حسگرهای بیومتریک تا چه اندازه امنیت دارند؟

حسگرهای بیومتریک یا زیستی، یکی از مشخصات منحصربه‌فرد بدن اشخاص را بررسی کرده و بدین ترتیب تصمیم می‌گیرند که آیا به آن شخص اجازه دسترسی به ساختمان، دستگاه و یا فایل‌های حساس را بدهند یا خیر؟ از جمله موارد رایج در این زمینه می‌توان به حسگرهای اثر انگشت، چهره و یا چشم‌ها اشاره کرد. در این مطلب قصد داریم که به بحث در رابطه با امنیت حسگر های بیومتریک بپردازیم.

از این حسگرها انتظار می‌رود که امنیت را افزایش دهند. این حسگرها تا چه حد موفق بوده‌اند؟ آیا ریسک‌هایی در رابطه با آن‌ها وجود دارد و آیا در نهایت می‌توانیم به این حسگرها اعتماد کنیم؟

سابقه استفاده از حسگرهای بیومتریک

حسگر تشخیص اثرانگشت را می‌توان رایج‌ترین و گسترده‌ترین کاربرد حسگرها و مؤلفه‌های زیستی مخصوصا در نهادهای دولتی و قانونی به حساب آورد. اولین بار در سال 1892 بود که با استفاده از اثرانگشت، انجام یک جرم را به شخصی نسبت دادند. امروزه قفل بسیاری از کامپیوترها و گوشی‌ها با استفاده از حسگر اثرانگشت باز می‌شود. در فرایند اسکن عنبیه، بخشی از چشم کاربر مورد بررسی قرار می‌گیرد. اولین ثبت اختراع در زمینه الگوریتم‌های مرتبط با حسگرهای چشمی نیز در سال 1994 صورت گرفت.

امنیت حسگر های بیومتریک

تحقیقاتی هم که از سال 2000 میلادی آغاز شده، باعث به وجود آمدن روش دیگری شده که با استفاده از آن، این امکان وجود دارد که از طریق تشخیص شکل گوش، افراد گوناگون را از یکدیگر تشخیص داد. البته حسگرهای گوش در قیاس با حسگرهای اثرانگشت، محبوبیت چندانی پیدا نکردند و در واقع در جامعه امروزی، دومی بسیار محبوب‌تر از اولی است.

یکی از استدلال‌های رایج در رابطه با حسگرهای زیستی این است که این فناوری، جنبه‌های منحصربه‌فرد اشخاص را در نظر می‌گیرد. چنین قضیه‌ای باعث می‌شود تا این حسگرها نسبت به مواردی همانند گذرواژه، عملکردی پیشرفته‌تر داشته باشند.

مجرم‌ها در زمینه دور زدن و خنثی کردن چنین شاخص‌هایی، تاریخچه‌ای طولانی دارند. به همین دلیل است که تهدیدهای سایبری همانند فیشینگ ایمیل، به مرور زمان در حال پیشرفت بیشتر هستند. همین موضوع باعث می‌شود تا چنین تکنیک‌هایی بتوانند که بخش بزرگ‌تری از جامعه قربانی‌های هدف را فریب دهند.

این مطلب را نیز بخوانید: حسگر اثر انگشت یکپارچه با صفحه‌نمایش چگونه کار می‌کند؟

میزان امنیت حسگر های بیومتریک

تحقیقات نشان می‌دهد که هک کردن سیستم‌های مبتنی بر شاخص‌های زیستی، دشوار بوده اما غیرممکن نیست. برای برخی از کاربران بسیار جالب است که اگر بتوانند چنین فناوری‌هایی را به‌گونه‌ای فریب دهند.

به‌عنوان نمونه در طی یک تحقیق، محققان توانستند که حسگرهای تشخیص چهره یک فرودگاه را که مسئول تشخیص افراد ممنوع پرواز بودند، فریب داده و در نتیجه فردی را که بر اساس قانون نمی‌توانست سوار هواپیما شود، سوار هواپیما کنند. در مواردی دیگر نیز محققان توانسته‌اند که اثرانگشت شخصی را بر روی سطوحی همانند خمیر بازی حک کرده و در نتیجه حسگرهای اثرانگشت را فریب دهند.

امنیت حسگر های بیومتریک

البته مردم نیز در رابطه با امنیت حسگر های بیومتریک، اتفاق نظر ندارند. برخی از متخصصان امنیت سایبری، حسگرهای زیستی را ایمن‌تر از مواردی همانند گذرواژه‌ها می‌دانند. البته بسیاری از کارشناسان این زمینه نیز اذعان می‌کنند که بهتر است که در کنار حسگرهای زیستی، از سایر روش‌های حفظ امنیت نیز استفاده شود.

به‌عنوان مثال، استفاده ازاحراز هویت دو عاملی (2FA) در یک وب‌سایت می‌تواند باعث شود تا در صورت عبور هکرها از سد حسگر بیومتریک دستگاه قربانی، آنگاه بازهم سدی دیگر در مقابل آن‌ها قرار داشته باشد. برخی از کاربران نیز از ابزارهای مانیتورینگ استفاده می‌کنند تا بدین ترتیب در هنگام تهدیدهای بالقوه، به آن‌ها اخطار داده شود.

با توجه به افزایش موارد گوناگون جعل هویت و یا شکستن سدهای امنیتی در این زمینه، بهتر است که اقدامات امنیتی گوناگون را در نظر داشته باشید. در سال 2020، مأمورهای فدرال دولت ایالات متحده، 4.8 میلیون سرقت و جعل هویت را دریافت کرده‌اند که این عدد نسبت به آمارهای سال 2019، رشدی 45 درصدی را نشان می‌دهد.

حسگرهای بیومتریک می‌توانند ریسک‌های امنیتی بیشتری را به همراه بیاورند

هر چند که هدف از استفاده از حسگرهای زیستی، بهبود امنیت کاربران بوده، اما در هر صورت چنین فناوری‌هایی می‌توانند به‌صورت ناخواسته از جوانبی دیگر، امنیت کاربران را به خطر بیندازند. به‌عنوان مثال، اکنون در بسیاری از کشورها از دوربین‌های تشخیص چهره استفاده می‌شود تا بدین ترتیب بتوان امنیت عمومی را افزایش داد. نهادهای دولتی و عمومی که وظیفه اجرای قانون را برعهده دارند، از بزرگ‌ترین مشتریان فناوری تشخیص چهره به شمار می‌روند. بسیار از مردم نیز نگران این هستند که استفاده از چنین فناوری‌هایی باعث رواج هر چه بیشتر تفکر قالبی شده و یا اینکه اصلا این فناوری‌ها، آن‌ها را به اشتباه شناسایی کنند.

سرقت داده‌های شرکت‌هایی که اطلاعات مربوط به حسگرهای زیستی را نگهداری می‌کنند نیز یکی دیگر از نگرانی‌های موجود در رابطه با حسگرهای بیومتریک است. در سال 2019، محققان امنیت سایبری در رابطه با شرکت Suprema اخطار دادند. این شرکت یک پلتفرم مربوط به حسگرهای زیستی داشته که Biostar 2 نام دارد. کارشناسان اعلام کردند که به دلیل شاخص‌های ناکافی حفاظت از اطلاعات و همچنین رمزنگاری ناکافی داده‌ها، اشخاص غیرمجاز می‌توانند به پایگاه اطلاعاتی این پلتفرم دسترسی پیدا کنند. حال شما بگویید که اگر اطلاعات مربوط به حسگرهای زیستی در بستری نگهداری شوند که امنیت بالایی نداشته باشد، آنگاه حسگرهای بیومتریک تا چه حد می‌توانند امنیت داشته باشند؟

کارشناسان همچنین نگران این هستند که استفاده گسترده از حسگرهای بیومتریک باعث نقض حریم خصوصی افراد شود. به همین دلیل است که سازمان‌ها سعی دارند تا قانون‌گذاران را مجبور کنند که استفاده از این فناوری‌ها را در محیطهای عمومی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، محدود کنند. قانون‌گذاران ایالتی در آمریکا نیز امنیت حسگرهای زیستی را زیر نظر دارند. تا مارس 2021، تنها چندین ایالت در آمریکا در رابطه با نحوه مدیریت چنین داده‌هایی، قانون‌هایی را تصویب کرده‌اند. هر چند که انتظار می‌رود که سایرین نیز به‌زودی چنین کاری را انجام دهند.

حسگرهای زیستی مشغول طی کردن فرایند تکامل خود هستند، اما در هر صورت کاربران باید انتظار داشته باشند که سرویس‌ها و وب‌سایت‌های مورد استفاده آن‌ها در رابطه با شیوه استفاده از داده‌های زیستی، سیاست‌های خود را به‌صورت شفاف، در اختیار آن‌ها قرار دهند. بدین ترتیب کاربران می‌توانند با مطالعه سیاست‌های حریم خصوصی در این زمینه، ریسک‌های بالقوه را بهتر شناسایی کنند.

این مطلب را نیز بخوانید: حسگر عنبیه چشم چیست و چگونه کار می‌کند؟!

سخن پایانی

در بالا سعی کردیم تا در رابطه با میزان امنیت حسگر های بیومتریک، اطلاعاتی را در اختیار شما قرار دهیم. این فناوری شاید کاملا بی‌نقص نباشد، اما ذاتا هم پر از خطر نیست. این قضیه تا حد زیادی به این بستگی دارد که فراهم‌کنندگان سرویس‌ها، چگونه داده‌های خود را ذخیره کرده و همچنین اینکه تا چه حد به‌صورت اخلاقی و قانونی، از این فناوری استفاده می‌شود.

البته ویژگی‌های مبتنی بر شاخص‌های زیستی، همیشه راحتی بیشتری را نیز برای کاربران به ارمغان می‌آورند. به‌عنوان مثال، اگر قفل یک دستگاه و یا یک اپلیکیشن با استفاده از حسگر اثرانگشت باز شود، آنگاه این روش در قیاس با وارد کردن پسورد و یا الگو، آسان‌تر و سریع‌تر است.

در نهایت اینکه اگر قصد دارید که یکی از ویژگی‌های بیومتریک گوشی خود را فعال کنید، آنگاه باید آن را به چشم یک ویژگی آسیب‌پذیر نگاه کنید که می‌تواند امنیت کلی شما را افزایش دهد. شاید چنین تکنولوژی‌هایی نتوانند که شما را در مقابل تمامی خطرات هکرها محفوظ نگه دارند، اما در هر صورت می‌توانند انجام این کار را دشوارتر کنند.

نوشته حسگرهای بیومتریک تا چه اندازه امنیت دارند؟ اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

ویندوز ۳۶۵ چیست، چه کاربردی دارد و برای چه کسانی مناسب است؟

ویندوز 365

مایکروسافت با استفاده از ویندوز 365، یک دسکتاپ ویندوزی را از طریق مرورگرهای وب، در اختیار کاربران قرار می‌دهد. بدین ترتیب کاربران می‌توانند از طریق دستگاه‌های مک، کروم‌بوک، آیپد، آیفون و یا گوشی‌های اندرویدی، به نسخه دسکتاپی سیستم‌عامل ویندوز، دسترسی پیدا کنند. در ادامه بیشتر به این موضوع می‌پردازیم.

ویندوز 365 چیست؟

ویندوز 365 در واقع یک کامپیوتر ابری است که کاربران با پرداخت حق اشتراک می‌توانند از آن استفاده کنند. بدین ترتیب با تهیه حق اشتراک این سرویس می‌توانید با استفاده از مرورگرهای وب مدرن، به دسکتاپ ویندوز دسترسی پیدا کنید.

در واقع این دسترسی به وسیله یک دسکتاپ مجازی انجام می‌پذیرد. با استفاده از ویندوز 365 می‌توانید از طریق یک مرورگر وب، هر اپلیکیشن ویندوزی را که بخواهید، نصب کنید و همچنین به محیط کامل سیستم‌عامل ویندوز نیز دسترسی پیدا کنید.

محیط دسکتاپ ویندوز 365، سریعا بالا می‌آید و همچنین می‌تواند وضعیت قبلی خود را نیز به یاد آورد. به‌ عبارتی دیگر، اگر چندین اپلیکیشن را باز کرده باشید و سپس اتصال اینترنت شما قطع شده و یا اینکه مرورگر را ببندید، آنگاه پس از اتصال مجدد، دسکتاپ شما، وضعیت قبلی خود را بارگذاری خواهد کرد. می‌توانید این‌گونه تصور کنید که اگر از یک مک به آیپد و یا از یک کروم‌بوک به لینوکس جابجا شوید، آنگاه بازهم وضعیت دسکتاپ شما، به حالت اولیه خود بازنخواهد گشت و در واقع وضعیت‌ها به دستگاه‌های گوناگون منتقل می‌شوند. هر کاربر نیز می‌تواند کامپیوتر ابری و یا چند کامپیوتر ابری مختص به خود را داشته باشد.

این ویندوز ابری بر پایه فناوری Azure Virtual Desktop مایکروسافت توسعه داده شده و همان‌طور که از نامش مشخص است، بر روی پلتفرم رایانش ابری Azure اجرا می‌شود. Azure را در واقع می‌توان پاسخ مایکروسافت به Amazon Web Services و یا Google Cloud Platform به حساب آورد. ویندوز 365 نیز نوعی از تین کلاینت (Thin Client) است؛ مایکروسافت، ویندوز را بر روی پلتفرم رایانش ابری خود اجرا کرده، سپس یک کسب‌و‌کار اقدام به خرید حق اشتراک ماهیانه این سرویس می‌کند. در نهایت نیز کارمندان آن شرکت، از راه دور به سیستم‌عامل ویندوز که بر روی سخت‌افزارهای مایکروسافت اجرا می‌شود، دسترسی پیدا می‌کنند.

کدام دستگاه‌ها می‌توانند به ویندوز 365 دسترسی پیدا کنند؟

جهت دسترسی به این ویندوز مجازی، فقط به یک مرورگر مدرن نیاز دارید. همچنین از طریق اپلیکیشن Remote Desktop شرکت مایکروسافت که در پلتفرم‌های گوناگونی در دسترس قرار دارد نیز می‌توانید به این سرویس دسترسی پیدا کنید. به عبارتی دیگر، ویندوز 365 بر روی مک، آیپد، آیفون، دستگاه‌های اندرویدی، کروم‌بوک، کامپیوترهای لینوکسی و هر دستگاه دیگری که بتواند مرورگرهای مدرن همانند گوگل کروم، موزیلا فایرفاکس، مایکروسافت اج و یا سافاری اپل را اجرا کند، قابل دسترسی خواهد بود.

این مطلب را نیز بخوانید: آپلودسنتر مایکروسافت آفیس چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟!

ویندوز 365 بیشتر مناسب چه کسانی است؟

ویندوز 365 در واقع محصولی برای کسب‌و‌کارها است، نه کاربران عادی. هر کسب‌و‌کار با هر اندازه‌ای، می‌تواند از این سرویس استفاده کند. چه شرکت شما تک مالکی بوده و چه یک شرکت سهامی بزرگ باشد، در هر صورت می‌توانید در این سرویس ثبت‌نام کرده، حق اشتراک را پرداخت کنید و سپس از آن استفاده نمایید.

مایکروسافت می‌گوید که کسب‌و‌کارها قادر خواهند بود تا در عرض چند دقیقه، کامپیوترهای ابری از راه دور خود را ایجاد کرده و سپس آن‌ها را به کارمندان خود اختصاص دهند. با استفاده از این فناوری‌، شرکت‌ها به‌سرعت می‌توانند یک دسکتاپ استاندارد را در اختیار کارمندان خود قرار داده تا بدین ترتیب کارمندانشان بتوانند بر روی هر دستگاهی، به آن دسترسی پیدا کنند. کسب‌و‌کارها می‌توانند یک دسکتاپ مدیریت شده و به هم پیوسته را در اختیار کارمندان خود قرار داده، آن هم بدون اینکه سخت‌افزاری را برای آن‌ فراهم آورند. بنابراین کارمندان نیز بر روی دستگاه‌های غیر از رایانه‌های ویندوزی، می‌توانند به سیستم‌عامل ویندوز دسترسی پیدا کنند. کسب‌و‌کارها از طریق Microsoft Endpoint Manager می‌توانند به ایجاد، تخصیص و مدیریت کامپیوترهای ابری بپردازند.

آیا نسخه مخصوص کاربران عادی نیز وجود دارد؟

فعلا این محصول فقط برای کسب‌و‍‌کارها در نظر گرفته شده است. همان‌طور که در بالا نیز بدان اشاره کردیم، کسب‌و‌کارهایی هم که فقط یک کارمند دارند، می‌توانند از این سرویس استفاده کنند. این محصول به گونه‌ای نیست که کاربران نهایی بتوانند در آن ثبت‌نام کرده و سریعا یک دسکتاپ ابری از مایکروسافت تحویل بگیرند. حتی شرکت‌هایی هم که یک کارمند دارند، باز باید از طریق Endpoint Manager نسبت به ایجاد، تخصیص و مدیریت کامپیوترهای ابری خود، اقدام کنند. در آینده بهتر می‌توانیم در رابطه با استراتژی‌های توسعه مایکروسافت در رابطه با این محصول، قضاوت کنیم.

زمان انتشار

طبق گفته‌های مایکروسافت، این محصول در 11 مرداد 1400 (2 اوت 2021)، در دسترس کاربران شرکتی قرار می‌گیرد. این سرویس در 23 تیر 1400 (14 ژوئیه 2021) معرفی شده است.

هزینه اشتراک Windows 365

مایکروسافت هزینه اشتراک این محصول را بر دو مبنای کاربر و ماهانه محاسبه خواهد کرد. به عبارتی دیگر، شرکت‌ها باید در هر ماه، مقدار ثابتی را به ازای هر کارمند پرداخت کنند. دو نوع از این محصول نیز وجود دارد: Windows 365 Business و Windows 365 Enterprise. مایکروسافت اعلام کرده که قصد دارد تا انواع دیگری را نیز از لحاظ عملکرد، ارائه دهد. بدین ترتیب شرکت‌ها می‌توانند بسته به نیازهای خود، هزینه بیشتری را برای CPU، رم و حافظه ذخیره‌سازی اضافی، پرداخت نمایند تا بدین ترتیب بتوانند کارایی کامپیوتر ابری خود را افزایش دهند.

طبق اظهارات مایکروسافت، در تاریخ عرضه این سرویس، حداقل پیکربندی شامل یک عدد CPU،دو گیگابایت رم و 64 گیگابایت حافظه ذخیره‌سازی می‌شود. بالاترین پیکربندی نیز شامل 8 عدد پردازنده مرکزی مجازی، 32 گیگابایت رم و 512 گیگابایت حافظه ذخیره‌سازی می‌شود.

پس از اینکه کسب‌و‌کاری نوع اشتراک خود و همچنین پیکربندی عملکردی خود را مشخص کرد، آنگاه باید هر ماه، مبلغی ثابت را پرداخت نماید. این شیوه پرداخت، مخالف رویه مربوط به Azure Virtual Desktop است (همان پلتفرمی که ویندوز 365 بر اساس آن بنا شده است). در Azure Virtual Desktop، شرکت‌ها بر اساس مدل استفاده خود، اقدام به پرداخت هزینه می‌کنند؛ در واقع میزان هزینه‌های پرداختی آن‌ها به میزان استفاده از این سیستم ابری در هر ماه بستگی دارد.

اطلاعاتی به‌صورت ناخواسته از جانب مایکروسافت افشا شده که در واقع جزئیات قیمتی Windows 365 Business را فاش می‌کند. این بسته برای شرکت‌هایی در نظر گرفته شده که کمتر از 300 کارمند داشته باشند. در این اطلاعات آمده که به ازای پرداخت 31 دلار برای یک ماه، یک کسب‌و‌کار می‌تواند یک کامپیوتر ابری مجهز به 2 عدد پردازنده مرکزی مجازی، 4 گیگابایت رم و 128 گیگابایت حافظه ذخیره‌سازی را به دست آورد.

این مطلب را نیز بخوانید: ویندوز سرور (Windows Server) چیست و چه تفاوتی با ویندوز عادی دارد؟

آیا ویندوز 365 امن است؟

در واقع خود ویندوز 365 و اپلیکیشن‌های آن، بر بستر پلتفرم رایانش ابری مایکروسافت اجرا می‌شوند. شرکتی هم که از چنین سرویسی استفاده می‌کند، آنگاه در رابطه با امنیت و حریم خصوصی اطلاعات حساس خود، باید به مایکروسافت اعتماد کند.

در حال حاضر بسیاری از کاربران عادی و شرکتی، از سرویس‌های ابری همانند مایکروسافت 365 و Microsoft Teams استفاده کرده و البته در این رابطه می‌توان به مواردی همچون Google Workspace و Slack نیز اشاره کرد. بدین ترتیب اگر شرکتی از سایر خدمات ابری مایکروسافت استفاده کرده و از آن‌ها راضی باشد، آنگاه می‌توان گفت که مشکلی هم با کامپیوترهای ابری این شرکت ندارد.

ویندوز 365 همانند Azure Virtual Desktop، از مجازی‌سازی استفاده می‌کند. در اصل این‌گونه نیست که از طریق ویندوز 365، کنترل یک کامپیوتر منحصربه‌فرد را در یک مرکز داده به دست بگیرید. در واقع پلتفرم رایانش ابری مایکروسافت، چندین کامپیوتر مجازی مختلف را در کنار یکدیگر و بر روی یک سرور واحد، اجرا می‌کند. البته کامپیوترهای گوناگونی که بر روی یک سرور قرار دارند، نمی‌توانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند.

بدین ترتیب شرکت‌ها می‌توانند اطمینان حاصل کنند که اپلیکیشن‌های آن‌ها در یک محیط استاندارد و مدیریت شده، اجرا می‌شوند. با این اوصاف، کارمندان نیز لازم نیست که نگران مواردی چون اتصال به VPN جهت مدیریت منابع شرکتی، نصب اپلیکیشن بر روی کامپیوترهای شخصی خود و یا آپلود کردن فایل‌های حجیم بر روی شبکه شرکت باشند. همچنین نیازی نیست که اسناد حساس شرکتی بر روی دستگاه شخصی کارمندها، دانلود شوند.

نوشته ویندوز 365 چیست، چه کاربردی دارد و برای چه کسانی مناسب است؟ اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

مزایا و معایب مانیتورهای خمیده: چه کسانی باید مانیتور خمیده بخرند؟!

مانیتورها و نمایشگرهای خمیده را می‌توان ترند جدید این صنعت دانست و بیش از همه، کاربران رایانه‌های شخصی به آن‌ها توجه می‌کنند. اگر قصد استفاده از چنین نمایشگرهایی را در خانه و یا اداره خود دارید، آنگاه باید با مزایا و معایب مانیتور خمیده نیز آشنا باشید. در ادامه این مطلب قصد داریم که بیشتر به این موضوع بپردازیم.

کیفیت بالاتر و تجربه‌ جالب‌تر کار با این نمایشگرها، یکی از دلایل اصلی خرید آن‌ها توسط کاربران است. به همین دلیل نیز شرکت‌های بزرگی همانند سونی، سامسونگ و ال‌جی، وارد این بازار شده‌اند. مانیتورها برای اولین بار در سال 1973 و در نسل سوم کامپیوترها به وجود آمدند. امروزه ما می‌توانیم انواع مانیتورها از جمله نمایشگرهای تخت و خمیده را در بازار پیدا کنیم.

ابداعات گوناگون معمولا مرهون رقابت شدید در میان شرکت‌های فناوری هستند. همچنین به دلیل وجود عنصر رقابت، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که در آینده، مانیتورها ارزان و ارزان‌تر شوند. در هر صورت، مانیتورهای خمیده یکی از ابداعات جدید بوده و انواع و مشخصات گوناگونی از جمله وضوح، زمان پاسخگویی و نرخ نوسازی متفاوتی داشته و علاوه بر این در کنار خمیدگی، تکنولوژی‌هایی همانند وضوح 4K و HDR را ارائه می‌دهند.

در این مطلب با بیان مزایا و معایب مانیتور خمیده سعی می‌کنیم که به شما بگوییم که در چه مواردی باید این نمایشگرها را تهیه کرده و در چه مواردی هم باید از خرید آن‌ها اجتناب کنید.

مزایای مانیتور خمیده

مزایا و معایب مانیتور خمیده

1. تجربه‌ای عمیق‌تر

به دست آوردن تجربه‌ای غنی‌تر و عمیق‌تر یکی از دلایل اصلی روی آوردن کاربران به مانیتورهای خمیده است. احتمالا همین مورد نیز در هنگام خرید یک مانیتور خمیده، دلیل اصلی شما باشد. نمایشگرهای خمیده در قیاس با نمایشگرهای تخت، جهت مشاهده فیلم‌ها بهتر هستند. در واقع همین خمیدگی باعث می‌شود که احساس کنید که در داخل صحنه فیلم قرار داشته و بنابراین بهتر در فضای آن غرق شوید.

این قضیه نیز بدین دلیل رخ می‌دهد که شکل خمیده این نمایشگرها، در واقع میدان دید انسان را شبیه‌سازی می‌کند. این تلویزیون‌ها بهتر ما را احاطه کرده و بنابراین فقط بر روی صفحه‌نمایش تمرکز می‌کنیم. برخلاف صفحه‌نمایش‌های تخت که فقط دارای 2 بعد هستند، تلویزیون‌های خمیده سعی دارند که تصاویر را به‌صورت سه بعدی نشان دهند. تولیدکنندگان سعی دارند که با استفاده از این نمایشگرها، چشم‌های ما را فریب داده و به مغز به‌گونه‌ای القا کنند که فکر کند آنچه که می‌بیند، واقعی است.

این موضوع تاحدودی به هدست‌های واقعیت مجازی شباهت دارد. در واقع در اینجا نیز تصویر به‌گونه‌ای خمیده می‌شود که ما احساس نزدیک‌تری به موارد نمایش داده شده داشته باشیم. چنین موردی می‌تواند به بازی‌بازان نیز کمک کند که بهتر بتوانند خود را در دنیای بازی‌ها غوطه‌ور سازند. با این اوصاف، شبیه‌سازی واقعیت به طرز بهتری انجام خواهد شد و بنابراین نسبت به نمایشگرهای تخت، از مانیتورهای خمیده لذت بیشتری خواهیم برد. البته اگر نمایشگر شما کمتر از 60 اینچ باشد، آنگاه باید بگوییم که این حس غوطه‌وری، دیری نخواهد پایید.

این مطلب را نیز بخوانید: عمق رنگ چیست و چه تأثیری بر کیفیت رنگ‌ تلویزیون‌ها و مانیتورها دارد؟

2. میدان دید بهتر

یکی دیگر از مزایای این نمایشگرها، به میدان دید آن‌ها مربوط می‌شود. اگر در مقابل یک مانیتور خمیده بنشینید، آنگاه در قیاس با یک مانیتور تخت (با همان اندازه)، احساس خواهید کرد که نمای مورد مشاهده شما، وسیع‌تر است. از آنجایی که هر چه که نمایش داده می‌شود، کاملا در میدان دید کاربر قرار می‌گیرد، پس اجسام محیطی دیگر، نمی‌توانند حواس کاربر را پرت کنند. این ویژگی همچنین به شما این امکان را می‌دهد که بهتر متوجه جزئیات موجود در کناره حاشیه‌ها شوید.

شکل هندسی و خمیده این نمایشگرها باعث می‌شود که بتوانید زاویه دید وسیعی داشته، اما در عین حال چشمان شما به اندازه تماشای مانیتورهای تخت، خسته نشوند. این ویژگی باعث می‌شود که کاربران بتوانند در بازی‌های سریع همانند شوترهای اول شخص آنلاین، عملکرد بهتری را از خود به جای بگذارند. بازهم می‌گوییم که حالت خمیده این صفحه‌نمایش‌ها، باعث واقعی‌تر شدن بازی‌ها و در نتیجه واکنش بهتر بازی‌باز می‌شود.

علاوه بر این، کنتراست مانیتورهای خمیده در سطح دیگری قرار داشته و همین موضوع باعث می‌شود تا زاویه دید بهتر شده و در نتیجه تصاویر موجود در لبه‌های مانیتور نیز نسبت به مانیتورهای تخت، تیزتر به نظر برسد.

3. برای چشم‌‌ بهتر هستند

خمیدگی این نمایشگرها باعث می‌شود که مشاهده کردن آن‌ها آسان‌تر شده و همچنین خستگی چشم‌ها نیز کاهش یابد. در اصل همین خمیدگی صفحه‌نمایش باعث می‌شود تا چشم شما بتواند همه‌چیز را به‌صورت یکجا مشاهده کرده و بنابراین تلاش کمتری در این زمینه انجام دهد.

همچنین از آنجایی که در مانیتورهای خمیده، نور صفحه از زوایای بیشتری منعکس می‌شود، پس صفحه‌نمایش نیز بزرگ‌تر از آنچه که هست، به نظر خواهد رسید. همین قضیه باعث می‌شود تا محتوا را بتوانیم به شیوه‌ای جدید ببینیم: راحت‌تر و در عین حال واقعی‌تر.

از آنجایی که خروجی‌های چنین مانیتورهایی، تجربه فراگیرتری را به کاربر القا می‌کنند، پس چشمان ما نیز در قیاس با نمایشگرهای تخت، بهتر و راحت‌تر می‌توانند تصویر را دریافت کنند. این موضوع نیز بدین دلیل است که چشم‌های انسان‌ها گِرد بوده و این تلویزیون‌ها نیز سعی در کپی کردن این ساختار دارند. بدین ترتیب چشم‌ها می‌توانند به‌صورت مستقیم‌تر و راحت‌تر، تصاویر را دریافت کنند.

نکته: حالت نمایشگرهای خمیده همانند شکل کروی چشم‌های انسان است. طبق تحقیقات صورت گرفته، این قضیه باعث کاهش 10 درصدی خشکی و خستگی چشم‌ها می‌شود.

خمیدگی تصویر باعث می‌شود تا حتی در صورت بزرگ بودن مانیتور (نسبت به میدان دید طبیعی انسان)، آنگاه بازهم چشمان شما احساس راحتی بیشتری داشته و بتوانند که تمامی تصویر را به‌صورت کامل دریافت کنند. این همان چیزی است که به دفعات متعدد در زندگی روزمره برای ما اتفاق می‌افتد.

4. کاهش اعوجاج و درخشش خیره کنندهمزایا و معایب مانیتور خمیده

مزایا و معایب مانیتور خمیده را با بیان یکی دیگر از مزیت‌های این نمایشگرها یعنی کاهش اعوجاج ادامه می‌دهیم. اعوجاج در تلویزیون‌های تخت بیشتر است، زیرا این نمایشگرها باید تصویر خود را در خطی مستقیم، هم به سمت کاربر و هم به سمت کناره، بخش کنند.

از طرفی دیگر، صفحه‌نمایش‌های خمیده باعث می‌شوند تا تصاویر به‌صورت مستقیم‌تری به چشم کاربر رسیده و بنابراین اعوجاج تصویر نیز کاهش یابد. همان‌طور که در بالا نیز بدان پرداختیم، خمیدگی مانیتورها در واقع مطابق شکل دایره‌وار چشم‌های انسان بوده و همین نیز باعث می‌شود تا تصاویر پانورامایی در این مانیتورها، با تحریف کمتری نمایش داده شوند. همین تخت نبودن نمایشگر باعث می‌شود تا زاویه انعکاس نور، خم شده و بنابراین انعکاس مزاحم ناشی از نور خورشید و یا سایر نورهای مصنوعی، به طرز چشمگیری کاهش یابد.

5. زیبا و جذاب بودن

اگر از آن دسته از کاربرانی باشید که به زیبایی و همچنین مد روز بودن تجهیزات خود اهمیت می‌دهند، آنگاه قطعا مانیتورهای خمیده، نظر شما را به خود جلب خواهند کرد. شکل، حاشیه و طراحی‌های این مانیتورها می‌تواند نظر هر کسی را به خود جلب کند و در نتیجه این مانیتورها، زیباتر از نمایشگرهای تخت به نظر می‌رسند. خرید چنین نمایشگری جدا از مزیت‌هایی که در زمینه بازی و یا پخش فیلم دارد، می‌تواند زییایی خاصی را نیز به سایر تجهیزات و اتاق شما ببخشد.

این مطلب را نیز بخوانید: پنل‌های مانیتور چه تفاوتی با یکدیگر داشته و کدام یک برای شما مناسب هستند؟

6. تجربه بهتر بازی‌هامزایا و معایب مانیتور خمیده

مانیتورهای خمیده در بین بازی‌بازان بسیار محبوب هستند، زیرا باعث غوطه‌وری بیشتر در محیط بازی می‌شوند. با خم شدن تصویر در اطراف بازی‌باز، این‌گونه به وی القا می‌‎شود که در داخل خود بازی قرار دارد. در این رابطه، تنها تکنولوژی واقعیت مجازی می‌تواند که با چنین موضوعی رقابت کند.

بنابراین اگر به بازی کردن علاقه زیادی دارید، آنگاه خرید یک مانیتور خمیده می‌تواند یک ارتقای عالی برای شما باشد. اگر یک نمایشگر تخت و بزرگ‌ داشته باشید، آنگاه باید متناسب با اندازه آن، از آن فاصله بگیرید. این در حالی است که اگر نمایشگر شما از نوع خمیده باشد، آنگاه می‌توانید این فاصله را کاهش داده و بنابراین بهتر در بازی‌های سه‌ بعدی خود غرق شوید.

کسانی که هم جهت بازی و کار، از نمایشگرهای مختلفی استفاده می‌کنند، باز می‌توانند از مانیتورهای خمیده استفاده کرده و بنابراین در عین رفع هر دو نیاز خود، نیاز به مانیتور دومی را نیز از بین ببرند. در هنگام خرید چنین تلویزیون و یا مانیتورهایی، بهتر است که از یک برند معتبر خرید کرده و همچنین به مواردی همچون اندازه صفحه، نسبت تصویر و سایر پارامترهای زیر، توجه کنید:

  • اگر نمایشگر شما بین 20 الی 27 اینچ اندازه داشته باشد، آنگاه چشم شما نیز می‌تواند به‌راحتی تمامی فضای مانیتور را پوشش دهد.
  • جهت تجربه بهتر بازی‌ها، نسبت تصویر باید 16:9 تا 21:9 باشد.
  • زمان پاسخگویی چنین مانیتورهایی معمولا 2 الی 5 میلی‌ ثانیه است. بهتر است که از زمان‌های پاسخگویی بالاتر، اجتناب کنید.
  • هر چه نرخ نوسازی بالاتر باشد، بهتر است. نرخ نوسازی در حالت عادی در بین 120 الی 144 هرتز قرار دارد.
  • هر چه وضوح یا همان رزولوشن بالاتر باشد، بهتر است.
  • پشتیبانی از جدیدترین استانداردها.

معایب مانیتورهای خمیده

مزایا و معایب مانیتور خمیده

مزایا و معایب مانیتور خمیده را با بیان معایب ادامه می‌دهیم. همان‌طور که می‌دانید، هیچ چیزی در این دنیا، 100 درصد خوب نیست. به همین دلیل قصد داریم تا در زیر، به معایب مانیتورها و نمایشگرهای خمیده بپردازیم.

1. گران‌قیمت‌تر هستند

یکی از بزرگ‎‌ترین ایرادهای نمایشگرهای خمیده و مخصوصا مدل‌های رده-بالا، قیمت بالای آن‌ها در قیاس با نمایشگرهای تخت است. خیلی کم پیش می‌آید که ببینید یک مانیتور خمیده، قیمت کمی داشته باشد. طراحی، تجربه متفاوت، فرایند اسمبل کردن و … تلویزیون‌ها و مانیتورهای خمیده باعث می‌شود تا بهای تمام شده و در نتیجه قیمت فروش‌ آن‌ها، بالا رود. طبیعی است که هر کاربر عادی، قادر به پرداخت چنین هزینه‌ای نباشد.

اگر قصد خرید مانیتور برای باز کردن را داشته و البته بودجه محدودی نیز دارید، آنگاه شاید یک نمایشگر 24 اینچی تخت با وضوح 1080 و نرخ نوسازی 144، برای شما کافی باشد. بنابراین اگر قصد صرفه‌جویی در هزینه‌ها را دارید، آنگاه باید بدانید که یک مانیتور خمیده، اجازه چنین کاری را به شما نمی‌دهد. اگر از کامپیوتر خود جهت کارهای روزمره و یا کار با نرم‌افزارها استفاده می‌کنید، آنگاه بهتر است که یک مانیتور تخت با رزولوشن بالاتر و یا اندازه‌ای بزرگ‌تر، خریداری کنید.

3. نصب کردن آن‌ها به دیوار مشکل‌ است

مانیتورهای تخت را می‌توان به‌آسانی به دیوار متصل کرد، اما انجام این کار در رابطه با مانیتورهای خمیده به این سادگی‌ نبوده و باید از تجهیزات مخصوصی استفاده کنید. در این رابطه نمی‌توانید صرفا از یک نگهدارنده تخت استفاده کنید، بلکه باید تجهیزات دیگری را نیز تهیه کنید. البته این نمایشگرها با استفاده از پایه نیز زیبا به نظر می‌رسند.

هر چند که شرکت‌ها، تجهیزات موردنیاز جهت اتصال نمایشگرهای خمیده به دیوار را تولید می‌کنند، اما در اصل پیشنهاد می‌کنند که این نمایشگرها را با استفاده از پایه، بر روی یک سطح صاف قرار دهید. زیبایی شناختی این موضوع را نیز به شما واگذار می‌کنیم. البته چنین مواردی معمولا پرسش‌های سطحی بوده و خوشبختانه عملکرد این مانیتورها را تحت تأثیر قرار نمی‌دهند.

این مطلب را نیز بخوانید: زمان پاسخگویی مانیتور چیست و چه اهمیتی دارد؟

4. زاویه دید محدود

نمایشگرهای خمیده زمانی می‌توانند تمامی خوبی‌های خود را به نمایش بگذارند که کاربر در جلو و مرکز آن‌ها قرار داشته باشد. به همین دلیل اگر از کناره‌ها به این مانیتورها نگاه کنید، آنگاه شاید قسمتی از تصویر و یا کل آن را از دست بدهید.

با این اوصاف اگر بخواهید که به همراه دوستان و یا اعضای خانواده، به تماشای نمایشگرهای خمیده بپردازید، آنگاه هر چه فاصله افقی افراد از مرکز تلویزیون بیشتر باشد، آنگاه احتمال از دست دادن بخشی از تصویر و یا کاهش کیفیت تصویر دریافتی نیز افزایش خواهد یافت.

علاوه بر این، نمایشگرهای خمیده در قیاس با نمایشگرهای تخت، نور را از بی‌نهایت زاویه منتشر می‌کنند. به همین دلیل اگر از زاویه‌های بسته به این نمایشگرهای نگاه کنید، آنگاه تابش‌های خیره کننده بیشتری را مشاهده خواهید کرد. به همین دلیل می‌توان گفت که زاویه دید بهینه در صفحه‌نمایش‌های خمیده، کوچک‌تر از پنل‌های تخت است.

مزایا و معایب مانیتور خمیده

جهت جلوگیری از رخ دادن چنین موضوعی، بهتر است که تا می‌توانید، مانیتور خمیده خود را از منابع نوری همانند پنجره‌ها و لامپ‌ها، دور نگه دارید. به همین دلیل، کسانی که از کناره‌ها به نمایشگرهای خمیده نگاه می‌کنند، تصویری با کنتراست ضعیف و همچنین اعوجاج نوری را مشاهده خواهند کرد. بنابراین می‌توان گفت که مانیتورهای خمیده برای تنها یک کاربر مناسب هستند، آن هم در صورتی که آن شخص در روبه‌رو و وسط صفحه نشسته باشد.

5. نیازمند فضای بیشتری هستند

مزایا و معایب مانیتور خمیده

دو نکته در این رابطه وجود دارد: یکی اینکه مانیتورهای خمیده در قیاس با نمایشگرهای تخت، نیازمند فضای بیشتری هستند. نکته دوم هم این است که نسبت تصویر 21:9 در این نمایشگرها باعث می‌شود تا این تلویزیون‌ها نسبت به ارتفاع، عرض بیشتری داشته باشند.

خمیدگی طراحی این مانیتورها باعث شده تا کمی عمق داشته باشند و همچنین عرض آن‌ها نیز کمی بیشتر شود. بنابراین نسبت به قبل، به فضای بیشتری نیاز دارید. یک مانیتور با نسبت 21:9 در قیاس با یک مانیتور استاندارد با نسبت 16:9، تقریبا 33 درصد فضای بیشتر نیاز دارد.

به همین دلیل اگر به دنبال یک مانیتور خمیده با نسبت 16:9 باشید، آنگاه تقریبا غیرممکن است که بتوانید چنین محصولی را پیدا کنید. در صورت پیدا کردن چنین نمایشگری نیز حتما قیمت بالایی خواهد داشت، زیرا یک محصول کمیاب است.

6. برای هر کاری ایدئال نیستند

قطعا نمایشگرهای خمیده می‌توانند تجربه بازی و یا تماشای فیلم شما را بهبود بخشند. حال مشکل از آنجایی ظهور می‌کند که بخواهیم از این صفحه‌نمایش‌ها در مواردی همچون مدل‌سازی دو بعدی و سه بعدی، طراحی، معماری و موارد این‌چنینی استفاده کنیم.

بنابراین در مواردی به غیر از بازی و یا تماشای فیلم، نمایشگرهای خمیده نه‌تنها مزیت اضافه‌ای را به کاربر ارائه نمی‌دهند، بلکه حتی می‌توانند تاحدودی جریان کار را نیز مختل کنند. مثلا اگر قصد ویرایش ویدیو را داشته باشید، آنگاه خطوط مستقیم ویدیو، پیچ‌خورده به نظر می‌رسند.

در حالت کلی می‌توان گفت که مانیتورهای خمیده بیشتر برای نمایش اشکال طبیعی و تاحدودی بهبود خوانایی، مطلوب هستند و هنوز برای نمایش متون، سطوح تخت و یا خطوط، چندان مناسب نیستند. بنابراین اگر با استفاده از کامپیوتر خود، کارهای گرافیکی انجام می‌‎دهید، آنگاه باید بگوییم که پنل‌های خمیده برای شما مناسب نیستند.

یکی دیگر از مشکلات نیز زمانی خود را نشان می‌دهد که بخواهید از پلتفرم‌هایی همانند یوتیوب و موارد مشابه (دارای نسبت تصویر 16:9 هستند)، استفاده کنید. در چنین مواردی، نوارهایی سیاه رنگ را مشاهده خواهید کرد. خوشبختانه این مورد در رابطه با فیلم‌ها صدق نمی‌کند، زیرا بسیاری از آن‌ها به‌خوبی خود را با مانیتورهای عریض، سازگار می‌کنند.

نکته: یک مانیتور خمیده لزوما برای کار با نرم‌افزار بد نیست، بلکه این موضوع به شیوه کار کردن شما بستگی دارد.

البته در آینده سرویس‌ها و ویدیوهای بیشتری از نسبت تصویر 21:9 پشتیبانی خواهند کرد. در غیر صورت اگر زیاد با مشکل عدم سازگاری محتوا با نسبت تصویر مواجه می‌شوید، آنگاه شاید بد نباشد که از یک نمایشگر با نسبت تصویر پایین‌تر استفاده کنید.

کدام نوع مانیتور برای بازی کردن بهتر است؟

در بالا به مزایا و معایب مانیتور خمیده پرداختیم. در رابطه با بازی کردن نیز باید بگوییم که برنده واضح این رقابت، نمایشگرهای خمیده هستند. جدا از غوطه‌وری بهتر در بازی‌ها، یکی دیگر از دلایل خرید چنین مانیتورهایی، به راحتی بیشتر چشم‌ها مربوط می‌شود.

چنین ارتقایی سبب می‌شود تا در هنگام اجرای بازی‌های سه بعدی و یا بازی‌هایی که نیازمند واکنش سریع هستند، همانند GTA5 ،PUBG ،Fortnite ،League of Legends و NBA 2K20، تجربه بهتری داشته باشید. اگر در زمینه مالی محدودیت چندانی ندارید، آنگاه یک مانیتور گران‌قیمت خمیده می‌تواند نسبت به یک مانیتور تخت، تجربه واقعی‌تری را به شما ارائه دهد.

آیا مانیتورهای خمیده برای محیط اداری مناسب هستند؟

اگر در اداره خود به‌‎صورت همزمان با چندین پنجره در کنار هم کار کنید، آنگاه مانیتورهای خمیده به دلیل اندازه بزرگ‌تر می‌توانند در این زمینه بهتر باشند. اگر هم زیاد به ترندهای فناوری توجه ندارید، آن‌موقع با قرار دادن دو مانیتور عادی در کنار یکدیگر می‌توانید بازدهی کار خود را افزایش دهید.

در عین حال اگر بخواهید که کارهایی همانند طراحی گرافیکی، ویرایش دیجیتال، ویرایش تصویر و ویدیو و یا موارد این‌چنینی را انجام دهید، آنگاه مانیتورهای خمیده در این رابطه، عملکردی خوبی را از خود به جای نخواهند گذاشت. همچنین از آنجایی که زاویه دید این نمایشگرها محدود است، پس استفاده دو یا چند نفر از یک مانیتور خمیده نیز، دردسرهای خاص خود را خواهد داشت. به‌ هر حال مانیتورهای خمیده جهت بهبود تجربه بازی و غوطه‌ور کردن کاربر در محتوای سرگرمی‌ محور، طراحی شده‌اند.

این مطلب را نیز بخوانید: چگونه نرخ نوسازی مانیتور خود را افزایش دهیم؟

آیا یک نمایشگر خمیده از یک نمایشگر تخت بهتر است؟

اگر قصد بازی کردن و یا تماشای فیلم را داشته و محدودیت مالی چندانی نیز ندارید، آنگاه مانیتورهای خمیده برای شما مناسب هستند. اگر هم به فعالیت‌هایی همانند برنامه‌نویسی، طراحی گرافیک و یا ویرایش مشغول هستید، آنگاه مانیتورهای تخت، گزینه بهتری هستند.

این را هم در نظر داشته باشید که نمایشگرهای خمیده جهت استفاده همزمان بیش از یک نفر، مناسب نیستند. اگر هم مانیتور خمیده شما دارای نسبت تصویر 16:9 باشد، آنگاه نسبت به مانیتورهای 21:9، تجربه‌ای کم عمق‌تری خواهید داشت.

آیا مانیتورهای خمیده را می‌توان در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار داد؟

طراحی این‌گونه مانیتورها باعث می‌شود تا در صورت قرار دادن دو یا چند عدد از آن‌ها در کنار یکدیگر، عملا نتوانیم که زیاد از آن‌ها بهره ببریم. به همین دلیل در زمینه استفاده از چندین مانیتور در کنار یکدیگر، بازهم نمایشگرهای تخت، گزینه‌ بهتری هستند.

در نهایت کدام یک را انتخاب کنیم؟

در بالا به‌صورت مفصل به مزایا و معایب مانیتور خمیده پرداختیم. نمایشگرهای خمیده بیشتر برای بازی‌بازان و عاشقان سینما مناسب هستند. اگر هم قصد ارتقای سخت‌افزارهای کامپیوتر خود را دارید، آنگاه بهتر است که یک مانیتور صفحه تخت با نرخ نوسازی بالا خریداری کرده و مابقی پول خود را برای خرید مواردی همچون کارت گرافیک بهتر، ذخیره کنید.

می‌توان گفت که قیمت کمتر، استفاده راحت‌تر از چندین مانیتور در کنار یکدیگر و نیاز به فضای کمتر بر روی میز، از مزایای مانیتورهای تخت نسبت به مانیتورهای خمیده هستند. نمایشگرهای خمیده نیز از مزایایی همانند تجربه غنی‌تر در هنگام بازی کردن و یا تماشای فیلم، برخوردار هستند. از جمله نقاط ضعف این مانیتورها نیز می‌توان به قیمت بالا، سختی‌های نصب بر روی دیوار، زاویه دید محدود و همچنین مناسب نبودن برای مواردی همچون برنامه‌نویسی، طراحی گرافیک و ویرایش، اشاره کرد. در نهایت اینکه باید اذعان کرد که نقش برند نیز در کیفیت مانیتورهای خمیده و یا تخت، تأثیر بسزایی دارد.

نوشته مزایا و معایب مانیتورهای خمیده: چه کسانی باید مانیتور خمیده بخرند؟! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

همه‌چیز در رابطه با Steam Deck؛ یک کامپیوتر جیبی!

Steam Deck را به‌صورت ساده می‌توان یک کامپیوتر دستی ساخته شده توسط شرکت ولو (Valve) دانست. می‌توانید کنسول جدید شرکت ولو را یک نینتندو سویچ تصویر کنید که دارای سخت‌افزارهای استاندارد کامپیوتری بوده , بازی‌های استاندارد کامپیوتر را اجرا می‌کند. در ادامه این مطلب قصد داریم که اطلاعات بیشتری را از این کنسول در اختیار شما قرار دهیم.

Steam Deck یک نوع کامپیوتر است

Steam Deck در حالت پایه، یک رایانه به حساب می‌آید. این دستگاه از سخت‌افزارهای استاندارد رایانه استفاده کرده و همچنین می‌توانید سیستم‌عامل‌های کامپیوتری همانند لینوکس و ویندوز را نیز بر روی آن نصب کنید.  پیر لوپ گریفایز (Pierre-Loup Griffais) از ولو، مشخصات این دستگاه را در اختیار وب‌سایت IGN قرار داده است. این دستگاه از معماری پردازنده مرکزی AMD Zen 2 و همچنین معماری RDNA 2 برای پردازنده گرافیکی خود، استفاده خواهد کرد. 16 گیگابایت رم LPDDR5 بر روی Steam Deck نصب بوده و از بلوتوث و وای‌فای نیز برخوردار است.

این دستگاه کاملا قابل حمل بوده و به‌صورت داخلی از تاچ‌پد و کنترل‌های اهرمی نیز برخوردار است. نمایشگر این دستگاه، 7 اینچی بوده و دارای وضوح 1280 در 800 و نسبت تصویر 16:10 است. این نمایشگر همچنین به حسگرهای نور محیطی نیز مجهز است و بنابراین همانند گوشی‌های هوشمند امروزی می‌تواند روشنایی خود را به‌صورت خودکار تنظیم کند.

ولو می‌گوید که بسته به کاری که با این دستگاه انجام می‌دهید، باتری آن می‌تواند بین 2 الی 8 ساعت دوام داشته باشد. همچنین یک کیس حمل نیز به همراه Steam Deck عرضه می‌شود. یک ایستگاه داک نیز برای این دستگاه عرضه خواهد شد. بدین ترتیب کاربران می‌توانند بازی‌های خود را بر روی تلویزیون و یا مانیتور نیز پخش کنند. البته سایر داک‌های USB-C نیز با این دستگاه سازگار خواهند بود، به هر حال Steam Deck یک کامپیوتر است.

سیستم‌عامل‌های قابل نصب بر روی Steam Deck

Steam Deck به همراه یک نسخه جدید از SteamOS عرضه می‌شود. SteamOS سیستم‌عامل مخصوص بازی شرکت ولو بوده که بر اساس لینوکس توسعه یافته است. ولو نام سیستم‌عامل جدید خود را SteamOS 3 نامیده است. نسخه‌های قدیمی‌تر SteamOS بر روی Steam Machineها اجرا می‌شوند. این سیستم‌عامل دارای رابطی کاربری شبیه به حالت Big Picture استیم است.

البته بازهم می‌گوییم که این یک کامپیوتر بوده و می‌توانید سایر سیستم‌عامل‌ها همانند ویندوز 10 و یا 11 را بر روی آن نصب کنید. همچنین این دستگاه فقط به اجرای بازی‌ها محدود نشده است، بلکه با نصب سیستم‌عامل‌های لینوکس و یا ویندوز می‌توانید اپلیکیشن‌های آن‌ها را نیز اجرا کنید.

این مطلب را نیز بخوانید: حالت Big Picture استیم چیست و چگونه می‌توانیم آن را فعال کنیم؟

کدام بازی‌ها توسط این دستگاه قابل اجرا هستند؟

Steam Deck

به‌صورت پیش‌فرض بر روی Steam Deck، سیستم‌عامل SteamOS نصب شده است. بنابراین در ابتدا این دستگاه می‌تواند بازی‌های استیمی را که بر روی لینوکس قابل نصب هستند، اجرا کند. ولو همچنین مشغول کار بر روی قابلیت Steam Play بوده تا از این طریق بتوانید بازی‌های ویندوز را بر روی لینوکس اجرا کنید. این ویژگی از یک نسخه تعدیل شده نرم‌افزار متن-باز Wine به نام Proton استفاده می‌کند. بدین ترتیب می‌توان مستقیما بر روی لینوکس، بازی‌های ویندوز را شبیه‌سازی کرد.

برخلاف پیکربندی معمولی Wine که دردسرهای گوناگون و همچنین باگ‌های تصادفی دارد، Steam Play طراحی شده تا بدون مشکل با Proton کار کند. بدین ترتیب با تنها چند کلیک می‌توانید به‌سادگی بازی‌های ویندوز را بر روی آن نصب کنید. ظاهرا شرکت ولو نسبت به سازگاری SteamOS با بازی‌های ویندوزی، بسیار مطمئن است. چنین قضیه‌ای نوید این را می‌دهد که در هنگام وارد شدن به Steam Deck با استفاده از حساب استیم خود، تمام کتابخانه استیم شما در Steam Deck به نمایش درخواهد آمد؛ درست همانند یک کامپیوتر.

البته به هر حال می‌توانید سیستم‌عامل ویندوز را نیز بر روی این دستگاه نصب کرده و به کتابخانه کامل بازی‌های استیم در ویندوز، دسترسی پیدا کنید. Steam Deck می‌تواند سایر اپلیکیشن‌های دیگر همانند مرورگر وب، سرور رسانه، فروشگاه‌های رقیب همانند Epic Games Store و یا Blizzard Battle.net را نیز اجرا کند. البته شاید برخی از این اپلیکیشن‌ها بر روی لینوکس کار نکرده و بنابراین شما را مجبور به نصب ویندوز کنند.

قیمت Steam Deck

Steam Deck بر اساس ظرفیت حافظه، در سه مدل 64، 256 و 512 گیگابایتی موجود خواهد بود. قیمت این سه مدل نیز به ترتیب 399، 529 و 649 دلار است. مدل 64 گیگابایتی از حافظه ذخیره‌سازی کندتر eMMC استفاده می‌کند، در حالی که سایر مدل‌ها از حافظه‌های NVMe برخوردار هستند. مدل 512 گیگابایتی این دستگاه دارای سریع‌ترین حافظه بوده و همچنین به یک نمایشگر مات نیز مجهز است.

به غیر از حافظه و نمایشگر، همه مدل‌ها دارای سخت‌افزاری یکسان هستند. ولو می‌گوید که با استفاده از کارت حافظه می‌توانید حافظه ذخیره‌سازی این دستگاه را افزایش دهید. البته این موضوع در رابطه با سایر سخت‌افزارها، امکان‌پذیر نیست.

این مطلب را نیز بخوانید: آموزش استریم بازی‌های کامپیوتری استیم در اندروید با Steam Link

تاریخ عرضه

Steam Deck در آذر/دی 1400 (دسامبر 2021) روانه بازارها خواهد شد. سیستم فروش این دستگاه میتنی بر صف بوده و رزرو خرید آن نیز از جمعه مورخه 25 تیز 1400 (16 جولای 2021)، آغاز شده است. در این رابطه می‌توانید به این آدرس مراجعه کنید.

نوشته همه‌چیز در رابطه با Steam Deck؛ یک کامپیوتر جیبی! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

ترافلاپس چیست و چه تفاوتی با ترابایت دارد؟

معرفی کنسول‌های نسل نهمی ایکس‌باکس سری ایکس/اس و پلی‌استیشن 5 باعث شد تا کاربران مختلفی، مشخصات این دو را با یکدیگر مقایسه کنند. در مشخصات این دو کنسول، واحدهای اندازه‌گیری گوناگونی همچون گیگاهرتز (GHz) برای واحد پردازش مرکزی (CPU)، گیگابایت برای حافظه رم و حافظه گرافیکی، ترابایت برای حافظه ذخیره‌سازی و ترافلاپس نیز برای واحد پردازش گرافیکی (GPU)، مورد استفاده قرار گرفتند. موردی که در این مطلب قصد پرداختن به آن را داریم، مربوط به تفاوت ترابایت و ترافلاپس است.

شاید تا حدی با واحد سنجش سرعت پردازنده مرکزی یعنی گیگاهرتز و سایر واحدهای اندازه‌گیری برای سایر سخت‌افزارهای دیگر، آشنا باشید. اما آیا تفاوت ترافلاپس و ترابایت را می‌دانید؟ در ادامه قصد داریم که بیشتر به این موضوع بپردازیم.

منظور از ترافلاپس (Teraflops) چیست؟

ترافلاپس به عملکرد پردازشی یک CPU مربوط می‌شود. این در حالی است که ترابایت، واحد اندازه‌گیری حافظه است. هنگامی‌که در مورد ترافلاپس صحبت می‌کنید، ابتدا باید بدانید که اصلا فلاپس (FLOPS) چیست. فلاپس به‌معنای عملیات ممیز شناور بر ثانیه (Floating-point operations per second) است. این شاخص بیانگر این است که یک پردازنده می‌تواند چه تعداد محاسبات ممیز( نقطه شناور) را مدیریت کند.

تصور کنید که یک کامپیوتر در هر ثانیه، یک تریلیون از چنین محاسباتی را انجام می‌دهد. این همان چیزی است که ترافلاپس نامیده می‌شود. در هر محاسبه، اعداد به نقاط شناور تبدیل شده، پردازش می‌شوند و سپس مجددا به حالت اولیه خود بازگردانده می‌شوند.

تفاوت گیگاهرتز با ترافلاپس

گیگاهرتز به فرکانسی که پردازنده در آن پالس تولید می‌کند، مربوط می‌شود. این به‌معنای تعداد صفر و یک‌هایی است که در طی یک ثانیه توسط پردازنده ایجاد می‌شوند. با این اوصاف، یک پردازنده 3 گیگاهرتزی می‌تواند 3 میلیارد پالس را در هر ثانیه تولید کند.

این مطلب را نیز بخوانید: کارت گرافیک چگونه کار می‌کند؟

اگر این پردازنده جهت پردازش یک فلاپ، به 10 پالس نیاز داشته باشد، آنگاه این قضیه بدین معنا خواهد بود که این CPU می‌تواند در هر ثانیه، 300 میلیون فلاپ را مدیریت کند. گیگاهرتز صرفا به سرعت ایجاد پالس‌ها توسط یک پردازنده مربوط می‌شود، اما این ویژگی، تعیین کننده تمامی سرعت پردازنده‌ نیست. اینکه بگوییم یک پردازنده می‌تواند چه تعداد ترافلاپس را مدیریت کند، معیار بهتری جهت سنجش توان پردازشی آن است.

چرا ترافلاپس برای گیمرها اهمیت دارد؟

تفاوت ترافلاپس و ترابایت

کارت گرافیک‌های امروزی، چه از فناوری‌هایی همانند رهگیری پرتو استفاده کنند و چه نکنند، در هر صورت باید محاسبات زیادی را انجام دهند. هر چیزی که در بازی‌های خود مشاهده می‌کنید، فرمول‌هایی دارد که باید توسط کارت گرافیک شما پردازش شوند. هر چه بازی شما واقع‌گرایانه‌تر باشد، آنگاه کامپیوتر شما نیز باید محاسبات بیشتری را انجام دهد.

این مطلب را نیز بخوانید: ترافلاپس در کنسول ایکس‌باکس سری ایکس به چه معناست؟

به همین دلیل است که کنسول‌های نسل نهمی مایکروسافت و سونی، در بازاریابی مشخصات سخت‌افزاری خود، از کلمه ترافلاپس استفاده می‌کنند. بنابراین هر چه پردازنده‌های گرافیکی کنسول‌ها بتوانند محاسبات بیشتری را انجام دهند، آنگاه قادر خواهند بود که بازی‌های واقعی‌تری را نیز اجرا کنند.

ترابایت چیست؟

تفاوت ترافلاپس و ترابایت را با توضیح در رابطه با ترابایت ادامه می‌دهیم. اگر بخواهیم که به مبانی کامپیوتر بازگردیم، آنگاه می‌توان گفت که داده‌ها، پردازش شده و سپس در قالب صفر و یک ذخیره می‌شوند. بدین ترتیب باید گفت که اطلاعات موجود بر روی هارد درایو کامپیوتر شما، در قالب صفر و یک ذخیره می‌شوند.

هر صفر و یک، یک بیت نامیده می‌شود. هر بایت هم از 8 بیت تشکیل شده است. یک ترابایت متشکل از یک تریلیون بایت بوده که در واقع برابر با 8 تریلیون بیت است. شاید چندان در رابطه با ترابایت فکر نکنید، زیرا آن را زیاد شنیده‌اید. اگر هر نفری که بر روی کره زمین زندگی می‌کند، نماینده یک بیت باشد و جمعیت سیاره را نیز 7.8 میلیارد نفر حساب کنیم، آنگاه حجم نهایی تمامی افراد حاضر در این کره خاکی، حدود یک گیگابایت است.

آیا هر چه ترابایت بیشتر باشد، بهتر است؟

تفاوت ترافلاپس و ترابایت

در حالت کلی، بله. این روزها بازی‌ها به طرز فزاینده‌ای پیچیده و واقعی شده‌اند. به همین دلیل است که فضای ذخیره‌سازی زیادی نیز احتیاج دارند. در طول 30 سال گذشته، اندازه درایوهای ذخیره‌سازی از یک گیگابایت به بیش از یک ترابایت رسیده است. در عین حال نیز حجم بازی‌ها از حدود 300 مگابایت به 300 گیگابایت رسیده است.

بنابراین این روزها اگر بخواهید که چندین بازی را به‌صورت همزمان داشته باشید، آنگاه باید حافظه ذخیره‌سازی بزرگی هم داشته باشید. قضیه‌ای که این روزها پیش آمده، این است که در حال حاضر طیف گسترده‌ای از بازی‌ها، در فضای ابری موجود هستند. همچنین اگر سرعت اینترنت بالایی داشته باشید، آنگاه می‌توانید سریعا بازی‌ها را دانلود کنید و بنابراین نیازی ندارید که همیشه آن‌ها را بر روی هارد درایو خود داشته باشید.

در حال حاضر برای کاربران عادی، یک الی 2 ترابایت حافظه ذخیره‌سازی کافی است. البته اگر مشغول انجام دادن کارهایی هستید که نیازمند حافظه بالایی هستند (همانند عکاسی و یا فیلم‌برداری)، آنگاه به حافظه بیشتری احتیاج خواهید داشت.

تفاوت‌های اساسی در بین ترافلاپس و ترابایت

هم ترافلاپس و هم ترابایت، هر دو واحدهای اندازه‌گیری هستند. ترافلاپس یا همان یک تریلیون از عملیات ممیز شناور بر ثانیه، به تعداد محاسباتی مربوط می‌شود که یک پردازنده در واحد ثانیه، می‌تواند انجام دهد. از طرفی دیگر، ترابایت به تعداد بیت‌هایی که می‌توان در یک حافظه ذخیره‌سازی ذخیره کرد، اطلاق می‌شود. هر دوی این‌ها از اصطلاحات مهم فناوری محسوب می‌شوند، اما اگر بحث بر سر اجرای بهتر بازی‌ها باشد، آنگاه ترافلاپس بیشتر به این موضوع مربوط است.

در هر صورت، عملکرد یک سیستم تنها توسط تعداد ترافلاپس قابل پردازش توسط آن، تعیین نمی‌شود. بلکه باید شیوه تعامل میان پردازنده مرکزی، کارت گرافیک، رم، حافظه ذخیره‌سازی و حتی اتصال اینترنت را نیز در نظر گرفت و این ارتباط باید بهینه باشد تا تجربه بازی کردن خوبی داشته باشید. به هر حال، یک زنجیر به اندازه ضعیف‌ترین اتصال خود، محکم است.

نوشته ترافلاپس چیست و چه تفاوتی با ترابایت دارد؟ اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

رم‌های DDR5 چه ویژگی‌هایی دارند و آیا به آن‌ها نیاز داریم؟

رم‌های DDR5 که در واقع نسل جدید این حافظه‌ها هستند، احتمالا در اواخر تابستان و یا پاییز 2021 میلادی در قفسه فروشگاه‌ها در دسترس قرار خواهند گرفت. رم‌های DDR5 در واقع جایگزین رم‌های DDR4 بوده و نوید سرعت بیشتر، مدیریت بهتر انرژی، کارایی بهینه‌تر و در نهایت حافظه بیشتر به ازای هر ماژول را می‌دهند. در ادامه این مطلب قصد داریم که به ویژگی‌های رم DDR5 پرداخته و به شما بگوییم که آیا بدان نیاز دارید یا خیر؟

جهت استفاده از رم‌های DDR5 به چه چیزی نیاز داریم؟

جهت استفاده از این رم‌های جدید، به پردازنده و همچنین مادربورد سازگار با آن‌ها نیاز دارید. انتظار می‌رود در همان زمانی که این رم‌های جدید به بازار عرضه می‌شوند، نسل جدید پردازنده‌های Alder Lake شرکت اینتل نیز وارد بازار شوند؛ یعنی در نیمه دوم سال جاری میلادی. از همین حالا هم تعدادی از شرکت‌های بزرگ همانند Corsair ،Kingston و TeamGroup، خود را برای این موضوع آماده کرده‌اند.

همانند گذشته، پردازنده‌های اولیه جدید، هم رم‌های DDR5 و هم رم‌های DDR4 را پشتیبانی خواهند کرد. البته در این بین چیزی که از این قاعده تبعیت نمی‌کند، مادربوردها هستند. مادربوردها یا رم‌های DDR4 را پشتیبانی خواهند کرد، یا رم‌های DDR5، نه هر دوی آن‌ها را. دلیل این موضوع نیز این است که در هر نسل از رم‌ها، جای شیار موجود بر روی این سخت‌افزارها، تغییر می‌کند. به همین دلیل مادربورد شما تنها می‌تواند خود را با یک نوع شیار سازگار کند. بدین ترتیب نمی‌توانید یک رم DDR5 را بر روی یک مادربورد DDR4 نصب کرده و بالعکس. حتی اگر به طریقی نیز موفق به انجام این کار شوید، آنگاه به دلیل کلیدزنی (Keying) متفاوت، بازهم امکان استفاده از رم را نخواهید داشت.

در رابطه با شرکت AMD نیز باید بگوییم که پشتیبانی از رم‌های جدید هنوز مشخص نبوده و البته اکثر کاربران انتظار دارند که این کار در سال 2022 با عرضه نسل جدید CPUهای این شرکت رخ دهد. به هر حال هر زمان که مادربورد و پردازنده سازگار با رم DDR5 وارد بازارها شدند، آنوقت می‌توانیم ببینیم که این حافظه‌های جدید نسبت به نسل پیش از خود، چه مزیت‌هایی را ارائه می‌دهند.

این مطلب را نیز بخوانید: مقدار رم موردنیاز شما در تبلت، لپ‌تاپ و رایانه‎‌های دسکتاپی چقدر است؟

ظرفیت‌های حافظه‌ای بیشتر

همان‌طور که می‌دانید، یک ماژول (Module) رم در واقع یک قطعه رم بوده که آن را بر روی یکی از اسلات‌های مادربورد، نصب می‌کنیم. ماژول در واقع خلاصه شده عبارت ” ماژول حافظه دو خطی” یا همان DIMM است. بنابراین اگر شخصی از کلمات “DIMM” و یا “ماژول” استفاده کرد، آنگاه می‌توان گفت که منظور وی یک قطعه رم است. حال با استفاده از فناوری DDR5، این ماژول‌ها می‌توانند در قیاس با نسل پیشین خود، ظرفیت‌های حافظه‌ای بیشتری داشته باشند. این مقدار از لحاظ تئوری، تا 128 گیگابایت است.

البته تولید رم‌های 128 گیگابایتی زمان خواهد برد و نباید منتظر عرضه چنین سخت‌افزارهایی در سال آینده باشیم. حتی اگر این موضوع را نیز در نظر نگیریم، آنگاه بازهم این مقدار حافظه رم، بسیاری بیشتر از مقدار موردنیاز رایانه‌های خانگی و یا حتی کامپیوترهای مخصوص بازی خواهد بود. بدین دلیل می‌توان گفت که حداقل در آینده نزدیک، این حافظه‌های جدید بیشتر در زمینه سرورها و سایر موارد شرکتی کاربرد دارند.

چیزی که به احتمال زیاد برای کاربران خانگی رخ می‌دهد، این است که ماژول‌های رم 16 گیگابایتی، به یک استاندارد تبدیل خواهند شد. البته برخی از شرکت‌ها همانند ADATA اعلام کرده‌اند که رم‌های DDR5 با ظرفیت 8 گیگابایتی را تولید کرده تا کاربرانی هم که نیاز زیادی به رم ندارند، بتوانند راحت‌تر از این فناوری جدید استفاده کنند.

رم‌های DDR5 سریع‌تر هستند

رم DDR5

کاربران همیشه به دنبال رم‌هایی سریع‌تر بوده تا سرعت واکنش کامپیوترهای خود را افزایش دهند و طبیعتا رم‌های DDR5 نیز در این زمینه، حرف‌هایی برای گفتن دارند. تاکنون خبرهایی که از این نوع حافظه به گوش رسیده، حاکی از این هستند که رم‌های DDR5 سرعتی در حدود 4800 مگاهرتز و یا بالاتر دارند. اگر بخواهیم که مقایسه‌ای را ترتیب دهیم، آنگاه باید گفت که رم‌های DDR4 رده-بالا، سرعتی در بازه 3600 الی 4000 مگاهرتز دارند و البته اکثر رایانه‌ها همچنان از فرکانس 2666 استفاده می‌کنند.

علاوه بر سرعت‌هایی همانند 4800 مگاهرتز و بالاتر، به احتمال زیاد ماژول‌های DDR5 در سرعت‌های پایین‌‎تر همانند 3200 مگاهرتز و کمتر نیز موجود خواهند شد. در حالت کلی، این صنعت سرعت‌هایی همانند 8400 مگاهرتز را نشانه گرفته که بسیار بیشتر از سرعت رم‌های DDR4 است. البته تا تولید انبوه چنین رم‌هایی، راهی طولانی را در پیش داریم.

رم‌های DDR5 می‌توانند مصرف انرژی کمتری داشته باشند

انتظار می‌رود که رم‌های جدید در ولتاژهایی همانند 1.1 ولت فعالیت کنند (استاندارد فعلی بر روی 1.2 ولت قرار دارد). در اکثر موارد ما انتظار داریم که با افزایش سرعت، ولتاژ نیز افزایش یابد. کسانی که رم‌های خود را اورکلاک می‌کنند، با این موضوع آشنایی دارند. البته تولیدکنندگان در نظر دارند که رم‌هایی را به بازار عرضه کنند که در عین برخورداری از سرعت‌های بالا، در ولتاژهای کاری پایین‌تر به فعالیت بپردازند. در آوریل 2020، شرکت SK Hynix اعلام کرد که قصد دارد تا رم‌های DDR5 پرسرعت 8400 مگاهرتزی را که با ولتاژ 1.1 کار می‌کنند، تولید کند. بازهم می‌گوییم که تاریخ عرضه چنین محصولاتی، نامشخص است.

یکی دیگر از مزیت‌های رم‌های DDR5 این است که کنترل ولتاژ به وسیله خود ماژول صورت می‌گیرد. این در حالی است که پیش‌تر، مادربورد باید این کار را انجام می‌داد. علاوه بر این بر روی خود رم‌های DDR5، کد تصحیح خطا تعبیه شده است. این ویژگی باعث می‌شود که خود رم بتواند خطاهای حافظه را تشخیص داده و آن‌ها را تصحیح کند.

این مطلب را نیز بخوانید: هنگام ارتقای رم کامپیوتر باید به مقدار حافظه توجه کنیم یا سرعت آن؟

چه زمانی باید رم DDR5 بخریم؟

پاسخ به چنین پرسش‌هایی معمولا در گرو ایجاد نوعی مصالحه و سازش است. در حالت کلی بهتر است که پیش از اقدام به خرید سخت‌افزارهای جدید، کمی صبر کنید. در ابتدا خود ماژول‌های رم و هر سخت‌افزاری که به آن مربوط می‌شود، نسبت به سخت‌افزارهای DDR4، گران‌قیمت‌تر هستند. همچنین گذشت زمان می‌تواند شما را در راستی آزمایی وعده‌های فناوری‌های جدید، کمک کند.

مثلا بیایید شیارهای PCIe 3.0 و PCIe 4.0 را با یکدیگر مقایسه کنیم. بسیاری از قطعات اولیه PCIe 4.0 جهت خنک نگه داشتن سخت‌افزارها، نیازمند هیت سینک‌ها و فن‌های بزرگ بودند. احتمالا رم‌های DDR5 با چنین مشکلاتی مواجه نشوند، اما در هر صورت با مشاهده چنین مواردی می‌توان گفت که فناوری‌های جدید در اوایل راه خود، معمولا با مشکلاتی مواجه می‌شوند.

بهتر است که بگذاریم کسانی که خوره تکنولوژی بوده، اول رم‌های DDR5 را امتحان کنند. معمولا این افراد مشکل چندانی با رفتارهای غیرمنتظره سخت‌افزارهای جدید نداشته و این موضوع را به‌نوعی بهای کار با سخت‌افزارهای جدید به حساب می‌آورند.

برای سایر افراد، صبر کردن یک استراتژی خوب است. اگر می‌خواهید که یک کامپیوتر جدید بخرید، آنگاه رم‌های DDR4 و پردازنده‌های فعلی می‌توانند عملکردی فراتر از نیاز را در اختیارتان قرار دهند، آن هم تازه با قیمتی کمتر از تجهیزات DDR5. همان‌طور که پیش‌تر نیز بدان اشاره کردیم، حافظه‌های DDR5 بیشتر برای سرورها و ایستگاه‌های کاری مناسب بوده و لزوما کاربران خانگی احتیاج چندانی به آن‌ها نخواهند داشت. در هر صورت می‌توانید بررسی‌های منتقدین را در هنگام عرضه این سخت‌افزارها مطالعه کرده و چند ماه بعد نیز نظرات کاربران را در این باره جویا شوید تا بدین ترتیب بتوانید تصمیم بهتری بگیرید. DDR5 نوید ویژگی‌های خوبی را می‌دهد، اما اگر صبر کنید، بهتر است، زیرا هم می‌توانید سخت‌افزارها را با قیمتی کمتر خریداری کرده و هم اینکه قطعات جدیدتر، مشکلات سری‌های قدیمی‌تر را نخواهند داشت.

نوشته رم‌های DDR5 چه ویژگی‌هایی دارند و آیا به آن‌ها نیاز داریم؟ اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

پردازنده‌های CISC و RISC چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

اگر از خوره‌های کامپیوتر باشید، آنگاه به احتمال زیاد نام دو واژه CISC (رایانه با دستورهای پیچیده) و RISC (رایانه کم دستور) را شنیده‌اید. در واقع این دو اصطلاح به تفاوت در شیوه طراحی یک پردازنده اشاره می‌کنند. در ادامه این مطلب قصد داریم که بیشتر به تفاوت CISC و RISC بپردازیم.

به‌عنوان مثال، پردازنده ARM موجود در گوشی شما، از معماری RISC استفاده می‌کند. در عین حال، پردازنده x86 موجود در کامپیوتر شما، از طراحی CISC برخوردار است.

منظور از Instruction Set یا همان مجموعه دستورالعمل‌ها چیست؟

هر زمان که بحث بر سر تفاوت‌های موجود در بین واحدهای پردازش مرکزی یا همان CPUها باشد، آنگاه یکی از مواردی که باید در مورد آن بحث کرد، مجموعه دستورالعمل‌ها است. مجموعه دستورالعمل‌های یک CPU در واقع مجموعه‌ای از عملیات‌‌ها هستند که یک پردازنده مرکزی می‌تواند به‌طور طبیعی، آن‌ها را اجرا کند. این‌ها عملیاتی هستند که در CPU و در سطح سخت‌افزاری، رمزنگاری می‌شوند. این مجموعه می‌تواند از چندین تا هزاران دستورالعمل را شامل شود که البته این موضوع به طراحی CPU شما بستگی دارد.

به عبارتی دیگر، اگر عملیاتی در خارج از محدوده یک مجموعه دستورالعمل باشد، آنگاه پردازنده مرکزی قادر به اجرای آن نخواهد بود، زیرا سخت‌افزار لازم برای آن را در اختیار ندارد. بیایید تا با بررسی یک نمونه مشابه، درک این قضیه را آسان‌تر کنیم. یک لامپ روشنایی را در نظر بگیرید. تولیدکننده لامپ، آن را به‌گونه‌ای طراحی کرده که انرژی الکتریسیته را به روشنایی و نور تبدیل کند. دلیل این قضیه نیز این است که لامپ از لحاظ سخت‌افزاری می‌تواند چنین کاری را انجام دهد.

در اصل می‌توان گفت که یک لامپ تنها می‌تواند انرژی برق را به روشنایی تبدیل کند و کار دیگری از آن ساخته نیست. به طرز مشابهی، مجموعه دستورالعمل‌های یک پردازنده مرکزی در واقع مجموعه‌ای از عملیات‌ها هستند که CPU قادر به انجام آن‌ها است. به‌عنوان نمونه، تقریبا در داخل مجموعه دستورالعمل‌های تمامی CPUها، دستور “جابجایی” وجود دارد. این دستور برخی از داده‌ها را از حافظه ذخیره‌سازی مبدا گرفته و سپس آن‌ها را به حافظه ذخیره‌سازی مقصد، منتقل می‌کند.

هر زمان که یک CPU بخواهد که داده‌ها را منتقل کند، آنگاه دقیقا می‌داند که چگونه این کار را انجام دهد، زیرا سخت‌افزار آن پیرامون چنین مسائلی طراحی شده است. به‌طور خلاصه، Instruction Set تمامی عملیات‌هایی را که یک CPU در سطح سخت‌افزاری پشتیبانی می‌کند، شامل می‌شود.

این مطلب را نیز بخوانید: AMD یا Intel؟ کدامیک پردازنده‌های بهتری می‌سازد؟

یک CPU چگونه کار می‌کند؟

یک پردازنده مرکزی را می‌توان مارپیچی از مدارهای الکتریکی دانست. این مدارهای الکتریکی به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که مجموعه دستورالعمل‌های طبیعی پردازنده را در اختیار آن قرار دهند. بنابراین از آنجایی که مدارهای موردنیاز در داخل CPU تعبیه شده‌اند، پس این سخت‌افزار می‌داند که چگونه باید عملیات‌های موجود در داخل یک مجموعه دستورالعمل را اجرا کرد.

مدارهای مربوط به یک عملیات به وسیله یک سیگنال الکتریکی فعال شده و بنابراین یک پردازنده مرکزی می‌تواند عملیاتی مشخص را اجرا کند . هنگامی‌که یک مدار فعال می‌شود، آنگاه CPU نیز روتین مربوط به آن مدار را اجرا خواهد کرد.

تفاوت CISC و RISC

اگر یک پردازنده بخواهد که عملیاتی پیچیده همانند ارسال یک توییت را اجرا کند، آنگاه برنامه‌های نرم‌افزاری باید در هر ثانیه، میلیون‌ها سیگنال الکتریکی را ارسال کنند. هر کدام از این سیگنال‌ها نیز یکی از دستورهای مجموعه دستورالعمل‌های CPU را هدف قرار می‌دهد. در اینجاست که مفهوم RIS و CIS وارد عمل می‌شوند.

RISC چیست؟

تفاوت CISC و RISC

تفاوت RISC و CISC را با بحث در رابطه با اولی آغاز می‌کنیم. همان‌طور که از نام کامل آن معلوم است، یک پردازنده مرکزی مبتنی بر RISC، یک مجموعه عملیات ساده‌ دارد. این دستورهای ساده شده، می‌توانند به اهدافی ساده دست پیدا کرده و جهت اتمام کارها فقط یک چرخه را طی می‌کنند.

از آنجایی که RISC از دستورهای ساده برخوردار است، پس چنین پردازنده‌هایی نیز جهت انجام این عملیات ساده، نیازی به داشتن مدارهای پیچیده ندارند. به همین دلیل است که هزینه طراحی‌های RISC نیز کمتر است.

جهت درک بهتر جزئیات این‌گونه پردازنده‌ها، بیایید تا نگاهی به مفاهیم طراحی آن‌ها بیندازیم. اول اینکه باید بگوییم که CPUهای مبتنی بر RISC، هر دستور را در طی یک چرخه واحد به اتمام می‌رسانند. دوم اینکه این پردازنده‌ها تنها بر روی داده‌های ذخیره شده در رجیسترها، عملیات انجام می‌دهند. این قضیه بدین دلیل است که یکی از گلوگاه‌های اصلی مرتبط با CPUها در رابطه با توانایی‌ انجام وظایف، به عدم تطابق سرعت CPU و سرعت حافظه اصلی (رم) مربوط می‌شود. حافظه اصلی در قیاس با یک پردازنده مرکزی، بسیار کندتر است.

بدین ترتیب اگر یک پردازنده مجبور شود که با داده‌های ذخیره شده در حافظه رم کار کند، آنگاه این فرایند باعث ایجاد گلوگاه شده و در نتیجه سرعت پردازش داده‌ها نیز کاهش پیدا می‌کند. در طراحی RISC، داده‌ها بر روی رجیستری‌های موجود در CPU، ذخیره و بارگذاری می‌شوند. طبیعتا دلیل این موضوع نیز به بالاتر بودن سرعت رجیسترها در قیاس با حافظه رم مربوط می‌شود.

مورد سوم هم اینکه ساختارهای RISC آنقدر ساده هستند که هیچ لایه میکروکد تفسیری جهت ترجمه دستورالعمل‌ها به فرم‌های ساده‌تر، در آن‌ها وجود ندارند. در نهایت هم اینکه طراحی‌های RISC از مسیرسازی اطلاعات (Pipelining) پشتیبانی می‌کنند. بدین ترتیب می‌توان بخش‌هایی از چندین دستور را به‌صورت همزمان اجرا کرد. از آنجایی که این نوع پردازنده‌ها سرعت کلاک بالاتری دارند، پس طبیعی است که سریع‌تر نیز باشند. مسیرسازی اطلاعات یکی از راه‌کارهای استفاده از این سرعت بالاتر و اجرای پخش‌های چندین دستور بوده و بدین ترتیب می‌توان کارایی را افزایش داد.

در نهایت به‌صورت خلاصه می‌توان گفت که پردازنده‌های RISC دارای دستورالعمل‌های ساده بوده، سرعت کلاک‌ بالاتری دارند، ساختار مسیرسازی اطلاعات در آن‌ها بهینه‌تر است، عملیات‌ها را بر روی رجیسترها بارگذاری و ذخیره می‌کنند و همچنین می‌توانند دستورها را در طی یک چرخه، اجرا کنند.

این مطلب را نیز بخوانید: کدام چیپست موبایل بهتر است؟ اگزینوس، اسنپدراگون، مدیاتک یا کایرین؟

CISC چیست؟

تفاوت CISC و RISC

تفاوت پردازنده‌های RISC و CISC را با بحث در مورد دومی ادامه می‌دهیم. CISC تقریبا در تمامی موارد کلیدی، مخالف RISC است. تقریبا تمامی تراشه‌های دسکتاپی از این طراحی برخوردار هستند. اول از همه اینکه طراحی CISC پیچیده بوده و بنابراین به یک لایه میکروکد نیاز دارد تا دستورهای پیچیده را به دستورهای ساده‌تر تبدیل کند.

دوم اینکه دستورالعمل‌های CISC می‌توانند جهت اجرا شدن، چندین چرخه CPU را طی کنند. سوم هم اینکه مسیرسازی اطلاعات در این‌گونه پردازنده‌ها، به اندازه پردازنده‌های RISC کارآمد نیست و همچنین به دلیل ماهیت پیچیده دستورالعمل‌های CISC، انجام چنین کاری نیز دشوارتر است.

به‌طور خلاصه، چنین CPUهایی می‌توانند چندین عملیات را در طی یک دستور پیچیده اجرا کنند، اما همین دستور پیچیده جهت اتمام، چندین چرخه را طی می‌کند. مسیرسازی اطلاعات برای این معماری‌ها دشوارتر بوده و همچنین بر روی خود پردازنده نیز مدارهای بسیاری وجود دارند.

تفاوت های کلیدی RISC و CISC

تفاوت اساسی در بین CISC و RISC به نوع دستورهای اجرا شده توسط این دو مربوط می‌شود. دستورالعمل‌های RISC ساده بوده، تنها یک عملیات را اجرا می‌کنند و پردازنده می‌تواند در طی یک چرخه، آن‌ها را اجرا کند. از طرفی دیگر، دستورالعمل‌های CISC چندین عملیات را اجرا می‌کنند. بنابراین CPU نمی‌تواند آن‌ها در طی یک چرخه واحد، اجرا کند.

همچنین دلیل اینکه پردازنده‌های RISC در قیاس با پردازنده‌های CISC به‌صورت بهینه‌تر و ساده‌تر از مسیرسازی اطلاعات استفاده می‌کنند نیز به دستورالعمل‌ها بازمی‌گردد. در اولی دستورها به قدری ساده هستند که می‌توان آن‌ها را به‌صورت بخش بخش اجرا کرد. حال انجام چنین کاری در دومی، به دلیل ماهیت پیچیده‌تر دستورها در پردازنده‌های CISC، دشوارتر است.

برخلاف RISC، در CISC به‌صورت مستقیم و از طریق رم می‌توان با دستورها کار کرد. بنابراین دیگر نیازی به بارگذاری و ذخیره جداگانه عملیات نیست. در آخر اینکه نیازمندی‌های سخت‌افزاری طراحی CISC، بیشتر و بالاتر از طراحی‌ RISC هستند، زیرا اولی باید دستورالعمل‌های پیچیده را اجرا کند. در اصل، کاری که طراحی CISC با استفاده از سخت‌افزار انجام می‌دهد، در معماری RISC توسط نرم‌افزار انجام می‌شود.

به همین دلیل است که برنامه‌هایی که طراحی CISC را مورد هدف قرار داده‌اند، در قیاس با RISC، دارای خطوط کد کمتری هستند، زیرا خود دستورالعمل‌ها، بخش بزرگی از عملیات را انجام می‌دهند.

سخن پایانی

پردازنده‌های مدرن، کاملا از طراحی CISC و یا RISC استفاده نمی‌کنند. در واقع امروزه از هر دوی این معماری‌ها استفاده شده تا بهترین نتیجه حاصل شود. به‌عنوان نمونه، معماری x86 شرکت AMD در اصل از CISC استفاده می‌کند، اما همچنین یک میکروکد نیز دارد که دستورالعمل‌های پیچیده را به دستورهای ساده‌تر مشابه RISC، تبدیل می‌کند. بنابراین برخلاف پردازنده‌های قدیمی، CPUهای مدرن فراتر از یک طبقه‌بندی ساده RISC و یا CISC، تکامل یافته‌اند.

نوشته پردازنده‌های CISC و RISC چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

پردازنده‌های CISC و RISC چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

اگر از خوره‌های کامپیوتر باشید، آنگاه به احتمال زیاد نام دو واژه CISC (رایانه با دستورهای پیچیده) و RISC (رایانه کم دستور) را شنیده‌اید. در واقع این دو اصطلاح به تفاوت در شیوه طراحی یک پردازنده اشاره می‌کنند. در ادامه این مطلب قصد داریم که بیشتر به تفاوت CISC و RISC بپردازیم.

به‌عنوان مثال، پردازنده ARM موجود در گوشی شما، از معماری RISC استفاده می‌کند. در عین حال، پردازنده x86 موجود در کامپیوتر شما، از طراحی CISC برخوردار است.

منظور از Instruction Set یا همان مجموعه دستورالعمل‌ها چیست؟

هر زمان که بحث بر سر تفاوت‌های موجود در بین واحدهای پردازش مرکزی یا همان CPUها باشد، آنگاه یکی از مواردی که باید در مورد آن بحث کرد، مجموعه دستورالعمل‌ها است. مجموعه دستورالعمل‌های یک CPU در واقع مجموعه‌ای از عملیات‌‌ها هستند که یک پردازنده مرکزی می‌تواند به‌طور طبیعی، آن‌ها را اجرا کند. این‌ها عملیاتی هستند که در CPU و در سطح سخت‌افزاری، رمزنگاری می‌شوند. این مجموعه می‌تواند از چندین تا هزاران دستورالعمل را شامل شود که البته این موضوع به طراحی CPU شما بستگی دارد.

به عبارتی دیگر، اگر عملیاتی در خارج از محدوده یک مجموعه دستورالعمل باشد، آنگاه پردازنده مرکزی قادر به اجرای آن نخواهد بود، زیرا سخت‌افزار لازم برای آن را در اختیار ندارد. بیایید تا با بررسی یک نمونه مشابه، درک این قضیه را آسان‌تر کنیم. یک لامپ روشنایی را در نظر بگیرید. تولیدکننده لامپ، آن را به‌گونه‌ای طراحی کرده که انرژی الکتریسیته را به روشنایی و نور تبدیل کند. دلیل این قضیه نیز این است که لامپ از لحاظ سخت‌افزاری می‌تواند چنین کاری را انجام دهد.

در اصل می‌توان گفت که یک لامپ تنها می‌تواند انرژی برق را به روشنایی تبدیل کند و کار دیگری از آن ساخته نیست. به طرز مشابهی، مجموعه دستورالعمل‌های یک پردازنده مرکزی در واقع مجموعه‌ای از عملیات‌ها هستند که CPU قادر به انجام آن‌ها است. به‌عنوان نمونه، تقریبا در داخل مجموعه دستورالعمل‌های تمامی CPUها، دستور “جابجایی” وجود دارد. این دستور برخی از داده‌ها را از حافظه ذخیره‌سازی مبدا گرفته و سپس آن‌ها را به حافظه ذخیره‌سازی مقصد، منتقل می‌کند.

هر زمان که یک CPU بخواهد که داده‌ها را منتقل کند، آنگاه دقیقا می‌داند که چگونه این کار را انجام دهد، زیرا سخت‌افزار آن پیرامون چنین مسائلی طراحی شده است. به‌طور خلاصه، Instruction Set تمامی عملیات‌هایی را که یک CPU در سطح سخت‌افزاری پشتیبانی می‌کند، شامل می‌شود.

این مطلب را نیز بخوانید: AMD یا Intel؟ کدامیک پردازنده‌های بهتری می‌سازد؟

یک CPU چگونه کار می‌کند؟

یک پردازنده مرکزی را می‌توان مارپیچی از مدارهای الکتریکی دانست. این مدارهای الکتریکی به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که مجموعه دستورالعمل‌های طبیعی پردازنده را در اختیار آن قرار دهند. بنابراین از آنجایی که مدارهای موردنیاز در داخل CPU تعبیه شده‌اند، پس این سخت‌افزار می‌داند که چگونه باید عملیات‌های موجود در داخل یک مجموعه دستورالعمل را اجرا کرد.

مدارهای مربوط به یک عملیات به وسیله یک سیگنال الکتریکی فعال شده و بنابراین یک پردازنده مرکزی می‌تواند عملیاتی مشخص را اجرا کند . هنگامی‌که یک مدار فعال می‌شود، آنگاه CPU نیز روتین مربوط به آن مدار را اجرا خواهد کرد.

تفاوت CISC و RISC

اگر یک پردازنده بخواهد که عملیاتی پیچیده همانند ارسال یک توییت را اجرا کند، آنگاه برنامه‌های نرم‌افزاری باید در هر ثانیه، میلیون‌ها سیگنال الکتریکی را ارسال کنند. هر کدام از این سیگنال‌ها نیز یکی از دستورهای مجموعه دستورالعمل‌های CPU را هدف قرار می‌دهد. در اینجاست که مفهوم RIS و CIS وارد عمل می‌شوند.

RISC چیست؟

تفاوت CISC و RISC

تفاوت RISC و CISC را با بحث در رابطه با اولی آغاز می‌کنیم. همان‌طور که از نام کامل آن معلوم است، یک پردازنده مرکزی مبتنی بر RISC، یک مجموعه عملیات ساده‌ دارد. این دستورهای ساده شده، می‌توانند به اهدافی ساده دست پیدا کرده و جهت اتمام کارها فقط یک چرخه را طی می‌کنند.

از آنجایی که RISC از دستورهای ساده برخوردار است، پس چنین پردازنده‌هایی نیز جهت انجام این عملیات ساده، نیازی به داشتن مدارهای پیچیده ندارند. به همین دلیل است که هزینه طراحی‌های RISC نیز کمتر است.

جهت درک بهتر جزئیات این‌گونه پردازنده‌ها، بیایید تا نگاهی به مفاهیم طراحی آن‌ها بیندازیم. اول اینکه باید بگوییم که CPUهای مبتنی بر RISC، هر دستور را در طی یک چرخه واحد به اتمام می‌رسانند. دوم اینکه این پردازنده‌ها تنها بر روی داده‌های ذخیره شده در رجیسترها، عملیات انجام می‌دهند. این قضیه بدین دلیل است که یکی از گلوگاه‌های اصلی مرتبط با CPUها در رابطه با توانایی‌ انجام وظایف، به عدم تطابق سرعت CPU و سرعت حافظه اصلی (رم) مربوط می‌شود. حافظه اصلی در قیاس با یک پردازنده مرکزی، بسیار کندتر است.

بدین ترتیب اگر یک پردازنده مجبور شود که با داده‌های ذخیره شده در حافظه رم کار کند، آنگاه این فرایند باعث ایجاد گلوگاه شده و در نتیجه سرعت پردازش داده‌ها نیز کاهش پیدا می‌کند. در طراحی RISC، داده‌ها بر روی رجیستری‌های موجود در CPU، ذخیره و بارگذاری می‌شوند. طبیعتا دلیل این موضوع نیز به بالاتر بودن سرعت رجیسترها در قیاس با حافظه رم مربوط می‌شود.

مورد سوم هم اینکه ساختارهای RISC آنقدر ساده هستند که هیچ لایه میکروکد تفسیری جهت ترجمه دستورالعمل‌ها به فرم‌های ساده‌تر، در آن‌ها وجود ندارند. در نهایت هم اینکه طراحی‌های RISC از مسیرسازی اطلاعات (Pipelining) پشتیبانی می‌کنند. بدین ترتیب می‌توان بخش‌هایی از چندین دستور را به‌صورت همزمان اجرا کرد. از آنجایی که این نوع پردازنده‌ها سرعت کلاک بالاتری دارند، پس طبیعی است که سریع‌تر نیز باشند. مسیرسازی اطلاعات یکی از راه‌کارهای استفاده از این سرعت بالاتر و اجرای پخش‌های چندین دستور بوده و بدین ترتیب می‌توان کارایی را افزایش داد.

در نهایت به‌صورت خلاصه می‌توان گفت که پردازنده‌های RISC دارای دستورالعمل‌های ساده بوده، سرعت کلاک‌ بالاتری دارند، ساختار مسیرسازی اطلاعات در آن‌ها بهینه‌تر است، عملیات‌ها را بر روی رجیسترها بارگذاری و ذخیره می‌کنند و همچنین می‌توانند دستورها را در طی یک چرخه، اجرا کنند.

این مطلب را نیز بخوانید: کدام چیپست موبایل بهتر است؟ اگزینوس، اسنپدراگون، مدیاتک یا کایرین؟

CISC چیست؟

تفاوت CISC و RISC

تفاوت پردازنده‌های RISC و CISC را با بحث در مورد دومی ادامه می‌دهیم. CISC تقریبا در تمامی موارد کلیدی، مخالف RISC است. تقریبا تمامی تراشه‌های دسکتاپی از این طراحی برخوردار هستند. اول از همه اینکه طراحی CISC پیچیده بوده و بنابراین به یک لایه میکروکد نیاز دارد تا دستورهای پیچیده را به دستورهای ساده‌تر تبدیل کند.

دوم اینکه دستورالعمل‌های CISC می‌توانند جهت اجرا شدن، چندین چرخه CPU را طی کنند. سوم هم اینکه مسیرسازی اطلاعات در این‌گونه پردازنده‌ها، به اندازه پردازنده‌های RISC کارآمد نیست و همچنین به دلیل ماهیت پیچیده دستورالعمل‌های CISC، انجام چنین کاری نیز دشوارتر است.

به‌طور خلاصه، چنین CPUهایی می‌توانند چندین عملیات را در طی یک دستور پیچیده اجرا کنند، اما همین دستور پیچیده جهت اتمام، چندین چرخه را طی می‌کند. مسیرسازی اطلاعات برای این معماری‌ها دشوارتر بوده و همچنین بر روی خود پردازنده نیز مدارهای بسیاری وجود دارند.

تفاوت های کلیدی RISC و CISC

تفاوت اساسی در بین CISC و RISC به نوع دستورهای اجرا شده توسط این دو مربوط می‌شود. دستورالعمل‌های RISC ساده بوده، تنها یک عملیات را اجرا می‌کنند و پردازنده می‌تواند در طی یک چرخه، آن‌ها را اجرا کند. از طرفی دیگر، دستورالعمل‌های CISC چندین عملیات را اجرا می‌کنند. بنابراین CPU نمی‌تواند آن‌ها در طی یک چرخه واحد، اجرا کند.

همچنین دلیل اینکه پردازنده‌های RISC در قیاس با پردازنده‌های CISC به‌صورت بهینه‌تر و ساده‌تر از مسیرسازی اطلاعات استفاده می‌کنند نیز به دستورالعمل‌ها بازمی‌گردد. در اولی دستورها به قدری ساده هستند که می‌توان آن‌ها را به‌صورت بخش بخش اجرا کرد. حال انجام چنین کاری در دومی، به دلیل ماهیت پیچیده‌تر دستورها در پردازنده‌های CISC، دشوارتر است.

برخلاف RISC، در CISC به‌صورت مستقیم و از طریق رم می‌توان با دستورها کار کرد. بنابراین دیگر نیازی به بارگذاری و ذخیره جداگانه عملیات نیست. در آخر اینکه نیازمندی‌های سخت‌افزاری طراحی CISC، بیشتر و بالاتر از طراحی‌ RISC هستند، زیرا اولی باید دستورالعمل‌های پیچیده را اجرا کند. در اصل، کاری که طراحی CISC با استفاده از سخت‌افزار انجام می‌دهد، در معماری RISC توسط نرم‌افزار انجام می‌شود.

به همین دلیل است که برنامه‌هایی که طراحی CISC را مورد هدف قرار داده‌اند، در قیاس با RISC، دارای خطوط کد کمتری هستند، زیرا خود دستورالعمل‌ها، بخش بزرگی از عملیات را انجام می‌دهند.

سخن پایانی

پردازنده‌های مدرن، کاملا از طراحی CISC و یا RISC استفاده نمی‌کنند. در واقع امروزه از هر دوی این معماری‌ها استفاده شده تا بهترین نتیجه حاصل شود. به‌عنوان نمونه، معماری x86 شرکت AMD در اصل از CISC استفاده می‌کند، اما همچنین یک میکروکد نیز دارد که دستورالعمل‌های پیچیده را به دستورهای ساده‌تر مشابه RISC، تبدیل می‌کند. بنابراین برخلاف پردازنده‌های قدیمی، CPUهای مدرن فراتر از یک طبقه‌بندی ساده RISC و یا CISC، تکامل یافته‌اند.

نوشته پردازنده‌های CISC و RISC چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

NVIDIA Reflex چیست و چه تأثیری بر شیوه اجرای بازی‌ها دارد؟

اگر در سطوح بالا همانند مسابقات، بازی کنید، آنگاه میزان تأخیر یا همان Latency، نقش بسیار مهمی را در بازی کردن شما خواهد داشت. حال بدین منظور شرکت انویدیا وارد عمل شده و فناوری NVIDIA Reflex را معرفی کرده است. غول آمریکایی با این فناوری وعده داده که تأخیر بازی‌بازان را تا حدی کاهش می‌دهد که پیش‌تر امکان آن وجود نداشته است.

NVIDIA Reflex برای اولین بار همراه با کارت گرافیک‌های سری Ampere این شرکت معرفی شد. البته باید بگوییم که این فناوری به این کارت گرافیک‌ها محدود نبوده و بنابراین اگر کارت گرافیک سری GTX 900 به بالا دارید، آنگاه می‌توانید از NVIDIA Reflex نیز استفاده کنید. در ادامه توضیحات بیشتری را در این رابطه به شما ارائه می‌دهیم.

منظور از تأخیر سیستم (System Latency) چیست؟

پیش از اینکه به خود NVIDIA Reflex بپردازیم، آنگاه ضروری است که ابتدا مفهوم تأخیر سیستم را درک کنید. تأخیر به زبان ساده به‌معنای اختلاف زمانی ما بین ورودی موس و یا کیبورد و نمایش واکنش‌ها و تغییرات بر روی مانیتور است. البته این فقط بخشی از قضیه است. دستگاه‌های ورودی و مانیتور به‌تنهایی میزان کلی تأخیر سیستم را مشخص نمی‌کنند. سخت‌افزارهای داخلی و حتی موتور بازی‌سازی نیز می‌توانند بر این قضیه تأثیر بگذارند.

NVIDIA Reflex

در حالت عادی هنگامی‌که مشغول اجرای بازی‌های سنگین هستید، آنگاه CPU فریم‌ها را جهت رندر شدن توسط GPU آماده کرده و بنابراین آن‌ها را در صف رندر (Render Queue) قرار می‌دهد. از آنجایی که پردازنده گرافیکی می‌تواند به فریم‌های موجود در این صف دسترسی پیدا کرده و آن‌ها را رندر کند، پس کارایی پردازنده گرافیکی در زمینه ارائه فریم‌ها نیز بهبود پیدا می‌کند. حال بدین دلیل که فریم‌ها در صف، منتظر رندر می‌شوند، پس این قضیه باعث به وجود آمدن تأخیر سیستمی می‌شود.

NVIDIA Reflex

اکنون NVIDIA Reflex با هدف از بین بردن صف رندر، قصد دارد که تأخیر سیستمی را به حداقل برساند. حداقل اکنون فهمیده‌اید که فقط پینگ اینترنت نیست که بر تجربه بازی‌های آنلاین شما تأثیر می‌گذارد.

این مطلب را نیز بخوانید: Nvidia Resizable BAR چیست و تا چه حد بر اجرای بازی‌ها تأثیر دارد؟

شیوه کار فناوری NVIDIA Reflex

NVIDIA Reflex سعی دارد که با همگام‌سازی CPU و GPU، صف رندر را از بین ببرد. این موضوع بدین معنا است که کارت گرافیک شما تقریبا به‌صورت آنی، فریم‌های آماده شده توسط پردازنده مرکزی را رندر می‌کند و بدین ترتیب تأخیر ناشی از رندر نیز به حداقل خود می‌رسد.

از آنجایی که دیگر خبری از صف رندر نیست، پس فشارهای موجود بر روی CPU نیز کاهش پیدا می‌کنند. با این اوصاف، بازی‌ها سریع‌تر می‌توانند ورودی‌های موس و کیبورد را نمونه‌برداری کرده و در نتیجه میزان تأخیر بازی نیز به طرز چشمگیری کاهش پیدا می‌کند. تأخیر بازی و رندر تنها قسمت‌هایی از کل تأخیر سیستم بوده که بر تجربه کلی بازی‌باز، تأثیر می‌گذارند. به هر حال باید در این زمینه، تأخیر مربوط به موس و صفحه‌کلید را نیز در نظر بگیرید.

NVIDIA Reflex در سناریوهایی بیشتر خود را نشان می‌دهد که مربوط به محدودیت‌های پردازنده گرافیکی هستند؛ یعنی هنگامی‌که فریم‌های زیادی در هر ثانیه، رندر نمی‌شوند. در نرخ فریم‌های بالاتر، تفاوت ناشی از تأخیر، ناچیز است، زیرا این بار محدودیت از جانب پردازنده مرکزی است ( و بنابراین فریم‌های زیادی در صف رندر قرار ندارند).

آیا تمامی بازی‌ها از NVIDIA Reflex پشتیبانی می‌کنند؟

NVIDIA Reflex یک نوع کیت توسعه نرم‌افزاری (SDK) است. این قضیه بدین معنا بوده که توسعه‌دهندگان باید آن را در بازی‌های خود قرار دهند تا شما نیز به‌عنوان یک گیمر بتوانید از این تکنولوژی بهره ببرید. بنابراین هم کارت گرافیک و هم بازی موردنظر شما، هر دو باید از این فناوری پشتیبانی کنند. با مراجعه به وب‌سایت انویدیا می‌توانید به لیست بازی‌های مورد پشتیبانی، دسترسی پیدا کنید. در حال حاضر 18 عنوان از این ویژگی پشتیبانی کرده و 2 عنوان دیگر نیز قرار است که در آینده به این لیست اضافه شوند.

NVIDIA Reflex قابلیتی است که بازی‌های مربوط به ورزش‌های دیجیتال (Esports) را هدف قرار داده است. خبر خوب این است که تقریبا تمامی بازی‌های محبوب در این زمینه، از این تکنولوژی پشتیبانی می‌کنند. یکی از بزرگان غایب در این لیست، Counter-Strike: Global Offensive است، اما ما نمی‌توانیم زیاد به این موضوع اعتراض کنیم، زیرا حدود یک دهه از انتشار این بازی می‌گذرد.

هم‌اکنون این ویژگی با بازی‌های مهمی همچون Valorant ،Call of Duty: Warzone ،Apex Legends ،Fortnite ،Overwatch و Rainbow Six: Siege سازگار است. بنابراین اگر بیشتر به بازی‌های تیراندازی رقابتی علاقه‌مند هستید، آنگاه نباید نگران مشکلات مربوط به سازگاری باشید.

NVIDIA Reflex

جهت استفاده از این ویژگی در بازی‌های مورد پشتیبانی، باید به تنظیمات Graphics و یا Video  بازی خود رفته و سپس گزینه “Reflex” را بر روی “On” یا “On+Boost” قرار دهید.

این مطلب را نیز بخوانید: منظور از کارت گرافیک Lite Hash Rate چیست و آیا برای بازی مناسب است؟

NVIDIA Reflex Latency Analyzer چیست؟

NVIDIA Reflex

جدا از کیت توسعه نرم‌افزاری Reflex، انویدیا جهت بازاریابی این محصول، ابزاری تحت عنوان Reflex Latency Analyzer را نیز ارائه داده که به کاربران امکان می‌دهد تا بر روی مانیتورهای سازگار با این فناوری، بتوانند تأخیر سیستمی پایان -به-پایان را اندازه‌گیری کنند. در وب‌سایت شرکت انویدیا می‌توانید لیستی از نمایشگرهای سازگار با این تکنولوژی را پیدا کنید.

این قابلیت می‌تواند تغییرات اساسی را به وجود آورد، زیرا تا پیش از این جهت انجام چنین کاری، به دوربین‌های پرسرعت و تجهیزات گوناگونی نیاز داشتید (همانند همان کاری که یوتیوبرهای معروف انجام می‌دهند). حال اگر یک مانیتور با نرخ نوسازی بالا و سازگار با Latency Analyzer و همچنین یک موس سازگار داشته باشید، آنگاه می‌توانید به‌راحتی این کار را انجام دهید.

البته پیش از تصمیم به خرید یک مانیتور سازگار با این ویژگی، باید این را در نظر داشته باشید که Reflex SDK باعث می‌شود تا تأخیر سیستم کاهش پیدا کند، اما Reflex Analyzer فقط میزان تأخیر را مورد سنجش قرار می‌دهد. اگر هم یک مانیتور سازگار با این قابلیت ندارید، آنگاه همچنان با فشار دادن کلیدهای “Alt+R” می‌توانید در لایه “GeForce Experience”، تأخیر رندر (Render Latency) را مشاهده کنید.

بهترین راه‌کار جهت کاهش تأخیر سیستم

بر اساس گفته‌های انویدیا، جدا از Reflex SDK، مواردی همچون اورکلاک کردن کارت گرافیک و استفاده از سخت‌افزارهای سریع‌تر نیز می‌توانند باعث کاهش تأخیر سیستمی شود. اگر با نرخ فریم بالایی بازی کنید، آنگاه بدون استفاده از فناوری‌هایی همانند NVIDIA Reflex نیز، اوضاع خوب پیش خواهد رفت. البته با پایین آوردن تنظیمات گرافیکی بازی و همچنین خاموش کردن گزینه‌های اضافی همانند V-Sync که تأخیر ورودی را افزایش می‌دهند نیز می‌توانید میزان تأخیر را کاهش دهید.

همچنین نباید از یاد ببرید که اگر سخت‌افزارهای شما توانایی ارائه نرخ فریم‌های بالا را دارند، آنگاه بهتر است که از یک مانیتور مجهز به نرخ نوسازی بالا نیز استفاده کنید. این یکی از دلایل سوق دادن فناوری NVIDIA Reflex به سمت مانیتورهای 360 هرتز است. البته یک مانیتور 144 هرتز نیز برای شما کفایت خواهد کرد، زیرا نرخ فریم‌ ارائه شده توسط سخت‌افزارهای امروزی چندان نمی‌تواند از این حد بالاتر برود.

این مطلب را نیز بخوانید: هر آنچه که بایستی در رابطه با سرویس استریم بازی GeForce Now بدانید

سخن پایانی

در حین بازی کردن بازی‌های رقابتی، هر میلی ثانیه ارزش خودش را دارد. تأخیر کمتر می‌تواند عاملی تأثیرگذار در زمینه شلیک به موقع و امتیازگیری شما باشد. تأخیر مربوط به شبکه در اکثر اوقات از کنترل شما خارج است، اما تأخیر سیستم را می‌توانید با دستکاری تنظیمات و سخت‌افزارها، تغییر دهید. با استفاده از NVIDIA Reflex می‌توانید عامل مربوط به تأخیر سیستمی به حداقل رسانده تا در هنگام اجرای بازی‌های رقابتی، فقط نگران تأخیر شبکه باشید.

نوشته NVIDIA Reflex چیست و چه تأثیری بر شیوه اجرای بازی‌ها دارد؟ اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

همه چیز در رابطه با بلوتوث و NFC و تفاوت‌های آن‌ها

این روزها کاربران با استفاده از روش‌ها و ابزارهای گوناگونی می‌توانند محتواهای گوناگون را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. در زمینه اتصالات نزدیک، دو گزینه بلوتوث و NFC را در اختیار داریم. در این مطلب قصد داریم که به تفاوت بلوتوث و NFC بپردازیم و این دو را با یکدیگر مقایسه کنیم.

بلوتوث چیست؟

فناوری بلوتوث پیش از اینکه اولین گوشی هوشمند بتواند مخاطبین را به خود جذب کند، وجود داشته است. این تکنولوژی توسط شرکت مخابراتی سوئدی اریکسون (Ericsson)، در سال 1989 ابداع شد. این فناوری در اصل جهت اتصال بی‌سیم هدست‌ها به کامپیوترها، طراحی شده بود. درست است که این تکنولوژی در سال 1989 ابداع شده، اما تا سال 1998، نام “بلوتوث” را بر روی آن نگذاشته بودند.

بلوتوث برای اولین بار در طی رویداد COMDEX 1999، به‌عنوان یک محصول مشتری-محور، معرفی شد. بلوتوث در کنار یک گجت جدید به نام MP3 پلیر به نمایش گذاشته شد و همچنین در همان رویداد نیز یک هدست بی‌‎سیم معرفی شد.

بلوتوث از تشعشعات الکترومغناطیسی استفاده می‌کند. این فناوری، دامنه مشخصی از فرکانس‌های رادیویی را مورد استفاده قرار می‌دهد. این دامنه در بین 2400 الی 2483.5 مگاهرتز بوده که همان دامنه فرکانسی مایکروویو است و البته شباهت‌هایی به برخی از شکل‌های 5G نیز دارد.

شاید هر دو دارای دامنه فرکانسی مشابهی باشند، اما در هر صورت، سیگنال‌هایی که از طریق بلوتوث منتقل می‌شوند، بیش از 1000 بار ضعیف‌تر از سیگنال‌هایی هستند که از طریق دکل‌‌های 5G، مخابره می‌شوند. بلوتوث می‌تواند کاربردهای گوناگونی داشته باشد، اما در کل چند کارکرد اساسی وجود دارند که بلوتوث در این زمینه‌ها، بیشترین کارکرد را دارد:

  • انتقال موسیقی از یک گوشی هوشمند به اسپیکر و یا هدفون‌ها.
  • ارسال فایل به دستگاه‌های مختلف.
  • متصل کردن دستگاه‌هایی همانند کنترلرهای کنسول‌های بازی و ساعت‌های هوشمند.
این مطلب را نیز بخوانید: آیا امواج بلوتوث برای بدن مضر هستند؟

NFC چیست؟

تفاوت بلوتوث و nfc

تفاوت بلوتوث و NFC را با تعریف NFC ادامه می‌دهیم. واژه NFC مخفف کلمات Near Field Communication است. این فناوری نیز همانند بلوتوث، جهت انتقال داده‌ها در فواصل کوتاه مورد استفاده قرار می‌گیرد. NFC بر پایه تکنولوژی RFID بوده که دومی نیز خود خلاصه شده “Radio Frequency Identification” است. در سال 2003، NFC به‌عنوان یک استاندارد ISO/IEC مورد تأیید قرار گرفت.

پایه و اساس RFID در فناوری NFC حفظ شده است. هنگامی‌که بحث بر سر NFC باشد، آنگاه دو بخش را باید در نظر داشته باشیم: خوانشگر (Reader) و تگ. خوانشگر وظیفه ارسال سیگنال‌های الکترومغناطیسی (13.56 هرتزی) را داشته و تگ نیز یک تراشه کوچک است که توسط یک سیم‌پیچ، احاطه شده است. هنگامی‌که سیگنال رادیویی به تگ برخورد می‌کند، موج الکترومغناطیسی آن باعث می‌شود که یک جریان الکتریکی کوچک در درون سیم‌پیچ به حریان بیفتد. تگ نیز با استفاده از این جریان، مقدار کمی از اطلاعات را به خوانشگر ارسال می‌کند.

در اینجا به یکی از جنبه‌های جالب‌تر NFC می‌رسیم و آن این است که لازم نیست که خود تگ، انرژی داشته باشد. البته تگ‌های انرژی‌دار نیز وجود دارند، اما مواردی همانند کارت‌های اعتباری، از گزینه‌های بدون انرژی هستند. بدین ترتیب می‌توان تگ‌ها را بر روی آیتم‌های بیشتری قرار داد.

این مطلب را نیز بخوانید: ۵ قابلیت هوشمند و جالب تکنولوژی NFC

تفاوت بلوتوث و NFC

تفاوت بلوتوث و nfc

بلوتوث و NFC هم به یکدیگر شباهت داشته و هم اینکه تفاوت‌های گوناگونی نیز با یکدیگر دارند. این دو در زمینه سیگنال‌هایی که مورد استفاده قرار می‌دهند، تفاوتی بزرگ با یکدیگر دارند. این قضیه مهم است، زیرا هر چه فرکانس بالاتر باشد، آنگاه داده‌های بیشتری نیز در هر ثانیه منتقل خواهند شد. طول موج بلوتوث در قیاس با NFC، حدود 176.8 برابر کوتاه‌تر است. به همین دلیل، سرعت انتقال بلوتوث بسیار بیشتر از NFC است.

متوسط سرعت انتقال NFC در حدود 424 کیلوبیت در هر ثانیه است. این در حالی است که سرعت انتقال بلوتوث در هر نسل، افزایش پیدا کرده است. متوسط سرعت انتقال بلوتوث 5، در حدود 2 مگابیت بر ثانیه بوده که در حالت کلی، سریع‌تر از NFC است.

از طرفی دیگر هنگامی‌که بحث بر سر کارایی مصرف انرژی باشد، آنگاه NFC پیروز میدان است. از آنجایی که NFC از یک فرکانس پایین‌تر (در قیاس با بلوتوث) استفاده می‌کند، پس در هنگام ارسال داده‌ها نیز انرژی کمتری را مصرف خواهد کرد.

مورد دیگر نیز به امنیت مربوط می‌شود. شاید باورتان نشود، اما هکرها از طریق بلوتوث می‌توانند به گوشی شما دسترسی پیدا کنند. دامنه گسترده‌تر بلوتوث، فرصت‌های بیشتری را در اختیار هکرها قرار می‌دهد. به همین دلیل است که باید در زمینه حفظ امنیت دستگاه‌های بلوتوثی خود، با احتیاط عمل کنید.

در رابطه با راحتی استفاده نیز، برنده واضحی وجود ندارد. از طرفی با استفاده از NFC می‌توانید از طریق تماس فیزیکی دو آیتم، فرایند انتقال را آغاز نمایید. بدین ترتیب برخلاف بلوتوث، نیازی به جفت کردن دستگاه‌ها ندارید. از طرفی هم اگر امکان اتصال فیزیکی دو دستگاه وجود نداشته باشد، آنگاه بلوتوث گزینه بهتری خواهد بود.

سخن پایانی

در ظاهر، بلوتوث و NFC شاید تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشند، اما در باطن، اختلاف‌های بسیاری دارند. سرعت انتقال فایل‌ها در بلوتوث بیشتر است، اما اگر بحث بر سر مصرف انرژی و امنیت باشد، آنگاه NFC عملکرد بهتری دارد. در نهایت هم باید بگوییم که برتری هرکدام از این فناوری‌ها، به زمینه استفاده از آن‌ها بستگی دارد.

نوشته همه چیز در رابطه با بلوتوث و NFC و تفاوت‌های آن‌ها اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.