زیرو کلاینت Atrust w100: خلاقیت و بهره‌وری را از میزکار کاربران آغاز کنید

وارد دهه‌ای شدیم که کسب‌وکارها نیاز به چابکی، خلاقیت و کاهش هزینه‌ها دارند. ابزارها و امکانات سنتی دیگر جوابگوی نیاز شرکت‌های این دهه نیستند و مدیران به دنبال وسایل، محیط‌های کار و فضاهای هوشمند و چابک‌تری نسبت به گذشته می‌گردند. دیدگاه سنتی تخصیص یک سیستم کامل کامپیوتری به هر کارمند در این دهه دیگر به فراموشی سپرده شده است و سعی می‌شود به هر فرد براساس نیازها و شرح وظایفش دستگاه‌های دیجیتالی رومیزی و همراه سپرده شود.

تین‌کلاینت‌ها و زیروکلاینت‌ها بیش از یک دهه است که در فضای کاری کسب‌ و کارها مطرح شده ولی در دهه اخیر با استقبال و استفاده بیشتری روبرو شده‌اند.

زیروکلایت‌ها دستگاه‌هایی هستند که یک ایستگاه و پایانه کامل مبتنی بر شبکه را در اختیار کاربران قرار می‌دهند. این محصولات باعث می‌شوند تصویر سنتی از یک سیستم کامپیوتری را فراموش کنیم و فقط یک دستگاه کوچک روی میزکار خود بگذاریم که با یک کابل شبکه به سرور راه دور وصل است ولی یک سیستم پردازشی کامل بوده و با دستگاه‌های ورودی مانند ماوس و صفحه‌کلید در کنار یک مانیتور می‌توانیم با آن کار کنیم. زیروکلایت‌ها صرفه‌جویی هزینه‌ای عمده‌ای برای شرکت‌های دارای کاربران و اپراتورهای زیاد چند صد و هزار نفری در پی دارند و یک تحول بزرگ در کسب‌وکارهای آینده پدید آوردند.

بسیاری اوقات زیروکلاینت‌ها با تین‌کلاینت‌ها اشتباه گرفته می‌شوند. تین‌کلاینت‌ها یک پی‌سی کوچک و محدود شده یا مینی‌پی‌سی هستند که هنوز برخی پردازش‌ها روی آن انجام می‌شود ولی زیروکلاینت‌ها یک ایستگاه کاری کاملا وابسته به سرور و مرکزداده هستند؛ دستگاه‌های بسیار سبکی که بدون اتصال به سرورهای راه دور نمی‌تواند هیچ اپلیکیشنی اجرا کند.

زیروکلاینت‌ها امکان دسترسی به یک دسکتاپ مجازی روی سرور را فراهم کرده و از نظر کارایی بهتر از تین‌کلاینت‌ها هستند. در این مقاله می‌خواهیم از نزدیک نگاهی به یک زیروکلاینت برند «Atrust» مدل w100 داشته باشیم و ویژگی‌ها و مزایای آن را بررسی کنیم. لازم به ذکر است که این محصول توسط شرکت بهین تکنولوژی در کشور ارایه و گارانتی می‌شود.

مشخصات Atrust w100

این زیروکلاینت دستگاهی با اندازه ۳۹.۵ در ۱۰۳ در ۱۴۳ میلی‌متر و وزن ۳۶۲ گرم است؛ یعنی باکسی مشابه مودم و روترهای معمولی که همه ما در خانه و دفترهای کار از آن‌ها استفاده می‌کنیم.

همین‌جا، حذف یک کیس بزرگ به همراه متعلقات و قرار گرفتن یک دستگاه کوچک و جمع‌ و جور به جای آن می‌تواند خبر خوشی برای کاربران باشد؛ چرا که باعث خلوت شدن میز کار می‌شود. پردازنده این دستگاه زیروکلاینت Teradici مدل TERA2321 با ۵۱۲ مگابایت حافظه رم است. پردازنده‌های شرکت Teradici که عمدتا هم روی تین‌کلاینت‌ها و زیروکلاینت‌ها استفاده می‌شوند؛ اصطلاحا تراشه‌های PCoIP (پشتیبانی از پروتکل PCoIP) هستند و فقط یک ایستگاه کاری را برای اتصال و مدیریت به سرور هدایت می‌کنند.

فراموش نکنیم که قرار نیست پردازش‌های محاسباتی یا اجرای اپلیکیشن روی دستگاه‌های زیروکلاینتی مانند Atrust w100 داشته باشیم و فقط یک میزکار مجازی به همراه مدیریت اتصالات، امنیت اتصالات و سادگی در استفاده از دستگاه خواهیم داشت. خبری از هارددیسک نیست و تمام اطلاعات و برنامه‌ها روی محیط‌های ابری یا مجازی سرورهای راه دور ذخیره می‌شوند.

حداکثر دقت تصویر قابل پشتیبانی توسط کارت گرافیک هم در این دستگاه ۱۶۰۰ در ۱۲۵۰ پیکسل به همراه گرافیک‌های سه‌بعدی و ویدیوهای HD است. این دستگاه قابلیت اتصال به دو مانیتور به طور همزمان را هم دارد.

درگاه‌های ارتباطی دستگاه w100 شامل دو DVI، چهار درگاه USB، یک درگاه اترنت با سرعت یک گیگابیتی، هدفون و میکروفون است. غالب زیروکلاینت‌ها همین اندازه ورودی و خروجی دارند که کافی است و اجازه می‌دهد یک مانیتور، یک ماوس، یک صفحه‌کلید و حتی درایوهای ذخیره‌سازی، چاپگر، اسکنر و دستگاه‌های دیگر به آن وصل شوند.

در پنل جلویی شاهد کلید روشن/خاموش، جک‌های ۳.۵ میلی‌متری صدا و دو درگاه USB هستیم تا کاربران در صورت نیاز بتوانند راحت‌تر وسایل جانبی را به زیروکلاینت متصل کنند. در پنل پشتی دو DVI ورودی و خروجی، دو درگاه دیگر USB و درگاه RJ45 شبکه چینش شدند.

کناره‌های دستگاه کاملا مشبک است تا تهویه هوا به خوبی انجام شود چون Atrust w100 بدون فن است (یک مزیت که دیگر هیچ صدای اضافه‌ای شنیده نمی‌شود) که در دمای کاری صفر تا ۳۵ درجه سانتی‌گراد کار کرده و رطوبتی ۱۰ تا ۹۰ درصد را پوشش می‌دهد و هیچ‌گونه مشکلی برای ارائه یک عملکرد بالا ندارد.

مزایای زیروکلاینت Atrust w100

علاوه بر صرفه‌جویی فیزیکی و هزینه‌ای که در ابتدای مقاله اشاره کردیم؛ امنیت بسیار بالا در شبکه نیز برای این زیروکلاینت اهمیت داشته و قابل توجه است. یکی از دغدغه‌های مدیران شبکه و کسب‌ و کارها، امنیت دستگاه‌ها، کاربران، سیستم‌عامل‌ها و نرم‌افزارها است. دستگاه زیروکلاینت بالاترین سطح امنیتی در دسترسی به سخت‌افزار، نرم‌افزار و مجوزها را به دست می‌دهد.

برای هر کاربر می‌توان مجموعه‌ای از دسترسی‌ها را تعریف کرد تا فقط به یک سری فایل‌ها، اپلیکیشن‌ها و منابع سخت‌افزاری دسترسی داشته باشد و به کاربر دیگری از ابتدا مجموعه دیگری از دسترسی‌ها و مجوزها تخصیص یابد. مدیریت این مجوزها توسط مدیر سیستم و مدیر شبکه نیز بسیار آسان شده است. فقط با چند کلیک می‌توان سریعا تغییراتی در دسترسی‌های هر کاربر به منابع سخت‌افزاری و نرم‌افزاری ایجاد کرد و پیکربندی جدیدی ساخت.

چون سیستم‌عامل در سمت سرور اجرا شده و تمام پردازش‌ها هم از راه دور و مبتنی بر سرورهای بسیار قدرتمندی است؛ بنابراین سرعت اجرای غیرقابل مقایسه‌ای با کامپیوترهای شخصی دارد. شاید در ظاهر کاربر هیچ پردازنده پرقدرت، رم بالا یا کارت گرافیک پرچم‌داری ندارد ولی در عمل قوی‌ترین پردازنده‌ها، بیشترین رم و سیستم‌های پردازشی گرافیکی در اختیار وی خواهد بود.

در اینجا باید به یک مزیت بسیار هیجان‌انگیز دیگر اشاره کنیم و آن عدم نیاز به به‌روزرسانی یا نصب نرم‌افزار، سیستم‌عامل، درایورها و نرم‌افزارهای امنیتی توسط کاربر است. یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌پذیری‌ها و چالش‌های شرکت‌های دارای صدها کاربر، همین موضوع نصب، حذف و به‌روزرسانی سیستم‌عامل و نرم‌افزارها است که در زیروکلاینت Atrust w100 شاهدش نیستیم و همه کاربران بدون درگیر شدن با نرم‌افزارها می‌توانند از به‌روزترین نسخه‌ها استفاده کنند.

در کنار تمام این مزایا، کاهش مصرف انرژی را هم در نظر بگیرید. زیروکلاینت Atrust w100 برای روشن شدن فقط به ۵ ولت برق نیاز دارد در حالی‌که یک کامپیوتر معمولی حدود ۶۵ تا ۲۰۰ وات مصرف برق داشته و نیاز به یک ورودی ۱۲ ولت دارد. این میزان کاهش مصرف انرژی را در ده‌ها سیستم ضرب کنید تا به یکی دیگر از اهداف این دستگاه‌ها پی ببرید.

حرف آخر

در دنیای امروز افزایش سرعت و امنیت ولی در عین حال پایین آمدن مصرف انرژی، کوچک شدن فضای فیزیکی و کاهش هزینه‌ها غیرممکن به نظر می‌رسد ولی با استفاده از سیستم‌ها و ابزارهای فناوری پیشرفته جدید مانند زیروکلاینت Atrust w100 شدنی است.

تنها پیش‌نیاز آن جسارت و شجاعت مدیران برای تصمیم‌گیری کنار گذاشتن سیستم‌های کامپیوتری سنتی با همه مشکلات آن‌ها و جایگزین کردن زیروکلاینت‌ها است.

کسب‌وکارهای مدرن و چابک سعی می‌کنند خلاقیت و نوآوری را از روی همان میزکار کاربران آغاز کنند و از درگیر کردن‌شان با سیستم‌هایی که باید دایما ارتقا داده شوند؛ تغییر و تعمیر قطعه داشته باشند و سیستم‌عامل یا نرم‌افزارهایی جدید نصب و به‌روزرشانی شوند؛ رهایی بخشیده و زمینه افزایش بهره‌وری آن‌ها را فراهم کنند.

نوشته زیرو کلاینت Atrust w100: خلاقیت و بهره‌وری را از میزکار کاربران آغاز کنید اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

نحوه تشخیص آیفون تعمیر شده از اصلی

پس از خرید یک آی‌فون تازه، شاید بخواهید درباره آنکه این گوشی دست‌به‌دست یا تعمیر شده است چیزی بدانید. خوشبختانه راهی برای پی بردن به آن پیش روی شما است که آی‌تی‌رسان در این نوشته فراهم کرده است، از این رو با ما همراه باشید.

شماره مدل آی‌فون خود را پیدا کنید

برای پی بردن به شماره مدل آی‌فون خود، گام‌های زیر را بردارید:

  1. به Settings (تنظیمات) بروید.
  2. از آنجا به General (عمومی) بروید.
  3. از آنجا به About (درباره یا درباره گوشی یا اطلاعات گوشی) بروید.

پس از رفتن به بخش About، شما با فهرستی از اطلاعات و داده‌های ارزنده درباره آی‌فون روبه‌رو خواهید شد، که دارای نام دستگاه، رونوشت نرم‌افزاری و شماره مدل آن است.

نگاه ریزبینانه‌ای به شماره مدل بی‌اندازید از آنجایی این ویژگی نمایانگر ریشه و آغازه گوشی آی‌فون شما است:

  • اگر شماره مدل با بندواژه M آغاز شده است، این بدان معنا است که گوشی شما از اپل خریده شده است.
  • اگر شماره مدل با بندواژه F آغاز شده است، این بدان معنا است که گوشی شما از سوی اپل یا اپراتور تعمیر و بازسازی شده است.
  • اگر شماره مدل با بندواژه P آغاز شده است، این بدان معنا است که گوشی شما به عنوان یک آی‌فون سفارشی حکاکی‌شده فروخته شده است.
  • اگر شماره مدل با بندواژه N آغاز شده است، این بدان معنا است که گوشی شما جایگزین یک آی‌فون ناقص و خراب شده است.

اگر پی بردید که آی‌فون شما پیشتر تعمیر شده است، نیازی نیست که خود را بسیار نگران کنید. اپل گجت‌های بازسازی‌شده پروانه‌دار خود را در روند ویژه‌ای از ساخت می‌گذارد به گونه‌ای که به آنان زندگی تازه‌ای می‌بخشد. اپل همه بخش‌های خراب‌شده گوشی افزون بر باتری و پوسته‌های بیرونی را پاک و جایگزین و در پایان گوشی را آزمایش می‌کند.

در بیشتر زمان‌ها، گجت‌های بازسازی‌شده پروانه‌دار اپل در نما و کارکرد به مانند محصولات تازه‌ هستند، ولی به سبب انگیزه‌های قانونی، کمپانی اپل نمی‌تواند آنان را به عنوان محصولات نو بفروشد، ولی آنان را با کاهش بها و تخفیف ارزنده‌ای به فروش می‌گذارد.

اپراتورهایی به مانند AT&T و Verizon همچنان گوشی‌های آی‌فون را با بهای خوبی به فروش می‌گذارند، ولی برخلاف اپل، شاید باتری آن را جایگزین نکنند، یا گوشی را با یک سال گارانتی پیشکش نکنند.

ناگفته نماند که شما می‌توانید گارانتی گوشی خود را در سایت checkcoverage.apple.com اپل بررسی کنید.

دستگاه‌های بازسازی‌شده از سوی دیگران

اگر گوشی آی‌فون شما چندی پیش به دست دیگران یا نهادهای دیگری که از سوی اپل پذیرفته نشده‌اند برای تعمیر و بازسازی داده شد، از این رو، شماره مدل دیگر بازتابی بر آن ندارد و نمی‌تواند کمکی به شما بکند. شماری از فروشندگان دارای استانداردهای استوار و سفت‌وسخت برای بازسازی گوشی به مانند اپل، آن بیرون هستند که پشت خود را به آنان نیز می‌توانید گرم کنید.

از این رو بهتر است که این کار را به دست دیگران نسپارید، مگر آنکه ناچار باشید.

این را نیز بدانید با آنکه یک آی‌فون بازسازی‌شده می‌تواند در کارکرد فرقی با آیفون‌های تازه مدل خودش در بازار نداشته باشد، ولی به هر رو، این بیشتر وابسته به آن است که دارنده پیشین آن، با دستگاه چگونه رفتار کرده باشد. پس چه خوب که همیشه بدانید که گجتی که در دستان خود دارید، پیشتر از سوی چه کسی خریده شده، با آن چه رفتاری شده، و سبب خراب شدن دستگاه چه چیزی بوده است.

نوشته نحوه تشخیص آیفون تعمیر شده از اصلی اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بازی‌های آنلاین چگونه جیب‌ کاربران را خالی می‌کنند؟

اکنون میانه شب است و شما فردا کار یا مدرسه یا دانشگاه دارید، از این رو، باید هرچه زودتر سر به بالش بگذارید و بخوابید — ولی این کار را نمی‌کنید. به جای آن، گوشی خود را به شارژر پیوند می‌زنید و یک بازی آنلاین را باز می‌کنید و به دنبال دستاوری جم و سکه و دفاع کردن از پایگاه‌های خود در برابر یورش‌های دشمنان تا صبح پای آن می‌نشینید تا زمانی که چشمان‌تان سرخود بسته شوند یا دستان‌تان از کار بی‌افتند یا شاید روزی به یک تک‌سلولی دگرگون شوید!

این وضعیتی است که بسیاری از ما با آن روبه‌رو شده‌ایم به دور از آنکه در چه سن و سالی باشیم. بسیاری از ما اگر به این گام از اعتیاد به بازی رسیده باشیم، با سختی فراوانی برای ترک کردن آن روبه‌رو خواهیم شد. ولی اگر تنها یک هفته از آن دور باشیم، در خواهیم یافت که سازندگان آن بازی‌ها به گونه‌ای سازمان‌یافته از چه الگوها و ترفندهایی برای نگهداری روزانه ما در بازی بهره برده‌اند.

برای آنکه بدانید اعتیاد به بازی چگونه پدیدار می‌شود و چه کاری می‌تواند با شما بکند، از این رو، به دنبال این نوشته با ما همراه باشید.

خوی‌آوری یا اعتیاد چیست؟

واژه‌نامه مریم وبمستر از اعتیاد اینگونه می‌گوید: واکنش ناخواسته به چیزی، ریشه‌دار، نیاز تنکردی (فیزیولوژی) یا روانی (سایکولوژی) به چیزی، رفتاری، یا کنشی خوی‌آور. یک انسان نه تنها به دخانیات و الکل، بلکه به کنش‌ها و فعالیت‌هایی به مانند شرط‌بندی، خرید کردن، یا دزدیدن نیز می‌تواند خوی پیدا کند.

به هر رو، آن چیزها و رفتارها نیاز سیستم پاداش مغز را بیش از اندازه گسترش می‌دهند، که با خوردن، بوییدن، چشیدن، دیدن، شنیدن، یا انجام دادن آن‌ها، این سبب آزاد شدن هرمون‌های لذت، و واکنشی نو و درخور پسند می‌شوند، به گونه‌ای که دوری از این لذت برای‌تان سخت می‌شود، چه زمانی که بخواهید آن را ترک کنید، چه زمانی که به دنبال تن دادن به آن‌ها با پیامدهای ناسازگار و نخواسته روبه‌رو شوید.

آیا می‌توان به بازی‌های کامپیوتری خوی آورد؟

بر پایه گفته سازمان جهانی بهداشت، خوی آوردن و اعتیاد به بازی حقیقت دارد. این سازمان در بازبینی شماره ۱۱ دسته‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها این گونه از خوی‌آوری به بازی گفتار کرده است: الگویی از رفتار سرزده از بازی (بازی دیجیتالی یا بازی کامپیوتری) که به اختلال در بازی شناخته می‌شود، و سبب افزایش برتری بازی در برابر کنش‌های دیگر شده، تا به اندازه‌ای که بازی کردن در برابر دلبستگی‌ها و کنش‌های روزانه دیگر پیشتاز می‌شود، تا جایی که با در میان بودن پیامدهای ناسازگار و ناخواسته، این همچنان به دنباله یا به پیاپی رسیدن بازی می‌انجامد.

اگرچه میان اعتیاد به بازی و بازی کردن تنها برای خوشگذرانی، ناهمگونی و تفاوت دیده می‌شود. شما می‌توانید هر روز فورتنایت بازی کنید ولی با آن خوی نگیرید. درست است که با این شیوه نمی‌توانید زمان زیادی را برای آن بگذارید، ولی تا هنگامی که روزانه بدانید که در چه ساعتی به کار و کلاس و خوراک و تندرستی خود برسید، و انجام آن را برتر در برابر کارهای زندگی خود ندانید، با دردسر روبه‌رو نخواهید شد. ولی اگر به روزی برسید که از پاکیزگی و کار و پول و زندگی خود برای خرید ارز مجازی بگذرید، پس بی‌گمان به کمک نیاز دارید.

بازی‌ها چگونه ما را ناچار به بازی کردن بیش از اندازه می‌کنند؟

اگر چشمان خود را ببندید و یک کازینو را در اندیشه بنگرید، شاید یک رولت خوشگل پرنور و میزهای کارت‌بازی، روی‌هم‌خوردن ژتون‌های رنگارنگ، نورانی شدن و صدا خوردن دستگاه‌های سکه‌خور ببینید. در این گمان نیست که کازینوها به گونه‌ای ساخته و طراحی شده‌اند تا بتوانند به خوبی حواس‌برانگیز باشند.

این‌ها همگی انگیزه‌ای در آزاد شدن هرمون‌ها به میان می‌آورند، تا شرط‌بندان را ناچار به شرط‌بندی در تجارت کنند.

یک بازی کامپیوتری نیز می‌تواند نقش یک تجارت درخور پسند و بسیار سودآور را داشته باشد. کمپانی بازی‌ساز سوپرسل با بازی کلش آف کلنز (Clash of Clans)، کلش رویال (Clash Royale)، و براول استارز (Brawl Stars) خود شناخته شده است، که تنها در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱.۷ میلیارد دلار سود به دست آورد. این بازی‌ها به رایگان دریافت می‌شوند، ولی بازیکنان این گزینه را دارند تا برای برخوردار شدن از ویژگی‌های برتر در درازای زمانی کوتاه، برای آن پول واقعی بپردازند. این یک گونه از تجارت و کسب‌وکار جان‌یافته از سوی بازی‌های موبایلی امروزی است.

از آنجایی که خریدهای درون‌برنامه‌ای، سرچشمه بنیادین درآمدزایی برای بازی‌های رایگان نامبرده در بالا است، این تنها به خواست و پایداری سازنده بستگی دارد که تا چه زمانی بازیکنان به بازی بپردازند.

ساخت یک بازی برجسته، نیازمند به یک آغاز برجسته است. با هزاران بازی که اکنون در فروشگاه‌های آنلاین آماده برای دریافت هستند، یک سازنده ناچار به بهره‌وری از روش‌ها و ترفندهایی است تا بتواند محصول خود را در میان مردم و در برابر همه آن بازی‌ها، ویژه نشان دهد.

شیوه نگاره‌سازی

برخی از بازیکن‌ها — چه دیروزی چه امروزی — گیرایش بالایی به دم‌دستی‌ترین ترفند بسیاری از سازندگان در راستای به پیروزی رسانیدن یک بازی دارند، که آن چیزی نیست جز روی کار بودن و به نمایش گذاشتن یک زن یا مرد برهنه یا نیمه‌برهنه با پوششی گیرا در بازی، که سبب برانگیخته شدن بازیکن‌ها می‌شود.

پژوهشگران به داده‌هایی تازه درباره پیوند میان رنگ و احساسات انسان دست یافتند — به این گونه که رنگ‌های روشن می‌توانند واکنش‌های سازگارتری در برابر رنگ‌های تیره در بر داشته باشند.

سطح دشواری

بسیاری از بازی‌های آنلاین در آغاز با بهره‌گیری از جلوه‌ها و صداهای خیره‌کننده، می‌کوشند تا بازیکن را در وضعیتی بگذارند تا به آسانی به یک یا چند سطح برتر در بازی برسند، از این رو، به بازی و ساختار آن ناخودآگاه گرایش پیدا می‌کنند، با آنکه کار دشواری را به انجام نرسانیده‌اند، یا پیش از آغاز بازی از آن خوش‌شان نمی‌آمده است.

برای نمونه، در بازی Mario Kart Tour، شما بی‌آنکه به گوشی دست بزنید، می‌توانید برنده چند مسابقه آغازین آن بشوید. نه نیازی به برکشی نیرو دارید، نه دانشی در رانندگی — اگر باور ندارید، خود بازی کنید!

پس از کمی سرخوشی، با گذر زمان، یک بازی دشوارتر می‌شود، و از آنجا شما ناچار به پرداخت هزینه برای آن می‌شوید — به دور از این، روند بازی برای‌تان بسیار کند می‌شود. همانگونه که پیشتر گفتیم، این یک روند سازمان‌یافته برای دریافت پول از بازیکنان از سوی سازنده است.

خریدهای درون‌برنامه‌ای

خریدهای درون‌برنامه‌ای به گونه‌ای عرضه شده‌اند که خرده‌فروشان سال‌ها از آن سود برده‌اند. بسیار دیده‌ایم که گاهی یک صندوق پر از جم ۱۰ دلاری، روزی به نیمی از بهای آن کاهش یافته و بازیکنان به سبب این پیش‌آوری از سوی سازنده، به خرید آن پرداخته‌اند.

به دنبال بهره‌وری از سکه و طلا و جم برای نیرو بخشیدن به خود در بازی، خریدهای کوچک شما بیش از پیش می‌شوند. کسانی هستند که صدها دلار برای بازی‌های موبایلی پرداخته‌اند، و گفته‌اند که هرچه بیشتر هزینه می‌کنند، به سختی می‌توانند بازی را فراموش کنند. این رفته‌رفته بازی را به یک سرمایه‌گذاری دگرگون می‌کند، که بازیکنان را ناچار به نگهداری‌اش کرده است.

شکست در آستانه برد

اگر بازی‌هایی به مانند کندی کراش ساگا (Candy Crush Saga) را به خوبی بشناسید، پس می‌دانید که گاهی تنها یک گام از رسیدن به سطح بعدی دور هستید، ولی با شکست روبه‌رو می‌شوید.

در این هنگام، برخی از بازی‌ها سطح یا مرحله کنونی را از نو آغاز می‌کنند، ولی برخی از آنان از شما درخواست پیش‌آوری سکه یا هر چیز دیگری می‌کنند (که برای آنان هزینه پرداخته‌اید یا در پی بازی به دست آورده‌اید)، تا بتوانید روند بازی را از همان نقطه‌ای که شکست خورده‌اید، از پیش بگیرید. این نه تنها افتخارآفرین نیست، بلکه سبب آسودگی بازیکنان می‌شود، از این رو، کسی هزینه پرداخت کند، در برابر آنکه کوشش کند، برتری پیدا می‌کند.

هرچند که سازندگان تنها چند بار به کسی که شکست خورده است، پیشنهاد پرداخت هزینه برای از پیش گرفتن دوباره بازی از نقطه کنونی می‌دهند، ولی اگر این یک هنجار پایدار باشد، از این رو، “کوشش کردن” زیر پرسش می‌رود.

احساس نادرست نظارت داشتن

یکی از ترفندهای دیگری که کازینوها سال‌ها از آن بهره می‌بردند، این بود که در دستگاه‌های شرط‌بندی، به بازیکنان حس نظارت بر برآورد هر چرخش می‌دادند. این دستگاه‌ها دارای دستگیره‌هایی برای کشیدن، و دکمه‌هایی برای فشار دادن بودند. در حقیقت، برد و باخت شما تنها از سوی پیکربندی درونی این دستگاه‌ها تعیین می‌شود.

در بازی‌ها نیز چنین است — برای نمونه، در بازی ساکر استارز (Soccer Stars)، فرقی نمی‌کند که در چه زمانی گردونه جایزه‌ها را بچرخانید، از سویی، چیزی به نام “گزینش خودکار” درکار نیست، زیرا این سیستم پشت‌پرده است که می‌گوید به چه کسی در چه زمانی چه چیزی به چه سبب داده شود.

برآورد

بازی‌های کامپیوتری می‌توانند به دور از اثرهای ناسازگار برای مغز، بدن ما را نیز نشانه بگیرند. کسانی هستند که دست کم نیمی از روز خود را در یکجا می‌نشینند، و تنها تمرکز خود را بر روی مانیتور کامپیوتر یا گوشی خود اندوخته‌اند. این به دور از آنکه به چشم و بدن شما آسیب می‌رساند، برای انجام کارهای روزانه دیگر، مغزتان را بسیار خسته می‌کند، و هربار که چشمان خود را می‌بندید، تنها نماها و صداهای بازی را می‌بینید و می‌شنوید.

می‌دانیم که بازی‌های “باحال” بسیاری آن بیرون در چشمداشت شما هستند، ولی پیش از آنکه به سراغ آنان بروید، نخست به یک پایداری در زندگی خود برسید، سپس بازه زمانی ویژه‌ای را برای آن تعیین کنید، و هرگز زندگی حقیقی خود را برتر از زندگی درون بازی نکنید تا ناچار به پرداخت‌های درون‌برنامه‌ای نشوید. شاید این هزینه‌ها کوچک باشند، ولی رفته‌رفته شمار آن‌ها افزایش می‌یابد، و علاقه شما به بازی، و ترس‌تان برای از دست دادن آنچه که ساخته‌اید، با گذر زمان بیشتر می‌شود.

درست است که اعتیاد به بازی در حالت عادی نمی‌تواند با الکل و دخانیاتی که یک جامعه را نشانه گرفته‌اند برابری کند، ولی به مانند هر چیز، زیاده‌روی در آن می‌تواند دست کم برای شخص، و دست زیاد برای خانواده او دردسرساز باشد.

شما می‌توانید از یک بازی آنلاین بهره ببرید و به زندگی خود نیز بپردازید، مادامی که اثر ناشایستی در کارهای روزانه شما نگذارد، و پسرفت نکنید. همیشه بکوشید آنچه نیک که در جهان مجازی به دست آورده‌اید را در جهان حقیقی برای خود بسازید.

نوشته بازی‌های آنلاین چگونه جیب‌ کاربران را خالی می‌کنند؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بازی‌های آنلاین چگونه جیب‌ کاربران را خالی می‌کنند؟

اکنون میانه شب است و شما فردا کار یا مدرسه یا دانشگاه دارید، از این رو، باید هرچه زودتر سر به بالش بگذارید و بخوابید — ولی این کار را نمی‌کنید. به جای آن، گوشی خود را به شارژر پیوند می‌زنید و یک بازی آنلاین را باز می‌کنید و به دنبال دستاوری جم و سکه و دفاع کردن از پایگاه‌های خود در برابر یورش‌های دشمنان تا صبح پای آن می‌نشینید تا زمانی که چشمان‌تان سرخود بسته شوند یا دستان‌تان از کار بی‌افتند یا شاید روزی به یک تک‌سلولی دگرگون شوید!

این وضعیتی است که بسیاری از ما با آن روبه‌رو شده‌ایم به دور از آنکه در چه سن و سالی باشیم. بسیاری از ما اگر به این گام از اعتیاد به بازی رسیده باشیم، با سختی فراوانی برای ترک کردن آن روبه‌رو خواهیم شد. ولی اگر تنها یک هفته از آن دور باشیم، در خواهیم یافت که سازندگان آن بازی‌ها به گونه‌ای سازمان‌یافته از چه الگوها و ترفندهایی برای نگهداری روزانه ما در بازی بهره برده‌اند.

برای آنکه بدانید اعتیاد به بازی چگونه پدیدار می‌شود و چه کاری می‌تواند با شما بکند، از این رو، به دنبال این نوشته با ما همراه باشید.

خوی‌آوری یا اعتیاد چیست؟

واژه‌نامه مریم وبمستر از اعتیاد اینگونه می‌گوید: واکنش ناخواسته به چیزی، ریشه‌دار، نیاز تنکردی (فیزیولوژی) یا روانی (سایکولوژی) به چیزی، رفتاری، یا کنشی خوی‌آور. یک انسان نه تنها به دخانیات و الکل، بلکه به کنش‌ها و فعالیت‌هایی به مانند شرط‌بندی، خرید کردن، یا دزدیدن نیز می‌تواند خوی پیدا کند.

به هر رو، آن چیزها و رفتارها نیاز سیستم پاداش مغز را بیش از اندازه گسترش می‌دهند، که با خوردن، بوییدن، چشیدن، دیدن، شنیدن، یا انجام دادن آن‌ها، این سبب آزاد شدن هرمون‌های لذت، و واکنشی نو و درخور پسند می‌شوند، به گونه‌ای که دوری از این لذت برای‌تان سخت می‌شود، چه زمانی که بخواهید آن را ترک کنید، چه زمانی که به دنبال تن دادن به آن‌ها با پیامدهای ناسازگار و نخواسته روبه‌رو شوید.

آیا می‌توان به بازی‌های کامپیوتری خوی آورد؟

بر پایه گفته سازمان جهانی بهداشت، خوی آوردن و اعتیاد به بازی حقیقت دارد. این سازمان در بازبینی شماره ۱۱ دسته‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها این گونه از خوی‌آوری به بازی گفتار کرده است: الگویی از رفتار سرزده از بازی (بازی دیجیتالی یا بازی کامپیوتری) که به اختلال در بازی شناخته می‌شود، و سبب افزایش برتری بازی در برابر کنش‌های دیگر شده، تا به اندازه‌ای که بازی کردن در برابر دلبستگی‌ها و کنش‌های روزانه دیگر پیشتاز می‌شود، تا جایی که با در میان بودن پیامدهای ناسازگار و ناخواسته، این همچنان به دنباله یا به پیاپی رسیدن بازی می‌انجامد.

اگرچه میان اعتیاد به بازی و بازی کردن تنها برای خوشگذرانی، ناهمگونی و تفاوت دیده می‌شود. شما می‌توانید هر روز فورتنایت بازی کنید ولی با آن خوی نگیرید. درست است که با این شیوه نمی‌توانید زمان زیادی را برای آن بگذارید، ولی تا هنگامی که روزانه بدانید که در چه ساعتی به کار و کلاس و خوراک و تندرستی خود برسید، و انجام آن را برتر در برابر کارهای زندگی خود ندانید، با دردسر روبه‌رو نخواهید شد. ولی اگر به روزی برسید که از پاکیزگی و کار و پول و زندگی خود برای خرید ارز مجازی بگذرید، پس بی‌گمان به کمک نیاز دارید.

بازی‌ها چگونه ما را ناچار به بازی کردن بیش از اندازه می‌کنند؟

اگر چشمان خود را ببندید و یک کازینو را در اندیشه بنگرید، شاید یک رولت خوشگل پرنور و میزهای کارت‌بازی، روی‌هم‌خوردن ژتون‌های رنگارنگ، نورانی شدن و صدا خوردن دستگاه‌های سکه‌خور ببینید. در این گمان نیست که کازینوها به گونه‌ای ساخته و طراحی شده‌اند تا بتوانند به خوبی حواس‌برانگیز باشند.

این‌ها همگی انگیزه‌ای در آزاد شدن هرمون‌ها به میان می‌آورند، تا شرط‌بندان را ناچار به شرط‌بندی در تجارت کنند.

یک بازی کامپیوتری نیز می‌تواند نقش یک تجارت درخور پسند و بسیار سودآور را داشته باشد. کمپانی بازی‌ساز سوپرسل با بازی کلش آف کلنز (Clash of Clans)، کلش رویال (Clash Royale)، و براول استارز (Brawl Stars) خود شناخته شده است، که تنها در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱.۷ میلیارد دلار سود به دست آورد. این بازی‌ها به رایگان دریافت می‌شوند، ولی بازیکنان این گزینه را دارند تا برای برخوردار شدن از ویژگی‌های برتر در درازای زمانی کوتاه، برای آن پول واقعی بپردازند. این یک گونه از تجارت و کسب‌وکار جان‌یافته از سوی بازی‌های موبایلی امروزی است.

از آنجایی که خریدهای درون‌برنامه‌ای، سرچشمه بنیادین درآمدزایی برای بازی‌های رایگان نامبرده در بالا است، این تنها به خواست و پایداری سازنده بستگی دارد که تا چه زمانی بازیکنان به بازی بپردازند.

ساخت یک بازی برجسته، نیازمند به یک آغاز برجسته است. با هزاران بازی که اکنون در فروشگاه‌های آنلاین آماده برای دریافت هستند، یک سازنده ناچار به بهره‌وری از روش‌ها و ترفندهایی است تا بتواند محصول خود را در میان مردم و در برابر همه آن بازی‌ها، ویژه نشان دهد.

شیوه نگاره‌سازی

برخی از بازیکن‌ها — چه دیروزی چه امروزی — گیرایش بالایی به دم‌دستی‌ترین ترفند بسیاری از سازندگان در راستای به پیروزی رسانیدن یک بازی دارند، که آن چیزی نیست جز روی کار بودن و به نمایش گذاشتن یک زن یا مرد برهنه یا نیمه‌برهنه با پوششی گیرا در بازی، که سبب برانگیخته شدن بازیکن‌ها می‌شود.

پژوهشگران به داده‌هایی تازه درباره پیوند میان رنگ و احساسات انسان دست یافتند — به این گونه که رنگ‌های روشن می‌توانند واکنش‌های سازگارتری در برابر رنگ‌های تیره در بر داشته باشند.

سطح دشواری

بسیاری از بازی‌های آنلاین در آغاز با بهره‌گیری از جلوه‌ها و صداهای خیره‌کننده، می‌کوشند تا بازیکن را در وضعیتی بگذارند تا به آسانی به یک یا چند سطح برتر در بازی برسند، از این رو، به بازی و ساختار آن ناخودآگاه گرایش پیدا می‌کنند، با آنکه کار دشواری را به انجام نرسانیده‌اند، یا پیش از آغاز بازی از آن خوش‌شان نمی‌آمده است.

برای نمونه، در بازی Mario Kart Tour، شما بی‌آنکه به گوشی دست بزنید، می‌توانید برنده چند مسابقه آغازین آن بشوید. نه نیازی به برکشی نیرو دارید، نه دانشی در رانندگی — اگر باور ندارید، خود بازی کنید!

پس از کمی سرخوشی، با گذر زمان، یک بازی دشوارتر می‌شود، و از آنجا شما ناچار به پرداخت هزینه برای آن می‌شوید — به دور از این، روند بازی برای‌تان بسیار کند می‌شود. همانگونه که پیشتر گفتیم، این یک روند سازمان‌یافته برای دریافت پول از بازیکنان از سوی سازنده است.

خریدهای درون‌برنامه‌ای

خریدهای درون‌برنامه‌ای به گونه‌ای عرضه شده‌اند که خرده‌فروشان سال‌ها از آن سود برده‌اند. بسیار دیده‌ایم که گاهی یک صندوق پر از جم ۱۰ دلاری، روزی به نیمی از بهای آن کاهش یافته و بازیکنان به سبب این پیش‌آوری از سوی سازنده، به خرید آن پرداخته‌اند.

به دنبال بهره‌وری از سکه و طلا و جم برای نیرو بخشیدن به خود در بازی، خریدهای کوچک شما بیش از پیش می‌شوند. کسانی هستند که صدها دلار برای بازی‌های موبایلی پرداخته‌اند، و گفته‌اند که هرچه بیشتر هزینه می‌کنند، به سختی می‌توانند بازی را فراموش کنند. این رفته‌رفته بازی را به یک سرمایه‌گذاری دگرگون می‌کند، که بازیکنان را ناچار به نگهداری‌اش کرده است.

شکست در آستانه برد

اگر بازی‌هایی به مانند کندی کراش ساگا (Candy Crush Saga) را به خوبی بشناسید، پس می‌دانید که گاهی تنها یک گام از رسیدن به سطح بعدی دور هستید، ولی با شکست روبه‌رو می‌شوید.

در این هنگام، برخی از بازی‌ها سطح یا مرحله کنونی را از نو آغاز می‌کنند، ولی برخی از آنان از شما درخواست پیش‌آوری سکه یا هر چیز دیگری می‌کنند (که برای آنان هزینه پرداخته‌اید یا در پی بازی به دست آورده‌اید)، تا بتوانید روند بازی را از همان نقطه‌ای که شکست خورده‌اید، از پیش بگیرید. این نه تنها افتخارآفرین نیست، بلکه سبب آسودگی بازیکنان می‌شود، از این رو، کسی هزینه پرداخت کند، در برابر آنکه کوشش کند، برتری پیدا می‌کند.

هرچند که سازندگان تنها چند بار به کسی که شکست خورده است، پیشنهاد پرداخت هزینه برای از پیش گرفتن دوباره بازی از نقطه کنونی می‌دهند، ولی اگر این یک هنجار پایدار باشد، از این رو، “کوشش کردن” زیر پرسش می‌رود.

احساس نادرست نظارت داشتن

یکی از ترفندهای دیگری که کازینوها سال‌ها از آن بهره می‌بردند، این بود که در دستگاه‌های شرط‌بندی، به بازیکنان حس نظارت بر برآورد هر چرخش می‌دادند. این دستگاه‌ها دارای دستگیره‌هایی برای کشیدن، و دکمه‌هایی برای فشار دادن بودند. در حقیقت، برد و باخت شما تنها از سوی پیکربندی درونی این دستگاه‌ها تعیین می‌شود.

در بازی‌ها نیز چنین است — برای نمونه، در بازی ساکر استارز (Soccer Stars)، فرقی نمی‌کند که در چه زمانی گردونه جایزه‌ها را بچرخانید، از سویی، چیزی به نام “گزینش خودکار” درکار نیست، زیرا این سیستم پشت‌پرده است که می‌گوید به چه کسی در چه زمانی چه چیزی به چه سبب داده شود.

برآورد

بازی‌های کامپیوتری می‌توانند به دور از اثرهای ناسازگار برای مغز، بدن ما را نیز نشانه بگیرند. کسانی هستند که دست کم نیمی از روز خود را در یکجا می‌نشینند، و تنها تمرکز خود را بر روی مانیتور کامپیوتر یا گوشی خود اندوخته‌اند. این به دور از آنکه به چشم و بدن شما آسیب می‌رساند، برای انجام کارهای روزانه دیگر، مغزتان را بسیار خسته می‌کند، و هربار که چشمان خود را می‌بندید، تنها نماها و صداهای بازی را می‌بینید و می‌شنوید.

می‌دانیم که بازی‌های “باحال” بسیاری آن بیرون در چشمداشت شما هستند، ولی پیش از آنکه به سراغ آنان بروید، نخست به یک پایداری در زندگی خود برسید، سپس بازه زمانی ویژه‌ای را برای آن تعیین کنید، و هرگز زندگی حقیقی خود را برتر از زندگی درون بازی نکنید تا ناچار به پرداخت‌های درون‌برنامه‌ای نشوید. شاید این هزینه‌ها کوچک باشند، ولی رفته‌رفته شمار آن‌ها افزایش می‌یابد، و علاقه شما به بازی، و ترس‌تان برای از دست دادن آنچه که ساخته‌اید، با گذر زمان بیشتر می‌شود.

درست است که اعتیاد به بازی در حالت عادی نمی‌تواند با الکل و دخانیاتی که یک جامعه را نشانه گرفته‌اند برابری کند، ولی به مانند هر چیز، زیاده‌روی در آن می‌تواند دست کم برای شخص، و دست زیاد برای خانواده او دردسرساز باشد.

شما می‌توانید از یک بازی آنلاین بهره ببرید و به زندگی خود نیز بپردازید، مادامی که اثر ناشایستی در کارهای روزانه شما نگذارد، و پسرفت نکنید. همیشه بکوشید آنچه نیک که در جهان مجازی به دست آورده‌اید را در جهان حقیقی برای خود بسازید.

نوشته بازی‌های آنلاین چگونه جیب‌ کاربران را خالی می‌کنند؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی زد فلیپ: از وسط من را تا کن!

سازندگان مطرح تلفن همراه، چند وقتی است که راهی جدید برای بازاریابی محصولات خودشان یافته‌اند و بالاخره گریبان تعداد دوربین‌های بیشتر را رها کرده و بخشی از تمرکزشان را بر روی محصولاتی گذاشته‌اند که از نظر طراحی و خلاقیت، نسبت به گوشی‌های پرچم‌دار امروزی در جایگاه ویژه‌ای قرار می‌گیرند.

اسمارت‌فون‌های با نمایشگر تاشو اکثرا دارای ظاهری فوق‌العاده و ابعادی بزرگ هستند. این پدیده باعث می‌شود تا کاربران هنگام قرار دادن آن‌ها در جیب لباس خود دچار مشکل شوند. البته مشکل کمبود فضا به‌تدریج حادتر نیز می‌شود؛ چرا که پرچم‌دارانی نظیر گلکسی S20 اولترا دارای نمایشگری به‌مراتب بزرگ‌تر نسبت به گذشته هستند.

اخیرا برخی کمپانی‌ها نظیر موتورولا و سامسونگ با عرضه هندست‌های تاشوی جدید، راهکاری را برای حل مشکل فوق ارائه کردند. موتورولا ریزر از طراحی فوق‌العاده‌ای برخوردار است؛ اما متاسفانه این هندست در مناطق محدودی از جهان عرضه می‌شود. در مقابل به‌نظر می‌رسد که سامسونگ گلکسی زد فلیپ، کلیه مشکلات مربوط به قالب طراحی تاشو را حل و فصل نموده است. چنان‌چه از طرفداران پر و پا قرص هندست‌های تاشو هستید؛ در این‌صورت با آی‌تی‌رسان و بررسی تخصصی سامسونگ گلکسی زد فلیپ همراه باشید.

طراحی: استعداد بالا در جذب اثر انگشت

گلکسی زد فلیپ در نخستین نگاه، مسحورکننده به‌نظر می‌رسد. مشاهده این هندست با رنگ بنفش براق حقیقتا مخاطب را مبهوت خواهد کرد. با این‌حال این دستگاه غول‌پیکر به شدت مستعد جذب اثر انگشت است؛ لذا برای لذت بردن از ظاهر جذاب گلکسی زد فلیپ همواره بایستی دستمال تنظیف را به‌همراه داشته باشید. شما می‌توانید از کیس شفاف ارائه شده در جعبه محصول نیز استفاده کنید؛ اگرچه این‌کار همانند خریداری یک ماشین لوکس و گران‌قیمت صرفا با هدف نگهداری از آن درون پارکینگ منزل است!

این هندست دارای خطوط زیبا و طراحی متقارن و نسبتا بی‌نقصی است. این محصول بر خلاف گلکسی فولد فاقد ناچ زشت و آزاردهنده بر روی نمایشگر داخلی خود است. همچنین دوربین سلفی منفرد گوشی در مرکز قسمت فوقانی نمایشگر قرار دارد. طراحی قاب دستگاه مانع آسیب‌دیدگی نمایشگر حین بستن آن شده و از ورود گردوغبار و کثیفی به فضای زیر نمایشگر جلوگیری می‌کند.

هندست سال گذشته گلکسی فولد به‌وضوح فاقد مشخصه‌ای خیره‌کننده برای توجیه قیمت‌گذاری نجومی خود بود. از سوی دیگر موتورولا ریزر نیز همانند یک اسمارت‌فون نسل اولی با محدودیت‌های خاصی دست‌به‌گریبان است. اما گلکسی زد فلیپ یک گوشی هوشمند تمام‌عیار است که در زمینه طراحی کلی محصول، صفحه‌نمایش و لولا بسیار منسجم و حرفه‌ای به‌نظر می‌رسد.

اکثر اسمارت‌فون‌های سامسونگ از قالب طراحی مشابه و مدل‌های رنگی طبیعی برخوردار هستند؛ اما گلکسی زد فلیپ دارای ظاهری رنگین‌کمانی و جالب‌توجه است. در واقع این محصول یکی از زیباترین هندست‌های ارزیابی شده توسط تیم آی‌تی‌رسان تا به امروز محسوب می‌شود.

دکمه پاور در سمت راست نیمه تحتانی گوشی قرار دارد؛ موضوعی که به‌معنای سهولت دسترسی به این دکمه هنگام قرارگیری گوشی در وضعیت بسته است. لولای مستحکم‌تر سامسونگ گلکسی زد فلیپ در مقایسه با اکثر گوشی‌های تاشوی پیشین یقینا ضخیم‌تر است. البته این پدیده ابدا مشکل‌ساز نیست؛ چرا که ضخامت بالا یکی از مشخصه‌های ساختاری محصولات تاشو به‌شمار می‌رود. علاوه بر این به لطف وجود این مشخصه اکنون کاربران می‌توانند هندست غول‌پیکرشان را درون جیب لباس خود قرار دهند.

نسبت ابعاد 21.9:9 گلکسی زد فلیپ به‌معنای ظاهر کشیده‌تر آن نسبت به یک اسمارت‌فون معمولی است؛ پدیده‌ای که به افزایش ارگونومی دستگاه کمک می‌کند. در واقع این گجت یکی از معدود اسمارت‌فون‌های غول‌پیکری است که با استفاده از یک دست و بدون کوچک‌ترین مشکل قابل حمل خواهد بود. تجربه در دست گرفتن این هندست به اندازه‌ای آسان و لذت‌بخش است که باعث می‌شود ابعاد سایر گوشی‌ها اندکی عجیب و غریب به‌نظر برسند. البته این قد بلند سبب می‌شود تا برای دسترسی به نوار اعلانات بالای گوشی، مجبور به استفاده از هر دو دست خود باشید.

لولا و نمایشگر: زیبا و کاربردی

لولا با قابلیت تنظیم در زوایای مختلف یکی از مشخصه‌های کلیدی اسمارت‌فون‌های تاشوی ایده‌آل قلمداد می‌شود. قابلیت تنظیم زاویه نمایشگر از طریق ساختار لولایی شکل دارای موارد کاربری متعددی است. بدین‌ترتیب کاربران هنگام دراز کشیدن در تختخواب یا حین قدم زدن به آسانی می‌توانند به تماس‌های ویدیویی پاسخ دهند.

لولای به‌کارگیری شده در گلکسی زد فلیپ در مقایسه با هندست‌های گلکسی فولد و موتورولا ریزر به میزان قابل‌توجهی محکم‌تر است. بدین‌ترتیب نمایشگر در کلیه زوایای بین 20 تا 160 درجه ثابت خواهد شد. بخشی از جذابیت گلکسی زد فلیپ مدیون همین لولای منحصربه‌فرد است؛ اگرچه این ساختار، محدودیت‌هایی را به‌دنبال دارد. سامسونگ با بازنگری مهندسی شده ساختار لولا امکان توقف آن در زوایای مختلف را فراهم نموده است؛ اما این‌کار موجب شده تا باز و بسته کردن گوشی بسیار دشوارتر شود. با این‌حال کاربران سریعا قادر به تشخیص موقعیت استقرار انگشتان خود برای تنظیم آسان زاویه نمایشگر خواهند بود و اگر گوشی از دست‌شان لیز نخورد و پهن خیابان نشود، سرعت باز شدنی خوبی دارد!

گلکسی زد فلیپ میزان پیشرفت سامسونگ در زمینه فناوری تاشو را به معرض نمایش می‌گذارد. نخستین گوشی تاشوی سامسونگ در بدو عرضه ناموفق ظاهر شد؛ اما پس از گذشت چند ماه و رفع کلیه مشکلات اساسی محصول، نهایتا فروش آن از سر گرفته شد. پیشرفت‌های گلکسی زد فلیپ در زمینه طراحی لولا و استحکام نمایشگر حقیقتا فوق‌العاده به‌نظر می‌رسند. به‌کارگیری حواشی برجسته، استفاده از الیاف محافظ جهت جلوگیری از ورود گرد و غبار به زیر نمایشگر و کاهش شکاف میان صفحه‌نمایش و لولا و مهم‌تر از همه بهره‌گیری از روکش شیشه‌ای نمایشگر از جمله پیشرفت‌های گلکسی زد فلیپ به‌شمار می‌روند.

سرپوش‌های انتهایی در لبه‌های نمایشگر با انواع مورد استفاده در ورژن بازنگری شده گلکسی فولد شباهت فراوانی دارند. الیاف موجود مانع از ورود گرد و غبار به زیر نمایشگر و مختل شدن ظاهر یکپارچه آن می‌شود. به‌کارگیری لایه محافظ UTG بر روی نمایشگر گلکسی زد فلیپ ضمن افزایش مقاومت آن در برابر خراشیدگی موجب خلق یک نمایشگر تاشوی کاملا منحصربه‌فرد شده است. این روکش از قابلیت تاشوندگی برخوردار است؛ اما در مقایسه با روکش گوریلا گلس 6 به‌کارگیری شده در اسمارت‌فون گلکسی S20 یقینا شکننده‌تر خواهد بود.

استفاده از شیشه یا ماده‌ای مشابه آن در یک اسمارت‌فون تاشو نشان می‌دهد که این محصولات با سرعتی فراتر از حد مورد انتظار در حال پیشرفت هستند. طی 6 ماه گذشته شاهد عرضه گوشی‌های موتورولا ریزر و گلکسی فولد همراه با نمایشگرهای پلاستیکی بودیم. در واقع گلکسی زد فلیپ در عوض استفاده از نمایشگری بحث‌برانگیز، مشابه یک اسمارت‌فون معمولی با قابلیت تاشوندگی به‌نظر می‌رسد.

با این‌حال محل تاشدگی در نمایشگر گلکسی زد فلیپ (همانند اکثر دستگاه‌های تاشو) کاملا مشهود است و کاربران هنگام پیمایش بر روی نمایشگر متوجه این موضوع خواهند شد. اگرچه پس از چند روز استفاده از گوشی به این وضعیت عادت می‌کنیم و حتی شاید از دیدنش لذت هم ببرید!

سامسونگ در گلکسی زد فلیپ از یک پنل تاشوی داینامیک آمولد با اندازه 6.7 اینچ و رزولوشن فول اچ‌دی پلاس به‌عنوان نمایشگر اصلی بهره گرفته است. نمایشگر دوم در پشت دستگاه نیز دارای اندازه 1 اینچی است. صفحه‌نمایش اصلی از کلیه مشخصه‌های نمایشگرهای سامسونگ نظیر نمایش چشم‌نواز رنگ‌ها و عمق بالای رنگ سیاه برخوردار است. با این‌حال نمایشگر دوم موسوم به Cover Display یکی از بدترین بخش‌های گلکسی زد فلیپ به‌شمار می‌رود. اندازه بسیار کوچک این نمایشگر عملا آ‌ن‌را بلااستفاده نموده است. کاربران با استفاده از این نمایشگر قادر به مشاهده تاریخ، زمان، پیمایش در اعلان‌های منتخب و پخش محتوای چندرسانه‌ای خواهند بود. اگرچه انجام این کارها منوط به ضربه زدن 2 یا چندباره بر روی نمایشگر کوچک گوشی هستند.

به‌طور خلاصه می‌توان نمایشگر دوم گلکسی زد فلیپ را زائد و بلااستفاده قلمداد کرد. با این‌حال برای نخستین بار شاهد به‌کارگیری یک پنل تاشو با کیفیتی هم‌تراز با برترین نمایشگرهای اسمارت‌فونی هستیم. اگر سامسونگ نمایشگر دوم را بزرگ‌تر طراحی می‌کرد، امکان استفاده راحت از دوربین‌های پشتی به عنوان دوربین سلفی هم فراهم می‌شد و دیگر نیاز به همان ناچ نقطه‌ای درون نمایشگر هم نبود.

دوربین‌ها: شانه به شانه پرچم‌داران

دوربین‌های پشتی گوشی در کنار نمایشگر کوچک آن قرار دارند و با 2 بار فشردن دکمه پاور این دوربین‌ها آماده ثبت تصاویر سلفی خواهند شد. در ابتدای کار، تنظیم فریم با استفاده از نمایشگر 1 اینچی کمی دشوار به‌نظر می‌رسد؛ اما پس از کمی کار با گوشی موفق شدیم تصاویر سلفی را با سطح دقت مناسب ثبت نماییم. هنگام قرارگیری گلکسی زد فلیپ در وضعیت بسته، 2 حسگر دوربین 12 مگاپیکسلی پشت دستگاه نقش دوربین سلفی دوگانه را ایفا خواهند کرد. این دوربین‌ها اساسا مشابه نمونه به‌کارگیری شده در هندست سال گذشته گلکسی S10e هستند. بعلاوه این‌بار از دوربین تله‌فوتو هیچ خبری نیست.

برخی گوشی‌های تاشو همانند متورولا ریزر (برخلاف سامسونگ گلکسی فولد) با چالش‌هایی در زمینه محدودیت فضا مواجه هستند؛ پدیده‌ای که موجب می‌شود این گجت‌ها از امکانات محدودتری در مقایسه با هندست‌های پرچم‌دار برخوردار باشند. حذف دوربین تله‌فوتو از گوشی یکی از محدودیت‌های ذکر شده به‌شمار می‌رود. سامسونگ با رویکردی منطقی ترجیح داده تا امکانات موردنیاز اکثر کاربران را در اختیار آن‌ها قرار دهد. یقینا دسترسی به یک لنز فوق‌عریض در مقایسه با دوربین تله‌فوتو از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار است.

2 دوربین اصلی دستگاه، عملکردی مشابه انواع به‌کارگیری شده در سری گلکسی S10 را ارایه می‌دهند. این حسگرها جزو بهترین دوربین‌های اسمارت‌فونی سال گذشته بودند و عملکرد گلکسی زد فلیپ در زمینه عکاسی و فیلم‌برداری نیز تقریبا مشابه با سری گلکسی S10 است. احتمالا هیچ‌کس یک هندست تاشو را به‌خاطر دوربین‌های آن خریداری نخواهد کرد؛ با این‌حال تصاویر ثبت شده توسط گلکسی زد فلیپ برای اشتراک‌گذاری در رسانه‌های اجتماعی کاملا ایده‌آل هستند.

گلکسی زد فلیپ در محیط‌هایی با روشنایی کافی قادر به ثبت تصاویری عالی با جزئیات فوق‌العاده و وضوح بالا خواهد بود. همچنین تکنیک‌های پردازش تصویر مورد استفاده توسط سامسونگ موجب افزایش غنای رنگ‌ها شده و به تصاویر، ظاهری چشم‌نوازتر می‌بخشد.

با این‌حال کاهش میزان روشنایی محیط بر عملکرد دوربین تاثیر منفی می‌گذارد. عملکرد نه‌چندان دلچسب در شرایط نوری ضعیف همواره به‌عنوان یکی از نقاط ضعف دوربین‌های سامسونگ (حداقل تا پیش از عرضه سری گلکسی S20) تلقی شده است. عملکرد دوربین‌های گلکسی زد فلیپ در محیط‌های کم‌نور نیز پیشرفت محسوسی را نسبت به گذشته تجربه نکرده است. تصاویر ثبت شده در فضاهای تاریک به‌طور معمول فاقد جزئیات و شارپنس مطلوب هستند و غالبا کاربرد چندانی ندارند. اگرچه عملکرد هندست‌های جدید سامسونگ در این زمینه ظاهرا تا حدودی بهبود یافته است؛ اما دوربین‌های گلکسی زد فلیپ احتمالا جزو ویژگی‌های شاخص آن قلمداد نمی‌شوند.

دوربین گلکسی زد فلیپ از برخی امکانات کاربردی نظیر حالات فوکوس زنده و پرتره برخوردار است. بدین‌ترتیب کاربران به انواع مختلفی از افکت‌ها شامل بوکه، حالت دایره بزرگ (که در آن پس‌زمینه اساسا در خارج از محدوده فوکوس قرار می‌گیرد)، حالات چرخشی، زوم و Color Point دسترسی خواهند داشت. افکت Color Point به کاربر امکان می‌دهد تا بخشی از تصویر را به‌صورت رنگی و سایر قسمت‌های آن‌را به شکل سیاه و سفید ثبت نماید. در نتیجه شما قادر به ثبت تصاویری خلاقانه و هنری از سوژه‌های موردنظر خود خواهید بود.

در صورت بازگشایی گوشی یقینا تصاویر سلفی با کیفیت پایین‌تری ثبت خواهند شد؛ چرا که این‌بار در عوض به‌کارگیری دوربین‌های اصلی گوشی از یک دوربین سلفی کاملا استاندارد 10 مگاپیکسلی استفاده می‌شود. عملکرد این دوربین اگرچه ایده‌آل نیست؛ اما کیفیت تصاویر ثبت شده توسط آن کاملا قابل‌قبول به‌نظر می‌رسد. در تصویر زیر، عکس سمت راست با دوربین سلفی و عکس سمت چپ با دوربین پشتی دستگاه ثبت شده است.

به لطف طراحی منحصربه‌فرد لولا در گلکسی زد فلیپ، این هندست برای ثبت تصاویر سلفی گروهی بسیار مناسب است. دوربین‌های دوگانه در اکثر مواقع همانند یک دوربین سلفی فوق‌عریض عمل نموده و میدان‌دید تصویر را اندکی افزایش خواهند داد. چنان‌چه هنگام عکاسی با گوشی در محیط‌های کم‌نور، دستگاه در وضعیت نیمه‌باز باشد؛ در این‌صورت فلاش دوربین سلفی روشن خواهد شد. این پدیده در اکثر گوشی‌ها مشکل‌ساز نیست؛ اما در گلکسی زد فلیپ، روشن شدن کامل نمایشگر بدان معناست که نیمه تحتانی نمایشگر، نور زیادی را به سمت بالا ساطع خواهد کرد. در نتیجه تصاویر دارای اعوجاجات لنزی فراوان بوده و همانند عکس‌های ثبت شده توسط دوربین‌های اسمارت‌فون 5 سال گذشته به‌نظر می‌رسند.

چنین وضعیتی بسیار ناامیدکننده است؛ خصوصا آن‌که رفع این مشکل برای سامسونگ بسیار آسان است. با توجه به تنظیم هوشمندانه سایر بخش‌های اپلیکیشن دوربین در زمان اجرا، کلیه فرامین کنترلی در بخش تحتانی و سوژه‌یاب نیز در نیمه فوقانی نمایشگر رویت می‌شوند. لذا عدم از کار انداختن مشخصه فلاش برای نیمه تحتانی نمایشگر، تصمیمی عجیب از جانب سامسونگ به‌شمار می‌رود. این مشکل به آسانی از طریق نرم‌افزاری قابل حل و فصل است و امیدواریم که سامسونگ نیز نهایتا در این مسیر قدم بردارد؛ چرا که این مشکل بر روی کلیه تصاویر سلفی ثبت شده با گوشی در حالت نیمه‌باز تاثیر منفی می‌گذارد.

دوربین‌های گلکسی زد فلیپ در هیچ حوزه‌ای ممتاز نیستند و بدین منظور نیز طراحی نشده‌اند. خریداران به‌دلیل طراحی جدید و منحصربه‌فرد گلکسی زد فلیپ و نه دوربین‌های آن به سراغ این هندست می‌روند. اگرچه کیفیت این دوربین‌ها با جدیدترین پرچم‌داران سامسونگی برابری نمی‌کند؛ اما در مقایسه با رقیب دیگر خود یعنی موتورولا ریزر بسیار برتر ظاهر می‌شوند. سامسونگ با تولید گلکسی زد فلیپ نشان داد که با وجود محدودیت‌های فضایی و فیزیکی پیش رو در زمینه طراحی گوشی‌های تاشو، این گجت‌ها می‌توانند به دوربین‌هایی قابل‌اعتماد مجهز شوند.

عملکرد: مشخصات پرچم‌دار با قید چند استثنا

مشخصات سخت‌افزاری یکی از مقوله‌های غیرقابل چشم‌پوشی در هر اسما‌رت‌فون محسوب می‌شود. گلکسی زد فلیپ اساسا از مشخصات داخلی پرچم‌دار سال گذشته سامسونگ یعنی گلکسی S10 برخوردار است. در واقع مشخصات این هندست هم‌تراز با یک پرچم‌دار کمی قدیمی به‌نظر می‌رسد. از آن‌جا که طراحی گلکسی زد فلیپ احتمالا چندین سال زمان برده است؛ لذا سامسونگ ترجیح داده تا در این محصول از سخت‌افزارهای پرچم‌دار استفاده کند. این در حالیست که مشخصات موتورولا ریزر با یک هندست میان‌رده برابری می‌کند.

گلکسی زد فلیپ از پردازنده اسنپ‌دراگون 855 پلاس به‌همراه 8 گیگابایت رم و 256 گیگابایت حافظه‌داخلی بهره می‌گیرد. عملکرد این مجموعه سخت‌افزاری اگرچه با تراشه اسنپ‌دراگون 865 و رم 12 گیگابایتی به‌کارگیری شده در مدل پایه گلکسی S20 برابری نمی‌کند؛ اما توان پردازشی گلکسی زد فلیپ فراتر از میزان مورد نیاز کلیه کاربران خواهد بود.

اگرچه پردازنده مورد استفاده در گلکسی زد فلیپ در برابر پرچم‌داران امروزی کمی قدیمی به‌نظر می‌رسد؛ اما هنگام استفاده از این هندست هیچ‌گونه مشکل قابل‌توجهی رویت نمی‌شود. در واقع طی مدت استفاده از گوشی با هیچ‌گونه وقفه یا تاخیر ناشی از کمبود منابع پردازشی مواجه نشدیم. مشخصات سخت‌افزاری گوشی در اکثر موارد نسبتا آینده‌نگرانه هستند. طی 1یا 2 سال آینده، ترآشه اسنپ‌دراگون 855 پلاس کماکان پاسخگوی نیازهای پردازشی همه خواهد بود. همچنین با وجود حافظه رم 8 گیگابایتی نیز کاربران به احتمال فراوان با هیچ محدودیتی مواجه نخواهند شد.  البته گلکسی زد فلیپ از شبکه 5G پشتیبانی نمی‌کند؛ پدیده‌ای که احتمالا از محدودیت‌های فیزیکی دستگاه ناشی می‌شود. پشتیبانی از اتصال 5G مستلزم استفاده از آنتن‌های بیش‌تر و بزرگ‌تر است.

شارژدهی باتری: فراتر از حد قابل‌قبول

گلکسی زد فلیپ مجهز به 2 باتری مجزا با مجموع ظرفیت 3300 میلی‌آمپرساعت است. بهره‌وری 2 باتری مجزا در مقایسه با یک باتری بزرگ‌تر به‌مراتب کمتر است. این پدیده در اسمارت‌فون موتورولا ریزر کاملا مشهود است؛ چرا که باتری 2510 میلی‌آمپرساعتی این هندست بیش از نصف 1 روز دوام نخواهد آورد.

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا شارژدهی باتری گلکسی زد فلیپ مشابه موتورولا ریزر است؟ پاسخ منفی است؛ چرا که علی‌رغم محدودیت‌های طراحی گوشی‌های تاشو، شارژدهی باتری گلکسی زد فلیپ کماکان فراتر از حد قابل‌قبول ارزیابی می‌شود و کاربران از این بابت نگرانی خاصی نخواهند داشت.

در اکثر موارد، باتری گلکسی زد فلیپ تا 1 روز کامل دوام می‌آورد. در صورت استفاده سنگین‌تر از هندست بایستی پس از حدودا 13 ساعت مجددا آن‌را شارژ کرد؛ در غیر این‌صورت با یک نوبت شارژ کامل باتری می‌توان از گوشی برای مدت 16 تا 18 ساعت استفاده نمود. در این مدت به‌طور متوسط حدودا 5 ساعت از گوشی استفاده کردیم. اگرچه این زمان با کاربری 6 یا 7 ساعتی برخی پرچم‌داران برابری نمی‌کند؛ اما با توجه به اندازه باتری ظاهرا سامسونگ شارژدهی آن‌را به شکل نسبتا مناسبی بهینه‌سازی نموده است.

در برخی روزها، مدت زمان استفاده از دستگاه تا 7 ساعت افزایش یافت؛ اما در برخی مواقع دیگر استفاده بیش‌تر از دوربین یا به‌کارگیری گوشی در فضاهای غیرمسقف (افزایش میزان روشنایی نمایشگر)، مدت کارکرد دستگاه را به 4 ساعت کاهش داد. با این‌حال بایستی به‌خاطر داشت که کیفیت سرویس‌دهی اپراتور مخابراتی نیز در طول عمر باتری گوشی تاثیرگذار است.

نرم‌افزار: رابط کاربری جذاب و قابل‌ اطمینان One UI

پیش‌تر سامسونگ در مقوله نرم‌افزار تا حدودی بحث‌برانگیز ظاهر می‌شد. تقریبا همگی ما رابط کاربری سنگین و شلوغ تاچ‌ویز را به‌خاطر داریم. اما سامسونگ با معرفی سری گلکسی S10 و رابط کاربری One UI از تغییراتی جدید رونمایی کرد. اکنون اصلاحات اعمال شده در رابط کاربری سامسونگ از تجربه نرم‌افزاری فوق‌العاده در گلکسی زد فلیپ حکایت دارد. کاربران گلکسی زد فلیپ به لطف برخورداری از رابط کاربری One UI 2.1 می‌توانند نمایشگر دستگاه را از جهت طولی به 2 قسمت تقسیم نموده و بر روی هر نیمه یک اپلیکیشن را اجرا نمایند. این مشخصه به ارتقاء قابلیت‌های مالتی‌تسکینگ دستگاه کمک شایان توجهی می‌کند.

همچنین سامسونگ به منظور هماهنگی هرچه بیش‌تر نرم‌افزار با قالب طراحی تاشو اقدام به اعمال برخی بهینه‌سازی‌های کلیدی نموده است. سامسونگ از طریق همکاری نزدیک با گوگل موفق به تولید نرم‌افزارهایی با رابط کاربری Flex شده است. این اپلیکیشن‌ها مشخصا برای قالب طراحی تاشو بهینه‌سازی شده‌اند. با بستن حدودا 90 درجه‌ای گوشی، اپلیکیشن‌های مذکور به حالت فلکس تغییر وضعیت می‌دهند.

در اپلیکیشن دوربین نیز پنجره سوژه‌یاب در نیمه فوقانی نمایشگر و ابزارهای کنترلی در نیمه تحتانی آن قرار دارند. اپلیکیشن گالری هم دارای وضعیت مشابهی است.

خم کردن 90 درجه‌ای دستگاه، آن‌را به ابزاری ایده‌آل برای برقراری تماس‌های ویدیویی تبدیل می‌کند. سرویس گوگل Duo به‌صورت پیش‌فرض در لیست مخاطبان و شماره‌گیر گلکسی زد فلیپ بارگذاری شده و با یک رابط کاربری مشابه برای حالت فلکس بهینه‌سازی شده است.

با وجود تمامی این اصلاحات بدیهی است که گوگل و سامسونگ کماکان بایستی در جهت بهینه‌سازی هرچه بیش‌تر امکانات تلاش کنند. اگرچه امکانات حالت Flex برای کلیه پوشه‌ها قابل دسترس است؛ اما مشخصا اعمال برخی اصلاحات در سیستم‌عامل اندروید ضروری به‌نظر می‌رسد. بدون تعیین یک استاندارد برای نمایشگر جلویی، هر برنامه برای کار با برخی امکانات نیازمند بهینه‌سازی خواهد بود؛ موضوعی که یقینا خسته‌کننده بوده و تجربه‌ای از هم گسیخته را به‌دنبال خواهد داشت.

استحکام و دوام

دوام یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های کاربران هندست‌های تاشو به‌شمار می‌رود. بدیهی است که نمایشگرهای تاشو از دوام پایین‌تری نسبت به سایر پنل‌ها برخوردار هستند؛ اگرچه شرکت‌هایی نظیر کورنینگ در تلاش هستند این مشکل را برطرف نمایند. به‌علاوه گوشی‌های تاشو معمولا در برابر گرد و غبار و آب‌خوردگی بسیار آسیب‌پذیر هستند. لذا توصیه می‌شود تا پیش از قرار دادن گلکسی زد فلیپ در جیب لباس خود، محتوای جیب را کاملا تخلیه نمایید.

همچنین بدنه این هندست بسیار لغزنده است؛ لذا بایستی آن‌را با احتیاط کامل حمل کرد. استفاده از گلکسی زد فلیپ در وضعیت کاملا باز شده احتمالا بهترین ترفند برای حفاظت از آن محسوب می‌شود. این هندست اگرچه آسیب‌پذیر است؛ اما به لطف طراحی منحصربه‌فرد سامسونگ، کابران هنگام استفاده از گلکسی زد فلیپ احتمالا احساس کار با یک اسمارت‌فون عادی را تجربه خواهند کرد.

سخن پایانی

گلکسی زد فلیپ با آنکه قیمت بالایی نزدیک به ۱۴۰۰ دلار دارد، اما در مرحله پیش فروش به سرعت توسط خریداران تمام شد! در بازار کشورمان نیز بهای این گوشی در حال حاضر در حدود ۳۰ میلیون تومان است که رقمی بسیار بالا برای یک گوشی موبایل محسوب می‌شود.

این گوشی خاص سامسونگ از نظر قدرت سخت‌افزاری، کیفیت دوربین، امکانات جانبی و… هیچ چیز خاص و متفاوتی را به شما ارایه نمی‌کند اما طراحی منحصر‌به فردش سبب می‌شود تا هر کجا  آن را از جیب خودتان خارج کنید، چشمان زیادی به سمتش چرخیده و طراحی آن را با دهانی باز نظاره کنند! پس اگر داشتن محصولی متفاوت از نظر طراحی یک اولویت در خریدتان محسوب می‌شود، گلکسی زد فلیپ برای شما ساخته شده است.

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی زد فلیپ: از وسط من را تا کن! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

چگونه با آیفون‌های اپل به خارج از کشور زنگ بزنیم؟!

برقراری تماس خارجی

شاید این نیز مشکل شما باشد: مشخصات مخاطبی را دارید که در خارج از کشور زندگی کرده و می‌خواهید به دلیلی با آن تماس برقرار کنید، اما شیوه انجام این کار را در گوشی آیفون خود نمی‌دانید. در این مقاله قصد داریم تا این مشکل را برطرف سازیم، پس در ادامه با آی‌تی‌رسان همراه باشید.

ابتدا باید شرایط تماس‌های خارجی سیم‌کارت خود را بررسی کنید. در برخی از طرح‌ها امکان برقراری تماس خارجی وجود ندارد (این مسئله بیشتر در کشورهای خارجی وجود دارد). تماس‌های خارجی نیز هزینه‌هایی بیشتر از تماس‌های داخلی خواهند داشت، پس پیش از برقراری تماس خارجی، هزینه‌های تماس را برآورد کنید.

هنگامی‌که تصمیم گرفتید تا به برقراری تماس خارجی بپردازید، قفل گوشی خود را باز کرده و سپس اپلیکیشن تلفن (Phone) را اجرا کنید.

برقراری تماس خارجی

کلید Keypad را لمس کرده تا به حالت صفحه‌کلید بروید.

برقراری تماس خارجی

انگشت خود را بر روی کلید «0» نگه دارید.

برقراری تماس خارجی

همزمان با اینکه انگشت خود را بر روی کلید «0» نگه می‌دارید، می‌بینید که در کادر شماره‌گیری، عدد صفر تبدیل به علامت «+» می‌شود.

برقراری تماس خارجی

شماره موردنظر را که با کد کشور مقصد آغاز می‌شود، وارد کرده و سپس کلید سبز تماس را لمس کنید.

شماره تلفن‌های بین‌المللی با یک پیش‌شماره کشوری آغاز شده که بدین‌وسیله مسیر تماس هدایت می‌شود. کد پیش‌شماره هر کشور منحصربه‌فرد است (مثلا عدد 49 مربوط به کشور آلمان است). این کد از رقم و یا ارقامی تشکیل شده که در ابتدای شماره تلفن‌ها قرار می‌گیرند.

برقراری تماس خارجی

حال تماس شما برقرار شده و بدین شیوه می‌توانید به امورات خود بپردازید.

برقراری تماس خارجی

نوشته چگونه با آیفون‌های اپل به خارج از کشور زنگ بزنیم؟! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

چگونه در صورت فراموشی پین در ویندوز، آن‌ را بازیابی کنیم؟

بازنشانی پین ویندوز

شکستن یک پین و یا یک گذرواژه خوب سخت است، اما همچنین یادآوری آن نیز دشوار است. اگر پین ورود به ویندوز خود را فراموش کنید، نمی‌توانید آن را دوباره به دست آورید اما می‌توانید که آن را تغییر دهید. پس در ادامه با آموزش این ترفند با آی‌تی‌رسان همراه باشید.

بازنشانی پین ویندوز شما در هنگام ورود به سیستم

با فرض اینکه پیش‌تر پین ورود را به حساب مایکروسافت خود اضافه کرده‌ باشید، این پین باعث می‌شود تا بسیار سریع‌تر به دستگاه‌های خود وارد شوید. اگر به هر دلیلی نمی‌توانید به رایانه خود وارد شوید، جهت شروع باید به صفحه ورود رفته و بر روی لینک «I Forgot My PIN» کلیک کنید.

بازنشانی پین ویندوز

گذرواژه حساب مایکروسافت خود را وارد کنید. سپس می‌توانید کد امنیتی یک حساب موجود را وارد کرده و یا اینکه از مایکروسافت بخواهید که گذرواژه‌ای جدید را از طریق ایمیل به شما ارسال کند.

بازنشانی پین ویندوز

گذرواژه امنیتی را وارد کرده و سپس بر روی «Verify» کلیک کنید. پین جدید خود را دو بار وارد کنید. حال شما پین رایانه خود را بازنشانی کرده‌اید. از این پس می‌توانید از این گذرواژه جدید جهت ورود به دستگاه موردنظر خود استفاده کنید.

بازنشانی پین ویندوز در هنگامی‌که وارد سیستم شده‌اید

اگر به محیط دسکتاپ ویندوز وارد شدید، اما همچنان می‌خواهید که پین خود را بازنشانی کنید، ابتدا باید به منوی استارت رفته و سپس بر روی آیکون چرخ‌دنده (Settings) کلیک کنید.

بازنشانی پین ویندوز

در صفحه ظاهرشده، بر روی گزینه «Accounts» کلیک کنید. سپس باید به قسمت «Sign-In Options» رفته و در کادر «Windows Hello PIN» گزینه «I Forgot My PIN» را انتخاب کنید.

بازنشانی پین ویندوز

گذرواژه حساب مایکروسافت خود را وارد کرده و سپس پین جدید خود را دو بار وارد کنید تا تغییرات به‌صورت کامل اعمال شوند.

نوشته چگونه در صورت فراموشی پین در ویندوز، آن‌ را بازیابی کنیم؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو!

محصولات سری سامسونگ گلکسی S20 را بایستی با دار و دسته اونجرز (انتقام‌جویان) مقایسه کرد، چرا که به‌خوبی توانستند در بحبوحه مشکلات فراوان امروزی، از هجوم کرونا و لغو MWC در خارج گرفته تا هجمه گسترده به سازنده‌اش در داخل، بالاخره به هر شکلی شده خودشان را به ایران رسانده تا حداقل در رسانه‌‌های کشورمان نیز هم‌گام با سایرین مورد نقد و بررسی قرار بگیرند.

از آنجایی هم که این حضور خیلی سخت بوده، پس اصلی‌ترین عضو آن‌ها که S20 اولترا است را برای بررسی برگزیدیم تا ببینیم سامسونگ بر روی این محصول گران قیمت خودش چه قابلیت‌هایی را کار گذاشته و آیا می‌تواند انتقامی سخت از سایر پرچم‌داران به‌خصوص در بخش دوربین بگیرد؟ با ما و بررسی این انتقام جوی بزرگ یعنی گلکسی S20 اولترا همراه باشید.

صحبت آغازین

چند سالی می‌شود که روند طراحی و ظاهر گوشی‌های پرچم‌دار، به مرحله ثبات و اگر بدبینانه نگاه کنیم، درجا زدن رسیده است! مدت‌ها از زمانی که با دیدن یک گوشی جدید در من شوق ایجاد می‌شد، گذشته و این روزها با در دست گرفتن یک پرچم‌دار، پس از دقایقی آن را به کناری گذاشته و رغبت خاصی برای وصال مجددش ندارم! اما چرا؟

نخستین امر به دیزاین باز می‌گردد که پس از فراگیر شدن گوشی‌های لمسی، تلاش سازندگان همگی در یک مسیر قرار گرفت و آن هم دادن فضای بیشتر به نمایشگر و البته بزرگ‌تر کردن آن بود. گوشی‌هایی که زمانی به خاطر بزرگی با عنوان فبلت نام گذاری می‌شدند، امروز از نظر اندازه بیشتر به یک شوخی می‌مانند و دیگر ترکیب شیشه و فلز در کنار رنگ‌های زیبا و خاص هم ترند متفاوتی در بازار نیست.

سخت‌افزارها به قدری قدرتمند شدند که رقابت‌شان بیشتر به عدد بنچمارک‌ها خلاصه شده و باتری‌ها هم آن چنان تفاوت خاصی در ظرفیت نداشته و تنها با افزودن بر میزان وات شارژر، سعی می‌کنند تا سریع‌تر برق را ببلعند و پیش صاحب خودشان بازگردند.

تنها بخشی که هنوز شاهد رقابت هستیم، دوربین است که هر ساله بر تعداد آن‌ها در پشت گوشی‌ها افزوده شده و احتمالا روزی می‌رسد که این سطح را با یک آبکش اشتباه بگیرید! قاعدتا ظرفیت این قسمت نیز همچون سایر بخش‌ها به پایان خواهد رسید و منحصر به ارقامی چون اندازه پیکسل بزرگ‌تر و زوم بیشتر در کنار وضوح بالاتر فیلم‌برداری می‌شود؛ پس چاره چیست؟

سامسونگ امسال در کنار معرفی سری گلکسی S20، گوشی زد فلیپ را هم معرفی کرد، یک گوشی با نمایشگر تاشو که به جز بخش طراحی تقریبا در تمامی مواردی از محصولی چون گلکسی S20 اولترا ضعیف‌تر است و با قیمت بالای خودش مقرون به‌صرفه هم به‌نظر نمی‌رسد، اما در کسری از دقیقه همه آن به فروش رفت! این امر به‌خوبی نشان داد که کاربران بیشتر از هرچیزی، تشنه یک طراحی تازه و جدا شدن از این گوشی‌های بزرگ با نمایشگرهای غول پیکر هستند، بایستی روحی تازه به کالبد محصولات پرچم‌دار دمیده شود و سامسونگ این راه را با گلکسی فولد آغاز و با فلیپ ادامه داد.

احتمال زیاد از سال‌های آینده شاهد ورود نسخه‌های خاص از این طراحی‌ها به محصولات رده پرچم‌داران نیز خواهیم بود تا دوباره روزی برسد که برای به‌دست گرفتن یک گوشی جدید، تپش قلب‌مان بالا رفته و تا مدت‌ها از دست گرفتنش، حس خوب تازه شدن را داشته باشیم.

طراحی و دیزاین: کاپیتان آمریکا!

در بخش قبل کلی سخنرانی کردم تا بگویم که طراحی گوشی‌ها نیاز به یک تغییر و تحول اساسی دارد اما خب تا رسیدن به آن نقطه هنوز کمی فاصله داریم؛ پس بهتر است به سراغ غول خوش قد و بالای خودمان برویم. سامسونگ گلکسی S20 اولترا یک گوشی خاص است که طبق روال معمول، خاص بودنش به دوربین آن باز می‌گردد.

اولین لحظه‌ای که این پرچم‌دار جدید را در دست گرفتم، هیکل بزرگ، وزن سنگین و از همه مهم‌تر ساختار عجیب دوربین آن حسابی خودنمایی می‌کرد. چهار دوربین به همراه فلش ال‌ای‌دی در یک قاب بزرگ مستطیل شکل همچون سپر کاپیتان آمریکا در جلوی S20 اولترا قرار گرفته‌اند و هر ضربه‌ای که بخواهد به آن وارد شود، بایستی از این قاب مستطیل شکل عبور کند!

وقتی شما یک گوشی با نمایشگر ۶.۹ اینچی به همراه باتری ۵۰۰۰ میلی‌آمپری دارید، پس وجود وزن ۲۲۲ گرمی هم چندان دور از ذهن نخواهد بود، امری که سبب می‌شد تا در استفاده‌های طولانی مدت، کم کم جلو بازوی قدرتمندی پیدا کنید و برای حفظ تناسب اندام، بهتر است با گوشی کمی هم پشت بازو بزنید!

کلید پاور در سمت راست قرار گرفته و در بالای آن دکمه یک‌پارچه صدا قرار دارد. خوشبختانه خبری از کلید اختصاصی بیکسبی نیست اما همین دکمه را اگر نگاه دارید، دوباره در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، مگر آنکه عملکرد این کلید را در تنظیمات عوض کنید.

به علت وجود باکس بزرگ دوربین، وقتی S20 اولترا را بر روی سطح صافی چون میز قرار دهید، مانند خودرویی که در زیرش جک قرار گرفته، سطح بالایی آن کمی ارتفاع بیشتری به‌خود گرفته و با برخورد دست به آن، کاملا لق می‌زند. با آنکه به شخصه خیلی به داشتن کاور برای گوشی‌ها اعتقادی ندارم اما توصیه می‌کنم برای این پرچم‌دار جدید حتما از یک محافظ مناسب استفاده کنید. جثه بزرگ، وزن سنگین، باکس دوربین و نمایشگر رعنا سبب می‌شود تا اگر این انتقام جو در اثر کوچک‌ترین خطا از دست شما افتاده و پهن زمین شود، احتمالا اشک‌تان نیز به همراهش جاری شده و جرات نکنید گوشی ۱۴۰۰ دلاری را بردارید، چرا که این کاپیتان آمریکایی ما بدون یک سپر واقعی، شانس چندانی برای بقا در سقوط از ارتفاع ندارد!

نمایشگر: بیوه سیاه!

وقتی نمایشگر ۶.۹ اینچی گوشی با پنل داینامیک آمولد 2X، نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز، روشنایی فوق‌العاده و مشکی عمیق در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، به یاد زیبایی بیوه سیاه در فیلم اونجرز خواهید افتاد (حیف که زنده نموند تا با گلکسی S20 اولترا آشنا بشه!).

نمایشگر هندست جدید سامسونگ در تست‌های موسسه دیسپلی میت موفق به شکستن 12 رکورد عملکردی و کسب رتبه +A شده است. این دستگاه در 5 مورد از رکوردهای 12 گانه خود موفق به کسب نمره “ایده‌آل‌تر از حد قابل تشخیص برای چشم” شده است!

نمایشگر جدید در مقایسه با انواع به‌کارگیری شده در گوشی‌های سری گلکسی S10 حدودا 14 درصد روشنایی بیش‌تری دارد. به‌علاوه این نمایشگر مجهز به حالت روشنایی بالا (High Brightness Mode) است که میزان خوانایی در محیط‌هایی با روشنایی متوسط و بالا را ارتقا می‌دهد. این مود امکان دستیابی نمایشگر به سطوح روشنایی 823 و 1342 نیتی را فراهم می‌کند.

همچنین روشنایی نمایشگر در محیط‌هایی با سطح نور پایین‌تر (در فضاهای غیرمسقف اما نه در زیر تابش مستقیم خورشید) نیز در مقایسه با گذشته به حداکثر میزان خود یعنی 20 هزار لوکس رسیده است. از سوی دیگر حالت Super Dimming Mode نیز با حفظ طیف رنگی کامل 24 بیتی، میزان روشنایی نمایشگر را به 2 نیت کاهش خواهد داد. با فعال‌سازی حالت نمایشگر همیشه روشن در فضاهای تاریک این رقم به 1 نیت کاهش خواهد یافت.

پنل داینامیک آمولد 2X مورد استفاده در گلکسی S20 اولترا در زمینه دقت رنگ حالات نمایشی sRGB و DCI-P3 موفق به ثبت رکورد شده است. همچنین این نمایشگر در زمینه دقت رنگ مطلق، کنتراست و دقت مقیاس روشنایی رکورددار است. این نمایشگر دارای بیشترین میزان دقت رنگ مطلق در میان کلیه صفحه نمایش‌های اسمارت‌فونی ارزیابی شده توسط موسسه دیسپلی میت تا به امروز محسوب می‌شود.

نرخ نوسازی 120 هرتزی یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت نمایشگرهای جدید به‌شمار می‌رود. این مشخصه در کنار افزایش نرخ نوسازی تصویر به کاهش پرش‌های بصری تجربه شده توسط برخی کاربران کمک می‌کند (در وضوح +QHD غیر فعال می‌شود). نمایشگر گلکسی S20 اولترا در بردارنده کلیه پیشرفت‌های به دست آمده توسط صنعت نمایشگر طی 10 سال گذشته است. این نمایشگر همه امکانات اسمارت‌فون نکسوس وان در سال 2010 (یکی از نخستین گوشی‌های مجهز به نمایشگر اولد) تا پرچم‌دار امروزی گلکسی S20 را در خود جای داده است.

در کل به نمایشگر این انتقام جو نمی‌توان ایرادی را وارد دانست و تنها بخشی که من هنوز دوست ندارم، وجود حفره کوچک بالایی (محل قرارگیری دوربین سلفی) است که به نوعی هارمونی این بیوه سیاه را بر هم زده است، کاش مانند بسیاری از پرچم‌داران و حتی میان رده‌های امروزی، یک سلفی پاپ‌آپ و حتی مانند گلکسی A80 نمونه‌ای چرخان به جایش قرار می‌گرفت؛ اگر چه چرخاندن سپر کاپیتان آمریکایی از پشت به جلو، نیاز به موتوری توربو شارژ دارد!

سخت‌افزار: هالک شگفت انگیز!

وقتی شما چیپستی دارید که به کمک آن ویدیوهایی با رزولوشن 8K گرفته می‌شود، پس بدانید چه قدرتی در بطن دستگاه کار گذاشته شده و از همین الان کلاه‌تان را به افتخار این هالک شگفت انگیز از سر بردارید. طبق روال چند سال اخیر، سری گلکسی S با دو چیپست اسنپدراگون 865 و اگزینوس 990 عرضه می‌شود که خاورمیانه و ایران، منزل‌گاه اگزینوس است، پس به کالبدشکافی این چیپست قدرتمند می‌پردازیم.

کارآیی تراشه اگزینوس 990 جهش چشمگیر 20 درصدی را تجربه نموده است. این پدیده از به‌کارگیری CPU با پیکره‌بندی خوشه‌ای سه‌گانه ناشی می‌شود. این پیکره‌بندی از 2 هسته سفارشی سامسونگ، 2 هسته ARM Cortex-A76 با کارآیی بالا و 4 هسته کورتکس A55 با بهره‌وری بالا بهره خواهد برد. به‌علاوه این تراشه از پردازنده گرافیکی Mali-G77 ساخت شرکت ARM استفاده خواهد کرد. سامسونگ می‌گوید که این پردازنده نخستین GPU پیشرفته مبتنی بر معماری جدید Valhall به‌شمار می‌آید. همچنین بهره وری انرژی یا توان گرافیکی این پردازنده در مقایسه با گذشته 20 درصد ارتقا یافته است. این پدیده احتمالا برای طرف‌داران پر و پا قرص گیمینگ موبایلی بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

قابلیت هوش مصنوعی دستگاه از طریق واحد پردازش عصبی (NPU) دو هسته‌ای تامین ‌می‌شود. این تراشه امکان پردازش اعمال مرتبط با هوش مصنوعی بر روی دستگاه و بدون‌نیاز به یک شبکه یا سرور را فراهم می‌کند. بدین‌ترتیب اعمال مذکور به شکل سریع‌تر و ایمن‌تر قابل اجرا خواهند بود. به‌علاوه این مشخصه به ارتقای کارآیی سیستم تشخیص چهره مبتنی بر هوش مصنوعی و بهبود قابلیت تشخیص صحنه توسط دوربین‌ها کمک خواهد کرد. مشخصه تشخیص صحنه به منظور ثبت بهترین تصاویر ممکن بر اساس ماهیت سوژه و موقعیت آن از تنظیمات ویژه به‌صورت خودکار استفاده می‌کند. بر اساس اظهارات سامسونگ، “تراشه اگزینوس 990 و مودم اگزینوس 5123 برای به‌کارگیری در محصولات 5G پیشرفته و اپلیکیشن‌های هوش مصنوعی کاملا سازگار هستند. این تراشه‌ها جهت کمک به جاه‌طلب‌ترین شرکت‌های بزرگ و کوچک در راستای دستیابی آن‌ها به اهداف و ارائه قابلیت‌های جدید به بازار طراحی شده‌اند.”

مودم 5G اگزینوس 5123 یکی از نخستین تراشه‌های مودمی تولید شده با استفاده از فرآیند 7 نانومتری EUV به‌شمار می‌رود. این تراشه از امواج هوایی میلی‌متری و کم‌تر از 6 گیگاهرتز پشتیبانی می‌کند. بعلاوه مودم مذکور از استانداردهای 2G GSM/CDMA، 3G WCDMA ،TD-SCDMA ،HSPA و 4G LTE پشتیبانی خواهد کرد. با تجمیع 8 سرویس‌دهنده مخابراتی در بستر شبکه 5G، سرعت دانلود این تراشه در بستر شبکه‌های موج میلی‌متری و زیر 6 گیگاهرتز حداکثر به 7.35 و 5.1 گیگابیت‌برثانیه خواهد رسید. بعلاوه سرعت این تراشه در بستر شبکه 4G مجهز به مدولاسیون دیجیتالی 1024 QAM به 3.06 گیگابیت‌برثانیه می‌رسد. با توجه به این‌که حداکثر سرعت عملیاتی ثبت شده برای دانلود در بستر شبکه 5G معادل 3.67 گیگابیت‌برثانیه است (این رکورد توسط هواوی و شریک سوئیسی آن موسوم به Sunrise به ثبت رسیده است)؛ لذا به‌نظر می‌رسد که مودم 5G سامسونگ قادر به پشتیبانی از کلیه اشکال ترافیکی 5G خواهد بود. تکنیک تجمیع مخابراتی به‌معنای ترکیب 2 یا چند سرویس‌دهنده مخابراتی جهت ایجاد یک کانال داده‌ای بزرگ‌تر است. این ایده فضای بیش‌تری را جهت مدیریت ترافیک داده‌ای حجیم‌تر ارائه خواهد کرد؛ در نتیجه امکان انتقال داده‌ها با سرعت‌های بالاتر فراهم خواهد شد.

تراشه اگزینوس 990 از نرخ تبادل داده LPDDR5 با پهنای باند 550 مگابیت‌برثانیه و نمایشگرهایی با نرخ نوسازی 120 هرتزی پشتیبانی می‌کند. مشخصه‌ای که تجربه پیمایشی بسیار روان و نمایش بسیار سریع انیمیشن‌های ویدیویی بازی‌ها را به‌دنبال خواهد داشت. پردازنده سیگنال تصویر (ISP) به‌کارگیری شده در تراشه از حداکثر 6 سنسور تصویربرداری مستقل و پردازش عملکرد حداکثر 3 دوربین به‌صورت هم‌زمان پشتیبانی می‌کند. این ISP تصاویر ثبت شده توسط دوربین‌هایی با رزولوشن حداکثر 108 مگاپیکسل را پردازش خواهد کرد. پیش‌تر و در ماه آگوست، کمپانی سامسونگ در اقدامی نه‌چندان تصادفی از توسعه یک حسگر دوربین 108 مگاپیکسلی خبر داده بود که حال شاهد حضورش بر روی این انتقام جوی غول پیکر هستیم.

حالا این همه اصطلاحات فنی و غیر فنی را به یکدیگر بافتیم که چه بگوییم؟ اینکه گلکسی S20 اولترا با تجهیز به چنین چیپست پیشرفته‌ای در کنار 12 یا 16 گیگابایت رم، رسما یک هالک شگفت انگیز است و هیچ اپلیکیشن و بازی موبایلی در جهان وجود ندارد تا بتواند قدرت آن را به چالش بکشد. پس ما هم به جای آنکه خودمان را درگیر یک سری بنچمارک دست و پا گیر کرده و چشم انتظار رکورد شکنی آن بمانیم، کلی بازی ریختیم و از انجام آن‌ها در بالاترین کیفیت بر روی نمایشگر ۱۲۰ هرتزی لذت بردیم!

البته باید به دو مورد هم اشاره کرد! اول از همه اینکه هالک ما بی‌ظرفیت‌تر از ظاهر قدرتمندش است، یعنی ارایه نسخه پایه ۱۲۸ گیگابایتی برای محصولی با چنین قدرت بالا و توانایی فیلم‌برداری 8K که حجم بسیار سنگینی دارد، برای آن بسیار کم به‌نظر می‌رسد، چرا که این روزها حتی محصولات میان رده نیز چنین حافظه‌ای را در خودشان می‌بیینند و درست است که می‌توان با کمک کارت حافظه جانبی آن را افزایش داد، اما قاعدتا باید اسلات دوم سیم کارت را فدا کرد و از سمتی، به اندازه حافظه داخلی لذت نبرد! تهیه محصول ۵۱۲ گیگابایتی هم که یک خرج ۲۰۰ دلاری یعنی بیش از ۳ میلیون تومان را بر روی دست خریداری می‌گذارد که قاعدتا تا پیش از این تمام محتوای جیبش را برای خرید S20 اولترا هزینه کرده است. همچنین این هالک ما کمی هم زود رنج است و گاهی سریع داغ می‌کند! یعنی اگر تصمیم بگیرید که عملیات سنگینی چون فیلم‌برداری 8K را چند دقیقه‌ای ادامه دهید، بر رویش قادر به درست کردن نیمرو خواهید شد!

دوربین: مرد عنکبوتی!

درست است که پیش از این به باکس بزرگ دوربین لقب سپر کاپیتان آمریکایی را دادیم اما توانایی آن بسیار بیشتر از یک سپر ساده فلزی است و چشمان تیزبین این دوربین‌ها کاری می‌کند تا شما همچون مرد عنکبوتی، هر آن چیزی که در دور و برتان می‌گذرد، با دقت نظاره کرده و بهترین خاطرات را از آن‌ها شکار کنید.

دوربین اصلی به یک حسگر 108 مگاپیکسلی مجهز است. با استفاده از ترکیب پیکسلی 9 در 1، دوربین این گوشی می‌تواند تصاویری 12 مگاپیکسلی را با استفاده از پیکسل‌های 2.4 میکرومتری تهیه کند. این مهم یک معیار جدید را در زمینه عکاسی شب نوید می‌دهد. این دوربین از لرزش‌گیر اپتیکال تصویر (OIS) بهره برده و از یک دیافراگم f/1.8 نیز استفاده می‌کند.

دوربین تله‌فوتوی این گوشی از اولین لنزهای پریسکوپ سامسونگ استفاده می‌کند. این قطعه از یک حسگر 48 مگاپیکسلی تشکیل‌شده و این حسگر نیز از ترکیب 4 در 1 پیکسل بهره برده و تصاویری 12 مگاپیکسلی را به کاربران ارایه می‌دهد. سامسونگ می‌گوید که این گوشی زوم اپتیکال هیبریدی 10 برابری و  Super Resolution Zoom صد برابری را در خود جای داده است. لنز پریسکوپ نیز به قابلیت OIS مجهز است. اما زوم ۱۰۰ برابری S20 اولترا که بیشترین مانور سازنده بر روی چنین قابلیتی متمرکز شده، چگونه کار می‌کند؟

این قابلیت که اسپس زوم یا همان زوم فضایی نام دارد، امکان بزرگنمایی مافوق تصور 100 برابری هنگام عکس‌برداری یا ضبط ویدیو را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. یک تلسکوپ کوچک از چنین قابلیت بزرگنمایی برخوردار بوده و به‌کارگیری چنین مشخصه‌ای در یک اسمارت‌فون فراتر از حد انتظار است. اما چنین رقم بزرگی نبایستی موجب سردرگمی کاربران شود. در واقع گلکسی S20 اولترا قادر به اجرای بزرگنمایی اپتیکال 100 برابری بدون‌اتلاف نیست؛ بلکه با استفاده از تعداد زیادی ترفند نرم‌افزاری و سخت‌افزاری چنین سطحی از بزرگنمایی را ارایه می‌دهد.

گلکسی S20 اولترا تنها مدل خانواده گلکسی S20 است که از یک لنز پریسکوپی بهره می‌گیرد. این هندست مجهز به یک حسگر 48 مگاپیکسلی با قابلیت زوم اپتیکال تا سقف 4 برابر است. با این‌حال به لطف وجود مشخصه‌ای موسوم به Hybrid Optic Zoom کاربران بدون کاهش کیفیت تصاویر می‌توانند از قابلیت بزرگنمایی تا سقف 10 برابر استفاده نمایند. اگرچه این سبک از بزرگنمایی در واقع یک زوم کاملا اپتیکال محسوب نمی‌شود؛ اما سامسونگ ادعا می‌کند که با اعمال بزرگنمایی حداکثر 10 برابری، کیفیت تصاویر با افت قابل‌توجهی مواجه نخواهد شد. چنین ادعایی قابل باور است؛ چرا که پیش‌تر نیز شاهد عملکرد مناسب برخی دوربین‌های اسمارت‌فونی در این سطح از بزرگنمایی بوده‌ایم. اما عملکرد دوربین هنگام استفاده از زوم 30 برابری، 50 برابری و بالاتر به چه ترتیب است؟ مشخصه جدید Space Zoom در گلکسی S20 اولترا امکان استفاده از بزرگنمایی 100 برابری را در اختیار کاربران قرار می‌دهد؛ البته در خصوص سطح کیفی تصاویر در این‌حالت هیچ‌گونه ادعای قابل‌توجهی مطرح نشده است.

پیش‌تر شاهد عرضه گوشی‌هایی با قابلیت بزرگنمایی 20 یا 50 برابری بودیم؛ اما گلکسی S20 اولترا از مشخصه زوم 100 برابری برخوردار است. با این‌حال روش دستیابی به چنین سطحی از بزرگنمایی احتمالا به اندازه پیش‌بینی بسیاری از کاربران، انقلابی نخواهد بود. در واقع سامسونگ از همان ساز و کار مورد استفاده در دوربین پریسکوپی هواوی P30 پرو بهره گرفته است؛ الگویی که امکان بزرگنمایی 50 برابری را در اختیار کاربران پرچم‌دار هواوی قرار می‌داد. اکنون سامسونگ به منظور تحقق زوم 100 برابری صرفا از حسگرهای دوربین با رزولوشن بالاتر و سخت‌افزارهایی با توان پردازشی بیش‌تر بهره گرفته است.

سامسونگ با استفاده از 2 حسگر دوربین با رزولوشن بالا و تکنیک‌های پردازش تصویر بسیار قدرتمند به بزرگنمایی 100 برابری دست یافته است. به بیان ساده‌تر با عبور از مرز بزرگنمایی 10 برابری، گوشی به منظور بیشینه‌سازی توان بالقوه دوربین تله‌فوتو و حسگر 48 مگاپیکسلی جهت برش، افزایش وضوح و بهبود نتایج خروجی تا حدود زیادی روی روش‌های دیجیتالی و نرم‌افزاری تکیه می‌کند. اما با توجه به محدودیت‌های عملکردی الگوریتم‌های مورد استفاده، گلکسی S20 اولترا از داده‌های گردآوری شده توسط حسگر غول‌پیکر 108 مگاپیکسلی دوربین اصلی نیز بهره گرفته و جهت خلق نتیجه نهایی، این داده‌ها را با سایر اطلاعات تصویری ثبت شده توسط دوربین تله‌فوتو ترکیب می‌کند. دسترسی به داده‌های اضافی ثبت شده توسط این 2 حسگر و ترکیب آن‌ها امکان دستیابی گلکسی S20 اولترا به قابلیت بزرگنمایی فضایی را فراهم می‌کند.

با توجه به کیفیت تصاویر منتشر شده تا به این لحظه می‌توان اعلام کرد که تصاویر ثبت شده با زوم 100 برابری به اندازه سایر تصاویر با سطوح بزرگنمایی پایین‌تر واضح نیستند؛ با این‌حال این تصاویر کماکان چشمگیر بوده و وجود چنین قابلیتی در یک اسمارت‌فون یقینا جالب‌توجه است. در دنیای عکاسی ارقام بزرگ‌تر، توصیف‌کننده کلیه واقعیت‌ها نیستند؛ لذا مقایسه قابلیت‌های بزرگنمایی فوق‌العاده گلکسی S20 اولترا با قهرمان فعلی این حوزه یعنی هواوی P30 پرو یقینا جالب‌توجه خواهد بود. برای همین تصمیم گرفتیم که این قابلیت فوق را با پرچم‌دار قبلی هواوی که تا نهایت ۵۰ برابر قادر به زوم کردن است، برای‌تان به مقایسه بگذاریم که در ادامه آن را مشاهده می‌کنید (روز ثبت تصاویر متفاوت است).

دوربین اولتراواید 12 مگاپیکسلی و حسگر DepthVision دو دوربین دیگر این اسپایدر من هستند. قابلیت Single Take به‌صورت همزمان از دید تمامی دوربین‌ها به عکس‌برداری پرداخته و با استفاده از هوش مصنوعی، بهترین عکس را نگاه می‌دارد. در ادامه نمونه عکس‌های شکار شده را مشاهده می‌کنید.

همچنین توانایی عکس‌برداری در شب با مود ویژه آن یکی از قابلیت‌های S20 اولترا است که البته بسته به نور محیط به طور معمول هفت ثانیه‌ای بایستی بدون تحرک بایستید تا تصویر گرفته شود، اما اگر از این مود هم بهره نگیرید باز کیفیت عکس برداشته شده همچنان قابل قبول است و نسبت به چشم انسان، جزئیات بیشتری را مشاهده می‌کنید (بالاخره چشم عنکبوتی دارد!). در تصویر زیر، دو عکس یکی با حالت شب و دیگری بدون آن و البته با کمک هوش مصنوعی، در تاریکی گرفته شده‌اند.

همان طور که پیش از این اشاره کردیم، این گوشی می‌تواند به ضبط ویدیوهای 8K پرداخته و شما می‌توانید این ویدیوها را با کسانی که از تلویزیون‌های 8K استفاده می‌کنند، به اشتراک بگذارید. با بهره‌گیری از Super Steady 2.0 که ثباتی همانند ریل‌های فیلم‌برداری را به ارمغان می‌آورد، سامسونگ نوید یک فیلم‌برداری حرفه‌ای را می‌دهد. البته این مورد غیر از حالت 8K است که حجم ویدیوهاش نیز بالاست و در نمونه‌ای که گرفتیم، برای یک دقیقه در حدود ۶۰۰ مگابایت شد، گوشی هم به شدت در این زمان داغ کرده و لرزش‌گیر هم تقریبا عمل نمی‌کند! پس با این حساب بهتر است بیخیال شده و به سراغ همان فول اچ‌دی و یا نهایت 4K برویم تا از لرزش‌گیر پیشرفته این انتقام جوی خودمان هم حسابی لذت ببریم.

دوربین سلفی 40 مگاپیکسلی یکی دیگر از نقاط قوت این گوشی است. حسگر مجهز به وضوح بالاتر ترکیب پیکسلی 4 در 1 را فراهم کرده و وضوحی 10 مگاپیکسلی و پیکسل‌هایی 1.4 میکرومتری را به ارمغان می‌آورد. این دوربین نسبت به دوربین سلفی گوشی‌های S20 و S20 پلاس (که از دوربین سلفی پایه 10 مگاپیکسلی بهره می‌برند) کیفیت تصویر بهتری را ارایه می‌دهد. بدون در نظر گرفتن گوشی‌هایی که از دوربین اصلی به‌عنوان دوربین سلفی استفاده می‌کنند، تا به این لحظه این بیشترین وضوح در یک دوربین سلفی جداگانه است.

مالتی مدیا: کاپیتان مارول

قاعدتا وقتی شما یک نمایشگر ۶.۹ اینچی تمام صفحه با بالاترین کیفیت، پشتیبانی از +HDR 10 و فناوری داینامیک AMOLED 2X دارید، از همان ابتدا می‌دانید که شاهد بهترین کیفیت در هنگام تماشای فیلم و کلیپ بر رویش خواهید بود. از آنجایی که نسبت ابعاد هم به ۲۰ به ۹ رسیده است، پس تنها یک قدم تا رسیدن به ابعاد استاندارد ۲۱ به ۹ در فیلم‌سازی باقی مانده و با کمی اراده و نردبان‌تر کردن گوشی‌ها، به این مهم دست خواهید یافت!

اما کیفیت صدا چطور؟ برای این منظور یک کلیپ ویدیویی را بر روی گوشی گذاشتم، صدا را تا انتها افزایش و گوش فرا دادم! در هنگام پخش صدا بسیار بلند بود و اگرچه نباید هر بلندی را با کیفیت دانست اما حداقل قابل قبول به‌نظر می‌رسید و گلکسی S20 اولترا به نوعی یک اسپیکر پرتابل استریو هم محسوب می‌شود (برای جمع‌های دو سه نفره!).  محل قرارگیری اسپیکر دوم هم بسیار جالب است، چرا که در لبه بسیار باریک بالایی قرار گرفته، جایی که برای یافتنش کمی باید از چشمان خودتان کار بکشید.

در بخش گوش دادن به هدفون اگر قصد دارید از محصولات دیجیتالی و با سیمی استفاده کنید، یک تابلوی ورود ممنوع را در پایین S20 اولترا خواهید دید و این بدان معناست که سامسونگ در سری S خودش هم رسما به جرگه حذف کنندگان این درگاه پیوست تا بلکه آه کاربران را با فروش بیشتر ایربادزهایش جبران کند! البته یک نکته را هم باید در نظر گرفت، در جعبه گوشی، هدفون‌های با کیفیت AKG با پورت تایپ سی قرار گرفته‌اند و از آنجایی که این روزها اکثر پرچم‌دارن از شارژ بی‌سیم هم پشتیبانی می‌کنند، پس نمی‌توانیم غر بزنیم که یا باید از هدفون استفاده کنیم یا شارژر!

باتری: ثور، خدای صاعقه!

گلکسی S20 اولترا با دارا بودن حجم ۵۰۰۰ میلی‌آمپری بر قله حجیم بودن باتری‌های پرچم‌دار سامسونگ می‌ایستد، البته با توجه به ابعاد بزرگ‌تر نمایشگر نسبت به اسلاف پیشین، این ظرفیت چندان هم دور از ذهن نیست با این حال با توجه به ضخامت ۸.۸ ملی‌متری (سپر کاپیتان آمریکا را فاکتور بگیرید!)، بایستی جا دادن این باتری پر حجم در بطن دستگاه را هم ستود.

با توجه به فناوری نمایشگر و مصرف بهینه چیپست، انتظار کارایی خوبی هم از این باتری می‌رود. در تست‌های انجام شده، انتقام‌جوی ما می‌تواند تا بیش از ۱۸ ساعت به پخش مداوم ویدیو پرداخته (با روشنایی 50درصد) و نصف روز را هم به‌صورت متوالی با آن وب‌گردی کرد. البته این برای زمانی است که نرخ رفرش نمایشگر بر روی ۶۰ باشد و با تغییر آن به ۱۲۰ هرتز، تا ۲۰ درصد از ظرفیت باتری صرف این خوشگذرانی بیشتر خواهد شد.

نکته جالب دیگر برای پرچم‌دار غول پیکر سامسونگ، استفاده از شارژر سریع 25 واتی در جعبه و 45 واتی خارج جعبه است! البته این خارج جعبه را بایستی دست به جیب شده و جداگانه بخرید اما در تست‌های انجام شده همین نمونه 25 واتی به‌قدری خوب عمل می‌کند تا نخواهید به جیب مبارک فشار بیاورید. در تست‌های انجام شده در طی 30 دقیقه، این باتری حجیم نزدیک به دو سوم شارژ می‌شود که رقمی عالی‌ست. برای کامل شدن شارژ با توجه به آنکه در درصدهای بالاتر جهت ایمنی، این پروسه مقداری کندتر می‌شود، بایستی کمی بیشتر از یک ساعت را تحمل کنید.

گلکسی S20 اولترا از فناوری یو‌اس‌بی پاور دلیوری 3.0 هم به‌خوبی پشتیبانی می‌کند، برای همین پاور بانک‌های مجهز به این تکنولوژی، یک گزینه عالی جهت شارژ سریع دستگاه بوده و از طرفی قابلیت پشتیبانی از شارژ سریع بی‌سیم 15 واتی هم برایش فراهم شده تا در کل اگر قصد شارژ کردن گوشی را گرفتید، مهلت انتظارتان کم‌تر شده و سریع‌تر از قبل به محصول دلبندتان برسید. راستی، همچون پرچم‌دار قبلی سری S می‌توان از آن به عنوان یک پاور بانک بی‌سیم با حداکثر سرعت 9 وات هم بهره برد و در واقع شما صاعقه ثور را همه‌جا با خودتان به همراه دارید!

سایر امکانات: دکتر استرنج!

اگر به دنبال امکان عجیب و غریب اضافه در گلکسی S20 اولترا می‌گردید، باید بگوییم این محصول در دو نسخه با حافظه‌های داخلی 128 و 512 گیگابایت عرضه می‌شود که البته دومین مورد با ۱۶ گیگابایت رم ارایه خواهد شد. نسخه اندروید استفاده شده بر روی دستگاه، اندروید ۱۰ است و اینترفیس معروف سامسونگ یعنی وان با نسخه دوم خودش هم بر روی چهره گوشی کشیده شده است. این گوشی عجیب و غریب بر خلاف نوت ۱۰ پلاس از نسخه با حافظه یک ترابایتی بهره نمی‌برد و کارت حافظه تنها راه شما جهت افزودن به حافظه داخلی آن است.

سنسور اثر انگشت هم که این روزها دیگر به زیر نمایشگر منتقل شده و برای همین نه از آن حفره‌های قبلی در پشت گوشی خبری است و نه حتی سنسورهای خاص برای تشخیص عنبیه چشم و همه چیز بدان سپرده شده تا با حرکتی لوکس و نمادین، انگشت خودتان را بر روی صفحه کشیده و این حسگر اولترا سونیک (اسمش هم باکلاسه!) به‌صورت سه‌بعدی تصویر زیبای انگشت شما را مجسم کرده و اجازه ورودتان را صادر کند. عملکرد این سنسور خوب است اما هنوز آن سرعتی که پیش از این به‌صورت فیزیکی در پشت گوشی‌ها درج می‌شد، بر روی این مدل دیده نمی‌شود. در واقع بیشتر یک سوسول بازی است و به‌شخصه هنوز آن حفره‌های پشت گوشی را بیشتر دوست دارم!

همچنین بر روی این گوشی از جدیدترین استاندارد در سیستم وای‌فای یعنی ax هم استفاده شده و در کنار آن شاهده استفاده از لایسنس IP68 هستیم که نشان از مقاومت در برابر آب و گرد و غبار دارد. از نظر رنگ‌بندی، S20 اولترا ظاهرا با کمبود رنگ در خمره روبه‌رو شده و فقط دو رنگ طوسی و مشکی از آن موجود است، رنگ‌هایی که هیچ‌گونه اثری از آن تلورانس‌های زیبا در سایر محصولات قبلی سامسونگ برای‌شان دیده نمی‌شود و همچون چهره عبوس دکتر استرنج در فیلم انتقام جویان، ظاهری خشک و نچسب دارد!

سخن پایانی: من مرد آهنی‌ام!

اگر بخواهیم وزن S20 اولترا را هم فقط ملاک قرار دهیم، باید گفت که این گوشی می‌تواند مرد آهنی (با احتساب وزن زره!) باشد، البته بعید به‌نظر می‌رسد که استحکام آن را در سقوط‌هایش داشته باشد اما با تجهیز به انواع و اقسام فناوری‌های روز در کنار دوربینی که شاید بر روی هیچ محصول دیگری نبینید، خودش را تونی استارک گوشی‌های امروزی معرفی می‌کند.

داستان تصاحب این انتقام جو زمانی دشوار می‌شود که بدانید قیمت آن در نسخه پایه، رقم باورنکردنی ۱۴۰۰ دلار است! یعنی با قیمت ارز امروزی و محاسبه عوارض ورود، این انتقام جوی کره‌ای بهایی بالاتر از ۲۴ میلیون تومان خواهد داشت که نشان از گرفتن انتقامی سخت از جیب شما دارد! اما اگر شما به‌قدری توانمند هستید که چنین رقمی را پرداخت کنید، قاعدتا صاحب یکی از بهترین یاران گروه اونجرز شده‌اید که در مبارزه با تمام پرچم‌داران دیگر، آن‌ها را در تمام بخش‌ها به چالش خواهد کشید و تانوس زمانه را به‌شدت سرکوب می‌کند؛ البته به شدت مراقب باشید که هیچ‌گاه از دستان‌تان بدین راحتی جدا نشود و زره آهنین را همیشه بر تن داشته باشد، وگرنه به سرنوشت تونی استارک در پایان دچار خواهد شد!

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو!

محصولات سری سامسونگ گلکسی S20 را بایستی با دار و دسته اونجرز (انتقام‌جویان) مقایسه کرد، چرا که به‌خوبی توانستند در بحبوحه مشکلات فراوان امروزی، از هجوم کرونا و لغو MWC در خارج گرفته تا هجمه گسترده به سازنده‌اش در داخل، بالاخره به هر شکلی شده خودشان را به ایران رسانده تا حداقل در رسانه‌‌های کشورمان نیز هم‌گام با سایرین مورد نقد و بررسی قرار بگیرند.

از آنجایی هم که این حضور خیلی سخت بوده، پس اصلی‌ترین عضو آن‌ها که S20 اولترا است را برای بررسی برگزیدیم تا ببینیم سامسونگ بر روی این محصول گران قیمت خودش چه قابلیت‌هایی را کار گذاشته و آیا می‌تواند انتقامی سخت از سایر پرچم‌داران به‌خصوص در بخش دوربین بگیرد؟ با ما و بررسی این انتقام جوی بزرگ یعنی گلکسی S20 اولترا همراه باشید.

صحبت آغازین

چند سالی می‌شود که روند طراحی و ظاهر گوشی‌های پرچم‌دار، به مرحله ثبات و اگر بدبینانه نگاه کنیم، درجا زدن رسیده است! مدت‌ها از زمانی که با دیدن یک گوشی جدید در من شوق ایجاد می‌شد، گذشته و این روزها با در دست گرفتن یک پرچم‌دار، پس از دقایقی آن را به کناری گذاشته و رغبت خاصی برای وصال مجددش ندارم! اما چرا؟

نخستین امر به دیزاین باز می‌گردد که پس از فراگیر شدن گوشی‌های لمسی، تلاش سازندگان همگی در یک مسیر قرار گرفت و آن هم دادن فضای بیشتر به نمایشگر و البته بزرگ‌تر کردن آن بود. گوشی‌هایی که زمانی به خاطر بزرگی با عنوان فبلت نام گذاری می‌شدند، امروز از نظر اندازه بیشتر به یک شوخی می‌مانند و دیگر ترکیب شیشه و فلز در کنار رنگ‌های زیبا و خاص هم ترند متفاوتی در بازار نیست.

سخت‌افزارها به قدری قدرتمند شدند که رقابت‌شان بیشتر به عدد بنچمارک‌ها خلاصه شده و باتری‌ها هم آن چنان تفاوت خاصی در ظرفیت نداشته و تنها با افزودن بر میزان وات شارژر، سعی می‌کنند تا سریع‌تر برق را ببلعند و پیش صاحب خودشان بازگردند.

تنها بخشی که هنوز شاهد رقابت هستیم، دوربین است که هر ساله بر تعداد آن‌ها در پشت گوشی‌ها افزوده شده و احتمالا روزی می‌رسد که این سطح را با یک آبکش اشتباه بگیرید! قاعدتا ظرفیت این قسمت نیز همچون سایر بخش‌ها به پایان خواهد رسید و منحصر به ارقامی چون اندازه پیکسل بزرگ‌تر و زوم بیشتر در کنار وضوح بالاتر فیلم‌برداری می‌شود؛ پس چاره چیست؟

سامسونگ امسال در کنار معرفی سری گلکسی S20، گوشی زد فلیپ را هم معرفی کرد، یک گوشی با نمایشگر تاشو که به جز بخش طراحی تقریبا در تمامی مواردی از محصولی چون گلکسی S20 اولترا ضعیف‌تر است و با قیمت بالای خودش مقرون به‌صرفه هم به‌نظر نمی‌رسد، اما در کسری از دقیقه همه آن به فروش رفت! این امر به‌خوبی نشان داد که کاربران بیشتر از هرچیزی، تشنه یک طراحی تازه و جدا شدن از این گوشی‌های بزرگ با نمایشگرهای غول پیکر هستند، بایستی روحی تازه به کالبد محصولات پرچم‌دار دمیده شود و سامسونگ این راه را با گلکسی فولد آغاز و با فلیپ ادامه داد.

احتمال زیاد از سال‌های آینده شاهد ورود نسخه‌های خاص از این طراحی‌ها به محصولات رده پرچم‌داران نیز خواهیم بود تا دوباره روزی برسد که برای به‌دست گرفتن یک گوشی جدید، تپش قلب‌مان بالا رفته و تا مدت‌ها از دست گرفتنش، حس خوب تازه شدن را داشته باشیم.

طراحی و دیزاین: کاپیتان آمریکا!

در بخش قبل کلی سخنرانی کردم تا بگویم که طراحی گوشی‌ها نیاز به یک تغییر و تحول اساسی دارد اما خب تا رسیدن به آن نقطه هنوز کمی فاصله داریم؛ پس بهتر است به سراغ غول خوش قد و بالای خودمان برویم. سامسونگ گلکسی S20 اولترا یک گوشی خاص است که طبق روال معمول، خاص بودنش به دوربین آن باز می‌گردد.

اولین لحظه‌ای که این پرچم‌دار جدید را در دست گرفتم، هیکل بزرگ، وزن سنگین و از همه مهم‌تر ساختار عجیب دوربین آن حسابی خودنمایی می‌کرد. چهار دوربین به همراه فلش ال‌ای‌دی در یک قاب بزرگ مستطیل شکل همچون سپر کاپیتان آمریکا در جلوی S20 اولترا قرار گرفته‌اند و هر ضربه‌ای که بخواهد به آن وارد شود، بایستی از این قاب مستطیل شکل عبور کند!

وقتی شما یک گوشی با نمایشگر ۶.۹ اینچی به همراه باتری ۵۰۰۰ میلی‌آمپری دارید، پس وجود وزن ۲۲۲ گرمی هم چندان دور از ذهن نخواهد بود، امری که سبب می‌شد تا در استفاده‌های طولانی مدت، کم کم جلو بازوی قدرتمندی پیدا کنید و برای حفظ تناسب اندام، بهتر است با گوشی کمی هم پشت بازو بزنید!

کلید پاور در سمت راست قرار گرفته و در بالای آن دکمه یک‌پارچه صدا قرار دارد. خوشبختانه خبری از کلید اختصاصی بیکسبی نیست اما همین دکمه را اگر نگاه دارید، دوباره در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، مگر آنکه عملکرد این کلید را در تنظیمات عوض کنید.

به علت وجود باکس بزرگ دوربین، وقتی S20 اولترا را بر روی سطح صافی چون میز قرار دهید، مانند خودرویی که در زیرش جک قرار گرفته، سطح بالایی آن کمی ارتفاع بیشتری به‌خود گرفته و با برخورد دست به آن، کاملا لق می‌زند. با آنکه به شخصه خیلی به داشتن کاور برای گوشی‌ها اعتقادی ندارم اما توصیه می‌کنم برای این پرچم‌دار جدید حتما از یک محافظ مناسب استفاده کنید. جثه بزرگ، وزن سنگین، باکس دوربین و نمایشگر رعنا سبب می‌شود تا اگر این انتقام جو در اثر کوچک‌ترین خطا از دست شما افتاده و پهن زمین شود، احتمالا اشک‌تان نیز به همراهش جاری شده و جرات نکنید گوشی ۱۴۰۰ دلاری را بردارید، چرا که این کاپیتان آمریکایی ما بدون یک سپر واقعی، شانس چندانی برای بقا در سقوط از ارتفاع ندارد!

نمایشگر: بیوه سیاه!

وقتی نمایشگر ۶.۹ اینچی گوشی با پنل داینامیک آمولد 2X، نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز، روشنایی فوق‌العاده و مشکی عمیق در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، به یاد زیبایی بیوه سیاه در فیلم اونجرز خواهید افتاد (حیف که زنده نموند تا با گلکسی S20 اولترا آشنا بشه!).

نمایشگر هندست جدید سامسونگ در تست‌های موسسه دیسپلی میت موفق به شکستن 12 رکورد عملکردی و کسب رتبه +A شده است. این دستگاه در 5 مورد از رکوردهای 12 گانه خود موفق به کسب نمره “ایده‌آل‌تر از حد قابل تشخیص برای چشم” شده است!

نمایشگر جدید در مقایسه با انواع به‌کارگیری شده در گوشی‌های سری گلکسی S10 حدودا 14 درصد روشنایی بیش‌تری دارد. به‌علاوه این نمایشگر مجهز به حالت روشنایی بالا (High Brightness Mode) است که میزان خوانایی در محیط‌هایی با روشنایی متوسط و بالا را ارتقا می‌دهد. این مود امکان دستیابی نمایشگر به سطوح روشنایی 823 و 1342 نیتی را فراهم می‌کند.

همچنین روشنایی نمایشگر در محیط‌هایی با سطح نور پایین‌تر (در فضاهای غیرمسقف اما نه در زیر تابش مستقیم خورشید) نیز در مقایسه با گذشته به حداکثر میزان خود یعنی 20 هزار لوکس رسیده است. از سوی دیگر حالت Super Dimming Mode نیز با حفظ طیف رنگی کامل 24 بیتی، میزان روشنایی نمایشگر را به 2 نیت کاهش خواهد داد. با فعال‌سازی حالت نمایشگر همیشه روشن در فضاهای تاریک این رقم به 1 نیت کاهش خواهد یافت.

پنل داینامیک آمولد 2X مورد استفاده در گلکسی S20 اولترا در زمینه دقت رنگ حالات نمایشی sRGB و DCI-P3 موفق به ثبت رکورد شده است. همچنین این نمایشگر در زمینه دقت رنگ مطلق، کنتراست و دقت مقیاس روشنایی رکورددار است. این نمایشگر دارای بیشترین میزان دقت رنگ مطلق در میان کلیه صفحه نمایش‌های اسمارت‌فونی ارزیابی شده توسط موسسه دیسپلی میت تا به امروز محسوب می‌شود.

نرخ نوسازی 120 هرتزی یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت نمایشگرهای جدید به‌شمار می‌رود. این مشخصه در کنار افزایش نرخ نوسازی تصویر به کاهش پرش‌های بصری تجربه شده توسط برخی کاربران کمک می‌کند (در وضوح +QHD غیر فعال می‌شود). نمایشگر گلکسی S20 اولترا در بردارنده کلیه پیشرفت‌های به دست آمده توسط صنعت نمایشگر طی 10 سال گذشته است. این نمایشگر همه امکانات اسمارت‌فون نکسوس وان در سال 2010 (یکی از نخستین گوشی‌های مجهز به نمایشگر اولد) تا پرچم‌دار امروزی گلکسی S20 را در خود جای داده است.

در کل به نمایشگر این انتقام جو نمی‌توان ایرادی را وارد دانست و تنها بخشی که من هنوز دوست ندارم، وجود حفره کوچک بالایی (محل قرارگیری دوربین سلفی) است که به نوعی هارمونی این بیوه سیاه را بر هم زده است، کاش مانند بسیاری از پرچم‌داران و حتی میان رده‌های امروزی، یک سلفی پاپ‌آپ و حتی مانند گلکسی A80 نمونه‌ای چرخان به جایش قرار می‌گرفت؛ اگر چه چرخاندن سپر کاپیتان آمریکایی از پشت به جلو، نیاز به موتوری توربو شارژ دارد!

سخت‌افزار: هالک شگفت انگیز!

وقتی شما چیپستی دارید که به کمک آن ویدیوهایی با رزولوشن 8K گرفته می‌شود، پس بدانید چه قدرتی در بطن دستگاه کار گذاشته شده و از همین الان کلاه‌تان را به افتخار این هالک شگفت انگیز از سر بردارید. طبق روال چند سال اخیر، سری گلکسی S با دو چیپست اسنپدراگون 865 و اگزینوس 990 عرضه می‌شود که خاورمیانه و ایران، منزل‌گاه اگزینوس است، پس به کالبدشکافی این چیپست قدرتمند می‌پردازیم.

کارآیی تراشه اگزینوس 990 جهش چشمگیر 20 درصدی را تجربه نموده است. این پدیده از به‌کارگیری CPU با پیکره‌بندی خوشه‌ای سه‌گانه ناشی می‌شود. این پیکره‌بندی از 2 هسته سفارشی سامسونگ، 2 هسته ARM Cortex-A76 با کارآیی بالا و 4 هسته کورتکس A55 با بهره‌وری بالا بهره خواهد برد. به‌علاوه این تراشه از پردازنده گرافیکی Mali-G77 ساخت شرکت ARM استفاده خواهد کرد. سامسونگ می‌گوید که این پردازنده نخستین GPU پیشرفته مبتنی بر معماری جدید Valhall به‌شمار می‌آید. همچنین بهره وری انرژی یا توان گرافیکی این پردازنده در مقایسه با گذشته 20 درصد ارتقا یافته است. این پدیده احتمالا برای طرف‌داران پر و پا قرص گیمینگ موبایلی بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

قابلیت هوش مصنوعی دستگاه از طریق واحد پردازش عصبی (NPU) دو هسته‌ای تامین ‌می‌شود. این تراشه امکان پردازش اعمال مرتبط با هوش مصنوعی بر روی دستگاه و بدون‌نیاز به یک شبکه یا سرور را فراهم می‌کند. بدین‌ترتیب اعمال مذکور به شکل سریع‌تر و ایمن‌تر قابل اجرا خواهند بود. به‌علاوه این مشخصه به ارتقای کارآیی سیستم تشخیص چهره مبتنی بر هوش مصنوعی و بهبود قابلیت تشخیص صحنه توسط دوربین‌ها کمک خواهد کرد. مشخصه تشخیص صحنه به منظور ثبت بهترین تصاویر ممکن بر اساس ماهیت سوژه و موقعیت آن از تنظیمات ویژه به‌صورت خودکار استفاده می‌کند. بر اساس اظهارات سامسونگ، “تراشه اگزینوس 990 و مودم اگزینوس 5123 برای به‌کارگیری در محصولات 5G پیشرفته و اپلیکیشن‌های هوش مصنوعی کاملا سازگار هستند. این تراشه‌ها جهت کمک به جاه‌طلب‌ترین شرکت‌های بزرگ و کوچک در راستای دستیابی آن‌ها به اهداف و ارائه قابلیت‌های جدید به بازار طراحی شده‌اند.”

مودم 5G اگزینوس 5123 یکی از نخستین تراشه‌های مودمی تولید شده با استفاده از فرآیند 7 نانومتری EUV به‌شمار می‌رود. این تراشه از امواج هوایی میلی‌متری و کم‌تر از 6 گیگاهرتز پشتیبانی می‌کند. بعلاوه مودم مذکور از استانداردهای 2G GSM/CDMA، 3G WCDMA ،TD-SCDMA ،HSPA و 4G LTE پشتیبانی خواهد کرد. با تجمیع 8 سرویس‌دهنده مخابراتی در بستر شبکه 5G، سرعت دانلود این تراشه در بستر شبکه‌های موج میلی‌متری و زیر 6 گیگاهرتز حداکثر به 7.35 و 5.1 گیگابیت‌برثانیه خواهد رسید. بعلاوه سرعت این تراشه در بستر شبکه 4G مجهز به مدولاسیون دیجیتالی 1024 QAM به 3.06 گیگابیت‌برثانیه می‌رسد. با توجه به این‌که حداکثر سرعت عملیاتی ثبت شده برای دانلود در بستر شبکه 5G معادل 3.67 گیگابیت‌برثانیه است (این رکورد توسط هواوی و شریک سوئیسی آن موسوم به Sunrise به ثبت رسیده است)؛ لذا به‌نظر می‌رسد که مودم 5G سامسونگ قادر به پشتیبانی از کلیه اشکال ترافیکی 5G خواهد بود. تکنیک تجمیع مخابراتی به‌معنای ترکیب 2 یا چند سرویس‌دهنده مخابراتی جهت ایجاد یک کانال داده‌ای بزرگ‌تر است. این ایده فضای بیش‌تری را جهت مدیریت ترافیک داده‌ای حجیم‌تر ارائه خواهد کرد؛ در نتیجه امکان انتقال داده‌ها با سرعت‌های بالاتر فراهم خواهد شد.

تراشه اگزینوس 990 از نرخ تبادل داده LPDDR5 با پهنای باند 550 مگابیت‌برثانیه و نمایشگرهایی با نرخ نوسازی 120 هرتزی پشتیبانی می‌کند. مشخصه‌ای که تجربه پیمایشی بسیار روان و نمایش بسیار سریع انیمیشن‌های ویدیویی بازی‌ها را به‌دنبال خواهد داشت. پردازنده سیگنال تصویر (ISP) به‌کارگیری شده در تراشه از حداکثر 6 سنسور تصویربرداری مستقل و پردازش عملکرد حداکثر 3 دوربین به‌صورت هم‌زمان پشتیبانی می‌کند. این ISP تصاویر ثبت شده توسط دوربین‌هایی با رزولوشن حداکثر 108 مگاپیکسل را پردازش خواهد کرد. پیش‌تر و در ماه آگوست، کمپانی سامسونگ در اقدامی نه‌چندان تصادفی از توسعه یک حسگر دوربین 108 مگاپیکسلی خبر داده بود که حال شاهد حضورش بر روی این انتقام جوی غول پیکر هستیم.

حالا این همه اصطلاحات فنی و غیر فنی را به یکدیگر بافتیم که چه بگوییم؟ اینکه گلکسی S20 اولترا با تجهیز به چنین چیپست پیشرفته‌ای در کنار 12 یا 16 گیگابایت رم، رسما یک هالک شگفت انگیز است و هیچ اپلیکیشن و بازی موبایلی در جهان وجود ندارد تا بتواند قدرت آن را به چالش بکشد. پس ما هم به جای آنکه خودمان را درگیر یک سری بنچمارک دست و پا گیر کرده و چشم انتظار رکورد شکنی آن بمانیم، کلی بازی ریختیم و از انجام آن‌ها در بالاترین کیفیت بر روی نمایشگر ۱۲۰ هرتزی لذت بردیم!

البته باید به دو مورد هم اشاره کرد! اول از همه اینکه هالک ما بی‌ظرفیت‌تر از ظاهر قدرتمندش است، یعنی ارایه نسخه پایه ۱۲۸ گیگابایتی برای محصولی با چنین قدرت بالا و توانایی فیلم‌برداری 8K که حجم بسیار سنگینی دارد، برای آن بسیار کم به‌نظر می‌رسد، چرا که این روزها حتی محصولات میان رده نیز چنین حافظه‌ای را در خودشان می‌بیینند و درست است که می‌توان با کمک کارت حافظه جانبی آن را افزایش داد، اما قاعدتا باید اسلات دوم سیم کارت را فدا کرد و از سمتی، به اندازه حافظه داخلی لذت نبرد! تهیه محصول ۵۱۲ گیگابایتی هم که یک خرج ۲۰۰ دلاری یعنی بیش از ۳ میلیون تومان را بر روی دست خریداری می‌گذارد که قاعدتا تا پیش از این تمام محتوای جیبش را برای خرید S20 اولترا هزینه کرده است. همچنین این هالک ما کمی هم زود رنج است و گاهی سریع داغ می‌کند! یعنی اگر تصمیم بگیرید که عملیات سنگینی چون فیلم‌برداری 8K را چند دقیقه‌ای ادامه دهید، بر رویش قادر به درست کردن نیمرو خواهید شد!

دوربین: مرد عنکبوتی!

درست است که پیش از این به باکس بزرگ دوربین لقب سپر کاپیتان آمریکایی را دادیم اما توانایی آن بسیار بیشتر از یک سپر ساده فلزی است و چشمان تیزبین این دوربین‌ها کاری می‌کند تا شما همچون مرد عنکبوتی، هر آن چیزی که در دور و برتان می‌گذرد، با دقت نظاره کرده و بهترین خاطرات را از آن‌ها شکار کنید.

دوربین اصلی به یک حسگر 108 مگاپیکسلی مجهز است. با استفاده از ترکیب پیکسلی 9 در 1، دوربین این گوشی می‌تواند تصاویری 12 مگاپیکسلی را با استفاده از پیکسل‌های 2.4 میکرومتری تهیه کند. این مهم یک معیار جدید را در زمینه عکاسی شب نوید می‌دهد. این دوربین از لرزش‌گیر اپتیکال تصویر (OIS) بهره برده و از یک دیافراگم f/1.8 نیز استفاده می‌کند.

دوربین تله‌فوتوی این گوشی از اولین لنزهای پریسکوپ سامسونگ استفاده می‌کند. این قطعه از یک حسگر 48 مگاپیکسلی تشکیل‌شده و این حسگر نیز از ترکیب 4 در 1 پیکسل بهره برده و تصاویری 12 مگاپیکسلی را به کاربران ارایه می‌دهد. سامسونگ می‌گوید که این گوشی زوم اپتیکال هیبریدی 10 برابری و  Super Resolution Zoom صد برابری را در خود جای داده است. لنز پریسکوپ نیز به قابلیت OIS مجهز است. اما زوم ۱۰۰ برابری S20 اولترا که بیشترین مانور سازنده بر روی چنین قابلیتی متمرکز شده، چگونه کار می‌کند؟

این قابلیت که اسپس زوم یا همان زوم فضایی نام دارد، امکان بزرگنمایی مافوق تصور 100 برابری هنگام عکس‌برداری یا ضبط ویدیو را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. یک تلسکوپ کوچک از چنین قابلیت بزرگنمایی برخوردار بوده و به‌کارگیری چنین مشخصه‌ای در یک اسمارت‌فون فراتر از حد انتظار است. اما چنین رقم بزرگی نبایستی موجب سردرگمی کاربران شود. در واقع گلکسی S20 اولترا قادر به اجرای بزرگنمایی اپتیکال 100 برابری بدون‌اتلاف نیست؛ بلکه با استفاده از تعداد زیادی ترفند نرم‌افزاری و سخت‌افزاری چنین سطحی از بزرگنمایی را ارایه می‌دهد.

گلکسی S20 اولترا تنها مدل خانواده گلکسی S20 است که از یک لنز پریسکوپی بهره می‌گیرد. این هندست مجهز به یک حسگر 48 مگاپیکسلی با قابلیت زوم اپتیکال تا سقف 4 برابر است. با این‌حال به لطف وجود مشخصه‌ای موسوم به Hybrid Optic Zoom کاربران بدون کاهش کیفیت تصاویر می‌توانند از قابلیت بزرگنمایی تا سقف 10 برابر استفاده نمایند. اگرچه این سبک از بزرگنمایی در واقع یک زوم کاملا اپتیکال محسوب نمی‌شود؛ اما سامسونگ ادعا می‌کند که با اعمال بزرگنمایی حداکثر 10 برابری، کیفیت تصاویر با افت قابل‌توجهی مواجه نخواهد شد. چنین ادعایی قابل باور است؛ چرا که پیش‌تر نیز شاهد عملکرد مناسب برخی دوربین‌های اسمارت‌فونی در این سطح از بزرگنمایی بوده‌ایم. اما عملکرد دوربین هنگام استفاده از زوم 30 برابری، 50 برابری و بالاتر به چه ترتیب است؟ مشخصه جدید Space Zoom در گلکسی S20 اولترا امکان استفاده از بزرگنمایی 100 برابری را در اختیار کاربران قرار می‌دهد؛ البته در خصوص سطح کیفی تصاویر در این‌حالت هیچ‌گونه ادعای قابل‌توجهی مطرح نشده است.

پیش‌تر شاهد عرضه گوشی‌هایی با قابلیت بزرگنمایی 20 یا 50 برابری بودیم؛ اما گلکسی S20 اولترا از مشخصه زوم 100 برابری برخوردار است. با این‌حال روش دستیابی به چنین سطحی از بزرگنمایی احتمالا به اندازه پیش‌بینی بسیاری از کاربران، انقلابی نخواهد بود. در واقع سامسونگ از همان ساز و کار مورد استفاده در دوربین پریسکوپی هواوی P30 پرو بهره گرفته است؛ الگویی که امکان بزرگنمایی 50 برابری را در اختیار کاربران پرچم‌دار هواوی قرار می‌داد. اکنون سامسونگ به منظور تحقق زوم 100 برابری صرفا از حسگرهای دوربین با رزولوشن بالاتر و سخت‌افزارهایی با توان پردازشی بیش‌تر بهره گرفته است.

سامسونگ با استفاده از 2 حسگر دوربین با رزولوشن بالا و تکنیک‌های پردازش تصویر بسیار قدرتمند به بزرگنمایی 100 برابری دست یافته است. به بیان ساده‌تر با عبور از مرز بزرگنمایی 10 برابری، گوشی به منظور بیشینه‌سازی توان بالقوه دوربین تله‌فوتو و حسگر 48 مگاپیکسلی جهت برش، افزایش وضوح و بهبود نتایج خروجی تا حدود زیادی روی روش‌های دیجیتالی و نرم‌افزاری تکیه می‌کند. اما با توجه به محدودیت‌های عملکردی الگوریتم‌های مورد استفاده، گلکسی S20 اولترا از داده‌های گردآوری شده توسط حسگر غول‌پیکر 108 مگاپیکسلی دوربین اصلی نیز بهره گرفته و جهت خلق نتیجه نهایی، این داده‌ها را با سایر اطلاعات تصویری ثبت شده توسط دوربین تله‌فوتو ترکیب می‌کند. دسترسی به داده‌های اضافی ثبت شده توسط این 2 حسگر و ترکیب آن‌ها امکان دستیابی گلکسی S20 اولترا به قابلیت بزرگنمایی فضایی را فراهم می‌کند.

با توجه به کیفیت تصاویر منتشر شده تا به این لحظه می‌توان اعلام کرد که تصاویر ثبت شده با زوم 100 برابری به اندازه سایر تصاویر با سطوح بزرگنمایی پایین‌تر واضح نیستند؛ با این‌حال این تصاویر کماکان چشمگیر بوده و وجود چنین قابلیتی در یک اسمارت‌فون یقینا جالب‌توجه است. در دنیای عکاسی ارقام بزرگ‌تر، توصیف‌کننده کلیه واقعیت‌ها نیستند؛ لذا مقایسه قابلیت‌های بزرگنمایی فوق‌العاده گلکسی S20 اولترا با قهرمان فعلی این حوزه یعنی هواوی P30 پرو یقینا جالب‌توجه خواهد بود. برای همین تصمیم گرفتیم که این قابلیت فوق را با پرچم‌دار قبلی هواوی که تا نهایت ۵۰ برابر قادر به زوم کردن است، برای‌تان به مقایسه بگذاریم که در ادامه آن را مشاهده می‌کنید (روز ثبت تصاویر متفاوت است).

دوربین اولتراواید 12 مگاپیکسلی و حسگر DepthVision دو دوربین دیگر این اسپایدر من هستند. قابلیت Single Take به‌صورت همزمان از دید تمامی دوربین‌ها به عکس‌برداری پرداخته و با استفاده از هوش مصنوعی، بهترین عکس را نگاه می‌دارد. در ادامه نمونه عکس‌های شکار شده را مشاهده می‌کنید.

همچنین توانایی عکس‌برداری در شب با مود ویژه آن یکی از قابلیت‌های S20 اولترا است که البته بسته به نور محیط به طور معمول هفت ثانیه‌ای بایستی بدون تحرک بایستید تا تصویر گرفته شود، اما اگر از این مود هم بهره نگیرید باز کیفیت عکس برداشته شده همچنان قابل قبول است و نسبت به چشم انسان، جزئیات بیشتری را مشاهده می‌کنید (بالاخره چشم عنکبوتی دارد!). در تصویر زیر، دو عکس یکی با حالت شب و دیگری بدون آن و البته با کمک هوش مصنوعی، در تاریکی گرفته شده‌اند.

همان طور که پیش از این اشاره کردیم، این گوشی می‌تواند به ضبط ویدیوهای 8K پرداخته و شما می‌توانید این ویدیوها را با کسانی که از تلویزیون‌های 8K استفاده می‌کنند، به اشتراک بگذارید. با بهره‌گیری از Super Steady 2.0 که ثباتی همانند ریل‌های فیلم‌برداری را به ارمغان می‌آورد، سامسونگ نوید یک فیلم‌برداری حرفه‌ای را می‌دهد. البته این مورد غیر از حالت 8K است که حجم ویدیوهاش نیز بالاست و در نمونه‌ای که گرفتیم، برای یک دقیقه در حدود ۶۰۰ مگابایت شد، گوشی هم به شدت در این زمان داغ کرده و لرزش‌گیر هم تقریبا عمل نمی‌کند! پس با این حساب بهتر است بیخیال شده و به سراغ همان فول اچ‌دی و یا نهایت 4K برویم تا از لرزش‌گیر پیشرفته این انتقام جوی خودمان هم حسابی لذت ببریم.

دوربین سلفی 40 مگاپیکسلی یکی دیگر از نقاط قوت این گوشی است. حسگر مجهز به وضوح بالاتر ترکیب پیکسلی 4 در 1 را فراهم کرده و وضوحی 10 مگاپیکسلی و پیکسل‌هایی 1.4 میکرومتری را به ارمغان می‌آورد. این دوربین نسبت به دوربین سلفی گوشی‌های S20 و S20 پلاس (که از دوربین سلفی پایه 10 مگاپیکسلی بهره می‌برند) کیفیت تصویر بهتری را ارایه می‌دهد. بدون در نظر گرفتن گوشی‌هایی که از دوربین اصلی به‌عنوان دوربین سلفی استفاده می‌کنند، تا به این لحظه این بیشترین وضوح در یک دوربین سلفی جداگانه است.

مالتی مدیا: کاپیتان مارول

قاعدتا وقتی شما یک نمایشگر ۶.۹ اینچی تمام صفحه با بالاترین کیفیت، پشتیبانی از +HDR 10 و فناوری داینامیک AMOLED 2X دارید، از همان ابتدا می‌دانید که شاهد بهترین کیفیت در هنگام تماشای فیلم و کلیپ بر رویش خواهید بود. از آنجایی که نسبت ابعاد هم به ۲۰ به ۹ رسیده است، پس تنها یک قدم تا رسیدن به ابعاد استاندارد ۲۱ به ۹ در فیلم‌سازی باقی مانده و با کمی اراده و نردبان‌تر کردن گوشی‌ها، به این مهم دست خواهید یافت!

اما کیفیت صدا چطور؟ برای این منظور یک کلیپ ویدیویی را بر روی گوشی گذاشتم، صدا را تا انتها افزایش و گوش فرا دادم! در هنگام پخش صدا بسیار بلند بود و اگرچه نباید هر بلندی را با کیفیت دانست اما حداقل قابل قبول به‌نظر می‌رسید و گلکسی S20 اولترا به نوعی یک اسپیکر پرتابل استریو هم محسوب می‌شود (برای جمع‌های دو سه نفره!).  محل قرارگیری اسپیکر دوم هم بسیار جالب است، چرا که در لبه بسیار باریک بالایی قرار گرفته، جایی که برای یافتنش کمی باید از چشمان خودتان کار بکشید.

در بخش گوش دادن به هدفون اگر قصد دارید از محصولات دیجیتالی و با سیمی استفاده کنید، یک تابلوی ورود ممنوع را در پایین S20 اولترا خواهید دید و این بدان معناست که سامسونگ در سری S خودش هم رسما به جرگه حذف کنندگان این درگاه پیوست تا بلکه آه کاربران را با فروش بیشتر ایربادزهایش جبران کند! البته یک نکته را هم باید در نظر گرفت، در جعبه گوشی، هدفون‌های با کیفیت AKG با پورت تایپ سی قرار گرفته‌اند و از آنجایی که این روزها اکثر پرچم‌دارن از شارژ بی‌سیم هم پشتیبانی می‌کنند، پس نمی‌توانیم غر بزنیم که یا باید از هدفون استفاده کنیم یا شارژر!

باتری: ثور، خدای صاعقه!

گلکسی S20 اولترا با دارا بودن حجم ۵۰۰۰ میلی‌آمپری بر قله حجیم بودن باتری‌های پرچم‌دار سامسونگ می‌ایستد، البته با توجه به ابعاد بزرگ‌تر نمایشگر نسبت به اسلاف پیشین، این ظرفیت چندان هم دور از ذهن نیست با این حال با توجه به ضخامت ۸.۸ ملی‌متری (سپر کاپیتان آمریکا را فاکتور بگیرید!)، بایستی جا دادن این باتری پر حجم در بطن دستگاه را هم ستود.

با توجه به فناوری نمایشگر و مصرف بهینه چیپست، انتظار کارایی خوبی هم از این باتری می‌رود. در تست‌های انجام شده، انتقام‌جوی ما می‌تواند تا بیش از ۱۸ ساعت به پخش مداوم ویدیو پرداخته (با روشنایی 50درصد) و نصف روز را هم به‌صورت متوالی با آن وب‌گردی کرد. البته این برای زمانی است که نرخ رفرش نمایشگر بر روی ۶۰ باشد و با تغییر آن به ۱۲۰ هرتز، تا ۲۰ درصد از ظرفیت باتری صرف این خوشگذرانی بیشتر خواهد شد.

نکته جالب دیگر برای پرچم‌دار غول پیکر سامسونگ، استفاده از شارژر سریع 25 واتی در جعبه و 45 واتی خارج جعبه است! البته این خارج جعبه را بایستی دست به جیب شده و جداگانه بخرید اما در تست‌های انجام شده همین نمونه 25 واتی به‌قدری خوب عمل می‌کند تا نخواهید به جیب مبارک فشار بیاورید. در تست‌های انجام شده در طی 30 دقیقه، این باتری حجیم نزدیک به دو سوم شارژ می‌شود که رقمی عالی‌ست. برای کامل شدن شارژ با توجه به آنکه در درصدهای بالاتر جهت ایمنی، این پروسه مقداری کندتر می‌شود، بایستی کمی بیشتر از یک ساعت را تحمل کنید.

گلکسی S20 اولترا از فناوری یو‌اس‌بی پاور دلیوری 3.0 هم به‌خوبی پشتیبانی می‌کند، برای همین پاور بانک‌های مجهز به این تکنولوژی، یک گزینه عالی جهت شارژ سریع دستگاه بوده و از طرفی قابلیت پشتیبانی از شارژ سریع بی‌سیم 15 واتی هم برایش فراهم شده تا در کل اگر قصد شارژ کردن گوشی را گرفتید، مهلت انتظارتان کم‌تر شده و سریع‌تر از قبل به محصول دلبندتان برسید. راستی، همچون پرچم‌دار قبلی سری S می‌توان از آن به عنوان یک پاور بانک بی‌سیم با حداکثر سرعت 9 وات هم بهره برد و در واقع شما صاعقه ثور را همه‌جا با خودتان به همراه دارید!

سایر امکانات: دکتر استرنج!

اگر به دنبال امکان عجیب و غریب اضافه در گلکسی S20 اولترا می‌گردید، باید بگوییم این محصول در دو نسخه با حافظه‌های داخلی 128 و 512 گیگابایت عرضه می‌شود که البته دومین مورد با ۱۶ گیگابایت رم ارایه خواهد شد. نسخه اندروید استفاده شده بر روی دستگاه، اندروید ۱۰ است و اینترفیس معروف سامسونگ یعنی وان با نسخه دوم خودش هم بر روی چهره گوشی کشیده شده است. این گوشی عجیب و غریب بر خلاف نوت ۱۰ پلاس از نسخه با حافظه یک ترابایتی بهره نمی‌برد و کارت حافظه تنها راه شما جهت افزودن به حافظه داخلی آن است.

سنسور اثر انگشت هم که این روزها دیگر به زیر نمایشگر منتقل شده و برای همین نه از آن حفره‌های قبلی در پشت گوشی خبری است و نه حتی سنسورهای خاص برای تشخیص عنبیه چشم و همه چیز بدان سپرده شده تا با حرکتی لوکس و نمادین، انگشت خودتان را بر روی صفحه کشیده و این حسگر اولترا سونیک (اسمش هم باکلاسه!) به‌صورت سه‌بعدی تصویر زیبای انگشت شما را مجسم کرده و اجازه ورودتان را صادر کند. عملکرد این سنسور خوب است اما هنوز آن سرعتی که پیش از این به‌صورت فیزیکی در پشت گوشی‌ها درج می‌شد، بر روی این مدل دیده نمی‌شود. در واقع بیشتر یک سوسول بازی است و به‌شخصه هنوز آن حفره‌های پشت گوشی را بیشتر دوست دارم!

همچنین بر روی این گوشی از جدیدترین استاندارد در سیستم وای‌فای یعنی ax هم استفاده شده و در کنار آن شاهده استفاده از لایسنس IP68 هستیم که نشان از مقاومت در برابر آب و گرد و غبار دارد. از نظر رنگ‌بندی، S20 اولترا ظاهرا با کمبود رنگ در خمره روبه‌رو شده و فقط دو رنگ طوسی و مشکی از آن موجود است، رنگ‌هایی که هیچ‌گونه اثری از آن تلورانس‌های زیبا در سایر محصولات قبلی سامسونگ برای‌شان دیده نمی‌شود و همچون چهره عبوس دکتر استرنج در فیلم انتقام جویان، ظاهری خشک و نچسب دارد!

سخن پایانی: من مرد آهنی‌ام!

اگر بخواهیم وزن S20 اولترا را هم فقط ملاک قرار دهیم، باید گفت که این گوشی می‌تواند مرد آهنی (با احتساب وزن زره!) باشد، البته بعید به‌نظر می‌رسد که استحکام آن را در سقوط‌هایش داشته باشد اما با تجهیز به انواع و اقسام فناوری‌های روز در کنار دوربینی که شاید بر روی هیچ محصول دیگری نبینید، خودش را تونی استارک گوشی‌های امروزی معرفی می‌کند.

داستان تصاحب این انتقام جو زمانی دشوار می‌شود که بدانید قیمت آن در نسخه پایه، رقم باورنکردنی ۱۴۰۰ دلار است! یعنی با قیمت ارز امروزی و محاسبه عوارض ورود، این انتقام جوی کره‌ای بهایی بالاتر از ۲۴ میلیون تومان خواهد داشت که نشان از گرفتن انتقامی سخت از جیب شما دارد! اما اگر شما به‌قدری توانمند هستید که چنین رقمی را پرداخت کنید، قاعدتا صاحب یکی از بهترین یاران گروه اونجرز شده‌اید که در مبارزه با تمام پرچم‌داران دیگر، آن‌ها را در تمام بخش‌ها به چالش خواهد کشید و تانوس زمانه را به‌شدت سرکوب می‌کند؛ البته به شدت مراقب باشید که هیچ‌گاه از دستان‌تان بدین راحتی جدا نشود و زره آهنین را همیشه بر تن داشته باشد، وگرنه به سرنوشت تونی استارک در پایان دچار خواهد شد!

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

هر آن چیزی که در رونمایی آنلاین هواوی شاهد بودیم

هواوی در رویدادی مجازی در بارسلونای اسپانیا، مجموعه‌ای از محصولات جدید خود را رونمایی کرد. یک گوشی هوشمند تاشو Mate Xs، تبلت 5G، لپ‌تاپ‌های جدید و مجموعه‌ای از تراشه‌های 5G و +Wi-Fi 6 از مهم‌ترین رونمایی‌ها بودند.

هواوی میزبان رویدادی رسمی بود که مهم‌ترین محصول معرفی شده در آن را می‌توان Huawei Mate Xs به عنوان یک گوشی هوشمند تاشو با مشخصات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری سطح بالا دانست. همچنین رونمایی از HUAWEI MatePad Pro 5G به عنوان جدیدترین تبلت 5G پرچمدار این شرکت هم از دیگر اتفاقات جالب توجه این همایش آنلاین بود.

علاوه بر این، HUAWEI Wi-Fi AX3 و HUAWEI 5G CPE Pro 2 به عنوان دو راهکار ارتباطی سازگار با Wi-Fi 6+ نیز معرفی شدند.

رونمایی‌های هواوی به همین‌جا محدود نشده و مجموعه‌ای از لپ‌تاپ‌های جدید HUAWEI MateBook هم به نمایش درآمدند. این لپ‌تاپ‌ها با تجهیز به پردازنده‌های نسل دهم Intel Core و سیستم‌عامل ویندوز، از جدیدترین کامپیوترهای شخصی با صفحه‌نمایش FullView هستند که به قابلیت‌هایی مانند Huawei Share و امکان انتقال آسان اطلاعات بین صفحه‌نمایش مجهز شده‌اند.

ریچارد یو مدیرعامل بخش محصولات هواوی سخنران اصلی این رویداد بود. او از تعهد این شرکت به سیاست‌های مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) سخن گفت. به گفته‌‌ی مدیر ارشد هواوی، این شرکت به سرمایه‌گذاری روی توسعه فناوری‌های پیشرفته و مدرن شامل تراشه‌ها، ارتباطات 5G، هوش مصنوعی در پلتفرم‌های همراه، سیستم‌‌های عامل، دوربین‌ها و راهکارهای صوتی و تصویری ادامه خواهد داد.

در این راستا لازم است اشاره‌ای به اکوسیستم 1+8+N هواوی داشته باشیم که مدت‌هاست تمرکز مسئولان و متخصصان این شرکت را به خود جلب کرده است. در مرکز این اکوسیستم، سرویس‌هایی نظیر Huawei Share و Huawei HiLink قرار گرفته که مانند یک پل، دستگاه‌های کاربران را به منظور ارائه تجربه‌ای یکپارچه، به یکدیگر متصل می‌کنند.

کنار تمرکز روی بخش سخت‌افزار، هواوی با توسعه اکوسیستم Huawei Mobile Services (HMS) که از طریق Huawei AppGallery در دسترس قرار گرفته گام بزرگی برای رشد سیستم عامل اختصاصی خود برداشته است.

HUAWEI Mate Xs: تکرار تحول در تجربه کاربران

گوشی HUAWEI Mate Xs با ایجاد تحول در بازار گوشی‌های هوشمند تاشو، با استفاده از صفحه‌نمایش جدید انعطاف‌پذیر و برخورداری از متریال مدرن، تجربه کاربران را ارتقا خواهد داد. این محصول از لولای جدیدی استفاده می‌کند که طراحی Falcon Wing (بال شاهین) را به نمایش می‌گذارد.

HUAWEI Mate Xs از تراشه 5G تولید هواوی یعنی Kirin 990 5G استفاده می‌کند که با توجه به بهبود هوش مصنوعی و قابلیت‌های ارتباطی 5G به روزرسانی کاملی به حساب می‌آید. این تراشه، پرسرعت‌ترین تراشه 5G در دنیاست.

ترکیب دوربین چهارتایی Leica SuperSensing را بار دیگر در این محصول هواوی می‌بینیم. ترکیبی که دوربین ۴۰ مگاپیکسلی SuperSensing را کنار دوربین ۱۶ مگاپیکسلی اولترا واید، دوربین ۸ مگاپیکسلی تله‌‌فتو و یک دوربین 3D Depth Sensing قرار داده است. سیستم دوربین Leica استفاده کاملی از طراحی تاشوی گوشی برده تا هم نقش دوربین جلو و هم دوربین پشتی را بازی کند.

گوشی HUAWEI Mate Xs با تجهیز به EMUI 10.0.1 از نمایش چندپنجره‌ای اپلیکیشن‌ها پشتیبانی می‌کند. برای پشتیبانی از اپلیکشن‌های مختلف و سازگار کردن آن‌ها با اجرا روی یک گوشی تاشو، هواوی همکاری با توسعه‌دهندگان را در سراسر جهان در دستورکار قرار داده است.

HUAWEI MatePad Pro 5G: بازطراحی خلاقیت

HUAWEI MatePad Pro 5G به عنوان تبلت جدید هواوی به نحوی طراحی شده تا سازگاری کاملی با گوشی‌های هوشمند، دستگاه‌های الکترونیکی پوشیدنی و دیگر تجهیزات این شرکت داشته باشد. این محصول، نقشی کلیدی در انتقال و به اشتراک‌گذاری سریع اطلاعات روی صفحه‌نمایش‌ها و محصولات مختلف خواهد داشت و تجربه یکپارچه‌ای را به کاربران ارائه می‌دهد.

این تبلت از صفحه‌نمایش ۱۰.۸ اینچی با رزولوشن ۲۵۶۰ در ۱۶۰۰ استفاده می‌کند. پوشش طیف رنگی DCI-P3 با استانداردهای سینمایی تنظیم شده‌اند. HUAWEI MatePad Pro 5G با حاشیه‌های کم صفحه‌نمایش، بالاترین نسبت صفحه‌نمایش به بدنه را در میان تمامی تبلت‌های جهان به خود اختصاص می‌دهد. نسبت صفحه‌نمایش به بدنه در این محصول، ۹۰ درصد است. Kirin 990 5G هم تراشه قدرتمندی است که قابلیت ارتباطی 5G را دارد.

تجهیز به EMUI10 و برخورداری از قابلیت‌هایی مانند Multi-screen Collaboration که انتقال فایل بین گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها را با کشیدن و رها کردن محتویات فراهم می‌کند از دیگر نکات قابل توجه این محصول است. امکان استفاده از این تبلت با قلم HUAWEI M-Pencil که از ۴۰۹۶ سطح حساسیت فشاری پشتیبانی می‌کند، وجود دارد.

هواوی از جدیدترین مدل‌های MateBook خود نیز در این رویداد رونمایی کرد. HUAWEI MateBook X Pro به نسل دهم پردازنده‌های Intel Core مجهز شده است. این محصول با رنگ سبز جذاب، از صفحه‌نمایش FullView استفاده می‌کند و نسبت ۹۱ درصدی صفحه‌نمایش به بدنه دارد.

سری HUAWEI MateBook D نیز به مجموعه HUAWEI MateBook اضافه شده تا با هدف قرار دادن کاربران جوان، راهکارهایی هوشمندانه و همراه با نوآوری را ارائه دهد.

هواوی همراه معرفی گوشی هوشمند تاشدنی و تبلت مدرن، از Gigahome 650 و Kirin W650 هم به عنوان جدیدترین چیپ‌ست‌های Wi-Fi 6+ به ترتیب برای روترها و گوشی‌های هوشمند رونمایی کرد. سری جدید روترهای HUAWEI Wi-Fi AX3 از محصولات جدیدی هستند که به چیپ‌ست Gigahome 650 مجهز شده‌اند.

سال ۲۰۱۹ میلادی، سالی خوب برای شرکت هواوی بود. این شرکت موفق شد با عملکرد چشم‌گیر خود همچنان به عنوان یک برند قابل اعتماد در میان مشتریان و مصرف‌کنندگان باقی بماند. درآمد سالیانه این شرکت در ۲۰۱۹ میلادی با افزایش ۳۰ درصدی، به ۶۷ میلیارد دلار رسید. میزان عرضه گوشی‌های هوشمند این شرکت به بازار هم از رقم ۲۴۰ میلیون دستگاه گذشت تا هواوی بتواند جایگاه خود را به عنوان دومین برند بزرگ تولیدکننده گوشی‌های هوشمند مستحکم کند.

هواوی در بخش‌های دیگر هم رشد قابل توجهی داشته است. تجارت کامپیوترهای شخصی این شرکت با رشد ۲۰۰ درصدی همراه شد و در خصوص دستگاه‌های الکترونیکی پوشیدنی هم رشد ۱۷۳ درصدی به ثبت رسید. در خصوص محصولات صوتی هم افزایش ۲۱۰ درصدی میزان فروش را شاهد بودیم.

نوشته هر آن چیزی که در رونمایی آنلاین هواوی شاهد بودیم اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.