به خاطر دارم که همین چند سال پیش بود که تب تولید گوشی و تبلت داخلی بسیار بالا گرفته و از تلویزیون، تبلیغات مختلف این محصولات پخش میشد؛ حتی در برخی از کانالهای ماهوارهای نیز تیزر این محصولات برای ترغیب خریداران دایما نمایش داده میشد و اسامی مختلفی چون GLX و دیمو و OROD و… دهان به دهان میگشت.
اما از آنجایی که گفتند تب تند خیلی زود عرق میکند، مسیر رشد این محصولات با همان شتاب رو به افول گذاشت و در بازاری که صاحبان تکنولوژی هم با احتیاط حرکت میکنند، بسیاری از این شرکتها در ورطه سقوط قرار گرفتند و یا آنکه تصمیم گرفتند با توجه به زیاد شدن شکایات و عدم توانایی در پشتیبانی صحیح، خودشان بارشان را بسته و خیل عظیمی از خریداران را بدون پاسخ در گرداب ناامیدی گرفتار سازند.
اما چرا این محصولات نتوانستند آن طور که برخی پیش بینی میکردند، در بازار داخلی موفق شوند و بهجز معدود سازندگانی چون GLX که کمرنگتر از گذشته حضور دارند، باقی فعالیت خودشان را به مرحله توقف رساندهاند؟ در این مطلب به ۵ دلیل اصلی این موضوع خواهیم پرداخت.
به نام ایران به کام چین
بسیاری از شرکتهای سازنده این محصولات، تنها ادعای ساخت کالای ایرانی میکردند و حال به دلیل سواستفاده، بهره گرفتن از تسهیلات و ناآگاهی کاربران، تلاش کردند تا اجناس خودشان را عرضه کنند. اما وقتی به شاکله کار آنها نگاه میکنیم، متوجه میشویم که تمام این کالاها توسط شرکتهای درجه دو و سه چینی تولید شده و در بهترین حالت در کشورمان بسته بندی و یا مونتاژی ساده میشدند.
حتی جالب بود که برخی از این شرکتها بهقدری ناشی بودند که منوی چینی گوشی را هم نمیتوانستند پاک کنند و ایرادات بسیار زیادی در بسته بندی کالاهایشان مشاهده میشد. با ادامه یافتن این روند و مشخص شدن این کار که بر اکثریت این روند غلبه داشت، کاربران هم کم کم متوجه این موضوع شدند که نام گوشی ایرانی تنها یک حقه برای برانگیختن احساس وطن پرستانه جهت خرید این کالاهای غالبا بیکیفیت بوده و رسما همان کالای چینی را با اسم وطنی میخریدند!
پشتیبانی ضعیف
از آنجایی که اکثر این محصولات تنها یک دستپخت بیکیفیت از سوی چین بود، برای همین در صورت بروز مشکل، حل کردن آن به امری دشوار بدل میگردید. بهخاطر دارم تبلت یکی از دوستانم را که از همین برندهای مثلا ایرانی خریداری کرده بود، بیش از ۵ بار جهت رفع نقص به بخش گارانتی مراجعه کرد و هر بار و پس از مدت کوتاهی، دوباره مشکلی برای دستگاهش ایجاد میشد، به نحوی که سرانجام عطایش را به لقایش بخشید! ایرادات باتری، تاچ دستگاه، لگ زدنهای فراوان و… از ایرادات رایج این محصولات بودند.
در واقع با توجه به خرابی بیشتر از حد استاندارد این دیوایسها، ضعف پشتیبانی نمود پیدا کرده و همین امر سبب شد تا پس از مدتی، از خریداران این محصولات تا حد زیادی کاسته شود و گوشیها و تبلتهای به اصطلاح ایرانی، دیگر مشتری سابق را نداشته باشد.
رقبای قدرتمند
شاید تنها نقطهای که این گوشیهای ایرانی قادر به رقابت بودند، همین بحث مربوط به قیمت بود که با ورود برندهایی چون هواوی به بازار، این مزیت هم رنگ باخت. در رده محصولات پرچمدار تقریبا هیچ محصول ایرانی وجود نداشت و گوشیهای میان رده و پایین رده هم رقبای بسیار قدرتمندی را در کنار خود میدیدند که با یک مقایسه سرانگشتی، میتوانستیم رای را به برتری رقبای خارجی بدهیم.
از آنجایی هم که بازار گوشی مانند خودرو قابلیت ایجاد انحصار را ندارد، پس دولت هم نمیتوانست با وضع تعرفههای سنگین و یا جلوگیری از ورود محصولات خوب خارجی، فرصتی به این گوشیهای به اصطلاح ایرانی برای رقابت بدهد (که اگر هم میداد شاید وضعیت بازار تلفن همراه هم مانند شرایط اسفناک خودروی کشورمان میشد) و بدین سبب این رقبای قدرتمند، مجالی برای نفس کشیدن به بسیاری از این کالاها را نداده و رای به حذف ایرانیها دادند.
عدم خلاقیت
وقتی قرار است که شما یک محصول از برندی جدید را تهیه کنید، قاعدتا نیاز به مشاهده توانایی تازه و یا قابلیتی خاص دارید که تقریبا محصولات ایرانی از آنها بیبهره بودند. تبلیغاتی چون گرفتن قند خون یا راحت درون جیب رفتن هم بیشتر از آنکه کاربردی باشد، موردی برای تمسخر شد تا این محصولات که حرفی برای گفتن نداشتند، خیلی سریع از چشم بیفتند.
جالب اینجاست که در قسمتهایی چون بومی سازی هم این محصولات چندان خوب عمل نکرده و حتی از لانچرهای آماده خارجی استفاده میکردند و یا نهایت خلاقیتشان به نصب چند برنامه به صورت پیش فرض محدود میشد که با توجه به توسعه اینترنت در این روزها، رسما جذابیتی برای کاربر نداشت.
جا ماندن از قافله پیشرفت
سرعت رشد در صنعت آیتی و بهخصوص بخشی چون تلفن همراه به قدری بالاست که شما وقتی یک محصول دو یا سه سال پیش را نگاه میکنید، آثار کهنگی به خوبی در چهرهاش نمایان میشود. پرچمداران کمپانیها به سرعت در حال رشد هستند و آن چیزی که امروز یک ویژگی ممتاز محسوب میشود، فردا تبدیل به استانداردی برای محصولات میان رده خواهد شد.
گوشیهای ایرانی هم با توجه به آنکه واحدهای تحقیق و توسعه مشخصی نداشته و قاعدتا بودجه چنین کاری را هم در اختیار ندارند، پس از این قافله جا مانده و با شتاب گرفتن هرچه بیشتر فناوری، این جا ماندن بیشتر نمود پیدا کرده و خیلی از آنها بهدرستی فهمیدند در صنعتی که بسیاری از کشورهای بزرگ و توسعه یافته واردش نمیشوند، صرف داشتن چند پلن کوتاه مدت و یا خیال پردازیهای الکی، نمیتوان به موفقیت رسید و باید کار را به کاردان سپرده و سرمایه را در جایی بهکار گرفت که از آن بازده مناسبی حاصل شود.
نظر شما در ارتباط با تولید گوشی و تبلت ایرانی چیست؟ آیا واقعا راهکاری برای موفقیت این محصولات ایرانی وجود دارد؟
نوشته 5 دلیل برای آنکه بدانید گوشیهای ایرانی شکست خوردهاند! اولین بار در پدیدار شد.