پیش بینی طول عمر انسان با اپلیکیشن/ حداکثر عمر انسان چقدر است
محققان با کمک هوش مصنوعی و اطلاعات پزشکی و دی ان ای صدها هزاران داوطلب اپلیکیشنی توسعه دادند که حداکثر عمر انسان را تخمین می زند. طبق این اپ حداکثر عمر انسان ۱۵۰سال است.
محققان با کمک هوش مصنوعی و اطلاعات پزشکی و دی ان ای صدها هزاران داوطلب اپلیکیشنی توسعه دادند که حداکثر عمر انسان را تخمین می زند. طبق این اپ حداکثر عمر انسان ۱۵۰سال است.
ویروس کرونا با نام علمی SARS-COV-2 که برای اولین بار در چین ظاهر شد، ویروس بسیار فرصتطلبی است. فرقی نمیکند سن، جنسیت و نژاد شما چه باشد؛ این ویروس همه افراد را آلوده میکند. البته این موضوع با توجه جدید بودن ویروس و آماده نبودن سیستم ایمنی بدن انسانها برای مقابله با آن، منطقی به نظر میرسد.
با اینحال، علایم بیماری کووید۱۹ بسیار متغیر است؛ فقط تعداد کمی از افراد مبتلا به آن، علایم وسیعی نشان میدهند، برخی فقط تب و سرفه دارند، عدهای دیگر دچار گرفتگی عضلات شکم و اسهال میشوند، برخی اشتهای خودشان را از دست میدهند. تعدادی از بیماران هم کاهش بویایی را تجربه میکنند.
از طرفی، برخی از بیماران میتوانند آن را در خانه با مصرف رژیم مایعات تحمل کنند، اما عدهای دچار چنان تنگی نفسهایی میشوند که جز با بستری شدن در بیمارستان و دریافت اکسیژن مصنوعی امکان ادامه زندگی ندارند. افراد مسن و کسانی که دارای بیماریهای زمینهای هستند و همچنین مردان، بیشترین آمار مرگومیر را داشتهاند. با اینحال، همیشه اینگونه نیست. برای مثال، در آمریکا تعداد زیادی از افرادی که با علایم حاد در بیمارستان بستری شدهاند، بزرگسالان زیر ۴۰ سال هستند. کودکان و بهویژه نوزادان نیز از این بیماری در امان نیستند.
همین موضوع باعث شده تا دانشمندان دادههای اپیدمیولوژیکی جمعآوریشده از کشورهایی مانند چین، ایتالیا و ایالاتمتحده که بیشترین میزان شیوع را داشتهاند با دقت بیشتری بررسی کنند. آنها به دنبال الگوهایی در سن، جنسیت، نژاد، وضعیت اجتماعیاقتصادی، رفتارها و نوع دسترسی بیماران به مراقبتهای درمانی هستند. DNA افراد نیز جایی است که دانشمندان تلاش میکنند سرنخهایی را در آنجا پیدا بکنند.
هفته پیش شرکت 23andMe خبر از شروع مطالعه جدیدی داد که هدف آن پیدا کردن هرگونه تفاوتهای ژنتیکی است که توضیح میدهد چرا افراد مبتلا به کووید۱۹ چنین پاسخهای متفاوتی از خود نشان میدهند. علاوه بر این شرکت، موسسات ژنتیکی دیگری هم به دنبال پاسخ دادن به همین سوال هستند.
مطالعاتی که در گذشته انجام شده نشان میدهند که وجود برخی نسخههای ژنی در بدن میتواند ریسک ابتلای افراد به یک ویروس را افزایش دهد. برای مثال، نسخههایی مانند جهش CCR5 باعث میشوند تا افراد حامل آنها، در برابر بیماری ایدز مقاوم باشند. در حالحاضر، خیلی زود است که بگوییم نقشی که DNA در آسیبپذیری افراد در برابر ویروس کرونا بازی میکند چقدر است. اما این یافتهها ممکن است روزی برای شناسایی افرادی که ریسک بالاتری برای بیماری حادتر دارند و همچنین برای پیدا کردن درمانهای جدید استفاده شوند.
مزیتی که شرکت 23andMe نسبت به سایر شرکتهای تست DNA دارد این است که دارای پایگاه دادهای با اطلاعات بیش از ۱۰ میلیون مشتری است که ۸۰ درصد آنها رضایت دادهاند اطلاعات ژنتیکیشان در تحقیقان این شرکت مورد استفاده قرار گیرند. 23andMe برای ایجاد چنین پلتفرمی سالها وقت صرف کرده و حالا میتواند براساس این دادهها ارزیابیهای جامعی از مشتریان خود انجام دهد.
این شرکت در جدیدترین ارزیابی خود در رابطه با ویروس کرونا، از مشتریان سوالاتی درباره محل زندگی آنها، نوع فاصلهگذاری اجتماعی که انجام میدهند و اینکه آیا تست کرونا دادهاند یا نه، پرسیده است (این ارزیابی فقط برای مشتریان 23andMe در آمریکا باز است).
مقامات این کمپانی امیدوار هستند که صدها هزار نفر از مشتریان، از جمله آنهایی که تستشان مثبت یا منفی شده و کسانی که علایم شبیه آنفلوآنزا تجربه کردهاند یا افرادی که در خانواده خود موارد ابتلا به بیماری را داشتهاند، در این ارزیابی شرکت کنند.
در صورتی که 23andMe بتواند پاسخهای کافی از افرادی که مبتلا به کووید۱۹ شدهاند جمعآوری کند، تیم تحقیقاتی آن، یک آنالیز آماری به نام GWAS یا مطالعه همبستگی ژنومی انجام خواهند داد. در این آنالیز، افراد براساس علایمشان به گروههای مختلفی دستهبندی خواهند شد و سپس دادههای DNA آنها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این بررسی به آنها کمک خواهد کرد تا بفهمند آیا افرادی که علایم خاصی دارند، نسخههای ژنی خاصی در ژنوم خود دارند یا نه. اگر این موضوع بهدفعات مشاهده شود، آنها با اطمینان میتوانند نتیجه بگیرند که نسخههای ژنتیکی مذکور با آن علایم مرتبط هستند.
مایکل اسنایدر (Michael Snyder)، رییس دپارتمان ژنتیک دانشگاه استنفورد، در اینباره میگوید: پیشبینی اینکه چه نوع ژنهایی در جریان این بررسی شناسایی شوند بسیار دشوار است، اما بسیاری از آنها احتمالا مربوط به بخشهایی از ژنوم افراد خواهند بود که مسئول پاسخ ایمنی بدن هستند. ما میدانیم که ژنتیک روی عفونت ویروسی تاثیر میگذارد. این موضوع، قابلانتظار است، برای اینکه انسانها در طول تاریخ در محیطهای مختلفی رشد کردهاند و در معرض ویروسها یا پاتوژنهای متفاوتی قرار داشتهاند. بنابراین منطقی است که سیستمهای ایمنی، به طرق مختلفی در بدن افراد تنظیم شود.
کاندیدای احتمالی در این رابطه، ژنی است که گیرنده ACE2 را کدگذاری میکند. گیرنده ACE2 روی سطح ریه و سایر سلولهای انسان یافت میشوند و ویروس کرونا از طریق آن وارد بدن میشود. تغییرات کوچک ژن مذکور ممکن است منجر به ایجاد نسخههایی از گیرنده ACE2 شود که وارد شدن به آنها را راحتتر یا مشکلتر کند. همچنین تغییر در مناطقی از ژنوم که ژن مربوط به ACE2 را روشن یا خاموش میکنند میتواند نقش مهمی در این زمینه بازی کند. فعالیت کمتر ژن به معنای آن خواهد بود که سلولهای فرد، گیرندههای کمتری را برای چنگ زدن ویروس به آنها تولید کردهاند.
اسنایدر میگوید: خیلی زود است که درباره نقشی که ژنها در تعیین نتایج کووید۱۹ بازی میکنند چیزی بگوییم. اما من فکر میکنم که پروژه 23andMe احتمالا موفق به یافتن نسخه ژنتیکی واحدی که تعیین کند چه فردی دچار علایم حاد کووید۱۹خواهد شد نشود.
شاید دلیل بدبینی اسنایدر نسبت به پروژه 23andMe این باشد که روش GWAS نوعی بازی اعداد است. این روش بیشتر برای تشخیص جهشهایی که بهدفعات در یک جمعیت اتفاق میافتند و هر کدام از آن جهشها اثرات بسیار کوچکی روی حساسیت فرد در برابر بیماری میگذارند خوب است. ضمن اینکه مطالعه 23andMe روی دادههای ژنتیکی محدودی انجام میشود و بنابراین احتمال انتخاب نسخههای ژنتیکی رایج، بهمراتب بیشتر از نسخههای نادر و کمیاب خواهد بود.
به نظر دکتر استفان چاپمن (Stephen Chapman) از دانشگاه آکسفورد، احتمالا این جهشهای نادر هستند که باعث حساسیت شدید افراد نسبت به بیماری کووید۱۹ میشود. او چند سال پیش در مطالعات ژنتیکی خود که روی حساسیت افراد در برابر بیماری ذاتالریه انجام میداد، جهشهای کمیابی را در ژنهای مرتبط با سیستم ایمنی بدن کشف کرد که باعث میشدند بزرگسالان و کودکان سالم در برابر یک باکتری خاص بسیار آسیبپذیر شوند. او فکر میکند که چنین جهشهای نادری در عملکرد سیستم ایمنی ممکن است حتی باعث بستری شدن افراد جوان و سالمی که هیچ فاکتور خطری ندارند در بخش مراقبتهای ویژه شوند. چاپمن میگوید: این همان ضعف بزرگ روش GWAS است که آن جهشهای کمیاب را پیدا نمیکند.
پیدا کردن جهشهای نادر نیاز به نمونههای خون افراد با علایم حاد و سپس توالییابی کل ژنوم آنها دارد. بررسی DNA افراد جوانی که در بخش مراقبتهای ویژه به دستگاه اکسیژن مصنوعی وصل هستند میتواند علت حساسیت ژنتیکی آنها در برابر کووید۱۹ را آشکار سازد. همچنین، DNA افراد مسنی که تست کووید۱۹ آنها مثبت شده اما هیچ علایمی نداشتهاند، ممکن است دارای جهشهایی برای محافظت در برابر بدترین حالت بیماری باشند.
بههرحال، آنچه مسلم است این است که پارامترهایی مانند سن، جنسیت، بیماریهای زمینهای، دسترسی سریع به تست و کیفیت مراقبتها، نقش مهمی در تعیین اینکه چه کسی در اثر بیماری کووید۱۹ زنده میماند یا جان خود را از دست میدهد بازی میکنند. اما تقریبا با اطمینان بالایی میتوانیم بگوییم که DNA نقش پررنگتری در شکلدادن به نتایج بیماری دارد و هنوز باید چیزهای زیادی درباره آن یاد بگیریم.
نوشته دلیل حاد بودن بیماری کرونا در برخی افراد مشخص شد! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.
ویروس کرونا با نام علمی SARS-COV-2 که برای اولین بار در چین ظاهر شد، ویروس بسیار فرصتطلبی است. فرقی نمیکند سن، جنسیت و نژاد شما چه باشد؛ این ویروس همه افراد را آلوده میکند. البته این موضوع با توجه جدید بودن ویروس و آماده نبودن سیستم ایمنی بدن انسانها برای مقابله با آن، منطقی به نظر میرسد.
با اینحال، علایم بیماری کووید۱۹ بسیار متغیر است؛ فقط تعداد کمی از افراد مبتلا به آن، علایم وسیعی نشان میدهند، برخی فقط تب و سرفه دارند، عدهای دیگر دچار گرفتگی عضلات شکم و اسهال میشوند، برخی اشتهای خودشان را از دست میدهند. تعدادی از بیماران هم کاهش بویایی را تجربه میکنند.
از طرفی، برخی از بیماران میتوانند آن را در خانه با مصرف رژیم مایعات تحمل کنند، اما عدهای دچار چنان تنگی نفسهایی میشوند که جز با بستری شدن در بیمارستان و دریافت اکسیژن مصنوعی امکان ادامه زندگی ندارند. افراد مسن و کسانی که دارای بیماریهای زمینهای هستند و همچنین مردان، بیشترین آمار مرگومیر را داشتهاند. با اینحال، همیشه اینگونه نیست. برای مثال، در آمریکا تعداد زیادی از افرادی که با علایم حاد در بیمارستان بستری شدهاند، بزرگسالان زیر ۴۰ سال هستند. کودکان و بهویژه نوزادان نیز از این بیماری در امان نیستند.
همین موضوع باعث شده تا دانشمندان دادههای اپیدمیولوژیکی جمعآوریشده از کشورهایی مانند چین، ایتالیا و ایالاتمتحده که بیشترین میزان شیوع را داشتهاند با دقت بیشتری بررسی کنند. آنها به دنبال الگوهایی در سن، جنسیت، نژاد، وضعیت اجتماعیاقتصادی، رفتارها و نوع دسترسی بیماران به مراقبتهای درمانی هستند. DNA افراد نیز جایی است که دانشمندان تلاش میکنند سرنخهایی را در آنجا پیدا بکنند.
هفته پیش شرکت 23andMe خبر از شروع مطالعه جدیدی داد که هدف آن پیدا کردن هرگونه تفاوتهای ژنتیکی است که توضیح میدهد چرا افراد مبتلا به کووید۱۹ چنین پاسخهای متفاوتی از خود نشان میدهند. علاوه بر این شرکت، موسسات ژنتیکی دیگری هم به دنبال پاسخ دادن به همین سوال هستند.
مطالعاتی که در گذشته انجام شده نشان میدهند که وجود برخی نسخههای ژنی در بدن میتواند ریسک ابتلای افراد به یک ویروس را افزایش دهد. برای مثال، نسخههایی مانند جهش CCR5 باعث میشوند تا افراد حامل آنها، در برابر بیماری ایدز مقاوم باشند. در حالحاضر، خیلی زود است که بگوییم نقشی که DNA در آسیبپذیری افراد در برابر ویروس کرونا بازی میکند چقدر است. اما این یافتهها ممکن است روزی برای شناسایی افرادی که ریسک بالاتری برای بیماری حادتر دارند و همچنین برای پیدا کردن درمانهای جدید استفاده شوند.
مزیتی که شرکت 23andMe نسبت به سایر شرکتهای تست DNA دارد این است که دارای پایگاه دادهای با اطلاعات بیش از ۱۰ میلیون مشتری است که ۸۰ درصد آنها رضایت دادهاند اطلاعات ژنتیکیشان در تحقیقان این شرکت مورد استفاده قرار گیرند. 23andMe برای ایجاد چنین پلتفرمی سالها وقت صرف کرده و حالا میتواند براساس این دادهها ارزیابیهای جامعی از مشتریان خود انجام دهد.
این شرکت در جدیدترین ارزیابی خود در رابطه با ویروس کرونا، از مشتریان سوالاتی درباره محل زندگی آنها، نوع فاصلهگذاری اجتماعی که انجام میدهند و اینکه آیا تست کرونا دادهاند یا نه، پرسیده است (این ارزیابی فقط برای مشتریان 23andMe در آمریکا باز است).
مقامات این کمپانی امیدوار هستند که صدها هزار نفر از مشتریان، از جمله آنهایی که تستشان مثبت یا منفی شده و کسانی که علایم شبیه آنفلوآنزا تجربه کردهاند یا افرادی که در خانواده خود موارد ابتلا به بیماری را داشتهاند، در این ارزیابی شرکت کنند.
در صورتی که 23andMe بتواند پاسخهای کافی از افرادی که مبتلا به کووید۱۹ شدهاند جمعآوری کند، تیم تحقیقاتی آن، یک آنالیز آماری به نام GWAS یا مطالعه همبستگی ژنومی انجام خواهند داد. در این آنالیز، افراد براساس علایمشان به گروههای مختلفی دستهبندی خواهند شد و سپس دادههای DNA آنها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این بررسی به آنها کمک خواهد کرد تا بفهمند آیا افرادی که علایم خاصی دارند، نسخههای ژنی خاصی در ژنوم خود دارند یا نه. اگر این موضوع بهدفعات مشاهده شود، آنها با اطمینان میتوانند نتیجه بگیرند که نسخههای ژنتیکی مذکور با آن علایم مرتبط هستند.
مایکل اسنایدر (Michael Snyder)، رییس دپارتمان ژنتیک دانشگاه استنفورد، در اینباره میگوید: پیشبینی اینکه چه نوع ژنهایی در جریان این بررسی شناسایی شوند بسیار دشوار است، اما بسیاری از آنها احتمالا مربوط به بخشهایی از ژنوم افراد خواهند بود که مسئول پاسخ ایمنی بدن هستند. ما میدانیم که ژنتیک روی عفونت ویروسی تاثیر میگذارد. این موضوع، قابلانتظار است، برای اینکه انسانها در طول تاریخ در محیطهای مختلفی رشد کردهاند و در معرض ویروسها یا پاتوژنهای متفاوتی قرار داشتهاند. بنابراین منطقی است که سیستمهای ایمنی، به طرق مختلفی در بدن افراد تنظیم شود.
کاندیدای احتمالی در این رابطه، ژنی است که گیرنده ACE2 را کدگذاری میکند. گیرنده ACE2 روی سطح ریه و سایر سلولهای انسان یافت میشوند و ویروس کرونا از طریق آن وارد بدن میشود. تغییرات کوچک ژن مذکور ممکن است منجر به ایجاد نسخههایی از گیرنده ACE2 شود که وارد شدن به آنها را راحتتر یا مشکلتر کند. همچنین تغییر در مناطقی از ژنوم که ژن مربوط به ACE2 را روشن یا خاموش میکنند میتواند نقش مهمی در این زمینه بازی کند. فعالیت کمتر ژن به معنای آن خواهد بود که سلولهای فرد، گیرندههای کمتری را برای چنگ زدن ویروس به آنها تولید کردهاند.
اسنایدر میگوید: خیلی زود است که درباره نقشی که ژنها در تعیین نتایج کووید۱۹ بازی میکنند چیزی بگوییم. اما من فکر میکنم که پروژه 23andMe احتمالا موفق به یافتن نسخه ژنتیکی واحدی که تعیین کند چه فردی دچار علایم حاد کووید۱۹خواهد شد نشود.
شاید دلیل بدبینی اسنایدر نسبت به پروژه 23andMe این باشد که روش GWAS نوعی بازی اعداد است. این روش بیشتر برای تشخیص جهشهایی که بهدفعات در یک جمعیت اتفاق میافتند و هر کدام از آن جهشها اثرات بسیار کوچکی روی حساسیت فرد در برابر بیماری میگذارند خوب است. ضمن اینکه مطالعه 23andMe روی دادههای ژنتیکی محدودی انجام میشود و بنابراین احتمال انتخاب نسخههای ژنتیکی رایج، بهمراتب بیشتر از نسخههای نادر و کمیاب خواهد بود.
به نظر دکتر استفان چاپمن (Stephen Chapman) از دانشگاه آکسفورد، احتمالا این جهشهای نادر هستند که باعث حساسیت شدید افراد نسبت به بیماری کووید۱۹ میشود. او چند سال پیش در مطالعات ژنتیکی خود که روی حساسیت افراد در برابر بیماری ذاتالریه انجام میداد، جهشهای کمیابی را در ژنهای مرتبط با سیستم ایمنی بدن کشف کرد که باعث میشدند بزرگسالان و کودکان سالم در برابر یک باکتری خاص بسیار آسیبپذیر شوند. او فکر میکند که چنین جهشهای نادری در عملکرد سیستم ایمنی ممکن است حتی باعث بستری شدن افراد جوان و سالمی که هیچ فاکتور خطری ندارند در بخش مراقبتهای ویژه شوند. چاپمن میگوید: این همان ضعف بزرگ روش GWAS است که آن جهشهای کمیاب را پیدا نمیکند.
پیدا کردن جهشهای نادر نیاز به نمونههای خون افراد با علایم حاد و سپس توالییابی کل ژنوم آنها دارد. بررسی DNA افراد جوانی که در بخش مراقبتهای ویژه به دستگاه اکسیژن مصنوعی وصل هستند میتواند علت حساسیت ژنتیکی آنها در برابر کووید۱۹ را آشکار سازد. همچنین، DNA افراد مسنی که تست کووید۱۹ آنها مثبت شده اما هیچ علایمی نداشتهاند، ممکن است دارای جهشهایی برای محافظت در برابر بدترین حالت بیماری باشند.
بههرحال، آنچه مسلم است این است که پارامترهایی مانند سن، جنسیت، بیماریهای زمینهای، دسترسی سریع به تست و کیفیت مراقبتها، نقش مهمی در تعیین اینکه چه کسی در اثر بیماری کووید۱۹ زنده میماند یا جان خود را از دست میدهد بازی میکنند. اما تقریبا با اطمینان بالایی میتوانیم بگوییم که DNA نقش پررنگتری در شکلدادن به نتایج بیماری دارد و هنوز باید چیزهای زیادی درباره آن یاد بگیریم.
نوشته دلیل حاد بودن بیماری کرونا در برخی افراد مشخص شد! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.
برخی از حقایق مرتبط با هستی و تجربه ما در آن، ظاهرا تغییرناپذیر به نظر میرسند. آسمان در بالا قرار داشته و نیروی جاذبه نیز ما را به سمت پایین میکشد. هیچچیزی نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند. موجودات چندسلولی جهت ادامه زندگی به اکسیژن نیاز دارند. ظاهرا باید درباره آخرین مورد تجدیدنظر کنیم.
محققان بهتازگی دریافتهاند که انگلهایی شبیه به عروس دریایی وجود دارند که ژنوم میتوکندری را در خود جای ندادهاند. این گونه تنها موجود چندسلولی است که از این ژنوم برخوردار نیست. این موضوع به این معناست که این انگل نفس نمیکشد. در حقیقت، این انگل بدون وابستگی به اکسیژن میتواند به حیات خود ادامه دهد.
این یافته نهتنها درک ما از زندگی بر روی زمین را تغییر میدهد، بلکه پیامدهایی را در زمینه تحقیقات مرتبط با فرازمینیها به دنبال دارد.
حدود 1.45 میلیارد سال پیش، حیات بر روی کره زمین با سوختوساز اکسیژن پیشرفت کرد. یک باکتری باستانی بزرگتر یک باکتری کوچکتر را بلعید و به طریقی، خانه جدید باکتری بلعیدهشده برای میهمان و میزبان مناسب بود و هر دو گونه توانستند که به همراه یکدیگر به حیات خود ادامه دهند.
این رابطه زیستی منجر به تکامل این دو موجود در کنار یکدیگر شد. سرانجام باکتری درونی به یک اندامک تبدیل شد و دانشمندان نام آن را میتوکندری گذاشتند. تمامی سلولهای بدن انسانها به غیر از گلبولهای قرمز خونی، مقدار زیادی میتوکندری را در خود جایداده و در واقع وجود این اندامک جهت انجام فرآیند تنفس لازم و ضروری است.
میتوکندریها اکسیژن را تجزیه کرده و مولکولی به نام آدنوزین تریفسفات را تولید میکنند. اندامهای موجودات چندسلولی از آدنوزین تریفسفات جهت تأمین انرژی فرآیندهای سلولی بهره میبرند.
میدانیم که برخی از موجودات میتوانند در شرایط کماکسیژنی نیز دوام آورده و شکوفا شوند. برخی از موجودات تکسلولی اندامکهای مرتبط با میتوکندریها را در خود جای داده و از آنها جهت سوختوساز بدون اکسیژن استفاده میکنند. اما امکان وجود چنین قابلیتی در موجودات چندسلولی مدتهاست که باعث شکل گرفتن بحثهایی در میان محققان شده است.
این شک و تردیدها همچنان وجود داشتند تا اینکه تیمی به سرپرستی دایانا یاهالومی (Dayana Yahalomi) از دانشگاه تلآویو اسرائیل تصمیم گرفت تا به یک انگلی مرسوم در ماهیهای قزلآلا که Henneguya salminicola نام دارد، نگاهی تازه بیندازد.
این انگل نوعی کیسهتن بوده و متعلق به پناهگاهی شبیه به مکان زندگی مرجانها، عروسها و شقایقهای دریایی است. هرچند که کیسهای که توسط این انگل در بدن ماهیها ایجاد میشود خوشایند نیست، اما ضرری به این موجودات نرسانده و در چرخه حیات ماهیهای قزلآلا همراه آنها خواهد بود.
این انگل بهصورت مخفی در بدن میزبان خود قرار گرفته و میتواند در صورت عدم وجود اکسیژن، همچنان به حیات خود ادامه دهد. البته فهمیدن شیوه انجام این کار بدون بررسی DNA این موجود بسیار سخت بوده و این همان کاری است که این تیم تحقیقاتی اسرائیلی آن را انجام داده است.
این تیم از توالی عمیق و میکروسکوپهای تشعشعی بهره برده تا H. salminicola را از نزدیک مطالعه کنند و همچنین پی بردند که این موجود، ژنومهای میتوکندری خود را از دست داده است. به علاوه، این انگل ظرفیت انجام تنفس هوازی و همچنین تقریبا تمامی ژنهای هستهای خود جهت رونویسی و تکرار میتوکندریهای را نیز از دست داده است.
همانند اندامهای موجودات تکسلولی، این انگل نیز اندامکهای مرتبط با میتوکندری را در خود جای داده بود، اما این موضوع غیرمعمولی نیز هست. این موجودات لایههایی را در غشای داخلی خود دارند که معمولا دیده نمیشوند.
همان تکنیک ترتیبگذاری و میکروسکوپ تشعشعی در مطالعه یک گونه بسیار مشابه دیگر به نام Myxobolus squamalis بهکار گرفته شد و بهوضوح ژنوم میتوکندری را نشان داد. این نتایج حداقل در اینجا نشان میدهند که این انگلها اندامهای چندسلولی بوده که جهت ادامه حیات خود به اکسیژن نیاز ندارند.
شیوه دقیق این سازوکار هنوز بهصورت یک راز باقی مانده است. یکی از دلایل دوام حیات این موجودات میتواند استفاده از آدنوزین تریفسفات میزبان خود باشد، اما این موضوع نیز هنوز مشخص نشده است.
اما عدم استفاده از اکسیژن با روند کلی حیات این موجودات همخوانی دارد. این شیوه حیات در واقع یکی از روندهای ژنتیکی این موجودات به شمار میرود. در طول سالیان متمادی، این گونهها از اجداد خود که عروس دریایی آزاد بودند، به سمت انگلهای ساده امروزی تنزل پیدا کردهاند.
این انگلها بخش اعظمی از ژنوم عروسهای دریایی اصلی را از دست دادهاند، اما به طرز عجیبی ساختار یاختهای گزنده شبیه به نمونههای موجود در عروسهای دریایی را در خود حفظ کردهاند. این انگلها از این سلولها جهت نیش زدن استفاده نمیکنند، بلکه از آنها جهت چسبیدن به میزبان خود بهره میبرند. این انگلها نیاز داشتند تا سازگاری تکاملی مشابهی را از اجداد خود به ارث ببرند. میتوانید در تصویر بالا این یاختههای گزنده را مشاهده کنید؛ همانهایی بوده که شبیه به چشم هستند.
این یافته باعث میشود تا صیادان استراتژی خود را نسبت به این انگلها تعدیل کنند. هرچند که این موجودات برای انسانها خطری ندارند، اما هیچ کسی دوست ندارد که ماهیهایی حاوی این انگلها را خریداری کند.
این پژوهش نیز یکی دیگر از شگفتیهای حیات را به ما نشان داد. این محققان در مقاله خود نوشتند: “یافتههای ما نشان داد که تطابق با محیطهای بدون اکسیژن صرفا متعلق به یوکاریوتهای تکسلولی نیست، بلکه این ویژگی در موجودات انگلی چندسلولی نیز تکامل یافته است. ازاینرو، گونه H. salminicola این فرصت را در اختیار ما قرار داد تا تحول تکاملی سوختوساز از یک محیط هوازی به یک محیط غیرهوازی را درک کنیم.”
این پژوهش در نشریه PNAS منتشر شده است.
نوشته کشف یک موجود زنده که میتواند بدون اکسیژن به حیات خود ادامه دهد! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.
خیلی از ماها ممکن است استعدادهایی داشته باشیم که هرگز شکوفا نشدهاند. اما اینروزها کم نیستند والدینی که ادعا میکنند بچه آنها یک اعجوبه است. حالا در کشور چین، بسیاری از پدر و مادرها شروع به تست DNA فرزندانشان کردهاند؛ به امید اینکه استعداد بالقوهای در فرزندانشان کشف کنند که آنها را تبدیل به یک اعجوبه کند.
بلومبرگ گزارش میدهد که چطور یک پدر چینی به نام Chris Jung تصمیم به آزمایش بزاق دخترش در کمپانی Gene Discovery گرفته است. Jung به این خبرگزاری گفته که او در مورد دخترش همیشه آرزو میکرد که وقتی بزرگ شد یک دکتر یا وکیل حرفهای بشود؛ اما با انجام آزمایشها متوجه شده که فرزندش استعدادهایی برای موفقیت در زمینه موسیقی، ریاضیات و ورزش دارد، و همین موضوع نظر او را درباره رویاهایی که درباره دخترش داشته بهکلی عوض کرده است.
او میگوید: من دوست داشتم دخترم در آینده یک دکتر یا وکیل بشود؛ اما وقتی به نتایج تست DNA نگاه کردم، متوجه شدم که حافظه او چقدر بد است. به همینخاطر انتظاراتم را درباره او تغییر دادم؛ برای اینکه اگر چنین چیزهایی را از او انتظار داشته باشم، نیاز به مطالعه بیشتر و به حافظهسپاری خواهد داشت که ممکن است از عهده آن برنیاید.
بد نیست بدانید که داشتن یک ژن خاص، لزوما به معنی تضمین آینده شما نیست؛ بلکه این آگاهی را به شما میدهد که در چه زمینههایی ممکن است استعداد داشته باشید. اینروزها والدین بهترینها را برای فرزاندنشان میخواهند و حتی حاضرند پول بسیار زیادی را برای آینده آنها هزینه کنند. بنابراین هرچه بیشتر درباره استعدادهای بچههایشان بدانند، بهتر خواهند توانست آینده خوبی برای آنها رقم بزنند.
نوشته والدین در چین با تست DNA فرزندانشان بهدنبال اثبات اعجوبه بودن آنها هستند! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.
علت خواب کمتر برخی از افراد چیست؟ همه ما آرزو داریم که بتوانیم کمتر بخوابیم، اما خبر باورنکردنی اینکه، پدر و پسری در آمریکا، میتوانند بدون داشتن هیچ مشکل سلامتی و حتی با یک عملکرد بهتر در تستهای حافظه، کمتر بخوابند.
برای دانستن علت این توانایی نادر، محققین دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو، در بررسیهای اولیه خود متوجه یک جهش ژنتیکی در هر دوی آنها شدند و حدس زدند که احتمالا این موضوع، در توانایی خارقالعاده آن دو نفر، دخیل بوده است. آنها سپس همان تغییر ژنتیکی کوچک را در موشهای آزمایشگاهی نیز اعمال کردند و دیدند که موشها هم نیاز به خواب کمتر پیدا کردند و نه تنها، چیزها را بهتر از قبل به خاطر میآوردند، بلکه دچار هیچ بیماری دیگری نیز نشدند.
هرچند، دارویی که بتواند چنین مزیتهایی داشته باشد به اینزودیها قابل دسترس نخواهد بود و شاید هم اصلا هیچوقت ساخته نشود، اما ایده آن بسیار هیجانانگیز است؛ اینکه قرصی را مصرف کنیم که رفتار بدن آن پدر و پسر را شبیهسازی کند و بدون هیچ عوارض منفی باعث کمتر خوابیدن ما شود.
Patrick Fuller، استاد عصبشناسی دانشگاه هاروارد و از نویسندگان مقاله مذکور میگوید: من ایده تولید یک محصول ژنی را پیدا کردم که ممکن است از انسانها در مقابل اختلالات ترکیبی ناشی از خواب کم محافظت کند. اگر این ایده نتایج خوبی در پی داشته باشد، نه تنها میتواند به عنوان یک روش درمانی بالقوه در نظر گرفته شود؛ بلکه میتواند مسیر دیگری را برای پاسخ دادن به این پرسش اساسی علم عصبشناسی که «چرا میخوابیم؟» در جلوی ما باز کند.
اما همانطور که Jamie Zeitzer، استاد روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه استنفورد میگوید، در این رابطه اغلب بدهبستانی وجود دارد و حتی اگر چنین دارویی بدون داشتن عوارض جانبی ساخته شود، نتایج اجتماعی ناخوشایندی را در پی خواهد داشت. بطوریکه برخی از افراد ممکن است تحت فشار مجبور به استفاده از این داروها شوند تا بتوانند ساعات بیشتری را کار کنند. انسانها حتی اگر نیاز به خواب زیادی نداشته باشند، اما بههرحال احتیاج به زمانهایی برای استراحت خواهند داشت.
Ying-Hui Fu، استاد عصبشناسی دانشگاه کالیفرنیا و نویسنده اصلی مقاله میگوید که هنوز برای چنین رویاپردازیهایی بسیار زود است. با اینحال، او علاقه زیادی به درک بهتر مکانیسمهای خواب سالم برای کمک به جلوگیری از بیماریهایی مانند سرطان و آلزایمر دارد. Fu، درباره پدر و پسر مورد تحقیقشان میگوید: نحوه عمل خواب هر چه که باشد، در مورد ما هشت ساعت طول میکشد، اما برای آنها شش یا چهار ساعت. اگر بتوانیم بفهمیم که چرا خواب آنها بازدهی بیشتری دارد، میتوانیم از این یافتهها برای کمک به افزایش بازدهی خواب افراد استفاده کنیم.
این پدر و پسر که در ساحل شرقی آمریکا زندکی میکنند، پس از دیدن تحقیقات قبلی Fu درباره خواب، به تیم او مراجعه کرده بودند. Fu، برای حفظ حریم خصوصی آنها، اطلاعات زیادی دربارهشان نگفته و فقط به این نکته اکتفا کرده که آنها به جای هفت تا نه ساعت خواب، تنها بعد از چهار تا شش ساعت خواب، کاملا سرحال هستند. Fu همچنین میگوید که این دو نفر و افرادی دیگری که شبیه به آنها هستند، نسبت به افراد عادی، خوشبینتر و فعالتر هستند و در انجام کارهای چندگانه عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. آنها دوست دارند که همیشه مشغول باشند و به همینخاطر، وقت خود را به نشستن هدر نمیدهند.
Fu، به این موضوع اشاره میکند که اگر مردم کمتر از آنچه که مورد نیاز بدنشان است بخوابند، این کمبود خواب، بر روی حافظه و عملکرد آنها و همچنین پارامترهای سلامتیشان اثر خواهد گذاشت. خیلیها فکر میکنند که با پنج ساعت خواب در طول هفته و جبران آن با خواب بیشتر در آخر هفته، میتوانند عملکرد مطلوبی داشته باشند، اما افراد کمتری قادر به چنین کاری هستند. به گفته او، در حالت کمبود خواب، ادراک فرد منحرف میشود و بنابراین، واقعا نخواهد فهمید که عملکردش تا چه اندازه خوب نیست. به همین خاطر است که اغلب مردم فکر میکنند خواب مناسب و کافی چندان مهم نیست. اما آنها باید بدانند که این مساله واقعا اهمیت دارد.
Zeitzer، استاد دانشگاه استنفورد، از نحوه طراحی مطالعه حاضر تعریف کرده و گفته است: بررسی موضوع مذکور، ابتدا بر روی انسانها و سپس بر روی موشها و سپس بازگشت دوباره به انسانها، بسیار عالی است. هرچند که به عقیده او، موشها مدلهای ایدهآلی برای بررسی موضوع خواب نیستند؛ برای اینکه آنها خواب خود را به روشی متفاوت از انسانها تنظیم میکنند و در حالیکه خیلیها فکر میکنند موشها خواب کمتر دارند، اما وقتی آنها را در آزمایشگاه مورد تست قرار میدهیم متوجه میشویم که این حیوانات هم هفت تا نه ساعت میخوابند.
انسانها اگر فرصت کوتاهی برای استراحت داشته باشند، بهطور طبیعی کمتر میخوابند. Zeitzer میگوید: اگر شما در هر فرصتی که گیرتان بیاید بخوابید، این موضوع نشاندهنده آن است که شما بهطور کلی به خواب بیشتری نیاز دارید.
Jerome Siegel، استاد روانپزشکی دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس میگوید که او یافتههای اصلی تیم Fu را مبنی بر اینکه ژن Neuropeptide S Receptor 1 یا همان NPSR1، در تنظیم خواب مهم است، قبول دارد. اما به باور او، این فقط بخش کوچکی از فرایند بسیار پیچیدهای است که در هنگام خواب اتفاق میافتد. او درباره رابطه مورد ادعای تیم Fu، بین خواب و حافظه، متقاعد نشده است و میگوید که خواب ممکن است عملکردهای زیادی داشته باشد، اما هیچ نشانهای دال بر اینکه نیاز به خواب کمتر باعث افزایش حافظه یا شناخت میشود وجود ندارد. او میگوید: ما در هنگام خواب و بیداری و حتی زمانی که بیهوش میشویم، حافظه خود را تثبیت میکنیم و این چیزی نیست که تنها در طول خواب اتفاق بیفتد.
مکانیسم و نحوه عمل جهش ژنتیکی جدیدا کشفشده، هنوز کاملا معلوم نیست. Fu و تیمش، برای دانستن علت تفاوت پروتئین ساخته شده توسط ژن NPSR1 این پدر و پسر، با پروتئینی که بهوسیله ژن طبیعی تولید میشود، از یک روش مولکولی استفاده کردند. آنها متوجه شدند که جهش مذکور، گیرنده را حساستر و فعالتر میکند. Fu میگوید که مشخصات این فرایند هنوز باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.
بد نیست بدانید که Fu و همکارانش، قبلا دو ژن دیگر موثر در خواب را کشف کردهاند. با وجود این، آنها به تحقیقات خود درباره مکانیسمهای عمل این ژنها ادامه خواهند داد. Fu در این رابطه گفته است که اگر پشتیبانی مالی بهتری از کار آنها صورت بگیرد، تحقیقاتشان با سرعت بیشتری انجام خواهد گرفت. او میگوید که تیم او میتواند ۱۰ تکه از پازل ژنتیکی مرتبط با خواب را پیدا کند و امیدوار است که کار آنها در نهایت منجر به ارایه تصویر کاملی از فرایند خواب گردد.
نتایج تحقیق فوق در مجله Science Translational Medicine به چاپ رسیده است.
نوشته چرا بعضی از افراد کمتر از بقیه میخوابند؟! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.
قاتل سریالی آمریکایی که به جرم بیش از پنجاه مورد تجاوز و 13 مورد قتل در طی سالهای 1970 و 1980، به قاتل ایالت طلایی (کالیفرنیا) مشهور شده بود، سرانجام بعد از گذشت حدود چهل سال، در ماه آوریل 2018 شناسایی شد، با این حال فشار افکار عمومی تشدید یافت! اما آن چه که سبب جنجال و اعتراض شد، بر سر شیوهای بود که مقامات به منظور پیدا کردن این قاتل به کار گرفته بودند.
کاراگاهان با کمک دادههای یک وبسایت شجرهشناسی، توانسته بودند قاتل را در سن 72 سالگی پیدا کنند. در این جا بود که مردم، با قدرت ناخوشایند تستهای ژنتیکی به خوبی روبهرو شدند! ماجرا از این قرار بود که متخصصان با تطبیق دادن ردپاهای ژنتیکی از DNAهای به جا مانده قاتل در سر صحنه جنایتهایش، با نمونه DNAهای موجود در بانک دادههای یک وبسایت شجرهشناسی آنلاین، توانسته بودند یکی از اقوام نسل سوم او (نتیجهاش) را، که نمونه DNA خود را در این وبسایت آپلود کرده بود، شناسایی کنند!
در چنین شرایطی بود که بحث اخلاقی بودن یا نبودن چنین عملی و کمک گرفتن از وبسایتهای شجرهشناسی به منظور استفاده در تحقیقات جنایی پلیس، به تیتر اول رسانهها بدل شد. طبق مقاله منتشر شده در مجله ساینس، نتایج یک مطالعه جدید، نشاندهنده گستردگی و توانمندیهای این وبسایتهای شجرهشناسی است.
محققان دریافتهاند که 60 درصد اعضای این وبسایتها با بیش از 1.2 میلیون عضو، DNAیشان حداقل با یک فرد در این دیتابیس، مطابقت دارد که میتواند فردی از نسل سوم یا حتی خویشاوندی نزدیکتر باشد. در واقع دیتابیس ژنتیک تنها با در اختیار داشتن نمونه DNA دو درصد از جمعیت هدف، قادر به شناسایی حداقل یک نتیجه (فرزندِ فرزندِ فرزند) یا فردی نزدیکتر به شخص مورد نظر خواهد بود.
تیم تحقیقاتی این بررسی را در بین 1.28 میلیون عضو غریبه، در وبسایت My Heritage انجام دادند. دکتر یونس ارلیخ، از مدیران ارشد بخش علمی این وبسایت، که خود یکی از نویسندگان این مقاله بود، میگوید تنها با مقایسه بخشهایی از توالی DNA افراد که به شناسایی نزولی (IBD) مشهور است، ما میتوانیم روابط خویشاوندی بین افراد را تشخیص دهیم. حتی بستگان نزدیک در نسل دوم و سوم به راحتی قابل شناسایی هستند. هر چه میزان IBD بین دو فرد بیشتر باشد، این دو نفر به یکدیگر از لحاظ ژنتیکی و خویشاوندی نزدیکتر هستند.
محققان با هدف قرار دادن بخشهای IBD، قادر به تطبیق توالیهای DNA و شناسایی افراد خویشاوند در نسلهای دوم، سوم و حتی چهارم هستند و در ادامه بررسی مشخص شد که حدود 60 درصد اعضا، دارای خویشاوندی در نسل سوم یا نزدیکتر با DNA مطابقت داده شده با آنها هستند.
سپس آنها مشابه این تحقیق را در سطحی محدودتر در وبسایت GEDmatch انجام دادند (پایگاهی که پلیس توانسته بود قاتل سریالی را با کمک دادههای آن شناسایی و دستگیر کند)، نتیجه در اینجا نیز بسیار حیرت انگیز بود. 76 درصد از 30 جستجوی تصادفی انجام شده، دارای مطابقت با یک شخص از نسل سوم یا نزدیکتر بود!
به علاوه آنها دریافتند افرادی با تبار اروپای شمالی، بسیار سادهتر شناسایی میشوند. در این دیتابیس، احتمال مطابقت با فردی از تبار مردمان اروپای شمالی حدود 75 درصد بود که در مقایسه با نژاد افرادی با تبار آفریقایی، 30 درصد بیشتر بود. این تیم تحقیقاتی متوجه شد زمانی که یکی از خویشاوندان به مکان دیگر مهاجرت میکند، میتوان با بررسی تبارشناسی خانوادگی و اطلاعات جمعیتشناسی از قبیل، سن و مکان زندگی، به راحتی هویت افراد را شناسایی نمود. آنها برای اثبات نتایج خود، هویت یک زن ناشناس را تنها با در دست داشتن اطلاعات خویشاوند دور او مشخص نمودند.
در واقع از ماه آوریل تا اوت 2018، سیزده پرونده جنایی حل نشده، از جمله پرونده قاتل سریالی کالیفرنیا، با کمک این شجرهشناسی آنلاین، در ایالات متحده، به نتیجه رسیده و مختومه شده است. چیزی که قدرت و اطمینان به دیتابیس وبسایتهای قانونی شجرهشناسی را به نمایش میگذارد، شناسایی هویت خویشاوندان درجه اول و درجه دوم است که حاکی از اعتبار بالای نتایج است.
البته نویسندگان این مقاله، ضمن برشمردن کاربردها و سودمندیهای این دیتابیسها، برای شناسایی جنایتکاران و حل بیشتر و دقیقتر پروندههای جنایی، به خطرات آنها نیز اشاره دارند. به نظر آنها به دلیل آنلاین بودن و دسترسی عموم مردم به این دادهها، امکان استفاده از دادهها برای مقاصد جنایتکارانه نیز وجود دارد.
محققان معتقدند برای حفاظت از دادههای ژنتیکی مردم باید سیاستهای امنیتی تدوین شود. به علاوه آنها بر این باورند که چنین وبسایتهایی برای ارتقای سطح امنیتی حسابها و اطلاعات ژنتیکی خام کاربران، باید از امضاهای دیجیتالی امن به منظور دسترسی به دادهها، استفاده کنند.
نوشته وبسایتهای شجرهشناسی آنلاین DNA، راهی برای یافتن خویشاوندان و قاتلین! اولین بار در وبسایت فناوری پدیدار شد.
قاتل سریالی آمریکایی که به جرم بیش از پنجاه مورد تجاوز و 13 مورد قتل در طی سالهای 1970 و 1980، به قاتل ایالت طلایی (کالیفرنیا) مشهور شده بود، سرانجام بعد از گذشت حدود چهل سال، در ماه آوریل 2018 شناسایی شد، با این حال فشار افکار عمومی تشدید یافت! اما آن چه که سبب جنجال و اعتراض شد، بر سر شیوهای بود که مقامات به منظور پیدا کردن این قاتل به کار گرفته بودند.
کاراگاهان با کمک دادههای یک وبسایت شجرهشناسی، توانسته بودند قاتل را در سن 72 سالگی پیدا کنند. در این جا بود که مردم، با قدرت ناخوشایند تستهای ژنتیکی به خوبی روبهرو شدند! ماجرا از این قرار بود که متخصصان با تطبیق دادن ردپاهای ژنتیکی از DNAهای به جا مانده قاتل در سر صحنه جنایتهایش، با نمونه DNAهای موجود در بانک دادههای یک وبسایت شجرهشناسی آنلاین، توانسته بودند یکی از اقوام نسل سوم او (نتیجهاش) را، که نمونه DNA خود را در این وبسایت آپلود کرده بود، شناسایی کنند!
در چنین شرایطی بود که بحث اخلاقی بودن یا نبودن چنین عملی و کمک گرفتن از وبسایتهای شجرهشناسی به منظور استفاده در تحقیقات جنایی پلیس، به تیتر اول رسانهها بدل شد. طبق مقاله منتشر شده در مجله ساینس، نتایج یک مطالعه جدید، نشاندهنده گستردگی و توانمندیهای این وبسایتهای شجرهشناسی است.
محققان دریافتهاند که 60 درصد اعضای این وبسایتها با بیش از 1.2 میلیون عضو، DNAیشان حداقل با یک فرد در این دیتابیس، مطابقت دارد که میتواند فردی از نسل سوم یا حتی خویشاوندی نزدیکتر باشد. در واقع دیتابیس ژنتیک تنها با در اختیار داشتن نمونه DNA دو درصد از جمعیت هدف، قادر به شناسایی حداقل یک نتیجه (فرزندِ فرزندِ فرزند) یا فردی نزدیکتر به شخص مورد نظر خواهد بود.
تیم تحقیقاتی این بررسی را در بین 1.28 میلیون عضو غریبه، در وبسایت My Heritage انجام دادند. دکتر یونس ارلیخ، از مدیران ارشد بخش علمی این وبسایت، که خود یکی از نویسندگان این مقاله بود، میگوید تنها با مقایسه بخشهایی از توالی DNA افراد که به شناسایی نزولی (IBD) مشهور است، ما میتوانیم روابط خویشاوندی بین افراد را تشخیص دهیم. حتی بستگان نزدیک در نسل دوم و سوم به راحتی قابل شناسایی هستند. هر چه میزان IBD بین دو فرد بیشتر باشد، این دو نفر به یکدیگر از لحاظ ژنتیکی و خویشاوندی نزدیکتر هستند.
محققان با هدف قرار دادن بخشهای IBD، قادر به تطبیق توالیهای DNA و شناسایی افراد خویشاوند در نسلهای دوم، سوم و حتی چهارم هستند و در ادامه بررسی مشخص شد که حدود 60 درصد اعضا، دارای خویشاوندی در نسل سوم یا نزدیکتر با DNA مطابقت داده شده با آنها هستند.
سپس آنها مشابه این تحقیق را در سطحی محدودتر در وبسایت GEDmatch انجام دادند (پایگاهی که پلیس توانسته بود قاتل سریالی را با کمک دادههای آن شناسایی و دستگیر کند)، نتیجه در اینجا نیز بسیار حیرت انگیز بود. 76 درصد از 30 جستجوی تصادفی انجام شده، دارای مطابقت با یک شخص از نسل سوم یا نزدیکتر بود!
به علاوه آنها دریافتند افرادی با تبار اروپای شمالی، بسیار سادهتر شناسایی میشوند. در این دیتابیس، احتمال مطابقت با فردی از تبار مردمان اروپای شمالی حدود 75 درصد بود که در مقایسه با نژاد افرادی با تبار آفریقایی، 30 درصد بیشتر بود. این تیم تحقیقاتی متوجه شد زمانی که یکی از خویشاوندان به مکان دیگر مهاجرت میکند، میتوان با بررسی تبارشناسی خانوادگی و اطلاعات جمعیتشناسی از قبیل، سن و مکان زندگی، به راحتی هویت افراد را شناسایی نمود. آنها برای اثبات نتایج خود، هویت یک زن ناشناس را تنها با در دست داشتن اطلاعات خویشاوند دور او مشخص نمودند.
در واقع از ماه آوریل تا اوت 2018، سیزده پرونده جنایی حل نشده، از جمله پرونده قاتل سریالی کالیفرنیا، با کمک این شجرهشناسی آنلاین، در ایالات متحده، به نتیجه رسیده و مختومه شده است. چیزی که قدرت و اطمینان به دیتابیس وبسایتهای قانونی شجرهشناسی را به نمایش میگذارد، شناسایی هویت خویشاوندان درجه اول و درجه دوم است که حاکی از اعتبار بالای نتایج است.
البته نویسندگان این مقاله، ضمن برشمردن کاربردها و سودمندیهای این دیتابیسها، برای شناسایی جنایتکاران و حل بیشتر و دقیقتر پروندههای جنایی، به خطرات آنها نیز اشاره دارند. به نظر آنها به دلیل آنلاین بودن و دسترسی عموم مردم به این دادهها، امکان استفاده از دادهها برای مقاصد جنایتکارانه نیز وجود دارد.
محققان معتقدند برای حفاظت از دادههای ژنتیکی مردم باید سیاستهای امنیتی تدوین شود. به علاوه آنها بر این باورند که چنین وبسایتهایی برای ارتقای سطح امنیتی حسابها و اطلاعات ژنتیکی خام کاربران، باید از امضاهای دیجیتالی امن به منظور دسترسی به دادهها، استفاده کنند.
نوشته وبسایتهای شجرهشناسی آنلاین DNA، راهی برای یافتن خویشاوندان و قاتلین! اولین بار در وبسایت فناوری پدیدار شد.