طبق تحقیقات جدید، سرعت بیشتر در صحبت کردن، اطلاعات کمتری را به مخاطب منتقل می‌کند!

زبان‌های مختلفی که انسان‌‌ها به آن صحبت می‌کنند نه تنها در تُن صدا، ترتیب قرارگیری کلمات و سرعت ادا کردن جملات با همدیگر فرق دارند، بلکه روش انتقال اطلاعات آنها هم با یکدیگر متفاوت است.

گروهی از محققین زبان‌شناسی در یک مطالعه جدید، تعداد ۱۷ زبان مختلف دنیا را مورد بررسی قرار داده‌اند تا به تفاوت‌های آنها درباره «نرخ اطلاعات» پی ببرند. نرخ اطلاعات به این معنی است که یک زبان با چه سرعتی اطلاعات را منتقل می‌کند. نتیجه تحقیق که این هفته در مجله ساینس به چاپ رسیده، نشان می‌دهد که زبان‌های مختلف به‌رغم تفاوت‌های زیادشان، نرخ‌های انتقال اطلاعات نسبتا مشابهی دارند؛ گرچه آنها به روش‌های مختلفی به این نرخ دست می‌یابند.

۱۷ زبان مورد مطالعه در این تحقیق، شامل استایل‌های صحبت کردن بسیار متنوعی می‌شوند: بعضی از آنها، تُن‌های متضاد دارند در حالیکه بقیه آنها فاقد این تن‌ها هستند؛ زبان‌های ژاپنی و اسپانیایی در مقایسه با زبان‌های انگلیسی و تایلندی که ۴۰ واج دارند، شامل ۲۵ واج هستند؛ همچنین در مقابل حدود چند صد سیلابی که در زبان ژاپنی وجود دارد، زبان انگلیسی تقریبا دارای ۷۰۰۰ سیلاب است.

به‌علاوه، تفاوت‌های مهمی در دانسیته (تراکم) اطلاعات هر زبان وجود دارد. دانسیته اطلاعات یعنی اینکه مقدار اطلاعات موجود در هر سیلاب چقدر است. محققین در این مطالعه متوجه شدند که دانسیته اطلاعات هر زبان تمایل دارد که به وسیله نرخ اطلاعات (سرعت صحبت کردن) آن بالانس گردد. این بدین معنی است که انسان‌ها به‌طور کلی میزان اطلاعات تقریبا یکسانی را در مدت زمان مشابه دریافت می‌کنند.

برای مثال، هر چند زبان ژاپنی خیلی سریع بیان می‌شود، اما در هر سیلاب آن، میزان اطلاعات کمی وجود دارد؛ در حالیکه ویتنامی‌ها با وجود اینکه با سرعت پایینی حرف می‌زنند، اما سیلاب‌های زبان آنها دانسیته بسیار بالایی دارد. مقایسه این دو حالت نشان می‌دهد که هر دو زبان، اطلاعات را با نرخ‌های تقریبا مشابهی منتقل می‌کنند.

محققین مطالعه مذکور می‌گویند که انسان‌ها ظاهرا از زبان‌های پردانسیته که سریع صحبت می‌شوند (high-fast) و همچنین از زبان‌های کم‌دانسیته که کُند صحبت می‌گردند (low-slow) اجتناب می‌کنند. آنها می‌گویند که هر دوی این نوع زبان‌ها، بسیار چالش‌برانگیز هستند: زبان نوع اول، خیلی پیچیده است و صحبت کردن و فهم آن هم بسیار دشوار، در حالیکه زبان نوع دوم با وجود راحتی، نیاز به یک حافظه قوی برای بهخاطر سپاری دارد.

در رتبه‌بندی انجام شده توسط محققین، زبان‌های فرانسه و انگلیسی بالاترین نرخ اطلاعات را داشتند، در حالیکه زبان‌های مجاری، تایلندی و باسکی دارای پایین‌ترین نرخ اطلاعات بودند.

همچنین نتایج این تحقیق می‌تواند توضیح دهد چرا افرادی که سریع صحبت می‌کنند (به هر زبانی) اطلاعات کمتری را به مخاطب خود منتقل می‌کنند. ذکر این نکته هم ضروری است که صرف‌نظر از اینکه ما با چه سرعتی صحبت کنیم، مغز ما تنها می‌تواند نرخ‌ اطلاعات خاصی را پردازش کند.

نوشته طبق تحقیقات جدید، سرعت بیشتر در صحبت کردن، اطلاعات کمتری را به مخاطب منتقل می‌کند! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

چرا مردم دنیا با زبان‌های گوناگون صحبت می‌کنند؟

مردم دنیا به یک زبان واحد یا حتی چند زبان محدود صحبت نمی‌کنند؛ تا جایی که هم‌اکنون بیش از ۷۰۰۰ زبان مختلف وجود دارد. سقف کاه‌پوش خانه‌ها پرتو خورشید را بیرون نگه‌می‌دارد اما نمی‌تواند از ورود حرارت گرمسیری به داخل جلوگیری کند؛ اعضای کارگاه آموزشی برای استراحت به بیرون رفته‌اند و در دسته‌های کوچک چند نفری زیر سایه درختان نارگیل، از نسیم‌های خنک گاه به گاه لذت می‌برند. من از گروهی به گروه دیگر می‌روم و در بحث‌هایشان شرکت می‌کنم. هر بار متوجه می‌شوم که زبان گفتگو تغییر می‌کند؛ از یک زبان بومی تا زبانی که من می‌توانم بفهمم؛ مانند Bislama یا انگلیسی!

من از تغییر زبان گفتگو در دسته‌های مختلف شرکت کنندگان در همایش تعجب کردم اما تعجبم وقتی بیشتر شد که به تعداد زبان‌های مختلف بومی پی بردم.

۳۰ نفر برای شرکت در این کارگاه آموزشی در جزیره‌ای در جنوب اقیانوس آرام گرد هم آمده بودند و همه آن‌ها به جز من از جزیره‌ای به نام Makelua واقع در کشور وانواتو آمده بودند. آن‌ها در ۱۶روستای مختلف زندگی می‌کردند و ۱۶ زبان متفاوت داشتند.

در بسیاری از موارد می‌توانید کنار یک روستا بایستید و روستای دیگر را ببینید؛ با این حال ساکنان هر روستا به زبان متفاوتی صحبت می‌کردند. بر اساس تحقیق اخیر همکاران من در موسسه تاریخ بشری Max Planck، این جزیره تنها ۱۰۰ کیلومتر طول و ۲۰ کیلومتر عرض دارد اما ساکنانش ۴۰ زبان مختلف بومی دارند؛ به راستی چرا تا این اندازه؟ ما می‌توانیم این پرسش را درباره مردم کل جهان هم مطرح کنیم؛ مردم به یک زبان جهانی یا چند زبان انگشت شمار صحبت نمی‌کنند تا جایی که بیش از ۷۰۰۰ زبان مختلف وجود دارد. توزیع زبان‌ها در مناطق مختلف به صورت تصادفی اتفاق نیفتاده، مثلا تعداد زبان‌ها در مناطق گرمسیری بیشتر از مناطق معتدله است. جزایر گرمسیری گینه نو بیش از ۷۰۰ زبان دارند، در حالی که در روسیه با ۲۰ برابر وسعت بیشتر ۱۲۰ زبان بومی وجود دارد. حتی در مناطق گرمسیری هم تنوع زبان به گونه متفاوتی است؛ به‌عنوان مثال ۲۵۰۰۰۰ نفر ساکن در ۸۰ جزیره کشور وانواتو به ۱۱۰ زبان مختلف بومی صحبت می‌کنند، در حالی که بنگلادش با ۶۰۰ برابر جمعیت بیشتر از آن، ۴۱ زبان دارد.

چرا انسان‌ها به زبان‌های مختلف صحبت می‌کنند و چرا زبان‌ها در سراسر سیاره به طرز نابرابر توزیع شده‌اند؟ ما برای این پرسش‌های اساسی درباره روابط انسان‌ها چند پاسخ روشن داریم. تاکنون پاسخ‌های احتمالی برای این پرسش ها مطرح شده است؛ مانند این که تنوع زبان به تاریخ، تفاوت‌های فرهنگی و همچنین کوه‌ها و اقیانوس‌هایی برمی‌گردد که مردم دنیا را از هم جدا می‌کنند اما ما درباره این فرضیه‌ها صحبت نمی‌کنیم. همچنین به نظر می‌رسد که این سوالات برای بسیاری از رشته‌های دانشگاهی از قبیل زبان شناسی، انسان شناسی و جغرافیای انسانی اساسی باشند. با شروع سال ۲۰۱۰ که تیم  ما متشکل از متخصصین ۶ رشته علمی از ۸ کشور دنیا شروع به بررسی دانسته‌های پیشین کردند بسیار دور از انتظار بود که تا آن زمان مطالعات بسیار اندکی انجام شده باشد؛ از جمله یکی از آن مطالعات که ما تکمیلش کردیم تنوع زبان در اقیانوس آرام بود.

در تلاش‌های پیشین، تمام مواردی که متغیرهای زیست محیطی، اجتماعی و جغرافیایی مختلف با تعداد زبان‌های موجود در یک مکان خاص مرتبط می‌شوند‌ مورد بررسی قرار گرفتند که نتایج آن بسیار متفاوت بود و هیچ الگوی واضحی به دست نیامد. این مطالعات همچنین علی‌رغم بسیاری از چالش‌های متدولوژیکی پیش رفت، که بزرگ‌ترین آن‌ها بر پایه روش آمار قدیمی استوار است: همبستگی معادل علیت نیست.

ما می‌خواستیم به صورت واضح دلایل کم و زیاد بودن تعداد زبان‌ها در مناطق مختلف را پیدا کنیم؛ اما مطالعات قبلی نظریه‌هایی قوی درباره این فرآیندهای اختصاصی ارایه داده بودند و روش‌های ما به نتیجه بهتری منجر نشد.

به‌عنوان مثال مطالعات قبلی نشان دادند که در عرض‌های جغرافیایی پایین‌تر، زبان‌ها در محدوده جغرافیایی کمتری نسبت به عرض‌های بالاتر مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ همچنین در مناطق نزدیک به خط استوا زبان‌های بیشتری وجود دارند اما این نتایج در مورد فرآیندهای ایجاد تنوع زبانی چیزی را به ما نمی‌گویند. فقط به این دلیل که گروهی از افراد با یک خط عرضی خیالی بر روی نقشه از یکدیگر جدا شوند، به این معنا نیست که آن‌ها به طور خودکار به ۲ جمعیت مختلف با ۲ زبان مختلف تقسیم می‌شوند. عرض جغرافیایی ممکن است با تنوع زبان مرتبط باشد، اما یقینا آن را ایجاد نمی‌کند.

آیا یک مدل ساده می‌تواند واقعیت را پیش‌بینی کند؟ راه بهتر برای شناسایی علل الگوهای خاص، شبیه‌سازی فرآیندهایی است که فکر می‌کنیم ممکن است آن‌ها را ایجاد کرده باشند. هر اندازه که نتایج به دست آمده از طریق مدل‌سازی به واقعیت نزدیک‌تر باشند شانس ما برای دانستن و درک فرآیندهای واقعی بیشتر می‌شود.

۲ نفر از اعضای اکولوژیست گروه ما، Thiago Rangel و Robert Colwell این روش شبیه‌سازی را برای مطالعه مورد الگوهای تنوع گونه‌ای توسعه داده‌اند، اما کسی از این روش برای مطالعه روی تنوع جمعیت انسان استفاده نکرده است. ما تصمیم گرفتیم پتانسیل این روش را با ایجاد یک مدل ساده برای درک الگوهای تنوع زبان در یک قسمت از جهان (قاره استرالیا) مورد بررسی قرار دهیم.

یکی از همکاران ما Claire Bowern، از زبان‌شناسان دانشگاه Yale، نقشه‌ای تهیه کرده که تنوع زبان‌های بومی (در مجموع ۴۰۶ زبان) در استرالیا را قبل از برقراری ارتباط با اروپایی‌ها نشان می‌دهد؛ زبان‌های بسیار زیادی در شمال و امتداد سواحل وجود دارند در حالی که این تنوع در مناطق بیابانی کم‌تر است. ما می‌خواستیم بدانیم که مدل ساده ما تا چه اندازه می‌تواند بر این الگوی جغرافیایی تنوع زبانی منطبق باشد.

مدل شبیه‌سازی ما ۳ فرضیه اصلی را مطرح نمود:

اول این که جمعیت‌ها برای پر کردن جاهایی که هیچ‌کس دیگر زندگی نمی‌کند، حرکت می‌‌کنند.

دوم این که میزان بارندگی بر تعداد افرادی که می‌توانند در یک مکان زندگی کنند تاثیر دارد. بر اساس مدل ما، مردم در مناطقی که بارندگی بیشتری داشته باشند، در تراکم بیشتری زندگی می‌کنند. مقدار بارش سالانه در استرالیا به طور گسترده‌ای متفاوت است، از بیش از ۳ متر در جنگل‌های بارانی شمال شرقی تا ۰/۱ متر در Outback. و فرضیه سوم: ما فرض می‌کنیم که جمعیت انسان‌ها یک مقدار حداکثری دارد؛ اندازه ایده‌آل یک گروه با توجه به برآیند مزایای گروه بزرگ‌تر و مضرات آن تعیین می‌شود. در مدل ما وقتی که جمعیت بیش‌تر از اندازه حداکثر باشد بر اساس توزیع جهانی جمعیت hunter-gatherer به ۲ جمعیت تقسیم می‌شود که هر کدام به زبان جداگانه‌ای صحبت می‌کنند.

ما از این مدل برای شبیه‌سازی نقشه‌های تنوع زبان برای استرالیا استفاده کردیم. در هر تکرار، یک جمعیت اولیه به صورت تصادفی بر روی نقشه حرکت نموده و در جهت تصادفی شروع به رشد و گسترش کرد. نقشه بارندگی تراکم جمعیت را تعیین کرد و پس از آن که جمعیت به حد ماکسیمم اندازه خود رسید، تقسیم شد. به این ترتیب، جمعیت‌های انسانی هم رشد و تکثیر یافته و سراسر قاره استرالیا را پر می‌کنند.

مدل ساده ما در بر گیرنده هیچ تاثیری از تماس با گروه‌ها، تغییر در راه‌بردهای معیشتی، اثرات ایده‌های فرهنگی یا اجزای زبان از گروه‌های مجاور و یا بسیاری از فرآیندهای بالقوه دیگر نبود؛ بنابراین، ما انتظار داشتیم که از بین رفته و با شکست مواجه شود اما به‌صورت باور نکردنی به این روش ۴۰۷ زبان تولید شد که فقط ۱ عدد با تعداد واقعی اختلاف داشت. نقشه‌های شبیه سازی شده زبان، تعداد زبان‌های بیشتری را در شمال و در امتداد سواحل نشان می‌دهند و این تعداد در مناطق خشک مرکزی استرالیا کمتر است که به خوبی الگوهای جغرافیایی در تنوع زبان‌ها را نشان می‌دهد.

می‌توان از این مدل در جاهای دیگر هم استفاده نمود اما ما معتقدیم که الگوهای تنوع زبان در مکان‌های دیگر ممکن است توسط عوامل و فرآیندهای متفاوتی شکل بگیرد. در جای دیگری مانند ونواتو، میزان بارندگی به اندازه استرالیا تغییر نمی‌کند و تراکم جمعیت ممکن است از سایر شرایط محیطی تاثیر بپذیرد.

در موارد دیگر، ارتباط میان گروه‌های انسانی احتمالا تنوع زبان را باعث می‌شوند. به‌عنوان مثال،پراکندگی گروه‌های کشاورزی که به زبان‌های هندو اروپایی و یا Bantu صحبت می‌کنند، ممکن است ساختار جمعیت‌ها و زبان‌هایی را که در سرتاسر مناطق بزرگی از اروپا و آفریقا زندگی می‌کنند، تغییر داده باشد.

بدون شک، طیف گسترده‌ای از عوامل و فرآیندهای اجتماعی و محیطی به الگوهایی از تنوع زبانی که در سراسر جهان می‌بینیم، کمک کرده است. در بعضی موارد عواملی نظیر توپوگرافی، آب و هوا و یا تراکم منابع طبیعی کلیدی ممکن است تعیین کننده باشد و در جای دیگری امکان دارد تاریخ، جنگ، سازمان سیاسی یا راهبردهای معیشتی گروه‌های مختلف، نقش مهمی در شکل دادن به مرزهای گروه و الگوهای تنوع زبان ایفا کند.

کاری که ما انجام داده‌ایم ایجاد یک چهارچوب برای روشی است که می‌توان از آن برای شناسایی فرآیندهای مختلف، در هر مکان استفاده کرد. تنوع زبان نقش کلیدی در شکل دادن به تعاملات گروه‌های انسانی و تاریخ ما ایفا کرده است، با این حال ما به‌طور شگفت انگیزی چیزهای بسیار کمی در مورد عوامل ایجاد این تنوع می‌دانیم. ما امیدواریم دانشمندان دیگری با گستره جغرافیایی وسیعی از تنوع زبان‌ها به گروه تحقیقاتی ما ملحق شوند و در جستجوی ما برای درک این‌که چرا انسان‌‌ها به زبان‌های بسیاری صحبت می‌‌کنند، به ما کمک کنند. این مقاله اولین بار در The Conversation منتشر شد. متن اصلی را با زبان انگلیسی از اینجا بخوانید.

نوشته چرا مردم دنیا با زبان‌های گوناگون صحبت می‌کنند؟ اولین بار در پدیدار شد.

۷ تجربه واقعی برای یادگیری زبان در ۱ هفته

چه کار هایی در یک هفته ممکن است؟ اگر هفت روز را برای رسیدن به هدفی اختصاص دهید ،چطور این هدف را تا چه حد می توانید بلند پروازانه انتخاب کنید؟ اینها سوالاتی هستند که دو قلو های چند زبانه ،متیو و مایکل یولدن زمانی  از خود پرسیدند که مصمم بودند زبان ترکی را در یک هفته یاد بگیرند . آنها می توانستند تلاش کنند که خود را از حواس پرتی ها و مسئولیت های زندگی روزانه مدرن رها کنند تا هشت ساعت زمان مطالعه را در برنامه روزانه خود جای دهند. در اینجا به هفت نکته که من با مشاهده برخی از قادر ترین زبان آموزان جهان یاد گرفتم اشاره می کنیم بنابراین با گویا آی تی همراه باشید:

متیو و مایکل یولدن

بدانید چرا میخواهید آن را یاد بگیرید

درسی که آموختیم: به طور واضح هدف خود را در ابتدای مسیر مشخص تعریف کرده و سپس یک مسیر برای رسیدن به این هدف طراحی کنید.

دو قلو ها برای خود چالش یادگیری زبان در یک هفته را تعریف کردند تا برایشان دست گرمی باشد و سپس به این سوال رسیدند که کدام زبان را باید انتخاب کنند. زبان ترکی یک گزینه طبیعی به چشم می آمد چون چیزی نزدیک ۳۰۰۰۰۰ ترکی زبان در پایتخت آلمان وجود دارند و محله های Kreuzberg و Neukölln با فروشگاه های آراسته شده با نشان های ترکی پر شده اند. برای درک واقعی از محیط یک فرد در این محلات نیاز است ابتدا فرد زبان ترکی را بفهمد.

از برچسب استفاده کنید

درسی که آموختیم: محیط کنونی خود را از همان لحظه اول به زبان جدید برچسب گذاری و ترسیم کنید.به این روش شما تداعی های منفعلانه ای را درحالی که به زندگی روزمره خود می رسید ایجاد و تقویت می کنید.

اولین قدم موثر در فرایند یادگیری دو برادر تزئین کل آپارتمان با یادداشت های برچسبی بود. این کار  زمانی که دو قلو ها در لغت نامه ها کاوش کرده و  اقدام به برچسب زدن همه چیز با نام ترکی آن کردند تا حدی حس تشریفاتی داشت. در زمانی حدود یک ساعت غیرممکن بود که هر کار ساده ای مانند قهوه درست کردن و یا حتی خاموش کردن کلید برق را انجام داد بدون اینکه اول حد اقل سه کلمه مربوط به آن عمل ارائه شود.

یک همراه پیدا کنید

درسی که آموختیم: انگیزه های کمی هستند که از یک همکار با هدف مشترک بهتر باشند. فرقی نمی کند که شما به دلیل رقابت انگیزه پیدا کرده باشید یا حس مسئولیت متقابل،فقط حضور یک شریک یادگیری است که ممکن است آن مقدار فشار لازم که شما را در مسیر یادگیری نگه میدارد اعمال کند.

اهمیت حضور برادر دیگری وقتی آشکار شد که متیو و مایکل مسئولیت تزئیین اتاق ها با یادداشت های برچسبی را تقسیم کردند. این عمل آسان با امتحان های پیوسته کوچکی که از یکدیگر می گرفتند و این حقیقت که آنها روز خود را کمی متفاوت تقسیم کردند و موضوعات متفاوتی را مطالعه می کردند به این معنا بود که هرکدام از برادران تبدیل به منبع دانشی برای دیگری شد، این سوال که *چطور آن را میگویی؟* به طور شگفتی به سرعت با جواب مواجه می شد. فوق العاده ترین لحظه زمانی رسید که در آخر هفته دو قلو ها به سادگی مکالمات روزمره خود را به زبان ترکی رد و بدل می کردند ،از هم می پرسیدند که آیا چای یا قهوه می خواهند ،برای پختن شام آماده بودند و یا روز بعد چه زمانی قصد دارند از خانه بیرون بروند.

متیو و مایکل یولدن

انگیزه های کوچک ایجاد کنید

درسی که آموختیم: شما به نشانه هایی در مسیر خود به سمت هدف نیاز دارید. این نشانه ها می توانند چالش های کوچکی را شامل شوند. برای مثال کشمکش های زندگی واقعی در زبان که شما را مجبور می کند تا واژگانی را برای غلبه به آنها محیا کنید. این به طور عجیبی شما را به پیش می راند و به موفقیت تان نزدیک تر می کند.

متیو و مایکل چالش های کوچک زیادی در طول هفته داشتند. در روز اول آنها با دوست ترکی زبان خود که با زبان ترکی از آنها استقبال کرد و از آنها بابت اینکه چقدر سریع اولین کلمات و عبارات ترکی خود را آموختند تعریف کرد. آنها سپس نام میوه ها و شماره ها را از یک تا یک میلیون آموختند تا بتوانند از مغازه های ترکی در Kreuzberg دیدن کنند. با نمایش کشش خود بعد از اولین تبادل کاربردیشان به زبان ترکی آنها قبل از برگشتن به خانه برای مطالعه بیشتر سرشار از غرور و حس قابل لمس موفقیت شدند.

زبان را قورت دهید

درسی که آموختیم: راهی پیداکنید تا هر کاری که انجام می دهید را به یادگیری متصل کنید. خود را با غذا، موسیقی، فیلم احاطه کنید تا حتی زمانی که  بیکار هستید بتوانید ذهن خود را به سمت زبانی که یاد می گیرید ببرید و شاید علایق و انگیزه های بیشتری را ایجاد کنید.

در دیدار دوم ما به آپارتمان برادران ۲۴ ساعت در میان هفته، آنها را در حال نمونه گیری از ده ها نوع مختلف از خوراکی های ترکی یافتیم. آنها مانند کودکانی که قبل از رفتن به مدرسه به جعبه های غلات صبحانه خیره می شوند اطلاعات تغذیه ای و پیشنهادات گوناگون و مسابقه های بر روی جعبه را در طول میان وعده بررسی می کردند. هیچ لحظه ای به طور کامل از فرایند یادگیری زبان آنها در طول هشت ساعتی که دو قلو ها به آن اختصاص داده بودند حذف نشده بود. شدت آن کاهش یا افزایش می یافت ولی هیچوقت به طور کامل از بین نمیرفت.

متیو و مایکل یولدن

از اطلاعاتی که از پیش دارید استفاده کنید

درسی که آموختیم: هرچه عمق پردازش بیشتر شود موجب می شود که اطلاعات بیشتر در ذهن بمانند. از رسم، تشابه و تضاد و ایجاد مقایسه بین زبان هایی که از پیش بلد بودید و زبانی که قصد یاد گیری آن را دارید استفاده کنید تا بهتر یاد بگیرید.

یکی از رایج ترین عبارات دوقلو ها این بود* اوه این کمی شبیه ..؟* آنها به طور مداوم از دانش پیشین خود برای پشتیبانی از دانش روبه رشد خود در ترکی استفاده می کردند. نه تنها این موجب تبادلات پرتکاپو برای ریشه شناسی کلمات مختلف می شد، بلکه همچنین تضمین می داد که کلمات جدید بعد از اینکه برای اولین بار به شبکه های پیوسته خود بافته  شدند هرگز فراموش نمی شوند. حتی زمانی که شما زبان دوم خود را می آموزید به کلماتی که ریشه های مشابه با کلمات در زبان مادری شما دارند مواجه می شوید.

تنوع نمک زندگیست

درسی که آموختیم: پس شما مسیر خود را مشخص کردید و تصوری از روش های مورد علاقه خود دارید ولی به یاد داشته باشید که چیز های جدید را امتحان کنید، زبان جدید شما درست به اندازه زبان مادریتان منابع بسیاری دارد.

دو قلو ها زمان زیادی را در حالی که مجذوب کتاب ها یا بر کامپیوتر ها و برنامه هایشان بودند صرف کردند تا راه خود را مشتاقانه به سمت تمرین ها باز کنند ولی زمان های دیگر آنها در حالی یافته شدند که فعالانه در حال جستجو برای پایانه های رادیویی ترکی و گزارش های مسابقات فوتبال ترکی بر روی اینترنت بودند. هیچ روش تعیین کننده ای برای یادگیری زبان و هیچ ابزار یا معلمی که به تنهایی بتواند شما را به جام مقدس تسلط برساند وجود ندارد. زبان نوشته،گفته ،خوانده و شنیده می شود. هرکدام از اینها یک مهارتی هسته که درونشان ورودی های بالقوه فراوانی وجود دارد محسوب می شوند. می توانید خود را فقط به یکی از اینها در زبان مادریتان محدود کنید؟ در اغلب اوقات مردم به کلاس های هفتگی زبان آموزی وارد می شوند تا با معلم خود صحبت کنند ولی بعد از آن به سختی با فرد مسلط و یا رسانه ای درحال پخش به زبان هدفشان ارتباط دارند. هرروز چیز جدیدی را امتحان کنید. به یک آهنگ قشنگ گوش دهید، مقاله ای از یک روزنامه بخوانید که سیاست های آن با شما تفاوت دارد،داستانی برای کودکان بنویسید،به تئاتر های بداهه بروید و با خودتان در حال آشپزی حرف بزنید. با تنوع به زبان آموزی خود عطر و طعم اضافه کنید!

بدین ترتیب می توانید به خوبی زبان دوم و حتی زبان های سوم و چهارم را یاد بگیرید. اصلا گفته اند انسان ها وقتی زبان های دیگری یاد می گیرند احساسی بیش از فردیت دارند. آیا شما هم چنین احساسی دارید؟ دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

۷ تجربه واقعی برای یادگیری زبان در ۱ هفته

چه کار هایی در یک هفته ممکن است؟ اگر هفت روز را برای رسیدن به هدفی اختصاص دهید ،چطور این هدف را تا چه حد می توانید بلند پروازانه انتخاب کنید؟ اینها سوالاتی هستند که دو قلو های چند زبانه ،متیو و مایکل یولدن زمانی  از خود پرسیدند که مصمم بودند زبان ترکی را در یک هفته یاد بگیرند . آنها می توانستند تلاش کنند که خود را از حواس پرتی ها و مسئولیت های زندگی روزانه مدرن رها کنند تا هشت ساعت زمان مطالعه را در برنامه روزانه خود جای دهند. در اینجا به هفت نکته که من با مشاهده برخی از قادر ترین زبان آموزان جهان یاد گرفتم اشاره می کنیم بنابراین با گویا آی تی همراه باشید:

متیو و مایکل یولدن

بدانید چرا میخواهید آن را یاد بگیرید

درسی که آموختیم: به طور واضح هدف خود را در ابتدای مسیر مشخص تعریف کرده و سپس یک مسیر برای رسیدن به این هدف طراحی کنید.

دو قلو ها برای خود چالش یادگیری زبان در یک هفته را تعریف کردند تا برایشان دست گرمی باشد و سپس به این سوال رسیدند که کدام زبان را باید انتخاب کنند. زبان ترکی یک گزینه طبیعی به چشم می آمد چون چیزی نزدیک ۳۰۰۰۰۰ ترکی زبان در پایتخت آلمان وجود دارند و محله های Kreuzberg و Neukölln با فروشگاه های آراسته شده با نشان های ترکی پر شده اند. برای درک واقعی از محیط یک فرد در این محلات نیاز است ابتدا فرد زبان ترکی را بفهمد.

از برچسب استفاده کنید

درسی که آموختیم: محیط کنونی خود را از همان لحظه اول به زبان جدید برچسب گذاری و ترسیم کنید.به این روش شما تداعی های منفعلانه ای را درحالی که به زندگی روزمره خود می رسید ایجاد و تقویت می کنید.

اولین قدم موثر در فرایند یادگیری دو برادر تزئین کل آپارتمان با یادداشت های برچسبی بود. این کار  زمانی که دو قلو ها در لغت نامه ها کاوش کرده و  اقدام به برچسب زدن همه چیز با نام ترکی آن کردند تا حدی حس تشریفاتی داشت. در زمانی حدود یک ساعت غیرممکن بود که هر کار ساده ای مانند قهوه درست کردن و یا حتی خاموش کردن کلید برق را انجام داد بدون اینکه اول حد اقل سه کلمه مربوط به آن عمل ارائه شود.

یک همراه پیدا کنید

درسی که آموختیم: انگیزه های کمی هستند که از یک همکار با هدف مشترک بهتر باشند. فرقی نمی کند که شما به دلیل رقابت انگیزه پیدا کرده باشید یا حس مسئولیت متقابل،فقط حضور یک شریک یادگیری است که ممکن است آن مقدار فشار لازم که شما را در مسیر یادگیری نگه میدارد اعمال کند.

اهمیت حضور برادر دیگری وقتی آشکار شد که متیو و مایکل مسئولیت تزئیین اتاق ها با یادداشت های برچسبی را تقسیم کردند. این عمل آسان با امتحان های پیوسته کوچکی که از یکدیگر می گرفتند و این حقیقت که آنها روز خود را کمی متفاوت تقسیم کردند و موضوعات متفاوتی را مطالعه می کردند به این معنا بود که هرکدام از برادران تبدیل به منبع دانشی برای دیگری شد، این سوال که *چطور آن را میگویی؟* به طور شگفتی به سرعت با جواب مواجه می شد. فوق العاده ترین لحظه زمانی رسید که در آخر هفته دو قلو ها به سادگی مکالمات روزمره خود را به زبان ترکی رد و بدل می کردند ،از هم می پرسیدند که آیا چای یا قهوه می خواهند ،برای پختن شام آماده بودند و یا روز بعد چه زمانی قصد دارند از خانه بیرون بروند.

متیو و مایکل یولدن

انگیزه های کوچک ایجاد کنید

درسی که آموختیم: شما به نشانه هایی در مسیر خود به سمت هدف نیاز دارید. این نشانه ها می توانند چالش های کوچکی را شامل شوند. برای مثال کشمکش های زندگی واقعی در زبان که شما را مجبور می کند تا واژگانی را برای غلبه به آنها محیا کنید. این به طور عجیبی شما را به پیش می راند و به موفقیت تان نزدیک تر می کند.

متیو و مایکل چالش های کوچک زیادی در طول هفته داشتند. در روز اول آنها با دوست ترکی زبان خود که با زبان ترکی از آنها استقبال کرد و از آنها بابت اینکه چقدر سریع اولین کلمات و عبارات ترکی خود را آموختند تعریف کرد. آنها سپس نام میوه ها و شماره ها را از یک تا یک میلیون آموختند تا بتوانند از مغازه های ترکی در Kreuzberg دیدن کنند. با نمایش کشش خود بعد از اولین تبادل کاربردیشان به زبان ترکی آنها قبل از برگشتن به خانه برای مطالعه بیشتر سرشار از غرور و حس قابل لمس موفقیت شدند.

زبان را قورت دهید

درسی که آموختیم: راهی پیداکنید تا هر کاری که انجام می دهید را به یادگیری متصل کنید. خود را با غذا، موسیقی، فیلم احاطه کنید تا حتی زمانی که  بیکار هستید بتوانید ذهن خود را به سمت زبانی که یاد می گیرید ببرید و شاید علایق و انگیزه های بیشتری را ایجاد کنید.

در دیدار دوم ما به آپارتمان برادران ۲۴ ساعت در میان هفته، آنها را در حال نمونه گیری از ده ها نوع مختلف از خوراکی های ترکی یافتیم. آنها مانند کودکانی که قبل از رفتن به مدرسه به جعبه های غلات صبحانه خیره می شوند اطلاعات تغذیه ای و پیشنهادات گوناگون و مسابقه های بر روی جعبه را در طول میان وعده بررسی می کردند. هیچ لحظه ای به طور کامل از فرایند یادگیری زبان آنها در طول هشت ساعتی که دو قلو ها به آن اختصاص داده بودند حذف نشده بود. شدت آن کاهش یا افزایش می یافت ولی هیچوقت به طور کامل از بین نمیرفت.

متیو و مایکل یولدن

از اطلاعاتی که از پیش دارید استفاده کنید

درسی که آموختیم: هرچه عمق پردازش بیشتر شود موجب می شود که اطلاعات بیشتر در ذهن بمانند. از رسم، تشابه و تضاد و ایجاد مقایسه بین زبان هایی که از پیش بلد بودید و زبانی که قصد یاد گیری آن را دارید استفاده کنید تا بهتر یاد بگیرید.

یکی از رایج ترین عبارات دوقلو ها این بود* اوه این کمی شبیه ..؟* آنها به طور مداوم از دانش پیشین خود برای پشتیبانی از دانش روبه رشد خود در ترکی استفاده می کردند. نه تنها این موجب تبادلات پرتکاپو برای ریشه شناسی کلمات مختلف می شد، بلکه همچنین تضمین می داد که کلمات جدید بعد از اینکه برای اولین بار به شبکه های پیوسته خود بافته  شدند هرگز فراموش نمی شوند. حتی زمانی که شما زبان دوم خود را می آموزید به کلماتی که ریشه های مشابه با کلمات در زبان مادری شما دارند مواجه می شوید.

تنوع نمک زندگیست

درسی که آموختیم: پس شما مسیر خود را مشخص کردید و تصوری از روش های مورد علاقه خود دارید ولی به یاد داشته باشید که چیز های جدید را امتحان کنید، زبان جدید شما درست به اندازه زبان مادریتان منابع بسیاری دارد.

دو قلو ها زمان زیادی را در حالی که مجذوب کتاب ها یا بر کامپیوتر ها و برنامه هایشان بودند صرف کردند تا راه خود را مشتاقانه به سمت تمرین ها باز کنند ولی زمان های دیگر آنها در حالی یافته شدند که فعالانه در حال جستجو برای پایانه های رادیویی ترکی و گزارش های مسابقات فوتبال ترکی بر روی اینترنت بودند. هیچ روش تعیین کننده ای برای یادگیری زبان و هیچ ابزار یا معلمی که به تنهایی بتواند شما را به جام مقدس تسلط برساند وجود ندارد. زبان نوشته،گفته ،خوانده و شنیده می شود. هرکدام از اینها یک مهارتی هسته که درونشان ورودی های بالقوه فراوانی وجود دارد محسوب می شوند. می توانید خود را فقط به یکی از اینها در زبان مادریتان محدود کنید؟ در اغلب اوقات مردم به کلاس های هفتگی زبان آموزی وارد می شوند تا با معلم خود صحبت کنند ولی بعد از آن به سختی با فرد مسلط و یا رسانه ای درحال پخش به زبان هدفشان ارتباط دارند. هرروز چیز جدیدی را امتحان کنید. به یک آهنگ قشنگ گوش دهید، مقاله ای از یک روزنامه بخوانید که سیاست های آن با شما تفاوت دارد،داستانی برای کودکان بنویسید،به تئاتر های بداهه بروید و با خودتان در حال آشپزی حرف بزنید. با تنوع به زبان آموزی خود عطر و طعم اضافه کنید!

بدین ترتیب می توانید به خوبی زبان دوم و حتی زبان های سوم و چهارم را یاد بگیرید. اصلا گفته اند انسان ها وقتی زبان های دیگری یاد می گیرند احساسی بیش از فردیت دارند. آیا شما هم چنین احساسی دارید؟ دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

۵ نکته جالب درباره کودکان که پیش از این نمی‌دانستید!

 

دنیای کودکان با ما بزرگ‌ترها، از پایه متفاوت است. در چند سال اول زندگی، آن‌ها همه چیز برایشان تازگی دارد و در همه حال و در همه جا در حال یادگیری هستند. آن‌ها در سال‌های اول زندگی باید یاد بگیرند که چطور از اشیا و زبان استفاده کنند و درک موضوعات برایشان سخت و متفاوت است. حال در این مطلب قصد داریم به 5 نکته جالب در رابطه با فرآیند یادگیری کودکان بپردازیم.baby

از جنینی شروع به یادگیری و از دو روزگی شروع به پردازش زبان می‌کنند

بخش‌هایی از مغز یک کودک که صدا را پردازش می‌کند، در طول سه ماهه سوم بارداری شروع به کار می‌کند و به همین دلیل نوزادان بعد از تولد، آن‌چه را که در دوران جنینی شنیده‌اند، به یاد دارند (به عنوان مثال، یک کودک سوئدی، 30 ساعت بعد از تولد می‌تواند بین صداها و آهنگ‌های سوئدی که شنیده است با سایر صوت‌ها، تفاوت قائل شود).baby (2)تنها دو روز بعد از تولد، نوزادان مانند بزرگ‌سالان از مهارت‌های پردازش زبان بهره می‌گیرند. طبق تحقیقات، همانطور که بزرگ‌سالان به ابتدا و انتهای کلمات توجه بیشتری می‌کنند، کودکان نیز از این قابلیت بهره می‌برند و بین کلمات و هجاهای مختلف، تفاوت قائل می‌شوند؛ به‌طوری که حتی زمانی که بین یک هجا و ناپیوستگی کوچک صدا 25 میلی ثانیه اختلاف وجود داشته باشد، باز هم می‌توانند تفاوت آن دو را تشخیص دهند.

آن‌ها در یادگیری موسیقی عالی هستند و موسیقی تاثیر مثبتی بر روی آنان دارد

قبل از این که هر کودک بتواند بر گفتار مسلط شود، با استفاده از قدرت شنوایی و صوتی‌اش، صداهای مختلفی را به کار می‌برد که به موسیقی تکراری و ریتمیک بسیار شباهت دارد. حدود 3 سال پیش، روان‌شناسان به این موضوع رسیدند که موسیقی و زبان ممکن است از لحاظ شناخت و عصبی در میان بزرگ‌سالان متفاوت باشد اما یک کودک، زبان را زیر مجموعه موسیقی می‌داند. به دلیل همین درک کودک از موسیقی، کسب اولیه زبان در آن‌ها رخ می‌دهد و این موضوع به درک ما از پیشرفت انسان، کمک می‌کند.photo_2015-12-08_16-46-05

همچنین زمانی که کودکان کمی بزرگ‌تر می‌شوند اگر به یادگیری موسیقی در کلاس‌های موسیقی بپردازند، خیلی بهتر نسبت به سایر افراد می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و این موضوع نشات گرفته از تاثیرات مثبت موسیقی بر روی ذهن و روان آن‌هاست.

خندیدن به آن‌ها کمک خواهد کرد

در 18 ماهگی حس شوخ‌طبعی در کودکان به وجود می‌آید. طبق آخرین تحقیقات دانشمندان، خندیدن به کودکان در یادگیری وظایف جدیدشان کمک شایانی می‌کند. cute_laughing_baby_wide (2)در این تحقیق به 53 کودک یاد داده شده است که یک اردک اسباب بازی را با یک چنگک مقوایی درست کنند و در این راستا، 95 درصد کودکانی که در حین انجام کار خندیدند، توانستد با موفقیت این کار را صورت دهند که این درصد نسبت به یک گروه کنترل شده خیلی بیشتر است.

تعجب کردن کودک تاثیر فراوانی بر روی یادگیری آن دارد

نوزادان در زمانی که تعجب می‌کنند، بهترین میزان یادگیری را دارند. در یک تحقیق، هنگامی که یک شی به شکل غیر معمول رفتار می‌کند، مثلا هنگامی که یک توپ از جایی می‌گذرد، کودکان 11 ماهه به آن خیلی توجه نشان می‌دادند و به دلیل تعجبی که کرده بودند، به توپ دست می‌زندند و سعی می‌کردند که آن را حس کنند و این موضوع به یادگری آن‌ها کمک شایانی می‌کرد. Blogueurs-jai-une-surprise-pour-vous در همین تحقیق و در زمانی که رفتار و عمل توپ خیلی عادی بود، کودکان به آن توجه نداشتند؛ پس رفتار غیر قابل پیش‌بینی علاوه بر تعجب در کودکان بر یادگیری آن‌ها می‌افزاید.

خواب کافی برای کودک بسیار مهم است!

یکی از مهم‌ترین نکات در زندگی تمامی افراد چه کودک و چه بزرگ‌سال، خواب کافی است! اگر کودکان خواب کافی را نداشته باشند، علاوه بر اینکه چیز خاصی را یاد نمی‎‌گیرند بلکه به احتمال زیاد آنچه را نیز که یاد گرفته‌اند، فراموش می‌کنند. این حرف نشات گرفته از آزمایشی است که محققان چند سال قبل انجام دادند و طبق آن، به کودکان آموختند که چگونه یک عروسک خیمه‌ شب‌بازی را جا به جا و یک زنگوله مخفی را پیدا کنند، کودکانی که بعد از یادگیری این موضوع خوابیدند، خیلی بهتر توانستند این موضوع را به یاد بیاورند. این موضوع برای بزرگسالان نیز یکسان است و خواب در یادگیری آن‌ها تاثیر دارد.

نوشته 5 نکته جالب درباره کودکان که پیش از این نمی‌دانستید! اولین بار در -آی‌تی‌رسان پدیدار شد.