آیا مشکل اصلی از پیش بینی شما است یا تیم فروش تان؟

این مطلب از مجموعه مقالات آموزش فروش نوشته جِیسون جوردَن است. آقای جوردن یکی از موسسان شرکتی است که در زمینه آموزش مدیریت و توسعه فروش فعالیت دارد. علاوه بر این، او یکی از نویسندگان کتابی تحت عنوان «رمزگشایی از مدیریت فروش» است.

پیش بینی فروش یا Sales Forecasting به یک موضوع داغ تبدیل شده است. در واقع، مبحث پیش بینی فروش با تاثیر خود بر تخصیص منابع، تعیین انتظارات و مواردی از این دست، نقش مهمی را در حفظ کارآمدی سازمان بازی می کند. من در طول دو سال گذشته با مدیران عالی رتبه زیادی گفتگو کرده ام و بیشتر آنها نگران توانایی تیم فروش شان برای ارائه پیش بینی های دقیق بوده اند. البته که دقت در پیش بینی فروش و ارائه پیش بینی های دقیق اهمیت به سزایی دارد. اما پس از بررسی مکالماتی که با مدیران مزبور داشتم به این نتیجه رسیدم که اغلب آنها در پیش بینی فروش مشکلی نداشتند، مشکل در توانایی فروش آنها بود. پیش بینی های آنها عجیب و نابهنجار نبود، بلکه دور از دسترس و غیرقابل تحقق بود.

 

شناسایی مشکل

همانطور که احتمالاً می دانید، پیش بینی فروش می تواند برای مدیران عالی رتبه فروش به یک کابوس تبدیل شود. آنها برای اینکه بتوانند کار خود را به نحو احسن انجام بدهند به پیش بینی های دقیقی نیاز دارند، اما پیش بینی دقیق به سختی امکانپذیر است. چنانچه پیش بینی های شما دقیق از آب در نمی آیند، باید مشخص کنید که آیا مسأله اصلی دقت پیش بینی است یا ضعف در فروش. اگر نتایج پیش بینی های شما غیرعادی و گاهی پایین و گاهی بالا است روش هایی برای حل این مشکل وجود دارد. اما اگر نتایج تیم فروش شما هیچ وقت با پیش بینی ها همخوانی ندارد، در اینصورت مشکل شما از جای دیگری آب می خورد و حل آن مستلزم برخی فعالیت های اساسی روی توانمندی فروشندگان و مدیران فروش تان است. البته هیچ کدام از این دو مشکل بر دیگری ارجحیت ندارد، اما در هر صورت اولین قدم برای حل مشکل شناسایی آن است.

هنگامی که من گلف بازی می کنم، گاهی توپ ۲۰ متر جلوتر و گاهی ۲۰ متر عقب تر می افتد، و در سایر موارد هم ۲۰ متر به چپ یا به راست. من هیچ وقت به هدف نمی زنم، چون گلف باز دقیقی نیستم. اگر توپ همیشه ۲۰ متر عقب تر بیفتد، در اینصورت مشکل از اینجا آب می خورد که قدرت یا تکنیک لازم برای ضربه زدن صحیح به توپ را ندارم. تجربه من نشان می دهد که مدیران فروش هم سناریوی مشابهی را در پیش بینی های خود تجربه می کنند. پیش بینی آنها دقیق نیست و به هدف نمی خورد، اما مشکل از پیش بینی نیست. مسأله اینجاست که تیم فروش آنها نمی تواند بازده مطلوبی را از خود ارائه کند؛ مشکل از عملکرد ضعیف در فروش است. اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار گرفته اید، برای رفع مشکل و تحقق پیش بینی های خود می توانید یکی از این دو گزینه را انتخاب کنید:

 

گزینه ۱: هدف را پایین تر بیاورید

من اخیراً با یکی از مدیران ارشد فروش صحبت می کردم که اینطور ادعا می کرد که «پیش بینی تیم فروش من وحشتناک است و همیشه ۹۰ درصد از نتایج پیش بینی محقق می شود.» اما به نظر من، پیش بینی تیم فروش او خارق العاده است. اگر هر بار که پیش بینی ها به دست مدیر مزبور می رسد، انتظارات خود را ۱۰ درصد کمتر کند، در اینصورت دقت پیش بینی تیم فروش وی به رقم شگفت انگیز ۱۰۰ درصد خواهد رسید و مشکل حل می شود.

در عین حال، این راهکار برای بسیاری از مدیران فروش یک راهکار قابل قبول به شمار نمی رود. معمولاً پیش بینی فروش آنها ترکیبی از انتظارات حوزه فعالیت و خواسته های افراد بالادستی است. در واقع، به ندرت مدیر فروشی را می توانیم پیدا کنیم که این اختیار را داشته باشد که بتواند هدف را پایین تر بیاورد تا با واقعیت تطابق پیدا کند. حقیقت این است که از مدیران فروش انتظار می رود که برای تحقق اهداف مورد نظر، واقعیت را زیر و رو کنند. در واقع، می توانید استدلال کنید و بگویید که اساساً دلیل وجود مدیران فروش همین است. بنابراین به سراغ گزینه ۲ می رویم.

 

گزینه ۲: توانایی فروش را افزایش دهید

اگر یکی از آن گلف بازهای خوش شانس نیستید که می تواند یک زمین کوچکتر پیدا کند، در اینصورت باید توانایی خود برای رسیدن به هدف را افزایش بدهید. اینجاست که به کار پر چالش تر افزایش توانمندی تیم فروش تان می رسیم. در اینجا می توانید قدرت، موارد مرتبط با فناوری یا تکنیک های تیم خود را تقویت کنید. این عناصر در ترکیب با یکدیگر به شما کمک خواهند کرد تا توپ را جلوتر بیندازید.

«قدرت» در تیم فروش، استعاره ای است از پیداکردن بهترین استعدادهایی که می توانید پیدا کنید. اگر بتوانید بهترین فروشندگان زمینه فعالیت خود را استخدام و حفظ کنید، یک شروع طوفانی خواهید داشت. با این حال باید توجه داشته باشید که این روش یک گزینه بلندمدت محسوب می شود، چرا که نمی توانید نیروی فروش خود را در عرض یک ماه، یک فصل یا حتی یک سال ارتقا دهید. تقویت تیم فروش یک فرآیند مستمر و مداوم است و در حقیقت، هیچ وقت پایان نمی پذیرد.

«تکنولوژی» یا فناوری به همه ابزارهایی اشاره دارد که در اختیار تیم فروش تان قرار می دهید تا کارآمدی و تاثیر فعالیت های آنها -که در نهایت به بازده بیشتری منجر خواهد شد- افزایش پیدا کند. چه CRM باشد، یا یک اَپ برای برنامه ریزی تماس ها یا یک ابزار مشتری یابی، در هر صورت فناوری های متعددی در دسترس شما قرار دارد که به کمک آنها می توانید عملکرد تیم فروش خود را بهتر کنید. آن فناوری ها را شناسایی کنید، آنها را اولویت بندی کنید و هر جا که منطقی تر است سرمایه گذاری کنید.

«تکنیک» به مجموعه مهارت های فروشندگان و (شاید مهم تر از آنها) مدیران فروش اشاره دارد. غالباً در اینجا امکان تقویت و بهبود نسبت به سایر موارد بیشتر است. از طریق سرمایه گذاری در آموزش و کوچینگ می توانید در بازه زمانی نسبتاً کوتاهی قابلیت ها و مهارت های فروش شرکت را تقویت کنید. به عنوان مثال، اگر یافتن و صلاحیت سنجی فرصت ها را به فروشندگان خود آموزش بدهید، خیلی زود قیف فروش سالم تر و بهتری خواهید داشت و معاملات بیشتری نصیب تان می شود. چنانچه مدیران فروش شما هم تحت کوچینگ قرار گرفته باشند تا بتوانند روند و رَویه های فروش را به درستی مدیریت کنند بهبودهای چشمگیری را شاهد خواهید بود.

اگر نیروی انسانی مناسبی را پیدا کنید، ابزارهای مناسبی را در اختیار آنها قرار بدهید و روی مهارت های آنها سرمایه گذاری کنید، در اینصورت بدون شک توپ شما جلوتر خواهد افتاد و پیش بینی های دقیق تری خواهید داشت.

 

۵ روش برای پیش بینی فروش

پیش بینی فروش یا Sales Forecasting که در مطالب قبلی بخش آموزش فروش گویا آی تی به آن پرداختیم از چندین روش انجام پذیر است. ما در این مطلب به شرح پنج مورد از مهم ترین این روش ها خواهیم پرداخت.

 

  1. پیش بینی مرحله محور

این روش به مراحل مختلف فرآیند فروش هر معامله توجه می کند. هر چه به مراحل پایانی و به انتهای قیف فروش نزدیکتر باشیم شانس به سرانجام رسیدن معامله بیشتر می شود؛ به عنوان مثال، احتمال اینکه مشتریان بالقوه ای که به دنبال اطلاع مقدماتی از آنچه که ارائه می دهید هستند به مشتری بالفعل تبدیل شوند ۱۰ درصد است، اما همین رقم برای آنهایی که از شما یک نمونه یا دمو از محصول می خواهند به ۳۰ درصد و بیشتر می رسد.

در این روش پس از انتخاب یک بازه زمانی برای گزارش دهی (بسته به طول چرخه فروش و هدف تیم فروش؛ معمولاً ماهانه یا سالانه)کافی است که ارزش بالقوه هر معامله را در احتمال به سرانجام رسیدن آن ضرب کنید. به عنوان نمونه، اگر شانس به سرانجام رسیدن یک معامله ۱۰۰۰ تومانی ۴۰ درصد باشد، پیش بینی شما ۶۰۰ تومان خواهد بود.

پس از آنکه این کار را برای تک تک معاملات قیف فروش انجام دادید، همه را با هم جمع بزنید تا پیش بینی کلی فروش را به دست بیاورید.

اگرچه پیش بینی فروش از این طریق نسبتاً آسان است، اما نتایج حاصله در غالب موارد دقیق نیستند. این روش به عمر فرصت ها توجهی نمی کند. به عبارت دیگر، تا وقتی که زمان به سرانجام رسیدن معاملات یکسان باشد، بین معامله ای که سه ماه است که فروشنده شرکت شما درگیر به سرانجام رساندن آن بوده با یک معامله یک هفته ای تفاوتی قائل نمی شود.

علاوه بر این، ممکن است که این نوع از پیش بینی بیش از حد به اطلاعات موجود از سوابق وابستگی پیدا کند. این در حالی است که طبیعتاً اگر پیام، محصول، فرآیند فروش یا هر متغیر دیگری را تغییر بدهید وضعیت نسبت به گذشته تغییر خواهد کرد و اگر اطلاعات کافی نداشته باشید اساساً فقط باید حدس بزنید.

 

  1. پیش بینی با توجه به طول چرخه فروش

این روش پیش بینی از طول عمر تک تک فرصت ها برای پیش بینی زمان احتمالی به سرانجام رسیدن آنها استفاده می کند. به عنوان مثال، اگر میانگین طول چرخه فروش شما ۶ ماه باشد و فروشنده شما سه ماه است که روی یک فروش کار می کند، احتمالاً پیش بینی شما نشان می دهد که شانس به سرانجام رسیدن آن معامله ۵۵ درصد است.

از آنجایی که این روش منحصراً به اطلاعات عینی وابسته است و به بازخورد فروشنده توجهی ندارد، پیش بینی های شما سخاوتمندانه نخواهند بود. فرض کنید که یک فروشنده پیش از آنکه مشتری آمادگی کامل برای خرید پیدا کند یک قرار با وی می گذارد تا دموی محصول را به وی نشان بدهد. شاید فروشنده به شما بگوید که به مرحله خرید بسیار نزدیک شده است، اما بر اساس محاسبات این روش انجام این خرید بعید است، چرا که فقط چند هفته است که گفتگوی مشتری و فروشنده آغاز شده است.

ضمناً این روش می تواند چرخه های فروش مختلفی را در بر بگیرد. خرید یک مشتری راغب می تواند تقریباً شش ماه طول بکشد، اما این زمان در مورد مشتریان ارجاعی به یک ماه و در نمایشگاه های تجاری تقریباً به هشت ماه می رسد. برای هر نوع از مشتریان می توانید میانگین طول چرخه فروش را در نظر بگیرید.

به منظور کسب نتایج دقیق لازم است که چگونگی و زمان دقیق ورود مشتریان احتمالی به قیف فروش فروشندگان را به دقت زیر نظر بگیرید.

در این روش اگر CRM شما با نرم افزار بازاریابی تان یکپارچه نباشد و تعاملات را نیز به طور خودکار ضبط نکند، عوامل فروش شما باید وقت زیادی را برای واردکردن اطلاعات به صورت دستی صرف کنند.

 

  1. پیش بینی شهودی

برخی از مدیران فروش فقط از عامل فروش می خواهند که احتمال به سرانجام رسیدن فروش را تخمین بزند. مثلاً فروشنده چنین پاسخی می دهد: «مطمئنم که در عرض ۱۴ روز خرید انجام می شه و ارزش این معامله N تومنه.»

از یک طرف، این روش برای نظر افرادی اهمیت قائل می شود که از همه به مشتری نزدیکتر هستند؛ یعنی همان فروشندگان شما. از طرف دیگر، معمولاً فروشندگان بیش از حد خوش بین هستند و چه بسا آمار و ارقام بسیار سخاوتمندانه ای را ارائه کنند.

به علاوه، هیچ روش تعمیم پذیری برای تایید درستی ارزیابی آنها وجود ندارد. برای اینکه مدیر فروش بتواند مطمئن شود که خرید مشتری احتمالی واقعاً قریب الوقوع است باید بنشیند و به تماس ها گوش کند، ملاقات ها را زیر نظر بگیرد و تک تک گفتگوها را بررسی کند.

این روش در مراحل اولیه کار شرکت یا عرضه محصول سودمند واقع می شود، زیرا اطلاعات موجود صفر یا نزدیک به صفر است.

 

  1. پیش بینی تاریخی

یک روش سریع برای پیش بینی فروش در یک ماه، فصل یا سال این است که میزان فروش در همان دوره زمانی در گذشته را در نظر بگیرید و فرض کنید که نتایج شما با نتایج قبلی برابر یا از آنها بیشتر خواهد بود.

به عنوان مثال، اگر تیم فروش شما در آذرماه سال جاری در مجموع ۸۰ میلیون تومان فروش داشته، می توانید فرض کنید که فروش دی ماه شما هم ۸۰ میلیون تومان یا بیشتر خواهد بود.

برای اینکه این روش منطقی تر و متقن تر شود می توانید میزان رشد معمول و جاری در فروش خود را نیز به آن اضافه کنید. مثلاً اگر فرض کنیم که به طور مستمر در هر ماه بین ۶ تا ۸ درصد رشد را شاهد هستید، احتمالاً در دی ماه چیزی نزدیک به ۸۵ میلیون تومان فروش خواهید داشت.

این مدل هم چند ایراد دارد. اول اینکه فصلی بودن فروش برخی از محصولات و کسب و کارها را در نظر نمی گیرد. مثلاً اگر دی ماه برای فروش در حوزه فعالیت شما ماه خوب نباشد، چه بسا فقط ۳۰ میلیون تومان فروش داشته باشید. دوم اینکه این روش بر این پیش فرض استوار است که تقاضای بازار مستمر است. مورد سوم هم اینکه سوابق و تاریخچه باید به عنوان یک معیار مورد استفاده قرار بگیرد، نه بنیادی برای پیش بینی فروش.

 

  1. تحلیل چند متغیره

هوشمندانه ترین روش پیش بینی فروش برای پیش بینی های خود از تجزیه و تحلیل استفاده می کند و چند مورد از موارد بالا، مانند میانگین طول چرخه فروش، احتمال به سرانجام رسیدن فروش با توجه به نوع فرصت و همچنین عملکرد انفرادی فروشنده را نیز در تحلیل های خود ادغام می کند.

ما در اینجا به یک مثال ساده اشاره می کنیم: تصور کنید که دو فروشنده دارید که هر یک روی یک فروش مجزا کار می کنند. اولین فروشنده در روز شنبه برای تامین موجودی یک دپارتمان مربوطه جلسه دارد، در حالیکه فروشنده دوم به تازگی اولین جلسه را با تیم خرید شرکت مقابل برگزار کرده است.

با توجه به نرخ موفقیت اولین فروشنده برای این مرحله از فرآیند فروش و همچنین با در نظر گرفتن بزرگی تخمین زده شده برای این معامله و تعداد روزهای باقیمانده از سه ماهه جاری، شانس به سرانجام رسیدن این فروش ۴۰ درصد است. پیش بینی شما برای این فروش ۹۶ میلیون تومان خواهد بود.

فروشنده دوم در مراحل اولیه فروش قرار دارد، اما معامله کوچکتر است و نرخ به سرانجام رساندن فروش او بسیار بالا است. احتمال به سرانجام رسیدن این فروش هم ۴۰ درصد است و پیش بینی شما برای این فروش ۶۸ میلیون تومان خواهد بود.

با ترکیب این دو به پیش بینی فروش ۱۶۴ میلیونی برای سه ماه مورد نظر خواهید رسید.

این نوع از پیش بینی از سایر مدل ها دقیق تر است. با این حال، به تجزیه و تحلیل های پیشرفته ای نیاز دارد که اگر بودجه محدودی در اختیار داشته باشید انجام آنها امکانپذیر نیست. علاوه بر این به اطلاعات دقیق و روشنی نیاز دارید. لذا در صورتی که فروشندگان شما در ثبت و ضبط اطلاعات مربوط به پیشرفت فروش و فعالیت های مرتبط با آن ساعی و کوشا نباشد نتایج دقیقی را به دست نخواهید آورد.

 

نظر شما چیست؟ شما از چه روش یا روشهایی برای پیش بینی فروش خود استفاده می کنید؟

 

 

عوامل موثر بر پیش بینی فروش

ما در مطلب قبل از مجموعه مطالب آموزش فروش گویا آی تی به توضیح و دلیل اهمیت مبحث Sales Forecasting یا پیش بینی فروش پرداختیم. در این مطلب با عوامل موثر بر این موضوع آشنا خواهید شد.

در ابتدا به مواردی که برای پیش بینی فروش به آنها نیاز خواهید داشت اشاره می کنیم.

 

موارد لازم برای پیش بینی فروش

برای اینکه پیش بینی دقیقی داشته باشید به مولفه های زیر نیاز خواهید داشت:

  • آستانه مورد انتظار با توجه به سوابق قبلی: به منظور ارزیابی عملکرد باید تعریف واضحی از «موفقیت» داشته باشید.
  • یک فرآیند مستند و ساختارمند برای فروش: اگر کارشناسان فروش شما به طور مستمر و منسجم از مراحل و روشهای مشابهی استفاده نکنند نمی توانید احتمال به سرانجام رسیدن فروش را پیش بینی کنید.
  • ارائه یک تعریف استاندارد برای فرصت، مشتری راغب، مشتری بالقوه و به سرانجام رسیدن فروش: همه باید بر سر اینکه مشتریان چه وقت و چگونه وارد قیف فروش شده و از آن خارج می شوند توافق داشته باشند.
  • یک CRM: کارشناسان فروش شما برای نظارت و ارزیابی فرصت ها به پایگاه داده ای نیاز دارند تا بتوانند پیش بینی های دقیق تری را در رابطه با به سرانجام رسیدن فروش در اختیار شما قرار بدهند.
  • نظارت، حساب کشی و مسئولیت پذیری: آیا اگر یک فروشنده نتواند پیش بینی ها را محقق کند پیگیر می شوید تا دلیل این وضعیت را پیدا کنید؟ اگر پاسخ شما منفی است، با این رفتار خود نشان می دهید که به واقعیت پیوستن پیش بینی ها برای شما هیچ ضرورتی ندارد.

 

حال که با مولفه های لازم برای پیش بینی فروش آشنا شدید به سراغ عواملی می رویم که بر پیش بینی فروش شما تاثیر می گذارند.

 

عوامل رایج موثر بر پیش بینی فروش

مواردی که در ادامه به ذکر و شرح آنها می پردازیم اصلی ترین مولفه هایی هستند که در پیش بینی های خود باید به آنها توجه داشته باشید.

 

عوامل درونی

 

استخدام ها و اخراج ها: هنگامی که فروشندگان شما شرکت تان را ترک می کنند –چه به خاطر استعفا یا اخراج- درآمدتان کاهش پیدا خواهد کرد، مگر آنکه لیستی از فروشندگان بالقوه مناسب را برای استخدام در اختیار داشته باشید. اگر در یک برهه زمانی جمعیت قابل توجهی از فروشندگان به شرکت شما اضافه می شوند پیش بینی فروش باید یک رشد چشمگیر در فروش را پیش بینی کند.

 

تغییر در سیاست های فروش: با هر تغییری که در برنامه های خود برای فروش ایجاد می کنید پیش بینی فروش تان را نیز باید تغییر بدهید. به عنوان مثال، اگر سیاستی را مبنی بر پرداخت کمیسیون در بازه های زمانی چهار ماهه تنظیم کنید احتمالاً درآمد شما کاهش خواهد یافت، زیرا فروشندگان شرکت فقط متناسب ترین مشتریان بالقوه را هدف قرار خواهند داد. در عین حال، پس از مدتی درآمدتان افزایش پیدا خواهد کرد، چرا که مشتریان کمتری را از دست می دهید. یا اینکه مثلاً اعلام می کنید که تخفیف دادن بعد از پانزدهم هر ماه ممنوع است. در اینصورت نرخ به سرانجام رسیدن فروش در دو هفته اول افزایش پیدا خواهد کرد و در ادامه ماه فروش کمتری را شاهد خواهید بود.

 

تغییر بخش یا حوزه فعالیت فروشندگان: آشنایی فروشندگان شرکت شما با بخش ها و حوزه های جدید زمانبر است، بنابراین حتی با این فرض که بخش جدید ساماندهی مناسبی دارد، افت فروش برای مدتی قابل پیش بینی است.

 

 

عوامل بیرونی

چالش های رقابتی: پر واضح است که هر کاری که رقیب شما انجام می دهد بر نرخ موفقیت شما تاثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال، اگر یک شرکت دیگر قیمت محصولات خود را پایین بیاورد، شما هم باید تخفیف بیشتری را در قیمت کالاهای خود منظور کنید، در غیر اینصورت بازار را از دست خواهید داد. از طرف دیگر، اگر مثلاً یک شرکت رقیب به دلایلی از بازار حذف شود تقاضا افزایش خواهد یافت و سود بیشتری عاید شما خواهد شد.

 

شرایط اقتصادی: هنگامی که اقتصاد قوی و پررونق باشد احتمال خرید مشتریان به طور کلی بیشتر می شود. از طرف دیگر، در شرایط اقتصادی نامناسب معمولاً چرخه فروش طولانی تر است و مشتریان در هر خرید خود بیشتر احتیاط به خرج می دهند.

 

تغییرات بازار: همیشه اطلاعات به روزی از وضعیت یا کسب و کار مشتری خود داشته باشید. به عنوان مثال، اگر به هتل ها خدمات می دهید رونق صنعت گردشگری به نفع شما است.

 

بازار محصولات مکمل: اگر تقاضا برای محصولی که به نحوی مکمل محصولی که شما می فروشید است افزایش پیدا کند احتمالاً شما هم فروش بیشتری را تجربه خواهید کرد. مثلاً فرض کنیم که شما فروشنده قند و شکر هستید. در این صورت، با افزایش فروش چای احتمالاً فروش شما نیز افزایش خواهد یافت.

 

تغییرات قانونی: وضع قوانین و دستورالعمل های جدید می تواند به کسب و کار شما کمک کند یا اینکه تیشه به ریشه آن بزند. به عنوان مثال، اگر فروشنده موبایل باشید و شرایط واردات دشوارتر شود، قیمت ها افزایش پیدا می کند و دست کم برای مدتی فروش کمتری را شاهد خواهید بود.

 

اِعمال تغییر در محصول: اگر یک ویژگی که مشتریان زیادی خواستار آن بودند را به محصول خود اضافه کرده اید، یک مدل قیمتگذاری جدید را ارائه کرده اید یا یک محصول مکمل را به محصولات خود اضافه کرده اید، در اینصورت می توانید انتظار افزایش حجم فروش، کوتاه تر شدن چرخه فروش و رشد کسب و کار خود را داشته باشید.

 

تغییرات فصلی: طبیعتاً فروش برخی از محصولات در برخی از فصول یا ایام خاص از سال بیشتر است. به عنوان مثال، اگر لوازم خانگی گرم کننده می فروشید طبیعی است که در فصول سرد سال فروش بیشتری را تجربه کنید.

 

ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش به عوامل موثر بر پیش بینی فروش اشاره کردیم. به نظر شما کدام عوامل اهمیت بیشتری دارند؟

 

 

پیش بینی فروش یا Sales Forecasting چیست و چه اهمیتی دارد

Sales forecasting یا پیش بینی فروش نقش مهمی در موفقیت کسب و کار شما بر عهده دارد. بر طبق نتایج یک تحقیق، پیش بینی دقیق فروش احتمال افزایش درآمد سالانه شرکت را ۱۰ درصد و شانس تحقق نتایج مورد انتظار را ۷٫۳ درصد افزایش می دهد.

اما علیرغم منافع و مزایای پیش بینی فروش، بسیاری از مدیران فروش عمدتاً به این دلیل که درک درستی از مفهوم پیش بینی ندارند در تخمین پیش بینی هایی که نزدیک به واقعیت باشند به مشکل بر می خورند.

ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش گویا آی تی به توضیح مفهوم Sales Forecasting و دلایل اهمیت آن می پردازیم و در مطالب بعدی به عوامل موثر بر پیش بینی فروش و روشهای مختلف پیش بینی فروش اشاره خواهیم کرد.

 

پیش بینی فروش یا Sales Forecasting چیست؟

پیش بینی فروش (همانطور که از نامش بر می آید) پیش بینی می کند که یک فروشنده، تیم فروش یا شرکت در یک دوره زمانی مشخص (هفتگی، ماهانه، سه ماهه یا سالانه) چقدر فروش خواهد داشت.

سرپرست بخش فروش از پیش بینی تک تک عاملان فروش خود برای تخمین مقدار فروشی که کل تیم فروش به سرانجام خواهد رساند استفاده می کند. رئیس بخش فروش با استفاده از پیش بینی تیم فروش می تواند کل فروش بخش را تخمین بزند. معاون فروش شرکت با استفاده از پیش بینی های بخش فروش کل فروش شرکت را پیش بینی می کند.

این گزارش ها معمولاً در اختیار مدیران عالی شرکت و همچنین اعضای تیم مدیریتی و/یا سرمایه گذاران قرار می گیرند.

 

چرا پیش بینی فروش اهمیت دارد؟

پیش بینی فروش به شما این امکان را می دهد که مشکلات احتمالی بالقوه را در هنگامی شناسایی کنید که هنوز برای جلوگیری یا تخفیف اثر آنها فرصت وجود دارد. به عنوان مثال، اگر مشاهده کردید که عملکرد تیم فروش شما ۳۵ درصد زیر حد مورد انتظار است می توانید بررسی کنید که ایراد کار از کجاست و در صدد تصحیح آن برآیید. مثلاً شاید یکی از رقبای شما یک کمپین تخفیفی بزرگ را به راه انداخته یا برنامه فروش شما با نقصان هایی روبرو است.

تشخیص فوری این مشکلات –به جای آنکه در پایان ماه یا فصل متوجه آنها بشوید- می تواند اثرات قابل توجهی را بر کسب و کار شما بگذارد.

علاوه بر این، از پیش بینی فروش در برخی از تصمیم گیری ها، از استخدام نیرو گرفته تا مدیریت منابع و هدفگذاری و بودجه بندی نیز استفاده می شود.

به عنوان مثال، فرض کنیم که پیش بینی فروش شما یک رشد ۲۶ درصدی در فرصت ها را پیش بینی می کند. طبیعتاً در چنین شرایطی برای اینکه بتوانید از پس تقاضاها برآیید باید استخدام را آغاز کنید. از طرف دیگر، چنانچه پیش بینی شود که فرصت ها کاهش خواهند یافت باید استخدام را متوقف کنید و کار خود را به صورت انقباضی به پیش ببرید. در این حالت باید بیشتر روی بازاریابی و آموزش مشتری یابی به عاملان فروش خود سرمایه گذاری کنید.

علاوه بر اینها، پیش بینی فروش یک مشوق قدرتمند نیز به شمار می رود.

به عنوان مثال، شما می توانید پیش بینی فروش سه ماهه خود را به صورت هفتگی به روز کنید و آن را در معرض دید قرار بدهید تا تیم فروش در جریان آستانه مورد انتظار قرار گرفته و انگیزه بیشتری برای تلاش پیدا کند. به علاوه، می توانید فروش هر روز فروشندگان خود را پیش بینی کنید و آن پیش بینی را در اختیار آنها قرار بدهید تا از میزان مورد نظر عقب نیفتند.

یکی از مهم ترین نکاتی که در رابطه با پیش بینی فروش باید به خاطر داشته باشید این است که برای اینکه این پیش بینی ها ارزشمند باشند لزوماً نباید کاملاً بی نقص باشند. پیش بینی های شما برای فروش اگر نگوییم همیشه، حداقل در اغلب موارد با نتایج نهایی اندکی تفاوت خواهند داشت. البته اگر نتیجه نهایی با پیش بینی های شما توجه قابل ملاحظه ای داشته باشد مشکل یا مشکلاتی وجود دارد که باید در صدد رفع آنها برآیید، اما اگر از اطلاعات و روش های درستی استفاده کرده باشید، پیش بینی فروش به شما کمک خواهد کرد تا برنامه ریزی های بهتری را انجام بدهید و رشد بیشتری را شاهد باشید.

 

نظر شما چیست؟ آیا شما هم از پیش بینی فروش یا Sales Forecasting استفاده کنید؟ مهم ترین مزیت پیش بینی فروش برای شما چیست؟ لطفاً ایده ها و نظرات خود درباره مطالب بخش آموزش فروش را در بخش دیدگاه ها با ما و سایر کاربران گویا آی تی در میان بگذارید.