استفاده از هوش مصنوعی برای افزایش فروش

روبات ها در راهند!

 

از دورانی که هوش مصنوعی به عنوان تکنولوژی دور از دسترسی تصور می شد که فقط در رمان ها و فیلم های علمی تخیلی قابل مشاهده بود زمان زیادی نگذشته است. خوشبختانه، به لطف سرعت فزاینده رشد تکنولوژی های مدرن، هوش مصنوعی بیشتر به دنیای واقعی نزدیک شده و راه خود را به زندگی روزمره ما نیز باز کرده است.

یکی از بزرگترین مزایای هوش مصنوعی این است که این توانایی را دارد که در یک چشم بر هم زدن، انبوهی از اطلاعات و داده های مختلف را پردازش کند. این سرعت در کنار کارآمدی و دقتی قرار می گیرد که تصور اینکه روزی انسان بتواند خودش از پس آن برآید بسیار دور از ذهن به نظر می رسد. به علاوه، نرم افزارهای هوش مصنوعی بر اساس داده هایی که دریافت و پردازش می کنند می توانند تصمیم گیری کنند و از طریق فرآیندی که به آن یادگیری ماشینی می گوییم، به خودشان یاد بدهند که از آن تصمیمات به نتیجه گیری های جدیدی دست پیدا کنند.

این فرآیند به ما این قدرت را می دهد که بینش و ادراکی را کسب کنیم که به هیچ روش دیگری امکانپذیر نیست، و یک همکاری موثر بین انسان و ماشین می تواند به بهبود همه چیز، از سیستم های کنترل ترافیک گرفته تا بهداشت و درمان، بازاریابی و مواردی از این قبیل بینجامد.

و بعد، نوبت به فروش می رسد. هوش مصنوعی و فروش می توانند چه رابطه ای با هم داشته باشند؟ با ادامه این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش گویا آی تی همراه باشید تا اطلاعات بیشتری را در این زمینه کسب کنید.

 

هوش مصنوعی و فروش: پیوندی که در آسمان ها بسته شده است؟

طبیعتاً تیم های فروش به اطلاعات و داده ها عشق می ورزند. در این میان، هوش مصنوعی بهترین ابزار برای کمک به آنها در جهت پردازش و بهره برداری از این اطلاعات است. در واقع، هوش مصنوعی به تدریج در سیستم های اتوماسیون بازاریابی و CRM ها تعبیه شده و می شود. در عین حال، بسیاری از این واقعیت اطلاعی ندارند، چرا که برای بهره برداری از مزایای هوش مصنوعی لزوماً به آگاهی از استفاده این سیستم ها از آن نیست.

چیزی که در دنیای فروش اهمیت به سزایی دارد ایجاد یک رابطه نزدیک با مشتری است، و هوش مصنوعی با فراهم آوردن اطلاعات مورد نیازِ تیم های فروش برای ایجاد جرقه یک گفتگوی موثر و تداوم، حفظ و تقویت آن می تواند به تحقق این رابطه کمک کند. هوش مصنوعی این توانایی را دارد که با توجه به رفتار و عملکرد مشتریان مشابه و اطلاعات موجود به پیش بینی دست بزند و بر اساس نتایج پیش بینی های خود بهتر و بهتر شود. در واقع، یکی از محاسن جالب توجه یادگیری ماشینی همین است که با گذشت زمان عملکرد بهتری را از خود نشان می دهد.

در همین حین، کارآمدی و تاثیرگذاری فعالیت های تیم فروش نیز افزایش پیدا می کند. در این حالت، به جای رفتارهای باری به جهت، تیم فروش به کمک هوش مصنوعی می تواند مشتریان بالقوه ای که احتمال خرید آنها بیشتر است را شناسایی کند و متوجه بشود که با چه نوع پیامی بهتر ارتباط برقرار می کنند. چه بسا با صرف نیمی از زمان معمول، تیم فروش شما بتواند میزان فروش را به دو برابر حالت عادی برساند.

 

تغییر در خرید

هوش مصنوعی این توانایی را دارد که در موقعیت های خرید فیزیکی نیز از طریق ارائه تبلیغاتی که در هنگام خرید مشتری بیشتر به مذاق وی خوش می آیند موثر ظاهر شود. به علاوه، به لطف محیط های کاربری تعاملی و دستیاران مجازی، که می توانند به طبیعی تر به نظر رسیدن خرید آنلاین و افزایش نرخ تبدیل کمک کنند، هوش مصنوعی می تواند تاثیر قابل توجهی را بر خرید مشتری از خود بر جای بگذارد.

در عین حال، باید به این نکته مهم توجه کرد که قرار نیست که هوش مصنوعی جای فروشندگان را بگیرد. در هر حوزه ای از فروش که فعالیت می کنید، می توانید از قدرت هوش مصنوعی برای تقویت مکالمات خود با مشتری بالقوه بهره برداری کنید؛ تقریباً همانطور که متن هایی را برای فروش آماده می کنید، با این تفاوت که به لطف ترکیب هوش مصنوعی و داده های موجود، متن شما برای هر مشتری شخصی سازی می شود.

در واقع، ارزش حقیقی استفاده از هوش مصنوعی به عنوان بخشی از برنامه فروش در این واقعیت نهفته است که همکاری انسان و ماشین می تواند تاثیرگذاری تصاعدی و بسیار بالاتری را نسبت به عملکرد انفرادی هر یک از آنها ایجاد کند. انسان برای پردازش سریع اطلاعات به هوش مصنوعی نیاز دارد، اما هوش مصنوعی هم برای تصمیم گیری های حساب شده مبتنی بر داده های دریافتی خود به کمک انسان نیازمند است. البته شاید یک روز به جایی برسیم که هوش مصنوعی آنقدر پیشرفت کند که تصمیمات لازم را خودش به تنهایی بگیرد، اما در حال حاضر نیازمند کمک انسان است.

 

تجزیه و تحلیل اطلاعات سازمان نیافته

یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی بازاریاب ها، چالش درک و کاربرد داده های سازمان نیافته است. منظور ما از داده های سازمان نیافته، چیزهایی مانند واکنش کاربران نسبت به پست های جدید در رسانه های اجتماعی یا بازخوردی که مردم در بخش نظرات هر کالا درج می کنند است. در حال حاضر، اگر بخواهیم که این اطلاعات را استانداردسازی و به پرونده مشتری اضافه کنیم کار پرزحمت و وقت گیری را در پیش خواهیم داشت که از خطای انسانی به دور نخواهد ماند، اما هوش مصنوعی می تواند این داده ها را با حداقل نظارت انسان تجزیه و تحلیل و پردازش کند.

فرآیندهای خریدی که به آنها عادت کرده ایم تغییر خواهند کرد و کسی نمی تواند جلوی این تغییر بایستد. به عنوان نمونه، به جای آنکه مشتری راغب وارد فرآیند فروش شده و بر اساس موقعیت جغرافیایی خود به نزدیک ترین فروشنده سپرده شود، نرم افزار فروش می تواند آن فروشنده ای که احتمال به سرانجام رساندن فروش در مورد آن معامله خاص برای وی بیشتر است را انتخاب کند و تخصیص بدهد. البته موقعیت جغرافیایی اهمیت دارد، اما عوامل دیگری هم وجود دارند که به همان اندازه و بیشتر حائز اهمیت هستند، از جمله، حوزه تخصص فروشنده و عملکرد وی در رابطه با مشتریان مشابه. حتی شاید مشخص شود که بهترین فرد یک فروشنده نیست، بلکه فردی از تیم فنی است که می تواند پاسخگوی سوالات مورد نظر مشتری باشد.

چیزی که در اینجا ارزشمند و زیباست این است که همه چیز ذاتاً قابل سنجش و اندازه گیری است. در واقع، هوش مصنوعی به کمک همین اندازه گیری ها و بررسی ها تصمیم می گیرد و همینطور که راه هایی را برای تقویت فرآیند ها و افزایش کارایی تیم فروش پیدا می کند این اندازه گیری ها دقیق تر و دقیق تر می شود.

 

تکنولوژی فردا برای امروز

شاید بسیاری از اینها دور از ذهن به نظر برسد، چنانکه انگار متنی از یک رمان علمی تخیلی را مطالعه می کنید، اما حقیقت این است که در حال حاضر هوش مصنوعی راه خود را به دنیای ما باز کرده و می توانیم از قدرت آن بهره برداری کنیم. در واقع، بازیگران بزرگی مانند گوگل، فیسبوک، اپل و آمازون هم هر روز بیشتر و بیشتر از قابلیت های هوش مصنوعی استفاده می کنند، چه برای تقویت و بهبود نتایج جستجو، یا برای خلق دستیاران صوتی مانند سیری و الکسا. حتی چه بسا تصمیم گیری برای خرید و به سرانجام رساندن خرید با تعامل با یک دستیار صوتی امکانپذیر شود. مثلاً تصور کنید که هنگامی که یک کاربر سیری می گوید: «برام یک نوشابه بخر» اگر در صدر نتایج پیشنهادی قرار بگیرید چقدر برای شما سودمند خواهد بود.

آینده فروشِ مبتنی بر هوش مصنوعی روشن به نظر می رسد. البته، ایجاد یک پیوند مشابه با بازاریابی و دیجیتال در میان هوش مصنوعی و فروش می تواند به طول بینجامد، اما این مسیری است که در آن قرار گرفته ایم و سرانجام به سرمنزل مقصود خواهیم رسید. در این میان، لازم و ضروری است که هر چه زودتر پیشگام شوید و نسبت به بهره برداری از مزایای هوش مصنوعی در کسب و کار خود اقدام کنید.

فردا دیر است…

آموزش فروش: چگونه هر چیزی را به هر کسی بفروشیم؟

شاید متوجه نباشید، اما حساس ترین و مهم ترین دو راهی های حرفه ای شما با فروش در ارتباط هستند. چه اینکه تلاش می کنید تا خدمات یا محصولات خود را به مشتری بفروشید، یا اینکه ایده یا برنامه خود را به مدیریت یا سرمایه گذاران، و یا حتی خودتان را به یک کارفرما بقبولانید، در هر صورت توانایی شما برای فروش نقش مهمی را در موفقیت تان بر عهده دارد.

متاسفانه، مهارت فروش ذاتاً در بسیاری از مردم وجود ندارد. و البته فقط این نیست؛ گاهاً شاهد آن هستیم که در مقایسه با تولید، نسبت به فروشندگی دیدگاه مثبتی هم وجود ندارد، و این در حالی است که فروشندگی نیاز به مهارتهایی دارد تا در بازار رقابتی امروز بتواند مصرف کننده را متقاعد کند که محصول یا خدمات مورد نظر، دقیقا همان چیزی است که او به دنبال آن است. در واقع، کسب و تقویت مهارت فروش کار ساده ای نیست، بلکه به آموزش نیاز دارد و قرارگرفتن تحت آموزش فروش از نیازهای بی چون و چرای هر فروشنده است.

اما برای اینکه بتوانید به مهارت فروشندگی دست پیدا کنید و هر چیزی را به هر کسی بفروشید، در ابتدا باید چهار مفهوم اساسی را درک کنید. این موارد را یاد بگیرید، آنها را تمرین کنید، و از همه مهم تر ببینید که چگونه می توانید آنها را برای خود و به تناسب نیازها، توانمندی ها، موقعیت و اهدافی که می خواهید به آنها دست پیدا کنید اختصاصی کنید.

شناخت پیدا کنید

مشتری، سهامدار، مخاطب و هر کسی که می خواهید چیزی به وی بفروشید (فروش = اقناع) را بشناسید. نقش ها، مسئولیت ها و اهداف آنها را درک کنید. ببینید که فروش شما چه منافعی برای آنها می تواند داشته باشد. درباره رقبا و تمامی اعتراضات و مشکلات احتمالی که ممکن است با آنها مواجه شوید آگاهی پیدا کنید.

درباره هر چیزی که برای فروش آن تلاش می کنید شناخت پیدا کنید. آن را درک کنید. موضوع فروش شما چه یک ایده است، چه یک محصول، برنامه یا هر چیزی که هست، با زیر و زبر آن آشنایی پیدا کنید. شناخت شما نسبت به آن باید از هر کس دیگری و مخصوصاً از مخاطب تان بیشتر باشد.

هیچ چیز بدتر از این نیست که فقط به این خاطر که شناخت کاملی نداشته اید، در مقابل مشتری، رئیس، یا یک سرمایه گذار، به اصطلاح کم بیاورید و در نهایت فقط وقت آنها را تلف کرده باشید. در اینصورت، به احتمال قریب به یقین، باید با آن مشتری بالقوه -گاهی برای ابد- خداحافظی کنید.

 

بپرسید و گوش کنید

بله، شما اطلاعات کافی و وافی دارید و اکنون همه چیز را می دانید. شما آنقدر آمادگی و شور و شوق دارید که چشم انتظار اولین فرصت هستید تا بمباران اطلاعاتی را شروع کنید. پیشنهاد ما: این کار را نکنید! به این دلیل: اگر دست به چنین کاری بزنید، احتمالا ظاهر خوبی نخواهد داشت؛ سمج به نظر خواهید رسید. انگار که می خواهید اهمیت خود را نشان بدهید، در حالیکه مهم فردی است که در طرف مقابل شما نشسته است. مهم، نیازها و اهداف او است.

بنابراین بپرسید؛ بپرسید که چگونه می توانید به آنها کمک کنید. از آنها بپرسید که هدف شان چیست. بپرسید که چه دغدغه هایی دارند. پس از آن گوش کنید. سوال های محرک را بپرسید و بیشتر گوش کنید. تا زمانی که نسبت به مهم ترین مسائل آگاهی پیدا نکرده اید، به شنیدن ادامه دهید.

مواظب باشید که سماجت نکنید. کمی گوش کنید، کمی صحبت کنید، چند جلسه این بده و بستان را ادامه بدهید. همین کافی است. بهتر است که انعطاف پذیر باشید و تحمیل گر به نظر نرسید. فقط ببینید که آیا می توانید کاری کنید که ابتدا طرف مقابل شما صحبت کند یا خیر. اطلاعات، قدرت می آورد.

به علاوه، در شنیده های خود به دنبال این باشید تا بفهمید که چه چیزی واقعاً و حقیقتاً برای آنها اهمیت دارد. شاید حرف های زیادی بزنند، اما اگر به درستی گوش کنید، منافع آنها، چیزی که به آنها انگیزه می دهد و موانعی که باید بر آنها غلبه کنید را تشخیص خواهید داد. این دقیقاً مثل شکستن گردو است؛ اگر فشار زیادی وارد کنید اصل و فرع له می شود و چیز دندانگیری برای شما باقی نمی ماند، اما اگر نقطه مناسب را پیدا کنید و کارتان را به درستی انجام دهید، مغز گردو کامل و تمیز در می آید. فروش هم همینطور است.

 

یک ارتباط واقعی ایجاد کنید

اگر بزرگترین ایده یا محصول کهکشان را دارید، این بسیار عالی است؛ مطمئناً غوغا به پا خواهید کرد. در غیر اینصورت، به این نکته توجه کنید: هر تعامل کاری در بردارنده یک پیوند اصیل و واقعی مابین طرف های معامله است. این رابطه همیشه عمیق نیست، اما به هر حال یک رابطه است.

برای ایجاد رابطه با مردم، باید توضیحات شما به گونه ای باشد که به مذاق آنها خوش بیاید. اگر شناخت درستی پیدا کرده باشید، سوالات مناسبی پرسیده باشید و به دقت گوش کرده باشید، در اینصورت باید بدانید که طرف مقابل شما به دنبال چه چیزی است و چگونه می توانید دغدغه های وی را رفع کنید و نیازهایش را برآورده کنید.

بهترین راه برای انجام این کار، این است که به دو شیوه متوسل شوید: یک ارتباط صادقانه و واقعی با آنها برقرار کنید و در ارتباط خود از حکایات، ضرب المثل ها و قیاس هایی استفاده کنید که در وجودشان رسوخ می کند و به مذاق آنها خوش می آید. در واقع، مردم فقط با منطق و اطلاعات تحریک نمی شوند، آنها به واسطه نیازهای عاطفی و اولیه خود نیز انگیزه پیدا می کنند.

مردم دوست دارند که درباره ایده ها، ویژگیها و عملکرد، اطلاعات کسب کنند. آنها نیاز دارند که از منافع موضوع فروش آگاهی پیدا کنند. اما پس از آنکه همه چیز گفته و انجام شد و برای تصمیم گیری به خودشان واگذار شدند، چیزی که در یادشان خواهد ماند، ارتباط عاطفی با داستان ها و انسان ها است. و همین چیزی است که به آنها انگیزه می دهد تا دست به کار شوند.

 

دقت کنید که طرف چه کسی هستید

درک این مفهوم برای مردم دشوار است، اما نکته مهمی است که باید به آن دقت کرد. شاید در طرف مقابلِ مخاطب هدف خود و از نظر فیزیکی رو در روی هم نشسته باشید، اما در واقع، هر دوی شما در یک جبهه قرار دارید. هر چه زودتر چنین طرز فکری پیدا کنید، سریع تر موفق خواهید شد.

در حقیقت، بسیاری از مردم مفهوم فروش را به درستی درک نکرده اند. چیزی که هست این است که شما عملاً برای مشتری یا هر کسی که طرف مقابل فروش شما است کار می کنید. دلیلش هم این است که کار شما این است که نیاز آنها را درک و آن را برآورده کنید و به آنها کمک کنید تا به هدف خود دست پیدا کنند. این کار شما است و به این معنی است که برای آنها کار می کنید.

در عین حال، مشتری هم باید این را بداند. او باید بداند که شما می خواهید به او کمک کنید تا به هدفش برسد، باید بداند که شما با هم همکار هستید، باید بداند که حاضرید به خاطرش تا قله قاف هم بروید؛ و غالباً برای انجام معامله، جز این هم نمی تواند باشد.

چنین چیزی حتی در مورد سازمانهای بزرگ هم مصداق دارد. بخش فروش در واقع حامی حقوق مصرف کننده است. مدیر بخش فروش در جلسات مدیریتی نماینده مشتریان است. البته که او برای شرکت خودش کار می کند، اما ما ضمانت می دهیم که اگر او در داخل شرکت به عنوان مامور برآوردن نیازهای مشتریان عمل نکند، آن نیازها برآورده نخواهند شد.

هنگامی که مردم اعتقاد پیدا می کنند که شما واقعا مشتاق و توانمند هستید که به آنها در راستای نیل به موفقیت کمک کنید، همین بیش از هر چیز دیگری به شما کمک خواهد کرد تا معامله را به سرانجام برسانید. از هیمن طریق است که شما هم موفق می شوید؛ با متقاعدکردن دیگران نسبت به اینکه می توانید آنها را به موفقیت برسانید و سپس عملی کردن آن.