چگونه اقتصاد را از شر ضررهای همه‌گیری ویروس کرونا نجات دهیم؟!

در بسیاری از کشورهای غربی، آمار مبتلایان ویروس کرونا دوباره در حال افزایش یافتن است. در برخی کشورها مانند انگلیس، فرانسه و اسپانیا به نظر می‌رسد که موج دوم همه‌گیری نیز آغاز شده است. طبق این یافته‌ها نیز می‌توان فهمید که در سال 2021 شاهد طغیان بزرگتری از این ویروس خواهیم بود. اکنون اطلاعات کافی از اینکه واکسن‌های اولیه چقدر موثر خواهند بود، در اختیار نداریم و برنامه‌های واکسیناسیون افراد نیز به تدریج انجام می‌شود.

مسئله مهم و مطرح برای دولت‌ها نیز اکنون این است که آن‌ها تا چه حد از توان مالی برای محافظت از مشاغل و فعالیت‌های اقتصادی برخوردار هستند. انتظار می‌رود دولت انگلستان، اقداماتی در بهار و تابستان برای حمایت از مشاغل و کسب و کارها انجام دهد که به میزان 192 میلیارد پوند به کسری بودجه اضافه خواهد شد و نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی از 85.4 درصد در سال 2019 به 106.4 درصد تا مارس سال 2021 افزایش می‌یابد.

این مقدار بالاترین سطح بدهی از اوایل دهه 1960 به حساب می‌آید. با این حال موج دوم همه‌گیری ویروس کرونا پاسخ مالی را بسیار بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد. طرح حمایتی شغلی صدراعظم ریشی سوناک (Rishi Sunak) و سایر اقدامات او نیز برای کمک به مشاغل خسارت‌دیده، میلیاردها دلار هزینه خواهد داشت.

موسسه مطالعات مالی در خرداد ماه برای دستیابی به اینکه این موضوع به کجا منتهی می‌شود، از طرحی الگو گرفت که در آن موج دوم ویروس کرونا در سه ماهه چهارم سال 2020 وجود داشته و قرنطینه خانگی در نیمه اول سال 2021 را نیز هدف قرار داده است. آن‌ها پیش‌بینی کردند که مسئله ممکن است باعث ایجاد کسری بودجه بیش از 20 درصد از تولید ناخالص داخلی در سال جاری (معادل سطح جنگ جهانی دوم) و نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی نزدیک به 120 درصد تا سال 2024 و 2025 شود.

اگر اکنون وضعیت بسیاری از کشورها این‌گونه است، چه گزینه‌هایی برای دولت‌ها وجود دارد و آن‌ها باید بر کدام شاخص‌های اصلی تمرکز کنند؟

1. اول رشد و توسعه، سپس پول

دولت‌ها باید رشد اقتصادی از سال 2021 به بعد را در اولویت خود قرار دهند. به بیان ساده، این امر باعث می‌شود که آن‌ها برای افزایش مالیات یا کاهش سریع هزینه‌ها به سطح تولید ناخالص داخلی راحت‌تر عمل کنند. اصلاحات مالی که برای ثابت‌سازی در امور مالی نیاز است، در صورت بهبود سریع‌تر، کمتر نیاز خواهد بود.

دولت‌ها باید روی سرمایه‌گذاری‌های عمومی تمرکز کنند، به ویژه دولت‌هایی که هدف‌شان افزایش تحقیق و توسعه و رشد بهره‌وری است. بسیاری از ناظران توصیه کرده‌اند که دولت‌ها روی اقتصاد زیست‌محیطی هزینه کنند. این امر نه تنها باعث افزایش رشد بخش‌ها در آینده می‌شود؛ بلکه به رفع بحران آب و هوا نیز کمک خواهد کرد.

2. اعتماد به نفس داشته باشید

حتما باید راهکار مشخصی برای افزایش اعتماد اقتصادی وجود داشته باشد؛ این امر با اعتماد به نفس مردم در نحوه مدیریت همه‌گیری و عواقب اقتصادی آن در ارتباط است. حتی قبل از آغاز موج دوم این ویروس، مشخص بود که بهبود اقتصادی در طول تابستان در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته نیز در حال کند شدن بوده است.

سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در ماه سپتامبر گزارش داد که داده‌های گوگل در مورد خرید و فعالیت‌های تفریحی افراد (به عنوان شاخصی برای مشاغل اجتماعی) به سطح قبل از همه‌گیری بازنگشته است. سفارش آنلاین کتاب نیز در اکثر اقتصادهای پیشرفته (به جز چین) نیز به طور کامل بهبود نیافته است.

واضح است که اعتماد مصرف‌کننده و تجارت تا زمانی که همه‌گیری وجود دارد، کاملا بازنمی‌گردد. این یکی از دلایلی است که تعدادی از اقتصاددانان از کشورهایی مانند انگلستان خواسته‌اند تا بر حمایت از اشتغال تمرکز کنند. طرح مرخصی موقت کارگران و کارمندان در انگلستان احتمالاً با موج دوم نیز گسترش یافته است و جدیدترین طرح صدراعظم در حمایت از کار و اشتغال نیز به نظر می‌رسد که تغییر عقیده 180 درجه‌ای باشد.

3. آزمایش و ردیابی مبتلایان هنوز هم حیاتی است

هیچ معامله‌ای بین سلامت افراد و اقتصاد وجود ندارد. کشورهایی که در پایین نگه داشتن میزان عفونت عملکرد بهتری داشته‌اند، در کاهش رکود اقتصادی نیز عملکرد بسیار خوبی داشته‌اند.

برخی از این موفقیت در عفونت‌ها ممکن است خوش‌شانسی یا اقدام زودهنگام در قرنطینه افراد در اوایل سال 2020 باشد. اما کشورهایی مانند فنلاند و آلمان نیز توانایی بالایی برای آزمایش و ردیابی داشتند و خیلی سریع آن را توسعه دادند. حتی در این مرحله، کشورهایی مانند انگلیس باید ببینند که آزمایش و ردیابی مبتلایان حتی با افزایش یافتن هزینه می‌تواند به سرعت بهبود یابد یا خیر.

4. حمایت هدفمندتر

از آنجا که بهبود اقتصادی در طی سال 2021 بهتر می‌شود، سوال اصلی برای سیاست‌گذاران این است که آیا اقتصاد را اولویت قرار می‌دهند (مانند کاهش مالیات) یا اقدامات حمایتی هدفمندتر برای بخش‌های خاص یا بخش‌هایی از نیروی کار.

اخیرا گفته شده است که بهبودی پس از موج دوم ممکن است W شکل باشد، اما بخش‌های جداگانه K شکل خواهند بود. به عبارت دیگر، کسب و کار بخش‌هایی مانند مغازه‌های آنلاین و فناوری/نرم افزار سکه شده است، اما بخش‌های دیگر مانند مغازه‌های معمولی و سفر مدت‌زمان زیادی طول می‌کشد تا رونق یابد.

احتمالا حمایت تجاری باید از رویکرد بخش‌های بیشتری استفاده کند. انگلیس در این بین با طرح «بیرون غذا خوردن» و کمک‌های مالی ماهیانه اندک برای شرکت‌هایی در بخش‌هایی مانند مهمانسرا و هتل‌داری کمی پیشرفت کرده است.

به همین ترتیب، دولت‌ها باید حمایت خود را در بازار کار روی افرادی متمرکز کنند که «اثرات مخرب» بیکاری برای آن‌ها جدی‌تر است. به عنوان مثال، این بحران می‌تواند چشم‌انداز شغلی جوانانی که از مرحله تحصیل به اشتغال رسیده‌اند را تغییر دهد. بنابراین در این مرحله بهبودی، حمایت باید باعث ایجاد شغل شود؛ به عنوان مثال، مالیات بیمه کارفرمایانی که مشاغل جدید ایجاد می‌کنند، کاهش یابد.

ما اکنون به مرحله اساسی مبارزه با ویروس کرونا وارد شده‌ایم. گرچه چالش‌های پیش‌رو را نمی‌توان انکار کرد، اما نسبت به اسفند ماه آمادگی و دانش بیشتری در اختیار داریم. سیاست‌گذاران باید از این مزیت به نفع خود استفاده کرده و پاسخ اقتصادی جامعی ارائه دهند.

نوشته چگونه اقتصاد را از شر ضررهای همه‌گیری ویروس کرونا نجات دهیم؟! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

چرا خوش‌بینی در حین همه‌گیری ویروس کرونا خطرناک است؟!

خوش بینی در کرونا

همه‌گیری ویروس کرونا ممکن است برای افرادی که تمایل دارند همیشه نیمه پر لیوان را ببینند، حتی زمانی که افراد بدبین می‌گویند نیمه خالی هم وجود دارد، چالش‌های زیادی ایجاد کند.

در مواقع عادی، همیشه خوش‌بین بودن می‌تواند باعث شود دوستان بیشتری پیدا کنیم و مزایایی مانند سطح بالاتری از رفاه، افزایش انعطاف‌پذیری و سلامت بهتر را برای ما فراهم کند. معمولا تنها نکات منفی مربوط به زمانی است که اوضاع به همان شکلی که دوست داریم، پیش نمی‌‌رود.

اما اکنون اوضاع کاملا متفاوت است. در طی همه‌گیری، باید طوری رفتار کنیم که گویا احتمال دارد به این ویروس مبتلا شویم؛ در نتیجه باید تمام نکات ایمنی را رعایت کنیم و از شیوع بیماری به دیگران نیز خودداری کنیم. اما در این میان خوش‌بین بودن چه کاری می‌تواند انجام دهد؟!

جنبه‌های مثبت قضیه را ببینیم!

تعریفی از خوش‌بینی می‌تواند این باشد که بدون وجود شواهد کافی، همه چیز به خوبی پیش برود. من به عنوان یک فرد بسیار خوش‌بین، چیزهای خوب (و مشکلات کوچکی نیز) تجربه کرده‌ام. مثلا تصور می‌کنم روزی که قصد دارم کباب بزنم، هوا آفتابی خواهد بود، در نتیجه غذای محشری نیز آن روز در باغ صرف خواهیم کرد، اما اگر باران ببارد هیچ برنامه دومی برای اجرا کردن ندارم. من با موتور سیکلت به مسافت‌های طولانی سفر می‌کنم، مکان‌های زیبایی می‌بینم، اما اگر موتورم خراب شود یا لاستیک پنچر کند، دچار مشکل خواهم شد؛ زیرا برای آن برنامه‌‌ریزی نکرده بودم.

این که به طور کلی خوش‌بین یا بدبین باشیم می‌تواند تأثیر بسزایی در سلامتی ما داشته باشد. آن چیزی که تحقیقات نیز ثابت کرده‌اند این است که خوش‌بینی منجر به احساسات مثبت و افزایش رضایت از زندگی می‌شود.

جنبه منفی خوش‌بینی

در طی همه‌گیری، خوش‌بینی جنبه منفی دارد. در این شرایط خطرناک، خوش‌بینی بیش از حد (که گاهی اوقات خوش‌بینی غیر منطقی یا غیرواقعی نامیده می‌شود) می‌تواند پیامدهای منفی شدیدی داشته باشد. آنچه معمولاً نقطه قوت افراد خوش‌بین است (ریسک‌پذیری)، به یک ضعف خطرناک تبدیل می‌شود.

در این مواقع که شواهد کمی برای تأیید این دیدگاه (همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت) وجود دارد، سعی می‌کنیم خطرات را به حداقل برسانیم، آسیب را کم بشماریم و علائم هشدار دهنده را نیز نادیده بگیریم. ممکن است فکر کنیم که در برابر ویروس کرونا آسیب‌پذیری کمتری داریم، در نتیجه این یک توجیح اشتباه است.

ممکن است در فضاهای شلوغ احتیاط کمتری در برابر ویروس و همچنین انگیزه کمتری نیز برای رعایت محدودیت‌ها داشته باشیم. حتی هنگامی که به ویروس مبتلا شدیم، با خوش‌بینی کامل به خود بگوییم فقط یک سرماخوردگی ساده است و سپس به کارهای روزمره خود ادامه دهیم. با این کار ما خود و دیگران را در معرض خطر قرار می‌دهیم و عواقب آن می‌تواند برای همه بسیار کشنده باشد.

چگونه خوش‌بین بودن را مدیریت کنیم؟

افراد خوش‌بین باید در این بحران کمی خود را کنترل کنند. اما چگونه؟ یک روش خوب برای بررسی اینکه آیا ما بیش از حد خوش‌بین هستیم، این است که از خود بپرسیم: چه مدرکی برای اثبات این پیش‌بینی در اختیار دارم؟ اگر هیچ مبنایی برای تصوری که کرده‌ایم، وجود نداشته باشد (مثلاً با ورود به یک فضای بسته و شلوغ برای مدت طولانی به ویروس کرونا مبتلا نخواهیم شد)، باید به فکر تغییر رفتار خود باشیم.

خوش بینی در کرونا

اقدام دیگری که می‌توان انجام داد، مقایسه پیش‌بینی‌های ما با گفته‌های متخصصان و مفسران است. طبق نظریه خوش‌بینی، یک پاسخ خوش‌بینانه هنگامی بوجود می‌آید که فرد معتقد باشد یک رویداد منفی بیرونی، ناپایدار و مربوط به یک مکان خاصی است. پس بسیار مفید خواهد بود که تفکرات خود را به چالش بکشیم. محدودیت‌های فعلی در مقابل من و افراد دیگر تا چه حد است؟ چه مدت احتمال دارد که همه‌گیری وجود داشته باشد؟ تا چه اندازه گسترش ویروس کرونا مربوط به یک مکان خاص است؟

به عنوان یک فرد خوش‌بین، دوست ندارم وقت زیادی را برای سوالاتی از این قبیل صرف کنم. اما اگر قصد داریم خوش‌بینی را مدیریت کنیم، باید وقت بگذاریم تا به این موارد فکر کنیم و درباره ایده‌های خود با دیگران بحث کنیم.

چگونه افراد خوش‌بین را کنترل کنیم؟

در شرایط مبهم، افراد خوش‌بین تمایل دارند به تفسیر مثبت‌ترین قوانین فکر کنند. در شرایطی که مقررات به طور مداوم در حال تغییر کردن هستند، این افراد به نتیجه‌گیری‌های خود خواهند رسید. وقتی قوانین با استثناهایی همراه باشند، تصور می‌کنند که این استثناها در مورد آن‌ها نیز اعمال می‌شوند.

خوش بینی در کرونا

به عنوان مثال، اقدامات محافظتی انگلستان در مورد فاصله‌گذاری اجتماعی این چنین است که باید دو متر از هم فاصله داشته باشیم. اگر از ماسک یا سایر اقدامات احتیاطی استفاده کرده باشیم، فاصله به یک متر کاهش می‌یابد. اما یک فرد خوش‌بین اینچنین فکر می‌کند که باید یک متر از هم فاصله داشته باشیم، نه دو متر کامل. این پیام باید برای خوش‌بینان کاملا روشن و بدون ابهام باشد. گفتن اینکه «دو متر فاصله داشته باشید»، برای افراد خوش‌بین بهتر از مشخص کردن محدوده است. دولت‌ها باید به جای تغییر مداوم دستورالعمل‌ها، ارسال پیام‌های مختلف در مورد میزان خطر و وضع قوانین مختلف در مناطق مختلف، مقررات صریح و بدون ابهامی را ارائه دهند تا بر رفتار خوش‌بینان نیز تأثیر بگذارد.

خوش‌بینی مطلوب

برای افراد خوش‌بین، اکنون این سوال بوجود می‌آید که چگونه می‌توانند زندگی را به شکل وارونه‌ای ببینند و از آن سود نیز ببرند، در عین حال هرگونه خطر برای خود یا دیگران را نیز به حداقل برسانند. اینکه بتوانیم خوش‌بینی کلی خود را کنترل کنیم بسیار مهم است، زیرا قادر خواهیم بود بر این زمان چالش‌برانگیز غلبه کنیم و با انجام این کار نیز خوش‌بین و مثبت باقی بمانیم.

در عین حال، باید دیدگاه‌های دیگران را نیز در این حین جستجو کنیم و در مورد پاسخ‌ها به بیماری همه‌گیر با دیگران صحبت کنیم. ما باید وقت خود را بدون اینکه بیش از حد به این مسئله فکر کنیم یا اینکه بدبین شویم، به سنجیدن خطرات و پیامدهای رفتار خود اختصاص دهیم.

اگر بتوان این کار را انجام داد، علاوه بر امیدواری و نگاه مثبت، از خود و دیگران نیز می‌توان محافظت کرد.

نوشته چرا خوش‌بینی در حین همه‌گیری ویروس کرونا خطرناک است؟! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

۵ نکته برای اینکه بهتر با تغییر ساعت زمستانی یا تابستانی کنار بیایید

تغییر ساعت زمستانی یا تابستانی

افزودن یک ساعت بر ساعات روز اولین بار در طول جنگ جهانی اول به کار گرفته شد تا افراد از ساعات طولانی‌تر در روز استفاده کنند و در مصرف انرژی نیز صرفه‌جویی شود. امروزه مزایای تغییر ساعت بسیار مورد بحث است. در حقیقت، اکنون پژوهشات نشان می‌دهند که تغییر ساعت زمستانی و تابستانی، تأثیرات منفی به ویژه بر سلامتی افراد دارد.

در طول روزهای اول پس از تغییر ساعت زمستانی یا تابستانی، بسیاری از افراد ممکن است از علائمی مانند تحریک‌پذیری، خواب کم، خستگی در طول روز و کاهش عملکرد سیستم ایمنی رنج ببرند. نگران‌کننده‌تر از آن این می‌تواند باشد که حملات قلبی، سکته‌های مغزی و آسیب دیدگی در محل کار در طی هفته‌های اول پس از تغییر ساعت در مقایسه با هفته‌های دیگر بیشتر است. همچنین در این هفته تصادفاتی که منجر به مرگ می‌شوند، شش درصد افزایش پیدا می‌کند.

دلیل اینکه تغییر ساعت زمستانی یا تابستانی می‌تواند بسیار بر ما تأثیر بگذارد به دلیل وجود ساعت بیولوژیکی داخلی بدن ما است. این ساعت عملکردهای اساسی فیزیولوژیکی بدن ما مانند زمان احساس گرسنگی و احساس خستگی را کنترل می‌کند. آن به ریتم شبانه‌روزی معروف است و تقریباً 24 ساعت طول می‌کشد.

بدن ما نمی‌تواند همه کارها را در یک زمان انجام دهد، بنابراین هر عملکردی در بهترین زمان خود در بدن انجام می‌شود. به عنوان مثال، حتی قبل از اینکه صبح بیدار شویم، ساعت داخلی بدن، ما را برای بیدار شدن آماده می‌کند. تولید هورمون خواب ملاتونین در غده پینه آل را متوقف می‌کند و شروع به ترشح کورتیزول (هورمونی که در تنظیم متابولیسم نقش دارد) می‌کند.

تنفس نیز سریع‌تر می‌شود، فشار خون بالا می‌رود، ضربان قلب تندتر می‌شود و دمای بدن نیز کمی افزایش می‌یابد. همه این‌ها توسط ساعت بیولوژیکی داخلی بدن افراد اداره می‌شود.

ساعت اصلی بدن ما در بخشی از مغز به نام هیپوتالاموس قرار دارد. در حالی که تمام بافت‌ها و اندام‌های بدن ساعت خاص خود را دارند (که به عنوان ساعت‌های محیطی نیز شناخته می‌شود)، ساعت اصلی مغز ساعت‌های محیطی را همزمان می‌کند و همه بافت‌ها در زمان مناسب روز با هم هماهنگ می‌شوند. اما تغییر ساعات دو بار در سال، این ریتم را مختل می‌کند، این به این معنی است که ساعت اصلی و تمام ساعت‌های محیطی از همگام‌سازی خارج می‌شوند.

تغییر ساعت زمستانی یا تابستانی
ساعت‌های داخلی بدن همه عملکردهای داخلی را کنترل می‌کنند

از آنجا که ریتم ساعت بدن ما دقیقا 24 ساعته نیست، اما این ساعت به طور روزانه با استفاده از نشانه‌هایی که در محیط وجود دارد، دوباره تنظیم می‌شود. سازگارترین نشانه محیطی، نور است. نور به طور طبیعی این ریتم‌های شبانه‌روزی را کنترل می‌کند و هر روز صبح ساعت اصلی بدن ما با دنیای خارج تنظیم می‌شود.

سپس ساعت اصلی بدن، ساعات محیطی ترشح هورمون و فعالیت سلول عصبی موجود در اندام‌ها و بافت‌ها را بازگو می‌کند. وقتی ما به طور مصنوعی و ناگهانی ریتم روزانه خود را تغییر می‌دهیم، ساعت اصلی سریع‌تر از ساعت‌های محیطی تغییر می‌کند و به همین دلیل است که احساس بدی داریم. ساعت‌های محیطی بدن ما هنوز در همان زمان قدیمی خود کار می‌کنند و به همین دلیل نیز خستگی ناشی از پرواز طولانی و اختلاف ساعت را تجربه می‌کنیم.

ممکن است چند روز یا چند هفته طول بکشد تا بدن ما با تغییر ساعت زمستانی یا تابستانی سازگار شود و دوباره بافت‌ها و اندام‌های ما نیز هماهنگ کار کنند. با توجه به اینکه چه مقدار فرد سحرخیز یا شب‌زنده‌داری هستید، تغییر ساعات زمستانی و تابستانی ممکن است بر شما تاثیر متفاوتی داشته باشد.

شب‌زنده‌دارها سازگاری با تغییر ساعت بهاری را دشوارتر می‌دانند، در حالی که سحرخیزان بیشتر تحت تأثیر تغییر ساعت پاییزی قرار می‌گیرند. بعضی از افراد حتی به طور کامل قادر به تغییر زمان نیستند. در حالی که هرگونه اختلال در ریتم شبانه‌روزی می‌تواند بر سلامتی افراد تأثیر بگذارد، هنوز مواردی وجود دارد که می‌توانیم به بدن خود کمک کنیم تا با شرایط جدید سازگارتر شود که شامل:

  1. قبل و بعد از تغییر ساعت، الگوی خواب خود را منظم نگه دارید. منظم نگه داشتن زمان بیدار شدن در صبح بسیار مهم است. آن می‌تواند به این دلیل باشد که بدن ما در صبح‌ها کورتیزول آزاد می‌کند تا هوشیاری افراد را افزایش دهد. در طول روز با کاهش سطح کورتیزول بسیار خسته می‌شوید و این باعث کاهش تأثیر تغییر زمان بر خواب می‌شود.
  2. با تغییر برنامه خواب، بدن به آرامی طی یک هفته یا بیشتر خود را با زمان جدید تنظیم می‌کند. تغییر ساعت خواب ده تا پانزده دقیقه زودتر یا دیرتر در روز به بدن کمک می‌کند تا به آرامی با برنامه جدید تنظیم شود و خستگی ناشی از تغییر ساعت زمستانی یا تابستانی را راحت‌تر کند.
  3. کمی در معرض نور خورشید صبحگاهی قرار بگیرید. نور صبح به بدن کمک می‌کند تا سریع‌تر تنظیم شود و ساعت بدن را سریع‌تر هماهنگ ‌کند. در حالی که نور عصر ساعت بدن را به تأخیر می‌اندازد. نور صبح همچنین باعث خوش‌اخلاقی و هوشیاری شما در طول روز می‌شود و به شما کمک می‌کند تا شب‌ها بهتر بخوابید.
  4. در عصر از نور زیاد خودداری کنید. این نور شامل نور آبی تلفن‌های همراه، تبلت‌ها و سایر وسایل الکترونیکی است. نور آبی می‌تواند ترشح هورمون خواب ملاتونین را به تأخیر بیندازد و ساعت داخلی بدن را دیرتر تنظیم کند. یک محیط تاریک بهترین زمان هنگام خواب است.
  5. الگوی غذایی خود را منظم نگه دارید. سایر نشانه‌های محیطی مانند غذا نیز ممکن است ساعت بدن افراد را هماهنگ کنند. تحقیقات نشان می‌دهد قرار گرفتن در معرض نور و غذا در زمان مناسب، می‌تواند به شما کمک کند تا ساعت اصلی و محیطی خود را با همان سرعت تغییر دهید. زمان هنگام صرف غذا را ثابت نگه دارید و از وعده‌های غذایی در هنگام آخر شب خودداری کنید.

بعد از تبادل‌نظر گسترده در اروپا، در اسفند ماه سال 2019 پارلمان اروپا به حذف زمان تابستانی رای مثبت داد، بنابراین این آخرین باری است که بسیاری از خوانندگان اروپایی نگران تنظیم ساعت‌های داخلی خود پس از تغییر زمان هستند. اگرچه کشورهای عضو این رایزنی تصمیم می‌گیرند که زمان استاندارد (از پاییز تا بهار) یا زمان تابستانی (از بهار تا پاییز) را به طور دائمی انتخاب کنند، دانشمندان موافق این هستند که زمان استاندارد انتخاب شود، زیرا در آن زمان نور خورشید با ما در هنگام رفتن به محل کار، مدرسه و معاشرت سازگارتر است.

نوشته 5 نکته برای اینکه بهتر با تغییر ساعت زمستانی یا تابستانی کنار بیایید اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

آلودگی صوتی در ایالات متحده بر اثر قرنطینه خانگی تقریبا تا نصف کاهش یافته است!

در سال گذشته شرکت اپل با همکاری دانشمندان دانشگاه میشیگان چگونگی تاثیر آلودگی صوتی بر سلامت شنوایی انسان را بررسی کرده بودند. با بررسی این داده‌ها قبل و سپس در طول قرنطینه خانگی و اقدامات فاصله‌گذاری اجتماعی که در پاسخ به بیماری همه‌گیری ویروس کرونا به کار گرفته شده بود، نشان داده شد که آلودگی صوتی محیطی تقریباً به نصف کاهش یافته است.

همانطور که بسیاری از بخش‌های جامعه در سراسر جهان تعطیل شدند تا سرعت گسترش ویروس کرونا را کاهش دهند، انواع آلودگی نیز در این اماکن بسیار کم شد که شامل کاهش قابل توجه‌ای در دی اکسید نیتروژن در کشورهای چین و ایتالیا و همچنین افت شدید در انتشار کربن جهانی است.

تجزیه و تحلیل جدید داده‌ها از مطالعه شنوایی تیم اپل روند مشابهی را در مورد نوع دیگری از آلودگی، در حجم صداهایی که فرد معمولی در معرض آن قرار می‌گیرد، نشان داده است. این مطالعه، برای سنجش میزان صدای محیط در سطح کشور و ایجاد تصویر واضح‌تری از سلامت شنوایی در بین آمریکایی‌ها طراحی شده است.

پژوهشگران داده‌های تقریباً شش هزار شرکت‌کننده در ایالت‌های تگزاس، فلوریدا، کالیفرنیا و نیویورک را جمع‌آوری کردند که بالغ بر پانصد هزار میزان آلودگی صوتی و سر و صدا به طور روزانه بود. این موارد از اپل واچ‌ها و گوشی‌های آیفون جمع‌آوری شده‌اند که دوره قبل از همه‌گیری ویروس را نیز نشان می‌دهند و همچنین اقدامات قرنطینه خانگی و فاصله‌گذاری اجتماعی را اجرا می‌کنند.

همانطوری که ریک نیتزل (Rick Neitzel)، نویسنده مطالعه، به طور متوسط در این مطالعه نشان می‌دهد که میزان آلودگی صوتی روزانه هر شخص سه دسی‌بل یا تقریباً نیمی از آن کاهش یافته است.

ریک نیتزل این‌چنین بیان کرده است که:

هنگامی که قرار گیری در معرض آلودگی صوتی با استفاده از مقیاس دسی‌بل توصیف می‌شود، یک تغییر 10 دسی‌بل معادل 10 برابر افزایش یا کاهش انرژی صوتی است و تغییر 3 دسی‌بلی نیز می‌تواند معادل نصف یا دو برابر شدن انرژی صوتی باشد. میزان متوسطی ​​از آلودگی صوتی روزانه که قبل از قرنطینه خانگی بر اثر ویروس کرونا مشاهده کرده بودیم، 73.2 دسی بل و میزان متوسط ​​از آلودگی صوتی روزانه پس از قرنطینه خانگی نیز 70.6 دسی بل بود که تقریباً سه دسی بل کاهش داشت. کاهش تقریبی 3 دسی‌بل در قرارگیری آلودگی صوتی معادل نصف شدن یا کاهش 50 درصدی متوسط ​​انرژی روزانه آلودگی صوتی در بین شرکت‌کنندگان است.

این موارد با اعداد مختلف با توجه به موقعیت مکانی مختلف رخ می‌دهد که در تجزیه و تحلیل تیم نیز نشان داده شده بود. او این‌چنین گفت:

در ایالت‌های کالیفرنیا و نیویورک کاهش بسیار چشمگیری در آلودگی صوتی دیده شده بود که خیلی سریع اتفاق افتاد، در حالی که فلوریدا و تگزاس کاهش تقریبی داشتند.

این تجزیه و تحلیل همچنین نشان داده بود که بیشترین افت صدا در آخر هفته‌ها دیده می‌شود. همه افراد مدت زمان قرارگیری در برابر سر و صدا را تقریبا 75 دسی بل کاهش دادند که می‌توان گفت آن سطحی است که نهادهای رسمی مانند سازمان بهداشت جهانی آن را ایمن می‌دانند. در این بین میزان زیادی از افرادی که از خانه دورکاری می‌کنند نیز وجود دارد؛ این به این معنی است که روزهای هفته از نظر آلودگی صوتی با آخر هفته تفاوت چندانی ندارد.

ریک نیتزل این‌چنین بیان کرد:

اکنون با توجه به وجود همه‌گیری ویروس کرونا، برنامه روزمره مردم مختل شده است و دیگر تمایز زیادی در مواجهه بین پنج روز کاری و آخر هفته‌ها نمی‌بینیم.

نوشته آلودگی صوتی در ایالات متحده بر اثر قرنطینه خانگی تقریبا تا نصف کاهش یافته است! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

آلودگی صوتی در ایالات متحده بر اثر قرنطینه خانگی تقریبا تا نصف کاهش یافته است!

در سال گذشته شرکت اپل با همکاری دانشمندان دانشگاه میشیگان چگونگی تاثیر آلودگی صوتی بر سلامت شنوایی انسان را بررسی کرده بودند. با بررسی این داده‌ها قبل و سپس در طول قرنطینه خانگی و اقدامات فاصله‌گذاری اجتماعی که در پاسخ به بیماری همه‌گیری ویروس کرونا به کار گرفته شده بود، نشان داده شد که آلودگی صوتی محیطی تقریباً به نصف کاهش یافته است.

همانطور که بسیاری از بخش‌های جامعه در سراسر جهان تعطیل شدند تا سرعت گسترش ویروس کرونا را کاهش دهند، انواع آلودگی نیز در این اماکن بسیار کم شد که شامل کاهش قابل توجه‌ای در دی اکسید نیتروژن در کشورهای چین و ایتالیا و همچنین افت شدید در انتشار کربن جهانی است.

تجزیه و تحلیل جدید داده‌ها از مطالعه شنوایی تیم اپل روند مشابهی را در مورد نوع دیگری از آلودگی، در حجم صداهایی که فرد معمولی در معرض آن قرار می‌گیرد، نشان داده است. این مطالعه، برای سنجش میزان صدای محیط در سطح کشور و ایجاد تصویر واضح‌تری از سلامت شنوایی در بین آمریکایی‌ها طراحی شده است.

پژوهشگران داده‌های تقریباً شش هزار شرکت‌کننده در ایالت‌های تگزاس، فلوریدا، کالیفرنیا و نیویورک را جمع‌آوری کردند که بالغ بر پانصد هزار میزان آلودگی صوتی و سر و صدا به طور روزانه بود. این موارد از اپل واچ‌ها و گوشی‌های آیفون جمع‌آوری شده‌اند که دوره قبل از همه‌گیری ویروس را نیز نشان می‌دهند و همچنین اقدامات قرنطینه خانگی و فاصله‌گذاری اجتماعی را اجرا می‌کنند.

همانطوری که ریک نیتزل (Rick Neitzel)، نویسنده مطالعه، به طور متوسط در این مطالعه نشان می‌دهد که میزان آلودگی صوتی روزانه هر شخص سه دسی‌بل یا تقریباً نیمی از آن کاهش یافته است.

ریک نیتزل این‌چنین بیان کرده است که:

هنگامی که قرار گیری در معرض آلودگی صوتی با استفاده از مقیاس دسی‌بل توصیف می‌شود، یک تغییر 10 دسی‌بل معادل 10 برابر افزایش یا کاهش انرژی صوتی است و تغییر 3 دسی‌بلی نیز می‌تواند معادل نصف یا دو برابر شدن انرژی صوتی باشد. میزان متوسطی ​​از آلودگی صوتی روزانه که قبل از قرنطینه خانگی بر اثر ویروس کرونا مشاهده کرده بودیم، 73.2 دسی بل و میزان متوسط ​​از آلودگی صوتی روزانه پس از قرنطینه خانگی نیز 70.6 دسی بل بود که تقریباً سه دسی بل کاهش داشت. کاهش تقریبی 3 دسی‌بل در قرارگیری آلودگی صوتی معادل نصف شدن یا کاهش 50 درصدی متوسط ​​انرژی روزانه آلودگی صوتی در بین شرکت‌کنندگان است.

این موارد با اعداد مختلف با توجه به موقعیت مکانی مختلف رخ می‌دهد که در تجزیه و تحلیل تیم نیز نشان داده شده بود. او این‌چنین گفت:

در ایالت‌های کالیفرنیا و نیویورک کاهش بسیار چشمگیری در آلودگی صوتی دیده شده بود که خیلی سریع اتفاق افتاد، در حالی که فلوریدا و تگزاس کاهش تقریبی داشتند.

این تجزیه و تحلیل همچنین نشان داده بود که بیشترین افت صدا در آخر هفته‌ها دیده می‌شود. همه افراد مدت زمان قرارگیری در برابر سر و صدا را تقریبا 75 دسی بل کاهش دادند که می‌توان گفت آن سطحی است که نهادهای رسمی مانند سازمان بهداشت جهانی آن را ایمن می‌دانند. در این بین میزان زیادی از افرادی که از خانه دورکاری می‌کنند نیز وجود دارد؛ این به این معنی است که روزهای هفته از نظر آلودگی صوتی با آخر هفته تفاوت چندانی ندارد.

ریک نیتزل این‌چنین بیان کرد:

اکنون با توجه به وجود همه‌گیری ویروس کرونا، برنامه روزمره مردم مختل شده است و دیگر تمایز زیادی در مواجهه بین پنج روز کاری و آخر هفته‌ها نمی‌بینیم.

نوشته آلودگی صوتی در ایالات متحده بر اثر قرنطینه خانگی تقریبا تا نصف کاهش یافته است! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

گرگ‌های بالغ هم مثل سگ‌ها به صاحبشان وابسته می‌شوند!

ما انسان‌ها از قدیم با سگ‌ها رابطه خوبی داشته‌ایم و گویی حیوانات بسیار خاصی بودند. سگ‌ها نیز بر تکامل ما تأثیراتی داشته‌اند و انگار از اول با ما صمیمی بوده‌اند. اما برخی از بهترین ویژگی‌های آن‌ها ممکن است در گذشته در نسل‌های قبلی آن‌ها وجود داشته باشد؛ که می‌توان به توانایی آن‌ها در ایجاد پیوندهای عمیق، پایدار و وابسته به احساسات به ما انسان‌ها اشاره کرد.

تیمی از محققان دانشگاهی در مجارستان رفتارهای گرگ‌های دست‌آموز و سگ‌ها را برای آزمایشی مقایسه کردند. ریتا لنکی (Rita Lenkei)، پژوهشگر رفتارشناسی حیوانات در این باره گفته است:

اگر خطری وجود داشته باشد، سگ‌ها از صاحبان خود محافظت می‌کنند یا در موقعیتی که برای اولین بار به آن وارد می‌شوند، صاحبشان نیز حضور داشته باشد، آرام‌تر خواهند بود. اما در همین موقعیت اگر آن‌ها نباشند، نشانه‌هایی از استرس در سگ‌ها نمایان می‌شود. این سوال در ذهن ما بود که آیا گرگ‌های بالغ که به شدت اجتماعی هستند نیز حداقل برخی از ویژگی‌های رفتاری دلبستگی نسبت به صاحبان خود نشان می‌دهند یا خیر.

معیارهای علمی این نوع دلبستگی می‌تواند شامل ترجیح یک فرد بر دیگری، احساس امنیت کافی در هنگام حضور فرد مورد نظر، علائم استرس هنگام ترک صاحبشان و تلاش برای دوباره رابطه برقرار کردن و نشان دادن رفتار خوب هنگام دیدار مجدد باشد.

گرگ‌های خاکستری در آزمایشات دقیقا رفتارهایی مثل سگ‌ها نشان دادند. وقتی صاحبانشان آن‌ها را در مکانی ناآشنا رها می‌کردند، غرش می‌کردند، نفس نفس می‌زدند و لب‌های خود را می‌لیسیدند که نشانه‌ای از استرس است؛ و در نهایت حتی قلاده‌های خود را به منظور ارتباط برقرار کردن با صاحبشان به آن سمت می‌کشیدند.

تاماس فاراگو (Tamás Faragó)، رفتارشناس حیوانات، این‌گونه توضیح داد:

با این وجود، وقتی آن شخص غریبه ناپدید شد، رفتار عجیب گرگ‌ها نیز آرام آرام از بین رفت.

وقتی که صاحب گرگ‌ها در آنجا حضور داشت، گرگ‌ها منطقه جدیدی را کاوش کردند و نشان دادند که در صورت حضور صاحبشان، احساس امنیت بیشتری خواهند داشت. این آزمایش همچنین ماهیت رابطه بین سگ و انسان‌ها را روشن می‌کند. از آنجا که انجام‌دهنده این آزمایشات، صاحب اصلی که توله گرگ‌ها را پرورش داده بود، نبود، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که این پیوند در سنین بعدی شکل گرفته است.

پژوهشگران رفتارشناسی حیوانات این‌گونه اظهار کردند که:

این نتایج احتمال می‌دهند که پیوندی بین سگ‌ها و گرگ‌ها وجود داشته باشد. چون دارای ساختار اجتماعی بسیار مشابهی با انسان‌ها هستند.

او همچنین خاطرنشان کرد که برای شکل‌گیری این رفتارها نسبت به انسان‌ها، اجتماعی شدن گرگ‌ها نیاز است. بررسی‌های ژنتیکی نشان داده که این دو گونه یعنی گرگ‌ها و سگ‌ها می‌توانستند از چهل هزار سال پیش متفاوت باشند. در این مدت، سگ‌ها توانایی ارتباط برقرار کردن بیشتری با انسان‌ها پیدا کردند و در طی آزمایشات جدید هم سگ‌ها نسبت به گرگ‌ها، به انسان‌ها دلبستگی بیشتری نشان دادند. تیم پژوهشات بیان کرد:

این تغییرات در روند اهلی‌سازی آن‌ها کمی بود، نه کیفی.

این مطالعه نشان می‌دهد که سگ‌ها و انسان‌ها تنها موجوداتی نیستند که وابستگی‌هایی در گونه خود نشان می‌دهند. این مسئله در پستانداران نیز وجود دارد. مطالعه‌ای اخیرا نشان داده است که ویژگی‌های مشابه رفتاری از جمله استرس ناشی از دوری با صاحبشان و ارتباط برقرار کردن در گربه‌ها نیز وجود دارد.

در حالی که بسیاری از ما می‌گوییم انواع حیوانات تحت مراقبت انسان‌ها می‌توانند پیوندهای متقابلی با انسان ایجاد کنند (از جمله نگهبانان حیوانات وحشی در باغ وحش‌ها)، اما اکنون نشان داده شده است که بسیاری از حیواناتی که سابقه طولانی با انسان‌ها دارند، مانند اسب‌ها، در هنگام دوری صاحبشان هیچ‌گونه استرسی ندارند.

با این حال، روی سایر موارد رفتاری دلبستگی به انسان، مانند احساس امنیت بیشتر حیوانات در حضور صاحبانشان، تاکید شده است. البته، اینکه درباره گونه‌های دیگر اطلاعاتی نداریم به این معنی نیست که این حیوانات نمی‌توانند چنین پیوندهایی را ایجاد کنند. در کل توانایی مراقبت از افراد دیگر در یک گونه، در ماهیت پستانداران وجود دارد و بسیار جالب خواهد بود که ببینیم چند حیوان ممکن است دارای چنین ویژگی‌های قابل گسترشی باشند.

نوشته گرگ‌های بالغ هم مثل سگ‌ها به صاحبشان وابسته می‌شوند! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

قبل از آنکه خیلی دیر شود، به فکر قطب جنوب باشید!

در بین یخچال‌های بادخیز و کوه‌های یخی غرب قطب جنوب، زندگی در جریان است. نهنگ کوهان‌دار و وال مینک، که نهنگی کوچک و تندرو است، در معرض خطر قرار گرفته‌اند. ماهی، ماهی‌های مرکب و شیر آبی به همراه گروه‌های مختلف پنگوئن‌های پر سروصدا، در ساحل شنا می‌کنند. زندگی به طرز پیچیده‌ای جریان دارد. همه این گونه‌های جانوری از سخت‌پوستان ریزی مانند میگو به نام کریل قطب جنوب تغذیه می‌کنند. همین جانداران نیز خود طعمه پلنگ آبی، نهنگ‌های قاتل و پرندگان دریایی درنده مانند اسکوآ و مرغ طوفان غول‌پیکر خواهند شد.

این اکوسیستم حساس اکنون در معرض خطر است. شبه جزیره غربی قطب جنوب (شمالی‌ترین قسمت این قاره) با سرعت در حال گرم شدن است. در بهمن ماه، دما در قطب جنوب به بیشترین حد خود یعنی 20.75 درجه سانتی‌گراد رسید. این میزان نسبت به هفتاد سال گذشته که دمای متوسط ​​در هر روز 2 درجه سانتی‌گراد بوده است، بیشترین مقدار به حساب می‌آید. بیشتر یخچال‌های طبیعی این منطقه در حال آب شدن هستند و یخ دریا‌ها نیز رو به کاهش یافتن‌اند (از تصاویر ماهواره‌ای ثبت شده در دهه 1970 تا بهار 2016، یخچال‌ها اکنون در کوچک‌ترین حد خود قرار دارند). اگر گاز کربن هم‌چنان در حال افزایش باشد، در طی 50 سال، منطقه پوشیده شده با یخ دریا نصف شده و حجم این یخ‌ها نیز به یک چهارم میزان کنونی خواهد رسید.

ماهیگیری زیاد بخش اعظمی از منبع اصلی غذایی، کریل را کاهش داده است. آب‌های اطراف قطب جنوب حاوی هفتاد درصد کریل است که کرم حشره آن در یخ دریا قرار می‌گیرد. از بین رفتن آن‌ها به معنای گرسنگی بسیاری از گونه‌ها است. حتی  چرخه‌های زیست‌زمین‌شیمیایی در اقیانوس از جمله چرخه کربن را تغییر می‌دهد. کریل‌ها از فیتوپلانکتون‌ها (جلبک‌های دریایی میکروسکوپی که کربن را از جو استخراج می‌کنند) تغذیه می‌کند. کریل‌ها، کربن و سایر مواد مغذی از جمله فلوراید، کلسیم و فسفر را که از منابع انرژی بی‌شمار جانوران کوچک و میکروسکوپی هستند، دفع می‌کنند.

با افزایش فعالیت‌های انسانی و ساخت و ساز، تنوع زیستی مهم منطقه در معرض نابودی قرار گرفته است. باید اقداماتی برای جلوگیری از این خطرات در دریا و خشکی انجام شود.

اولین مرحله، محافظت از دریاهای اطراف قطب جنوب است. طی دو هفته دیگر پیشنهادی برای تبدیل این مناطق به یک منطقه حفاظت شده دریایی توسط کمیسیون حفاظت از منابع دریایی قطب جنوب (گروهی از دولت‌ها که به طور جمعی منابع اقیانوس جنوبی را مدیریت می‌کنند) ارائه خواهد شد. خواسته ما اکنون این است که حالا اقدام کنند.

خطرات رو به افزایش است!

چهار عامل اصلی اکنون اکوسیستم قطب جنوب را تهدید می‌کند.

ماهیگیری: صید کریل در اقیانوس جنوبی در چند دهه اخیر برای پاسخ به افزایش تقاضا برای مکمل‌های غذایی امگا 3 و گرد ماهی بسیار افزایش یافته است. تقریباً چهارصد هزار تن کریل (سومین صید بزرگ کریل در تاریخ، مقداری بی‌سابقه که از دهه 1980 وجود نداشته است) از قطب جنوب در سال 2019 صید شد. بیشتر از 90 درصد کریل‌ها در اطراف شبه جزیره قطب جنوب صید شده است. میزان صید در آنجا از سال 2000 سه برابر شده است و از 88800 تن به 289،500 تن در سال 2018 رسیده است.

با آب شدن یخ‌های دریا بر اثر گرم شدن آب‌های شمالی، کریل به سمت جنوب حرکت می‌کند و کشتی‌های بیشتری را به سمت مناطقی که پنگوئن‌ها و پستانداران دریایی هستند، جذب می‌کند. حتی صیدهای کوچک نیز می‌توانند بسیار آسیب‌زا باشند. به عنوان مثال، ماهیگیری در نزدیکی گروه‌های پنگوئن‌ها از تولید مثل آن‌ها جلوگیری می‌کند. نهنگ‌های کوهان‌دار نیز قبل از حرکت به سمت شمال برای تولید مثل به آب‌های غنی از کریل برای تغذیه کردن مهاجرت می‌کنند. اگر این موجودات نتوانند مقدارغذای کمی برای خوردن در آنجا پیدا کنند، توانایی تولید مثل آن‌ها نیز کاهش می‌یابد.

یافتن تأثیرات ماهیگیری در چنین مکان دوری بسیار دشوار است. اطلاعات بسیار کمی نیز درباره وضعیت بسیاری از گونه‌های اقیانوس جنوبی، از جمله بسیاری از پرندگان دریایی و پستانداران دریایی، در اختیار داریم. این اقدام مدیریت صیادی را برای حفاظت از کل اکوسیستم، به ویژه در آب و هوای گرم، دشوار می‌کند. بنابراین باید احتیاط کنیم و چیزهای بیشتری نیز یاد بگیریم.

گردشگری: این شبه‌جزیره پربازدیدترین منطقه در قطب جنوب است. این منطقه نزدیک به آمریکای جنوبی است و دارای مناظر چشمگیر و حیات وحش غنی است. تعداد گردشگران در دهه گذشته دو برابر شده است و بیش از هفتاد و چهار هزار نفر در سال گذشته از این مناطق نیز دیدن کرده‌اند. برخی از مناطق معروف در هر فصل حدود بیست هزار بازدید کننده دارند که شامل بندر زیبای نکو (Neko) (جایی که یخچال‌ها و نهنگ‌های زیادی وجود دارد) و بندر لاکروی (Lockroy) که در آنجا نیز دسته پنگوئن‌های جنتو و اداره پست قرار دارد، است.

سفری به شبه جزیره

زنان در تاریخچه قطب جنوب، که فقط مردان قهرمانان داستان‌ها هستند، به طرز عجیبی حضور ندارند. زنان دانشمند در ایستگاه‌های تحقیقاتی منطقه بسیار در اقلیت هستند. ما اگر بخواهیم تهدیدهای بسیاری را که کره زمین با آن روبرو است را کاهش دهیم، این طرز فکر باید تغییر کند.

افراد امضا کننده در برنامه‌ای جهانی (به نام Homeward Bound) شرکت کردند تا بتوانند زنان را به عنوان رهبرانی در علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیات و پزشکی برای تصمیم‌گیری سیاست‌ها برای آینده سیاره اتخاذ کنند. تاکنون 437 زن از 41 کشور به این برنامه یک ساله ملحق شده‌اند. این برنامه در یک سفر سه هفته‌ای به شبه جزیره قطب جنوب به اوج خود می‌رسد تا از همان ابتدا شاهد تأثیر این تغییرات روی آب و هوا باشند. برای برخی از این زنان اولین بار بود که سه هفته با خود تا زمان دانشمند شدن، مادر یا رهبر شدن فاصله داشتند.

قطب جنوب، منطقه‌ای قابل‌توجه است. وقتی کشتی از کنار کوه‌های یخی پوشیده از پنگوئن و پلنگ‌های دریایی عجیبی که در حال استراحت هستند، نهنگ‌های کوهان‌دار که از گروه‌های مختلف کریل تغذیه می‌کنند یا یخچال‌های طبیعی عبور می‌کند، واقعا نمی‌توان تحت تاثیر این زیبایی قرار نگرفت. اما همانطور که این سفر نیز نشان داد، این منطقه بسیار حساس است و نیاز به محافظت دارد. این مسئولیت همه ما است.

برخلاف بقیه قسمت‌های قطب جنوب، که یک سوم آن هنوز مورد بازدید افراد قرار نگرفته است، در شبه جزیره هیچ منطقه بزرگی باقی نمانده است که توسط بشر کشف نشده باشد. کشتی‌ها می‌توانند اقیانوس‌ها را با پلاستیک‌های ریز، روغن و صدای موتور آلوده کنند. بین سال‌های 1981 و 2011، حداقل 19 کشتی در قطب جنوب به مشکلاتی برخوردند که باعث شد نفت به دریا سرازیر شود. کشتی‌ها ممکن است باعث تولید گونه‌های مهاجمی مانند صدف‌ها، ستاره‌های دریایی درنده و جلبک‌های خفه‌کننده شوند. این موجودات می‌توانند با گونه‌های بومی رقابت یا آن‌ها را شکار کنند.

دستورالعمل‌های مربوط به کشتی‌های تفریحی و گردشگری که از منطقه بازدید می‌کنند توسط انجمن بین‌المللی تور قطب جنوب (انجمنی که حامی سفرهای ایمن و مسئول محیط زیست است) ارائه می‌شود. این انجمن تعداد مشخصی از بازدیدکنندگان را در طی یک روز از هر مکان تعیین می‌کند: حداکثر 100 نفر از یک کشتی می‌توانند در یک زمان در ساحل باشند. هیچ زباله‌ای نباید در منطقه رها شود و حیوانات نیز اذیت نشوند. با این حال، فقط اعضای انجمن بین‌المللی تور قطب جنوب باید این شرایط را رعایت کنند. تعداد زیادی از کشتی‌ها نیز وجود دارد که به طور غیرقانونی تعداد زیادی گردشگر با خود می‌آورند.

باید راهکارهایی برای کاهش این تأثیرات به کار گرفته شود. این انجمن از پروژه‌ای استفاده کرده است تا شواهدی را برای مدیریت بهتر گردشگری، علوم و تنوع زیستی در شبه جزیره اعمال کند که انتظار می‌رود سال آینده نیز تکمیل شود. این نوآوری با همکاری کمیته علمی تحقیقات قطب جنوب (تشکیلاتی که تحقیقات بین‌المللی را در قطب جنوب هماهنگ می‌کند) انجام شده است. در این جهت باید کارهای بیشتری از جمله کاهش تأثیر کشتی‌ها انجام شود.

زیرساخت‌های پژوهشات: حتی بازدید دانشمندان از قطب جنوب نیز می‌تواند به محیط این منطقه آسیب برساند. این شبه جزیره از بیشترین ایستگاه‌های تحقیقاتی در این قاره برخوردار است؛ 18 کشور در این منطقه دارای امکانات علمی از فیزیک فضا گرفته تا علوم زمین، نظارت بر حیات وحش و تحقیقات آب و هوا هستند. پژوهشگران به دلیل متنوع بودن منطقه در آنجا گردهم می‌آیند، یخ‌های شناور دریا در فصول مختلف جابجا می‌شوند و بیشتر زمین بدون یخ است.

ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها می‌توانند حیات وحش و پوشش گیاهی را تغییر دهند. سر و صدای هواپیما‌ها ممکن است پنگوئن‌ها، سایر پرندگان دریایی و شیرهای دریایی را که در این شبه جزیره جمع شده و تولید مثل می‌کنند را اذیت کند. به همراه این فعالیت‌های انسانی، زمین‌ها و سواحل کنار ایستگاه‌های پژوهشی ممکن است توسط هیدروکربن‌ها، فلزات، کند کننده‌های آتش‌سوزی و آلودگی میکروبی ناشی از فاضلاب آلوده شوند.

کشورها باید میزان مکان‌های تحقیقاتی خود را در قطب جنوب محدود کنند. چندین پروژه زیربنایی جدید نیز در منطقه به وجود آمده است. برزیل ایستگاه تحقیقاتی خود را که در اثر آتش سوزی تخریب شده بود، را بازسازی کرد و سپس دو برابر آن را ساخت. انگلستان نیز اکنون اسکله خود را گسترش داده و ساحل نزدیک ایستگاه خود را تقویت می‌کند. در منطقه دیگر، کشور استرالیا در نظر دارد باند بتونی به طول 2.7 کیلومتر در شرق قطب جنوب راه‌اندازی کند. همچنین کشور چین در حال ساخت یک ایستگاه تحقیقاتی در جزیره تر نوا است.

تغییرات آب و هوایی: گرم شدن کره زمین می‌تواند اکوسیستم کل اقیانوس جنوبی را تهدید کند. گرمایش زمین می‌تواند مخصوصا در شبه جزیره قطب جنوب تاثیراتی داشته باشد. در اینجا گونه‌هایی مانند پنگوئن، شیرهای آبی، نهنگ و کریل در تلاشند تا با آب شدن یخ‌های دریا کنار بیایند. گرمای هوا باعث می‌شود پنگوئن‌ها بیشتر در معرض بیماری‌های مختلف قرار بگیرند. باران شدید یا بارش برف غیر فصلی ممکن است پرندگان را منجمد کند، جوجه‌ها را از بین ببرد و لانه‌ها و تخم‌ آن‌ها را نیز در زیر خود دفن کند.

سایر گونه‌ها اکنون در حال مهاجرت به مکانی دیگر هستند. سنجاقک‌های کوچک دریایی که بعد از کریل‌ها مغذی هستند، نسبت به سال 1920 دو برابر شده‌اند. صدف‌های مهاجم و بی‌مهرگان به وسیله کشتی‌ها به شبه جزیره وارد می‌شوند. اگر این موجودات در خط ساحلی قرار بگیرند، احتمالاً با سایر گونه‌ها مانند اسفنج‌ها نیز رقابت می‌کنند. در خشکی نیز چمن‌های غیربومی کنار یخچال‌های طبیعی به وجود آمده است.

حافظت بیشتر

وجود کارشناسانی در اطراف شبه جزیره قطب جنوب برای حفظ این منطقه در دریا ضروری است. این پیشنهاد که توسط کشورهای شیلی و آرژانتین در سال 2018 ارائه شده بود، سومین مرکز کارشناسی قطب جنوب است. اولین آن در جزایر اورکنی جنوبی در شمال در سال 2009 و دیگری در دریای راس (یک خلیج عمیق بین قطب جنوب و شرق در سال 2016) اجرا شد. اکنون دو پیشنهاد دیگر که یکی در شرق قطب جنوب و دیگری در دریای ودل قرار دارد، برای این مراکز نیز ارائه شده است. اگرچه حفاظت کردن از شبه جزیره به خاطر افزایش تهدیدات انسانی بسیار آسیب‌زا است، کمیسیون حفاظت از منابع دریایی قطب جنوب باید هر سه پیشنهاد را تصویب کند. این ممکن است تعهد سال 2002، راه‌اندازی شبکه تخصصی متشکل از اکوسیستم‌ها را برآورده کند.

این مناطق در شبه جزیره قطب جنوب به دو منطقه، در کل ششصد و هفتاد هزار کیلومتر مربع مساحت، تقسیم شده است. این مراکز تغییرات آب و هوایی در آینده را در نظر می‌گیرند؛ بیشترین تأثیرات آن ابتدا در شمال احساس می‌شود و سپس به جنوب گسترش می‌یابد. برخی از صیدهای کریل که توسط کمیسیون حفاظت از منابع دریایی قطب جنوب محدود شده بود، در منطقه شمالی مجاز خواهند بود. ماهیگیری در جنوب برای محافظت از آب‌ها هنگام آب‌ شدن یخ دریا ممنوع خواهد شد. متخصصان تخمین زده‌اند که باید تعداد نهنگ‌ها حدود 5 درصد و پنگوئن‌ها 10 درصد افزایش پیدا کند.

این پیشنهادات تا 70 سال آینده اجرا خواهند شد و طی هر دهه مرور می‌شود تا به مناطق اجازه دهند اکوسیستم‌ها را به بهترین شکل خود حفظ کنند. پژوهش و نظارت برای پیگیری تأثیرات ماهیگیری و تغییرات آب و هوایی به کار گرفته شده است. به عنوان مثال، داده‌های برنامه نظارت بر اکوسیستم (که شامل پژوهشات طولانی‌مدت درباره فراوانی و توزیع کریل‌ها و شکارچیان آن است) که از کمیسیون حفاظت از منابع دریایی قطب جنوب ارائه شده است، استفاده خواهد شد.

مذاکرات درباره این مراکز تاکنون مثبت بوده است، اما تصویب آن به کشورهای عضو کمیسیون حفاظت از منابع دریایی قطب جنوب وابسته است که بسیار چالش‌برانگیز است، چون پنج سال طول کشید تا مذاکره در مورد مراکز تخصصی دریای راس انجام شود. مسائل رخ داده اکنون نیز مشابه سابق است. برخی از کشورهایی که کریل صید می‌کنند، نگرانند که این مراکز مانع فعالیت آن‌ها شوند. برخی از گروه‌ها علم را نادیده می‌گیرند و تهدیدات حیات وحش و تغییرات آب و هوایی را نیز انکار می‌کنند که اقدامی کاملا سیاسی به شمار می‌رود. کشورها باید به شدت خطرات آگاه شده و برای جلوگیری از تأخیرهای آسیب‌زا با یکدیگر همکاری کنند.

در خشکی، تأثیرات ماهیگیری، گردشگری، پژوهشات و تغییرات آب و هوایی نیز باید مدیریت بهتری داشته باشد. تاکنون این امر به صورت جزئی انجام شده است، در حالی که گروه‌های کوچکی از کشورها مکان‌هایی را برای حفاظت از قطب پیشنهاد داده‌اند. این اقدام باعث شده است که فقط 1.5 درصد از زمین‌های بدون یخ در سراسر قطب جنوب (0.005 درصد از کل قاره) به طور رسمی برای حفاظت از تنوع زیستی محافظت شود. بسیاری از این سایت‌ها به ایستگاه‌های تحقیقاتی و مکان‌های گردشگری نزدیک هستند. کمتر از نیمی از گونه‌های شبه جزیره قطب جنوب در این مناطق حفاظت شده قرار دارند. در مقابل نیز قرارداد تنوع زیستی سازمان ملل متحد، حفاظت از حدود 17 درصد از سرزمین‌های جهانی را توصیه می‌کند.

قطب جنوب برای تعیین مناطق حفاظت شده به یک روش هدفمند نیاز دارد. مناطق با ارزش حفاظت بالا باید به طور مشترک شناسایی شوند. قطب جنوب به اولویت‌بندی جامع برای مدیریت نیاز دارد. برای این خاطر، انجمن بین‌المللی تور گردان‌های قطب جنوب، قرارداد حفاظت از منابع دریایی و کمیته حفاظت از محیط زیست قطب جنوب باید در کنار سایر ذینفعان مانند شورای مدیران برنامه‌های ملی قطب جنوب کار کنند. شورای مدیران برنامه‌های ملی قطب جنوب همچنین باید تلاش کند تا گسترش زیرساخت‌های تحقیقاتی را محدود کند. انجمن بین‌المللی تور گردان‌های قطب جنوب و طرفین پیمان قطب جنوب، باید فعالیت‌های گردشگری را محدود کنند و همچنین اطمینان حاصل کنند که همه شرکت‌ها از مقررات آن‌ها پیروی می‌کنند.

ملت‌ها و موسسات دارای منافع قطب جنوب باید برای ایجاد پایگاه علمی مورد نیاز برای اطلاع از برنامه ریزی‌ها و سیاست‌های حفاظتی، همکاری کنند. انجمن SCAR نیز در حال حاضر چنین برنامه‌ای را تحت عنوان علوم یکپارچه برای اطلاع از قطب جنوب و حفاظت از اقیانوس جنوبی در نظر گرفته است.

قطب جنوب به مدت 60 سال نشان ‌دهنده سیاست بین‌المللی، همکاری علمی و صلح آمیز بوده است. ما اگر نتوانیم از آخرین منطقه بزرگ و بی‌نظیر جهان محافظت کنیم، تاریخ در آینده درباره ما بسیار بد قضاوت خواهد کرد.

نوشته قبل از آنکه خیلی دیر شود، به فکر قطب جنوب باشید! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

آیا زوجین پس از گذشت زمان به هم شبیه می‌شوند؟!

تصوری وجود دارد که می‌گوید افراد با گذشت زمان در روابط طولانی‌مدت بیشتر به یکدیگر شباهت پیدا می‌کنند. این موضوع در واقع ریشه در یک آزمایش علمی دارد که در دهه 1980 انجام شده است. اما آیا این پدیده عجیب واقعا درست است؟!

این ایده عجیب در پژوهش روانشناسی که در سال 1987 منتشر شده است، نشان می‌دهد که زوج‌های متاهلی که 25 سال با هم زندگی کرده‌اند، به دلیل طولانی شدن زندگی مشترک، از نظر جسمی به یکدیگر شبیه می‌شوند.

اما اینکه چنین امری چگونه از نظر جسمی امکان‌پذیر است، نویسندگان به سرپرستی روانشناسی به نام رابرت زاجونک (Robert Zajonc) اظهار داشتند که شباهت در ظاهر جسمانی همسران مانند این است که عاشقان با هم هماهنگ می‌شوند. این افراد در ناخودآگاه خود از یکدیگر تقلید می‌کنند، که به مرور زمان باعث تغییر چهره آن‌ها می‌شود.

محققان این‌چنین بیان می‌کنند:

استفاده معمولی از عضلات صورت ممکن است به طور دائمی بر ویژگی‌های جسمی صورت تأثیر بگذارد. این مفهوم بیشتر نشانه این است که زوجینی که برای مدت‌زمان طولانی‌تری با یکدیگر زندگی می‌کنند، به دلیل تقلید مکرر، از لحاظ ظاهری بیشتر به همدیگر شباهت پیدا می‌کنند.

اما تاکنون این نظریه‌ها هم در روانشناسی و هم در فرهنگ روزانه جا افتاده است. برخی از افراد تا آنجا پیش می‌روند و ادعا می‌کنند این پدیده از نظر علمی ثابت شده است. اما آیا واقعا ثابت شده است؟

طبق تجزیه و تحلیل جدید محققان دانشگاه استنفورد، این فرضیه تاکنون ثابت نشده است. نویسندگان پژوهش جدیدی، به سرپرستی دانشجوی دکترای مهندسی برق پین‌پین تی مکرون (Pin Pin Tea makorn)، در مقاله خود این‌چنین توضیح می‌دهند:

با نگاهی دقیق به ادبیات مشخص می‌شود که گرچه این فرضیه یکی از اصول علم روانشناسی است و از طریق کتب درسی، کتاب‌ها و مقالات برجسته به طور گسترده منتشر شده است، اما عملاً از نظر تجربی تایید نشده است.

آزمایش سال 1987 گرچه با دقت طراحی شده است، اما براساس نمونه بسیار کوچکی از دوازده زوج غیرهم‌جنس‌گرا ساخته شده است. علاوه بر این، نتایج بدست آمده نیز هرگز تکرار نشده است.

تی مکرون و همکارش، میکال کوسینسکی (Michal Kosinski)، این بار با نمونه‌ای بسیار بزرگتر و با استفاده از فناوری‌های قرن بیست و یکم مجددا آزمایشی برای بررسی این شباهت‌های ظاهری صورت انجام دادند.

در حالی که پژوهش سال 1987، عکس 12 زوج را از زمان ازدواج اول و 25 سال بعد بررسی کرده بود، تحقیقات جدید تصاویر 517 زوج متاهل را از منابع آنلاین جمع‌آوری کردند و سپس چهره آن‌ها را بلافاصله پس از ازدواج با تصاویر 20 تا 69 سال بعد مقایسه کردند. (همه زوج‌ها سفیدپوست و غیرهم‌جنس‌گرا بودند. محققان نتوانستند تصاویر کافی از زوج‌های همجنسگرای غیر سفیدپوست را برای تجزیه و تحلیل پیدا کنند.)

علاوه بر این، تی مکرون و کوسینسکی نه تنها نمونه‌های انسانی برای مقایسه داشتند (153 نفر به صورت آنلاین جذب شدند)، بلکه از یک الگوریتم تشخیص چهره به نام VGGFace2 که در قضاوت شباهت چهره از انسان‌ها پیشی می‌گیرد، استفاده کرده بودند.

به عبارت دیگر، این آزمایش قوی‌تری برای این فرضیه بود که پس از دهه‌ها سرانجام تأیید شد. اما متاسفانه محققان نتوانستند چیزی پیدا کنند که نشان دهد زوجین با گذشت سال‌ها شروع به شباهت بیشتر به یکدیگر می‌کنند و اعتراف می‌کنند که حتی از نتایج نیز تعجب‌زده شدند.

تی مکرون این‌چنین گفته است:

ما وقتی این پروژه را شروع کرده بودیم، باور داشتم که می‌توانیم به راحتی شواهدی برای شباهت در صورت پیدا کنیم. این یکی از نظریه‌هایی است که همه دانشجویان دوره کارشناسی آن را می‌آموزند.

با این حال، بر اساس این آزمایشات برای شباهت‌های صورت زوجین، چهره همسران با گذشت زمان به هم شبیه نمی‌شود. (این تجربه نشان می‌دهد چهره زوجین در واقع ممکن است کمتر به هم شبیه شود، اگرچه تفاوت مشاهده شده نیز بسیار کم بود).

در حالی که تیم هیچ مدرکی در رابطه با شباهت تدریجی زوجین به یکدیگر پیدا نکرده بود، نتایج نشان داد که به نظر می‌رسد افراد شریک زندگی انتخاب می‌کنند که بسیار شبیه به آن‌ها باشد.

نویسندگان این پژوهش گفته‌اند:

براساس مطالعات قبلی، ما توانستیم شواهدی از تمایل همسران به داشتن چهره‌های مشابه به یکدیگر پیدا کنیم. چهره همسران به هم شبیه است اما به گذشت زمان مربوط نیست. این باعث می‌شود که چهره افراد با ویژگی‌های دیگرشان مانند علایق، شخصیت، هوش، نگرش‌ها، ارزش‌ها و رفاه مطابقت داشته باشد. این مسئله شباهت اولیه را نشان می‌دهد اما این‌طور نیست که بگوییم با گذشت زمان چهره زوج‌ها شبیه یکدیگر می‌شود.

نوشته آیا زوجین پس از گذشت زمان به هم شبیه می‌شوند؟! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

آیا مصرف مولتی‌ویتامین‌ها واقعا در سلامتی افراد نقش دارند؟!

آیا شما هم به طور مکرر از مولتی‌ویتامین‌ها به عنوان مکمل در برنامه غذایی خود استفاده می‌کنید؟ خب، ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که از هر سه نفر یک نفر به طور مرتب از مولتی‌ویتامین استفاده می‌کند. اما واقعا این مکمل‌ها چیستند و آیا نقشی در سلامتی افراد دارند؟

مکمل مولتی‌ویتامین چیست؟

از دیدگاه علمی، اصطلاح «مولتی‌ویتامین» کمی مبهم بنظر می‌رسد. این مکمل‌ها باید حاوی بیشتر ویتامین‌ها و مواد معدنی مورد نیاز روزانه باشند، اما برخی از افراد این مکمل‌ها را فقط با سه ویتامین و مواد معدنی مختلف تعریف می‌کنند.

هیچ تعریف دقیقی از اینکه این مواد باید چه مقدار مواد مغذی داشته باشند، وجود ندارد. این مسئله، شناختن مزایای آن‌ها را دشوار می‌کند، زیرا مکمل‌ها برای افراد مختلف مانند کودکان، بزرگسالان، مردان، زنان، زنان باردار و سالمندان به صورت متفاوت تجویز می‌شود.

آیا تاثیری روی سلامتی دارد؟

علم نشان داده است که افرادی که از مولتی‌ویتامین‌ها استفاده می‌کنند، مواد مغذی و ترکیبات اصلی بیشتری را نسبت به افرادی که از این مکمل‌ها استفاده نمی‌کنند، دریافت می‌کنند. این افراد تمایل بیشتری به تحصیلات بالا، درآمد عالی، شاخص توده بدنی پایین‌تر و سطح بالای فعالیت‌های بدنی دارند؛ تمام این عوامل به سلامت بهتر مرتبط است.

بنابراین آیا مولتی‌ویتامین‌ها علاوه بر تقویت رژیم و سبک زندگی، به سلامتی افراد نیز کمک می‌کنند؟! بیشتر مطالعات اخیر نتوانسته ثابت کند که آیا مصرف این مکمل‌ها فوایدی برای سلامتی دارند یا خیر. مشکل این است که افرادی که از این مکمل‌ها استفاده می‌کنند بیشتر رژیم‌های غذایی سالم و سبک زندگی خوبی دارند.

برخی از مطالعات فایده این مکمل‌ها را نشان می‌دهند و برخی دیگر حاکی از مشکلاتی برای سلامتی است که در کل نتایج کاملا گیج‌کننده‌ای بدست آمده است.

نتایج بدست آمده از مزایای این مکمل‌ها کاملا متفاوت است!

یکی از بزرگترین مطالعاتی که روی مولتی‌ویتامین‌ها و سلامتی انجام شده است از بیش از صد و شصت هزار زن یائسه 50 تا 79 ساله در این پژوهش استفاده کرده است تا نتایج خوبی را نشان دهد. همه این افراد بخشی از مطالعات ابتکاری بهداشت زنان بودند که به بررسی سلامتی و خطر سرطان، بیماری‌های قلبی و پوکی استخوان می‌پرداختند.

بیشتر از چهل درصد زنان از مکمل‌ مولتی‌ویتامین استفاده می‌کردند، با این وجود در طی هشت سال پژوهش، هیچ ارتباطی بین مصرف این مکمل‌ها با خطر ابتلا به سرطان، بیماری‌های قلبی-عروقی یا مرگ زودرس وجود نداشت.

هجده پژوهش با بیش از 2 میلیون شرکت کننده نیز هیچ‌گونه ارتباطی بین مکمل مولتی‌ویتامین و نتایج بیماری‌های قلبی-عروقی از جمله مرگ و میر نشان نداد.

آزمایش‌های تصادفی کنترل‌شده نسبت به بررسی‌های مشاهده‌ای برای بررسی هرگونه تأثیر مستقیم مولتی‌ویتامین‌ها بر سلامتی بهتر هستند. اما در سال 2006، بررسی جامعی نشان داد که افرادی که مولتی‌ویتامین مصرف می‌کنند در مقایسه با افرادی که فقط قرص مصرف می‌کنند، در برابر بیماری‌های مزمن در امان نیستند.

اخیرا مقاله‌ای که در سال 2012 منتشر شده است، مزایای مولتی‌ویتامین‌ها را نشان داده است. در این مطالعه از چهارده هزار پزشک مرد در ایالات متحده با سن 50 سال به بالا استفاده شد تا فایده مکمل‌ها را نشان دهد، اما هیچ فایده‌ای از مصرف مولتی‌ویتامین‌ها در کاهش خطر حمله قلبی، سکته مغزی یا مرگ ناشی از یک واقعه مرتبط با قلب و عروق مشاهده نشد.

مردانی که از مولتی‌ویتامین استفاده می‌کنند در مقایسه با افرادی که از قرص دارونما کمک می‌گرفتند، هیچ‌گونه امنیتی در برابر مرگ زودرس نداشتند. با تجزیه و تحلیل بیشتر داده‌ها از همین گروه از مردان مشخص شد که مصرف مولتی ویتامین با هشت درصد کاهش خطر ابتلا به سرطان ارتباط دارد. اما در همین گروه نیز خطر مرگ ناشی از سرطان کاهش نیافته است.

با در دسترس داشتن جدیدترین تحقیق، یک بررسی مهم در سال 2015 با به کار گیری مطالعات مشاهده‌ای و آزمایشات کنترل شده، اثر مولتی‌ویتامین‌ها را در کاهش خطر بیماری‌های مزمن بررسی کرد.

خب نتیجه چه بود؟! بیشتر مطالعات علمی در مورد استفاده از مکمل‌ها در کاهش خطر بیماری مزمن هیچ اثر خوبی را گزارش نکردند. در این بررسی، به تحقیقات قبلی اشاره شده است که درباره کاهش خطر ابتلا به سرطان در مردان با استفاده از مکمل‌ها مربوط بود، اما هنوز هیچ شواهد محکمی وجود ندارد که نشان دهد این ادعا برای زنان نیز ممکن است صدق کند.

ارزیابی جامعی توسط صندوق تحقیقات جهانی سرطان و موسسه تحقیقات سرطان آمریکا درباره خطر سرطان روی مکمل‌های غذایی انجام شده است.

برخی شواهد نشان می‌دهد که مولتی ویتامین‌هایی که حاوی مقدار بالایی از آنتی اکسیدان‌ها هستند ممکن است به کاهش خطر آب‌مروارید و دژنراسیون ماکولا (یا لکه زرد که شایع‌ترین خطر کوری در سنین بالا است) وابسته به افزایش سن کمک کنند، اما هنوز هم برای تایید این موضوع باید منتظر مطالعات با کیفیت بالاتر باشیم. استفاده از آنتی اکسیدان‌ها به مقدار زیاد مسلما با خطراتی همراه است، بنابراین هر فایده‌ای که برای سلامت چشم داشته باشد، را خنثی می‌کند.

نظر متخصصان در این باره چیست؟

از پنج متخصص درباره فایده مولتی ویتامین‌ها روی سلامت سوال شده است. آن‌ها تقریبا این ادعا را تایید کرده‌اند.

دکتر کورنلی نینابر روسو (Cornelie Nienaber-Rousseau)، متخصص تغذیه از دانشگاه شمال شرقی، در این باره این‌چنین اظهار نظر کرده است که در بررسی جدیدی که از گروه ویژه خدمات پیشگیری ایالات متحده بدست آمد، اینچنین نتیجه گرفته شد که شواهد کافی برای استفاده از‌ ویتامین‌های A ،C یا E، مولتی ویتامین با اسید فولیک، ترکیبات آنتی اکسیدانی برای پیشگیری از سرطان یا بیماری‌های قلبی-عروقی وجود ندارد.

در حقیقت، برخی مکمل‌ها نیز ممکن است مضر هم باشند. مکمل‌های بتاکاروتن که به تنهایی یا با سایر ویتامین‌ها مصرف می‌شوند، خطر سرطان ریه را در افراد سیگاری افزایش می‌دهد. در حقیقت، بررسی که در سال 2010 از مکمل‌های آنتی اکسیدانی برای کمک به جلوگیری از سرطان استفاده کرده بود، هیچ مدرکی برای حمایت از مزایای مکمل‌های آنتی اکسیدانی حاوی ویتامین A، ویتامین C، ویتامین E، بتاکاروتن یا سلنیوم ارائه نداد.

دکتر گیدئون مایروویتس-کاتز (Gideon Meyerowitz-Katz)، متخصص اپیدمیولوژیستی در استرالیا، همچنین شواهد مربوط به مولتی‌ویتامین‌ها را مورد ارزیابی قرار داده است؛ او اینچنین گفت که شواهدی قوی مبنی بر اینکه مولتی ویتامین‌ها بتواند در افرادی که بدون استفاده از مولتی‌ویتامین‌ها نیز سالم و دارای رژیم غذایی متعادل هستند، سلامت را بهبود ببخشد، وجود ندارد.

روابط مثبت بین مکمل‌ها و سلامتی که اکنون وجود دارد، به احتمال زیاد توسط افراد سالمی که از آن‌ها بیشتر استفاده می‌کنند، اشتباه گرفته شده است.

مولتی‌ویتامین‌ها می‌توانند در رفع کمبودهای بدن کمک کنند

این‌گونه نیست که مولتی‌ویتامین‌ها بدون فایده باشند. مصرف یک مکمل مولتی ویتامین به افراد کمک می‌کند میزان دریافت ویتامین‌ها و مواد معدنی را که نمی‌توانند فقط از طریق غذا تأمین کنند، به دست آورند. و شرایط بسیاری مانند این نیز وجود دارد:

  • افرادی که غذاهایی با ارزش کم مصرف می‌کنند، مانند سالمندان یا افرادی که رژیم‌های غذایی سخت می‌گیرند.
  • زنان بارداری که از اسیدفولیک و سایر مواد مغذی مانند ید، آهن و ویتامین دی قبل و حین بارداری استفاده می‌کنند.
  • افرادی که گیاه‌خواری می‌کنند، چون کمبود ویتامین B12 در آن‌ها مشکل‌ساز است.
  • افرادی که به طور مداوم از الکل استفاده می‌کنند.
  • افرادی که برای کاهش وزن تحت جراحی قرار گرفته‌اند.
  • افرادی که دچار مشکلات سوجذب مانند بیماری سلیاک، بیماری کرون، فیبروز کیستیک یا پانکراتیت هستند.

دکتر گیدئون مایروویتس-کاتز اظهار کرد که معمولا در هنگام کمبود بدن شخص منطقی برای مصرف مولتی ویتامین وجود دارد. به عنوان مثال، مکمل‌های حاوی آهن می‌توانند به زنانی که در طی سال‌های باروری به دلیل از دست دادن آهن در قاعدگی در معرض کمبود آهن هستند، کمک کنند.

وی از تجزیه و تحلیل دکتر کورنلی نینابر روسو، گیاه‌خوران را به عنوان مثال عالی برای کاندیداهای مولتی ویتامین ذکر کرد، چون آن‌ها اغلب مواد مغذی زیادی را از دست می‌دهند.

غذای بیشتری نسبت به ویتامین‌ها و مواد معدنی وجود دارد

انسان‌ها غذا می‌خورند و غذا منبع پیچیده‌ای از ویتامین‌ها، مواد معدنی و مواد شیمیایی گیاهی است که همه با هم کار می‌کنند. مکمل‌ها به طور جداگانه کار می‌کنند و فقط کمبودی که در مواد مغذی وجود دارد را می‌توان در یک رژیم غذایی متنوع جبران کنند. غذا نیز حاوی ویتامین‌ها در اشکال مختلف است. به عنوان مثال، ویتامین E به طور طبیعی در هشت شکل مختلف وجود دارد، اما مکمل‌ها معمولا فقط حاوی یکی از این اشکال هستند. هر یک از این اشکال ویتامین E دارای سطوح مختلف دسترسی‌زیستی و حتی فعالیت هستند.

این مزایا را می‌توان از خوردن غذای کامل گیاهی بدست آورد و بسیاری از مطالعات نیز حاکی از این نیستند که مولتی‌ویتامین‌ها مزایای زیادی برای سلامتی دارند. غذا ارزش بیشتری نسبت به ویتامین‌ها و مواد معدنی ضروری‌ دارد.

به دنبال چه نوع مکملی باشیم؟!

اگر تصمیم دارید یک مکمل مولتی ویتامین مصرف کنید، باید به دنبال چه چیزی باشید؟

در قدم اول، باید اکثر ویتامین‌ها و مواد معدنی به مقدار توصیه شده در روز را مصرف کنید. 75 درصد برای شروع مناسب است. اما یک قرص مولتی ویتامین نمی‌تواند همه مواد مغذی را در خود جای دهد. کلسیم نمونه خوبی است، زیرا مقدار مورد نیاز ما که حدود یک گرم در روز است، بسیار زیاد است.

شما باید یک مولتی‌ویتامین متناسب با سن، جنسیت و سایر خصوصیات در صورت بارداری انتخاب کنید. مولتی‌ویتامین‌ها برای خانم‌ها معمولا حاوی آهن اضافی هستند، در حالی که این مکمل‌ها برای افراد سالخورده دارای کلسیم و ویتامین‌های دی و B12 بیشتری است.

مصرف یک مولتی‌ویتامین اساسی که مواد مغذی را تقریباً به مقدار توصیه شده تأمین می‌کند، به نظر می‌رسد خطر کمتری برای افراد سالم داشته باشد. با این حال، توجه داشته باشید که خوردن غذاهایی حاوی مواد غنی شده ممکن است به معنای مصرف برخی از مواد مغذی در سطوح بالاتر از سطح مصرف باشد.

مولتی‌ویتامین‌ها برای افرادی که کمبود ویتامین و مواد معدنی دارند استفاده می‌شود، اما به نظر می‌رسد این مکمل‌ها فواید زیادی برای سلامتی افراد ندارند. اگر کمبودی در برخی از مواد مغذی دارید، بهتر است به جای تغییر مکمل به دنبال تغییر رژیم غذایی خود باشید. در صورت نیاز به کمک نیز می‌توانید به پزشک یا یک متخصص تغذیه مراجعه کنید.

نوشته آیا مصرف مولتی‌ویتامین‌ها واقعا در سلامتی افراد نقش دارند؟! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

تسلط به دو زبان مختلف چگونه ممکن است بر مغز تأثیر بگذارد؟!

تسلط به بیش از یک زبان هم ممکن است بر هوش افراد تاثیر بگذارد و هم این که هیچ تاثیر مثبتی نداشته باشد، خب کمی گیج‌کننده بنظر می‌رسد. مانند آنچه در علوم اعصاب نیز دیده می‌شود، هیچ چیز کاملا ساده نیست.

نمی‌توان پاسخ درستی به اینک سوال داد که آیا دوزبانه بودن به نفع مغز شماست یا خیر؟! درعوض، سازگار شدن مغز افراد در هنگام استفاده از چند زبان، به نحوه استفاده از آن بستگی دارد.

تحقیقات نشان می‌دهد که با یادگیری یا استفاده مداوم از زبان دوم، این زبان در کنار زبان مادری در مغز فعال می‌شود. برای فعال کردن ارتباط، مغز باید یک زبان را انتخاب کرده و در استفاده از زبان دیگر اختلال ایجاد کند.

این فرایند همچنان ادامه دارد و مغز برای انجام موثرتر این اقدام سازگار می‌شود بنابراین هم از نظر ساختاری (از طریق تغییر در اندازه یا شکل مناطق خاص و یکپارچگی مواد سفید در مغز) و هم از نظر عملکرد (از طریق تغییر در میزان استفاده از مناطق خاص) تغییر می‌کند.

این سازگاری‌ها معمولا در مناطقی در مغز اتفاق می‌افتد که برای سایر فرایندهای شناختی معروف به «عملکردهای اجرایی» نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. این موارد شامل حافظه فعال و کنترل توجه (به عنوان مثال، نادیده گرفتن اطلاعات بی‌ربط و تمرکز روی یک هدف) است.

پژوهشگران این فرایندهای شناختی را با عملکردهای خاص اندازه گرفتند. یک نمونه از این تست‌ها مهارت فلانکر است که در آن شرکت‌کنندگان باید جهت یک پیکان خاص را که با فلش‌های دیگری در جهت مشابه یا مخالف آن احاطه شده است، نشان دهند. دو زبانه بودن می‌‌تواند عملکرد مغز را در چنین کارهایی بهبود بخشد. معمولاً آن باعث سریع‌تر شدن این واکنش‌ها یا دقت بالاتر می‌شود.

نتایج متناقض؟!

اما در همه مطالعات، بهبودهای عملکرد مشابه‌ای یافت نمی‌شود. در واقع، برخی متوجه می‌شوند که دوزبانه و تک زبانه بودن تاثیر مشابهی دارد.

میزان سازگاری ساختاری و عملکرد در مغز هنگام دو زبانه بودن نیز متفاوت است. برخی مطالعات نشان می‌دهد که تسلط به دو زبان یا یک زبان از مغز برای انجام یک عملکرد اجرایی به طور متفاوت استفاده می‌کند، حتی اگر عملکرد بین دو گروه نیز مشابه باشد.

پژوهشات دیگر تفاوت در ساختار مغز را نشان می‌دهد، اما چگونگی بروز این تفاوت‌ها و مناطق مغزی درگیر همیشه سازگار نیست. این گوناگونی‌ها، به ویژه در وظایف عملکرد اجرایی، باعث بوجود آمدن این سوال می‌شود که آیا صحبت کردن به بیش از یک زبان اصلاً تأثیر مهمی بر مغز دارد یا خیر.

دو زبانه بودن ساختار مغز را تغییر می‌دهد

با این حال، دوزبانگی در اشکال مختلف وجود دارد. به عنوان مثال، برخی از دوزبانه‌ها زبان دوم را از بدو تولد و افراد دیگر بسیار دیرتر یاد می‌گیرند. برخی از دوزبانه‌ها دائماً باید از زبان اول به زبان دوم جابه‌جا شوند، در حالی که دیگران در خانه به یک زبان و در محل کار نیز به زبانی دیگر مسلط‌‌‌ هستند.

واقعا جای تعجب دارد که دوزبانه بودن تفاوتی در چگونگی سازگاری مغز ایجاد نمی‌کند. بنابراین موردی که وجود دارد این است که دوزبانه بودن را به عنوان طیفی از تجربیات در نظر می‌گیرند. چندین مدل از چگونگی این سازگاری‌های مختلف مغز با تجربیات خاص دوزبانه نیز ارائه شده است.

موارد زیادی از این مطالعات نیز به بررسی جنبه‌های خاصی از تجربه دوزبانه‌ها مانند مدت زمانی که یک شخص از آن زبان استفاده می‌کند، مداوم استفاده کردن از آن و میزان تعویض بین آن دو زبان پرداخته است. این مطالعات بسیار مهم، نشان می‌دهد که تجارب مختلف زبانی تأثیرات متفاوتی بر سازگاری مغز و عملکرد آن‌ها در اندازه گیری برخی از عملکردهای اجرایی دارد.

علاوه بر این‌ها، این سازگاری‌ها دائما در حال تغییر هستند، این یعنی به نظر می‌رسد مغز با تجربه مداوم و متغیر سازگار است. به عنوان مثال، مغز در مراحل اولیه یادگیری و استفاده از زبان دوم و یا استفاده از هر دو زبان در یک محیط یکسان، مناطق جلویی قشر مخ (مناطقی که برای کارهای اجرایی بسیار استفاده می‌شوند) را برای کنترل و انتخاب زبان‌ها سازگار می‌کند.

با این حال، اگر کسی برای مدت طولانی دو زبانه بماند، سایر مناطق مغزی مانند هسته‌های قاعده‌ای و مخچه نیز با این زبان سازگار می‌شوند. از این نواحی برای انجام دادن یک کار با کارآیی بیشتر یا به طور خودکار استفاده می‌شود؛ مثلا بدن می‌تواند از نظر جسمی یا حافظه بهتر شود. چنین سازگاری‌هایی در ساختار مغز نشان‌دهنده کنترل کارآمدتر زبان است.

قدم بعدی می‌تواند این باشد که رابطه بین تجربیات و نتایج مختلف را دریابیم. اخیرا نیز پژوهشگران، در حال بررسی اطلاعاتی در مورد روابط بین تجربیات مختلف تسلط بر دو زبان و روش‌های مختلف مغز هستند.

خب اکنون پاسخ سوال اصلی چه می‌تواند باشد: آیا دوزبانگی به نفع مغز شما است؟ خب، این بستگی دارد. اگرچه هنوز اطلاعات زیادی برای یادگیری در مورد چگونگی انطباق دقیق مغز با تجربه دوزبانه وجود دارد، اما این کاملا آشکار است که نحوه استفاده از یک زبان اضافی، می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند.

نوشته تسلط به دو زبان مختلف چگونه ممکن است بر مغز تأثیر بگذارد؟! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.