تماشا کنید/ سازنده بازی Journey، یک بازی انحصاری برای اپل می سازد
بررسی جدولانه؛ حل کردن جدول با شیوهای متفاوت!
حل کردن جدول را میتوان یکی از متداولترین سرگرمیهای دنیا دانست. انجام دادن این کار علاوه بر سرگرم شدن، میتواند سطح اطلاعات عمومی فرد را افزایش دهد که این موضوع بسیار حائز اهمیت است. بازی جدولانه ساخت ایران بوده و سبکی جدید را برای حل کردن جدول در دستگاههای همراه به ارمغان آورده است.
استفاده از شیوه معمول حل جدول در تلفن همراه به دلیل کوچک بودن نمایشگر کمی آزاردهنده به نظر میرسد، بنابراین جدولانه سبکی اختصاصی و جدید را برای حل جدول در نظر گرفته است که علاوه بر راحتی بیشتر در استفاده، میتواند از سختیهای حل جدول کمی بکاهد.
اولین بخشی که پس از اجرای جدولانه به نمایش گذاشته میشود منوی اصلی آن است، این بخش نیز به صورت جدول طراحی شده است. در منوی اصلی میتوانیم گزینههای شروع، انتخاب مرحله، راهنمایی، خرید امتیاز، تنظیمات تبلیغات، صدا و خروج را مشاهده کنیم. با انتخاب گزینه شروع، به آخرین جدولی که در حال حل کردن آن بودید ارجاع داده میشوید و از طریق گزینه مراحل میتوانیم لیست مراحل گذرانده شده و هم چنین باقی مانده را مشاهده کنیم و به انتخاب خود یکی را برگزینیم.
طراحی منوی اصلی به شدت ساده بوده و به هیچ وجه چشم نواز نیست، هم چنین به دلیل وجود یک باگ برخی مواقع پس از انتخاب یک گزینه، دیگر نمیتوان گزینههای دیگری را انتخاب کرد و حتما میبایست یک بار اپلیکیشن را بسته و دوباره باز کنید. ایده استفاده از جدول برای طراحی منوی اصلی خوب به نظر میرسد اما جایگیری نامناسب منوها و نبود زیر عنوان به علاوه مشکل شرح داده شده موجب میشود منوی جدولانه یکی از آزاردهندهترین منوهای دنیا باشد!
بخش درونی بازی نیز طراحی جدولانهای دارد که خب نباید انتظاری به جز این داشت! خوشبختانه تعداد سوالات و خانههای در نظر گرفته شده برای هر مرحله مناسب است. همانطور که از تصاویر مشخص است حروف پاسخ در خانه های جدول به صورت پراکنده وجود دارند و کاربر تنها میبایست کلمه مد نظر را با جابه جایی این حروف کامل کند. میزان سختی سوالات در سطح مناسبی قرار دارد و هرچه به مراحل بالاتر نزدیک میشویم، میزان سختی سوالات و تعداد حروف افزایش مییابد.
هر جابهجایی صحیح کلمه برای شما یک امتیاز را به ارمغان میآورد، این درحالی است که جابهجایی اشتباه حروف 5 نمره منفی را به همراه دارد. باید دقت داشته باشید که تنها حروفی را جابهجا کنید که میدانید در جای صحیح خود قرار خواهند گرفت، در غیر این صورت به سرعت امتیاز در نظر گرفته شده برای شروع بازی صفر شده و برای ادامه دادن میبایست تن به دیدن تبلیغات ویدیویی دهید و یا دست به جیب بشوید. درون بازی هیچ راهنمایی برای حل کردن سوالات در نظر گرفته نشده است، از این رو کاربر باید تا انتها با تکیه بر دانش خود به گذراندن مراحل مشغول شود.
متاسفانه طراح این اپلیکیشن، گزینه خاصی را برای ویرایش محیط گرافیکی از جمله پس زمینه بازی و یا فونت مورد استفاده در نظر نگرفته است و شما تا انتها میبایست از یک نوع فونت و طراحی استفاده کنید. تنها گزینه شخصیسازی در نظر گرفته شده برای این اپلیکیشن قابلیت فعال/غیرفعال کردن صدا بوده که در منوی اصلی گنجانده شده است.
جدولانه یک اپلیکیشن سرگرم کننده و لذت بخش است که میتواند ساعات زیادی شما را به خود مشغول کند. این برنامه برای اجرا نیاز به اتصال به اینترنت ندارد، از این رو کاربر میتواند در هر شرایطی آن را انجام دهد. اگرچه برخی از ایرادات و کمبودها به وضوح در این اپلیکیشن دیده میشود، اما خوشخبتانه طراحی مناسب سوالات و راحتی در استفاده موجب شده تا کاربر به انجام دادن آن رغبت داشته باشد. جدولانه حدودا 6 مگابایت حجم دارد و حتی روی ضعیفترین اسمارتفونهای اندرویدی نیز قابل اجراست.
نوشته بررسی جدولانه؛ حل کردن جدول با شیوهای متفاوت! اولین بار در پدیدار شد.
هشدار درباره اخبار و فیلمهای «نهنگ آبی»
بررسی بازی وانتی: زیبا و جذاب اما تکراری!
شاید دو سه سال اخیر را بتوان بهعنوان پرکارترین دورههای زمانی استودیوهای بازیسازی ایرانی دانست. خوشبختانه ورود توسعهدهندگان مختلف به این زمینه باعث تولید محتواهای منحصر به فرد و رقابتی داغ بین بازیسازان متفاوت خواهد شد. یکی از این تولیدکنندگان، استودیوی نواگیمز است که پس از ارایه بازیهای نسبتا موفق ویراژ و شادو ریسر این بار با عرضه بازی وانتی به دنبال تجربه چالشی بزرگتر و هدف قرار دادن بخش جدیدی از گیمرهاست.
با ما در آیتیرسان همراه باشید، تا به بررسی بازی وانتی بپردازیم و ببینیم این دفعه نواگیمز چقدر برای کسب رضایت دوباره گیمرها تلاش کرده است…
اولین چیزی که پس از اجرای بازی باعث لبخند کاربر میشود، فضای شاد و قدیمی بکار گرفته شده در بازی است. در واقع نواگیمز بسیار تلاش کرده تا گیمر را در خاطرات نوستالژیک و قدیمی غرق کند و با بهرهگیری از لحن خاص صحبتهای قدیمی، محیط بازی را خودمانیتر از آنچه که هست، نشان دهد؛ که البته باید گفت در این بخش بسیار موفق عمل کرده است. هرچند گاهی اوقات همین صحبتهای جذاب کاراکتر بازی (راننده) دچار تکرار میشوند.
به مرحله گیمپلی که میرسیم، باید گفت که این بخش در اصل نوعی الگو سادهتری از روی بازی traffic racing یا دیگر عنوانهای مشابه بوده ولی برای جذابیت بیشتر، المانهای مختلف و چند محدودیت به بازی اعمال شده تا بازی از حالت یکنواختی خارج شود. به طور کلی هدف بازی جا به جا کردن میوهها و رساندن آنها به ایستگاه مورد نظر است و در حین انتقال جعبههای میوه باید مراقب تمام شدن بنزین ماشین خود نیز باشید و هر از چند گاهی باید چند لیتر بنزین نوش جان کنید!
در ابتدا باید چند مرحله آموزشی را پشت سر بگذارید تا با نحوه رانندگی و بخشهای مختلف آشنا شوید. سپس کنترل بازی در اختیارتان قرار خواهد گرفت و میتوانید به دلخواه خودتان مراحل را پیش ببرید.
بازی دو بخش داستانی و بی پایان را شامل میشود که در قسمت داستانی، برخلاف اسمش داستان خاصی ندارد و فقط تعداد 30 مرحله با یک یا چند مسئولیت برای عبور از آن به عهده کاربر گذاشته خواهد شد که در صورت شکست خوردن در انجام وظایف درخواستی، باید دوباره آن مرحله را تکرار کنید و در نهایت شما از یک جوجه بارکش به یک وانتی ماهر تبدیل میشوید. همچنین باید افزود که در این بخش برخورد با موانع درون راه هیچ تاثیری جز کاهش سرعت برای وانت شما ندارد و خبری از خرابی ماشین یا شروع دوباره بازی نیست.
با انجام وظیفه هر مرحله، سکه بیشتری دریافت خواهید کرد که در آینده حسابی به کارتان خواهد آمد. ناگفته نماند که برای هیجان بیشتر در قسمت داستانی بازی، مرحله نهایی هر فصل یک غول آخر دارد که با شکست آن، بازی کامیون غول را در اختیار گیمر قرار خواهد داد.
بخش بی پایان بازی، همانطور که از اسمش پیداست، پایانی ندارد؛ مگر اینکه پلیس شما را متوقف کند یا ماشینتان در اثر برخورد با موانع یا دیگر اتومبیلها دچار خسارت شود. همچنین تصادف با دیگر ماشینهای موجود در جاده یا تخطی از سرعت مجاز باعث دستگیری راننده توسط پلیس شده و این به معنای پایان کار است.
به طور کلی برای بخش رانندگی ظرافت یا پیچیدگی خاصی درنظر گرفته نشده و حتی میتوان گفت که این بخش یکی از نقاط ضعف بازی است. چراکه هنگامی که به سمت طرفین حرکت میکنید، کاملا ماشین لیز خورده و انگار که اصلا چرخی در زیر اتومبیل وجود ندارد و سوار یک سورتمه روی یخ شدهاید!
اما از نکات مثبت گیمپلی وانتی میتوان به شخصیسازیهای متنوع درون بازی اشاره کرد. امکان تغییر چهره، جنسیت و کاراکتر راننده، ارتقا بخشهای مختلف اتومبیل و در نهایت وجود چند نوع وانت و کامیون، دنیایی از امکانات را پیش روی گیمر به نمایش گذاشته و به راحتی سلیقههای مختلف را راضی میکند. هنگامی که قصد انجام تغییرات با بهبودهای دلخواهتان را دارید، باید در نظر داشته باشید که برخی از موارد خاص با خرج کردن سکههای جمع شده قابل استفاده نیستند و باید از الماسهای موجود هزینه خریداری آنها را بپردازید.
مورد منفی بعدی نیز کند بودن بازی در پیروی از دستورات و لمسهای کاربر است، که هم در منو و هم در حین بازی گاهی شما را کلافه میکند. طوری که با اجرای این بازی احساس سنگینی خاصی به گیمر دست میدهد!
از نظر گرافیک هم این بازی نه آنقدر عالی است که شما را شگفتزده کند و نه آنقدر ضعیف که باعث ناامیدیتان شود. شکل و شمایل هر وسیله نقلیه و جزییات خیابانهای بازی در حد قابل قبولی قرار گرفته است. همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد، یکی از نقاط قوت بازی وانتی صداگذاری آن بوده که با بهرهگیری از موسیقیهای قدیمی و شاد، صحبتهای جالب کاراکترهای بازی و… لحظات مفرح و خاطرهانگیزی را برای کاربر رقم میزنند.
در آخر هم باید اضافه کرد که این بازی به دلیل سادگی و سرگرمکننده بودن، میتواند طیف گستردهای از کاربران را راضی نگه داشته و حال و هوای دهه 60 را بهخوبی برایمان تداعی کند. این بازی بخش زیادی از موفقیت خود را مدیون سادگی مراحل و صداگذاری عالی است. البته اگر گیمری حرفهای باشید و به انجام مراحل بازیهایی مانند آسفالت و چالشهای نفسگیر بازیهای سبک مسابقهای عادت دارید، بعید میدانیم این بازی زمان زیادی روی اسمارتفون شما باقی بماند…
نکات مثبت:
- موسیقی و صداگذاری مناسب
- تنوع و شخصیسازی خوب
- فانتزی و نوستالژیک بودن بازی
نکات منفی:
- کند بودن بازی
- دقت کم به جزییات واقعی هنگام رانندگی
نوشته بررسی بازی وانتی: زیبا و جذاب اما تکراری! اولین بار در پدیدار شد.
مراحل مقدماتی الکام گیمز به صورت آنلاین آغاز شد
بررسی بازی مدرسه شصتیا: هیجانانگیز ولی خستهکننده!
دهه شصت، سالهای خاصی از تاریخ ایران بوده که برای مردان و زنان امروز، بسیار خاطرهانگیز است. بچههایی که در آن دوران با وجود اتفاقات ناگواری همچون جنگ تحمیلی به تحصیل میپرداختند، با شیطنتهای خود فضای متفاوتی در مدارس ایجاد کرده بودند.
در بازی مدرسه شصتیا با شبیهسازی این حال و هوا، سعی شده تا خاطرات برای بچههای آن دوران تداعی شود. نوجوانان و جوانان عصر حاضر هم میتوانند با تجربه کردن این بازی، نگرشی متفاوت از کودکان آن زمان کسب کنند. حال میخواهیم نگاهی به این بازی خاطره انگیز و نوستالژیک ساخته استودیو بازیسازی گلیم گیمز، که در کارنامه خود بازیهایی همچون موتوری 2، هی تاکسی، بقالی و… را بههمراه دارد، بیندازیم.
با آیتی رسان همراه باشید.
گیمپلی
در بازی مدرسه شصتیا باید با لمس صفحه نمایش تا زمانی که معلم حواسش به کلاس جمع نشده به شیطونی و اذیت کردن بپردازید. البته در این بین باید دقت کنید که وقتی معلم میخواهد نگاهش را بهسمت کلاس برگرداند، انگشت خود را از روی صفحه بردارید تا بچهها دست از شلوغ کردن برداشته و ساکت و مؤدب پشت نیمکتها بنشینند. اگر معلم شما را ببیند، مجبورید به سوالات نسبتا سختی که از شما میپرسد در مدت چند ثانیه جواب دهید. این سوالات در کنار اینکه تنبیهی برای بی توجهی شما هستند، میتوانند سطح اطلاعاتی که دارید را بالا برده و از نظر درسی هم آزمونی برای خواندههای گذشته شما باشد. زمانیکه توان پاسخگویی به این سوالات را نداشته باشید باید از ضربههای خطکش استاد فرار کنید.
در طی بازی با شلوغ کردن بیشتر، جواب دادن به سوالات و جاخالی دادن از خطکش معلم، امتیاز و سکه بهدست میآورید که با جمعنمودن آنها میتوانید به سایر کلاسها راه یافته و با معلمان جدید در محیطهای تازه سر و کله بزنید. تمام این مجموعه، بازی مدرسه شصتیا را به یک بازی هیجانانگیز تبدیل نموده است. اما مشکل این بازی نوستالژیک، نبود تنوع است که بازیکن را پس از مدت زمان کوتاهی خسته و دلسرد میکند. خوشبختانه روند بدستآوردن سکهها سرعت مناسبی دارد تا هرچه زودتر کلاسهای جدید را باز کنید و تنوعی در این بازی برای شما ایجاد شود. در مورد سوالات بازی هم باید گفت، با سطح نسبتا سختی که دارند، بهراحتی نمیتوانید به آنها پاسخ دهید. متاسفانه بهدلیل محدود بودن این سوالات، شاهد تکرار آنها در طول بازی هستیم که موجب آشکار شدن جوابها و کاهش سطح سختی این گیم میشود.
گرافیک
با اجرای بازی مدرسه شصتیا پس از دیدن لوگوی سازنده بازی، به منو اصلی آن میرسیم که نمایی از بیرون این مدرسه پر سر و صدا را نشان میدهد. در این صفحه شاهد گزینههایی برای کسب سکههای مجانی، شروع بازی و… هستیم. اگر بر روی گزینه “شروع” کلیک کنیم ابتدا بخشی برای انتخاب کلاس نمایش داده میشود. این بخش، شامل پنج فضا است که فقط یکی از آنها بهصورت مجانی قرار گرفتهاند. این فضاها بهخوبی طراحی شده و در دسترس بازیکنان قرار دارند. در بازی مدرسه شصتیا با اینکه کاراکترها از کیفیت مناسبی برخوردارند، اما متاسفانه حرکات آنها بهطور مرتب تکرار میشوند. هرچند این حرکات با جو بازی تناسب دارند، ولی تکرارهای مداوم آنها این بازی زیبا را خستهکننده مینمایند.
موسیقی و صداگذاری
موسیقی و صداگذاری بازیها یکی از نقاط مهم و تاثیرگذار آنها هستند که اگر بهخوبی انتخاب و اجرا شوند، میتوانند حس بازی را به کاربران منتقل کنند. خوشبختانه میتوان گفت مدرسه شصتیا هم توانسته از این قاعده پیروی کند. با ورود رسمی به بازی موسیقی پخش میشود که با حال و هوای بازی تناسب داشته و هر کاربری را راضی میکند. این موسیقی که بسیار آشنا بهنظر میرسد، با شروع بازی جای خود را به آهنگ پسزمینه ملایمتری میدهد. باید گفت شاید موسیقی انتخاب شده توسط سازندگان یکی از مناسبترین گزینههای موجود برای این بازی است.
صداگذاری و دیالوگهای کاراکترهایی همچون معلمها، مثل موسیقی، بهخوبی انجام شده اما باید از کم بودن و تکراری شدن آنها شکایت کرد. کمی تنوع در این بخش میتوانست همه چیز را به نفع سازندگان تغییر دهد.
جمعبندی
بازی مدرسه شصتیا یکی از بهترین بازیهایی است که میتواند حس و حال مدارس دهه شصت را به کاربران منتقل کند. اما کاش سازندگان کمی تنوع به بازی اضافه میکردند. گیم پلی، صدا گذاری و برخی صحنههای گرافیکی، به علت نبود تنوع خسته کننده هستند. باید گفت با وجود این مشکل امتحان کردن این بازی نهتنها هیچ ضرری ندارد، بلکه میتواند حس یک تجربه متفاوت را به بازیکنان بدهد. پیشنهاد میکنیم این بازی خاطرهانگیز و نوستالژیک را از دست ندهید و آن را از لینک زیر دانلود نمایید.
نوشته بررسی بازی مدرسه شصتیا: هیجانانگیز ولی خستهکننده! اولین بار در پدیدار شد.