در این مطلب نگاهی به سرنوشت برندهای موبایل نوکیا، سونی، اچتیسی، آیفون، سامسونگ، الجی و بلک بری میاندازیم.
در سال 1400 زندگی میکنیم، در دورانی که اگر یک نفر به تلفن همراه نیاز داشته باشد، سه گزینه پیش پای او قرار میگیرد، سامسونگ، شیائومی و اپل!
در حال حاضر این سه برند بیش از 50 درصد بازار جهانی و نزدیک به 90 درصد بازار ایران را در اختیار دارند، این در حالی است که تنها 6 درصد سهم تلفن همراه در ایران متعلق به اپل بوده و در واقع 83 درصد فروش بازار تنها برای دو برند سامسونگ و شیائومی است.
شیائومی در بازار جهانی نیز توانسته اپل را پشت سر بگذارد و به این ترتیب حتی میتوان بازار تلفن همراه در جهان را در سیطره دو برند سامسونگ و شیائومی دانست.
حال بیایید کمی به عقب برگردیم، به یک روز در سالهای 1391 یا 92، شما میخواهید یک تلفن همراه خریداری کنید، به بازار میروید، با سری گوشیهای جذاب و بالارده نوکیا لومیا مواجه میشوید، پرچمدار جدید سامسونگ گلکسی S3 نظر شما را به خود جلب میکند، گوشیهای تازه سری وان اچتیسی به بازار آمدهاند، چند مدل خاص و متفاوت بلکبری برایتان جذاب به نظر میرسند، مدلهای تازه معرفی شده الجی نکسوس 4 که با همکاری گوگل ساخته شده حسابی گرد و خاک به پا کرده و در گوشه ویترین خودنمایی میکند، در کنار این موارد سونی نیز سری جذاب اکسپریا S را روانه بازار کرده است و اگر پول دارید میتوانید، به سراغ اصل ماجرا بروید و یک آیفون 5 را خریداری کنید.
در واقع در آن زمان انتخاب میان گوشیهای موبایل بسیار چالش برانگیزتر از امروز بود؛ زیرا انتخابهای فراوانی وجود داشت و برندهای مختلف با ارائه قابلیتهای متنوع بر روی گوشیهای خود به دنبال فروش بیشتر بودند.
اما چه بر سر آن شرکتها آمد؟ سرنوشت آن برندهای موبایل چه شد؟ چرا در چشم برهم زدنی رقابت بازار موبایل در میان 7 برند بزرگ و قدیمی به روزگاری رسیده است که تنها دو برند در بازار فروش بالایی دارند و دیگر شرکتها مانند نوکیا و هواوی در تلاش هستند تا غرور از دست رفته خود را در بازار به دست بیاورند و بقیه هم که هیچ!
بیایید نگاهی به سرنوشت برندهای موبایل و اتفاقات چند سال اخیر در بازار بیرحم تلفن همراه بیندازیم و بررسی کنیم که چگونه در این بازی تاج و تخت از میان 7 پادشاهی نوکیا، الجی، بلکبری، سونی و اچتیسی تنها سامسونگ و اپل باقی ماندهاند و چگونه شد که هواوی و شیائومی توانستند موفق ظاهر شوند و بتوانند اپل را نیز پشت سر بگذارند؟ با بررسی سرنوشت برندهای موبایل همراه آیتیرسان باشید:
سرنوشت برندهای موبایل : نوکیا – طعم غرور
نوکیا شاید تنها نامی باشد که شکست تدریجی آن را در بازار دیدیم و دلمان به حال این برند سوخت. نوکیا واقعا حیف بود، برندی که بسیاری از نوستالژیهای زمان ما را ساخته بود طی چند سال به طور کلی از بازار حذف شد و حرفی برای گفتن نداشت.
دلایل این اتفاق نیز تا حدودی مشخص است. نوکیا نتوانست با دنیای گوشیهای هوشمند پیشرفته کنار بیاید، زمانی که سامسونگ با اندروید و اپل با iOS تعریف جدیدی از تلفن هوشمند را ارائه دادند، نوکیا به سیمبین پیر و خرفت خود اصرار داشت و هیچ تغییر مفیدی هم در آن ایجاد نکرد، در نهایت زمانی که سامسونگ و اپل جای خود را در بازار پیدا کردند تازه نوکیا تصمیم گرفت به سراغ ویندوزفون برود که قابلیتهای جذاب اندروید را نداشت و این در حالی است که اندروید برای سامسونگ رایگان بود اما ویندوزفون برای نوکیا هزینه داشت! از آن طرف سیستم عامل بسیار جذاب میگو نیز با همکاری بین نوکیا و اینتل خیلی زود آمد و رفت و سرانجامی نداشت.
میتوان گفت نوکیا در باد پیروزیهای قبلی خود خوابیده بود و نتوانست با این موضوع کنار بیاید که به یک سیستم عامل دیگر نیاز دارد، به همین دلیل غرور نوکیا باعث شد تا این برند به سراغ اندروید نرود و احساس کند که خودش با سیمبین میتواند بازار را به دست بیاورد اما اینگونه نشد.
نوکیا نتوانست در دنیای اسمارتفونها برندسازی کند و برای آیفونها و گلکسیهای بازار یک رقیب بتراشد، گوشیهای لومیای این شرکت نیز قطعا نمیتوانستند جای پرچمداران سامسونگ و اپل را بگیرند و عملکرد کُند نوکیا در تغییر سیستم عامل گوشیهایش باعث شد به طور کلی بازار را از دست بدهد.
استفاده از ویندوزفون نیز اتفاقی بود که ضربه نهایی را به نوکیا زد و باعث شد کور سوی بازگشت این برند به بازار به طور کلی از بین برود. شکست نوکیا نتیجه نفهمیدن نیاز بازار، ضعف در برندسازی، کُند بودن در تغییرات سریع تکنولوژی و اصرار به سیستم عامل ساخت خودش بود.
سرنوشت برندهای موبایل : اچتیسی – محصول خوب، بازاریابی بد
داستان اچتیسی کمی متفاوت است، این برند سریعا به سراغ اندروید رفت، در عین حال گوشیهای جذابی تولید میکرد که از زمان خود بسیار جلوتر بودند، آنها زمانی که گوشیهای آیفون هنوز شیشهای بودند، اولین گوشیهای یکپارچه فلزی را با HTC One به بازار عرضه کردند. آنها با Beats Audio همکاری کردند تا بلندگوهای دوگانه جلو را در سال 2013 برای کاربران به ارمغان بیاورند و یکی از اولین گوشیهایی که جک هدفون 3.5 میلیمتری داشت، گوشی HTC Hero بود.
دوربینهای دوگانه با حالت پرتره حالا در گوشیهای پایینرده و ارزان قیمت هم مرسوم شده است، اما HTC سال 2014 با گوشی «وان» آغاز کننده این راه بود.
باید قبول کنیم که اچتیسی خیلی جلوتر از زمان خود بود. اچتیسی در سال 2011 پس از اپل و سامسونگ سومین تولید کننده تلفن همراه در جهان بود، این برند بازار بسیار بزرگی را در اختیار داشت و حتی در آمریکا رقیب جدی اپل به حساب میآمد.
پس چه شد که اچتیسی نیز مانند نوکیا خیلی سریع از بازی تاج و تخت کنار رفت؟ مطالعه داستان اچتیسی یک چیز را نشان میدهد: ایدههای عالی اگر به خوبی بازاریابی نشوند، هیچ ارزشی ندارند.
فناوری، بازی بازاریابی است. همین الان خودتان میتوانید چند مورد از تکنولوژیها را مثال بزنید که قبلا توسط شرکتهای کوچکتری ابداع شده بودند اما وقتی شرکتهای بزرگ آنها را استفاده کردند، تمام دنیا فکر کردند که این ایده مال آنها بوده، در صورتی که اینطور نیست و شرکت اول فقط قدرت بازاریابی نداشته تا نشان دهد که خودش آن ایده را برای اولین بار به دنیای تکنولوژی وارد کرده، تاریخ نشان میدهد که شاید بتوان بزرگترین نقطه ضعف اچتیسی را بازاریابی دانست.
مورد دوم اشتباهی بود که مدیران اچتیسی مرتکب شدند و تصمیم گرفتند تا تمرکز بیشتری بر بازار بالارده داشته باشند و به نوعی بازار گوشیهای پایینرده را رها کردند، این اتفاق باعث شد تا برندهای دیگر مانند سامسونگ و در ادامه هواوی و شیائومی با ساخت گوشیهای اندرویدی و اقتصادی بتوانند بازارهای بزرگی مانند چین، هند و خاورمیانه را در اختیار بگیرند و به سود باورنکردنی دست پیدا کنند.
به نظر میرسد تنها ساخت مدلهای پرچمدار و بالارده، هنری است که برندهایی مانند اپل و وانپلاس آن را بلد هستند و این چالش از عهده هر کسی بر نمیآید.
درست زمانی که اچتیسی به علت بازاریابی ضعیف، عدم موفقیت در جذب خریداران و رها کردن بازار گوشیهای اقتصادی در حال کاهش سهم فروش خود بود، به دنبال نوکیا به ویندوزفون روی آورد تا مایکروسافت با این سیستم عامل موبایلی دو برند بزرگ را به دیار باقی بشتاباند.
سرنوشت برندهای موبایل : الجی – خلاقیت غیرضروری
الجی با توجه به پیشینه قدرتمندی که در زمینه قطعات الکترونیکی داشت، از همان ابتدا توانست سهم مناسبی از بازار تلفن همراه داشته باشد و با تکیه بر متخصصانش مسیر رو به جلو و پیشرفت را طی کند.
2007 تا 2012 سالهای اوج الجی بودند، سالهایی که الجی با عرضه گوشیهای جدید، با کیفیت و خلاقانهاش حسابی در دل خریداران جا باز کرده بود.
اما دوران افول الجی از جایی آغاز شد که کیفیت گوشیهای این شرکت کاهش پیدا کرد و الجی دیگر نتوانست با برندهای خوب بازار رقابت کند. پرچمدار الجی G4 را به یاد بیاورید که مشکل سوختن بُرد و ریست شدن داشت و خریداران بسیاری از سراسر دنیا مجبور شدند تا گوشی خود را به تعمیرگاه ببرند و مشکل آن را حل کنند.
چنین مشکلی برای سامسونگ و مدل نوت 7 نیز به وجود آمد، گوشی که مدام منفجر میشد و آسیب فیزیکی به خریدارانش میزد. در واقع اگر بخواهیم مقایسه کنیم فاجعه سامسونگ نوت 7 بسیار بدتر از الجی G4 بود اما سامسونگ این مشکل را حل کرد و به بازی برگشت از طرفی الجی نتوانست با این مشکل کنار بیاید، نسخه بهبودیافته G4 نیز کمی بعد عرضه شد اما مشکلاتی داشت و این مورد باعث شد تا اعتبار الجی به شدت کاهش پیدا کند.
گوشیهای بعدی الجی با ماژولهای مختلف و نمایشگر دوگانه وارد بازار شدند که در ظاهر خلاقیت جالبی داشتند اما در عمل استفاده از آنها آسان نبود و به نوعی اصرار الجی به ساخت گوشیهای خلاقانهای که مردم علاقهای به آنها ندارند، باعث شد تا فروش گوشیهای الجی سال به سال کاهش پیدا کند.
مردم گوشی اندرویدی ساده با قدرت بالا و کیفیتی مناسب میخواستند، نیازی که سامسونگ و هواوی تامین میکردند ولی محصولات الجی معمولا از نظر سخت افزاری در ردههای پایینتری نسبت به مدلهای رقیب قرار میگرفتند و برخی خلاقیتهایی که مردم از آنها استقبال نکردند نیز موجب شد تا الجی دچار مرگی تدریجی شود و در ابتدای امسال اعلام کند که دیگر در بازار تلفن همراه حضور نخواهد داشت.
سرنوشت برندهای موبایل : سونی – عدم درک نیاز بازار
پس از دوران باشکوه سونی اریکسون، سونی که فکر میکرد میتواند به تنهایی از پس بازار تلفن همراه بر بیاید، سهم اریکسون را خرید و گوشیهای خود را با برند سونی به بازار عرضه کرد. البته در ابتدا سری سونی اکسپریا واقعا جذاب بودند و گوشیهای اندروید سری اکسپریا فروش خوبی هم در بازار داشتند اما سونی نتوانست کیفیت بالای خود را حفظ کند و به تدریج از رقابت کنار رفت.
اولین مشکل سونی این بود که کمی دیر به ساخت گوشی هوشمند با سیستم عامل اندروید روی آورد، خود مدیران سونی اعلام کردند که آیفون و گوشی هوشمند اپل را دست کم گرفتند و فکر نمیکردند که گوشیهای هوشمند به سرعت بتوانند جای گوشیهای کلاسیک و پرفروش برند نوکیا و سونی اریکسون در بازار را بگیرند.
به هر شکل سونی هر چند با تاخیر ولی به ساخت گوشی هوشمند اندروید روی آورد اما هرگز نتوانست کیفیت گوشیهای خود را در سطح رقابت با مدلهای دیگر نگهدارد. گوشیهای سونی ظاهر بسیار جذابی داشتند اما زود خراب میشدند و از نظر کیفیت ساخت به پای مدلهای سامسونگ نمیرسیدند.
کار به جایی رسید که سونی حتی از نظر سخت افزار هم در گوشیهای خود کم میگذاشت و با وجود اینکه تامین کننده دوربین برترین پرچمداران بازار بود اما در گوشیهای خودش از سنسورهای ضعیفی استفاده میکرد، استفاده از طراحی کشیده، نداشتن خلاقیت، ساخت گوشی با حاشیه زیاد، عدم استفاده از هوش مصنوعی و دیگر موارد، باعث شدند که سونی به تدریج جای خود را به برند سامسونگ و هواوی که تمامی موارد گفته شده را در گوشیهای خود به کاربران ارائه میدادند، واگذار کند.
از طرفی سونی به نظر میرسد هیچ علاقهای به برندسازی و تبلیغات ندارد، مدتهاست که سونی به درستی محصولات خود را معرفی و تبلیغ نمیکند، تنها یک خبر منتشر میشود که فلان مدل معرفی شد و تمام، کل زحمت سونی برای معرفی محصولات خود به یک خبر خلاصه میشود و با توجه به این روند، طبیعی است که سونی نتواند هیچ جایگاهی در میان بزرگان بازار تلفن همراه داشته باشد و به حاشیه برود.
سرنوشت برندهای موبایل : بلکبری – اسیر سیب استیو جابز
میتوان گفت بزرگترین تغییر و تحول در دنیای تلفن همراه به روز 9 ژانویه 2007 باز میگردد، روزی که استیو جابز با بلوز مشکی رنگ و شلوار جین ساده خود در ماسکانیسنتر بر روی صحنه رفت و اعلام کرد که امروز میخواهیم محصولی معرفی کنیم که دنیای تکنولوژی را تغییر خواهد داد، یک محصول انقلابی به اسم آیفون!
اگر تا به اینجای مقاله را خوانده باشید، احتمالا متوجه شدهاید که ردپای اپل و معرفی گوشی هوشمند آیفون در داستان شکست تمامی برندها به چشم میخورد ولی داستان بلکبری کمی متفاوت است، بلکبری به طور مستقیم از خود اپل شکست خورد و دیگر نتوانست بر روی پایش بایستد.
بلکبری از معدود برندهای منطقه آمریکای شمالی است، به همین دلیل بعد از معرفی آیفون، بلکبری و اپل در مقابل هم قرار گرفتند و از آنجا که در یک اقلیم دو پادشاه نمیگنجد، بلکبری محکوم به شکست بود.
بلکبری بر خلاف دیگر برندهای شکست خورده که آیفون انقلابی اپل را جدی نگرفته بودند، از همان روز 9 ژانویه 2007 میدانست که باید سریعا پاسخ اپل را بدهد اما این اتفاق باعث شد تا بلکبری عجله کند و گوشیهای هوشمند خود را در حالیکه به تکامل و بلوغ سختافزاری و نرمافزاری نرسیده بودند، به بازار عرضه کرد.
این اتفاق باعث شد تا بلکبری نتواند رضایت خریداران را به دست بیاورد و از همان ابتدا فاصلهای میان بلکبری و اپل به وجود آمد. بلکبری در ادامه نیز نتوانست از پس اپل بربیاید و البته تعصب و اصرار بر مسیر اشتباه نیز در خصوص این برند مجددا تکرار شد. در حالی که مردم به گوشیهای تاچ با قابلیت ارتباط به اینترنت نیاز داشتند، بلکبری با اصرار به ساخت گوشی با قابلیتهای قدیمی بازار، را از دست داد.
مایک لازارادیس یکی از موسسان برند بلکبری در یک مصاحبه اقرار کرد که بلکبری آن چیزی که مردم میخواهند را تولید نمیکرد: موضوع این است که ما به حرف مردم گوش میدادیم اما فکر میکردیم صلاح آنان را بهتر از خودشان میدانیم. ما فکر میکردیم داشتن یک باتری با شارژدهی طولانی بهتر از داشتن یک نمایشگر بزرگ است به همین دلیل فکر میکردیم که نیاز مردم در طولانی مدت را میدانیم و مشتریان بعد از مدتی از خواستههای خود دست خواهند کشید، اما اینگونه نشد!
در ادامه این روند، بلکبری قراردادهای خود با اپراتورهای تلفن همراه را از دست داد و بعد از مدتی دیگر نامی از بلکبری در بازار باقی نماند.
سرنوشت برندهای موبایل : اپل و سامسونگ مالکان تاج و تخت
اپل و سامسونگ بازمانده دوره تحول تلفنهای هوشمند بودند، البته شاید لقب بازمانده برای اپل و سامسونگ خیلی مناسب نباشد، زیرا اپل و سامسونگ در واقع مالک این تاج و تخت شدند. اپل بازیگر اصلی بود، شرکتی که کسی فکر نمیکرد روزی در زمینه ساخت تلفن همراه به جایگاه امروزی برسد، در واقع آیفون اولین تلفن هوشمند ساخت اپل بود، در حالی که هیچکدام از رقبا فکر نمیکردند اپل وارد رقابت در بازار تلفن همراه شود.
اما اپل مهمترین قابلیتهای کامپیوترهای خود را به یک تلفن هوشمند آورد و با قابلیتهای فوقالعادهای که برای این گوشی موبایل در نظر گرفت، انقلابی بزرگ در این صنعت به راه انداخت. انقلابی که خیلی از برندها در موج آن غرق شدند اما اپل با ساخت محصول با کیفیت، طراحی عالی، آیندهنگری، ساخت محصولی مطابق با نیاز مردم و تبلیغات هوشمند توانست در یک روز همه چیز را تغییر دهد.
در کنار اپل، سامسونگ قرار گرفت؛ سامسونگی که مانند نوکیا، اچتیسی، الجی، بلکبری و سونی از بزرگان بازار به حساب میآمد اما توانست خود را در این رقابت دیوانهوار حفظ کند.
شرط حیات سامسونگ انعطافپذیری آن است، سامسونگ بر روی گوشیهای خود تعصب نداشت، مدیران این شرکت با نگاهی واقعگرایانه احساس کردند که مردم به یک گوشی هوشمند با قابلیتهای متعدد نیاز دارند، اتفاقی که با سیستم عامل اندروید میتوان رقم زد؛ بنابراین این شرکت در زمان مناسب به استفاده از اندروید روی آورد و درواقع همان چیزی که مردم میخواستند را به آنها داد. نکتهای که معمولا به آن توجه نمیشود، نقش سامسونگ در موفقیت اندروید بود، سامسونگ با توسعه اندروید و برنامههای اختصاصی، نقش بسزایی در روند رشد اندروید داشت و باید بگوییم که سامسونگ و اندروید همدیگر را تکمیل کردند و برای جایگاهی که امروز دارند، مدیون یکدیگر هستند.
البته سامسونگ همانند اپل در هیچ نقطهای کم نگذاشت، تبلیغات، ساخت محصول با کیفیت و انقلابی، ارتقاء نرمافزاری، قیمت گذاری صحیح، پرداختن به بازار پایینرده و برند سازی صحیح، همگی بخشی از سیاستهای موفق و درست سامسونگ بودند که باعث شد این شرکت در حال حاضر پادشاه بازار موبایل باشد و بیش از 8 سال است که به عنوان پرفروشترین برند تلفن همراه در جهان شناخته شود.
درواقع داستان موفقیت اپل و سامسونگ در داستان سقوط دیگر برندها نهفته است، اپل و سامسونگ سیاستهای اشتباه دیگر برندها را انجام ندادند، این دو برند همان چیزی را به بازار عرضه کردند که مردم میخواستند و این اتفاق تنها در صورتی رخ میدهد که شما درک درستی از بازار داشته باشید. درک درست از بازار، کلید رشد و توسعه هواوی و شیائومی نیز بود.
سرنوشت برندهای موبایل : چینیها به پا میخیزند
بازی تاج و تخت تمام نشده و قرار هم نیست به زودی تمام شود. درست زمانی که اپل و سامسونگ در حال در دست گرفتن امپراطوری بودند و برندهایی مانند نوکیا، الجی، سونی، بلکبری و اچتیسی روز به روز محبوبیت و فروش خود را از دست میدادند، مهمانی جدید با نام هواوی به بازار جهانی عرضه شد.
هواوی یک شرکت قدیمی در حوزه ارتباطات و مخابرات به حساب میآید ولی در بازار جهانی تلفنهای همراه جایگاه خاصی نداشت، هواوی از سال 2012 با عرضه گوشیهای هوشمند اندروید به بازارهای مختلف، نامی برای خودش دست و پا کرد و با دنبالهروی از سیاستهای سامسونگ، گوشیهایی تولید کرد که مردم به آن نیاز داشتند.
شیائومی نیز چند سال بعد با همین رویه وارد بازار شد، شیائومی و هواوی گوشیهای ساده، با طراحی بهبود یافته، بدون نمایشگر دوم، بدون کیبورد، بدون ماژول، بدون سیستم عامل ویندوزفون و هر خلاقیت اشتباه دیگری که در آن سالها دیگر برندها مرتکب شدند؛ به بازار ارائه دادند.
تلاش اشتباه دیگر برندها در حالی رقم میخورد که نیاز بازار تنها یک گوشی با کیفیت، ارزان قیمت و هوشمند بود، محصولی که هواوی و شیائومی به بازار عرضه کردند، بدون آنکه نیاز باشد تلاش و هزینه بیهوده برای ساخت تلفن همراه متحمل شوند.
در عین حال بسیاری از شرکتها در آن زمان از بازار گوشیهای پایینرده و اقتصادی غافل شده بودند اما هواوی و شیائومی این خلأ را به ویژه در بازارهای مهمی مانند هند و خاورمیانه پر کردند.
فرض کنید شما به برند اول تلفن همراه در کشور هند تبدیل شوید، هند 1.3 میلیارد نفر جمعیت دارد، همچنین جمعیت مردم در خاورمیانه نزدیک به 400 میلیون نفر است یعنی برابر با نصف کل قاره اروپا، به این ترتیب اگر بتوانید در این بازارها به برند پرفروشی تبدیل شوید، فروش چند ده میلیونی محصولات شما تضمین شده است.
هواوی و شیائومی و در کنار آنها اوپو و ویوو از این بازارها غافل نشدند و بدون هیچ حرف و حدیث اضافهای، گوشیهای با کیفیت، خوش ساخت و خوش قیمتی را به بازار معرفی میکنند تا نیاز مردم را تامین کنند.
این سیاست شاید خیلی ساده باشد، اما باعث شد تا چینیها به راحتی جای غولهای با سابقهای مانند نوکیا و بلکبری را بگیرند.
چه آیندهای در انتظار بازار تلفن همراه است؟
قطعا نمیتوان به راحتی آینده بازار تلفن همراه را پیشبینی کرد اما به نظر میرسد تا معرفی یک محصول انقلابی دیگر و تکرار اتفاقاتی که در سال 2007 توسط استیو جابز افتاد، راه زیادی نداشته باشیم. البته در خصوص گوشیهای تاشو و دارای دو نمایشگر حرف نمیزنیم، در خصوص محصولی حرف میزنیم که به طور کلی قواعد بازی را تغییر دهد، محصولی که شاید این بار از دل فیسبوک و پروژه متاورس در بیاید.
آینده بازار تلفن همراه بر اساس نشانههایی که در حال حاضر وجود دارد، به سمت واقعیت مجازی و یا هولوگرامهای سهبعدی پیش میرود، یعنی احتمالا دستگاهی به عنوان تلفن همراه به طور کلی از بازار خارج میشود و محصولی مانند عینک هوشمند یا یک محصول بصری به بازار خواهد آمد، محصولی که اتصال به اینترنت در آن حرف ابتدایی را میزند و شما را وارد دنیایی میکند که به طور کلی با دنیای واقعی متفاوت است.
این کانسپت در حال حاضر با نام پروژه متاورس شناخته میشود که توسط شرکت متا (فیسبوک) معرفی شده ولی صرفا برای فیسبوک نیست. ابتداییترین تعریف برای متاورس این است: تبدیل اینترنت دو بعدی به سهبعدی! حال اینترنت سهبعدی چیست و چه معنایی دارد؟ همانطور که گفتیم دنیای متاورس مربوط به یک شرکت یا کمپانی نیست، بلکه یک دنیای آزاد و بزرگ با قوانین محدود است که شرکتهای مختلف مانند فیسبوک، مایکروسافت، گوگل، نتفلیکس، اپیک گیمز و غیره میتوانند در آن فعالیت کنند، درست مانند اینترنت که متعلق به شخص یا شرکتی نیست ولی همه افراد از جمله شرکتهای بزرگ تا استارتاپهای کوچک و حتی من و شما میتوانیم در آن فعالیت کنیم.
اگر شما هم به طور دقیق نمیدانید که متاورس چیست باید بگویم، متاورس دقیقا همان اینترنت است، اما نحوه ارتباط شما با متاورس با شکل فعلی ارتباط شما با اینترنت تفاوت دارد، به عنوان مثال شما به وسیله تلفن همراه یا کامپیوترتان به اینترنت متصل میشوید و از اپلیکیشنها و سایتهای مختلف استفاده میکنید. در متاورس این دنیای دو بعدی به یک دنیای سه بعدی تبدیل میشود، یعنی به جای آن که گوشی خود را از جیب در بیاورید و وارد اینترنت شوید، باید عینک واقعیت مجازی خود را دربیاورید و وارد دنیای سه بعدی متاورس شوید.
در این دنیای سه بعدی یک آواتار گرافیکی و شخصیسازی شده نمایانگر حضور شما خواهد بود، شما با این آواتار میتوانید به بازیها، برنامهها و اپهای مختلف وارد شوید و از خدمات و سرویسهای آنها استفاده کنید.
همچنین در این دنیا نحوه ارتباط با دوستانتان نیز بسیار آسانتر و واقعیتر میشود، یعنی به جای آنکه مثلا از طریق واتساپ تنها تصویر پروفایل دوستتان را ببینید و از طریق متن با او در ارتباط باشید، میتوانید آواتار سهبعدی او را دیده و با هم از بخشهای مختلف متاورس استفاده کنید.
ممکن است تاریخ مانند روز 9 ژانویه 2007 مجددا تغییر کند، فکرش را بکنید، روزی مارک زاکربرگ بر روی صحنه بیاید و بگوید که میخواهد پروژه متاورس را معرفی کند، اما این پروژه به یک سخت افزار وابسته است که آن جایگزین تلفن هوشمند میشود و مثلا اسمارت VR نام دارد. سپس اسمارت VR که ترکیبی از تلفن هوشمند و هدستهای واقعیت مجازی است، معرفی میشود، محصولی که کل سنت تلفن همراه را تغییر میدهد.
سرنوشت برندهای موبایل پیش روی ما قرار دارد اما آینده واقعا یک راز است، به همین دلیل خیلی به آن کاری نداریم اما پیشبینی میکنیم که اگر قرار باشد یک محصول انقلابی صنعت تلفن همراه را تغییر دهد، این محصول ارتباطی به متاورس خواهد داشت و دنیای جدیدی را برای ما به ارمغان میآورد زیرا حتی ساخت گوشیهایی با نمایشگر رولشونده تا نمایشگر شفاف یا بدون قاب یا هر اتفاق دیگر، آنقدر نمیتواند صنعت تلفن همراه را تغییر دهد. همانظور که گوشیهای تاشو فعلا نتوانستهاند انقلابی به پا کنند.
کانسپت چنین تلفنهایی در حال حاضر نیز وجود دارد و معرفی آنها انقلابی در جهان به وجود نمیآورد. به این ترتیب باید منتظر روزی باشیم که مجددا دنیای تلفنهای همراه تغییر کند و نکته مهم آن است که آیا اپل و سامسونگ میتوانند با تغییرات جدید خود را منطبق سازند یا همچون نوکیا و سونی اریکسون، روزی مطلبی خواهیم زد در مورد آن که چگونه اپل و سامسونگ از پرفروشترین برندهای بازار به ورشکستی رسیدند! نظر شما چیست؟!
نوشته چگونه سامسونگ و اپل برنده بازی تاج تخت میان برندهای بزرگ دنیای موبایل شدند؟ اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.