بخش بندی، هدفگیری و اتوماسیون: آیا برای همه مشتریان بالقوه خود از یک داستان یکسان استفاده می کنید؟

اگر پاسخ شما به سوالی که در عنوان این مطلب مطرح شد مثبت است، وقت آن رسیده که در برنامه های بازاریابی و فروش تان تجدیدنظر کنید. ما در این مطلب از مجموعه مقالات آموزش فروش مجله گویا آی تی توضیح خواهیم داد که چرا استفاده از روش های اتوماسیون و هدفگیری مناسب می تواند به شما کمک کند تا داستان هایی را برای مشتریان تان روایت کنید که برای آنها اهمیت قائل هستند.

 

به احتمال قریب به یقین، شما هم در مهمانی های مختلفی به صرف ناهار یا شام شرکت کرده اید. تصور کنید که میزبان شما فقط یک نوع غذا تدارک دیده باشد. چه می شود؟ طبیعتاً کسی انتظاری غیر از این هم ندارد. به هر حال قرار نیست که در مهمانی ها برای هر کسی غذای مطبوع و مورد علاقه اش سرو شود. معمولاً در این شرایط، غذایی که تهیه می شود غذایی است که عموم مردم با آن مشکلی ندارند و به ندرت شاهد غذاهای خاص هستیم.

اما در دنیای واقعی، اینطور بازاریابی نمی کنیم. ما نمی توانیم و نباید یک داستان مشابه را برای همه مشتریان روایت کنیم. اساساً در نظر نگرفتن نیازها و خواسته های خاص مشتری، به خصوص در دنیای دیجیتال، با هیچ منطقی همخوانی ندارد. با این وجود، هنوز هم بسیاری از بازاریاب ها از ایمیل های انبوه استفاده می کنند؛ از همان ایمیل هایی که همه را یکسان در نظر می گیرند.

تصور کنید که اگر می توانستید برای هر یک از مهمانان خود غذای مورد علاقه اش را تهیه کنید چقدر آنها را خوشحال می کردید. این هدفگیری است. هنگامی که مهمانان تان را بر اساس غذاهای مورد علاقه شان به گروه های مختلفی تقسیم می کنید، این می شود بخش بندی.

اتوماسیون بازاریابی به بازاریاب ها این امکان را می دهد تا مشتریان بالقوه خود را با دقتی در حد خورش بادمجان هدفگیری و بخش بندی کنند. از این طریق می توانید فعالیت ها و اعمالی که در کانال های شخصی و پولی تان انجام می شود را زیر نظر بگیرید تا افراد مناسبی را با پیام مناسب هدف قرار بدهید.

جمع آوری این اطلاعات باعث افزایش کارآمدی بازاریابی شما خواهد شد. در این حالت، وقت و منابع خود را برای افرادی که (با توجه به شواهد موجود و اعمالی که انجام می دهند) هرگز از شما خرید نخواهند کرد هدر نخواهید داد. هدفگیری مناسب و متناسب، میزان بازگشت سرمایه از بازاریابی را به میزان چشمگیری افزایش می دهد.

بر اساس نتایج یک مطالعه، ۷۶ درصد از بازاریاب ها در بخش بندی و هدفگیری خود از هیچ یک از انواع اطلاعات رفتاری استفاده نمی کنند. این وضعیت می تواند دلایل مختلفی داشته باشد، اما احتمالاً یکی از دلایلش محدودیت سیستم های اتوماسیون بازاریابی آنها است. متاسفانه، همه سیستم ها امکان ثبت و استفاده از داده های رفتاری را ندارند.

 

مشتری را مثل کف دست تان بشناسید

به منظور کسب اطلاعات جامع درباره مخاطب، لازم و ضروری است که اطلاعات مورد نیاز را از منابع داخلی و خارجی جمع آوری کنید.

گردآوری اطلاعات درونی با همان اطلاعاتی آغاز می شود که مشتری بالقوه در هنگام پر کردن فرم هایی که شما در اختیارش قرار می دهید (مثلاً فرم ثبت نام در فهرست ایمیل مارکتینگ) ارائه می کند. در این سطح، اطلاعاتی مانند عنوان شغل و شرکت متبوع وی را جمع آوری می کنید. در ادامه، با زیر نظر گرفتن کاربر، فعالیت های رفتاری مانند میزان باز کردن و کلیک در ایمیل ها، پیشنهاداتی که به آنها واکنش نشان داده است، محتواهایی که دانلود کرده و حتی رویدادهای غیراینترنتی که در آنها شرکت کرده نیز به این ملغمه اضافه می شود.

اطلاعات خارجی را از منابع مختلفی می توان گردآوری کرد، اما مهم ترین منبع شما مجموعه فعالیت هایی است که مشتری بالقوه در اینترنت انجام می دهد و به کمک آنها می توانید با علایق، سلایق و رفتار کلی وی آشنایی پیدا کنید. به مجموعه این فعالیت ها و حالات، زبان بدن دیجیتال می گوییم.

پس از گردآوری اطلاعات مورد نیاز، به جایی می رسید که می توانید جادو کنید. با در دست داشتن این اطلاعات، می توانید مشتریان بالقوه خود را با توجه به ریزترین جزئیات گروه بندی کنید و آن افراد را به آسانی با داستان ها یا پیام های مرتبط و متناسب هدف قرار بدهید.

بسیاری از برنامه های اتوماسیون بازاریابی نمی توانند از بخش بندی بر اساس فعالیت های آنلاین مشتری فراتر بروند. چنانچه بتوانید اطلاعات آنلاینی که از مشتری در اختیار دارید را با اطلاعات غیراینترنتی یا آفلاین در هم بیامیزید، در هدفگیری خود موفق تر عمل خواهید کرد.

 

گوش کنید، درک کنید و سپس حرف بزنید

هر چه درباره مشتری بالقوه خود اطلاعات بیشتری داشته باشید، بهتر می توانید بازاریابی کنید. البته که این واضح است، اما در عین حال نباید سمج یا فضول به نظر برسید.

طیف واکنش های منفی مختلفی که از سوی مشتریان بالقوه نسبت به جمع آوری اطلاعات مرتبط با بازاریابی مشاهده می کنیم، از آزردگی به خاطر عدم توجه به حریم خصوصی آغاز می شود و به این احساس چندش آور که انگار یک نفر همه حرکات شما را زیر نظر دارد می رسد. در هر صورت، این سوالی نیست که درگیر شدن ذهن مشتری با آن به نفع شما باشد: «چطور از همچین چیزی سر در آوردن؟!»

اما اگر هدفگیری را به عنوان یک روش بهتر برای مخاطب قرار دادن مشتری و روایت داستانهایی در نظر بگیرید که موضوع آنها مواردی است که مشتری نسبت به آنها علاقمند است چه می شود؟ در این حالت، همه چیز بر مبنای گوش دادن، درک و سپس صحبت کردن خواهد بود. این هم بازاریابی است، اما بازاریابی یک به یک به کمک فناوری.

اگر می خواهید که برنامه های بازاریابی خود را حول این ایده طراحی کنید، باید با تهیه یک پروفایل دقیق از مشتری بالقوه شروع کنید. در این راستا، باید اطلاعات مرتبط با رفتارها، سلایق، فعالیت ها و احساسات مخاطب خود را از منابع مختلف آنلاین و آفلاین جمع آوری کنید.

داشتن این اطلاعات، فقط شروع کار به حساب می آید. شما باید بتوانید بر مبنای اطلاعاتی که در اختیار دارید عمل کنید.

توجه داشته باشید که پروفایل مشتری مجموعه ثابت و تغییرناپذیری از اطلاعات مختلف نیست. همینطور که مشتری بالقوه با برند شما تعامل می کند، اطلاعات بیشتری را درباره علایق خود در اختیارتان قرار می دهد. از آنجایی که از این طریق می توانید از تازه ترین و به روزترین اطلاعات رفتاری برای اجرای کمپین های خود بهره برداری کنید، ارتباط عمیق تر و بهتری را برقرار خواهید کرد.

 

بر اساس هر مولفه ای بخش بندی کنید و هدف قرار بدهید

هنگامی که نوبت به بخش بندی می رسد، گزینه های بی پایانی در اختیار شما قرار می گیرد. به عنوان نمونه، می توانید از برخی از اطلاعات عام تر، مانند حوزه فعالیت طرف مقابل یا جنسیت استفاده کنید.

اما اگر اطلاعات خاصی داشته باشید که بخواهید بخش بندی خود را بر مبنای آنها انجام بدهید (مثلاً شماره کفش، رنگ مو، یا خرید یک محصول خاص) چطور؟ تنها چیزی که می تواند خلاقیت شما را در بخش بندی محدود کند، اطلاعاتی است که دارید. البته اگر سیستم اتوماسیون شما هم از مولفه های سفارشی پشتیبانی نکند، دامنه انتخاب شما محدودتر خواهد شد.

چنانچه امکان ثبت اطلاعات سفارشی و خاص را نیز برای خود مهیا کنید، می توانید گروه بندی های دقیق تری انجام بدهید. از این طریق، می توانید با پیام های مناسب، مخاطبان متناسب تری را در مسیر خریدشان هدف قرار بدهید و موفقیت بیشتری را کسب کنید.

بخش بندی و هدفگیری، دو مورد از مولفه های حیاتی همه برنامه های اتوماسیون بازاریابی هستند، اما اجرا و پیاده سازی آنها را می توان به روشهای متنوعی انجام داد. اگر به دنبال آن هستید که از این ابزارها در جهت بهبود بازاریابی خود استفاده کنید و داستان های متناسبی را برای مشتریان بالقوه خود روایت کنید، انعطاف پذیری لازم برای بخش بندی بر اساس مولفه های هر چه بیشتری را فراهم کنید.

 

 

افزایش تعامل و درگیرسازی مخاطب با هدفگیری رفتاری (Behavioral Targeting)

امروزه مشتریان تحت بمباران عظیمی از ایمیل های مختلف قرار گرفته اند. بازاریاب ها هم که باید با سیلی از پشنهاداتی رقابت کنند که به اینباکس مشتریان بالقوه جاری می شود حتی برای متقاعدکردن مخاطب نسبت به بازکردن ایمیل خود کار دشواری را در پیش دارند، چه برسد به اینکه بتوانند او را راضی کنند تا قدم بعدی را بردارد و تعامل خود با برند را آغاز کند.

 

شکاف موجود در تعامل و درگیرسازی مشترکان و مشتریان

نرخ بازشدن ایمیل ها در طول سه سال گذشته نسبتاً ثابت مانده است، اما نرخ کلیک (درصدی از ایمیل هایی که به دست مخاطب رسیده و در آنها کلیک شده) و نرخ کلیک به بازشدن (CTO یا درصدی از ایمیل های بازشده که در آنها کلیک شده) رو به کاهش است. در مجموع، CTO تا دوازده درصد نسبت به سال گذشته کاهش داشته است. ما به این مسأله «شکاف تعامل و درگیرسازی» می گوییم.

مردم واقعاً تمایل دارند که رابطه عاطفی و دوستانه ای را با برندهای مورد علاقه خود برقرار کنند، اما در عین حال از کمپین های ایمیل مارکتینگی که هیچ نشانه ای از آگاهی برپاکنندگان شان از ویژگی ها، نیازها، سلایق و شخصیت آنها ندارند خسته شده اند. اگر بازاریابی دیجیتال به دنبال ایجاد رابطه با مشتری هدف است، آیا می توانیم دوستی را تصور کنیم که بارها و بارها تنفر دوست خود از ماکارونی را از یاد می برد و باز هم آن را به او پیشنهاد می کند؟

 

هدفگیری رفتاری باعث تقویت تاثیر کمپین های ایمیل مارکتینگ می شود

تنها شخصی سازی بسیاری از ایمیل ها فقط استفاده از اسم کوچک مخاطب در ابتدا یا عنوان ایمیل است، اما این به هیچ وجه کافی نیست. بازاریاب ها باید راه بهتری را برای ایجاد یک رابطه دو طرفه با مشتریان خود پیدا کنند.

بخش بندی مخاطبان بر اساس سوابق خرید و رفتارهای آنها (بازدید آنها از صفحات محصولات مختلف، آیتم هایی که در سبد خرید خود قرار داده اند، اما هرگز خریدشان را تکمیل نکرده اند و رفتارهایی از این قبیل) می تواند شکاف موجود در تعامل و درگیرسازی را از میان ببرد. این قبیل اطلاعات به بازاریاب این امکان را می دهد تا محتوای شخصی سازی شده تر و مرتبط تری را ارسال کند که با مشتری ارتباط برقرار می کند و باعث افزایش نرخ تبدیل (تبدیل مشتری بالقوه به بالفعل) می شود.

در اینجا نگاهی می اندازیم به مقرون به صرفه ترین و مرتبط ترین منابع اطلاعاتی رفتاری که می توانند به برندها کمک کنند تا پیام های خود برای مشتری را شخصی سازی کرده و تناسب آنها را با وی افزایش دهند. استفاده از داده های حاصله از این منابع به منظور شخصی سازی پیام می تواند به افزایش تعامل و بازگشت سرمایه منجر شود:

  • ایمیل: ایمیل می تواند با تکیه بر مواردی مانند زمان بازشدن ایمیل، نرخ کلیک، میزان فُروارد و سایر شاخص های تعامل اطلاعات ارزشمندی را درباره مشتریان فراهم کند. بازاریاب ها با افزودن ویژگی های روان شناختی (ارزش ها، رویکردها، علایق و ویژگی های شخصیتی) و ویژگی های جمعیت شناختی (سن، جنسیت، درآمد) می توانند کمپین های به شدت شخصی سازی شده ای را ایجاد کنند که منجر به کسب نرخ تبدیل بسیار بهتری می شود.
  • وبسایت: وبسایت ها یکی دیگر از منابع برجسته برای دریافت اطلاعات رفتاری ارزشمند و سودمند هستند. بازاریاب از طریق اطلاعات جمع آوری شده از وبسایت می تواند متوجه شود که بازدیدکنندگان وبسیات از چه طریقی وارد آن شده اند؛ تناوب بازدید آنها چقدر است؛ از کدام صفحات بازدید می کنند و در هر صفحه چقدر وقت صرف کرده اند.
  • رسانه های اجتماعی: لایک ها، قلب ها، نظرات و صورتک های ایموجی حاکی از آن هستند که محتوا آنقدر برای مشتری تعامل برانگیز و درگیرکننده بوده که احساس کرده است که باید دست به کار شود و کاری انجام بدهد. پلتفرم های تصویر محور مانند اینستاگرام اطلاعات خوبی به بازاریاب می دهند و برای او مشخص می کنند که مشتریان به خرید چه مواردی علاقه بیشتری دارند. بازاریاب ها با نظارت بر موضوعاتی که مخاطبان شان آنها را دنبال یا لایک می کنند یا برای آنها نظر می گذارند می توانند مشترکان فهرست خود را با دقت و ظرافت بیشتری بخش بندی کنند.
  • اطلاعات ترکیبی: هر تماسی که مشتری برای دریافت خدمات با شرکت شما برقرار می کند، هر ایمیلی که باز می کند، هر نظری که در صفحات شما در شبکه های اجتماعی می گذارد، هر آیتمی که در نظرسنجی های شما انتخاب می کند و هر بار که از شما پشتیبانی می خواهد در واقع داستانی روایت می شود که باید آن را بشنوید. متاسفانه در غالب موارد گنجاندن همه این داستان ها در یک روایت کلی و منسجم کار دشوار و پرزحمتی است. با این وجود، بازاریاب ها به وسیله ابزار مناسب می توانند در آنِ واحد چندین صدا را زیر نظر بگیرند و مهم ترین مولفه های پیام هایی که مخاطب برای آنها ارسال می کند را شناسایی کنند.

تلاش برای شناخت بهتر مشتری نتیجه بخش است

چگونه می توانید بخش بندی رفتاری را پیاده کنید و از مزایای آن بهره مند شوید؟ چه پیشنهاداتی را می توانید ارائه کنید؟

  • می توانید از فرصت هایی که با توجه به خریدهای قبلی و رفتار مشتری در مرور صفحات وبسایت برای فروش مکمل (cross-selling) به دست می آیند بهره برداری کنید. شما به عنوان یک بازاریاب می توانید با توجه به این اطلاعات جذاب ترین کالاها را در قالب ایمیل روزانه برای مصرف کنندگان ارسال کنید.
  • اگر به عنوان مثال امروز روی همه تجهیزات جانبی خود یک تخفیف ۲۰ درصدی را لحاظ کرده اید، می توانید خرید گزینه هایی که مکمل خریدهای قبلی مشتریان به شمار می روند را به آنها پیشنهاد کنید.

کلید افزایش نرخ تبدیل، هوشمندانه تر کردن کمپین های ایمیل مارکتینگ است. اگر ایمیل های روزانه تبلیغی و ترویجی شما حاوی پیشنهادات مناسب و متناسبی برای هر مشترک باشند می توانید میزان فروش خود را تا حجم قابل توجهی افزایش دهید.

اگر به این فکر می کنید که تعداد مشترکان شما برای بخش بندی فهرست ایمیل مارکتینگ تان یک مانع به حساب می آید نیازی به نگرانی نیست. البته شاید حجم اطلاعاتی که باید جمع آوری کنید زیاد و طاقت فرسا به نظر برسد، اما با توسل به برخی روش ها می توانید فرآیند کار را برای خود تسهیل کنید. به عنوان مثال، با خلق پرسونا یا شخصیت های مختلف برای گروه های عمده مخاطبان خود می توانید گروه های مختلف حاضر در فهرست خود را بهتر درک کنید، دقیق تر هدف قرار بدهید و نیازهای آنها را به بهترین شکل ممکن برآورده کنید.

 

با بخش بندی رفتاری از رقبای خود پیشی بگیرید

بر اساس نتایج یک تحقیق، شناسایی، جمع آوری و استفاده از اطلاعات رفتاری برای بسیاری از خرده فروشان یک چالش به شمار می رود:

  • در حالی که ۷۲ درصد از خرده فروشان شرکت کننده در نظرسنجی فروشگاه اینترنتی هم داشتند، اما فقط یک سوم آنها از اطلاعات و سوابق خرید برای تشکیل پرونده الکترونیکی برای مشتریان خود بهره برداری می کردند.
  • به علاوه، ۴۲ درصد از آنها از اطلاعات خرید برای پیشنهاد محصولات مرتبط یا بهره برداری از فرصت های فروش مکمل و بیش فروشی (upsell) بهره برداری نمی کردند.
  • علاوه بر اینها، تنها ۲۶ درصد از این فروشندگان برای جمع آوری اطلاعات بیشتر درباره مشتریان و نحوه تعامل آنها در طول ۱۲ ماه آینده برنامه ریزی داشتند.

بازاریاب هایی که از اطلاعات رفتاری برای هدفگیری مشترکان ایمیل مارکتینگ بهره برداری می کنند می توانند پیام های شخصی سازی شده تری را ارسال کنند که طبیعتاً به افزایش میزان کلیک و رشد تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل منجر خواهد شد.

 

نظر شما درباره این مطلب از بخش آموزش ایمیل مارکتینگ چیست؟ آیا شما هم از بخش بندی و هدفگیری رفتاری استفاده می کنید؟

 

 

۸ مرحله برای کنار گذاشتن ارسال انبوه، کلی و عمومی ایمیل و آغاز ارتباطات شخصی سازی شده هوشمندانه

هنوز هم بسیاری از کسب و کارها در کمپین های بازاریابی خود به ارسال روزانه انبوهی از ایمیل های مارکتینگ عام وابسته هستند و غالباً به حرکت به سمت و سوی استفاده از رویکردهای شخصی سازی شده تر و هدفمندتر تمایلی ندارند. به نظر می رسد که دلیل این عدم تمایل به تغییر این باشد که این کسب و کارها بر این باورند که درآمد ناشی از ایمیل مارکتینگ آنها کاملاً به تعداد ایمیل هایی که ارسال می کنند وابسته است. آنها به این ارسال انبوه عادت کرده اند و می ترسند که مبادا کاهش تناوب و تعداد ارسال ایمیل و هدف گرفتن مخاطبان کمتر باعث کاهش فروش شان شود. با این حال، تحقیقات چیز دیگری را نشان می دهند: بخش بندی و شخصی سازی تاثیر مثبت قابل توجهی بر درآمد شرکت ها دارد.

 

چرا باید ارسال انبوه روزانه را کنار بگذارید؟

هنگامی که یک بخش خاص از جامعه مشتریان را به کمک کمپین های کوچکتر هدف قرار می دهید، متوسط درآمد شما نسبت به کمپین های ارسال انبوه ایمیل به مراتب بیشتر خواهد بود. به علاوه، همینطور که به بخش هایی که به تدریج بیشتر پالایش می شوند سرویس می دهید، به کمک جامعه مشتریان علاقمند خود رشد بیشتری را نیز شاهد خواهید بود.

اما از همه مهم تر این است که ارسال روزانه ایمیل های انبوه باعث رانده شدن مشتری می شود. در واقع، هر چقدر هم که برند شما دوست داشتنی باشد، هیچ کس تمایلی به دریافت پیام های پی در پی و بی ربط از جانب آن نخواهد داشت. به علاوه، اگر هر روز یک ایمیل تازه می فرستید، هیچ حس اضطرار و فوریتی را در مخاطب خود ایجاد نخواهید کرد، زیرا هیچ ترسی برای از قافله عقب ماندن وجود نخواهد داشت و مشتریان شما در انتظار یک پیشنهاد بهتر هیچ وقت دست به خرید نمی زنند.

 

باید چکار کنید؟

بنابراین زمان آن رسیده که عادت های بد را کنار بگذارید و از ارسال روزانه ایمیل های انبوه دست بردارید. اما چطور می توانید این تغییر را ایجاد کنید؟ این مراحل را دنبال کنید:

 

  1. بخش بندی را با یک گروه کوچک آغاز کنید

شخصی سازی کمپین های ایمیل مارکتینگ باید با یک گام کوچک آغاز شود. استراتژی های فعلی خود را دور نریزید و از صفر شروع نکنید؛ در عوض، فقط یک بخش از کمپین ارسال انبوه خود را مجزا کنید و با محتوای هدفمند و ارزش آفرین (مانند پیشنهادات انحصاری بر اساس خریدهای قبلی) اعضای آن بخش را هدف بگیرید.

 

  1. با مشتریان جدید شروع کنید

مشتریان جدید شما هنوز در ذهن خود نظر قاطعی را نسبت به کمپین های شما شکل نداده اند و بنابراین یک گروه هدف مناسب برای آزمایش به حساب می آیند.

خودتان را به جای مشتری های تازه خود بگذارید: تصور کنید که اخیراً خریدی از یک برند جدید داشته اید؛ به احتمال قریب به یقین تمایل ندارید که فوراً و هر روز ایمیل هایی را دریافت کنید که انگار می خواهند چیزی را به زور به شما قالب کنند؛ در عوض، ترجیح می دهید که سلسله ایمیلهایی را دریافت کنید که مثلاً در یکی از آنها به خاطر خریدتان از شما قدردانی می شود و در دیگری میزان رضایتمندی شما از محصول یا خدمات ارائه شده پیگیری می شود. پس از این ارتباط اولیه، برای دریافت پیشنهاداتی برای خرید یک محصول مشابه، اطلاع رسانی درباره تخفیف هایی که با سلایق شما همخوانی دارند یا اطلاعاتی درباره سایر پیشنهادات آمادگی بیشتری خواهید داشت.

 

  1. محتوای خود را با ایجاز و سادگی بیشتر متمایز کنید

طراحی محتوای مورد نظر را با ظاهر و فضای متفاوتی نسبت به ایمیل های معمول خود انجام بدهید. برای جلوگیری از شلوغ شدن ایمیل از قالب های ساده تر و مرتب تری استفاده کنید. مشتریان شما هر روز با ده ها و صدها ایمیل بازاریابی بمباران می شوند؛ با استراحت دادن به چشم ها و ذهن آنها ایمیل های خود را متمایز کنید.

 

  1. ارزیابی و تکرار کنید

برای کمپین جدید خود یک گروه کنترل در نظر بگیرید. از این طریق، همینطور که کمپین مورد نظر را برای مشتریان جدید تکرار می کنید و اطلاعات جدیدی را به دست می آورید، این امکان را نیز پیدا خواهید کرد تا تاثیر کار خود را ارزیابی کنید.

در عین حال باید به خاطر داشته باشید که از آنجایی که راهی برای نسبت دادن درآمد حاصله به کمپین خود ندارید، شاخص های رایجی مانند نرخ های کلیک و بازشدن ایمیل می توانند شما را به اشتباه بیندازند. تنها روش ممکن برای سنجش علمی تاثیر کمپین این است که برای هر کمپینی که ارسال می کنید یک گروه کنترل هم در نظر بگیرید.

 

  1. اگر از نتیجه کار رضایت دارید ادامه بدهید

اگر از آمار و نتایجی که به دست آورده اید رضایت دارید به سراغ هدف گرفتن بخش ها و گروه های دیگری همچون مشتریانی که در معرض روی برگرداندن از کسب و کار شما هستند یا مشتریانی که از شما رویگردان شده اند بروید.

هنگامی که مشتریان رویگردان را هدف قرار می دهید، به خاطر داشته باشید که با حذف آنها از ایمیل های انبوه روزانه خود چیزی را از دست نمی دهید، چرا که آنها از قبل نادیده گرفتن برند شما را سرلوحه کار خود قرار داده اند.

 

  1. اولویت بندی و جداسازی کنید

اکنون که از نتایج راضی هستید و به دنبال ایجاد کمپین های شخصی سازی شده برای گروه بندی های دیگر هستید، با استفاده از اولویت بندی و جداسازی تدریجی می توانید این فرآیند را در حالی ادامه بدهید که ارسال انبوه روزانه خود برای مشترکان بخش بندی نشده را ادامه می دهید.

گروه هایی که برای آنها ایمیل های شخصی سازی شده ارسال می کنید را از ایمیل های عمومی خود مستثنی کنید و برای کمپین های اختصاصی آنها اولویت قائل شوید. به کمک این استراتژی می توانید به تدریج اما با کارآمدی و سودآوری بیشتری به سوی هدف گیری مشتریان بیشتر با کمپین های شخصی سازی شده حرکت کنید.

 

  1. با گذشت زمان، مشتریان بیشتری را به کمپین های شخصی سازی شده خود وارد کنید

همینطور که مراحل بالا را به منظور افزایش گروه بندی های خود تکرار می کنید، تعداد مشترکانی که ایمیل های عمومی شما را دریافت می کنند تا حد قابل توجهی کاهش خواهد یافت. به تدریج، ایمیل های روزانه انبوه و عام شما به عنوان یک ظرف موقتی برای بخش هایی از برنامه بازاریابی شما عمل خواهد کرد که توسط کمپین های شخصی سازی شده تان پوشش داده نشده اند.

 

  1. در هدف خود از ارسال ایمیل های انبوه تجدیدنظر کنید

به روشهای دیگری که می توان به واسطه آنها ایمیل های انبوه را تاثیرگذارتر کرد فکر کنید. به عنوان مثال، می توانید این دست از ایمیل ها را برای موقعیت ها و مناسبت های خاصی در نظر بگیرید (مثلاً فصل بازگشت به مدرسه، نوروز، فروش ویژه ماه یا سال و مواردی از این قبیل) که با تمامی اعضای جامعه مخاطبان شما متناسب به نظر می رسند.

 

اگر برای شخصی سازی کمپین های خود برای جامعه مشتریان تان از روشهایی که در این مطلب از مجموعه مقالات آموزش ایمیل مارکتینگ به آنها اشاره شد استفاده کنید کمپین های ایمیل مارکتینگ و فروش خود را در عرض چند هفته از استراتژی های منسوخ ارسال انبوه با تکیه بر استراتژی های هوشمندانه ای به روز خواهید کرد که موجب افزایش قابل توجهی در سودآوری و کارآمدی کسب و کار شما خواهند شد.

 

 

تاثیر بخش بندی فهرست ایمیل: مقایسه کمپین های بخش بندی شده و کمپین های بخش بندی نشده

بخش بندی یا Segmentation تاکتیکی است که هر صاحب کسب و کار یا بازاریابی که در صدد استفاده از بازاریابی ایمیلی است باید از آن استفاده کند.

اما بخش بندی فهرست چیست؟ هنگامی که فهرست ایمیل هایی که در اختیار دارید را بر اساس یک یا چند معیار طبقه بندی می کنید، فهرست خود را بخش بندی کرده اید (البته با توجه به عنوان این کار، چیزی غیر از این هم انتظار نمی رفت!)، به عنوان مثال، اگر می خواهید فقط مشتریانی که ساکن یزد هستند را هدف قرار دهید، در اینصورت فهرست خود را درست می کنید، آن را با معیار محل سکونت بخش بندی می کنید و سپس ایمیل خود را به افرادی که در دسته ساکنان یزد قرار دارند ارسال می کنید. طبیعتا می توانید بخش بندی خود را با معیارهای خاص تر و دقیق تری انجام بدهید و ایمیل های خود را هدفمندتر ارسال کنید. بخش بندی ایمیل تقریبا یکی از امکانات استاندارد همه ارائه دهندگان خدمات ایمیل (ESP ها) است.

نتایجی که در نمودار زیر مشاهده می کنید جای هیچ تعجبی ندارند. همانطور که مشاهده می کنید، تعداد کلیک های ایمیل های بخش بندی شده تقریبا ۱۰۱ درصد بیشتر، و تعداد افرادی که اشتراک خود را لغو می کنند ۹٫۴ درصد کمتر از ایمیل های بخش بندی نشده است. دلیل اینکه می گوییم مشاهده چنین نتایجی جای تعجب ندارد این است که طبیعتا اگر اطلاعات متناسب تری را در اختیار مخاطبان خود قرار دهید، نه تنها اشتراک خود را لغو نمی کنند، بلکه تعامل انجام داده و روی لینک ایمیل شما کلیک می کنند. در واقع، اگر اتفاقی غیر از این بیفتد، مشکلی وجود دارد و باید به دنبال ریشه یابی برای پیدا کردن علت آن باشید.

با این وجود، ذکر این نکته احتیاطی هم خالی از لطف نیست: همیشه فهرست های بخش بندی شده خود را امتحان (تست) کنید و اطمینان پیدا کنید که اطلاعات مشتریان کاملا درست است. هیچ چیز بدتر از این نیست که مشتری ایمیلی را دریافت کند که در واقع ربطی به او ندارد؛ در اینصورت، بیشتر از آنکه سودی را نصیب خود کنید، به کسب و کارتان لطمه وارد خواهید کرد.

• منبع: گزارش مِیل چیمپ با عنوان «تاثیر بخش بندی فهرست روی آمار بازاریابی ایمیلی»

• جامعه آماری: تقریبا ۲۰۰۰ نفر از کاربران مِیل چیمپ که چیزی نزدیک به ۱۱۰۰۰ کمپین بخش بندی شده را با هدفگذاری تقریبا ۹ میلیون مخاطب اجرا کرده بودند.

 

بخش بندی بازار و انواع آن

 

بخش بندی بازار (Market segmentation) یکی از قدیمی ترین شیوه های بازاریابی است. در شرایطی که جمعیت و سلایق مشتریان روز به روز گسترده تر می شود و گزینه های رقابتی نیز بیشتر در دسترس قرار می گیرند، بخش بندی بازار برای هر کسب و کار یا برنامه بازاریابی تبدیل به یک ضرورت شده است.

 

بخش بندی بازار چیست؟

به فرآیند تقسیم کردن مشتریان بالقوه بر اساس ویژگیهای مختلف آنها به چند گروه بخش بندی بازار گفته می شود. این بخش ها متشکل از مصرف کنندگانی هستند که واکنشهای مشابهی را نسبت به استراتژی های بازاریابی از خود بروز می دهند و ویژگیهای مشترکی مثل علایق، نیازها یا موقعیت جغرافیایی مشابهی دارند.

 

آنچه که مشتری می خواهد را می توان در سه دسته طبقه بندی کرد: نیازها، خواسته ها و تقاضاها. اما برای تصمیم گیری روی این موارد ابتدا باید بخش بندی را انجام دهید، و اولین گام در بخش بندی این است که مشخص کنید که کدام دسته از مشتریان محصولات شما را ترجیح می دهند. این مشتریان جزو بخشهای هدف شما هستند. چه کسی محصول شما را می خواهد، و این رغبت در کدام طبقه (نیاز، خواسته یا تقاضا) قرار می گیرد؟ هنگامی که محصولی که می خواهید تولید کنید را مشخص می کنید، باید روی بخش هدف خود نیز تصمیم گیری کنید.

بخش بندی بازار چهار نوع دارد که پیاده سازی هر یک از آنها در دنیای واقعی با دیگری متفاوت است.

 

بخش بندی بر اساس ویژگیهای جمعیتی

این بخش بندی یکی از ساده ترین و رایج ترنی انواع بخش بندی های بازاریابی است. بیشتر شرکتها از این بخش بندی استفاده می کنند تا محصول خود را در دسترس گروه های جمعیتی مناسبی قرار دهند. بخش بندی ها عموما یک گروه از مردم را بر اساس متغیرهای مشخصی تقسیم بندی می کنند. بنابراین، بخش بندی جمعیتی نیز متغیرهای خودش، مانند سن، جنسیت، اندازه خانواده، درآمد، حرفه، دین، نژاد و ملیت را دارد.

بخش بندی جمعیتی را می توان در بازار خودرو مشاهده کرد. بازار خودرو دامنه های قیمتی متفاوتی دارد که عامل تعیین کننده آنها بخش هدفگیری شده است. به عنوان مثال، ماروتی سوزوکی (ویکیپدیا) دامنه قیمتی پایینی دارد و بنابراین خودروهای خود را برای عموم مردم تولید می کند. اما Audi و BMW رِنج قیمتی بالایی دارند و هدفشان خریداران نسبتا ثروتمند است. لذا در این مورد، بخش بندی بر اساس درآمد انجام می شود که یکی از ویژگیهای جمعیتی است.

 

بخش بندی رفتاری

این نوع از بخش بندی بازاریابی، مشتریان را بر اساس رفتار و الگوی استفاده و تصمیم گیری تقسیم بندی می کند. بخش بندی رفتاری در بازار گوشی های هوشمند شکوفا شد. به عنوان مثال، بلک بری بخشی را هدف قرار داد که در حوزه کسب و کار فعالیت داشتند، سامسونگ روی کاربرانی تمرکز داشت که به استفاده از اندروید تمایل داشتند و اپل مشتریان ثروتمندتری که می خواهند عضوی از جامعه کاربری یک برند محبوب و منحصر به فرد باشند را هدف گرفت.

نمونه دیگر بخش بندی رفتاری، بازاریابی خرید سال نو است. در این ایام، الگوهای خرید کاملا با الگوهای خرید روزهای عادی متفاوت است.

 

بخش بندی روانشناختی

برای تعریف یک بخش بازاریابی در این نوع از بخش بندی، از سبک زندگی مردم، فعالیت ها، علاقمندی ها و همچنین نظرات آنها استفاده می شود. بخش بندی روانشناختی با بخش بندی رفتاری شباهت زیادی دارد. اما بخش بندی روانشناختی ابعاد روانی رفتار خرید مصرف کننده را نیز مورد توجه قرار می دهد.

امروزه کاربرد بخش بندی روانشناختی بسیار گسترده شده است. به عنوان مثال در بازار پوشاک که برخی از برندها روی ارائه آخرین مدها تمرکز می کنند و برخی دیگر به ارائه لباس های رسمی اداری می پردازند، با تمرکز بر سبک زندگی از بخش بندی روانشناختی استفاده می شود. این بخش بندی اساسا مبتنی بر سبک زندگی یا AIO (فعالیت ها، علایق و نظرات) مصرف کننده است.

 

بخش بندی جغرافیایی

این نوع از بخش بندی بازاریابی مردم را بر اساس موقعیت جغرافیایی که در آن سکونت دارند تقسیم بندی می کند. مشتریان بالقوه شما بر اساس محل سکونت خود نیازهای متفاوتی دارند.

به عنوان مثال، همان شرکتی که در کشورهای سردسیر برای بخاری های خود بازاریابی می کند، در کشورهای گرمسیری باید به دنبال بازاریابی دستگاه های تهویه متبوع خود باشد. این نوع از بخش بندی از سایر انواع بخش بندی آسانتر است، اما در واقع اوج استفاده از آن در دهه گذشته بود، چرا که در آن دوره صنایع نوپا بودند و دامنه دسترسی آنها محدود بود. امروزه دامنه دسترسی بسیار گسترده شده است، با این وجود هنوز هم هنگامی که کسب و کار خود را در نواحی محلی و مناطق بین المللی توسعه می دهید باید اصول بخش بندی جغرافیایی را مد نظر قرار دهید.

آنچه در این مطلب ذکر شد، چهار نوع اصلی بخش بندی بازار است. البته انواع دیگری از بخش بندی – مانند بخش بندی کاربرد محور و بخش بندی قیمت محور – نیز وجود دارد، اما همه انواع مختلف دیگر بخش بندی عموما مشتقات همین چهار مورد محسوب می شوند. اما شما برای کسب و کار خود از چه نوع بخش بندی بازار استفاده می کنید؟ لطفا دیدگاه های خود را با گویا آی تی در میان بگذارید.