom Come: Deliverance ما را در دل تاریخ و به دوران حکومت چارلز چهارم در سرزمینی موسوم به بوهمیا میبرد. در حقیقت پادشاه چارلز از دنیا رفته و شلوغی و هرج و مرج تنها چیزی است که در این سرزمین یافت میشود. اندکی بعد، زمینهسازی داستان بازی پایان یافته و با پسری به نام هنری آشنا خواهیم شد.
هنری پسر یک آهنگر سادهزیست روستایی بوده که پدر و مادر خود را به ناگهان در واقعهای ناگوار از دست میدهد و شعلههای انتقام از همان کودکی در او فروزان میگردد. حس رئالیستی و واقعیتگرایی بازی به لطف بهرهمندی از رویدادها و شخصیتهای تاریخی بسیار بالاست. همچنین به نمایش گذاشتن رعیتهای بیگناه که همیشه مورد ظلم واقع میشوند یا شوالیههایی که تنها هدفشان جنگیدن برای کسب افتخار است، باعث میشود تا بیش از پیش به دنیای ساخته شده توسط سازنده امیدوار باشید.
از طرفی صداگذاری گوش نواز و مناسب بازی (به ویژه هنگام برخورد شمشیرها به یکدیگر) در لمس دوران قرون وسطایی بازی بیتاثیر نیست. با اینکه نویسندگان تا حد زیادی به دیالوگهای نقشآفرینان این بازی دقت داشتهاند و بهطورکلی هر شخصیت صدا، خصوصیات، چهره و پوشش مرتبطی دارد که هنگام داستانسرایی به آن عمق بیشتری میبخشد ولی گفتوگوهای بازی دلچسب نبوده و کاملا معمولی هستند.
درکنار این نکات مثبت، یکی از نقاط ضعف بازی فقدان یک دنیای پویا و زنده است. محیط دنیاباز درون کینگدام کام از نظر جلوههای بصری و جزییات نمره خوبی را به خود اختصاص میدهد اما خبری از اتفاقات جالب و غیرقابل پیشبینی نبوده و همین باعث میشود پس از مدتی حضور در میان تپههای سرسبز از این جهان خلق شده توسط استودیوی سازنده خسته شوید و تصمیم بگیرید کمتر به گشت و گذار پرداخته و بیشتر روی پیشرفت داستان بازی تمرکز نمایید.
همچنین از آنجایی که برخلاف عناوینی مانند: اسکایریم و ویچر خبری از جادو یا قدرت ماروایی نیست، از همان ابتدا باید به مکانیزمها و انجام ماموریتهای ساده عادت کنید. برخی وظایف محول گشته به گیمر به خصوص در مراحل اولیه بازی تا حد زیادی خسته کننده است. هرچند توسعهدهنده این مراحل را بهمنظور آشنایی بیشتر با محیط و دیگر قسمتهای بازی برای کاربر درنظر گرفته اما تعداد آنها و قرار دادن این ماموریتها پشت سرهم انتخاب ایدهآلی نیست.
بهعنوان نمونه مرحله شکار خرگوش همراه با پرنسس یکی از عذابآورترین وظایف بازی بوده که بخش اعظمی از آن به قدم زدنهای بیمورد ختم میگردد. در این میان، در حین مبارزات بازی Kingdom Come: Deliverance برای کسب پیروزی، هوش و سنجیدن زمان مناسب برای حمله از اهمیت بسیاری برخوردار است چراکه تنها چند ضربه کاری و قدرتمند میتواند شما یا حریفتان را از پا درآورد. نکته جالب دیگر آنجاست که پس از کشته شدن دشمنتان، هنوز مبارزه برای شما پایان نیافته زیرا جراحتها و زخمهایی که در حین نبرد با آغوش باز پذیرفتید، در صورت ترمیم نشدن، باعث خونریزی و ضعف قوای جسمانی شما خواهند شد.
یکیدیگر از چالشهای پیش روی گیمر نبود نشانه برای تیراندازی با کمان بوده که باید به شکل کاملا تجربی مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید وگرنه تنها چیزی که از تیر و کمان نصیبتان میشود، یک جعبه تیر خالی و یک دشمن بیرحم بوده که قصد دارد با سلاحش شما را سلاخی کند! وجود لرزش دست، القای حس سنگینی سلاحهای سرد جنگی مثل: شمشیر و لمس دشواریهای یک اسبسواری ساده شاید در ابتدا زمانبر و روی اعصاب باشد ولی همانچیزی است که از یک بازی واقعیتگرا انتظار داریم و با گذشت مدت زمان اندک، لِم و قلق استفاده از موارد مذکور را پیدا خواهید کرد.
باید افزود که سیستم بازی نیز دقیقا بر قانونی استوار بوده که مثلا هرچه بیشتر اسب سواری کنید، مهارتهایتان در مقابل رقبا بیشتر و همین موضوع موجب میگردد که هر فرد در زمینه خاصی تخصص داشته و بهنوعی باعث تمایز مبارزان شود. اما بخشی که بازی Kingdom Come: Deliverance از آن رنج میبرد وجود باگهای متعدد است. بهعنوان نمونه باید بیان کرد که هنگام اسب سواری احتمال دارد اسب نجیبتان به دیوار گیر کند یا همانند فیلمهای ترسناک با شخصیتهای بدون سر مواجه گردید!
متاسفانه از این قبیل مشکلات فنی در بازی زیاد بوده و گاهی حتی لود شدن بافتها مدتی طول کشیده یا اصلا صورت نمیپذیرد. یکی از موارد دیگر که به آن انتقاد میشود، سیستم ذخیره بازی است. چراکه در حین بازی فقط در زمانهای از پیش تعیین گشته توسط سازنده قادر هستید پیشرفتهای صورت گرفته در بازی را ذخیره کنید و همین موضوع باعث محدودیتهای زیاد و لطمه به تجربه گیمر خواهد شد.
البته خبر خوش برای دوستداران این بازی ارایه شدن پچها و آپدیتهایی از سوی سازنده بوده که گفته میشود مقداری از باگهای مورد بحث، مرتفع شده است. در آخر میتوان بیان کرد که بازی Kingdom Come: Deliverance تا حد زیادی عطش علاقمندان بازیهای نقشآفرینی با تم واقعیت گرایی را برطرف میکند و به دلیل داشتن تفاوتهای بسیار با دیگر نمونههای موجود در این سبک حتی میتواند یک تجربه به یاد ماندنی را برای برخی کاربران رقم بزند. اما مشکلات فنی، سیستم بد ذخیره بازی و… باعث کاستن محبوبیت دستاورد استودیوی Warhorse خواهد شد. البته مسلما لمس حس و حال حضور در قرون وسطا، وجود منظرههای چشمنواز، سیستم مبارزه جالب و عناصر نقشآفرینی خوب باعث میشوند تا از تجربه این بازی هرگز پشیمان نشوید.
لبخند:
- صداگذاری مناسب
- وجود یک دنیای باز و بزرگ
- توجه ویژه به وقایع و جزییات تاریخی
- سیستم افزایش مهارت مناسب
- توجه ویژه به واقعیتگرایی
اشک:
- وجود باگهای آزاردهنده
- سیستم سیو طاقت فرسا
- جهان نهچندان پویا و زنده
نوشته بررسی بازی Kingdom Come: Deliverance؛ انتقام از گذشته تلخ! اولین بار در پدیدار شد.