مقایسه SATA و NVMe، کدام یک سریع‌تر است؟

مقایسه SATA و NVMe

درایوهای NVMe در حال حاضر در حوزه رایانه‌ها مسئله‌ مهمی به شمار آمده و این موضوع دلایل موجهی نیز دارد. نه‌تنها درایوهای NVMe SSD گوی رقابت را از رقبای SSD قدیمی‌تر خود می‌ربایند، بلکه در مقایسه با درایوهای استاندارد 3.5 و 2.5 اینچی، سریع‌تر نیز هستند. در ادامه جهت مقایسه SSDهای مبتنی بر NVMe و SATA با آی‌تی‌رسان همراه باشید. 

NVMe در مقابل SATA III

به‌عنوان‌مثال، یک حافظه یک ترابایتی 860 Pro شرکت سامسونگ را که اندازه‌ای 2.5 اینچی داشته و سرعت خوانش ترتیبی آن 560 مگابایت بر ثانیه است، در نظر بگیرید. جایگزین این درایو یعنی مدل 960 Pro که بر مبنای فناوری NVMe تولید شده، 6 برابر سریع‌تر از مدل پیشین خود بوده و نهایت سرعت آن نیز به 3500 مگابایت بر ثانیه می‌رسد.

این موضوع به این دلیل است که درایوهای غیر NVMe از طریق رابط SATA III به رایانه‌ها متصل می‌شوند. SATA III نسل سوم رابط کاربری باس Serial ATA رایانه‌ها است. در همین حال، رابط NVMe میزبان حافظه‌های جدیدتر و سریع‌تر است. SATA III و NVMe دو اصطلاح رایج جهت اشاره به حافظه‌های قدیمی و جدید است. به‌هرحال، فناوری NVMe و SATA III با هم یکسان نیستند.

حال قصد داریم به این موضوع بپردازیم که چرا ما از دو اصطلاح «SATA III» و «NVMe» جهت مقایسه فناوری حافظه‌های ذخیره‌سازی استفاده می‌کنیم؟

SATA III چیست؟

مقایسه SATA و NVMe

در سال 2000 میلادی، رابط SATA معرفی شد تا جای استاندارد قدیمی‌تر Parallel ATA را بگیرد. SATA سرعت اتصال بیشتری را ارائه می‌داد که این مهم باعث افزایش چشمگیر عملکرد این استاندارد جدید در مقابل استاندارد قدیمی‌تر (Parallel ATA) می‌شد. SATA III هشت سال پس از استاندارد Parallel ATA معرفی شد و نهایت سرعت آن به 600 مگابایت بر ثانیه می‌رسد.

قطعات رایانه‌های رومیزی از نوع خاصی از رابط SATA III جهت اتصال به مادربورد استفاده کرده و قطعات لپ‌تاپ‌ها نیز از رابطی جداگانه بهره می‌برند. هنگامی‌که یک درایو از طریق SATA III به یک رایانه متصل می‌شود، می‌توان گفت که کار تا نیمه به اتمام رسیده است. برای اینکه حافظه موردنظر بتواند به‌صورت کامل به فعالیت بپردازد، به یک رابط کنترل‌کننده میزبان نیاز دارد. این وظیفه بر عهده AHCI است. AHCI رایج‌ترین شیوه جهت برقراری ارتباط حافظه‌های SATA III با سیستم‌های رایانه‌‌ای است.

سالیان متمادی، SATA III و AHCI به خوبی وظایف خود را اجرا می‌کردند، این رویه حتی تا اوایل ورود حافظه‌های SSD به بازار نیز پابرجا بود. به‌هرحال، یکی از نمایندگان شرکت کینگستون توضیح می‌داد که فناوری AHCI برای حافظه‌های با تأخیر بالا بهینه‌ شده است، نه برای حافظه‌های با تأخیر کم همانند SSD‌ها.

سرعت حافظه‌های حالت جامد بسیار افزایش یافته است. سرانجام این حافظه‌ها توانستند که ظرفیت اتصال رابط SATA III را اشباع کنند. با این اوصاف می‌توان گفت که SATA III و AHCI نمی‌توانند پهنای باند کافی را برای حافظه‌های SSD سریع‌تر فراهم آورند.

با افزایش ظرفیت و سرعت درایوها، تحقیقات معطوف به پیدا کردن جایگزینی مناسب برای SATA III و AHCI ادامه یافت، تا اینکه اکنون می‌بینیم که رابطی جدیدتر در رایانه‌ها امروزی قرار داده شده است.

PCIe چیست؟

PCIe نیز یکی از رابط‌های سخت‌افزاری است. بیشتر این رابط را به‌عنوان شکافی جهت نصب کارت گرافیک در رایانه‌های رومیزی می‌شناسند. این شکاف همچنین جهت نصب کارت‌های صدا‌، کارت‌های توسعه Thunderbolt و همچنین درایوهای M.2 نیز استفاده می‌شود (شاید در آینده کاربردهای بیشتری نیز داشته باشد).

مقایسه SATA و NVMe

اگر به یک مادربورد نگاهی بیندازید، به‌راحتی می‌توانید محل قرارگیری شکاف‌های PCIe را تشخیص دهید. این شکاف‌های معمولا به چهار دسته: x16، x8، x4 و x1 تقسیم می‌شوند. این اعداد به این معنا هستند که هر شکاف چند مسیر انتقال داده دارد. هر چه این عدد بیشتر باشد، در آن‌واحد می‌توانید اطلاعات بیشتری را منتقل کنید. به همین دلیل است که کارت‌های گرافیک از شکاف x16 استفاده می‌کنند.

در تصویر بالا همچنین یک شکاف M.2 نیز وجود دارد؛ درست در زیر اولین شکاف x16. شکاف‌های M.2 می‌توانند انتقال داده‌ها را در چهار مسیر سازماندهی کنند به همین دلیل است که آن‌ها را x4 نامیده‌اند.

اسلات‌های کلیدی یک مادربورد جهت انجام بهترین عملکرد، به پردازنده مرکزی (CPU) متصل شده‌اند. مابقی شکاف‌های PCIe نیز به چیپست مادربورد متصل می‌شوند. مسیرهای متصله به چیپست نیز سرعت بالایی دارند اما به اندازه اتصال‌های مستقیم به پردازنده مرکزی سریع‌ نیستند.

در حال حاضر، دو نسل از شکاف‌های PCIe در مادربوردها وجود دارند: 3.0 (که رایج‌ترین است) و 4.0. دومی در میانه سال 2019 معرفی شد و تنها از پردازنده‌های سری Ryzen 3000 شرکت AMD پشتیبانی کرده و به طبع فقط در مادربوردهای این شرکت نیز پیدا می‌شود. همان‌طور که انتظار دارید، PCIe 4.0 سریع‌تر از PCIe 3.0 است. در هر صورت، بسیاری از سخت‌افزارها در حال حاضر نمی‌توانند تمامی پهنای باند شکاف PCIe 3.0 را اشباع کنند. درحالی‌که رابط PCIe 4.0 نیز تأثیرگذار است اما در رایانه‌های امروزی چندان ضرورتی ندارد.

NVMe پس از PCIe

رابط PCIe نیز شبیه به SATA III است؛ از هر دوی این رابط‌ها جهت اتصال قطعات سخت‌افزاری به رایانه‌ها استفاده می‌شود. همان‌طور که رابط SATA III به AHCI نیاز دارد تا بتواند یک هارددیسک و یا حافظه SSD را به‌صورت کامل به یک رایانه متصل کند، درایوهای مبتنی بر PCIe نیز بر یک کنترل‌کننده میزبان که NVMe (رابط حافظه غیرفرار) نامیده می‌شود، تکیه دارند.

پس چرا درایوهای SATA III را با PCIe و یا AHCI را با NVMe مقایسه نمی‌کنیم؟ دلیل این کار تقریبا واضح است. ما همیشه به‌گونه‌ای به حافظه‌های ذخیره‌سازی رجوع می‌کنیم که انگار مبتنی بر رابط SATA هستند، مانند: SATA، SATA II و SATA III. تعجبی نیز در این مورد وجود ندارد. هنگامی‌که تولیدکنندگان حافظه‌های ذخیره‌سازی، توسعه درایوهای PCIe را آغاز کردند، دوره کوتاهی وجود داشت و طی آن نیز رسانه‌ها صحبت‌هایی را در مورد حافظه‌های PCIe SSD مطرح کردند.

در هر صورت، این صنعت هیچ‌ استانداردی را در اختیار نداشت تا همانند درایوهای SATA در اطراف آن مانور دهد. در عوض، شرکت وسترن دیجیتال توضیح داد که شرکت‌ها از AHCI استفاده کرده و درایورها و میان‌افزارها خود را ایجاد می‌کنند تا بدین‌شیوه عملیات درایوهای تولیدی خود را کنترل کنند.

این یک آشفتگی بود و AHCI نیز هنوز به اندازه کافی مناسب نبود. همان‌گونه که شرکت کینگستون توضیح می‌داد، همچنین برای مردم نیز مشکل بود که با درایوهای سریع‌تر از SATA سازگار شوند، زیرا در مقایسه با تجربه‌های plug-and-play (فقط نصب فیزیکی سخت‌افزار کافی است)، کاربران مجبور بودند که درایورهای مخصوصی را نیز بر روی رایانه خود نصب کنند.

سرانجام، صنعت تولید حافظه‌های ذخیره‌سازی توانست که به فناوری NVMe دست یابد و آن را جایگزین AHCI کند. این استاندارد جدید بسیار سریع‌تر بود. حال می‌شد که با اطمینان بیشتری در مورد رابط NVMe صحبت کرد و همان‌طور که شرکت‌های فعال در این صنعت می‌گفتند، مابقی فناوری‌ها به تاریخ پیوسته‌اند.

رابط NVMe با در نظر گرفتن حافظه‌های SSD مدرن مبتنی بر شکاف PCIe ایجاد شد. درایوهای NVMe در مقایسه با هارددیسک‌های مکانیکی و یا حافظه‌های SSD‌ مبتنی بر رابط SATA III، می‌توانند در آن‌واحد دستورهای بسیار بیشتری را قبول کنند. این مزیت با تأخیر کمتر نیز ترکیب شده و درایوهای NVMe را به حافظه‌هایی سریع‌تر و واکنش‌پذیرتر تبدیل کرده است.

ظاهر درایوهای NVMe چه شکلی است؟

مقایسه SATA و NVMe

اگر قصد خرید درایوهای NVMe را داشته باشید، باید به دنبال یک درایو M.2 بگردید. M.2 فرم فاکتور این حافظه (یا همان شکل ظاهری) را توصیف می‌کند. درایوهای M.2 معمولا تا یک ترابایت حافظه دارند، اما به حدی کوچک بوده که می‌توانید آن‌ها را در بین انگشت شست و انگشت اشاره خود نگه دارید.

درایوهای M.2 به شکاف مخصوص M.2 PCIe که چهار مسیر انتقال داده را پشتیبانی می‌کند، متصل می‌شوند. این درایورها معمولا بر پایه فناوری NVMe تولید شده، اما با خواندن دقیق مشخصات روی جعبه می‌توانید گزینه‌هایی را نیز پیدا کنید که از رابط SATA III استفاده می‌کنند. درایوهای M.2 مبتنی بر SATA III چندان رایج نیستند، اما به‌هرحال وجود دارند. از نمونه‌های مشهور این درایوها می‌توان به WD Blue 3D NAND و Samsung 860 Evo اشاره کرد.

آیا باید درایوهای مبتنی بر SATA III را دور انداخت؟

درحالی‌که فناوری NVMe خارق‌العاده است، اما هنوز دلیلی ندارد تا درایوهای مبتنی بر SATA III را دور بیندازید. علی‌رغم محدودیت‌های SATA III، این رابط هنوز هم گزینه مناسبی برای حافظه‌های ثانویه است. به‌عنوان‌مثال، هرکسی که قصد خرید یک رایانه جدید را دارد، بهتر است که از یک حافظه M.2 NVMe جهت بوت (بالا آمدن سیستم‌عامل) و حافظه اصلی خود استفاده کند. سپس می‌تواند از یک هارددیسک و یا یک حافظه SSD ارزان‌تر که دارای ظرفیت بیشتری است، جهت استفاده به‌عنوان حافظه ثانویه خود بهره ببرد. 

شاید این ایده خوبی باشد که تمامی حافظه‌های ذخیره‌سازی خود را بر روی شکاف‌های PCIe نصب کنید، اما باید این را نیز در نظر داشت که در حال حاضر درایوهای NVMe به ظرفیت 2 ترابایتی محدود شده و ظرفیت‌های بالاتر این حافظه‌ها نیز به طرز سرسام‌آوری گران‌‌قیمت هستند. یک حافظه اقتصادی یک ترابایتی M.2 NVMe تقریبا 100 دلار قیمت دارد (قیمتی برابر یا یک هارددیسک 2 ترابایتی مبتنی بر SATA III).

البته قیمت می‌تواند در ظرفیت‌های بالاتر نیز تغییر کند. شرکت کینگستون اعلام کرده که باید در اوایل سال 2021 میلادی، منتظر عرضه حافظه‌های M.2 با ظرفیت‌های 4 و 8 ترابایتی  باشیم. تا آن زمان، ترکیب حافظه‌ M.2 با SSD‌ها و هارددیسک‌های ثانویه می‌تواند بهترین گزینه باشد. چنین رویه‌ای را نیز می‌توان برای لپ‌تاپ‌ها به کار گرفت. اگر می‌خواهید یک لپ‌تاپ جدید خریداری کنید، می‌توانید ترکیبی از یک حافظه فلش NVMe و یک حافظه SSD و یا هارددیسک مبتنی بر SATA III را در نظر بگیرید.

باید در نظر داشته باشید که تمامی حافظه‌های NVMe با هم برابر نیستند. در هر صورت بهتر است که پیش از خرید محصول موردنظر، نقد و بررسی‌های آن را نیز مطالعه کنید. در نهایت اینکه اگر یک رایانه جدید دارید و از NVMe نیز پشتیبانی می‌کند، ارتقای حافظه آن قطعا ارزشش را خواهد داشت.

نوشته مقایسه SATA و NVMe، کدام یک سریع‌تر است؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بازیابی کیف پول بیت‌کوین چگونه انجام می‌گیرد؟

بازیابی کیف پول

گم کردن کیف پول سخت‌افزاری و یا گوشی هوشمند حاوی ارزهای دیجیتال ناخوشایند است، اما قطعا رویدادی کشنده نخواهد بود. در صورتی که از کلید شخصی خود پشتیبان تهیه کرده باشید، بازگردانی ارزهای دیجیتال شما یک مسئله ساده است. اگر خود را گرفتار چنین مسئله‌ای دیدید، چند مورد را در ابتدا باید به خاطر داشته باشید.

طریقه بازیابی صحیح کیف پول ارزهای دیجیتال

اگر به آن اندازه باهوش باشید که بیتکوین‌های خود را در یک کیف پول غیرحضانتی (قابل‌دسترسی در همه مرورگرهای اینترنتی) نگهداری کنید، پس آن‌قدر نیز باهوش خواهید بود که از آن پشتیبان تهیه کنید. از هر کدام از کیف پول‌های سخت‌افزاری، موبایلی و یا دسکتاپی که استفاده کنید، این فرآیند تا حدودی یکسان است. عبارت seed (لیستی از کلمات که جهت بازیابی بیت‌کوین لازم است) خود را که آن را در مکانی امن جهت استفاده در چنین روزی قرار داده‌اید، در کیف پول جایگزین خود وارد کنید. همه‌چیز طبق برنامه پیش رفته و شما چند ثانیه پس از وارد کردن عبارت seed، می‌بینید که مانده کیف‌ پول شما بازیابی شده و ارزهای دیجیتال شما نیز دوباره در کیف پولتان ظاهر می‌شوند.

بازیابی کیف پول

البته استثناهایی نیز در این رابطه وجود دارند. به‌هرحال برخی از کیف پول‌ها جهت بازیابی دسترسی، از عبارت seed بهره نمی‌برند. کیف پول Hashwallet در هنگام نصب یک دستگاه کارت هوشمند، کلید بازگردانی منحصربه‌فردی را ایجاد کرده و کلید seed را بازیابی می‌کند. هنگامی که این دو با یکدیگر ترکیب شوند (کلید بازگردانی و seed)، می‌توان از آن‌ها استفاده کرده و دسترسی دوباره به وجوه ذخیره‌شده بر روی کیف‌ پول را میسر کرد. به دلایل امنیتی باید این دو کلید را به‌صورت جدا از هم نگهداری کنید. هنگامی‌که کلید بازگردانی و کلید seed در جایی امن ذخیره شوند، برای همیشه از کارت هوشمند حذف خواهند شد.

در هنگام گم کردن کیف پول، کاربران می‌توانند این دو کلید را بازیابی و با یکدیگر ترکیب کنند، سپس کیف پول Hashwallet کلیدهای موردنیاز جهت دسترسی به ارزهای دیجیتال کاربر را ایجاد می‌کند. Zengo نیز یک کیف پول دیگر است که از یک ساختار بدون کلید بهره می‌برد. در ادامه این مقاله ما بر کیف‌ پول‌هایی متمرکز خواهیم بود که از عبارت seed استفاده می‌کنند.

بازیابی کیف پول

جابه‌جا کردن در مقابل وارد کردن، تفاوت این دو در چیست؟

اگر کیف‌ پول سخت‌افزاری و یا گوشی هوشمند شما گم شده و یا به سرقت برود، شاید شخص سومی بتواند به کلید خصوصی آن دسترسی پیدا کند. اگر این‌گونه است، پس وارد کردن کلید خصوصی در کیف پول جدید نمی‌تواند باعث شود تا سایر اشخاص در اولین فرصت از طریق دستگاه اصلی کیف پول شما را خالی نکنند. جهت جلوگیری از این رویداد، شاید بخواهید که کلید خصوصی خود را جابه‌جا کنید. 

از لحاظ ریاضی، کلید خصوصی به تمامی کلیدهای عمومی (منظور آدرس‌ها هستند) که جهت یک کیف پول اختصاصی بیت‌کوین ایجاد شده‌اند، وابسته است. معمولا کلید خصوصی همانند نمونه زیر، رشته‌ای از حروف و شماره‌ها را نشان می‌دهد:

5Kb8kLf9zgWQnogidDA76MzPL6TsZZY36hWXMssSzNydYXYB9KF

کلید خصوصی همچنین می‌تواند همانند نمونه زیر در قالب یک عبارت seed ظاهر شود:

.witch collapse practice feed shame open despair creek road again ice least

هنگامی‌که یک کلید خصوصی را در یک کیف پول جدید وارد می‌کنید، معمولا این کار با وارد کردن عبارات seed به‌یادماندنی‌تر انجام می‌شود. در هر صورت، تمامی نسخه‌های قدیمی کیف پول موردنظر مانند: گوشی موبایل گمشده و کیف پول سخت‌افزاری و یا کاغذی همچنان وجود دارند. همیشه این خطر وجود دارد که کیف پول‌های گمشده قدیمی توسط سایر اشخاص پیدا شده و وجوه دیجیتال کاربر تخلیه شود.

جهت جلوگیری از این رویداد، بهتر است که کلید خصوصی خود را به کیف پول و آدرسی جدید منتقل کنید. این اقدام مستلزم این است که تراکنشی را ایجاد کنید که طی آن موجودی کیف پول قدیمی شما به‌صورت کامل به جفت کلید عمومی/خصوصی فرستاده شود. اطلاعات این کلیدهای جدید فقط در اختیار شما قرار می‌گیرد. اکثر کیف پول‌های غیرحضانتی از جمله Ledger ،Trezor ،Exodus ،Electrum ،Samourai و Metamask به شما امکان می‌دهند تا موجودی کیف پول خود را به‌صورت کامل به کیف پولی جدید منتقل کنید.

بازیابی کیف پول

چگونه کلید خصوصی خود را در داخل کیف پول جدید وارد کنیم؟

اگر مطمئن هستید که کیف پول قدیمی شما توسط سایر اشخاص پیدا نمی‌شود (به‌عنوان‌مثال، نرم‌افزار آن حذف شده و یا اینکه کیف پول کاغذی شما از بین رفته است)، به‌سادگی می‌توانید کلید خصوصی خود را در داخل کیف پول جدید خود وارد کنید. هنگامی‌که این کار را انجام دادید، از طریق وب‌سایت Bitcoin.com Wallet گزینه زیر را مشاهده می‌کنید:

بازیابی کیف پول

اگر مشغول وارد کردن کلید خصوصی در یک کیف پول سخت‌افزاری مانند Ledger هستید، یک گام اضافی را نیز باید طی کنید. ابتدا باید کلید خصوصی را در کیف پولی مانند Electrum وارد کنید، سپس می‌توانید ارزهای دیجیتال خود را به آدرس کیف پول Ledger خود منتقل کنید.

سرانجام، اگر مشغول وارد کردن عبارت seed خود در یک کیف پول متفاوت هستید؛ مثلا از Exodus به BRD، باید یک نکته دیگر را نیز در نظر بگیرید: مسیر استخراج. کیف پول‌های HD معمولا seed اصلی را بر پایه BIP 32 ایجاد می‌کنند. از این طریق تمامی کلیدهای متعاقب استخراج می‌شوند. مسیر استخراج استفاده‌شده می‌تواند میان کیف پول‌‌های مختلف متفاوت باشد. مسیر استخراج در هنگام وارد کردن باید به‌درستی تنظیم شود. .وب‌سایت Walletsrecovery.org که هنوز در مرحله بتا قرار دارد، اطلاعات مسیرهای استخراجی را که توسط توسعه‌دهندگان اصلی کیف پول‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری استفاده می‌شوند، فراهم می‌آورد.

به‌صورت خلاصه، اگر کیف پول بیت‌کوین خود را گم کنید، در صورت امکان باید کلید خصوصی خود را به کیف پول جدید خود منتقل کرده و اگر هم به برند کیف پول متفاوتی مهاجرت می‌کنید، باید مسیر استخراج را نیز بررسی کنید. هزینه جایگزین کردن یک کیف پول گمشده و یا یک گوشی هوشمند مبلغی قابل‌توجه است، اما مسئله اصلی این است که ارزهای دیجیتال شما در امان باشند. اگر کلید seed کیف پول خود را در مکانی امن قرار دهید، در صورت رخ دادن مسائلی مانند سرقت، گم کردن و … ارزهای دیجیتال شما همچنان محفوظ خواهند ماند.

در پایان نیز باید اعلام کنیم که این مقاله صرفا جنبه آموزشی داشته و مسئولیت هرگونه مشکل پیش‌آمده چه به‌صورت مستقیم و چه به‌صورت غیرمستقیم بر عهده وب‌سایت آی‌تی‌رسان نخواهد بود.

نوشته بازیابی کیف پول بیت‌کوین چگونه انجام می‌گیرد؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

چگونه گرمای بیش از حد کنسول پلی‌استیشن ۴ را رفع کنیم؟

پلی‌استیشن 4

داغ‌ کردن بیش‌ از حد نه‌تنها کاربران را عذاب می‌دهد، بلکه می‌تواند منجر به خرابی کنسول پلی‌استیشن 4 شما نیز بشود. گرمای بیش‌ از حد و طولانی‌مدت می‌تواند موجب خرابی صفحه مدارهای کنسول شما شود. دمای زیاد معمولا دلیل خارجی دارد، پس خود را زیاد سرزنش نکنید. از فشار اضافی گرفته تا نظافت روزانه کنسول شما، ما در این مقاله قصد داریم تا به بررسی گرمای بیش‌ از حد کنسول پلی‌استیشن 4 شما بپردازیم، پس در ادامه با آی‌تی‌رسان همراه باشید.

گرمای محیط و مسائل اتفاقی

گاهی اوقات، گرمای بیش‌ از حد کنسول یک مسئله اتفاقی بوده که فقط یک‌بار رخ می‌دهد. پیش از اینکه کنسول شما برای همیشه خراب شود، ابتدا لازم است که گام‌های زیر را طی کنید:

  1. پلی‌استیشن 4 خود را خاموش کنید.
  2. اجازه دهید تا کنسول شما به‌اندازه کافی خنک شود.
  3. کنسول خود را دوباره روشن کنید.

هرچند که پلی‌استیشن 4 طراحی شده تا ساعت‌های زیادی را روشن بماند، اما بهتر است که گاهی اوقات به کنسول خود کمی استراحت نیز بدهید، مخصوصا اگر مدت زیادی با آن بازی کرده‌اید. به‌هرحال اگر مشاهده کردید که کنسول شما همچنان دمایی بیش از حد دارد، شاید این موضوع به دمای اتاق شما مرتبط باشد. در این زمان شما دو گزینه پیش‌رو دارید:

  • مطمئن شوید که دمای اتاق شما چیزی بین 10 الی 26 درجه سانتی‌گراد باشد. دماهای بالا و یا پایین‌تر ممکن است که کارایی کنسول شما را تحت‌ تأثیر قرار دهند.
  • اگر نمی‌توانید دمای کنسول خود را کنترل کنید، سعی کنید که از یک پایه خنک‌کننده استفاده کرده و کنسول خود را بر روی آن قرار دهید.

کنترل دمای خانه ساده‌ترین واکنش به این مشکل است، اما داشتن یک پایه خنک‌کننده می‌تواند مزیت‌هایی نیز داشته باشد. در هنگام استفاده از پایه خنک‌کننده، کنسول شما خنک‌کنندگی بهتری خواهد داشت، از درگاه‌های USB بیشتری جهت شارژ کردن کنترلرهای خود برخوردار بوده و همچنین سکوهایی بیشتری را نیز بدین منظور در اختیار دارید. باید این را نیز در نظر گرفت که با استفاده از یک پایه، کنسول شما بر روی میز تلویزیون خانه ظاهری مرتب‌تر خواهد داشت.

نظافت روزانه و تهویه مناسب

یک قوطی هوای فشرده می‌تواند یکی از بهترین وسایل جهت نظافت دستگاه‌های الکترونیکی شما باشد. شمار مشکلاتی که به وسیله این قوطی هوا حل می‌شوند، بسیار زیاد است. اگر کنسول پلی‌استیشن 4 شما بیش‌ از حد داغ می‌کند، یکی از دلایل بسیار شایع آن می‌تواند گرد و غبار داخل کنسول باشد. برای حل این مشکل نیاز دارید تا میزان تمیزی داخل کنسول خود را بررسی کنید.

  • کنسول پلی‌استیشن 4 خود را از برق جدا کرده و سپس آن را بر روی سطح صافی قرار دهید.
  • قوطی هوای فشرده خود را برداشته و هوای آن را به‌آرامی از طریق ورودی‌ها به سمت فن کنسول خود هدایت کنید.
  • همچنان ادامه داده و درگاه‌های USB را نیز پاک کنید.

پلی‌استیشن 4

  • کنسول خود را چرخانده و هوای قوطی را به‌آرامی در داخل درگاه‌های ورودی و خروجی پشت دستگاه جریان دهید.
  •  هنگامی‌که کارتان به پایان رسید، با استفاده از یک پارچه میکروفیبر، کنسول خود را تمیز کنید.
  • از دستمال میکروفیبر خود استفاده کرده و درگاه‌های USB و سایر شکاف‌های کنسول خود را مجددا تمیز کنید.
  • دوباره کنسول خود را به برق متصل کرده و ببینید که آیا مشکل شما حل شده است یا خیر؟

اگر راه‌حل‌های بالا مشکل شما را حل نکردند، این‌ بار باید مطمئن شوید که کنسول شما در جای مناسبی قرار گرفته و می‌تواند میزان هوای موردنیاز را به داخل خود بکشد. اگر می‌خواهید که کنسول خود را خنک نگه‌ دارید، جریان هوا مهم‌ترین چیزی است که باید به آن توجه کنید. بنابراین مطمئن شوید که کنسول شما در یک فضای بسته همانند پشت به دیوار و یا در یک محیط شلوغ همانند کنار تلویزیون شما قرار ندارد. درحالی‌که پلی‌استیشن 4 به‌گونه‌ای طراحی شده که بتواند در حالت عمودی نیز به خوبی فعالیت کند، اما ما این حالت را پیشنهاد نمی‌دهیم. اگر کنسول خود را در حالت افقی قرار دهید، آنگاه هر دو فن دستگاه شما می‌توانند نهایت تهویه هوا را داشته باشند.

اگر احساس می‌کنید که پلی‌استیشن 4 شما به تمیزکاری بیشتری احتیاج دارد، باید آن را به یک متخصص ارجاع دهید. باز کردن کنسول شما می‌تواند خطرناک باشد و همچنین گارانتی آن را نیز باطل کند.

مطمئن شوید که نرم‌افزارهای پلی‌استیشن و همچنین بازی‌های شما به‌روز هستند

شاید هر کاربری به‌صورت آنلاین از پلی‌استیشن خود استفاده نکند و یا اینکه اصلا آن را به سیستم وای‌فای متصل نکرده باشد، اما به‌روزرسانی کنسول شما می‌تواند عملکرد آن را بهبود بخشیده و در نتیجه خطر ایجاد گرمای بیش‌ از حد را نیز کاهش دهد.

  • گزینه Settings را در منوی بالایی واقع در صفحه اصلی پلی‌استیشن 4 خود انتخاب کنید. این گزینه آیکونی شبیه به چمدان دارد.

پلی‌استیشن 4

  • گزینه System Software Update  را برگزینید.

پلی‌استیشن 4

  • Check for Updates را انتخاب کنید.

پلی‌استیشن 4

  • اگر به‌روزرسانی وجود دارد، گزینه Install Update را انتخاب کنید. اگر به‌روزرسانی هم وجود نداشته باشد، این مورد نیز به اطلاع شما خواهد رسید.

حال، نوبت به بازی‌ها می‌رسد. شاید لازم باشد که به‌روز بودن بازی‌های خود را نیز بررسی کنید. اگر نرم‌افزار کنسول شما به‌روز باشد، شاید به‌روز نبودن بازی‌ها باعث گرمای بیش‌ از حد پلی‌استیشن 4 شما شده باشد.

  • در منوی اصلی کنسول خود، بازی موردنظر را هایلایت کنید.
  • دکمه Options کنترلر خود را فشار دهید.
  • از میان گزینه‌های ظاهرشده، Check for Update را انتخاب کنید.

پلی‌استیشن 4

  • اگر به‌روزرسانی وجود داشته باشد، گزینه Install Update را برگزینید. در صورت عدم وجود به‌روزرسانی، به شما اطلاع‌رسانی خواهد شد.

اکثر کنسول‌های پلی‌استیشن به‌گونه‌ای تنظیم شده‌اند تا در هنگام اتصال به اینترنت، به‌صورت خودکار بازی‌ها را به‌روزرسانی کنند، اما شما از طریق شیوه یادشده می‌توانید به‌روزرسانی‌ها را بررسی کنید.

تاریخ گارانتی دستگاه خود را بررسی کنید.

اگر فن‌های کنسول شما صدای زیادی تولید کرده و یا اینکه اصلا کار نمی‌کنند (هیچ صدایی ندارند)، باید دستگاه خود را نزد تعمیرکاران بفرستید. می‌توانید سؤالات مرتبط با گارانتی را از فروشنده کنسول خود بپرسید.

نوشته چگونه گرمای بیش از حد کنسول پلی‌استیشن 4 را رفع کنیم؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

قابلیت Quick Share سامسونگ چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟!

فناوری انتقال سریع فایل‌ها که Wi-Fi Direct نامیده می‌شود، در سال 2011 به‌عنوان یک استاندارد در نظر گرفته شد. این قابلیت از همان ابتدا حداقل 10 برابر سریع‌تر از فناوری‌هایی مانند بلوتوث بود. این تکنولوژی از دوران اندروید 2.3 در اختیار تولیدکنندگان قرار گرفته و شرکت اپل نیز از iOS 7 به بعد توانست که تحت نام‌های تجاری «AirDrop» یا «Airplay» از آن بهره ببرد.

با توجه به اینکه گوشی‌های شرکت سامسونگ 30 درصد سهم بازار گوشی‌های ایالات‌متحده را به خود اختصاص داده‌اند، پس وجود یک فناوری که دارندگان گوشی‌های این شرکت از طریق آن بتوانند به‌راحتی فایل‌های خود را به اشتراک بگذارند، بسیار مفید خواهد بود. دقیقا همانند فناوری AirDrop که دارندگان گوشی‌های اپل از آن بهره‌مند هستند.

اگر به خاطر داشته باشید، سامسونگ پیش‌تر نیز از ویژگی Direct Share در گوشی‌های خود استفاده می‌کرد، اما حال با به‌کار گیری Quick Share در سری گلکسی S20، به‌اشتراک‌گذاری فایل‌ها در میان گوشی‌های این شرکت آسان‌تر و سریع‌تر شده است.

چگونه در گوشی‌های سری گلکسی S20 از Quick Share استفاده کنیم؟

چرا باید این کار را انجام دهیم؟ دیگر مجبور نیستید که اپلیکیشن Smart Things را بر روی گوشی‌‌ خود نصب کرده، آن را اجرا و سپس در گوشی‌های هر دو طرف وارد منوی Send to Devices شوید تا از این طریق بتوانید فایل‌ها را منتقل کنید. با استفاده از Quick Share، دستگاه‌های سازگار اطراف شما به‌صورت مستقیم در منوی به‌اشتراک‌گذاری نمایش داده می‌شوند.

Quick Share

در زیر به شیوه استفاده از ویژگی سریع Quick Share در گوشی‌های گلکسی S20، پلاس، اولترا و زد فلیپ اشاره می‌کنیم:

  • به‌صورت پیش‌فرض قابلیت Quick Share فعال است، اما اگر این‌گونه نیست، باید نوار وضعیت را پایین کشیده و در دومین صفحه از پنل quick switch، آن را فعال کنید.
  • فایلی (ویدیو، سند یا تصویر) را انتخاب کرده و در گوشی‌های S20 و زد فلیپ، آیکون به‌اشتراک‌گذاری آن را لمس کنید.
  • در نوار بالایی منوی به‌اشتراک‌گذاری، گوشی‌هایی که می‌توانید مستقیما با آن‌ها به تبادل اطلاعات بپردازید، مشاهده می‌کنید. دستگاه مورد نظر خود را لمس کنید.
  • در هنگام ظاهر شدن درخواست بر روی دستگاه دیگر، گزینه Accept را انتخاب کنید و البته مطمئن شوید که قابلیت Quick/Direct Share نیز در دستگاه مقابل فعال است.
Quick Share Quick Share Quick Share Quick Share

اگر گوشی طرف مقابل قدیمی‌تر بوده و به‌جای رابط کاربری One UI 2.1 از رابط One UI 2.0 بهره می‌برد، باید در آن گوشی به منوی به‌اشتراک‌گذاری رفته و گزینه Send to Devices را لمس کنید. به‌این‌ترتیب گوشی گلکسی S20 و یا زد فلیپ شما دستگاه موردنظر را به‌عنوان دریافت‌کننده در قسمت Send to Devices خود شناسایی می‌کند.

Quick Share Quick Share Quick Share

سرعت فناوری Quick Share در گوشی‌ گلکسی S20 اولترا

از طریق شیوه بالا می‌توانید فایل‌های حجیم را با سرعت زیادی در بین گوشی‌های جدید و قدیم سری گلکسی به اشتراک بگذارید. ازآنجایی‌که هر دو ویژگی Quick Share و Direct Share گوشی‌های سامسونگ از فناوری Wi-fi Direct بهره می‌برند، پس سرعت‌های یکسانی نیز به دست می‌آورید.

بدون در نظر گرفتن گلکسی زد فلیپ که در زمینه ارسال و دریافت فایل‌ها به گلکسی S20 اولترا و گلکسی S10 پلاس با هر دو قابلیت Quick share و Direct Share، کندتر عمل می‌کند، آمارهای مربوط به سایر دستگاه‌ها شگفت‌انگیز هستند.

در زیر به سرعت‌های به‌‌اشتراک‌گذاری یک ویدیوی 8K با حجمی 1.1 گیگابایتی توسط گلکسی S20 اولترا اشاره می‌کنیم:

  • 28 ثانیه برای ارسال از گلکسی S20 اولترا به گلکسی زد فلیپ با استفاده از قابلیت Quick Share.
  • 26 ثانیه برای ارسال از گلکسی نوت 10 پلاس به گلکسی S10 پلاس با استفاده از Direct Share.
  • 41 ثانیه برای ارسال از گلکسی زد فلیپ با استفاده از Quick Share و دریافت توسط گلکسی S10 پلاس مجهز به Direct Share.
  • 26 ثانیه برای ارسال از گلکسی S20 اولترا با استفاده از Quick Share و دریافت توسط گلکسی S10 پلاس که از فناوری Direct Share بهره می‌برد.

واضح است که گلکسی زد فلیپ نسبت به سایر دستگاه‌ها هم در زمینه ارسال و هم در زمینه دریافت کندتر عمل کرده است. در دستگاه‌های دیگر، در هنگام ارسال این فایل ویدیویی چه با Quick share و چه با Direct share سرعت ارسال 26 ثانیه بود.

بدون در نظر گرفتن سرعت گلکسی زد فلیپ، مشاهده کردید که با استفاده از ویژگی جدید Quick Share که در پوسته One UI 2.1 و در گوشی‌های سری گلکسی S20 موجود است، انتقال فایل‌ها آسان‌تر و سریع‌تر صورت می‌گیرد. امیدواریم که این فناوری در گوشی‌های قدیمی‌تر مانند سری S10، نوت 10 و… نیز در دسترس قرار گیرد.

نوشته قابلیت Quick Share سامسونگ چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

قابلیت Quick Share سامسونگ چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟!

فناوری انتقال سریع فایل‌ها که Wi-Fi Direct نامیده می‌شود، در سال 2011 به‌عنوان یک استاندارد در نظر گرفته شد. این قابلیت از همان ابتدا حداقل 10 برابر سریع‌تر از فناوری‌هایی مانند بلوتوث بود. این تکنولوژی از دوران اندروید 2.3 در اختیار تولیدکنندگان قرار گرفته و شرکت اپل نیز از iOS 7 به بعد توانست که تحت نام‌های تجاری «AirDrop» یا «Airplay» از آن بهره ببرد.

با توجه به اینکه گوشی‌های شرکت سامسونگ 30 درصد سهم بازار گوشی‌های ایالات‌متحده را به خود اختصاص داده‌اند، پس وجود یک فناوری که دارندگان گوشی‌های این شرکت از طریق آن بتوانند به‌راحتی فایل‌های خود را به اشتراک بگذارند، بسیار مفید خواهد بود. دقیقا همانند فناوری AirDrop که دارندگان گوشی‌های اپل از آن بهره‌مند هستند.

اگر به خاطر داشته باشید، سامسونگ پیش‌تر نیز از ویژگی Direct Share در گوشی‌های خود استفاده می‌کرد، اما حال با به‌کار گیری Quick Share در سری گلکسی S20، به‌اشتراک‌گذاری فایل‌ها در میان گوشی‌های این شرکت آسان‌تر و سریع‌تر شده است.

چگونه در گوشی‌های سری گلکسی S20 از Quick Share استفاده کنیم؟

چرا باید این کار را انجام دهیم؟ دیگر مجبور نیستید که اپلیکیشن Smart Things را بر روی گوشی‌‌ خود نصب کرده، آن را اجرا و سپس در گوشی‌های هر دو طرف وارد منوی Send to Devices شوید تا از این طریق بتوانید فایل‌ها را منتقل کنید. با استفاده از Quick Share، دستگاه‌های سازگار اطراف شما به‌صورت مستقیم در منوی به‌اشتراک‌گذاری نمایش داده می‌شوند.

Quick Share

در زیر به شیوه استفاده از ویژگی سریع Quick Share در گوشی‌های گلکسی S20، پلاس، اولترا و زد فلیپ اشاره می‌کنیم:

  • به‌صورت پیش‌فرض قابلیت Quick Share فعال است، اما اگر این‌گونه نیست، باید نوار وضعیت را پایین کشیده و در دومین صفحه از پنل quick switch، آن را فعال کنید.
  • فایلی (ویدیو، سند یا تصویر) را انتخاب کرده و در گوشی‌های S20 و زد فلیپ، آیکون به‌اشتراک‌گذاری آن را لمس کنید.
  • در نوار بالایی منوی به‌اشتراک‌گذاری، گوشی‌هایی که می‌توانید مستقیما با آن‌ها به تبادل اطلاعات بپردازید، مشاهده می‌کنید. دستگاه مورد نظر خود را لمس کنید.
  • در هنگام ظاهر شدن درخواست بر روی دستگاه دیگر، گزینه Accept را انتخاب کنید و البته مطمئن شوید که قابلیت Quick/Direct Share نیز در دستگاه مقابل فعال است.
Quick Share Quick Share Quick Share Quick Share

اگر گوشی طرف مقابل قدیمی‌تر بوده و به‌جای رابط کاربری One UI 2.1 از رابط One UI 2.0 بهره می‌برد، باید در آن گوشی به منوی به‌اشتراک‌گذاری رفته و گزینه Send to Devices را لمس کنید. به‌این‌ترتیب گوشی گلکسی S20 و یا زد فلیپ شما دستگاه موردنظر را به‌عنوان دریافت‌کننده در قسمت Send to Devices خود شناسایی می‌کند.

Quick Share Quick Share Quick Share

سرعت فناوری Quick Share در گوشی‌ گلکسی S20 اولترا

از طریق شیوه بالا می‌توانید فایل‌های حجیم را با سرعت زیادی در بین گوشی‌های جدید و قدیم سری گلکسی به اشتراک بگذارید. ازآنجایی‌که هر دو ویژگی Quick Share و Direct Share گوشی‌های سامسونگ از فناوری Wi-fi Direct بهره می‌برند، پس سرعت‌های یکسانی نیز به دست می‌آورید.

بدون در نظر گرفتن گلکسی زد فلیپ که در زمینه ارسال و دریافت فایل‌ها به گلکسی S20 اولترا و گلکسی S10 پلاس با هر دو قابلیت Quick share و Direct Share، کندتر عمل می‌کند، آمارهای مربوط به سایر دستگاه‌ها شگفت‌انگیز هستند.

در زیر به سرعت‌های به‌‌اشتراک‌گذاری یک ویدیوی 8K با حجمی 1.1 گیگابایتی توسط گلکسی S20 اولترا اشاره می‌کنیم:

  • 28 ثانیه برای ارسال از گلکسی S20 اولترا به گلکسی زد فلیپ با استفاده از قابلیت Quick Share.
  • 26 ثانیه برای ارسال از گلکسی نوت 10 پلاس به گلکسی S10 پلاس با استفاده از Direct Share.
  • 41 ثانیه برای ارسال از گلکسی زد فلیپ با استفاده از Quick Share و دریافت توسط گلکسی S10 پلاس مجهز به Direct Share.
  • 26 ثانیه برای ارسال از گلکسی S20 اولترا با استفاده از Quick Share و دریافت توسط گلکسی S10 پلاس که از فناوری Direct Share بهره می‌برد.

واضح است که گلکسی زد فلیپ نسبت به سایر دستگاه‌ها هم در زمینه ارسال و هم در زمینه دریافت کندتر عمل کرده است. در دستگاه‌های دیگر، در هنگام ارسال این فایل ویدیویی چه با Quick share و چه با Direct share سرعت ارسال 26 ثانیه بود.

بدون در نظر گرفتن سرعت گلکسی زد فلیپ، مشاهده کردید که با استفاده از ویژگی جدید Quick Share که در پوسته One UI 2.1 و در گوشی‌های سری گلکسی S20 موجود است، انتقال فایل‌ها آسان‌تر و سریع‌تر صورت می‌گیرد. امیدواریم که این فناوری در گوشی‌های قدیمی‌تر مانند سری S10، نوت 10 و… نیز در دسترس قرار گیرد.

نوشته قابلیت Quick Share سامسونگ چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

قابلیت Quick Share سامسونگ چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟!

فناوری انتقال سریع فایل‌ها که Wi-Fi Direct نامیده می‌شود، در سال 2011 به‌عنوان یک استاندارد در نظر گرفته شد. این قابلیت از همان ابتدا حداقل 10 برابر سریع‌تر از فناوری‌هایی مانند بلوتوث بود. این تکنولوژی از دوران اندروید 2.3 در اختیار تولیدکنندگان قرار گرفته و شرکت اپل نیز از iOS 7 به بعد توانست که تحت نام‌های تجاری «AirDrop» یا «Airplay» از آن بهره ببرد.

با توجه به اینکه گوشی‌های شرکت سامسونگ 30 درصد سهم بازار گوشی‌های ایالات‌متحده را به خود اختصاص داده‌اند، پس وجود یک فناوری که دارندگان گوشی‌های این شرکت از طریق آن بتوانند به‌راحتی فایل‌های خود را به اشتراک بگذارند، بسیار مفید خواهد بود. دقیقا همانند فناوری AirDrop که دارندگان گوشی‌های اپل از آن بهره‌مند هستند.

اگر به خاطر داشته باشید، سامسونگ پیش‌تر نیز از ویژگی Direct Share در گوشی‌های خود استفاده می‌کرد، اما حال با به‌کار گیری Quick Share در سری گلکسی S20، به‌اشتراک‌گذاری فایل‌ها در میان گوشی‌های این شرکت آسان‌تر و سریع‌تر شده است.

چگونه در گوشی‌های سری گلکسی S20 از Quick Share استفاده کنیم؟

چرا باید این کار را انجام دهیم؟ دیگر مجبور نیستید که اپلیکیشن Smart Things را بر روی گوشی‌‌ خود نصب کرده، آن را اجرا و سپس در گوشی‌های هر دو طرف وارد منوی Send to Devices شوید تا از این طریق بتوانید فایل‌ها را منتقل کنید. با استفاده از Quick Share، دستگاه‌های سازگار اطراف شما به‌صورت مستقیم در منوی به‌اشتراک‌گذاری نمایش داده می‌شوند.

Quick Share

در زیر به شیوه استفاده از ویژگی سریع Quick Share در گوشی‌های گلکسی S20، پلاس، اولترا و زد فلیپ اشاره می‌کنیم:

  • به‌صورت پیش‌فرض قابلیت Quick Share فعال است، اما اگر این‌گونه نیست، باید نوار وضعیت را پایین کشیده و در دومین صفحه از پنل quick switch، آن را فعال کنید.
  • فایلی (ویدیو، سند یا تصویر) را انتخاب کرده و در گوشی‌های S20 و زد فلیپ، آیکون به‌اشتراک‌گذاری آن را لمس کنید.
  • در نوار بالایی منوی به‌اشتراک‌گذاری، گوشی‌هایی که می‌توانید مستقیما با آن‌ها به تبادل اطلاعات بپردازید، مشاهده می‌کنید. دستگاه مورد نظر خود را لمس کنید.
  • در هنگام ظاهر شدن درخواست بر روی دستگاه دیگر، گزینه Accept را انتخاب کنید و البته مطمئن شوید که قابلیت Quick/Direct Share نیز در دستگاه مقابل فعال است.
Quick Share Quick Share Quick Share Quick Share

اگر گوشی طرف مقابل قدیمی‌تر بوده و به‌جای رابط کاربری One UI 2.1 از رابط One UI 2.0 بهره می‌برد، باید در آن گوشی به منوی به‌اشتراک‌گذاری رفته و گزینه Send to Devices را لمس کنید. به‌این‌ترتیب گوشی گلکسی S20 و یا زد فلیپ شما دستگاه موردنظر را به‌عنوان دریافت‌کننده در قسمت Send to Devices خود شناسایی می‌کند.

Quick Share Quick Share Quick Share

سرعت فناوری Quick Share در گوشی‌ گلکسی S20 اولترا

از طریق شیوه بالا می‌توانید فایل‌های حجیم را با سرعت زیادی در بین گوشی‌های جدید و قدیم سری گلکسی به اشتراک بگذارید. ازآنجایی‌که هر دو ویژگی Quick Share و Direct Share گوشی‌های سامسونگ از فناوری Wi-fi Direct بهره می‌برند، پس سرعت‌های یکسانی نیز به دست می‌آورید.

بدون در نظر گرفتن گلکسی زد فلیپ که در زمینه ارسال و دریافت فایل‌ها به گلکسی S20 اولترا و گلکسی S10 پلاس با هر دو قابلیت Quick share و Direct Share، کندتر عمل می‌کند، آمارهای مربوط به سایر دستگاه‌ها شگفت‌انگیز هستند.

در زیر به سرعت‌های به‌‌اشتراک‌گذاری یک ویدیوی 8K با حجمی 1.1 گیگابایتی توسط گلکسی S20 اولترا اشاره می‌کنیم:

  • 28 ثانیه برای ارسال از گلکسی S20 اولترا به گلکسی زد فلیپ با استفاده از قابلیت Quick Share.
  • 26 ثانیه برای ارسال از گلکسی نوت 10 پلاس به گلکسی S10 پلاس با استفاده از Direct Share.
  • 41 ثانیه برای ارسال از گلکسی زد فلیپ با استفاده از Quick Share و دریافت توسط گلکسی S10 پلاس مجهز به Direct Share.
  • 26 ثانیه برای ارسال از گلکسی S20 اولترا با استفاده از Quick Share و دریافت توسط گلکسی S10 پلاس که از فناوری Direct Share بهره می‌برد.

واضح است که گلکسی زد فلیپ نسبت به سایر دستگاه‌ها هم در زمینه ارسال و هم در زمینه دریافت کندتر عمل کرده است. در دستگاه‌های دیگر، در هنگام ارسال این فایل ویدیویی چه با Quick share و چه با Direct share سرعت ارسال 26 ثانیه بود.

بدون در نظر گرفتن سرعت گلکسی زد فلیپ، مشاهده کردید که با استفاده از ویژگی جدید Quick Share که در پوسته One UI 2.1 و در گوشی‌های سری گلکسی S20 موجود است، انتقال فایل‌ها آسان‌تر و سریع‌تر صورت می‌گیرد. امیدواریم که این فناوری در گوشی‌های قدیمی‌تر مانند سری S10، نوت 10 و… نیز در دسترس قرار گیرد.

نوشته قابلیت Quick Share سامسونگ چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

۶ دلیل برای اینکه لپ‌تاپ هواوی میت‌بوک ایکس پرو را بخریم

پس از جعبه گشایی و بررسی یکی از بهترین لپ‌تاپ‌های جهان یعنی هواوی میت بوک ایکس پرو، به شخصه از در اختیار داشتن این دستگاه لذت بسیار زیادی بردم و امروز قصد دارم از دیدگاه دیگری به این لپ‌تاپ نگاه کرده و اطلاعاتی را برای شما ارائه کنم که شاید در دیدگاه نهایی جهت تصمیم‌گیری در باره این محصول موثر باشد.

امروز قصد داریم تا نگاهی به 6 دلیل اصلی که می‌توانند شما را به خرید این لپ‌تاپ متقاعد کنند بیندازیم. این دلایل به نوعی برترین مزایایی بودند که این دستگاه به من ارایه کرده بود و تقریبا چیزهایی هستند که در بیشتر لپ‌تاپ‌های دیگر شاهد حضور آن‌ها نبودم؛ به همین دلیل نیز هر یک از آن‌ها می‌تواند دلیلی مناسب برای هر کاربری باشد که قصد خرید یک لپ‌ تاپ نیرومند را دارد.

1- طراحی ظاهری

وقتی صحبت از ظرافت به میان می‌آید و نام لپ‌تاپ در کنار این کلمه به کار می‌رود، ذهن بیشتر مخاطبان به سراغ محصولات مک بوک شرکت اپل و سرفیس مایکروسافت می‌رود، ولی هواوی میت بوک ایکس پرو ثابت کرده که این موضوع تنها از ناآگاهی کاربران ناشی شده زیرا هواوی میت بوک ایکس پرو در نوع خود یکی از زیباترین محصولات جهان است.

همچنین باید به این نکته اشاره داشت که این لپ‌تاپ بسیار سبک و خوش دست است، به طوری که در بیشتر موارد می‌توانید آن را مانند یک کتاب به همراه خود حمل کنید و از نظر وزنی و ساختار به نحوی طراحی شده که تقریبا در هر نوع کیفی جا می‌شود. وزن میت بوک ایکس پرو تنها 1 کیلو و 330 گرم است و این مدل 30.4 سانتی‌متر طول، 21.7 سانتی‌متر عرض و 1.5 سانتی‌متر صخامت دارد. کیفیت ساخت و جنس بدنه بدون شک تا سال‌ها بدون کوچکترین آسیب به کار خود ادامه می‌دهد و این موارد موجب می‌شوند تا بتوانید حس کنید که واقعا یک محصول فوق حرفه‌ای در دست گرفته‌اید. این حس رضایت از کیفیت دستگاه اگر در بدنه و طراحی ظاهری آن نمایان نباشد، مسلما از ارزش دستگاه خواهد کاست زیرا شما همیشه در محیط خانه از لپ‌‌تاپ استفاده نخواهید کرد و استفاده از هواوی میت‌بوک ایکس پرو در محیط عمومی، چشم‌های زیادی را به سوی شما خیره می‌کند.

2- پردازش به توان هواوی میت بوک ایکس پرو

مسلما ظاهر همه چیز نیست و بسیاری از افراد برای کاربری حرفه‌ای از دستگاه خود باید توان سخت‌افزاری مناسب برای پشتیبانی از این سطح کاربری را نیز در اختیار داشته باشند و لپ‌تاپ هواوی میت بوک ایکس پرو در این زمینه نیز عملکردی بسیار عالی دارد.

این دستگاه در دو رده پردازنده عرضه شده که هر دو بسیار نیرومند هستند. اگر مصرف شما بالاست ولی نیازی به نیرومندترین حالت ممکن ندارید، می‌توانید به سراغ خرید نسخه Core i5 بروید. با این وجود اگر می‌خواهید توان پردازنده به‌صورت تخت گاز عمل  کرده و بیشترین خروجی ممکن را برای شما به همراه داشته باشد، آن‌گاه می‌توانید به سراغ نسخه هواوی میت‌بوک ایکس پرو که مجهز به پردازنده Core i7 شرکت اینتل است، بروید. هر دو پردازنده یاد شده از نسل هشتم این سری هستند و کلاک بالا و عملکرد نیرومند دارند.

پردازنده مدل Core i7 این دستگاه به صورت دقیق پردازنده 8565U است که یک مگابایت کش L1 به همراه کش 8 مگابایتی L3 داشته و برپایه معماری 14 نانومتری طراحی شده است. کلاک استاندارد نیز برابر با 1.8 گیگاهرتز است که البته امکان اورکلاک کردنش نیز وجود دارد ولی با توجه به عملکرد عالی این پردازنده روی هواوی میت‌بوک ایکس پرو عملا نیازی به این کار وجود نخواهد داشت.

پردازنده مدل Core i5 این لپ‌‌تاپ نیز مدل 8265U است. این مدل دارای یک مگابایت کش L2 و 6 مگابایت کش L3 است و کلاک آن در وضعیت استاندارد برابر با 1.6 گیگاهرتز است. این پردازنده نیز برپایه معماری سری ویسکی لیک شرکت اینتل طراحی شده (معماری 14 نانومتری) و یکی از نیرومندترین مدل پردازنده‌های سری Core i5 اینتل محسوب می‌شود.

اگر حافظه رم برای شما مهم باشد نیز می‌توانید مدل 16 گیگابایت هواوی میت بوک ایکس پرو را در اختیار داشته باشید ولی اگر این مقدار برای شما زیاد است، مدلی تعدیل شده با رم 8 گیگابایت نیز به مشتریان ارائه می‌شود.

در پایان این بخش باید به یکی از بزرگ‌ترین برتری‌های پردازشی لپ تاپ هواوی میت بوک ایکس پرو اشاره کنیم. پردازنده گرافیکی انویدیا جی فورس MX250 یک غول تمام عیار برای یک لپ‌تاپ است. عملا با کمک این پردازنده گرافیکی می‌توانید بیشتر کارهای گرافیکی مورد انتظار خود را به خوبی در خروجی دریافت کنید. بازی‌های کامپیوتری، نرم‌افزارهای ویرایش گرافیکی سنگین و مواردی از این دست به خوبی برای این لپ‌تاپ قابل مدیریت هستند و به همین دلیل نیز باید گفت که توان پردازشی هواوی میت‌بوک ایکس پرو یکی از برترین دلایلی است که می‌تواند هر کسی را به خرید این محصول متقاعد کند.

3- نمایشگر بی‌نظیر

هر چقدر که توان پردازشی و گرافیکی یک دستگاه بالا باشد، باز هم نمی‌توان استفاده از آن را با یک نمایشگر ضعیف تحمل کرد ولی کسانی که می‌خواهند به سراغ خرید هواوی میت‌بوک ایکس پرو بروند، مطمئن باشند که یکی از بهترین تجربه‌های ممکن در زمینه نمایشگر را در اختیار خواهند داشت. این دستگاه در حقیقت نمایشگری 13.9 اینچی از نوع LTPS در اختیار کاربران خود قرار می‌دهد که کیفیت خروجی آن به شدت چشمگیر و قوی است.

این نمایشگر دارای رزولوشن خروجی 3 هزار در 2 هزار پیکسل است و نسبت تصویر 3 به 2 آن به همراه تراکم پیکسلی 260 پیکسل در هر اینچ برای یک لپ‌تاپ بسیار عالی است. کنتراست این نمایشگر برابر با 1500 به 1 است و رنگ‌بندی خروجی نیز کاملا از طیف‌های رنگ استاندارد sRGB پشتیبانی می‌کند. از نظر خروجی نور نیز باید گفت که هواوی میت‌بوک ایکس پرو در بخش نمایشگر عملکرد خوبی دارد و رقم ثبت شده برای نور خروجی این لپ‌تاپ برابر با 450 نیت است. کافی است به این‌ موارد زاویه دید 178 درجه را نیز اضافه کنید تا ببینید که با چه نمایشگر نیرومندی روبرو هستید.

موارد بالا برای یک نمایشگر عالی هستند ولی هواوی میت‌بوک ایکس پرو علاوه بر این گزینه‌ها، یک ویژگی عالی دیگر را نیز به کاربران خود ارابه کرده و آن هم امکان استفاده از قابلیت‌های لمسی این صفحه نمایش است. این مانیتور به شما اجازه می‌دهد که بتوانید همزمان با 10 انگشت خود روی نمایشگر تعامل داشته و خروجی مستقلی از هر یک از این 10 نقطه دریافت کنید. این امر عملا کار کردن با دستگاه را بسیار راحت و جذاب می‌کند و با توجه به بهینه‌سازی نسخه ویندوز 10 برای استفاده از این قابلیت باید گفت که هواوی میت‌بوک ایکس پرو در بخش نمایشگر یکی از بهترین‌های موجود است و صفحه نمایش عالی این محصول یکی از دلایل دیگری است که می‌تواند هر خریداری را به خریدن آن مجاب کند.

4- باتری بسیار قوی

تفاوت اصلی لپ‌‌تاپ و کامپیوترهای خانگی در قابلیت حمل و نقل آن‌ها است و به همین دلیل نیز وقتی که می‌خواهید یک لپ‌تاپ را با خود حمل کنید، قاعدتا انتظار استفاده از آن در محیط‌های مختلف را نیز دارید و این امر نیاز به منبع قدرت برای سخت‌افزار یا به عبارت دیگر همان باتری دارد. باتری یکی از اساسی‌ترین المان‌های یک لپ‌تاپ است و هواوی میت بوک ایکس پرو در این زمینه نیز عملکردی بسیار خوب را از خود به جای گذاشته است.

در طول مدت زمانی که با این دستگاه کار می‌کردم، به ندرت شاهد کاهش پیش‌بینی نشده مقدار باتری بودم و برای کاربری متوسط تقریبا هر روز فقط یک بار مجبور به شارژ باتری می‌شدم.  باتری این دستگاه در پخش ویدیو بیش از 12 ساعت به کار کردن ادامه می‌داد و برای اعمالی مانند بازی کامپیوتری نیز برای مدت زمانی بین 2 تا 3 ساعت به تامین توان دستگاه مشغول بود. اگر این آمار را با وزن بسیار کم دستگاه ترکیب کنیم، می‌توانیم بفهمیم که چگونه هواوی میت‌بوک ایکس پرو توانسته تا در زمینه باتری تعادلی عالی بین کاهش وزن و عملکرد خوب را مهیا سازد.

5- امکانات جانبی مناسب

هرچقدر که بخواهیم از یک لپ‌‌تاپ صحبت کنیم، شباهت‌های آن با سایر محصولات به چشم‌مان می‌آید ولی تفاوت اصلی مابین هر محصول با نمونه‌های دیگر را باید در امکانات جانبی جستجو کرد. امکانات جانبی هواوی میت‌بوک ایکس پرو در دو رده خوب و منحصر به فرد به کاربران ارایه شده‌اند. این دستگاه از نظر درگاه شارژ از پورت یواس‌بی نوع C استفاده می‌کند که این امر موجب می‌شود تا بتوان حتی با پاور بانک‌های مخصوص نیز این مدل را شارژ کرد. همچنین امکاناتی مانند درگاه یواس‌بی نوع B و C به صورت همزمان بر روی این دستگاه شرایط خوبی برای استفاده ایجاد کرده‌اند.

با این وجود خوب بودن به تنهایی به معنی این نیست که بتوان این مورد را دلیل اصلی برای خرید هواوی میت بوک ایکس پرو‌ در نظر گرفت بلکه این دستگاه مزایایی منحصر به فرد نیز در خود دارد. اولین مزیت وب‌کم متفاوت و جذاب این محصول است. این وب‌کم در نوع خود یکی از زیباترین و متفاوت‌ترین تجربه‌های اجرا شده روی یک لپ تاپ بوده که در بین کلیدهای سری F جای‌گذاری شده است.

دیگر ویژگی بسیار عالی این دستگاه، حسگر اثر انگشت آن است. این حسگر بر روی دکمه پاور جا خوش کرده و استفاده از آن به شدت راحت و حتی اعتیاد آور است! برای درک مناسب میزان راحتی این استفاده باید به یک داستان جالب اشاره کنم. وقتی که این محصول به دست من رسید، پس از فیلم‌برداری از جعبه گشایی آن در ساعات پایانی شب اقدام به ایجاد حساب کاربری برای دستگاه کردم و اثر انگشت خودم را نیز بر روی دستگاه اضافه کردم. در طول مدت زمانی که در روزهای بعدی از دستگاه استفاده می‌کردم، حتی یک بار نیز از روشی به‌جز اسکن اثر انگشت استفاده نکردم و پس از تحویل دادن دستگاه تازه متوجه شدم که رمز عبور را فراموش کرده‌ام. این موضوع نشان دهنده این است که استفاده از این قابلیت تا چه اندازه برای من راحت بوده و حسگر اثر انگشت موجود بر روی هواوی میت‌بوک ایکس پرو بدون شک به تنهایی یک قابلیت مناسب و ویژه است که با ترکیب شدن با سایر قابلیت‌های این دستگاه  می‌تواند تبدیل به یک دلیل برای خریداری این محصول شود.

6- قابلیت Multi-screen Collaboration

استفاده هم‌زمان از تلفن همراه هوشمند و کامپیوتر خانگی به یک عذاب تبدیل شده است. مشغول هستید و دستان شما روی ماوس و صفحه کلید است و درست وقتی که می‌خواهید در دنیای کامپیوتر خود غرق شوید، باید آن را رها کرده و موبایل خود را بردارید تا اقدامی را انجام بدهید و بعد دوباره بازگشت به حالت قبل! این امر هم زمان‌بر و هم خسته کننده است ولی هواوی راهکاری عالی برای رفع این مشکل ارایه کرده است.

قابلیت Multi-screen Collaboration برای این محصول موجب می‌شود که بتوانید تلفن همراه خود را در گوشه نمایشگر لپ‌تاپ در اختیار داشته باشید. به این ترتیب با هواوی میت‌بوک ایکس پرو به سادگی فایل‌های خود را مشابه با جابجا کردن فایل‌ها روی کامپیوتر، به موبایل خود انتقال بدهید. عملا انگار موبایل شما به بخشی از کامپیوترتان تبدیل شده است و به همین دلیل نیز باید این قابلیت ویژه لپ‌تاپ را به عنوان یک مزیت عالی معرفی کرد.

وقتی که مدتی از این قابلیت روی هواوی میت‌بوک ایکس پرو استفاده کنید، عملا به قدری به آن عادت خواهید کرد که دیگر نمی‌توانید با لپ‌تاپ دیگری کار کنید زیرا باید همزمان تلفن همراه خود را هم بردارید و به همین دلیل نیز قابلیت Multi-screen Collaboration یکی از دلایل اصلی دیگر برای خریدار محسوب می‌شود.

نوشته ۶ دلیل برای اینکه لپ‌تاپ هواوی میت‌بوک ایکس پرو را بخریم اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی ویدیویی دوربین هواوی نوا ۵T

دوربین یکی از گزینه‌های اصلی خریداران برای انتخاب یک تلفن همراه محسوب می‌شود و این روزها با افزایش تعداد دوربین‌ها و اضافه شدن بر امکانات و کیفیت آن‌ها، انتخاب‌های زیادی پیش روی کاربران قرار دارد.

هواوی نوا 5T با اینکه یک گوشی پرچم‌دار نیست اما با تجهیز به دوربین 4 گانه و امکانات فراوان نرم‌افزاری در کنار هوش مصنوعی، یک گزینه عالی برای دوستداران عکاسی و حتی فیلم‌برداری محسوب می‌شود.

این گوشی هواوی که از سخت‌افزاری قدرتمند در کنار امکانات رنگارنگ بهره می‌گیرد، دارای ۴ دوربین با عملکردهای متفاوت بوده که ترکیب آن‌ها می‌تواند تصاویری فوق‌العاده را به ارمغان بیاورد. در ادامه برای شما یک ویدیوی اختصاصی درباره دوربین این گوشی هواوی تهیه کرده‌ایم که دعوت می‌کنیم تا حتما به نظاره آن و توانایی‌های نوا 5T در این قسمت مهم بنشینید.

نوشته بررسی ویدیویی دوربین هواوی نوا 5T اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

ترافلاپس چیست و در کنسول ایکس‌باکس سری ایکس به چه معناست؟

ترافلپس

مایکروسافت اوایل این هفته تأیید کرد که پردازنده گرافیکی (GPU) کنسول ایکس‌باکس سری ایکس این شرکت توانی در حدود 12 ترافلاپس دارد. این میزان 2 برابر توان گرافیکی کنسول ایکس‌باکس وان ایکس و همچنین 8 برابر کنسول ایکس‌باکس وان پایه است. به‌احتمال‌زیاد فهمیده‌اید که در هنگام معرفی کنسول‌های جدید، واژه «ترافلاپس» به کرات استفاده می‌شود، اما این واژه به چه معنا بوده و چه تأثیری بر تجربه بازی‌باز دارد؟ اگر به دنبال جواب این سؤالات هستید، پس در ادامه با آی‌تی‌رسان همراه باشید.

ترافلاپس چیست؟ فلاپ (FLOP) مخفف عملیات نقاط شناور به ازای هر ثانیه (floating point operations per second) است. عملیات نقاط شناور دربر گیرنده اعداد نامنطقی و نقاطی اعشاری است. این موارد بسیار بیشتر از عملیات نقطه ثابت پیچیده هستند. عملیات نقطه ثابت به اعداد صحیح دودویی محدود می‌شود. به دلیل پیچیدگی‌های ذاتی عملیات نقطه شناور، از این شاخص جهت اندازه‌گیری توان پردازشی یک سیستم خاص استفاده می‌شود.

اگر بخواهیم وارد جزئیات نشویم، یک ترافلاپ به معنای پردازش یک تریلیون عملیات نقطه شناور در هر ثانیه است. بنابراین هنگامی‌که مایکروسافت می‌گوید که ایکس‌باکس سری ایکس، 12 ترافلاپس توان پردازش گرافیکی دارد؛ یعنی اینکه این کنسول می‌تواند در هر ثانیه، 12 تریلیون عملیات نقطه شناور را به اجرا درآورد. این یک مسئله بسیار مهم است، زیرا کنسول ایکس‌باکس سری ایکس می‌تواند حجم عظیمی از داده‌ها را با سرعتی بسیار بالا پردازش کند.

ترافلاپس در تجربه بازی کاربران چه تأثیری دارد؟

در زمینه بازی، رقم ترافلاپس به معنای توانایی یک سیستم جهت رسم چندضلعی‌ها (اشیاء) و همچنین دستکاری آن‌ها در صفحه یک نمایشگر است. تمامی عناصری که شما در یک بازی مشاهده می‌کنید، در واقع در قالب چندضلعی‌ها رندر شده و ازآنجایی‌که رندر کردن این عناصر وابستگی شدیدی به عملیات نقطه شناور دارد، عدد ترافلپس بالاتر به معنای توانایی رندر چندضلعی‌های بیشتر است.

علاوه بر این، کنسول ایکس‌باکس سری ایکس قرار است که از فناوری رهگیری پرتو DirectX و همچنین نرخ سایه‌زنی متغیر بهره ببرد تا بدین شیوه نورپردازی بهتر و جلوه‌های بصری طبیعی‌تری را به بازی‌بازان ارائه دهد. طبیعی است که این موضوع فشار زیادی را بر روی واحد پردازش گرافیکی این کنسول وارد می‌کند. در این زمینه، توان پردازشی 12 ترافلپسی به این کنسول مزیتی رقابتی می‌دهد.

12 ترافلاپس توان پردازشی گرافیکی در کنسول ایکس‌باکس سری ایکس به چه معنا است؟

درحالی‌که توان پردازش گرافیکی 12 ترافلاپسی کنسول ایکس‌باکس سری ایکس هیجان‌انگیز است، این موضوع بدین معنا نیست که بازی‌ها نیز دو برابر ایکس‌باکس وان ایکس زیبا به نظر می‌رسند. رقم ترافلاپس نشانگر نهایت ظرفیت پردازشی یک سیستم بوده و عوامل دیگری نیز وجود دارند که نحوه عملکرد این کنسول در سناریوهای دنیای واقعی را تعیین می‌کنند.

در اینجا از مثال خودروها استفاده می‌کنیم، زیرا شیوه‌ای که در آن خودروسازان از قدرت موتور (BHP) صحبت می‌کنند، مشابه نحوه صحبت تولیدکنندگان سخت‌افزار درباره ترافلاپس است. به‌عنوان‌مثال، فراری 488 را در نظر بگیرید. این ماشین 661 اسب بخار قدرت داشته و این عدد برای یک خودروی جاده‌ای بسیار زیاد است. اما با وجود اینکه فراری 488 تمامی این قدرت را در اختیار دارد، اما نمی‌تواند تمامی آن را در جاده مورداستفاده قرار دهد. اگر این خودرو از لاستیک‌هایی صاف و نرم استفاده کند، شاید بتواند از یک‌پنجم قدرت موجود خود استفاده کند. 

چنین حقیقتی برای ترافلاپس نیز صدق می‌کند. رقم ترافلاپس را به‌عنوان نهایت قدرت موجود در یک سیستم در نظر بگیرید. فقط به این دلیل که ایکس‌باکس سری ایکس 12 ترافلاپس قدرت دارد، نمی‌توان گفت که دو برابر ایکس‌باکس وان ایکس سریع‌تر است. در نهایت، عوامل مختلفی بر روی عملکرد واقعی این کنسول تأثیر خواهند گذاشت. از این عوامل می‌توان به سرعت هسته پردازنده مرکزی و سرعت خواندن/نوشتن حافظه SSD اشاره کرد. اما معمولا میزان ترافلاپس بیشتر به معنای پتانسیل بیشتر برای توسعه‌دهندگان بوده و این موضوع همیشه یک خبر خوب است.

نوشته ترافلاپس چیست و در کنسول ایکس‌باکس سری ایکس به چه معناست؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

ترافلاپس چیست و در کنسول ایکس‌باکس سری ایکس به چه معناست؟

ترافلپس

مایکروسافت اوایل این هفته تأیید کرد که پردازنده گرافیکی (GPU) کنسول ایکس‌باکس سری ایکس این شرکت توانی در حدود 12 ترافلاپس دارد. این میزان 2 برابر توان گرافیکی کنسول ایکس‌باکس وان ایکس و همچنین 8 برابر کنسول ایکس‌باکس وان پایه است. به‌احتمال‌زیاد فهمیده‌اید که در هنگام معرفی کنسول‌های جدید، واژه «ترافلاپس» به کرات استفاده می‌شود، اما این واژه به چه معنا بوده و چه تأثیری بر تجربه بازی‌باز دارد؟ اگر به دنبال جواب این سؤالات هستید، پس در ادامه با آی‌تی‌رسان همراه باشید.

ترافلاپس چیست؟ فلاپ (FLOP) مخفف عملیات نقاط شناور به ازای هر ثانیه (floating point operations per second) است. عملیات نقاط شناور دربر گیرنده اعداد نامنطقی و نقاطی اعشاری است. این موارد بسیار بیشتر از عملیات نقطه ثابت پیچیده هستند. عملیات نقطه ثابت به اعداد صحیح دودویی محدود می‌شود. به دلیل پیچیدگی‌های ذاتی عملیات نقطه شناور، از این شاخص جهت اندازه‌گیری توان پردازشی یک سیستم خاص استفاده می‌شود.

اگر بخواهیم وارد جزئیات نشویم، یک ترافلاپ به معنای پردازش یک تریلیون عملیات نقطه شناور در هر ثانیه است. بنابراین هنگامی‌که مایکروسافت می‌گوید که ایکس‌باکس سری ایکس، 12 ترافلاپس توان پردازش گرافیکی دارد؛ یعنی اینکه این کنسول می‌تواند در هر ثانیه، 12 تریلیون عملیات نقطه شناور را به اجرا درآورد. این یک مسئله بسیار مهم است، زیرا کنسول ایکس‌باکس سری ایکس می‌تواند حجم عظیمی از داده‌ها را با سرعتی بسیار بالا پردازش کند.

ترافلاپس در تجربه بازی کاربران چه تأثیری دارد؟

در زمینه بازی، رقم ترافلاپس به معنای توانایی یک سیستم جهت رسم چندضلعی‌ها (اشیاء) و همچنین دستکاری آن‌ها در صفحه یک نمایشگر است. تمامی عناصری که شما در یک بازی مشاهده می‌کنید، در واقع در قالب چندضلعی‌ها رندر شده و ازآنجایی‌که رندر کردن این عناصر وابستگی شدیدی به عملیات نقطه شناور دارد، عدد ترافلپس بالاتر به معنای توانایی رندر چندضلعی‌های بیشتر است.

علاوه بر این، کنسول ایکس‌باکس سری ایکس قرار است که از فناوری رهگیری پرتو DirectX و همچنین نرخ سایه‌زنی متغیر بهره ببرد تا بدین شیوه نورپردازی بهتر و جلوه‌های بصری طبیعی‌تری را به بازی‌بازان ارائه دهد. طبیعی است که این موضوع فشار زیادی را بر روی واحد پردازش گرافیکی این کنسول وارد می‌کند. در این زمینه، توان پردازشی 12 ترافلپسی به این کنسول مزیتی رقابتی می‌دهد.

12 ترافلاپس توان پردازشی گرافیکی در کنسول ایکس‌باکس سری ایکس به چه معنا است؟

درحالی‌که توان پردازش گرافیکی 12 ترافلاپسی کنسول ایکس‌باکس سری ایکس هیجان‌انگیز است، این موضوع بدین معنا نیست که بازی‌ها نیز دو برابر ایکس‌باکس وان ایکس زیبا به نظر می‌رسند. رقم ترافلاپس نشانگر نهایت ظرفیت پردازشی یک سیستم بوده و عوامل دیگری نیز وجود دارند که نحوه عملکرد این کنسول در سناریوهای دنیای واقعی را تعیین می‌کنند.

در اینجا از مثال خودروها استفاده می‌کنیم، زیرا شیوه‌ای که در آن خودروسازان از قدرت موتور (BHP) صحبت می‌کنند، مشابه نحوه صحبت تولیدکنندگان سخت‌افزار درباره ترافلاپس است. به‌عنوان‌مثال، فراری 488 را در نظر بگیرید. این ماشین 661 اسب بخار قدرت داشته و این عدد برای یک خودروی جاده‌ای بسیار زیاد است. اما با وجود اینکه فراری 488 تمامی این قدرت را در اختیار دارد، اما نمی‌تواند تمامی آن را در جاده مورداستفاده قرار دهد. اگر این خودرو از لاستیک‌هایی صاف و نرم استفاده کند، شاید بتواند از یک‌پنجم قدرت موجود خود استفاده کند. 

چنین حقیقتی برای ترافلاپس نیز صدق می‌کند. رقم ترافلاپس را به‌عنوان نهایت قدرت موجود در یک سیستم در نظر بگیرید. فقط به این دلیل که ایکس‌باکس سری ایکس 12 ترافلاپس قدرت دارد، نمی‌توان گفت که دو برابر ایکس‌باکس وان ایکس سریع‌تر است. در نهایت، عوامل مختلفی بر روی عملکرد واقعی این کنسول تأثیر خواهند گذاشت. از این عوامل می‌توان به سرعت هسته پردازنده مرکزی و سرعت خواندن/نوشتن حافظه SSD اشاره کرد. اما معمولا میزان ترافلاپس بیشتر به معنای پتانسیل بیشتر برای توسعه‌دهندگان بوده و این موضوع همیشه یک خبر خوب است.

نوشته ترافلاپس چیست و در کنسول ایکس‌باکس سری ایکس به چه معناست؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.