بررسی ThinkCentre M600

امروز در حال چرخ زدن در سایت های فناوری بودم تا یک گجت جذاب برای بخش بررسی گویا آی تی بیابم که با جسمی مستطیلی و کوچک با اندازه ای کمی بزرگ تر از یک هارد اکسترنال مواجه شدم و بعد از مطالعه مطلب متوجه شدم این جعبه مشکی رنگ و با شخصیت یک کیس کامپیوتر تمام و کمال با همه تجهیزات است!

نمی دانم شما تا چه میزان از تاریخچه و اندازه کامپیوترها در گذشته خبر دارید. اما تا جایی که سن و سال من اجازه می دهد کامپیوتر ها در گذشته ابزار هایی بودند با ابعادی بسیار بزرگ تر از اندازه های فعلی!

اجزای کامپیوتر آن وقت ها تشکیل می شد از یک کیس مستطیل شکل فلزی و بزرگ به همراه یک مانیتور CRT که نیم بیشتر فضای میز را به خود اختصاص می داد و  یک موس و کیبورد که چندان با این روز ها از نظر جثه تفاوتی نداشتند.

thinkcentre_m600-main

به مرور زمان پیشرفت تکنولوژی اثرات جالبی بر روی ساختار و ابعاد این اجزای اصلی داشت و بیشترین تغییرات همواره شامل حال مانیتور ها بوده است. مانیتور هایی که از اندازه بزرگ و جا گیر خود به یک جسم سبک، کم حجم و جمع و جور تبدیل شدند. در این میان تقریبا ابعاد و ظاهر کیس ها همواره بی تغییر مانده و گاهی تنها کمی کوچک تر یا بزرگتر می شد! و ظاهری شیک تر پیدا می کرد.

از آنجا که خودم از دیدن این کیس جمع و جور و جالب خیلی سر ذوق آمدم تصمیم گرفتم بررسی امروز را به این محصول جذاب از کمپانی لنوو اختصاص دهم. بنابراین اگر شما هم کنجکاو شده اید تا اطلاعات بیشتری کامپیوتر کوچک ThinkCentre M600 بدست بیاورید با بررسی امروز مجله اینترنتی گویا آی تی همراه باشید.

کمپانی لنوو در تولید ThinkCentre M600  به شکل هوشمندانه ای تلاش نموده تا یک کامپیوتر کامل و جمع و جور را به کاربران خود ارائه دهد. همانطو رکه می دانید اغلب مانیتور ها در بخش پشتی خود مجهز به ۴ سوراخ هستند که از آن به منظور قرار دادن مانیتور بر روی پیچ و اتصال آن به دیوار مورد استفاده قرار می گیرد. کمپانی لنوو با علم به این موضوع که کمتر کسی اقدام به نصب مانیتور بر روی دیوار می نماید اقدارم طراحی یک پایه جانبی برای دستگاه خود نموده است که دقیقا با پیچ های بخش پشتی مانیتور ها منطبق بوده و به شما این امکان را می دهد تا با اتصال کیس کوچکتان به پشت مانیتور یک کامپیوتر بسیار جمع و جور داشته باشید. البته یک پایه جانبی دیگر هم در بسته بندی دستگاه وجود دارد که به شما امکان می دهد تا کیس خود را به صورت معمولی بر روی میز به حالت ایستاده و یا خوابیده قرار دهید. پس از تعیین محل قرار گیری M600  تنها کار باقیمانده اتصال مانیتور، موس و کیبورد و روشن کردن آن است!

قدرت سرعت و ویژگی های سخت افزاری

thinkcentre_m600-main

ابعاد بسیار کوچک M600  باعث شده تا کمپانی لنوو نتواند از پردازنده های سری دسکتاپ در آن استفاده نماید بنابراین پردازنده این دستگاه از نوع سری اتم (Aom) تولید شده است. پردازنده های این کلاس در دسته ای میان پردازنده های موبایل ( تبلت و لپ تاپ) و پردازنده های دسکتاپ قرار داده می شوند. این پردازنده ها نه به خاطر کم کردن مصرف انرژی قدرتشان محدود شده‌ و نه آنقدر قدرتمند هستند که بتوان برای بازی کردن یا پردازش سنگین از آن‌ ها استفاده کرد. این پردازنده از مدل N3700 است و فرکانس کاری ۱٫۶ تا ۲٫۴ گیگاهرتز دارد. ۴ گیگابایت رم از نوع DDR3 که دیگر می ‌توان از آن با عنوان حداقل حافظه‌ ی رم برای راه‌ اندازی یک کامپیوتر امروزی نام برد و ۱۲۸ گیگابایت حافظه‌ی SSD که با وجود سریع بودن، حجم بسیار کمی دارد. در M600 از حافظه‌ ی SSD با فرم‌ فاکتور ۲٫۵ اینچ استفاده شده و در صورت نیاز به حافظه‌ ی بیشتر، می‌توانید با باز کردن تنها پیچ بدنه‌، حافظه ‌ای با ظرفیت بالاتر را در آن قرار دهید.

اتصالات و پورت های دستگاه

thinkcentre_m600-main

در بخش پشت و جلوی دستگاه تنها چیزی که به چشم می خورد پورت های فراوان و ریز و درشتی است که لنوو بر روی آن تعبیه نموده است. در پنل جلویی دستگاه شاهد ۲ پورت USB 3.0، یک جک صوتی هدفون، یک ورودی برای اتصال میکروفون و همچنین دکمه پاور هستیم. در بخش پشتی اما لنوو کوچکترین جایی را از دست نداده و به جز دریچه کوچک فن بقیه قسمت ها را از پورت های مربوط و نامربوط پر کرده است. در این بخش شاهد ۲ پورت  USB 3.0 دیگر، به همراه ۲ پورت  USB 2.0 هستیم. همچنین ۲ پورت از نوع DisplayPort، پورت برق، یک پورت LAN، وای فای نوع n  و بلوتوث نیز در این بخش وجود دارد. دو نکته حیرت انگیز در این کیس وجود پورت سریال در این دستگاه است که واقعا مشخص نیست به چه منظور و با چه هدفی بر روی دستگاه قرار گرفته و همچنین عدم وجود پورت HDMI  که می تواند شما را نا امید نماید. لنوو در جعبه این دستگاه یک  تبدیل DP به VGA  قرار داده و به لطف این تبدیل شما می توانید کمی جای خالی پورت HDMI  را التیام بخشید.

دو پورت DisplayPort در این دستگاه نیز به منظور اتصال هم زمان دو مانیتور به دستگاه تعبیه شده است، البته با وجود این قابلیت های سخت افزاری چندان توقعی نیز نمی توان داشت و عملکرد چشمگیری را از آن ها نمی توان شاهد بود.

چه لزومی به خرید چنین دستگاهی است؟

thinkcentre_m600-main

به نظر می رسد کمپانی لنوو با تولید این ابزار تلاش نموده ابزاری مشابه کامپیوتر آل این وان (All-in-One) تولید نماید.

All-in-One یک نوع از کامپیوتر است که با جمع نمودن سخت افزار و نمایشگر در یک دستگاه تلاش در کوچک تر کردن ابعاد دستگاه نموده است. بنابراین شما نیز می توانید با اتصال کیس کوچک تولیدی لنوو  بر روی مانیتور فعلی تان یک دستگاه جمع و جور و مناسب برای خود دست و پا کنید که در کمبود فضای فعلی آپارتمانها یک موهبت بزرگ به حساب می آید. با توجه به قیمت نهایی این مجموعه و کارایی خوب آن، بانک‌ ها و ادارات کوچک می ‌توانند مخاطب اصلی چنین کامپیوتری باشند.

مزایا

معایب

پورت های اتصال متنوع

فاقد پورت HDMI

ابعاد کوچک و جمع و جور

در صورتی که این مطلب برای شما مفید بوده است نظرات خود را با گویا آی تی در میان بگذارید. همچنین می توانید با اشتراک گذاری این مطلب در شبکه های اجتماعی خود این مطلب کاربردی را به دیگر دوستان خود اطلاع دهید.

۱۰ گوشی پرچمدار برتر آبان ماه به روایت انتوتو؛ اسنپدراگون ۸۲۱ حکمرانی می‌کند

10 گوشی پرچمدار برتر آبان ماه به روایت انتوتو؛ اسنپدراگون 821 حکمرانی می‌کند

انتوتو مطابق سنت معمول همیشگی خود بنچمارک ۱۰ گوشی پرچمدار برتر ماه نوامبر (آبان) را منتشر کرد. در این دوره از لیست منتشر شده از ۱۰ گوشی پرچمدار برتر، پرچمداران جدیدی از کمپانی های سازنده چینی دیده می شود.

شیائومی می نوت ۲ (Xiaomi Mi Note 2) و هواوی میت ۹ دو گوشی هوشمند جدیدی هستند که به لیست ۱۰ گوشی پرچمدار برتر این ماه انتوتو، اضافه شده اند. البته در این ماه گوشی وان پلاس ۳T و پرچمدار میزو پرو ۶ پلاس (Meizu Pro 6 Plus) نیز در همین ماه راه اندازی شدند؛ اما مسلما این گوشی ها در لیست ماه بعد (دسامبر) این بنچمارک ظاهر خواهند شد.

در لیست منتشر شده از ۱۰ گوشی پرچمدار برتر در وب سایت انتوتو، از لحاظ عملکرد، به ترتیب آیفون ۷ پلاس و آیفون ۷ اپل در راس قرار گرفته اند. بهترین گوشی پرچمدار اندرویدی را همچنان می توان LeEco Le Pro 3 به حساب آورد. پرچمداری که با برچسب قیمتی زیر ۳۵۰ دلار به عنوان یک گوشی پرچمدار مقرون به صرفه خودنمایی می کند.

به دنبال پرچمدار لیکو، گوشی های می ۵ اس پلاس (Mi 5S Plus) و Smartisan M1L در جایگاه های بعدی قرار گرفته اند.

10 گوشی پرچمدار برتر آبان ماه به روایت انتوتو؛ اسنپدراگون 821 حکمرانی می‌کند

دو دستگاه جدید اضافه شده به لیست ۱۰ گوشی پرچمدار ماه نوامبر ۲۰۱۶، یعنی شیائومی می نوت ۲ و هواوی میت ۹، نمرات نزدیک به هم و تقریبا متوسطی را به دست آوردند. شیائومی می نوت امتیاز ۱۴۸,۳۵۲ را کسب کرد و هواوی میت ۹ امتیاز ۱۴۶,۹۴۲ را به دست آورد. این دو گوشی به ترتیب در جایگاه های ششم و هفتم جای گرفته اند.

دیدن هواوی میت ۹ در این لیست نشان می دهد که تراشه های Hisilicon هواوی تا چه اندازه در چند سال اخیر پیشرفت کرده اند. در این لیست همچنین مشخص است که تراشه اسنپدراگون ۸۲۱ کوالکام در بازار گوشی های هوشمند اندرویدی به خوبی فرمانروایی می کند.

.

منبع: gizmochina

 

نوشته ۱۰ گوشی پرچمدار برتر آبان ماه به روایت انتوتو؛ اسنپدراگون ۸۲۱ حکمرانی می‌کند اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا!

بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا!

‌سال گذشته بود که ال‌جی با معرفی V10 سری جدیدی را به محصولاتش اضافه کرد. این رده که به نوعی جایگزین سری G Flex نیز محسوب می‌شود قابلیت‌های خاصی را در خودش گنجانده است که از جمله آن‌ها می‌توان به وجود دو نمایشگر در دستگاه اشاره داشت. امسال نیز این کمپانی کره‌ای تصمیم گرفت تا نسل دوم از این سری خاص را با نام V20 به دنیا معرفی کند. محصولی که توانسته با حفظ ویژگی‌های اصلی این سری، نواقص را نیز برطرف کرده و برای رقبا خط و نشان بکشد. حالا همین محصول خاص و چشم بادامی مدتی است که وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول ال‌جی ملاقات کنیم. اگر می‌خواهید بدانید که جدیدترین پرچمدار کره‌ای‌ها چه چیزی در چنته دارد، ادامه مطلب را از دست ندهید.

طراحی

ال‌جی V20 از لحاظ ظاهری نه آن‌قدر خاص و زیباست که دل‌تان را در همان نگاه اول برباید و نه آن‌قدر زشت که پسش بزنید! در واقع همه چیز به چشمان شما بستگی دارد؛ می‌توانید زیبایی‌هایش را ببینید و چشم به روی بدی‌ها ببندید و یا اینکه آن‌قدر نواقصش را بولد کنید که دیگر جایی برای عرض اندام زیبایی‌‌ها نماند.

با اینکه نسبت نمایشگر به بدنه دستگاه بد نیست اما V20 آن محصولی نیست که با دستان شما یکی شود و حس کنید که بخشی از وجودتان است. راستش را بخواهید اگر دستان بزرگی نداشته باشید، به‌راحتی نمی‌توانید با یک دست با آن کار کنید. بخصوص اگر بدانید که بدنه کمی هم لیز تشریف دارد و اگر حواس‌تان نباشد، هر لحظه امکان دارد گل سرسبد محصولات ال‌جی را در کف خیابان ببینید! با این حال ال‌جی می‌توانست لوگوی خودش را از جلو به پشت دستگاه انتقال دهد و حاشیه اضافی زیر نمایشگر را حذف کند تا شاید توانسته باشد با همین یک مورد، مرهمی بر این درد به ظاهر بی درمان دستگاه گذاشته باشد.

بیایید نگاهی به پشت دستگاه بیندازیم. در نگاه اول این بیرون زدگی لنز و دوستانش است که خودنمایی می‌کند. با توجه به حضور دو دوربین، دو فلاش LED و فوکوس لیزری این بخش کمی بزرگ‌تر از حد معمول است و تمامی این‌ها در فاصله چند میلی‌متری از بدنه دستگاه قرار گرفته‌اند و در زیر یک شیشه به ظاهر نشکن، زندگی مسالمت آمیزی را می‌گذرانند. بیرون زدگی لنز به ۳ قسمت تقسیم می‌شود و یک حالت هرمی شکل به خودش گرفته که در نوع خود جالب است. کمی پایین‌تر از دوربین، سنسور اثر انگشت دستگاه که نقش کلید پاور را هم بازی می‌کند، قرار گرفته و در اطراف آن نیز شاهد خطوطی هستیم که با لنز دوربین هماهنگ بوده و به زیبایی دستگاه کمک کرده است. اگر کمی پایین‌تر بیایید یک V20 حک شده بر روی بدنه را هم می‌بینید تا یادتان نرود که با چه غولی طرف هستید! بخش پشتی به ۳ تکه تقسیم شده و در بالاترین و پایین‌ترین قسمت شاهد نواری هستید که رنگش با بدنه متمایز است. پشت دستگاه صاف و یک دست نیست و در کناره‌ها خمیدگی دارد و همین موجب شده تا دستگاه حداقل بهتر از برخی محصولات بازار بر روی دست بنشیند.

بر خلاف انتظارها ال‌جی کلا قید کلیدهای پشت دستگاه را زده و از پرچم‌داران اخیرش مشخص است که دوباره به خانه نخست بازگشته‌ایم و مجددا کلیدهای کنترل صدا به سمت چپ آمده‌اند. در واقع سمت چپ دستگاه تنها میزبان همین کلیدهاست که اتفاقا یکپارچه هم نیستند. راستش را بخواهید بیش از هر چیز دوست داشتم که کلیدها همچون اکثر محصولات امروزی ال‌جی در پشت دستگاه باشند، حالا که به هر دلیلی این‌گونه نیست، حداقل کلیدها در سمت راست دستگاه جای می‌گرفتند! در حال حاضر بدترین جای ممکن برای قرار گیری آن‌ها در سمت چپ و بالای دستگاه است؛ درست همان‌جایی که در V20 شاهدش هستیم! با توجه به سایز دستگاه و اینکه اکثر افراد راست دست هستند، دسترسی به آن نقطه با یک دست امکان پذیر نیست. برای کم و زیاد کردن صدا یا باید از دو دست خود کمک بگیرید و یا اینکه خطر افتادن از دست را به جان بخرید و صدای V20 را در یک حالت نامطمئن تغییر دهید. این نقص برای وقتی که با پرچمدار ال‌جی در حال صحبت کردن (احتمالا با مخاطب خاص) هستید، بیشتر خودش را نشان می‌دهد. حتی به سبب عادت و از آن‌جایی که دستگاه را همیشه به صورت افقی و از سمت چپ بر روی زمین می‌گذارید (حالا چه برای تماشای ویدیو و چه عکاسی) فشار لازم برای اعمال تغییر به کلیدهای کنترل صدا وارد می‌شود و صدا ناخواسته تا انتها بالا می‌رود و یا اینکه هنگام عکاسی بدون آنکه شما بخواهید، چندین عکس گرفته می‌شود (به دلیل استفده از این کلیدها به عنوان شاتر دوربین). بنابراین ال‌جی جان، ترجیحا کلیدها را به همان پشت دستگاه ببر و اصالت خودت را حفظ کن و یا حداقل سمت راست قرارش بده؛ به خدا اکثر مردم دنیا راست دست هستند!

سمت راست V20 و کمی پایین‌تر از مرکز، شاهد یک کلید اختصاصی برای باز کردن قاب پشتی دستگاه هستیم. به شخصه از این حرکت ال‌جی لذت بردم. شما بدون هیچ دردسر خاصی و تنها با فشردن این کلید می‌توانید قاب فلزی دستگاه را از بدنه جدا کنید. البته تا وقتی که با دستگاه کار نکنید، گمان می‌کنید که این کلید شاتر دوربین است!

در بخش زیرین شاهد پورت USB Tupe-C، یک اسپیکر و میکروفون دستگاه هستیم و خوشبختانه جک ۳.۵ میلی‌متری هدفون نیز در همین بخش به چشم می‌خورد (عجب روزگاری شده؛ حالا دیگر وجود جک هدفون یک مزیت است!). در بخش بالایی V20 نیز یک میکروفون دیگر و اینفرارد حضور دارند.

به طور کلی ال‌جی V20 از یک بدنه یکپارچه ساخته نشده و اتفاقا تکه تکه است. به هر قسمت دستگاه که بنگرید، یک تکه را می‌بینید و این مورد شاید موجب شود که بیشتر مراقب دستگاه باشید چرا که مشخص نیست که با سقوط دستگاه بر روی زمین چه بلایی بر سر این تکه‌ها خواهد آمد!

نکته جالبی که در طراحی V20 به آن برخوردیم، فریم دستگاه بود. در واقع شما فریم خاصی را در اطراف این محصول شاهد نیستید و بخشی از فریم با قاب پشتی یکپارچه شده و هنگام درآوردن قاب بیش از نیمی از فریم دستگاه را نیز جدا می‌کنید که در نوع خود جالب است.

V20 ال‌جی ۷.۶ میلی‌متر ضخامت دارد و اگر بر روی ترازو برود، وزن ۱۷۶ گرمی آن خودنمایی می‌کند. با توجه به بدنه فلزی و سایز دستگاه، چنین وزنی برای پرچمدار ال‌جی بسیار خوب است و نشان می‌دهد که رژیم‌های سفت و سخت سازنده کره‌ای جوابگو بوده است. البته ظاهرا این کمپانی خانم‌ها را هم هدف قرار داده و V20 را در رنگ صورتی نیز عرضه می‌کند.

ناگفته نماند که تجربه ناموفق ال‌جی در ساخت G5 به صورت ماژولار، موجب شد تا حداقل این طراحی نابالغ به V20 راه نیابد.

لبخند

  • بدنه فلزی
  • ضخامت و وزن مناسب
  • مکانیزم جالب برای خارج کردن قاب
  • انحنای خاص بدنه
  • عرضه در ۳ رنگ متفاوت
  • عدم جذب چربی انگشتان

اشک

  • لیز بودن بدنه
  • محل نامناسب کلیدهای کنترل صدا
  • بیرون زدگی دوربین
  • حاشیه اضافی زیر نمایشگر

نمایشگر

ال‌جی V20 به یک نمایشگر ۵.۷ اینجی QHD با فناوری IPS LCD مجهز است و در هر اینچ آن شاهد ۵۱۳ پیکسل ناقابل هستیم. این نمایشگر بزرگ توسط نسل چهارم از شیشه‌های گوریلا محافظت می‌شود. در بالای نمایشگر اصلی، یک نمایشگر ثانویه ۲.۱ اینچی با رزولوشن ۱۶۰ در ۱۰۴۰ پیکسل حضور دارد که قرار است عصای دست شما باشد و اعلانات، ساعت و تاریخ، کلیدهای میان‌بر و… را به نمایش بگذارد. البته این نمایشگر دوم آن چیزی نیست که همه از دیدنش به وجد بیایند و حتی در اکثر مواقع خودتان می‌بایست به طرف مقابل نشان دهید که این محصول به دو نمایشگر مجهز است و بخش اضافی بالا، یک نمایشگر ثانویه بوده و از نمایشگر اصلی جداست. با این حال کار با نمایشگر دوم لذت بخش است.

ال‌جی بر روی این بخش زمان بیشتری گذاشته و حال می‌توانید نحوه عملکرد آن را شخصی سازی کنید. به‌عنوان مثال می‌توان نمایشگر دوم را طوری برنامه‌ریزی کرد که تنها با خاموش شدن نمایشگر اصلی فعال شود. حتی حالتی جالب نیز در این بخش دیده می‌شود که با فعال کردن آن نمایشگر دوم هنگام نمایش ویدیو و عکس غیر فعال می‌شود و در نتیجه مزاحم دید شما نخواهد شد.

کمپانی خلاق ال‌جی از این نمایشگر ثانویه بهترین بهره را برده و تقریبا آن‌ را با اپلیکیشن‌های اختصاصی همگام کرده است. به عنوان مثال هنگام باز کردن دوربین ۳ گزینه تنظیمات دستی، اتوماتیک و نمونه در نمایشگر دوم به نمایش در می‌آید و یا اینکه هنگام فیلم‌برداری می‌توانید توسط کلیدهای اختصاصی که در نمایشگر دوم دیده می‌شود، به راحتی زوم کنید. حتی اگر با دستگاه اسکرین شات بگیرید، پیش نمایش آن در نمایشگر دوم دیده می‌شود و افکت‌های جالبی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. این نمایشگر توسط سنسور سنجش نور محیط نیز کنترل می‌شود و در محیط‌های تاریک، نور کمتری خواهد داشت و هنگامی که در بیرون از خانه باشید، نور آن افزایش می‌یابد تا خوانایی بیشتری نسبت به قبل داشته باشد. حتی اگر روی سنسور را بپوشانید (مثلا دستگاه در جیب باشد) نمایشگر دوم خاموش می‌شود تا در این میان به شارژدهی بیشتر باتری هم کمکی شده باشد. با این حال استفاده از نمایشگر دوم برای نمایش نوتیفیکیشن‌ها و ساعت هنگامی که نمایشگر اصلی خاموش است، شارژ کمتری را نسبت به قابلیت‌هایی همچون Always On و یا Glance نوکیا مصرف خواهد کرد. البته این بخش چندان بی‌نقص هم نیست و هنگامی که نور نمایشگر بالا باشد در اطراف نوشته‌ها هاله‌ای رنگی را مشاهده می‌کنید، به‌طوری که گمان می‌کنید متن دارای بک‌راند رنگی است!

از نمایشگر ثانویه که بگذریم به مانیتور اصلی دستگاه می‌رسیم. جایی که بازهم ال‌جی به سراغ IPS LCD رفته و خبری از نمایشگر AMOLED نیست. با این حال رنگ‌ها خیلی خوب به نمایش در می‌آیند، رنگ سفید درخشان است و رنگ مشکی، عمیق! البته خبری از آن عمقی که در نمایشگرهای AMOLED می‌بینیم در V20‌ نیست اما مشکلی هم از بابت زاویه دید نخواهید داشت و از هر طرف که به V20 بنگرید نمایشگر همان چیزی را نشان می‌دهد که از رو‌به‌رو دیده بودید.

نور نمایشگر در حالت حداکثر به بیش از ۵۳۰ نیت می‌رسد که این میزان از آی‌فون ۷ پلاس کمتر است و از پیکسل XL گوگل بیشتر! در حالت حداقلی هم نور نمایشگر اصلی V20 تا ۵ نیت کاهش می‌یابد که مقدار قابل قبولی است. از اعداد و ارقام که بگذریم و تعارف‌ها را کنار بگذاریم به عمل می‌رسیم؛ جایی که به شخصه در محیط‌های خارجی و در زیر نور آفتاب هنگام کار کردن با V20 مشکل داشتم! دقیقا همان مشکلات G5 در این مدل نیز دیده شد و با اینکه رفلکس نمایشگر بالا نیست و هنگام کار با آن در و دیوار را نمی‌بینید اما کار کردن با آن خیلی هم لذت بخش نیست و خواندن متون کمی سخت‌ خواهد شد؛ به خصوص اگر از یک تم روشن استفاده کنید! با این حال میزان حداقلی نور آن در حد مطلوبی قرار دارد و کار کردن با V20 در محیط‌های تاریک (مثلا شب‌ها قبل از خواب) چشم‌ها را آزار نمی‌دهد.

از لحاظ پاسخگویی نیز نمایشگر V20 یکی از بهترین‌هاست و در کسری از ثانیه به تماس دست شما پاسخ می‌دهد و مشکلی از این بابت نخواهید داشت. صفحه خیلی صاف و روان است و هنگام لمس آن حس خوبی را به شما منتقل می‌کند. البته این را هم بدانید که هرچه بدنه دستگاه در برابر جذب چربی دستان مقاوم است، نمایشگر اینطور نیست و تقریبا همیشه باید لُنگ به دست بمانید و آن‌ را پاک کنید! حال برای اینکه درک بهتری از نمایشگر V20 داشته باشید آن را در کنار ال‌جی G4 و شیائومی Mi 5 قرار دادیم و از زوایای مختلف مشغول عکاسی شدیم که حاصل کار را در زیر می‌بینید:

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست شیائومی Mi 5

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست شیائومی Mi 5

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست ال‌جی G4

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست ال‌جی G4

لبخند

  • نمایشگر بزرگ و باکیفیت
  • عملکرد لمسی عالی
  • چگالی پیکسلی بالا
  • هماهنگی نرم‌افزار با نمایشگر دوم
  • تنظیم نور نمایشگر دوم به صورت خودکار
  • امکان شخصی‌سازی نمایشگر دوم

اشک

  • عملکرد نه‌چندان مطلوب نمایشگر در زیر نور آفتاب
  • جذب بیش از حد چربی انگشتان

سخت‌افزار

V20 ال‌جی در حال حاضر قدرتمندترین اسمارت فون بازار نیست اما بی‌شک در میان بهترین محصولات بازار از لحاظ سخت‌افزاری قرار می‌گیرد. در واقع از این لحاظ تفاوت خاصی میان V20 و G5 وجود ندارد. این پرچمدار تازه وارد به چیپست اسنپدراگون ۸۲۰ مجهز شده است. این چیپ قدرتمند از چهار هسته Kryo تشکیل شده که دوتای آن‌ها با فرکانس ۱.۶ و دوتای دیگر با فرکانس ۲.۱۵ گیگاهرتز انجام وظیفه می‌کنند. این هسته‌ها توسط پردازنده گرافیکی Adreno 530 همراهی می‌شوند. اگر ۴ گیگابایت رم را نیز به این مجموعه سخت‌افزاری اضافه کنید، به قدرت بالای V20 ایمان خواهید آورد. این مدل همچنین در دو نسخه ۶۴ و ۳۲ گیگابایتی عرضه می‌شود و از طریق کارت حافظه می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر نیز به آن اضافه کنید که جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی‌گذارد. برای آنکه عیار این پرچمدار نسبتا خاص را بسنجیم، آن‌ را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم.

در آزمون نخست به سراغ بنچمارک AnTuTu‌ رفتیم. پس از کش و قوس‌های فراوان سرانجام امتیاز ۱۰۹۸۷۷ به V20 داده شد.

در مرحله بعدی از GeekBench کمک گرفتیم. در این بنچمارک V20 توانست در حالت چند هسته‌ای امتیاز ۵۱۳۴ و در حالت تک هسته‌ای امتیاز ۱۲۳۱ را از آن خود کند. در نمودار زیر می‌توانید امتیازات به‌دست آمده توسط جدیدترین پرچمدار ال‌جی را با سایر رقبا مقایسه کنید.

در نهایت به سراغ آزمون Bonsai رفتیم تا عملکرد این مدل را از لحاظ گرافیکی هم سنجیده باشیم.

حال بگذارید کمی از مسائل تئوری فاصله بگیریم. هنگام کار با V20 شاهد لگ و یا کندی خاصی نبودیم و همه چیز خیلی خوب و روان به اجرا در می‌آمد. اگر استفاده سنگینی از آن نداشته باشید، حتی شاهد داغ کردنش هم نخواهید بود. اتفاقا به سبب جنس بدنه در اکثر مواقع V20 حتی سردتر از سایر محصولات بازار است! اما اگر بخواهید با آن کشتی بگیرید، خیلی زود هیجان‌زده می‌شود و آمپر می‌چسباند. در حدود یک ساعت وبگردی با استفاده از اینترنت ۴G، دستگاه تا حد زیادی داغ شد که دیگر ترجیح دادیم از آن استفاده نکنیم! یک بازی خاص را هم بر روی آن به اجرا در آوردیم و در دقایق اولیه مشکل خاصی پیش نیامد اما با بالارفتن هیجان بازی، V20 هم داغ و داغ‌تر می‌شد. با این حال خبر خاصی از هنگ و یا لگ در این حالت هم نبود.

لبخند

  • سخت‌افزار قدرتمند
  • امکان ارتقای حافظه توسط کارت حافظه
  • عملکرد روان و بدون نقص در حالت عادی

اشک

  • داغ شدن بیش از حد هنگام فعالیت‌های سنگین
  • عدم ارتقای سخت‌افزار نسبت به G5

دوربین

یکی از ویژگی‌های اصلی ال‌جی V10 دو دوربین سلفی بود که در کنار نمایشگر دوم به چشم می‌خورد. این ویژگی در G5 دیده نشد و به‌جای آن در این پرچمدار شاهد دو دوربین در پشت دستگاه بودیم. حالا در V20 بر خلاف نسل قبلی دیگر خبری از دو دوربین در جلوی دستگاه نیست و در واقع این محصول رنگ و بوی سری G ال‌جی را به خود گرفته و دو دوربین در پشت خود جا داده است و این دو دقیقا همان نمونه‌هایی هستند که پیش‌تر در G5 دیده بودیم. یک دوربین ۲۹ میلی‌متری و ۱۶ مگاپیکسلی اصلی با گشادگی دیافراگم  F/1.8 که توسط یک نمونه ۱۲ میلی‌متری و ۸ مگاپیکسلی با گشادگی دیافراگم F/2.4 همراهی می‌شود. هنر دوربین دوم در واقع در میدان دید گسترده ۱۳۵ درجه‌ای آن است که می‌تواند محیط بیشتری را نسبت به دوربین اصلی (با پوشش ۸۵ درجه) در خود جای دهد. این دو دوربین به همراه فلاش LED دوگانه و فوکوس لیزری با بیرون زدگی نسبتا زیادی از بدنه در زیر یک پوشش شیشه‌ای جا خوش کرده‌اند. البته حرف و حدیث‌های زیادی در رابطه با این بخش شنیده می‌شود و طبق اخبار، شیشه کشیده شده در این قسمت استحکام لازم را ندارد. با اینکه مدت زیادی هم این محصول در اختیار ما نبود اما در همان تایم کوتاه هم شاهد یک خط ریز بر روی شیشه دوربین بودیم که برای یک محصول بالارده کمی به دور از انتظار است و مشخص نیست که پس از چند ماه استفاده چه بلایی بر سر آن خواهد آمد. با این حال همین حالا هم این بخش مستعد جذب اثر انگشت است و قبل از عکاسی باید یادتان باشد که تمیزش کنید!

به طور کلی این دو حسگر کاملا به صورت مستقل از یکدیگر فعالیت می‌کنند و همچون سایر محصولات بازار که با دوربین دوگانه عرضه می‌شوند، تصاویر گرفته شده ترکیبی از این دو نیست. یعنی شما برای ثبت یک عکس زیبا از دوربین اصلی استفاده می‌کنید و نهایت تلاش ال‌جی را در همان‌جا می‌بینید و تنها اگر بخواهید تصویر وایدتری بگیرید، می‌توانید به سراغ دوربین دوم بروید که در این حالت چاره‌ای جز فدا کردن کیفیت ندارید. دوربین دوم کیفیت چندان بالایی ندارد و به سبب حالت Fish Eye لنز، گوشه‌های تصویر نیز کمی گرد شده است. با اینکه این لنز دوم کارش را به خوبی انجام می‌دهد و زاویه دید گسترده‌ای را شامل می‌شود اما از لحاظ کیفیت نمی‌توانید بر روی آن حساب کنید. شاید شما هم مانند من ترجیح بدهید که کمی عقب‌تر بروید و با همان دوربین اصلی عکاسی کنید که کیفیتش به مراتب بیشتر است. این را گفتیم که بدانید مجهز شدن V20 به دو دوربین عملا تاثیری در کیفیت عکاسی ندارد بلکه بیشتر یک حالت ویژه (عکاسی واید) را به دستگاه اضافه می‌کند. دو تصویر زیر به خوبی تفاوت کیفیت و وسعت دو دوربین اصلی V20‌ را نشان می‌دهد.

اگر از علاقه‌مندان به عکاسی در نور کم هستید، باز هم این V20 است که خودنمایی می‌کند. به دلیل استفاده از لرزش‌گیر اپتیکال لنز می‌تواند مدت زمان بیشتری باز بماند و نور بیشتری را به خودش جذب کند؛ در نتیجه تصاویر در تاریکی و محیط‌های کم‌نور هم با جزئیات بالا ثبت می‌شوند و وضوح بالایی خواهند داشت.

همان‌طور که گفتیم، دوربین همان چیزی است که در G5 دیده بودیم و بنابراین رابط کاربری دوربین دستگاه نیز شباهت زیادی به رابط کاربری پرچم‌دار ال‌جی دارد. وقتی که برای نخستین بار وارد دوربین این مدل دوست داشتنی می‌شوید، همه چیز خیلی خوب، منظم و ساده در اختیار شماست. در سمت راست کلید شاتر دوربین و گزینه‌ای برای فیلم‌برداری، نمایش آخرین عکس‌های گرفته شده با دوربین و کلید بازگشت به منو به چشم می‌خورد و در سمت چپ نیز شاهد چند گزینه کاربردی هستیم که شامل تنظیمات، انتخاب حالت دوربین از میان سه گزینه Auto ،Sample و Manual، تنظیم فلاش، گزینه Mode، سویچ میان دوربین جلو و عقب و در نهایت گزینه‌ای برای تنظیمات مختلف دوربین می‌شود. البته سه حالت Auto ،Sample و Manual در نمایشگر دوم دستگاه جای گرفته‌اند تا ال‌جی نهایت استفاده را از این ویژگی V20 ببرد.

حالت Sample در واقع تمام آیکون‌های موجود در نمایشگر را بر می‌دارد و تنها با لمس صفحه می‌توانید عکس بیندازید و قادر به انجام هیچ کار دیگری نیستید! حالت Auto نیز گزینه‌هایی همچون فعال کردن HDR، تنظیم نسبت تصویر، عکس برداری با صدا، شمارش معکوس و کادر Grid را در خود گنجانده که همگی کاربردی هستند.

اما بخش جالب داستان استفاده از حالت Manual یا تنظیمات دستی است که دوربین V20 را همچون یک دوربین SLR در اختیار شما قرار می‌دهد. با انتخاب این گزینه می‌توانید میزان سرعت شاتر، اکسپوژر، میزان سفیدی و ISO را به دلخواه خود تغییر دهید. حتی امکان تنظیم دستی فوکوس نیز در دلش گنجانده شده که آن را خواستنی‌تر می‌کند.

در اینجا شاهد یک ویژگی خاص در V20 هستیم که خبری از آن در G5‌ نبود. هنگامی که دوربین را برای فوکوس دستی تنظیم می‌کنید، خود دستگاه بخش‌هایی از محیط که فوکوس بر روی آن‌ها اعمال شده را به رنگ سبز نشان می‌دهد تا دیگر نیازی نباشد به خودتان زحمت بدهید و فوکوس را بسنجید. با یک نگاه ساده و تماشای رنگ سبز متوجه می‌شوید که فوکوس بر روی کدام قسمت است و خیلی راحت مشغول عکاسی می‌شوید.

جالب است بدانید که در مرکز صفحه، خط بالانس دوربین به چشم می‌خورد تا بتوانید کادرتان را صاف در نظر بگیرید. تمامی این تنظیمات نیز در بالای صفحه به نمایش در می‌آید و مدام در حال تغییر است. در سمت چپ رابط کاربری در صورتی که گزینه Mode‌ را انتخاب کنید، حالت‌های عکاسی متفاوتی در اختیارتان قرار می‌دهد. به‌عنوان مثال می‌توانید به صورت پانوراما عکاسی کنید و یا از حالت Multi-View استفاده نموده و تصاویر گرفته شده با هر ۳ دوربین را در یک تصویر متفاوت بگنجانید. البته در این قسمت با توجه به اینکه دوربین سلفی دو حالت واید و نرمال دارد، می‌توانید از میان ۴ حالت کلی (واید و نرمال اصلی یا واید و نرمال سلفی) چندتا را انتخاب کنید و تصویر متفاوت و خاصی را به ثبت برسانید.

اما جالب‌ترین بخش استفاده از Popout است. در این حالت تصویر ثبت شده توسط دوربین دوم (در بخش پشتی) به‌عنوان بک‌گراند قرار گرفته و تصویر گرفته شده با دوربین اصلی (۱۶ مگاپیکسلی) در وسط صفحه به نمایش در می‌آید. شما می‌توانید از افکت نیز استفاده کنید و به‌عنوان مثال بک‌گراند تصویر را تار کنید. حتی امکان استفاده از اشکال هندسی متفاوت برای نمایش تصویر اصلی نیز هست و با ترکیب این ویژگی‌ها می‌توانید تصاویر متفاوت و خاصی را ثبت کنید که اسمارت فون‌های دیگر از آن بی‌بهره‌اند.

یک بخش ویژه با نام Tracking Focus نیز در تنظیمات دوربین یافت می‌شود که با فعال کردن آن می‌توایند فوکوس را بر روی یک شی متحرک ثابت نگه دارید تا با حرکت آن فوکوس به صورت اتوماتیک بر رویش اعمال شود.

در بخش تنظیمات دوربین گزینه‌های زیادی در اختیار شماست و دسترسی زیادی به قابلیت‌های دوربین دارید. به‌عنوان مثال می‌توانید از میان نسبت تصاویر ۱۶ به ۹، ۴ به ۳ و یا ۱ به ۱ یکی را برگزینید و یا اینکه از حالت HDR بهره بگیرید. استفاده از تایمر و یا عکاسی با گفتن یک کلمه خاص (مثلا ال‌جی) نیز دیگر در اکثر محصولات امروزی دیده می‌شود.

ال‌جی چند فیلتر خاص نیز برای شما در نظر گرفته که استفاده از آن‌ها رنگ و بویی خاص را به تصاویر و ویدیوهای گرفته شده با V20 می‌دهد.

در رابط کاربری دوربین بخشی نیز برای استفاده و به اشتراک گذاری سریع تصاویر به چشم می‌خورد تا به‌عنوان مثال بتوانید خیلی راحت و بدون دردسر تصویر گرفته شده را از طریق بلوتوث برای دوست خود ارسال کنید.

از دیگر قابلیت‌های دوربین V20 می‌توان به توانایی عکس‌برداری با فرمت Raw اشاره داشت. در این حالت دستگاه پردازشی را بر روی تصاویر انجام نمی‌دهد و همان چیزی که در لنز ثبت شده را به نمایش می‌گذارد، بنابراین به‌راحتی می‌توانید آن‌را به دلخواه خود ویرایش کنید. این قابلیت پیش‌تر در برخی مدل‌های اندرویدی و ویندوزفونی دیده شده بود. ناگفته نماند که با نگه داشتن کلید شاتر در رابط کاربری دوربین، می‌توانید تا ۳۰ عکس پشت سر هم در مدت زمانی کوتاه (حدودا ۵ ثانیه) به ثبت برسانید که در گالری به صورت یک ویدیو عکس‌ها پشت سر هم به نمایش در آمده و تصویری جالب را خلق می‌کند. البته تمامی عکس‌ها به صورت تک به تک نیز قابل دسترسی هستند و می‌توانید بهترین را از میان آن‌ها برگزینید.

یکی از ویژگی‌های خاصی که V20 از آن بهره‌ می‌برد، منوی تنظیمات دستی برای دوربین در حالت فیلم‌برداری است. در این قسمت شما می‌توانید هنگام فیلم‌برداری نیز از تمام قابلیت‌های عکس‌برداری نظیر تنظیم سفیدی تصویر، فوکوس و… استفاده کنید و تجربه‌ای متفاوت از فیلم‌برداری داشته باشید. شاید مهم‌ترین قابلیت در این حالت همان تنظیم نحوه ضبط کردن صدا باشد که پیش‌تر دیده بودیم. به این صورت که شما می‌توانید هنگامی که در یک کنسرت و یا مراسم خاص قرار دارید، مشخص کنید که صدا از چه جهتی ضبط شود و به همین راحتی صدای خواننده و یا مجری مراسم را بهتر از سایر صداهای اطراف ضبط کنید. ناگفته نماند که صداها در این حالت به صورت استریو و ۶۴ بیتی ضبط خواهند شد.

همانطور که پیش‌تر هم گفتیم در هنگام فیلم‌برداری نمایشگر دوم دستگاه میزبان کلیدهای کنترل زوم در تصویر است که به صورت شاسی عمل می‌کنند و می‌توانید آن‌ها را بکشید تا کمی زوم کنید. جالب اینجاست که هنگام زوم کردن در صورتی که به وایدترین حالت دوربین اصلی رسیدید، V20 به صورت اتوماتیک دوربین دوم را فعال می‌کند و می‌تواند تا بازهم تصویر وایدتری به شما بدهد؛ همه این‌ها درحالی است ‌که سر جای خود ایستاده‌اید و عقب‌تر هم نرفته‌اید! این را هم بگوییم که V20 این توانایی را دارد که در حالت ۴K به صورت ۳۰ فریم، Full HD با نرخ ۶۰ فریم و ۷۲۰P با نرخ ۱۲۰ فریم فیلم‌برداری کند که در محصولات امروزی موردی طبیعی به شمار می‌رود.

ال‌جی از قرار دادن دو دوربین در جلوی دستگاه صرف نظر کرده و در این بخش تنها شاهد یک لنز ۵ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم F/1.9 هستیم. البته سازنده به صورت نرم‌افزاری همان حالت ویژه و سویچ بین دوربین واید و دوربین سلفی که در V10 شاهدش بودیم را در V20‌ قرار داده است تا همان حس خوب دو دوربین گذشته را به شما داده باشد. البته گفتیم که این ویژگی صرفا نرم افزاری است!

عکاسی سلفی با V20 بسیار لذت بخش است و از این لحاظ ایراد خاصی نمی‌توان به این پرچم‌دار وارد کرد. شما می‌توانید با بالا آوردن دست خود و جمع کردن آن بدون آنکه حتی نمایشگر را لمس کنید، مشغول عکاسی به صورت سلفی شوید که در نوع خود جالب است. البته اگر دوبار پشت سر هم این کار را انجام دهید، می‌توانید ۴ عکس سلفی را پشت سرهم به ثبت برسانید. ناگفته نماند که با استفاده از گزینه‌ای که برای این قسمت قرار گرفته، می‌توانید چین و چروک را به صورت زنده از روی صورت خود بردارید که در واقع نوعی اعتماد به نفس کاذب‌ را به شما خواهد داد!

با اینکه دوربین سلفی V20 فاقد فلاش است اما به‌صورت نرم‌افزاری می‌توانید از نمایشگر دستگاه به عنوان فلاش استفاده کنید. در این حالت تصویر کوچک شده، اطراف آن یک رنگ روشن به نمایش در آمده و میزان نور نمایشگر تا انتها بالا می‌رود. نتیجه این می‌شود که نور نمایشگر دستگاه صورت و اطرافتان را روشن خواهد کرد و در نتیجه عکس سلفی شما در محیطی با نور کافی به ثبت خواهد رسید. البته انتظار ثبت یک تصویر زیبا و بدون افت کیفیت را نداشته باشید. به صورت کلی این ویژگی تنها برای محیط‌های بسته مناسب است و اگر بخواهید در بیرون و هوای تاریک با چنین قابلیتی عکاسی کنید، رسما چیزی جز نویز نصیب‌تان نخواهد شد.

در اینجا بد نیست تذکری هم به ال‌جی داده باشیم. ال‌جی جان شما که انقدر خوب توانسته‌ای دو دوربین سلفی V10‌ را در V20 به یک دوربین با همان ویژگی‌ها ترکیب کنی، برای دوربین اصلی هم همین کار را انجام بده و قال قضیه را بکن! ذکر یک نکته دیگر هم در اینجا خالی از لطف نیست. شما کلید اختصاصی برای شاتر ندارید و در اکثر محصولات این مورد با توجه به تنظیم کلیدهای یکپارچه صدا به‌عنوان شاتر دوربین قابل چشم پوشی بود اما در V20 این کلیدها در سمت چپ قرار دارند و چندان منطقی نیست که از آن‌ها به عنوان شاتر استفاده کنید. در ادامه می‌توانید تمامی تصاویر گرفته شده با دوربین V20 را ببینید:

لبخند

  • دوربین با زاویه دید ۱۳۵ درجه
  • دوربین اصلی باکیفیت
  • کیفیت بالای تصاویر در محیط‌های کم‌نور
  • تنظیمات دستی فوق‌العاده در هر دو حالت فیلم‌برداری و عکاسی
  • امکان عکاسی واید با دوربین سلفی
  • ضبط صدا به صورت استریو

اشک

  • بیرون زدگی دوربین
  • استحکام نه‌چندان بالای محافظ دوربین
  • فاقد کلید اختصاصی شاتر

رابط کاربری

ال‌جی هنگام عرضه این محصول تاکید زیادی بر روی نسخه سیستم عامل V20 داشت. در واقع این پرچم‌دار نخستین اسمارت فون دنیا با اندروید نوقاست. البته حالا فکرش را نکنید که با یک محصول خاص و متفاوت رو‌به‌رو هستید، حداقل از لحاظ ظاهری که به‌جز نوار نوتیفیکیشن که حالا دو مرحله‌ای شده، تغییر خاص دیگری را احساس نخواهید کرد. به صورت کلی در V20 شاهد همان رابط کاربری ال‌جی موسوم به UX 5.0 هستیم با این تفاوت که حالا بر روی اندروید نوقا کشیده شده است. این رابط تا حد بسیار زیادی شبیه به همان چیزی است که در سایر محصولات ال‌جی دیده بودیم و همچنان بازکردن نمایشگر با دوبار تب کردن بر روی صفحه امکان پذیر است و با همین حرکت هم می‌توانید نمایشگر را خاموش کنید. در لحظه نخست دیدار با V20 همچون G5 باز هم شاهد این موضوع بودیم که اپ دراور حذف شده است. البته خیلی زود و با اولین آپدیت حضور و یا عدم حضور اپ دراور در دستگاه به عنوان یک آپشن برای شما در نظر گرفته می‌شود اما خب شخصا برای خودم جالب بود که چرا ال‌جی از این اشتباه که پیش‌تر دقیقا مشابه‌اش در G5 رخ داده بود، درس نگرفته و از همان ابتدا این قابلیت را به صورت یک ویژگی در تنظیمات دستگاه قرار نداده است!

در رابط کاربری از رنگ‌های بسیار زیاد و شادی استفاده شده و همین امر موجب می‌شود تا برخی آن‌را یک رابط کاربری کودکانه و کارتونی بنامند که خب البته پر بی‌راه هم نمی‌گویند! هنگام تپ کردن بر روی فولدرها، محتویات فولدر به‌صورت پاپ آپ ظاهر می‌شود. با اینکه همه چیز خیلی خوب در اختیار شماست و هنگام کار با دستگاه سردرگم نمی‌شوید، اما راستش را بخواهید به شخصه رابط کاربری سایر اندرویدی‌های بازار را بیشتر می‌پسندم.

در این رابط همچنان امکان تنظیم ارتفاع کیبورد در اختیار شماست و می‌توانید متناسب با اندازه انگشتان خود کیبورد را تنظیم کنید که همین امر سرعت تایپ را بالا می‌برد. به طور کلی در رابط کاربری دستگاه، رنگ سفید غالب است و بخش تنظیمات و حتی منوی نوتیفیکیشن‌ها نیز بیش از پیش به اندروید خام نزدیک شده‌اند. البته در تنظیمات ۳ تم ویژه برای شما در نظر گرفته شده که در صورت اعمال آن‌ها تا حد بسیار زیادی رابط کاربری تغییر شکل می‌دهد و با یک رابط مشکی یک‌دست با آیکون‌های خاص‌تر رو‌به‌رو می‌شوید که به شخصه به تم دیفالت دستگاه ترجیحش می‌دهم. این را هم بدانید که تم‌ها و حتی فونت‌های زیاد و ویژه‌ای نیز برای شما در نظر گرفته شده که برای استفاده از آن‌ها می‌بایست دانلودشان کنید.

با همه این‌ها رابط‌های قبلی ال‌جی در بخش مولتی تسکینگ در قسمت پایین خود گزینه‌ای را برای حذف تمام اپ‌های باز شده در نظر گرفته بودند که حالا به دورترین نقطه در بالا نقل مکان کرده؛ موردی که شاید خیلی دوستش نداشته باشید.

لبخند

  • مجهز به اندروید نوقا
  • تم‌ و فونت‌های خاص
  • رابطه کاربری ساده و شیک

اشک

  • بدون تغییر خاص نسبت به گذشته!

پخش چندرسانه‌ای

در بخش پخش چند رسانه‌ای، ما همیشه ۳ فاکتور مهم را در نظر می‌گیریم. یکی از آن‌ها نمایشگر است که خب V20 یک نمونه بزرگ و خیلی خوبش را در اختیار شما قرار می‌دهد. فاکتور دوم اسپیکر است که دقیقا همانند G5 در زیر دستگاه جای گرفته و طبق معمول ال‌جی از استفاده دو اسپیکر خودداری کرده است. به شخصه بهترین محل برای اسپیکر (و یا اسپیکرهای) دستگاه را در جلو و بالا و پایین نمایشگر می‌دانم. در این بخش‌ها صدا به صورت واضح به گوش شما می‌رسد و هنگام در دست گرفتن اسمارت‌فون نیز چیزی اسپیکر را نمی‌پوشاند. حالا و در V20 همچنان هنگامی که گوشی را به صورت افقی در دست بگیرید، دستان‌تان روی اسپیکر را می‌پوشاند و خودتان کاری می‌کنید تا صدا به گوش‌تان نرسد.

بلندی صدا در این مدل خوب است و به راحتی می‌توان آن را در رده بهترین‌ها قرار داد اما از لحاظ کیفیت همچنان محصولات ال‌جی جای کار دارند. حتی اگر بخواهید صدا را به صورت خصوصی گوش دهید، یک هدفون بسیار با کیفیت همراه با دستگاه عرضه می‌شود که جوابگوی نیازهای شما خواهد بود. بگذارید خیلی ساده از کنار این مورد نگذریم! صدای خروجی هدفون فوق‌العاده است و به هرکسی که پیشنهاد دهید صدای خروجی را توسط هدفون گوش دهد، بدون شک از خودش عکس‌العمل نشان می‌دهد و به تعریف و تمجید از آن می‌پردازد؛ حالا اگر حالت DAC را هم فعال کنید که دیگر نمره‌اش ۲۰ خواهد شد.

در رابطه با خود هدفون هم باید بگویم که از نوع توگوشی است و خیلی راحت در گوش جای می‌گیرد و به‌خوبی هم صداهای اطراف را حذف خواهد کرد، در نتیجه موسیقی بهتر و شفاف‌تر به گوش شما خواهد رسید. سیم هدفون نیز از آن مدل‌هایی است که ظاهرا گره نمی‌خورد اما به شخصه گره خوردنش را دیدم! هنگام استفاده از هدفون، صدا خیلی به بیرون پخش نمی‌شود و اگر در خیابان و یا خودرو از آن استفاده کنید، دیگران متوجه موزیک پخش شده نخواهند شد. البته این را هم بگویم که ال‌جی با V20 خاکستری رنگ یک هدفون قرمز را عرضه کرده که اصلا از این لحاظ با خود دستگاه هم‌خوانی ندارد!

فاکتور سوم در این بخش پلیر دستگاه است که بدون شک ال‌جی یکی از بهترین کمپانی‌ها در این زمینه است. پلیر دستگاه انواع کدک‌های صوتی و تصویری را پشتیبانی کرده و حتی در نمایش زیرنویس نیز خیلی خوب عمل می‌کند. علاوه بر این‌ها تنظیمات خاصی هم برای آن در نظر گرفته شده است. به‌عنوان مثال می‌توانید با کشیدن انگشت خود در سمت راست و یا چپ صفحه، میزان نور و یا بلندی صدا را تغییر دهید. یکی از قابلیت‌هایی که به شخصه خیلی دوستش دارم که در تنظیمات پلیر نهفته است و توسط آن می‌توانید میزان نور پلیر در لحظه ورود را مشخص کنید. در این حالت نور نمایشگر در پلیر دستگاه، تنظیمات جداگانه‌ای نسبت به سایر بخش‌های رابط کاربری خواهد داشت. برای درک بهتر موضوع، تصور کنید که می‌توانید مشخص کنید که هنگام ورود به پلیر، میزان نور بر روی ۱۰۰ درصد قرار گیرد و در این حالت حتی اگر نور نمایشگر را بر روی حداقل میزان ممکن قرار داده باشید، به محض اجرای یک فایل ویدیویی نور به صورت اتوماتیک تا انتها بالا می‌رود که در نوع خود جالب است. حتی اگر از این پلیر راضی نبودید (که خیلی بعید هست!) باز هم می‌توانید از میان انبوهی از پلیرهای موجود برای سیستم عامل اندروید یکی را برگزینید و بر روی دستگاه نصب کنید.

لبخند

  • اسپیکر با صدای بلند
  • پلیر بسیار خوب و کاربردی
  • خروجی صدای فوق‌العاده در هدفون
  • مجهز به جک استاندارد صدا!
  • هدفون‌های شیک و باکیفیت در جعبه

اشک

  • عدم استفاده از اسپیکرهای استریو
  • کیفیت کمتر از حد انتظار اسپیکر
  • عدم هماهنگی رنگ هدفون با بدنه دستگاه

سایر امکانات

V20 همچون نسل قبلی به یک سنسور اثر انگشت مجهز شده است. این سنسور که در بخش پشتی و در زیر دوربین دستگاه جای خوش کرده، عملکرد بسیار خوب و قابل قبولی از خود نشان می‌دهد و تقریبا اگر ۲۰ بار شانس خود را امتحان کنید، شاید یک‌بار قادر به بازکردن قفل دستگاه نباشید که در نوع خود فوق‌العاده است. این سنسور می‌تواند ۵ انگشت شما را به صورت همزمان شناسایی کند؛ یعنی اینکه شما می‌توانید ۵ اثر انگشت متفاوت را در حافظه آن بگنجانید تا دستگاه با ۵ انگشت مختلف باز شود. جالب است بدانید که بر خلاف اکثر پرچمداران امروزی، نیازی به فشردن دکمه پاور و سپس استفاده از سنسور اثر انگشت نیست و برای باز کردن قفل دستگاه همان قرار دادن انگشت بر روی سنسور کافی است. موردی که معمولا در محصولات هواوی می‌بینیم.

پرچمداران ال‌جی به قابلیت منحصر به فردی با نام Knock Code مجهز هستند که توسط آن می‌توانید از یک الگوی خاص برای بازکردن قفل نمایشگر استفاده کنید که حالا و با روی کار آمدن سنسور اثر انگشت تقریبا بدون استفاده می‌شود.

یکی از ویژگی‌های پرچمداران ال‌جی بهره‌گیری از اینفرارد است. در نتیجه به‌راحتی هر چه تمام‌تر می‌توانید کنترل لوازم دیجیتالی اطراف خودتان را بر عهده بگیرید و به‌عنوان مثال تلویزیون را روشن و خاموش کنید و یا میزان باد اسپیلت خانه را تنظیم نمایید. قابلیتی ویژه که در حال حاضر اکثر کمپانی‌ها به آن توجه نمی‌کنند! این ویژگی مربوط به محصولات ال‌جی نمی‌شود و طیف وسیعی از دستگاه‌ها را توانسته در خود بگنجاند. حتی اگر دستگاه مورد نظرتان را نیافتید باز هم می‌توانید با قرار دادن ریموت کنترل دستگاه در جلوی اینفرارد گوشی، کنترل شخصی خودتان را بسازید!

V20 در دو نسخه ۶۴ و ۳۲ گیگابایتی در دسترس است که توسط کارت حافظه نیز می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر به آن بیفزایید. البته در نسخه ۶۴ گیگابایتی بیش از ۵۰ گیگابایت آن در دسترس قرار دارد و باقی را خود دستگاه نوش جان می‌کند.

از دیگر قابلیت‌های این مدل می‌توان به USB Type-C، نسخه ۴.۲ بلوتوث، NFC، پشتیبانی از GPS و همچنین انواع شبکه‌های مخابراتی اشاره داشت. با همه این‌ها ای کاش این مدل در برابر آب و گرد و غبار نیز مقاوم بود تا به یک محصول همه چیز تمام تبدیل شود. درضمن این مدل دو سیم‌کارته نیز هست.

لبخند

  • سنسور اثر انگشت همیشه فعال با دقت بالا
  • پشتیبانی از کارت حافظه
  • مجهز به اینفرارد
  • پشتیبانی از دو سیم کارت همزمان فعال

اشک

  • عدم مقاومت در برابر آب و گرد و غبار

باتری

ال‌جی تا به این لحظه تقریبا آزمون و خطاهای بسیاری کرده و خیلی از قابلیت‌هایی که در محصولات گذشته این کمپانی دیده می‌شد، حالا دیگر دیده نمی‌شود و به‌ جرات می‌توان گفت تنها ویژگی بارزی که هنوز هم در محصولات این کمپانی می‌بینیم، باتری قابل تعویض است. V20 ضمن استفاده از بدنه تمام فلزی، با باتری قابل تعویض عرضه می‌شود و می‌توانید خیلی راحت و بدون هیچ دردسر خاصی باتری دستگاه را تعویض کنید.

این مدل به یک نمونه ۳۲۰۰ میلی آمپری مجهز است که به فناوری Quick Charge 3.0 هم تجهیز شده و تقریبا در حدود ۸۰ دقیقه برای شارژ کردنش به زمان نیاز دارید که فوق‌العاده به نظر می‌رسد. البته امید چندان زیادی به باتری آن نداشته باشید و در واقع یکی از نقاط ضعف اصلی این دستگاه همین شارژدهی باتری آن است.

در یک استفاده معمولی این مدل یک روز را هم همراه شما نخواهد بود. در تستی که ما گرفتیم، در حالی‌که دستگاه به وای‌فای متصل بود و میزان نور نمایشگر نیز بر روی ۶۰ درصد تنظیم شده بود، بیش‌تر از ۴ ساعت را نتوانستیم با آن همراهی کنیم و خیلی زودتر از انتظار شارژش تمام شد. تعارف را کنار بگذاریم شما خیلی راحت خالی شدن شارژ باتری را به چشم می‌بینید. البته به واسطه همین قابل تعویض بودن باتری می‌توانید یک باتری دیگر خریداری کنید و در مواقع حساس از آن بهره بگیرید.

لبخند

  • باتری قابل تعویض
  • سرعت شارژ شدن بسیار بالا

اشک

  • شارژدهی نسبتا ضعیف باتری!

کلام آخر

به طور کلی ال‌جی V20 یک محصول خاص با ویژگی‌های خاص است. بدنه تماما فلزی دارد، به دو نمایشگر مجهز است، از دو دوربین اصلی بهره‌ می‌برد، سخت‌افزار قدرتمندی دارد، خروجی صدایش در هدفون عالی‌ست و از همه مهم‌تر تا حد زیادی سرش به تنش می‌ارزد و شما با قیمتی در حدود ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان می‌توانید یکی از آن‌ها را با خود به خانه ببرید؛ فقط ای کاش که باتری قدرتمندتری داشت.‌

نوشته بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا! اولین بار در پدیدار شد.

مقایسه مک بوک پرو جدید اپل با سرفیس بوک مایکروسافت؛ کدام یک برنده است؟

مقایسه مک بوک پرو جدید اپل با سرفیس بوک مایکروسافت؛ کدام یک برنده است؟

مک‌بوک پرو اپل و سرفیس بوک مایکروسافت رقبای سرسختی برای یکدیگر هستند. در این مقاله می‌خواهیم به مقایسه‌ی موشکافانه‌ی آن‌ها بپردازیم.

بهترین انتخاب بین هواوی آنر ۷ و اچ‌تی‌سی A9 کدام است؟

در سال ۲۰۱۵ دو محصول از کمپانی های معتبر اچ تی سی و هوآوی به بازار معرفی گردید. محصولاتی که از نظر قیمتی در رده محصولات اقتصادی قرار می گیرند. در این مطلب قصد داریم به بررسی دو اسمارت فون  اچ ‌تی‌ سی A9 و هواوی آنر ۷ بپردازیم و در این میان مقایسه ای دقیق میان این دو اسمارت فون محبوب داشته باشیم. با گویا آی تی و این بررسی دقیق همراه باشید.

طراحی

بهتر است در اولین بخش مقایسه از طراحی هر دو اسمارت فون شروع نماییم. در بخش طراحی باید گفت هر دو اسمارت فون بسیار بی نظیر ظاهر شده اند و طراحی هر دو گوشی بسیار دقیق و زیبا است. نکته ای که لازم می دانیم در این بخش به آن اشاره نماییم این است که طراحی هر دو اسمارت فون تا حد زیادی به یکدیگر شباهت دارد. هر دو از یک بدنه مستطیل شکل با لبه های گرد ساخته شده اند.

huawei-honor-7-vs-htc-a9-2specsographics-review-htc-one-a9

دوربین هر دو درست در قسمت بالا و وسط پنل پشتی قرار گرفته است و حتی خطوط آنتن نیز تغریبا در یک بخش از هر دو گوشی مشخص شده اند. تنها نکته ای که در پنل پشتی متفاوت به نظر می رسد عدم وجود سنسور اثر انگشت در اچ تی سی است که در قسمت جلویی و بر روی دکمه Home تعبیه گردیده و باعث طراحی ساده تر و جذاب تر این محصول در پنل پشتی شده است  و این در حالی است که این حسگر در هوآوی در پنل پشتی و زیر دوربین جای گرفته است.

huawei-honor-7-vs-htc-a9-3 specsographics-review-huawei-honor-7

طراحی بخش جلویی اچ ‌تی‌ سی در مدل A9 به تبعیت از سایر محصولات سری وان این کمپانی ایجاد شده است. اما با توجه به محافظ ۲٫۵ بعدی گوریلا گلس و لبه های خمیده این محصول بیش از محصولات سری وان اچ تی سی به آیفون ۶ اپل شباهت دارد. در مقابل آنر ۷ هوآوی یک محصول اصیل و خوش ساخت از این کمپانی است که به سادگی نمایانگر خانواده و اصالت خود است. محصولی با طراحی مستطیلی و لبه های تیز درست مانند تمامی محصولات دیگر این کمپانی که با بدنه فلزی و زیبا و لبه های تراش خورده براق زیبایی و ظرافت خاصی را داراست.

وزن و کیفیت ساخت

در این بخش از رقابت اچ تی سی با ۱۴۳ گرم وزن و ابعاد ۱۴۵.۸ در ۷۰.۸ میلی ‌متر به همراه ضخامت ۷.۳ میلی ‌متر  در مقابل آنر ۷ با وزنی معادل ۱۵۷ گرم، ابعاد ۱۴۳.۲ و ۷۱.۹ میلی ‌متر و با ضخامت ۸.۵ میلی ‌متری یک برنده تمام عیار است. در واقع می توان گفت نماینده اچ تی سی با ظاهر آیفون مانند خود یک محصول ظریف و خوش دست است که برتری های آن به وضوح در مقابل آنر سنگین وزن و پت پهن به چشم می آید.

htc-one-a9-official-images huawei_honor_7_gold

بنابراین باید گفت در بخش طراحی اچ تی سی می تواند به خاطر ظرافت، وزن کمتر و طراحی جذاب تر در پنل پشتی امتیاز بیشتری را به نسبت رقیب خود کسب نماید. البته تفاوت امتیازها به خاطر طراحی اصیل هوآوی چندان به چشم نخواهد آمد.

نمایشگر

در بخش نمایشگر اچ تی سی با یک صفحه ۵ اینچی با رزولوشن فول ‌اچ ‌دی با چگالی ۴۴۱ پیکسل بر اینچ و چیدمان پیکسل ‌های الماسی و فناوری سوپر امولد در میدان رقابت ظاهر شده است و این در حالی است که رقیب آن آنر ۷ از یک نمایشگر ۵٫۲ اینچی با رزولوشن فول اچ دی و فناوری IPS LCD به همراه چیدمان قدیمی RGB و چگالی به میزان ۴۲۴ پیکسل بر اینچ بهره مند است که باعث می شود امتیاز به مراتب کمتری به نسبت اچ تی سی از آن خود کند. البته باید گفت در زمینه روشنایی نماینده هوآوی توانسته در روشنای صد در صد نور خود با ۴۵۰nit در برابر ۳۶۶nit بسیار پر نور تر از اچ تی سی ظاهر شود. اما A9 توانسته این کمبود روشنایی را با استفاده از تکنولوژی امولد و دیودهای نورانی ارگانیک جبران نماید تا کنتراست تصویر را در تابش مستقیم آفتاب با ۴.۲۷۴ در برابر ۲.۴۰۶ به سود خود کند. بنابراین باید گفت در این بخش هم اچ تی سی توانسته امتیاز بیشتری را به خود اختصاص دهد.

huawei-honor-7-vs-htc-a9-5 huawei-honor-7-vs-htc-a9-4

رابط کاربری

در مورد سیستم عامل آنر ۷ ابتدا با اندروید ۵ روانه بازار گردید اما خیلی زود آپدیت مارشمالو برای آن ارائه گردید در مقابل اچ تی سی از همان ابتدا با اندروید ۶ مارشمالو تولید و روانه بازار شده است از این رو می توان گفت هر دو محصول از نظر سیستم عامل در یک سطح قرار دارند. از نظر رابط کاربری نسخه ۳.۱ EMUI رابط کاربری اختصاصی هوآوی در مقابل سنس ۷ اچ تی سی به چشم می خورد که قصد داریم تحلیل دقیقی از هر دو داشته باشیم.

honor-screen

رابط کاربری هوآوی

ابتدا از بخش لاک اسکرین و طراحی گرافیکی شروع می کنیم. در این بخش رقابت به شدت تنگاتنگ و نزدیک به هم است . در این بخش هواوی با طراحی لاک اسکرینی مشابه iOS و با امکاناتی بسیار بیشتر از رقب خود جلو می افتد اما اچ تی سی هم در طراحی راابط گرافیکی خود کم نگذاشته و جذابیت های بیشماری را به نمایش گذاشته است. به نظر می رسد هرچقدر اچ تی سی تلاش نموده تا ظاهری شبیه به یک آیفون را به نمایش بگذارد، در مقابل هوآوی باطنی iOS مانند را به رخ می کشد. منو ها  و طراحی گرافیکی رابط کاربری هوآوی شباهت بسیاری به iOS دارد به عنوان مثال شما به جای مشاهده کشوی اپلیکیشن ها در این رابط گرافیکی می توانید آن ها را بر روی صفحه اصلی بیابید. همچنین دستتان برای ایجاد تغییرات و شخصی سازی بسیار باز است و بسیاری از چیز ها را می توانید به میل خود تغییر دهید.

senseandroid

رابط کاربری اچ تی سی

در مقابل اچ تی سی با امکان بلینک ‌فید خود در حاشیه گوشی امکان دسترسی به اخبار مورد نظر را برایتان فراهم نموده و حتی قادر است تا در محلی نزدیک به شما یک رستوران یافته و آن را به عنوان یک پیشنهاد ارائه نماید. اما در بخش شخصی سازی اچ تی سی چندان دست کاربران خود را باز نگذاشته و شما تغییرات زیادی را نمی توانید اعمال نمایید.  در افکت های بصری نیز ردپای عمیقی از اپل و سیستم عامل محبوب آن در رابط کاربری هوآوی به چشم می خورد و این موضوع باعث گردیده شما یک مرکز اعلانات متفاوت از اندروید را شاهد باشید.

سخت افزار

qualcomm_snapdragon_617_diagram_qualcoomm

در بخش سخت افزارها برای فهم بهتر برتری ها، عملکرد و کارایی تلاش نمودیم با تدوین جدول زیر مقایسه جزء به جزءی را به تصویر بکشیم.

آیتم مورد نظر اچ تی سی A9 هوآوی آنر ۷
نوع پردازنده اسنپدراگون ۶۱۷ Kirin 935
تعداد و نوع هسته هشت هسته ای کورتکس A53 هشت هسته‌ ای کورتکس A53
فرکانس کاری فرکانس ۱.۵ گیگاهرتزی نیمی از هسته ها در فرکانس ۲٫۲ و نیمی دیگر در فرکانس ۲٫۵
فناوری شارژ نسخه سوم از شارژ سریع کوالکام
شبکه های ارتباطی LTE Cat.7
نسخه بلوتوث ۴.۱
امتیاز پردازنده در Basemark OS 2 ۹۴۴ ۱۰۳۸
امتیاز در بخش تک هسته ای ۲۷۳۵ ۲۲۵۱
امتیاز در بخش چند هسته ای ۱۹۱۶۰ ۱۳۷۰۸
امتیاز در بنجمارک گرافیکGFX 3.0 ۶٫۷ ۹٫۳

 

در جمع بندی نهایی باید گفت هرچند نماینده هواوی در بخش بنجمارک Basemark OS 2 و پردازنده گرافیکی عملکرد مطلوب تری داشته است اما به طور مشخص اچ تی سی برتری قابل توجهی را در بخش های دیگر داراست.

دوربین

در بخش دوربین کمپانی هوآوی حداقل در روی کاغذ سنگ تمام گذاشته و از یک دوربین ۲۰ مگاپیکسلی در آنر ۷ استفاده نموده است که باید ببینیم این دوربین در عمل و در رقابت با دوربین ۱۳ مگاپیکسلی اچ تی سی چه عملکردی را از خود به نمایش خواهد گذاشت.
دوربین ۲۰ مگاپیکسلی سونی IMX230 که بر روی آنر ۷ هوآوی خوش می درخشد دارای گشودگی دیافراگم ۲، فلش LED دوگانه قوی و فوکوس خودکار سریع به همراه فناوری های جدید تری به نسبت رقیب بهره مند است. در مقابل اچ تی سی یک دوربین ۱۳ مگاپیکسلی را با گشودگی دیافراگ یکسان ۲ و فلش LED دوگانه قوی پا به میدان گذاشته که به وضوح برتری هوآوی را در این بخش رقم می زند.

huawei-honor-7-vs-htc-a9-6

در دوربین سلفی اچ تی سی دوربین ۴ مگاپیکسلی مشهور خود با فناوری اولترا پیکسل به همراه یک رابط کاربری روان و ساده و پردازش تصویر بسیار بالا به همراه قابلیت عکاسی با فرمت خام RAW را در اختیار کاربر قرار می دهد. در مقابل اما نماینده هوآوی با دوربین ۸ مگاپیکسلی با قابلیت فوکوس ثابت، رابط کاربری روان و زیبا که شباهت بسیاری به رابط دوربین آیفون دارد و همچنین کیفیت بی نظیر عکاسی توانسته برتری خود را در هر دو دوربین به رخ حریف خود بکشد.

gsmarena_003-5

پخش چند رسانه ای

در بخش چند رسانه ای و در قسمت گالری تصاوری برتری خاصی از هیچ یک از این دو محصول مشاهده نمی شود زیرا هر دو تقریبا از ویژگی های اندروید خام در طراحی خود بخرخ گرفته و تفاوت چشمگیری ندارند. در پخش موزیک و ویدئو اما به شکل واضحی نماینده اچ تی سی می تواند پیروز میدان رقابت باشد زیرا به دلیل وجود اسپیکر ها استریو و آمپلی مخصوص خود توانسته صدای پر حجم، واضح و کاملا با کیفیتی را تولید و به گوش کاربر برساند و این در حالی است که آنر ۷ هرچند قادر به تولید صدایی شفاف و با کیفیت است اما حجم کمی دارد و نمی تواند از رقیب خود جلو بزند.

باتری

در رقابت میان باتری های این دو دستگاه نیز جدولی آماده نمودیم تا بررسی دقیق تری را شاهد باشید.

ویژگی اچ تی سی A9 هوآوی آنر ۷
قدرت باتری ۲۱۵۰ میلی‌آمپر ساعت ۳۱۰۰ میلی‌آمپر ساعت
میزان وب گردی ۵ ساعت و ۲۲ دقیقه ۱۰ ساعت و ۳۸ دقیقه
میزان تماشای مداوم ویدئو ۸ ساعت ۳۳ دقیقه ۹ ساعت و ۴۳ دقیقه
میزان مکالمه بر بستر نسل سوم مخابراتی ۱۱ ساعت و ۱۲ دقیقه ۱۴ ساعت و ۳۳ دقیقه
مجموع کل ۴۶ ساعت ۶۴ ساعت

huawei-honor-7-vs-htc-a9-8 huawei-honor-7-vs-htc-a9-7

همانطور که واضح است نماینده هوآوی در این بخش با اقتدار جلوتر بوده و عملکردی بی نظیر از خود به نمایش گذاشته است.

سایر ویژگی ها

در این بخش لازم دانستیم به برخی از نرم افزار ها و امکانات نرم افزاری موجود در دو دستگاه اشاره نماییم. در این بخش A9 علاوه بر دارا بودن تمامی نرم افزار های مورد نیاز در بخش گوگل و همچنین دارا بودن نرم افزارهایی کاربردی مانند ساعت زنگدار، پشتیبان‌ گیری، پیش‌ بینی آب و هوا، ماشین حساب و چراغ قوه این امکان را به کاربر می دهد که حتی در حال استفاده از کاور دات ‌ویو بتواند به انجام کار با این اسمارت فون و حتی بازی با آن بپردازد.

huawei-honor-7-vs-htc-a9-9

در مقابل آنر ۷ نیز نرم افزار های خلاقانه و با کیفیت بسیاری را داراست و همه آن ها را با بهترین گرافیک تولید و عرضه نموده است.

قیمت

در آخرین بخش به قیمت این دو محصول می رسیم. همواره در مقایسه بین دو محصول این قیمت است که می تواند تصمیم نهایی را صادر نماید و به شما بگوید که آیا اسمارت فونی که انتخاب نموده اید با توجه به ویژگی های سخت افزاری و نرم افزاری خود ارزش پرداخت چنین قیمتی را دارد یا خیر؟

اما باید بگوییم نکته جالب ماجرا آنجاست که هر دو این محصولات قیمتی در حدود ۹۷۰ هزار تومان دارند و این شما هستید که باید بدون نگرانی از تفاوت قیمت و فقط با توجه به ویژگی هایی که برایتان اهمیت بیشتری دارد محصول دلخواه و کارآمد خود را انتخاب نمایید.

امیدواریم این راهنمای خرید با انجام بررسی دقیق و جزء به جزء خود توانسته باشد به شما در انتخاب اسمارت فون دلخواهتان کمک نموده و شما را از سر درگمی برهاند. منتظر نظرات و دیدگاه های شما درباره هریک از این محصولات هستیم، تا به ما بگویید در دنیای واقعی و با عملکرد های اصلی هریک از این اسمارت فون چه میزان توانسته اند برتری خود را به کاربران ثابت نمایند.

نبرد تراشه های ۱۰ نانومتری ؛ اسنپدراگون ۸۳۵ در برابر هلیو X30 و کرین ۹۷۰

نبرد تراشه های 10 نانومتری ؛ اسنپدراگون 835 در برابر هلیو X30 و کرین 970

سال آینده را باید سال تراشه های ۱۰ نانومتری نامید. بیشتر سازندگان تراشه های موبایلی قصد دارند تا سال ۲۰۱۷ را با معرفی چیپست هایی با معماری ۱۰ نانومتری آغاز کنند.

 کوالکام از قبل اعلام کرده است که پردازنده اسنپدراگون ۸۳۵ خود را با همکاری سامسونگ خواهد ساخت. مدیاتک قصد دارد تا برای ساخت تراشه ۱۰ هسته ای هلیو X30 از فناوری TSMC استفاده کرده و این در حالیست که شایعات برای سال ۲۰۱۷ از وجود تراشه کرین ۹۷۰ از هواوی، خبر می دهند. تمامی این محصولات، تراشه های ۱۰ نانومتری این سازندگان هستند.

در حال حاضر شاید برای مقایسه قدرت این تراشه های ۱۰ نانومتری کمی زود باشد؛ اما می توان ویژگی های آنها را در کنار یکدیگر به تصویر کشید.

نبرد تراشه های ۱۰ نانومتری

نبرد تراشه های 10 نانومتری ؛ اسنپدراگون 835 در برابر هلیو X30 و کرین 970

تعداد هسته ها:

کوالکام برای تراشه اسنپدراگون ۸۳۵ خود با در نظر گرفتن پیکره بندی هشت هسته ای همچنان ترکیبی از ۴+۴ هسته را انتخاب کرده است.

 از سویی دیگر مدیاتک به پردازنده های ۱۰ هسته ای جدید خود اعتماد دارد، تراشه های هلیو X20 و هلیو X25 هر دو ۱۰ هسته ای هستند و این روند می تواند در ساخت تراشه Helio X30 نیز ادامه یابد. این ترکیب می تواند شامل چهار هسته Cortex-A73، چهار هسته Cortex-A53 و دو هسته Cortex-A53 (البته با فرکانس کاری متفاوت) باشد.

تراشه کرین ۹۷۰ نیز درست به مانند کرین ۹۶۰ انتظار می رود که ۸ هسته ای باشد. ۴ هسته Cortex-A73 و ۴ هسته Cortex-A53 پیکره بندی آن را شامل می شود.

سرعت پردازش:

ماکزیمم سرعت پردازش تراشه اسنپدراگون ۸۳۵ حدود ۳.۰ گیگاهرتز خواهد بود که البته انتظار می رود برخی از تولیدکنندگان همچون شیائومی، کمی از سرعت پردازش آن کم کنند.

مدیاتک درباره سرعت پردازش تراشه هلیو X30 گفته بود که هسته های Cortex-A73 قادرند تا به سرعت کلاک ۲.۸ گیگاهرتز برسند. سرعت کلاک برای تراشه کرین ۹۷۰ هنوز ناشناخته است؛ اما پیش بینی می شود چیزی مابین ۲.۸ تا ۳.۰ گیگاهرتز باشد.

پوشش شبکه های LTE:

کوالکام ترکیبی از دسته بندی باندهای Cat. 13 و Cat. 16 را پشتیبانی خواهد کرد. مدیاتک هلیو X30 ترکیبی از باندهای Cat.10 و Cat.12 حمایت کرده و این در حالیست که تراشه کرین ۹۷۰ انتظار می رود از کتگوری Cat. 12 استفاده کند.

نبرد تراشه های 10 نانومتری ؛ اسنپدراگون 835 در برابر هلیو X30 و کرین 970

به طور خلاصه، پردازنده اسنپدراگون ۸۳۵ با افزایش عملکرد ۲۷ درصدی نسبت به نسل قبلی خود همراه شده و مدیاتک با تراشه Helio X30 افزایش بهره وری ۴۳ درصدی را تجربه خواهد کرد. افزایش عملکرد پردازنده کرین ۹۷۰ هواوی هنوز مشخص نیست؛ اما مسلما عملکرد بهتری نسبت به کرین ۹۶۰ خواهد داشت.

مطمئنا بعد از انجام آزمون های مختلف و بنچمارک های متعدد، می توان گفت که برنده نبرد تراشه های ۱۰ نانومتری کدامیک خواهد بود. شما کدام را برنده معماری ۱۰ نانومتری می دانید؟

نبرد تراشه های 10 نانومتری ؛ اسنپدراگون 835 در برابر هلیو X30 و کرین 970

.

منبع: gizmochina

 

نوشته نبرد تراشه های ۱۰ نانومتری ؛ اسنپدراگون ۸۳۵ در برابر هلیو X30 و کرین ۹۷۰ اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

مقایسه حالت های زیباسازی عکس های سلفی سامسونگ گلکسی اس ۷ اج با ال جی V20

مقایسه حالت های زیباسازی عکس های سلفی سامسونگ گلکسی اس 7 اج با ال جی V20

در این مقاله قصد داریم تا به مقایسه حالت های زیباسازی عکس های سلفی سامسونگ گلکسی اس ۷ اج با ال جی V20 بپردازیم. برای بررسی بیشتر این موضوع جذاب با تکرا همراه باشید:

برای یک فرد بی طرفی که خارج از کره زندگی می‌کند، زمان زیادی طول نمی‌کشد تا متوجه وسواس کره جنوبی‌ها نسبت به زیبایی ظاهریشان شود. میزان این وسواس دقیقا چقدر است؟ به گفته برخی از منابع، کشور کره جنوبی بالاترین نرخ سرانه جراحی‌های پلاستیک نه تنها در آسیا بلکه در کل جهان را دارد.

تحت تاثیر کی پاپ ( پاپ کره ای) ، اکنون این مسئله یک صنعت چند میلیارد دلاری است که هیچ نشانی از کاهش رشد در آن دیده نمی‌شود. این وسواس از مدت‌ ها پیش در بازارها از جمله بازار مورد علاقه ما یعنی گوشی‌های هوشمند نفوذ کرده است.

اکنون برای مدت زمان زیادی است که گوشی‌های سامسونگ و ال جی که در کره جنوبی ساخته شدند و همچنین دستگا‌ه هایی که از چین می آیند حالت‌ های مختلف  زیبا کردن را در دوربین ‌های جلویی و حتی دوربین‌ های عقب داشته‌اند. صاف کردن پوست، لاغری صورت، اصلاح شکل صورت و حتی بزرگ کردن چشم کاربر، تنها برخی از دستکاری ‌هایی هست که در هنگام گرفتن سلفی می‌توانند بر روی صورت شما اعمال شوند. به راستی، چه زمانی مردم آرزوی واقع گرایی در تصاویر خودشان را داشته‌اند؟

اگر چه ما چندان شیفته عکس ‌های سلفی نیستیم اما هر از چند گاهی بنا به دلایلی چند عکس سلفی می‌گیریم! با توجه به اینکه شرکت ‌های سامسونگ و ال جی در میان تولید کنندگان محبوب تر در خارج از کره هستند، گمان می‌کنیم برای شما مقایسه حالت ‌های زیبایی در دو عدد از بهترین دستگاه‌های سامسونگ و ال جی یعنی گلکسی اس ۷ اج (Galaxy S7 edge)  و V20 جالب باشد و به شما نشان می‌دهد تا چه حد این دو گوشی چهره شما را جذاب تر خواهند کرد.

گلکسی اس ۷ و گلکسی اس ۷ اج و V20 کدام نوع از حالت های زیبایی را دارند؟

اکنون این بسیار مهم است که توجه داشته باشید که گلکسی اس ۷ اج تا حدی ویژگی‌ های زیبا سازی بیشتری نسبت به V20 دارد. ما ویژگی‌های زیر را داریم:

  • رنگ پوست: که پوست را رنگ پاشی می‌کند و شما از شر همه لکه‌های خود، معایب و عیوب پوست خلاص می‌شوید.
  • اسپات‌لایت: که جنبه‌های خاصی از صورت شما را برجسته می‌کند.
  • لاغر کردن صورت: که صورت شما را لاغر می‌کند.
  • چشم‌های بزرگ: که چشم‌های شما را مکانیابی می‌کند و تا حدی آنها را بزرگ می‌کند.
  • اصلاح شکل: که از کج شدن شکل جلوگیری می‌کند.
بدون فیلتر با فیلتر

در این میان، کار کردن با حالت زیبایی ال جی V20 آسانتر است. شما فقط نوار لغزنده‌ای را دریافت می‌کنید که رنگ پاش را با رنگ صورت شما تطبیق می‌دهد و دارای ۸ موقعیت است که بطور پیش فرض روی ۴ تنظیم شده است. هموارسازی V20 و در معرض نور زیاد قرار دادن پوست، روش‌های تهاجمی تری در مقایسه با سامسونگ گلکسی اس ۷ اج است که اثر مات کردن اسرار آمیز را برای صورت بکار می‌برد.

بدون فیلتر با فیلتر

حال اجازه دهید ببینیم که چگونه این اثرات زیبایی در زندگی واقعی کار می‌کنند.

تصویر اول – سامسونگ گلکسی اس ۷ اج

بدون فیلتر با فیلتر

اجازه دهید ببینیم که چگونه گلکسی اس ۷ اج در هنگامی که زیباسازی دوربین جلویی روشن و خاموش است رفتار خواهد کرد.

خوشبختانه شما می‌توانید به منظور دستیابی به یک مصالحه زیبا بین واقع گرایی و زیبا کردن سلفی، بسیاری از سطوح آن را تنظیم کنید. آنچه که در زیر مشاهده می‌کنید تا حدی خوب از آب در آمده است؛ ویژگی رنگ پوست، پوست را صاف کرده است، در حالیکه اسپات لایت قسمت راست صورت را به منظور جبران نور کم ، برجسته کرده است. تعداد کمی از چین و چروک‌ها به روشی که احتمالا خانم‌های قدیمی دوست دارند رفته‌اند!

تصویر اول – ال جیV20

بدون فیلتر با فیلتر

در حال حاضر، آنرا در این نمونه مشاهده نخواهید کرد زیرا که پوست اولین مدل ما عاری از هر گونه لک و عیب می‌باشد، اما بعدا آنرا مشاهده خواهید کرد. با این حال به ماتی در قسمت لب پایینی توجه کنید که باعث می‌شود حقیقت پس پردازش آشکار شود.

تصویر دوم – سامسونگ گلکسی اس ۷ اج

بدون فیلتر با فیلتر

به گفته نویسنده این مقاله: “من از نظر خودم مرد خوشتیپی نیستم، اما به لطف گلکسی اس ۷ اج، احساس می‌کنم که ممکن است لایک‌های زیادی در اینستاگرام دریافت کنم که باعث خواهد شد روحیه‌ام برای مقاصد اشتباهی بالا رود.” در نمونه زیر ما تلاش کرده‌ایم برای دستیابی به ظاهری طبیعی تر لاغری صورت، چشمان بزرگ و اسپات لایت را غیر فعال کنیم و تنها به رنگ صورت اجازه دادیم که افسون خود را انجام دهد. که بسیاری از لک‌ها و عیب‌های صورت را، به جهت استفاده در رسانه‌های اجتماعی مهار می‌کند. ویرایش چنان شدید نیست و برخی جزئیات بسیار ضروری مانند ریش مو را رها کرده است.

تصویر دوم – ال جی V20

بدون فیلتر بافیلتر

با زیبا سازی ال جی V20، تصویر کمی اغراق آمیز شده‌ است. بیشتر پوست شخص به طور غیر طبیعی صاف و حتی شیری به نظر می‌آید، هر چند که رنگ پاشی کمی آشکارتر است. مات شدن موهای ریش چیزی نیست که خواهان آن باشیم اما باید آن را به خاطر رسانه اجتماعی قبول کنیم!

تصویر سوم – سامسونگ گلکسی اس ۷ اج

با فیلتر بی فیلتر

جدای از رفع همه عیوب صورت، گلکسی اس ۷ اج نواحی سرخ روی گونه‌های فرد را اصلاح می‌کند. ما هنوز مطمئن نیستیم که این ویرایش‌ها را دوست داریم یا نه، اما باید قبول کنیم که تفاوت بین تصویر سلفی که ویرایش نشده و آنکه زیبا سازی شده، در این صحنه کاملا واضح است!

تصویر سوم – ال جی V20

با فیلتر بی فیلتر

بله! زیبا سازی V20 قطعا مدل ما را غیر طبیعی و غیر واقعی، درست مانند انسان‌های مصنوعی در مجموعه تلویزیونی دنیای غرب در شبکه اچ بی او کرده است! رنگ پاش به تدریج به انواع محو کردن انتقال می‌ یابد و باید به عنوان یک هشدار برای کمی ملایم کردن آن حالت‌های زیبایی بکار رود.

همان طور که می دانید، در این مقاله قصد داریم به مقایسه حالت های زیباسازی عکس های سلفی سامسونگ گلکسی اس ۷ اج با ال جی V20 بپردازیم. به همین جهت و برای راحتی شما، در ادامه تصاویر گرفته شده با گوشی های سامسونگ گلکسی اس ۷ و اس ۷ اج و همچنین ال جی V20 را به تفکیک آورده ایم:

تصاویر گرفته شده با سامسونگ گلکسی اس ۷ و اس ۷ اج

با فیلتر بدون فیلتر با فیلتر بی فیلتر بدون فیلتر با فیلتر

تصاویر گرفته شده با LG V20

با فیلتر بدون فیلتر با فیلتر بی فیلتر بافیلتر بدون فیلتر

.

منبع : phoneArena

نوشته مقایسه حالت های زیباسازی عکس های سلفی سامسونگ گلکسی اس ۷ اج با ال جی V20 اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

پس از چهار سال و یک خجالت زدگی، سرانجام اپل مپ می‌تواند گوگل را به مبارزه دعوت کند!

اپل مپ

هر طور که اپل مپ را در گذشته مورد بررسی قرار می‌دادیم، یک فاجعه‌ی به تمام معنا بود. آن زمان که کمپانی اپل سعی کرد که آن را با نسخه‌ی قابل اعتماد و کامل نقشه‌ی گوگل که در هر جایی قابل استفاده بود جایگزین کند، سریعا به یک سردرد برای کاربران تبدیل شد و همه چیز را به هم ریخت چرا که اپلیکیشنی نپخته، پر از باگ و غیردقیق بود.

نقشه اپل آنقدر بد بود که برای آن، مدیر عامل وقت کمپانی اپل یعنی تیم کوک (Tim Cook) از عموم به خاطر آن عذرخواهی کرد و آن را محصولی بد تلقی نمود.

کمپانی اپل به خاطر اعتبار خود، پیوسته و در طول زمان آن را بهبود بخشید و آن فاجعه را از ذهن کاربران خود پاک کرد و حالا بیشتر کاربران محصولات اپل به راحتی و بدون مشکل از آن استقاده می‌کنند.

البته نباید این مورد را از یاد ببریم که بیشتر هم به این خاطر است که اپل مپ پیش فرض دستگاه‌های کمپانی اپل است و شاید به ناچار کاربران از آن استفاده می‌کنند و هنوز هم گوگل مپ میلیون‌ها بار بر روی دستگاه‌های دارای سیستم عامل iOS نصب می‌شود. نقشه گوگل توسط کاربران جهان به عنوان محصول قابل اعتماد و گزینه‌ی اول استفاده، شناخته می‌شود.

امروزه هنوز سخت است که بگوییم این موضوع تغییر کرده و ورق به سمت کمپانی اپل برگشته است؛ اما با کارها و بهبودی هایی که توسط کمپانی اپل بر روی اپل مپ انجام داده و آن را توسط سیستم عامل iOS 10 ارائه داده‌اند، بالاخره می‌توان گفت که به سادگی کاربران می‌توانند که نقشه گوگل را نادیده بگیرند و این احساس را داشته باشند که چیز بزرگی را از دست نداده‌اند. حال نقشه اپل به یک اپلیکیشن قدرتمند، لذت بخش و راحت برای استفاده و همچنین قابل اعتماد تبدیل شده است.

اگر که شما یک دستگاه با سیستم عامل iOS همچون آیفون خریداری کرده‌اید، به این دلایل می‌توانید که اپل مپ را از روی صفحه‌ی اصلی گوشی خود پاک نکنید!

first-visual-level

در وهله‌ی اول، نقشه اپل یک اپلیکیشن جلا خورده و پر زرق و برق است. نقشه ظاهری روشن و پر از رنگ‌های مختلف دارد ولی نه آنقدری که ذهن شما مشغول خود کرده و حواستان را پرت کند، نیست.

نوشته‌ها به ظور کامل خوانا هستند و آن قدر بزرگ نیستند که در نقشه بیشتر از حد، خود نمایی کنند. نشانه‌های روی نقشه به طور کامل مشخص هستند و مکان‌های برجسته و مهم به خوبی بسته به نوع دسته بندی مکان با رنگ‌های به خصوص کد گذازی شده‌اند. سریعا با نگاهی گذرا به اپل مپ می‌توانید مکان مورد نظر خود را که به دنبالش می‌گردید، پیدا کنید.

نقشه اپل از نظر سطح استفاده دیداری بسیار خوشایند واقع شده و شما از استفاده آن لذت خواهید برد. این موضوع برای یک اپلیکیشن نقشه، بسیار مهم است که هنگامی که مسیر خود را گم کرده‌اید، به خاطر داشتن چنین نقشه‌ای در جیب خود احساس ناامیدی نکنید.

گزینه‌ی Flyover هنوز هم در دسترسی است
گزینه‌ی Flyover هنوز هم در دسترس است

اپل مپ به خوبی و خیلی روان اجرا می‌شود. ما این انتظار را فقط از یک اپلیکیشن پیش فرض بر روی یک محصول پرچم‌دار کمپانی داشته‌ایم؛ اما با این وجود بر روی آیفون SE هم به سرعت باز و اجرا می‌شود. وقتی که چیزی را جست و جو می‌کنید، نتایج به سرعت و تنها با یک وقفه‌ کوتاه بر روی صفحه نمایش ظاهر می‌شوند.

در صورت بزرگنمایی و زوم بر روی نقشه، آیکون‌ها و موقعیت مکان‌ها طوری ظاهر می‌شوند که گویی فقط یک ذره بین را بر روی یک نقشه کاغذی گرفته‌اید. حتی وقتی تازه می‌خواهید اپلیکیشن را باز کنید تنها چند ثانیه زمان می‌برد تا موقعیت مکانی شما بر روی نقشه معین شود؛ البته که این موضوع همیشه آن قدر سریع نیست؛ اما اگر به خواهیم به طور کل صحبت کنیم، عملکرد نقشه اپل بسیار قدرتمند است.

its-also-accurate

مهمتر از هر چیزی این است که در حال حاضر اپل مپ دقیق نیز هست. ما به تمام جهان برای تست این موضوع سفر نکرده‌ایم؛ اما حداقل در شهر نیویورک و شرق نیو جرسی (توجه کنید که این مقاله ترجمه از یکی از سایت‌های معتبر خارجی است) هرگز ما این احساس را نداشته‌ایم که نقشه، ما را از از مسیر اصلی خود گمراه کند و باعث گیجی ما شود.

وقتی که مسیر ما عوض شد، اپل مپ سریعا از طریق اتصال اینترنت LTE مسیر را به روز کرد و به ما نشان داد. ما نمی‌توانیم این تضمین را بدهیم که اپل مپ به اندازه‌ی گوگل مپ بدون نقص است؛ اما خبر خوشایند این است که به راحتی می‌توانید به نقشه اپل اعتماد کنید. تنها کافی است که مقصد خود را وارد کنید تا به شما مسیر رسیدن به آن را نشان دهد.

smart-design

طراحی اپل مپ هوشمندانه است. تقریبا در هر زمانی اطلاعات ضروری در دسترس هستند و می‌توانید آن‌ها را ببینید. همچنین با منوی کشویی بارشونده‌ای که قابلیت جست و جو را در خود جای داده، اطلاعات بیشتری نیز در دسترس شما قرار می‌گیرد.

اگر که نیاز به اطلاعات بیشتری دارید فقط کافی است که منو را باز کنید و اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کنید. اطلاعات این منو بر اساس چیزی که به دنبال آن می‌گردید، تغییر می‌کند و آنها را به شما نشان می‌دهد. این اطلاعات می‌تواند چیزی ساده مانند مسیرهای دیگر باشد و یا می‌تواند اطلاعات پیشرفته‌تری برای شما داشته باشد.

flatrion-building

ادغام نقشه اپل با دیگر سرویس‌ها بسیار خوب و پیشرفته است. به عنوان مثال فقط کافی است یکی از مکان‌های روی نقشه که مهم هستند را لمس کنید تا در اسرع وقت و در یک منو اطلاعاتی از آن مکان توسط سرویس ویکیپدیا برای شما به نمایش دربیاید.

the-penrose-yelp

یکپارچه بودن اپل مپ با دیگر سرویس‌ها تنها به ویکی پدیا منتهی نمی‌شود. شما با لمس مکان‌هایی همچون رستوران‌ها، هتل‌ها و مکان‌هایی از این قبیل که برایتان ناآشنا است و اطلاعات زیادی درباره‌ی آن‌ها ندارید، اطلاعات و نقد و بررسی‌های آنجا را توسط سرویس Yelp ببینید و بخوانید تا در انتخاب آنها نیز به شما کمک شود و به سادگی به هر چیزی دسترسی داشته باشید.

times-square-transit

با کشیدن منوی باز شونده بر روی یکی از مکان‌های پر رفت و آمد مثل Times Square اطلاعاتی برای شما نمایش داده می‌شود که شامل خطوط حمل و نقل مثل اتوبوس و مترو و غیره را با زمان رسیدن آنها و یا تاخیرهای آنها را ببینید.

supercuts-shortcuts

تقریبا برای هر مکان و موردی، اپل مپ این قابلیت را در دسترس شما قرار داده که اطلاعات ابتدایی، تماس، عکس‌ها و میان‌برهای مختلف را ببینید و یا آن‌ها را به مخاطبین خود اضافه کنید. همچنین جالب‌تر است که برای هر مکان گزینه‌ای در دسترس است که آیا آنجا از مکانیزم پرداخت اپل (Apple Pay) پشتیبانی می‌کند یا نه.

همچنین اگر جایی که در نقشه در حال مشاهده‌ی آن هستید، از آن دسته مکان‌هایی است که می‌خواهید دوباره به آنجا سری بزنید، میانبر «Favorites» در دسترس شما است و وقتی که این کار را بکنید، اپل مپ به صورت محسوسی آنجا را برایتان برجسته‌تر و مهمتر می‌کند و در جست و جو در صورت لزوم، برایتان پیشنهادش می‌کند.

usefull-search

قابلیت جست و جو بسیار کارآمد است. فقط کافی است که آدرس خانه‌ی خود یا محل‌هایی که زیاد به آنجا می‌روید همچون محل کار را به اپل مپ اضافه کنید تا در منوی جست و جو همیشه در دسترس قرار داشته باشند. این موضوع در اینجا به اتمام نمی‌رسد و اپلیکیشن برایتان زمان تقریبی رسیدن به آن مکان، تأخیرهایی که ممکن است به خاطر ترافیک پیش بیاید را نیز نمایش داده و تنها با دو لمس می‌توانید قابلیت Turn by Turn (قابلیتی که اپلیکیشن‌های GPS و نقشه‌ها دارند که شما را در مسیر به صورت صوتی راهنمایی می‌کنند) را فعال کنید.

به آیکون آب و هوا دقت کنید
به آیکون آب و هوا دقت کنید

دکمه‌های قابل لمس که اطلاعات خوبی به شما می‌دهند، تقریبا در همه جا هستند. زمانی که شما به مکان‌های مختلفی بر روی نقشه سرک می‌کشید، آیکونی با اطلاعات ابتدایی آب و هوایی در گوشه‌ی پایین ظاهر می‌شود که اطلاعات آن مکان را در خود جای داده است.

وقتی که برای رانندگی در یک مسیر بلند برنامه ریزی می‌کنید، مکان تمامی عوارضی‌ها را در نقشه خواهید دید. هر زمان که بر روی نقشه زوم می‌کنید و عمل بزرگنمایی را انجام می‌دهید، مقیاس فاصله برای شما نمایش داده می‌شود. اپل مپ حتی یک قطب نما نیز در خود جای داده است. دکمه‌ی بزرگ و سبز Go که با لمس آن قابلیت Turn by Turn فعال می‌شود و به طوری طراحی شده که محال ممکن است که آن را فراموشش کنید.

search-shortchuts

همچنین شما به سادگی آیکون‌های در دسترس و معینی را در منوی جست و جو خواهید دید. وقتی که فیلد جست و جو را لمس می‌کنید شما این دسته بندی‌ها را خواهید دید که برایتان نمایان می‌شوند. فقط کافی است یکی از آن‌ها را لمس کنید تا زیرمجموعه‌های آنها برای شما در دسترس قرار بگیرند و چیزی که دنبالش هستید را پیدا کنید.

search-fun-shortcuts

به عنوان مثال اگر به دنبال مکان‌های سرگرمی می‌گردید فقط کافی است که آیکون Fun را لمس کنید تا زیرمجموعه‌ سینماها، کلوپ‌های ورزشی و دیگر موارد برایتان به نمایش دربیایند و وقتی که به عنوان مثال سینماها را انتخاب کنید، تمامی سینماهای اطراف برایتان بر روی نقشه به زیبایی به نمایش در می‌آیند.

pizza-search

به صورت دیگر و متناوبا، شما به سادگی می‌توانید که عبارت سینما، پارک، داروخانه و هر چیزی که می‌خواهید را برای پیدا کردن مکان مورد نظر خود جست و جو کنید و همه چیز مثل قبل برایتان نمایش داده می‌شوند. همچنین شما می‌توانید یک برند همجون استارباکس را به جای کافی شاپ یا کافه، جست و جو کنید. چون این قابلیت در نقشه اپل گنجانده شده است. به طور کل باید گفت که پیدا کردن هر چیزی و حتی مکان‌های جدید در اپل مپ راحت است. گزینه‌های بسیاری برای این کار در دسترس کاربر قرار گرفته و ظاهر زیبایی نیز در حین انجام این عمل دارد.

ride-tab

حال بگذارید که به مسیریابی برگردیم.  وقتی که می‌خواهید به جایی بروید، یک تب جدید در اپلیکیشن اپل مپ برایتان با نام Ride علاوه بر مسیر پیاده روی، خطوط حمل و نقل و رانندگی را نشان می‌دهد که این امکان را به شما می‌دهد تا از شرکت‌های تاکسی‌رانی Uber و Lyft تقاضای تاکسی کنید. شاید این موضوع خیلی عادی نباشد و هر کسی از این سرویس‌ها استفاده نکند؛ اما وجود این گزینه‌ها در این اپلیکیشن، انتخاب‌های بدی نیستند و گهگاه بسیار کارآمد خواهند بود.

opentable

در کنار وجود ادغام‌ها و یکپارچه سازی‌های صورت گرفته اپل مپ با Uber و Lyft، شما می‌توانید که با سرویس OpenTable در رستوران‌هایی که از این سرویس پشتیبانی می‌کنند نیز میز رزرو کنید؛ اگر چه در حال حاضر هنوز هم شما نیازمند این هستید که رزرو خود را در اپلیکیشن OpenTable تکمیل کنید. این ادغام سازی‌ها با برنامه‌های ثانویه شاید در حال حاضر کامل و تکمیل نباشند؛ اما در آینده می‌توانند نقطه عطفی در بالا رفتن استفاده از اپل مپ باشند.

maps-nearby

همچنین در iOS 10 ابزارک‌هایی مختص نقشه اپل طراحی شده و در سیستم عامل گنجانده شده‌اند که چه در لاک اسکرین و هوم اسکرین در دسترس هستند و استفاده از آن‌ها خالی از لطف نیست. سه ابزارک در کل ساخته شده‌اند که عبارت‌اند از Maps Nearby، Maps Destinations و Maps Transit. دو مورد اول بسیار ساده هستند، ابزارک Maps Nearby به شما دسترسی برای دیدن رستوارن‌ها، کافه و کافی شاپ‌ها، پمپ بنزین‌ها و مراکز خرید اطراف را می‌دهد. این موارد تقریبا مشابه با بحث جست و جویی است که در بالاتر به آن‌ها اشاره شده بود.

maps-destinations

در این حال ابزارک Maps Destination به شما این امکان را می‌دهد که مسیر خود را به محل کار، خانه یا هر مکان دیگری که خیلی به آنجا می‌روید را انتخاب کنید و اطلاعات کوتاهی درباره‌ی زمان رسیدن و سطح ترافیک و خیابان بعدی که باید به آن بروید را نشان می‌دهد. این عملکرد همچون استفاده‌ی آن در خود اپلیکیشن اپل مپ است؛ اما به صورت خیلی سریعتر و جذابتر!

maps-transit

اگر که مسیر محل کار شما خیلی دور است، ابزارک Maps Transit از میان این سه ابزارک برایتان خیلی کارآمدتر خواهد بود. البته این ابزارک نیازمند راه اندازی طولانی خواهد بود؛ چرا که باید اپل مپ را باز کرده، خطوط متروی خود که با آن‌ها رفت و آمد می‌کنید را انتخاب کرده و به طور دستی آن‌ها را Favorite کنید، اما یک بار که این کار را انجام دهید، دیگر دیدن این که هر روز کدام از یک آن قطارها تاخیر دارند، برایتان راحت خواهد شد.

transit

قابلیت Transit اپل مپ در کل خوب است. تنها دو لمس کافی است که به این حالت از نقشه که همه‌ی خطوط مترو را در صفحه، نمایش می‌دهد وارد شوید. وقتی که بر روی یک خط به‌خصوص زوم می‌کنید، تمامی ورودی‌های آن در نقشه اپل معین می‌شوند. مسیرهای آن دقیق هستند و اگر که می‌خواهید به جایی در یک زمان به خصوص برسید، ااین اپلیکیشن یک مسیر را انتخاب و آن را با زمان مناسب حرکت، به شما پیشنهاد می‌دهد.

trip

وقتی که یک سفر را برنامه ریزی می‌کنید، اپل مپ به یک حالت تیره‌تر و مشابه با اپلیکیشن‌های GPS و مسیریابی در می‌آید و باز هم همانند دیگر موارد اطلاعات ضروری را در صفحه نمایش بزرگتر نشان می‌دهد و نوشته‌های مهم را درشت تر می‌کند و باز هم مثل دیگر موارد عملکرد مناسبی دارد.

همچنین نقشه اپل نقاط ترافیک‌دار را در نقشه برجسته‌تر نشان داده و (سرانجام!) به شما این اجازه را می‌دهد که در نقشه جلوتر از موقعیت خود حرکت کرده و سرکی به نقاط مختلف از طریق نقشه بکشید. کمپانی کمی در اینجا موش و گربه بازی کرده بود؛ اما در نهایت همه چیز خوب و ترتمیز شده است.

trip-directions

وقتی که در حالت سفر هستید می‌توانید آیکون Details را باز کنید که منویی را در اختیار شما قرار می‌دهد که اطلاعات مسیریابی نقطه به نقطه را در اختیار شما قرار می‌دهد.

trip-lock-screen

همچنین در حالت سفر شما می‌توانید تغییرات را به صورت زنده در لاک اسکرین خود مشاهده کنید.

trip-route-deroute

در حالت سفر و در زمان رانندگی این قابلیت وجود دارد که در کنار تغییر ندادن مسیر اصلی، به یک مسیر فرعی همچون کافه‌ها، پمپ بنزین‌ها و همچنین رستوران‌ها یا دیگر موارد سر بزنید و به مسیر اصلی خود پس از آن برگردید که با یک دکمه‌ی بزرگ برایتان نمایش داده شده است.

یک مکان را انتخاب کنید، نقشه به شما مسیر رسیدن به آنجا را بدون لغو مسیر اصلی نشان می‌دهد. وقتی که توقفتان تمام شد، شما از جایی که هستید برای رسیدن به مسیر اصلی راهنمایی می‌شوید و زمان و مسافت بیشتر شده را برایتان محاسبه می‌کند.

find-my-car

قابلیت پر زرق و برق Find My Car که به iOS 10 اضافه شده است، این امکان را به شما می‌دهد که از طریق بلوتوث دستگاه خود را با اتومبیل خود جفت کنید و به اپل مپ اجازه بدهید که مکان آن را به خاطر بسپارد و در صورت نیاز مسیر برگشتن به اتومبیل خود را از طریق نقشه، ببینید. شاید متوجه باشید که این قابلیت ممکن است شما را از دست سردردهای ناشی از فراموش کردن جای پارک اتومبیلتان نجات دهد.

نقشه با سابقه و قابل اعتماد گوگل

پس بنابراین اگر که تا به حال متوجه منظور ما نشده‌اید باید بگوییم که اپل مپ اپلیکیشن خوبی شده است. سرانجام اصول پایه را رعایت کرده و ویژگی‌ها و قابلیت‌های خوبی را در خود جای داده که باعث می‌شود رفت و آمد به این طرف و آن طرف برایتان کمتر آزاردهنده باشد و صد البته که هنوز هم نبرد با گوگل مپ را نبرده است. تکنولوژی نقشه گوگل هنوز هم استاندارد اصلی حساب می‌شود و خیلی از ویژگی‌های اپل مپ را برای سالیان سال است که داراست و هنوز هم از لحاظ نقشه برداری از محیط داخلی محیط‌های بزرگ، برتر است.

سوندار پیچای، مدیر عامل گوگل
سوندار پیچای، مدیر عامل گوگل

همچنین گوگل مپ در همه جا در دسترس است و اپل مپ تنها به صورت اختصاصی برای iOS و سیستم عامل مک در دسترس است. به طور واقع گرایانه اگر بخواهیم نظر بدهیم، باید گفت که نقشه اپل محصولی است که برای نگاه داشتن کاربران خود در اکوسیستم کمپانی اپل طراحی و تولید شده است؛ اما نقشه‌ها محصولاتی هستند که باید در همه جا در دسترس باشند. اگر که شما دستگاه غیر اپلی دارید، در واقع اپل مپ هیچ کاربردی برایتان نخواهد داشت. تولید یک نسخه نقشه اپل برای سیستم عامل اندروید خیلی کارآمد خواهد بود و یا حتی بهتر خواهد بود که یک نسخه تحت وب برای آن ساخته شود.

تیم کوک، مدیر عامل اپل
تیم کوک، مدیر عامل اپل

با این اوصاف، اگر که یک کاربر وفادار به کمپانی اپل هستید، دیگر نیازی به دانلود و نصب کردن گوگل مپ نخواهید داشت. بعد از این سال‌ها، اپل مپ بالاخره شبیه به یک محصول کمپانی اپل شده است و با تمام جذابیت و سهولت می‌توان از ان استفاده کرد.

.

منبع: businessinsider

نوشته پس از چهار سال و یک خجالت زدگی، سرانجام اپل مپ می‌تواند گوگل را به مبارزه دعوت کند! اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

MSI یک کمپانی تایوانی تولیدکننده لپ‌تاپ و قطعات جانبی است و در ایران بیش از هر چیز آن را به عنوان یک تولیدکننده مادربرد می‌شناسند. مدتی است که این کمپانی خوش‌نام علاقه خاصی به دنیای گیم پیدا کرده و سعی نموده محصولات تولیدی‌اش را با پسوند گیمینگ روانه بازار کند. همین گیمینگ بودن، وارد خط تولید لپ‌تاپ‌های MSI نیز شده است. تایوانی‌ها تمام توانایی خود را به‌کار گرفته‌اند تا لپ‌تاپ‌های متفاوتی را روانه بازار کنند و در سری جدید محصولات‌شان توجه ویژه‌ای به وزن و ضخامت شده است. مدتی است که یکی از همین لپ‌تاپ‌های خوش ساخت با نام GS43VR 6RE وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول تایوانی که با نام Phantom Pro نیز شناخته می‌شود، آشنا شویم. با ما و بررسی این محصول خاص همراه باشید.

طراحی و ظاهر
علاوه بر سخت‌افزار قدرتمند یکی از ویژگی‌های لپ‌تاپ‌های گیمینگ، ظاهر خشن (بخوانید مردانه!) آن‌هاست. اما فانتوم پرو قصه امروز ما کمی‌ هم ویژ‌گی‌های زنانه دارد! با اینکه ظاهر خشن لپ‌تاپ حفظ شده اما ظرافت خاصی نیز در طراحی آن به چشم می‌خورد. هنگامی که برای نخستین بار این لپ‌تاپ را دیدم، کمی جا خوردم! راستش را بخواهید اصلا انتظارش را نداشتم که یک محصول گیمینگ چنین ضخامتی داشته باشد. در واقع فانتوم پرو اگر از لپ‌تاپ‌های معمولی بازار نازک‌تر نباشد، قطعا ضخیم‌تر هم نیست.

برای ساخت پشت نمایشگر و اطراف کیبورد دستگاه از آلومینیوم تراش خورده کمک گرفته شده و سایر بخش‌های لپ‌تاپ پلاستیکی است. پشت نمایشگر همچون اکثر لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI صاف و یک‌دست نیست و نقش و نگارهایی را به خود می‌بیند که بیش از هر چیز دیگری شما را به یاد کاپوت خودروهای لوکس بازار می‌اندازد. البته منظور از آلومینیوم، یک لایه نازک است و فکر نکنید که واقعا با کاپوت یک خودرو طرف هستید! به دلیل همین نازک بودن بیش از حد، این قسمت با کمی فشار خم می‌شود و استحکام بالایی ندارد. اگر این بخش را به صورت افقی به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم، در دو بخش اول چیزی برای نمایش وجود ندارد اما قسمت سوم و در بالایی‌ترین بخش نامی از MSI و لوگوی Gaming Series به چشم می‌خورد. این لوگو که یک اژدهای خشمگین را در خود جای داده به رنگ قرمز است و با روشن شدن لپ‌تاپ هم نورانی می‌شود و بیش از پیش خودنمایی می‌کند.

MSI سعی کرده تا در اطراف کیبورد نیز طرح‌هایی را پیاده کند تا این محصولش نیز ظاهری خشن‌تر به خودش بگیرد. بنابراین در این بخش نیز شاهد پستی و بلندی‌هایی هستیم. به‌طور کلی بخش آلومینیومی فانتوم پرو بی‌نهایت در جذب چربی انگشتان دست استعداد دارد و تقریبا همیشه باید همچون شاگرد شوفرها لنگ به دست بمانید و این اژدهای خشمیگن را تمیز کنید! بالای کیبورد و در سمت چپ شاهد کلید پاور دستگاه هستیم که ظاهر کاملا متفاوتی دارد و تا حدی نیز تقارن را در لپ‌تاپ به‌هم زده است.

اطراف نمایشگر حاشیه‌های نسبتا زیادی دیده می‌شود که خب البته از یک اژ‌دها چیزی جز این هم انتظار نمی‌رفت! اما راستش را بخواهید در ساخت این قسمت از پلاستیک نه‌چندان مرغوبی استفاده شده و آن ظرافت و کیفیت ساخت بالا را (حداقل در اینجا) شاهد نیستیم! تقریبا بدون هیچ دردسری می‌توانید پلاستیک موجود در این قسمت را جدا کنید و دل و روده لپ‌تاپ را ببینید!

برای باز کردن لپ‌تاپ نیاز به کلید خاصی نیست و بدون مشکل و خیلی راحت می‌توانید این کار را انجام دهید. نمایشگر توسط لولاهای باکیفیتی به بدنه متصل شده و این اطمینان را می‌دهد که در دراز مدت و پس از بارها باز و بسته شدن لپ‌تاپ مشکلی برایش پیش نیاید.

وقتی صحبت از یک لپ‌تاپ می‌شود، می‌بایست قابل حمل بودن آن در کانون توجه باشد. خوش‌بختانه MSI در فانتوم پرو به این ویژگی‌ توجه داشته و لپ‌تاپش را با ضخامتی در حدود ۲ سانتی‌متر و وزن ۱.۸ کیلوگرمی روانه بازار کرده است. با اینکه چنین ویژگی‌هایی برای یک لپ‌تاپ گیمینگ فوق‌العاده به نظر می‌رسد اما فانتوم پرو در این بخش حرف اول را در بازار نمی‌زند چرا که پیش‌تر محصولاتی همچون Razer Blade با وزنی به مراتب کمتر وارد بازار شده‌اند و مسلما توانایی حمل بیشتری هم دارند.

همیشه در محصولات گیمینگ MSI شاهد ترکیب رنگ‌های قرمز و مشکی بوده‌ایم. فانتوم پرو نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. بدنه دستگاه به رنگ مشکی است و باقی اجزا از لوگو گرفته تا نور پس‌زمینه کیبورد همگی به رنگ قرمز در آمده‌اند تا زیبایی لپ‌تاپ دو چندان شود.

اقلام همراه دستگاه

همراه با این لپ‌تاپ گیمینگ، یک شارژر نسبتا بزرگ ۱۹.۵ ولت با شدت جریان ۹.۲۳ آمپر عرضه می‌شود که خب از جمله اقلام همراه تمامی لپ‌تاپ‌های موجود در بازار است. علاوه بر دفترچه‌های راهنما و دستمال مخصوص، شاهد یک ماوس ساخت خود MSI نیز هستیم که اطلاعات خاصی در رابطه با آن در دسترس نیست. ظاهر ماوس بر خلاف چیزی که پیش‌تر در محصولات MSI دیده بودیم چندان متناسب با بدنه لپ‌تاپ طراحی نشده و حتی ظاهر خشنی هم ندارد. البته خود ماوس از کیفیت قابل قبولی برخوردار است و بر روی سطوح صاف و حتی شیشه‌ای نیز خیلی خوب کار می‌کند.

بر خلاف اکثر لپ‌تاپ‌های امروزی بازار، همراه با فانتوم پرو درایورهای آن عرضه شده است تا دیگر نیازی به دانلود آن‌ها از وب‌سایت مربوطه نداشته باشید. باز خدا پدر و مادرش را بیامرزد چرا که با این سرعت فضایی (!) اینترنت در ایران دانلود درایورها پس از کار در معدن در رتبه دوم سخت‌ترین کارها قرار می‌گیرد. البته داستان این درایورها به همین‌ جا ختم نمی‌شود و در ادامه بیشتر در رابطه با آن خواهید خواند…!

کیبورد و تاچ‌پد

فانتوم پرو به یک کیبورد ۸۱ دکمه‌ای مجهز است که توسط Steelseries ساخته شده است. به واسطه سایز دستگاه جایی برای قرارگیری کلیدهای NumPad در سمت راست باقی نمانده و شما از این کلیدهای به اصطلاح ماشین حسابی بی‌نصیب می‌مانید. کلیدها نسبت به بدنه دستگاه ارتفاع چندان بالایی ندارند و خیلی قرص و محکم در بدنه جای خوش کرده‌اند. در مدلی که در اختیار ما بود، خبری از نقش بستن حروف پارسی بر روی کیبورد نبود. با اینکه کلیدها از طرح لبخندی برخوردار نیستند و صاف و تخت دیده می‌شوند اما تایپ با آن‌ها لذت بخش است و از این بابت مشکلی نخواهید داشت. با توجه با گیمینگ بودن این محصول MSI سایز را بهانه نکرده تا دکمه‌های کیبورد را کوچک بسازد. به همین دلیل کلید‌های شیفت، فاصله، اینتر و… در اندازه ای قابل قبول به چشم می‌خورند که مسلما برای گیمرها خبری خوب خواهد بود.

در سمت راست کیبورد یک دکمه بک‌اسلش قرار گرفته که هرچه فکرش را کردم دلیل منطقی برای حضور آن در این قسمت پیدا نکردم! هنگام تایپ و کار با کیبورد بارها این کلید را با کلید ALT اشتباه گرفتم و همه این‌ها در حالی است که بک‌اسلش در همان جای همیشگی و بالای اینتر نیز وجود دارد!
این محصول همچون سایر لپ‌تاپ‌های امروزی به نور پس زمینه برای کیبورد نیز مجهز است که البته به واسطه شیشه‌ای نبودن اطراف کلیدها نور چندانی دیده نمی‌شود. این بک‌لایت به رنگ قرمز بوده و بر خلاف سایر محصولات MSI در رنگ‌های متنوعی هم دیده نمی‌شود و شما نمی‌توانید آن‌را به دلخواه شخصی سازی کنید.

درست در زیر این کیبورد، تاچ‌پد فانتوم پرو به چشم می‌خورد. این تاچ‌پد نسبت به بدنه، کمی تو رفتگی دارد و اطراف آن با رنگ قرمز دیده می‌شود تا ترکیب رنگی موجود در لپ‌تاپ حفظ شود. تاچ‌پد به صورت تمام لمسی قرار گرفته و در زیر آن بخشی جداگانه برای کلیدهای چپ و راست قرار نگرفته که این خود موجب می‌شود تا فضای بیشتری برای کار در اختیار داشته باشید.

به شخصه نتوانستم با این ترک‌پد ارتباط برقرار کنم! حرکت بر روی آن و حتی کلیک کردن نیز خیلی راحت صورت نمی‌گیرد و شاید خیلی زود قیدش را بزنید و به سراغ یک ماوس بروید. البته با توجه به کمبود پورت‌ها در صورت اتصال ماوس رسما فقط یک پورت USB برای‌تان باقی خواهد ماند. ناگفته نماند که ترک‌پد نیز علاقه عجیبی به جذب چربی انگشتان دارد.

پورت‌ها و اتصالات

از آنجایی که مهم‌ترین مزیت لپ‌تاپ‌ها توانایی حمل و نقل آن‌هاست، در نتیجه حداقل انتظارمان این است که با مجموعه کاملی از پورت‌ها مواجه باشیم تا هنگام جا‌به‌جایی آن، دست به دامان لوازم جانبی جهت تکمیل پورت‌ها نشویم. این موضوع در GS43VR آن‌طور که باید و شاید رعایت نشده است. در سمت چپ علاوه بر پورت شارژ، شاهد یک پورت USB 3.0 ، پورت Ethernet، کارت خوان و دو جک ۳.۵ میلی‌متری برای هدفون و میکروفون هستیم.

در سمت راست نیز پورت HDMI 1.4، یک پورت USB 3.0 و یک پورت USB نوع C نیز دیده می‌شود که از فناوری تاندربولت ۳ نیز پشتیبانی می‌کند. بنابراین می‌توانید تصویر ۴K را با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه انتقال دهید. در بخش پشتی فانتوم پرو یک پورت Mini Display جا خوش کرده آن هم می‌تواند تصاویر ۴K با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه را انتقال دهد در نتیجه شما می‌توانید تصویر را بر روی ۳ نمایشگر (با نمایشگر خود لپ‌تاپ) ببینید.

در اطراف محصول هرچه گشتیم خبری از درایو نوری نبود! تصورش را بکنید که یکی از بازی‌های روز را از بازار خریده‌اید و نمی‌توانید آن‌را بر روی لپ‌تاپ چند میلیونی خود نصب کنید چرا که این محصول فاقد درایو نوری است! پس ظاهرا باید دست به دامان یک سیستم دیگر شوید و محتوای بازی را به یک هارد اکسترنال منتقل کنید و سپس بر روی فانتوم پرو خود نصب کنید! نکته جالب دیگر اینکه DVD مربوط به درایورهای این محصول همراه با آن عرضه می‌شود و سازنده فکرش را نکرده که خب حالا ما با این DVD چه باید بکنیم؟!

از طرفی با توجه به تاچ‌پد نه‌چندان خوب، همیشه می‌بایست یک ماوس را به لپ‌تاپ بزنید که خب یکی از پورت‌های USB درگیر خواهد شد و لپ‌تاپ شما رسما یک پورت USB خواهد داشت.

نمایشگر

GS43VR به یک نمایشگر ۱۴ اینچی Full HD مجهز شده و تراکم پیکسلی ۱۵۷ppi را ارایه می‌دهد. این نمایشگر که ساخت LG Philips است هنوز هم به میزان ۸۸ درصد از استاندارد sRGB پشتیبانی می‌کند. البته نسبت به نسل‌های قبلی شاهد بهبودهایی در نحوه نمایش رنگ‌ها نیز هستیم. جالب است بدانید که این نمایشگر با همه مزایایش تنها می‌تواند ۲۸۸ نیت روشنایی داشته باشد که کمی کار با آن را در محیط‌های خارجی مشکل می‌کند. البته باید بگوییم که به واسطه روکش ماتی که بر روی صفحه کشیده شده میزان رفلکس نمایشگر تا حد بسیار زیادی کاهش یافته و دیگر هنگام کار با دستگاه در و دیوار اتاق را در آن نخواهید دید.

MSI با قابلیت‌های نرم‌افزاری خاصی سعی کرده تا نواقص این نمایشگر را رفع کند. یکی از همین نرم‌افزار‌ها True Color نام دارد. با این برنامه شما می‌توانید نحوه نمایش رنگ‌ها را متناسب با سلیقه خود تغییر دهید. چندین حالت پیش‌فرض همچون حالت بازی، طراحی، انجام امور روزانه، کاهش نور آبی و یا تماشای ویدیو نیز برای آن در نظر گرفته شده که با فشردن کلید فانکشن به همراه A می‌توانید دسترسی سریعی به آن‌ها داشته باشید.
به طور کلی در نگاه از زوایا مشکلی با فانتوم پرو نخواهید داشت و می‌توان گفت که این نمایشگر برای گیم مناسب است اما اگر قصد دارید که در کنار بازی از نرم‌افزارهای طراحی همچون فتوشاپ استفاده کنید، توصیه می‌کنم که به سراغ محصول دیگری بروید.

سخت افزار

وقتی به یک لپ‌تاپ لقب گیمینگ را می‌دهند، اینکه از آن یک سخت افزار قدرتمند را بخواهیم انتظار بی‌جایی نیست. MSI نیز بهترین سخت افزار ممکن را برای این مدل در نظر گرفته است. Intel Core i7 6700HQ با چهار هسته پردازشی به عنوان مغز متفکر اژدهای خشمگین MSI انتخاب شده است. فرکانس هسته‌های این پردازنده قدرتمند که با فناوری ۱۴ نانومتری ساخته شده در حالت پایه بر روی ۲.۶ گیگاهرتز قرار گرفته‌اند که هنگام پردازش‌های سنگین در حالت توربو قرار می‌گیرند و آن‌وقت است که سرعت‌شان تا ۳.۵ گیگاهرتز ناقابل افزایش می‌یابد. این چهار هسته در کنار پردازنده گرافیکیIntel HD Graphics 530 جای خوش کرده‌اند که البته در یک لپ‌تاپ گیمینگ شاید هیچ‌وقت نیازی به استفاده از آن نباشد. از جمله دیگر قابلیت‌های ویژه این پردازنده می‌توان به پشتیبانی از ۶۴ گیگابایت رم اشاره داشت که در نوع خود فوق‌العاده است. ناگفته نماند که این پردازنده به کش L3 شش مگابایتی نیز مجهز است.

فانتوم پرو یکی از نخستین محصولات بازار بوده که به کارت گرافیک سری پاسکال مجهز است. پیش‌تر به دلیل مشکلاتی خاص همچون کمبود فضا و عدم توانایی در خنک کردن کارت‌های گرافیک، آن‌ها را با پسوند m راهی بازار می‌کردند که نسبت به نسخه دسکتاپ قدرت پردازشی بسیار کمتری داشت. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی دیگر مشکل خاصی بر سر راه سازندگان نیست و تقریبا کارت‌گرافیک‌های سری موبایل و دسکتاپ یکی شده‌اند.
اژدهای ۱۴ اینچی قصه امروز ما به کارت گرافیک GTX 1060 مجهز شده و می‌تواند بدون هیچ مشکلی تمامی بازی‌های روز دنیا را اجرا کند. تنها تفاوت این سری با نسخه دسکتاپ در ۱۰۰ مگاهرتز فرکانس کمتر هسته‌های پردازشی است که آن هم تنها به دلیل سایز ۱۴ اینچی فانتوم پرو است. به لطف این کارت گرافیک خاص حالا لپ‌تاپ MSI از واقعیت مجازی نیز پشتیبانی می‌کند و می‌توانید عینک‌های واقعیت مجازی بازار را به این محصول متصل کنید و لذتش را ببرید.


به این مجموعه سخت افزاری قدرتمند ۱۶ گیگابایت (۲ ماژول ۸ گیگابایتی DDR4) حافظه رم و ۱۲۸ گیگابایت SSD را نیز اضافه کنید تا زبانه کشیدن آتش از دهان این اژدهای خشمگین را ببینید. با اینکه SSD قرار گرفته بر روی این لپ‌تاپ بسیار سریع‌تر از SSD‌های موجود در بازار است، اما برای آنکه با مشکل ذخیره سازی مواجه نشوید، کمپانی سازنده یک هارد ۱ ترابایتی را نیز بر روی این لپ‌تاپ قرار داده تا رسما حجت را بر او (و شما!) تمام کند.

پس از این قدرت‌نمایی‌ها تصمیم گرفتیم تا این محصول را با سایر رقبا در بنچ‌مارک‌ها مقایسه کنیم که حاصل کار را در زیر مشاهده می‌کنید:


MSI برای این مدل از قابلیت‌های ویژه و اختصاصی خودش نیز بهره گرفته تا راحتی را برای کاربرانش به ارمغان آورد. در همین راستا شما می‌توانید میزان انرژی و قدرت دستگاه را تنظیم کنید. در صورتی که وضعیت را بر روی حالت Eco تنظیم کنید، لپ‌تاپ اجازه افزایش قدرت را ندارد و دمای آن نیز بالا نخواهد رفت. اگر قصد استفاده از حالت Sport را داشته باشید در واقع اجازه داده‌اید که لپ‌تاپ از حداکثر قدرت گرافیکی و پردازشی خودش استفاده کند. حالتی دیگر با نام Comfort برای آن در نظر گرفته شده که وضعیت دستگاه را در حالت متعادل نگه می‌دارد. برای تعیین وضعیت نیز نیازی نیست که شاخ غول بشکنید و این کار در هر جایی و با استفاده از کلید‌های ترکیبی فانکشن و F1 قابل انجام است.

توانایی اجرای بازی‌ها

با توجه به قدرت سخت‌افزاری بالای این مدل و همچنین به دوش کشیدن نامی همچون گیمینگ، تصمیم گرفتیم تا دو بازی گرافیکی را بر روی آن به اجرا درآوریم و اژدهای خشمگین MSI را به چالش بکشیم. در مرحله نخست به سراغ GTA V رفتیم و مشغول بازی با لپ‌تاپ شدیم. در ابتدا همه چیز خیلی خوب بود اما با بالا رفتن هیجان بازی، دمای دستگاه نیز بالا می‌رفت. بیشترین دما در بخش بالایی و در واقع کمی بالاتر از کلید F10 احساس می‌شد اما هیچ‌گاه شاهد لگ و یا افت فریم نبودیم. با توجه به فن‌ها و تکنولوژی‌هایی که برای خنک‌سازی این مدل در نظر گرفته شده، به شخصه انتظار داشتم که دما کنترل شود و بیش از حد بالا نرود اما چنین نبود. راستش را بخواهید ظاهرا این اژدها کنترل زیادی بر روی اعصاب خودش ندارد و خیلی زود آتش از دهانش در می‌آید. در واقع نمی‌توان به لپ‌تاپ دست زد بس که داغ می‌شود! این بازی در حالت Ultra با ۵۷ فریم بر ثانیه اجرا شد.

در مرحله دوم به سراغ یک بازی گرافیکی دیگر با نام Metal Gear Solid V رفتیم. این بازی نیز در حالت Ultra با ۵۹ فریم بر ثانیه اجرا شد. همچون GTA V گرمای تولید شده هنگام اجرای بازی بسیار بالا بود. صدای فن‌های دستگاه کمی بیش از حد معمول است اما آزار دهنده نیست. در این بین بازی‌های دیگری همچون Doom و یک نمونه از سری جذاب NFS را نیز بر روی آن اجرا کردیم و مطابق انتظار همه چیز خیلی خوب پیش رفت جز گرمای زیاد!

اسپیکر

فانتوم پرو دارای دو اسپیکر دو واتی است که در بخش جلوی بدنه خودنمایی می‌کنند. صدای اسپیکرها بلند است اما کیفیت آن راضی کننده نیست. در مدلی که در اختیار ما بود اسپیکر دستگاه ظاهرا مشکل داشت و هرچه تلاش کردیم نتوانستیم صدای با کیفیتی را از آن بشنویم! این مشکلات در خروجی هدفون دستگاه نیز به چشم می‌آمد و بنابراین نمی‌توانیم نظر خاصی را در این باره بدهیم.

MSI نسخه دوم از نرم افزار Nahimic را بر روی این محصول نصب کرده که توسط آن می‌توانید صدای خروجی را شخصی سازی کنید. ناگفته نماند که توسط این برنامه می‌توانید کیفیت ضبط میکروفون لپ‌تاپ را نیز تا حد زیادی افزایش دهید.

باتری

عملکرد باتری فانتوم پرو همچون اکثر محصولات ۱۴ اینچی بازار است و تفاوت چشم‌گیری با آن‌ها نخواهد داشت. در یک استفاده معمولی این مدل تا ۴.۵ ساعت پا به پای شما خواهد آمد و سپس باید آن ‌را به شارژ بزنید. برای فول شارژ کردن دستگاه نیز به چیزی در حدود ۳ ساعت زمان نیاز دارید که میزان معقولی است. اگر قصد دارید که هنگام اجرای بازی‌های روز دنیا بدون اتصال به شارژر و تنها از باتری دستگاه استفاده کنید، فانتوم پرو در بهترین حالت حتی نیم ساعت هم با شما نخواهد بود.

قابلیت‌های نرم‌افزاری

معمولا کمپانی‌های سازنده در لپ‌تاپ‌های امروزی بیش از هر چیز به سخت‌افزار توجه می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که یک کمپانی بر روی بخش نرم‌افزاری محصولش کار کند. با این حال MSI علاوه بر سخت‌افزار، قابلیت‌های خاص نرم‌افزاری را نیز در محصولاتش پیاده کرده است. Dragon Center همان بخشی است که MSI ویژگی‌های اصلی نرم‌افزاریش را در آن گنجانده است. این برنامه به بخش‌های متفاوتی تقسیم شده که به صورت خلاصه‌ آن‌ها را معرفی می‌کنیم:

  • App Portal: این قسمت مربوط به میانبرهای لپ‌تاپ است. برخی برنامه‌ها به صورت پیش‌فرض قرار گرفته‌اند و شما هم می‌توانید برنامه دلخواه‌تان را به آن اضافه کنید تا هنگام کار با لپ‌تاپ خیلی سریع به آن دسترسی داشته باشید.
  • System Monitor: پس از ورود به این بخش می‌توانید بر روی عملکرد کلی لپ‌تاپ‌تان نظارت داشته باشید و میزان مصرف CPU و رم و حتی دمای آن‌ها را ببینید.
  • System Tuner: در این بخش می‌توانید تمام قابلیت‌های MSI را کنترل کنید. به‌عنوان مثال می‌توانید یک پروفایل اختصاصی برای کیبورد دستگاه تنظیم کنید و یا سرعت فن‌های دستگاه را تنظیم کنید. بخشی نیز به صورت اختصاصی برای استفاده از واقعیت مجازی در نظر گرفته شده که با فعال کردن آن لپ‌تاپ به صورت خودکار اتصال هدست‌های واقعیت مجازی را تشخیص می‌دهد.
  • Mobile Center: راستش را بخواهید نیازی نیست که توضیح خاصی در رابطه با این قسمت بدهیم چرا که در ایران در دسترس نیست!
  • Tool & Help: در آخرین قسمت نیز می‌توانید از ابزارها استفاده کنید. به عنوان مثال دیسک ریکاوری بسازید و یا باتری را کالیبره کنید.

سخن پایانی

اگر سری به بازار بزنید و از اهل دلان (!) در رابطه با لپ‌تاپ‌های MSI‌ بپرسید، نظرات مثبت چندانی را دریافت نخواهید کرد؛ البته جای تعجبی هم ندارد چرا که لپ‌تاپ‌های این برند آن‌طور که باید و شاید در بازار یافت نمی‌شوند. با این حال اگر یک گیمر حرفه‌ای هستید و بیش از ۵ میلیون تومان پول در جیبتان یافت می‌شود و البته خیلی هم اهل سفر هستید، بدانید که GS43VR برای شما ساخته شده است.

نوشته بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

MSI یک کمپانی تایوانی تولیدکننده لپ‌تاپ و قطعات جانبی است و در ایران بیش از هر چیز آن را به عنوان یک تولیدکننده مادربرد می‌شناسند. مدتی است که این کمپانی خوش‌نام علاقه خاصی به دنیای گیم پیدا کرده و سعی نموده محصولات تولیدی‌اش را با پسوند گیمینگ روانه بازار کند. همین گیمینگ بودن، وارد خط تولید لپ‌تاپ‌های MSI نیز شده است. تایوانی‌ها تمام توانایی خود را به‌کار گرفته‌اند تا لپ‌تاپ‌های متفاوتی را روانه بازار کنند و در سری جدید محصولات‌شان توجه ویژه‌ای به وزن و ضخامت شده است. مدتی است که یکی از همین لپ‌تاپ‌های خوش ساخت با نام GS43VR 6RE وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول تایوانی که با نام Phantom Pro نیز شناخته می‌شود، آشنا شویم. با ما و بررسی این محصول خاص همراه باشید.

طراحی و ظاهر
علاوه بر سخت‌افزار قدرتمند یکی از ویژگی‌های لپ‌تاپ‌های گیمینگ، ظاهر خشن (بخوانید مردانه!) آن‌هاست. اما فانتوم پرو قصه امروز ما کمی‌ هم ویژ‌گی‌های زنانه دارد! با اینکه ظاهر خشن لپ‌تاپ حفظ شده اما ظرافت خاصی نیز در طراحی آن به چشم می‌خورد. هنگامی که برای نخستین بار این لپ‌تاپ را دیدم، کمی جا خوردم! راستش را بخواهید اصلا انتظارش را نداشتم که یک محصول گیمینگ چنین ضخامتی داشته باشد. در واقع فانتوم پرو اگر از لپ‌تاپ‌های معمولی بازار نازک‌تر نباشد، قطعا ضخیم‌تر هم نیست.

برای ساخت پشت نمایشگر و اطراف کیبورد دستگاه از آلومینیوم تراش خورده کمک گرفته شده و سایر بخش‌های لپ‌تاپ پلاستیکی است. پشت نمایشگر همچون اکثر لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI صاف و یک‌دست نیست و نقش و نگارهایی را به خود می‌بیند که بیش از هر چیز دیگری شما را به یاد کاپوت خودروهای لوکس بازار می‌اندازد. البته منظور از آلومینیوم، یک لایه نازک است و فکر نکنید که واقعا با کاپوت یک خودرو طرف هستید! به دلیل همین نازک بودن بیش از حد، این قسمت با کمی فشار خم می‌شود و استحکام بالایی ندارد. اگر این بخش را به صورت افقی به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم، در دو بخش اول چیزی برای نمایش وجود ندارد اما قسمت سوم و در بالایی‌ترین بخش نامی از MSI و لوگوی Gaming Series به چشم می‌خورد. این لوگو که یک اژدهای خشمگین را در خود جای داده به رنگ قرمز است و با روشن شدن لپ‌تاپ هم نورانی می‌شود و بیش از پیش خودنمایی می‌کند.

MSI سعی کرده تا در اطراف کیبورد نیز طرح‌هایی را پیاده کند تا این محصولش نیز ظاهری خشن‌تر به خودش بگیرد. بنابراین در این بخش نیز شاهد پستی و بلندی‌هایی هستیم. به‌طور کلی بخش آلومینیومی فانتوم پرو بی‌نهایت در جذب چربی انگشتان دست استعداد دارد و تقریبا همیشه باید همچون شاگرد شوفرها لنگ به دست بمانید و این اژدهای خشمیگن را تمیز کنید! بالای کیبورد و در سمت چپ شاهد کلید پاور دستگاه هستیم که ظاهر کاملا متفاوتی دارد و تا حدی نیز تقارن را در لپ‌تاپ به‌هم زده است.

اطراف نمایشگر حاشیه‌های نسبتا زیادی دیده می‌شود که خب البته از یک اژ‌دها چیزی جز این هم انتظار نمی‌رفت! اما راستش را بخواهید در ساخت این قسمت از پلاستیک نه‌چندان مرغوبی استفاده شده و آن ظرافت و کیفیت ساخت بالا را (حداقل در اینجا) شاهد نیستیم! تقریبا بدون هیچ دردسری می‌توانید پلاستیک موجود در این قسمت را جدا کنید و دل و روده لپ‌تاپ را ببینید!

برای باز کردن لپ‌تاپ نیاز به کلید خاصی نیست و بدون مشکل و خیلی راحت می‌توانید این کار را انجام دهید. نمایشگر توسط لولاهای باکیفیتی به بدنه متصل شده و این اطمینان را می‌دهد که در دراز مدت و پس از بارها باز و بسته شدن لپ‌تاپ مشکلی برایش پیش نیاید.

وقتی صحبت از یک لپ‌تاپ می‌شود، می‌بایست قابل حمل بودن آن در کانون توجه باشد. خوش‌بختانه MSI در فانتوم پرو به این ویژگی‌ توجه داشته و لپ‌تاپش را با ضخامتی در حدود ۲ سانتی‌متر و وزن ۱.۸ کیلوگرمی روانه بازار کرده است. با اینکه چنین ویژگی‌هایی برای یک لپ‌تاپ گیمینگ فوق‌العاده به نظر می‌رسد اما فانتوم پرو در این بخش حرف اول را در بازار نمی‌زند چرا که پیش‌تر محصولاتی همچون Razer Blade با وزنی به مراتب کمتر وارد بازار شده‌اند و مسلما توانایی حمل بیشتری هم دارند.

همیشه در محصولات گیمینگ MSI شاهد ترکیب رنگ‌های قرمز و مشکی بوده‌ایم. فانتوم پرو نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. بدنه دستگاه به رنگ مشکی است و باقی اجزا از لوگو گرفته تا نور پس‌زمینه کیبورد همگی به رنگ قرمز در آمده‌اند تا زیبایی لپ‌تاپ دو چندان شود.

اقلام همراه دستگاه

همراه با این لپ‌تاپ گیمینگ، یک شارژر نسبتا بزرگ ۱۹.۵ ولت با شدت جریان ۹.۲۳ آمپر عرضه می‌شود که خب از جمله اقلام همراه تمامی لپ‌تاپ‌های موجود در بازار است. علاوه بر دفترچه‌های راهنما و دستمال مخصوص، شاهد یک ماوس ساخت خود MSI نیز هستیم که اطلاعات خاصی در رابطه با آن در دسترس نیست. ظاهر ماوس بر خلاف چیزی که پیش‌تر در محصولات MSI دیده بودیم چندان متناسب با بدنه لپ‌تاپ طراحی نشده و حتی ظاهر خشنی هم ندارد. البته خود ماوس از کیفیت قابل قبولی برخوردار است و بر روی سطوح صاف و حتی شیشه‌ای نیز خیلی خوب کار می‌کند.

بر خلاف اکثر لپ‌تاپ‌های امروزی بازار، همراه با فانتوم پرو درایورهای آن عرضه شده است تا دیگر نیازی به دانلود آن‌ها از وب‌سایت مربوطه نداشته باشید. باز خدا پدر و مادرش را بیامرزد چرا که با این سرعت فضایی (!) اینترنت در ایران دانلود درایورها پس از کار در معدن در رتبه دوم سخت‌ترین کارها قرار می‌گیرد. البته داستان این درایورها به همین‌ جا ختم نمی‌شود و در ادامه بیشتر در رابطه با آن خواهید خواند…!

کیبورد و تاچ‌پد

فانتوم پرو به یک کیبورد ۸۱ دکمه‌ای مجهز است که توسط Steelseries ساخته شده است. به واسطه سایز دستگاه جایی برای قرارگیری کلیدهای NumPad در سمت راست باقی نمانده و شما از این کلیدهای به اصطلاح ماشین حسابی بی‌نصیب می‌مانید. کلیدها نسبت به بدنه دستگاه ارتفاع چندان بالایی ندارند و خیلی قرص و محکم در بدنه جای خوش کرده‌اند. در مدلی که در اختیار ما بود، خبری از نقش بستن حروف پارسی بر روی کیبورد نبود. با اینکه کلیدها از طرح لبخندی برخوردار نیستند و صاف و تخت دیده می‌شوند اما تایپ با آن‌ها لذت بخش است و از این بابت مشکلی نخواهید داشت. با توجه با گیمینگ بودن این محصول MSI سایز را بهانه نکرده تا دکمه‌های کیبورد را کوچک بسازد. به همین دلیل کلید‌های شیفت، فاصله، اینتر و… در اندازه ای قابل قبول به چشم می‌خورند که مسلما برای گیمرها خبری خوب خواهد بود.

در سمت راست کیبورد یک دکمه بک‌اسلش قرار گرفته که هرچه فکرش را کردم دلیل منطقی برای حضور آن در این قسمت پیدا نکردم! هنگام تایپ و کار با کیبورد بارها این کلید را با کلید ALT اشتباه گرفتم و همه این‌ها در حالی است که بک‌اسلش در همان جای همیشگی و بالای اینتر نیز وجود دارد!
این محصول همچون سایر لپ‌تاپ‌های امروزی به نور پس زمینه برای کیبورد نیز مجهز است که البته به واسطه شیشه‌ای نبودن اطراف کلیدها نور چندانی دیده نمی‌شود. این بک‌لایت به رنگ قرمز بوده و بر خلاف سایر محصولات MSI در رنگ‌های متنوعی هم دیده نمی‌شود و شما نمی‌توانید آن‌را به دلخواه شخصی سازی کنید.

درست در زیر این کیبورد، تاچ‌پد فانتوم پرو به چشم می‌خورد. این تاچ‌پد نسبت به بدنه، کمی تو رفتگی دارد و اطراف آن با رنگ قرمز دیده می‌شود تا ترکیب رنگی موجود در لپ‌تاپ حفظ شود. تاچ‌پد به صورت تمام لمسی قرار گرفته و در زیر آن بخشی جداگانه برای کلیدهای چپ و راست قرار نگرفته که این خود موجب می‌شود تا فضای بیشتری برای کار در اختیار داشته باشید.

به شخصه نتوانستم با این ترک‌پد ارتباط برقرار کنم! حرکت بر روی آن و حتی کلیک کردن نیز خیلی راحت صورت نمی‌گیرد و شاید خیلی زود قیدش را بزنید و به سراغ یک ماوس بروید. البته با توجه به کمبود پورت‌ها در صورت اتصال ماوس رسما فقط یک پورت USB برای‌تان باقی خواهد ماند. ناگفته نماند که ترک‌پد نیز علاقه عجیبی به جذب چربی انگشتان دارد.

پورت‌ها و اتصالات

از آنجایی که مهم‌ترین مزیت لپ‌تاپ‌ها توانایی حمل و نقل آن‌هاست، در نتیجه حداقل انتظارمان این است که با مجموعه کاملی از پورت‌ها مواجه باشیم تا هنگام جا‌به‌جایی آن، دست به دامان لوازم جانبی جهت تکمیل پورت‌ها نشویم. این موضوع در GS43VR آن‌طور که باید و شاید رعایت نشده است. در سمت چپ علاوه بر پورت شارژ، شاهد یک پورت USB 3.0 ، پورت Ethernet، کارت خوان و دو جک ۳.۵ میلی‌متری برای هدفون و میکروفون هستیم.

در سمت راست نیز پورت HDMI 1.4، یک پورت USB 3.0 و یک پورت USB نوع C نیز دیده می‌شود که از فناوری تاندربولت ۳ نیز پشتیبانی می‌کند. بنابراین می‌توانید تصویر ۴K را با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه انتقال دهید. در بخش پشتی فانتوم پرو یک پورت Mini Display جا خوش کرده آن هم می‌تواند تصاویر ۴K با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه را انتقال دهد در نتیجه شما می‌توانید تصویر را بر روی ۳ نمایشگر (با نمایشگر خود لپ‌تاپ) ببینید.

در اطراف محصول هرچه گشتیم خبری از درایو نوری نبود! تصورش را بکنید که یکی از بازی‌های روز را از بازار خریده‌اید و نمی‌توانید آن‌را بر روی لپ‌تاپ چند میلیونی خود نصب کنید چرا که این محصول فاقد درایو نوری است! پس ظاهرا باید دست به دامان یک سیستم دیگر شوید و محتوای بازی را به یک هارد اکسترنال منتقل کنید و سپس بر روی فانتوم پرو خود نصب کنید! نکته جالب دیگر اینکه DVD مربوط به درایورهای این محصول همراه با آن عرضه می‌شود و سازنده فکرش را نکرده که خب حالا ما با این DVD چه باید بکنیم؟!

از طرفی با توجه به تاچ‌پد نه‌چندان خوب، همیشه می‌بایست یک ماوس را به لپ‌تاپ بزنید که خب یکی از پورت‌های USB درگیر خواهد شد و لپ‌تاپ شما رسما یک پورت USB خواهد داشت.

نمایشگر

GS43VR به یک نمایشگر ۱۴ اینچی Full HD مجهز شده و تراکم پیکسلی ۱۵۷ppi را ارایه می‌دهد. این نمایشگر که ساخت LG Philips است هنوز هم به میزان ۸۸ درصد از استاندارد sRGB پشتیبانی می‌کند. البته نسبت به نسل‌های قبلی شاهد بهبودهایی در نحوه نمایش رنگ‌ها نیز هستیم. جالب است بدانید که این نمایشگر با همه مزایایش تنها می‌تواند ۲۸۸ نیت روشنایی داشته باشد که کمی کار با آن را در محیط‌های خارجی مشکل می‌کند. البته باید بگوییم که به واسطه روکش ماتی که بر روی صفحه کشیده شده میزان رفلکس نمایشگر تا حد بسیار زیادی کاهش یافته و دیگر هنگام کار با دستگاه در و دیوار اتاق را در آن نخواهید دید.

MSI با قابلیت‌های نرم‌افزاری خاصی سعی کرده تا نواقص این نمایشگر را رفع کند. یکی از همین نرم‌افزار‌ها True Color نام دارد. با این برنامه شما می‌توانید نحوه نمایش رنگ‌ها را متناسب با سلیقه خود تغییر دهید. چندین حالت پیش‌فرض همچون حالت بازی، طراحی، انجام امور روزانه، کاهش نور آبی و یا تماشای ویدیو نیز برای آن در نظر گرفته شده که با فشردن کلید فانکشن به همراه A می‌توانید دسترسی سریعی به آن‌ها داشته باشید.
به طور کلی در نگاه از زوایا مشکلی با فانتوم پرو نخواهید داشت و می‌توان گفت که این نمایشگر برای گیم مناسب است اما اگر قصد دارید که در کنار بازی از نرم‌افزارهای طراحی همچون فتوشاپ استفاده کنید، توصیه می‌کنم که به سراغ محصول دیگری بروید.

سخت افزار

وقتی به یک لپ‌تاپ لقب گیمینگ را می‌دهند، اینکه از آن یک سخت افزار قدرتمند را بخواهیم انتظار بی‌جایی نیست. MSI نیز بهترین سخت افزار ممکن را برای این مدل در نظر گرفته است. Intel Core i7 6700HQ با چهار هسته پردازشی به عنوان مغز متفکر اژدهای خشمگین MSI انتخاب شده است. فرکانس هسته‌های این پردازنده قدرتمند که با فناوری ۱۴ نانومتری ساخته شده در حالت پایه بر روی ۲.۶ گیگاهرتز قرار گرفته‌اند که هنگام پردازش‌های سنگین در حالت توربو قرار می‌گیرند و آن‌وقت است که سرعت‌شان تا ۳.۵ گیگاهرتز ناقابل افزایش می‌یابد. این چهار هسته در کنار پردازنده گرافیکیIntel HD Graphics 530 جای خوش کرده‌اند که البته در یک لپ‌تاپ گیمینگ شاید هیچ‌وقت نیازی به استفاده از آن نباشد. از جمله دیگر قابلیت‌های ویژه این پردازنده می‌توان به پشتیبانی از ۶۴ گیگابایت رم اشاره داشت که در نوع خود فوق‌العاده است. ناگفته نماند که این پردازنده به کش L3 شش مگابایتی نیز مجهز است.

فانتوم پرو یکی از نخستین محصولات بازار بوده که به کارت گرافیک سری پاسکال مجهز است. پیش‌تر به دلیل مشکلاتی خاص همچون کمبود فضا و عدم توانایی در خنک کردن کارت‌های گرافیک، آن‌ها را با پسوند m راهی بازار می‌کردند که نسبت به نسخه دسکتاپ قدرت پردازشی بسیار کمتری داشت. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی دیگر مشکل خاصی بر سر راه سازندگان نیست و تقریبا کارت‌گرافیک‌های سری موبایل و دسکتاپ یکی شده‌اند.
اژدهای ۱۴ اینچی قصه امروز ما به کارت گرافیک GTX 1060 مجهز شده و می‌تواند بدون هیچ مشکلی تمامی بازی‌های روز دنیا را اجرا کند. تنها تفاوت این سری با نسخه دسکتاپ در ۱۰۰ مگاهرتز فرکانس کمتر هسته‌های پردازشی است که آن هم تنها به دلیل سایز ۱۴ اینچی فانتوم پرو است. به لطف این کارت گرافیک خاص حالا لپ‌تاپ MSI از واقعیت مجازی نیز پشتیبانی می‌کند و می‌توانید عینک‌های واقعیت مجازی بازار را به این محصول متصل کنید و لذتش را ببرید.


به این مجموعه سخت افزاری قدرتمند ۱۶ گیگابایت (۲ ماژول ۸ گیگابایتی DDR4) حافظه رم و ۱۲۸ گیگابایت SSD را نیز اضافه کنید تا زبانه کشیدن آتش از دهان این اژدهای خشمگین را ببینید. با اینکه SSD قرار گرفته بر روی این لپ‌تاپ بسیار سریع‌تر از SSD‌های موجود در بازار است، اما برای آنکه با مشکل ذخیره سازی مواجه نشوید، کمپانی سازنده یک هارد ۱ ترابایتی را نیز بر روی این لپ‌تاپ قرار داده تا رسما حجت را بر او (و شما!) تمام کند.

پس از این قدرت‌نمایی‌ها تصمیم گرفتیم تا این محصول را با سایر رقبا در بنچ‌مارک‌ها مقایسه کنیم که حاصل کار را در زیر مشاهده می‌کنید:


MSI برای این مدل از قابلیت‌های ویژه و اختصاصی خودش نیز بهره گرفته تا راحتی را برای کاربرانش به ارمغان آورد. در همین راستا شما می‌توانید میزان انرژی و قدرت دستگاه را تنظیم کنید. در صورتی که وضعیت را بر روی حالت Eco تنظیم کنید، لپ‌تاپ اجازه افزایش قدرت را ندارد و دمای آن نیز بالا نخواهد رفت. اگر قصد استفاده از حالت Sport را داشته باشید در واقع اجازه داده‌اید که لپ‌تاپ از حداکثر قدرت گرافیکی و پردازشی خودش استفاده کند. حالتی دیگر با نام Comfort برای آن در نظر گرفته شده که وضعیت دستگاه را در حالت متعادل نگه می‌دارد. برای تعیین وضعیت نیز نیازی نیست که شاخ غول بشکنید و این کار در هر جایی و با استفاده از کلید‌های ترکیبی فانکشن و F1 قابل انجام است.

توانایی اجرای بازی‌ها

با توجه به قدرت سخت‌افزاری بالای این مدل و همچنین به دوش کشیدن نامی همچون گیمینگ، تصمیم گرفتیم تا دو بازی گرافیکی را بر روی آن به اجرا درآوریم و اژدهای خشمگین MSI را به چالش بکشیم. در مرحله نخست به سراغ GTA V رفتیم و مشغول بازی با لپ‌تاپ شدیم. در ابتدا همه چیز خیلی خوب بود اما با بالا رفتن هیجان بازی، دمای دستگاه نیز بالا می‌رفت. بیشترین دما در بخش بالایی و در واقع کمی بالاتر از کلید F10 احساس می‌شد اما هیچ‌گاه شاهد لگ و یا افت فریم نبودیم. با توجه به فن‌ها و تکنولوژی‌هایی که برای خنک‌سازی این مدل در نظر گرفته شده، به شخصه انتظار داشتم که دما کنترل شود و بیش از حد بالا نرود اما چنین نبود. راستش را بخواهید ظاهرا این اژدها کنترل زیادی بر روی اعصاب خودش ندارد و خیلی زود آتش از دهانش در می‌آید. در واقع نمی‌توان به لپ‌تاپ دست زد بس که داغ می‌شود! این بازی در حالت Ultra با ۵۷ فریم بر ثانیه اجرا شد.

در مرحله دوم به سراغ یک بازی گرافیکی دیگر با نام Metal Gear Solid V رفتیم. این بازی نیز در حالت Ultra با ۵۹ فریم بر ثانیه اجرا شد. همچون GTA V گرمای تولید شده هنگام اجرای بازی بسیار بالا بود. صدای فن‌های دستگاه کمی بیش از حد معمول است اما آزار دهنده نیست. در این بین بازی‌های دیگری همچون Doom و یک نمونه از سری جذاب NFS را نیز بر روی آن اجرا کردیم و مطابق انتظار همه چیز خیلی خوب پیش رفت جز گرمای زیاد!

اسپیکر

فانتوم پرو دارای دو اسپیکر دو واتی است که در بخش جلوی بدنه خودنمایی می‌کنند. صدای اسپیکرها بلند است اما کیفیت آن راضی کننده نیست. در مدلی که در اختیار ما بود اسپیکر دستگاه ظاهرا مشکل داشت و هرچه تلاش کردیم نتوانستیم صدای با کیفیتی را از آن بشنویم! این مشکلات در خروجی هدفون دستگاه نیز به چشم می‌آمد و بنابراین نمی‌توانیم نظر خاصی را در این باره بدهیم.

MSI نسخه دوم از نرم افزار Nahimic را بر روی این محصول نصب کرده که توسط آن می‌توانید صدای خروجی را شخصی سازی کنید. ناگفته نماند که توسط این برنامه می‌توانید کیفیت ضبط میکروفون لپ‌تاپ را نیز تا حد زیادی افزایش دهید.

باتری

عملکرد باتری فانتوم پرو همچون اکثر محصولات ۱۴ اینچی بازار است و تفاوت چشم‌گیری با آن‌ها نخواهد داشت. در یک استفاده معمولی این مدل تا ۴.۵ ساعت پا به پای شما خواهد آمد و سپس باید آن ‌را به شارژ بزنید. برای فول شارژ کردن دستگاه نیز به چیزی در حدود ۳ ساعت زمان نیاز دارید که میزان معقولی است. اگر قصد دارید که هنگام اجرای بازی‌های روز دنیا بدون اتصال به شارژر و تنها از باتری دستگاه استفاده کنید، فانتوم پرو در بهترین حالت حتی نیم ساعت هم با شما نخواهد بود.

قابلیت‌های نرم‌افزاری

معمولا کمپانی‌های سازنده در لپ‌تاپ‌های امروزی بیش از هر چیز به سخت‌افزار توجه می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که یک کمپانی بر روی بخش نرم‌افزاری محصولش کار کند. با این حال MSI علاوه بر سخت‌افزار، قابلیت‌های خاص نرم‌افزاری را نیز در محصولاتش پیاده کرده است. Dragon Center همان بخشی است که MSI ویژگی‌های اصلی نرم‌افزاریش را در آن گنجانده است. این برنامه به بخش‌های متفاوتی تقسیم شده که به صورت خلاصه‌ آن‌ها را معرفی می‌کنیم:

  • App Portal: این قسمت مربوط به میانبرهای لپ‌تاپ است. برخی برنامه‌ها به صورت پیش‌فرض قرار گرفته‌اند و شما هم می‌توانید برنامه دلخواه‌تان را به آن اضافه کنید تا هنگام کار با لپ‌تاپ خیلی سریع به آن دسترسی داشته باشید.
  • System Monitor: پس از ورود به این بخش می‌توانید بر روی عملکرد کلی لپ‌تاپ‌تان نظارت داشته باشید و میزان مصرف CPU و رم و حتی دمای آن‌ها را ببینید.
  • System Tuner: در این بخش می‌توانید تمام قابلیت‌های MSI را کنترل کنید. به‌عنوان مثال می‌توانید یک پروفایل اختصاصی برای کیبورد دستگاه تنظیم کنید و یا سرعت فن‌های دستگاه را تنظیم کنید. بخشی نیز به صورت اختصاصی برای استفاده از واقعیت مجازی در نظر گرفته شده که با فعال کردن آن لپ‌تاپ به صورت خودکار اتصال هدست‌های واقعیت مجازی را تشخیص می‌دهد.
  • Mobile Center: راستش را بخواهید نیازی نیست که توضیح خاصی در رابطه با این قسمت بدهیم چرا که در ایران در دسترس نیست!
  • Tool & Help: در آخرین قسمت نیز می‌توانید از ابزارها استفاده کنید. به عنوان مثال دیسک ریکاوری بسازید و یا باتری را کالیبره کنید.

سخن پایانی

اگر سری به بازار بزنید و از اهل دلان (!) در رابطه با لپ‌تاپ‌های MSI‌ بپرسید، نظرات مثبت چندانی را دریافت نخواهید کرد؛ البته جای تعجبی هم ندارد چرا که لپ‌تاپ‌های این برند آن‌طور که باید و شاید در بازار یافت نمی‌شوند. با این حال اگر یک گیمر حرفه‌ای هستید و بیش از ۵ میلیون تومان پول در جیبتان یافت می‌شود و البته خیلی هم اهل سفر هستید، بدانید که GS43VR برای شما ساخته شده است.

نوشته بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم! اولین بار در پدیدار شد.